نمایش نتایج: از 1 به 3 از 3

موضوع: پاسخ به حدیث جعلی عشره مبشره (دروغ بزرگ) از (آیت الله مکارم شیرازی)

  1. #1
    مدیرکل بازنشسته hossein moradi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    شهر ری
    نوشته ها
    4,055
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض پاسخ به حدیث جعلی عشره مبشره (دروغ بزرگ) از (آیت الله مکارم شیرازی)

    سؤال: حديث «عشره مبشّره» از حيث سند از چه جايگاهى بر خوردار است؟


    جواب: يكى از احاديث معروف و شايع نزد اهل سنت حديث «عشره مبشّره» است. به اين مضمون كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) ده نفر از اصحاب خود را بشارت به بهشت داده است. و لذا آنان اجماع كرده اند كه اين ده نفر افضل مردم بعد از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى باشند. ولى با دقت و تأمّل در آن پى مى بريم كه اين حديث از حيث سند و دلالت قابل اعتماد نيست; زيرا از جمله احاديث جعلى و ساختگى به شمار مى آيد، ولى به جهت محبّت شديد آن ها نسبت به اين ده نفر تصريح به آن نكرده يا درباره آن تحقيق ننموده اند. ما در صدد هستيم تا اين حديث را به اين ترتيب كه در آن آمده مورد مناقشه قرار دهيم، نه آن كه فضايل و بشارت هايى را كه براى عموم صحابه است انكار كنيم; زيرا ما معتقديم كه برخى از آنان همانند حضرت على(عليه السلام)، عمار بن ياسر، سلمان فارسى، مقداد بن اسود، زيد بن صوحان، بلال حبشى، عبدالله بن سلام و عده اى ديگر به طور حتم از جانب رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به بهشت بشارت داده شده اند و واقعاً هم بهشتى اند، بلكه براى برخى از تابعين همچون اويس قرنى نيز بشارت به بهشت داده است.
    اين حديث را برخى از صحابه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل كرده اند كه در اينجا به سه طريق آن، اشاره مى كنيم:
    الف) طريق عبدالرحمن بن عوف احمد بن حنبل در «مسند» و ترمذى در «سنن» و نسائى در «فضائل الصحابه» از قتيبة بن سعيد، از عبد العزيز بن محمّد دراوردى، از عبدالرحمن بن حميد، از پدرش عبدالرحمن بن عوف نقل كرده
    كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «ابوبكر در بهشت است و عمر در بهشت است و عثمان در بهشت است و على در بهشت است و طلحه در بهشت است و زبير در بهشت است و عبدالرحمن بن عوف در بهشت است و سعد در بهشت است و سعيد در بهشت است و ابوعبيدة بن جرّاح در بهشت است».(1)
    ترمذى بعد از نقل حديث فوق مى گويد: «خبر داد ما را مصعب قراءةً از عبدالعزيز بن محمّد، از عبدالرحمن بن حميد، از پدرش از پيامبر(صلى الله عليه وآله) مثل اين حديث را. و در آن از عبدالرحمن بن عوف نقل نكرده است.
    نقد حديث
    اين حديث از جهاتى اشكال دارد:
    1 ـ حديث ترمذى از طريق مصعب بدون شك مرسل است; زيرا حميد بن عبدالرحمن بن عوف، پيامبر(صلى الله عليه وآله) را درك نكرده است. و اين حديث از طريق اوّل نيز مرسل به نظر مى رسد; زيرا حميد بن عبدالرحمن بنا بر قول فلاّس و احمد بن حنبل و ابى اسحاق حربى و ابن ابى عاصم و خليفة بن خيّاط و يعقوب بن سفيان و ابن معين، در سال 150 وفات يافته است.(2) و در آن سال، 73 سال داشته است. در نتيجه در سال 32 كه همان سال وفات پدرش عبدالرحمن بن عوف يا بعد از او به يك سال است متولد شده است. حال چگونه ممكن است كه حميد از پدرش نقل حديث كرده باشد در حالى كه به جز چند روزى او را نديده است؟!
    به همين جهت است كه بخارى گفته: حديث حميد بن عبدالرحمن بن عوف از سعيد بن زيد صحيح تر از حديث او از پدرش مى باشد.(3)
    2 ـ حميد بن عبدالرحمن بن عوف را نمى توان در اين حديث از تهمت جعل مبرّا ساخت; زيرا او از جمله كسانى است كه از جانب معاویه براى جعل امثال اين احاديث مأمور شده است.
    3 ـ از آنجا كه راوى اين حديث يعنى عبدالرحمن بن عوف از جمله اين ده نفر در متن حديث است لذا به آن سوء ظنّ حاصل مى شود كه ممكن است اين حديث را در شأن خودش جعل كرده باشد.
    4 ـ عبدالعزيز بن محمّد بن عبيد دراوردى از جمله كسانى است كه در سند اين حديث قرار دارد. او مورد طعن و قدح و جرح عدّه اى از رجاليين قرار گرفته است.
    ابوزرعه مى گويد: او سيّىء الحفظ است. نسائى او را قوىّ در حديث نمى داند.(4) ابوحاتم مى گويد: به احاديث او احتجاج نمى شود.(5) ابن حجر مى گويد: «بخارى به جز دو حديث از او نقل نكرده و آن دو را نيز به عبدالعزيز بن ابى حازم و ديگران مقرون ساخته است».(6)
    ب) طريق سعيد بن زيد
    بيشتر طرق حديث «عشره مبشّره» به سعيد بن زيد بن عمرو بن نفيل عدوى باز مى گردد، كه پنج نفر از راويان از او نقل كرده اند:
    1 ـ روايت عبدالله بن ظالم مازنى
    عقيلى حديث او را صحيح دانسته، و ابن عدى از بخارى همين مطلب را نقل كرده است.(7) حاكم نيشابورى در «المستدرك على الصحيحين» مى گويد: بخارى و مسلم به روايات عبدالله بن ظالم احتجاج نكرده اند.(8) ذهبى نيز در «تلخيص المستدرك» مى گويد: بخارى عبدالله بن ظالم را ياد كرده و مى گويد: حديث اش صحيح نيست.(9)
    2 ـ روايت عبدالرحمن بن أخنس
    ابن حجر از او به «مستور» تعبير كرده،(10) و سرخسى «مستور» را در رديف فاسق و كافر و بى عقل و هواپرست قرار داده است، و گفته است كه محمّد بن حسن شيبانى تصريح كرده بر اين كه خبر او همانند خبر فاسق است.(11) در حالى كه درباره خبر صحيح شرط كرده اند كه ناقل آن در عدالت مشهور باشد.
    اشكال ديگرى كه در اين سند وجود دارد اين كه محمّد بن طلحة بن مصرف يامى كوفى در سند آن واقع شده كه نسائى او را قوى ندانسته و ابن معين او را ضعيف معرفى كرده و ابن سعد مى گويد: او داراى احاديث منكر است.
    3 ـ روايت حُميد بن عبدالرحمن بن عوف
    حديث حُميد بن عبدالرحمن بن عوف از سعيد بن زيد از پسرش عبدالرحمن بن حميد نقل كرده، و او از عمر بن سعيد بن شريح مدنى، و او از موسى بن يعقوب زمعى و او از محمّد بن اسماعيل بن ابى فديك حديث «عشره مبشره» را نقل كرده است.
    در مورد حُميد بن عبدالرحمن كه قبلا سخن به ميان آمد.
    و امّا موسى بن يعقوب; على بن مدينى او را ضعيف الحديث و منكر الحديث دانسته و نسائى او را غير قوى معرفى كرده است.(12) و ابن ابى فديك را نيز ابن سعد غير حجت معرفى كرده است.(13)
    4 ـ روايت رياح بن حارث
    روايت رياح از سعيد بن زيد را به طور انفراد نوه اش صدقة بن مثنى بن رياح نقل كرده است، و از صدقه، يحيى بن سعيد قطان و عيسى بن يونس، و او از هشام بن عمار و عبدالواحد بن زياد، و او از ابوكامل مظفّر بن مدرك اين حديث را نقل كرده اند.
    در مورد هشام بن عمار، ابوداوود مى گويد: چهارصد حديث مسند روايت كرده كه هيچ يك اصل و اساسى ندارد.(14)
    و در مورد عبدالواحد بن زياد عبدى بصرى، ذهبى در ترجمه او مى گويد: يحيى و ابن حبّان او را چيزى به حساب نياورده و ذهبى درباره او مى گويد: او داراى اوهامى است.(15)
    5 ـ روايت ابوالطفيل
    روايت ابوالطفيل عامر بن واثله از سعيد بن زيد منفرداً از وليد بن عبدالله بن جُميع قرشى و فرزندش از او، و محمّد بن بكير حضرمى نيز از ثابت اين حديث را نقل كرده است.
    اما وليد بن عبدالله; ابن حبّان او را در جمله ضعفا برشمرده و احتجاج به احاديث او را باطل دانسته است. و عقيلى مى گويد: در حديث او اضطراب است. و حاكم نيشابورى مى گويد: اگر مسلم حديث او را تخريج نمى كرد اولى بود. و فرزندش ثابت از مجاهيل است. و محمّد بن بكير نيز به صاحب غرائب معرفى شده است.(16)
    روايات سعيد بن زيد غير از آن كه از حيث سند مشكل دارد از حيث متن نيز مضطرب است; زيرا در بعضى از سندها، ابوعبيدة بن جراح از جمله ده نفر شمرده شده و در برخى نيز به ابن مسعود بشارت داده شده است.(17) مضافاً به اين كه سعيد بن زيد در متن حديث «عشره مبشره» آمده و لذا او در صدد تزكيه خودش و ديگران است، و اين جاى اتهام است كه چگونه شخصى خودش را تزكيه مى كند. و در جاى خود به اثبات رسيده كه اگر كسى ديگرى را تزكيه كند در حالى كه آن شخص ديگر تزكيه كننده مزكّى است، تزكيه او در شريعت اسلام مورد قبول واقع نمى شود.(18)
    ج) طريق عبدالله بن عمر
    طبرانى از احمد بن الحسين بن عبدالملك قصرى مؤدب و او از حامد بن يحيى و او از سفيان، از سفيان بن خمس، از حبيب بن ابى ثابت، از عبدالله بن عمر از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) حديث «عشره مبشره» را نقل كرده است.(19)
    در سند اين حديث سفيان بن عيينه واقع شده كه اهل تدليس معرفى شده است.(20)
    و نيز در سندش حبيب بن ابى ثابت است كه ابن خزيمه و ابن حبّان او را مدلّس به حساب آورده اند(21).(22)






    1 ـ مسند احمد، ج 1، ص 193; ترمذى، ج 5، ص 647; كتاب المناقب باب مناقب عبدالرحمن بن عوف; فضائل الصحابه، ص 28.
    2 ـ تهذيب التهذيب، ج 2، ص 30.
    3 ـ سنن ترمذى، ج 5، ص 647.
    4 ـ تهذيب التهذيب، ج 3، ص 471.
    5 ـ ميزان الاعتدال، ج 2، ص 634.
    6 ـ هدى السارى، ص 441.
    7 ـ تهذيب التهذيب، ج 3، ص 176.
    8 ـ المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 316و317.
    9 ـ المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 316و317.
    10 ـ تقريب التهذيب، ج 1، ص 472.
    11 ـ اصول سرخسى، ج 1، ص 370.
    12 ـ تهذيب التهذيب، ج 5، ص 585.
    13 ـ تهذيب التهذيب، ج 5، ص 42.
    14 ـ تهذيب التهذيب، ج 6، ص 37.
    15 ـ تذكرة الحفاظ، ج 1، ص 258.
    16 ـ تهذيب التهذيب، ج 6، ص 90.
    17 ـ مستدرك حاكم، ج 3، ص 316.
    18 ـ الافصاح فى الامامة، ص 71; تلخيص الشافى، ج 3، ص 241.
    19 ـ المعجم الاوسط، ج 3; كنز العمال، ج 11، ص 645.
    20 ـ ميزان الاعتدال، ج 2، ص 170، رقم 3327.
    21 ـ تهذيب التهذيب، ج 1، ص 431.
    22 ـ على اصغر رضوانى، امام شناسى و پاسخ به شبهات (2)، ص 602.

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    مدیرکل بازنشسته hossein moradi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    شهر ری
    نوشته ها
    4,055
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض پاسخی دیگر به حدیث جعلی عشره مبشره (دروغ بزرگ)

    حضرات علمای اهل تسنن حدیثی بنام "عشره مبشره" نقل کرده اند.

    یعنی ده نفری که رسولخدا (ص) آنها را بشارت به بهشت داده است که عبارتند از:

    1- ابوبکر2- عمر3- عثمان4- علی ابن ابیطالب5- طلحه6- زبیر7- سعد بن وقاص 8- سعید بن زید9- عبد الرحمن بن عوف10- ابو عبیده جراح.

    و بعضی از آنان عوض ابو عبیده جراح، ابن مسعود را ذکر کرده اند.

    ولی این حدیث نزد شیعه امامیه قابل قبول نیست.

    در جنگ جمل حضرت علی (ع) امیر المؤمنین، طلحه و زبیر را فراخواند و فرمود: شما می دانید که اصحاب جمل ملعونند؟ زبیر گفت چگونه ما ملعونیم، و حال آنکه ما اهل بهشتیم؟

    حضرت علی فرمود: اگر من شما را اهل بهشت می دانستم با شما جنگ نمی کردم و جنگ با شما را حلال نمی شمردم.

    زبیر گفت: آیا حدیث سعید بن عمرو بن نفیل را که از پیغمبر (ص) شنیده که 10 نفر از قریش اهل بهشتند نشنیده ای؟
    حضرت فرمود شنیدم که سعید این حدیث را در خلافت عثمان به جهت او نقل کرده است.

    زبیر: آیا دروغ گفته است؟
    علی(ع): من چیزی نمی گویم تا نام آنها ببری.

    زبیر نام نه نفر را برد.

    علی (ع) فرمود: نفر دهم کیست؟
    زبیر گفت: خود شما هستید.

    حضرت علی (ع) فرمود: پس تو اقرار کردی که من اهل بهشتم، ولی من آنچه ادعا کردی از برای خود و اصحابت منکرم.

    زبیر: آیا گمان میبری که سعید دروغ گفته است؟
    علی(ع): گمان ندارم یقین دارم که حدیث دروغ است، و البته بعضی از اینها در تابوتی هستند، در اسفل درکات جهنم و بر سر آن چاه سنگی است که وقتی خدا بخواهد اهل جهنم را عذاب کند آن سنگ را بر می دارد، این مطلب را از پیغمبر شنیدم. زبیر از نزد حضرت علی (ع) با چشمان گریان برگشت.[1]

    همانگونه که ذکر شد حدیث مذکور ساختگی است و از درجه اعتبار خارج است، و در عین حال در این حدیث از معاویه نامی برده نشده است، گر چه برای افرادیکه این حدیث را ساخته اند بعید نیست که به جای یکی از این ده نفر معاویه را جای دهند، چنانکه در مناقب و فضائل معاویه بن ابی سفیان احادیث بسیاری جعل و ساخته شده است که مرحوم علامه (رحمه الله علیه) در الغدیر نقل و رد نموده است[2] و نیز معاویه جنایات زیادی مرتکب شده که در کتاب الغدیر آمده است.

    1- سرکشی و طغیان از اطاعت امام علی (ع) و به راه انداختن جنگ علیه او و جنایات دیگر .[3]

    2- جنگ با امام حسن مجتبی(ع).

    3- به شهادت رساندن امام مجتبی(ع) با دسیسه معاویه توسط همسر امام (ع).

    4- سب حضرت علی (ع).

    5- مسموم نمودن مالک اشتر نخعی.

    6- تبعید حضرت ابوذر و به شهادت رساندن او در تبعید.

    7- نقض صلح که با امام مجتبی (ع) بسته بود.

    8- آرزوی دفن نام پیغمبر (ص).[4]

    پس مشخص شد اخبار خوبی که شما می گوئید ساختگی و مخالف با قرآن و حدیث است.

    [1]منتخب التواریخ، ص 15-14.

    [2] الغدیر، ج 11، ص 102-71. در مورد مناقب معاویه و بررسی و رد آن است. "چهل قصه ساختگی در مناقب معاویه گفته اند."

    [3] الغدیر، ج 10، ص 257.

    [4] درسی که امام حسین (ع) به انسانها آموخت. به نقل از مروج الذهب

  4. #3
    مدیرکل بازنشسته hossein moradi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    شهر ری
    نوشته ها
    4,055
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض و باز هم پاسخی دیگر به حدیث جعلی عشره مبشره (دروغ بزرگ)

    راویان اهل تسنّن، از جمله احمد بن حنبل در مسند خود (ج 1. ص 193) به اسناد خود از عبدالرّحمن‌بن‌عوف نقل می‌كند كه پیامبر‌ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ فرمود:
    «اَبُوبَكْرٌ فِی الْجَنَّهِ، وَ عُمَرٌ فِی الْجَنّه، وَ عَلِیٌّ فِی الْجَنَّه، وَ عُثمان فِی الْجَنّهِ، وَ طَلْحَه فِی الْجَنَّه، وَ الزَُّبَیْرُ فِی الْجَنَّهِ وَ عَبْدُالرَّحمنِ بْنِ عُوفٍ فِی الْجَنَّه، وَ سَعْدُ بْنِ اَبِی وَقّاصٍ فِی الْجَنَّهِ، وَ سَعِیدُ بْنِ زَیْدٍ فِی الْجَنَّهِ وَ اَبُوعُبَیْدَهِ ابْنِ الجَّراحِ فِی الْجَنَّهِ»[1]:
    «یعنی: این (افراد دهگانه) در بهشت هستند: 1ـ‌ ابوبكر، 2ـ عمر، 3ـ علی، 4ـ عثمان، 5ـ طلحه، 6ـ زبیر، 7ـ عبدالرّحمن‌بن عوف، 8ـ سعد وقّاص، 9ـ سعید بن زید، 10ـ ابوعُبیده جرّاح»[2].
    اهل تسنّن به این حدیث جعلی، خیلی اهمیّت می‌دهند و نام این ده نفر را به عنوان «عَشَرَه مُبَشَّره» (بشارت‌شدگان دهگانه به بهشت) در مكان‌های مقدّسی مانند دیوار مسجد‌النّبی‌ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ در برابر دید مردم نوشته و نصب می‌كنند، به طوری كه چنین موضوعی، بین آن‌ها حتّی عوام آن‌ها مشهور شده است، اینك به مناظره زیر توجّه كنید:
    یكی از دانشمندان شیعی می‌گوید: در مدینه منّوره، برای انجام كاری به اداره «آمرین به معروف» رفتم، با رئیس آن اداره به مناسبتی، گفتگویی به میان آمد، تا این كه سخن از «عَشَره مُبَشَّره» (افراد دهگانه‌ای كه پیامبر‌ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ آن‌ها را به بهشت بشارت داده) به میان آمد.
    گفتم: از شما سؤالی دارم.
    رئیس: بپرس.
    دانشمند شیعی: چگونه روا است كه مردی از اهل بهشت با مردی دیگر كه او نیز از اهل بهشت است، جنگ كند؟ طلحه و زبیر (كه جزء آن ده نفر بهشتی است) در تحت لوای عایشه، برای جنگ با علی‌بن‌ابیطالب‌ـ‌علیه السّلام‌ـ كه او نیز از اهل بهشت است، وارد بصره شدند و جنگ جمل را كه موجب كشتار بسیار از طرفین شد، پدید آوردند؟
    با این كه قرآن می‌فرماید: «وَمَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِیهَا »: «هر كس مؤمنی را عمداً بكشد، جزای او دوزخ است، و او همیشه در آن قرار دارد». (نساء‌ـ 93)
    با توجّه به این آیه، آن كسی كه از دو طرف، باعث آن همه كشتار در جنگ جَمَل شد، باید اهل دوزخ باشد، و آن كس یا امام علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ است، و یا طلحه و زبیر؟!
    بنابراین به طور قطع «حدیث عشره مبشّره» دروغ محض است.
    رئیس: نامبردگان از دو طرف، كه جنگیدند، همه مجتهد بودند، و مطابق اجتهاد خود، رأی دادند، در این صورت، آن‌ها معذور می‌باشند.
    دانشمند شیعی: اجتهاد در مقابل سخن صریح پیامبر‌ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ جایز نیست، مگر نه این است كه همه گروه‌های مسلمین نقل كرده‌اند كه پیامبر‌ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ به علی‌‌ـ‌علیه السّلام‌ـ فرمود:
    «یا عَلِیُّ حَرْبُكَ حَرْبِی، وَ سِلْمُكَ سِلْمِی»: «جنگ با تو جنگ، با من است، و صلح با تو صلح با من است».
    و نیز فرمود: «مَنْ اَطاعَ عَلِیّاً فَقَدْ اَطاعَنِی، وَ مَنْ عَصی عَلیِّاً فَقَد‌ْ عَصانِی»: «كسی كه از علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ پیروی كند، از من پیروی نموده، و كسی كه با علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ مخالفت كند، با من مخالفت نموده است»[3].
    و نیز فرمود: «عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَالْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ، یَدوُرُ الْحَقُّ مَعَهُ حَیْثُما دارَ»: «علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ با حقّ است، و حقّ با علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ است، هر كجا علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ بچرخد، حقّ با او می‌چرخد»[4].
    بنابراین، نتیجه می‌گیریم كه در میان نامبردگان، یك طرف حقّ است، و آن علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ است، و حدیث عشره مبشّره، دروغ محض می‌باشد، زیرا، نمی‌توان طرفدار باطل را، اهل بهشت دانست[5].
    قابل ذكر است كه: مطلب دیگر این كه «عبدالرّحمن‌عوف» یكی از راویان این حدیث است، و خود نیز یكی از افراد دهگانه می‌باشد عبدالرّحمن همان كسی است كه در روز شورا، بعد از وفات عمر، شمشیر به روی علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ كشید و به او گفت: «بیعت كن، وگرنه كشته خواهی شد»، و همین عبدالرّحمن با عثمان مخالفت كرد، و عثمان او را منافق خواند، آیا این امور، با روایت مذكور، سازگار است كه طلحه یكی از آن افراد دهگانه است كه به او بشارت به بهشت داده شده است؟!
    آیا ابوبكر و عمر، بشارت به بهشت داده شده‌اند، با این كه آن‌ها موجب وفات حضرت زهرا‌ـ‌سلام‌اللّه علیها‌ـ شدند، و حضرت زهرا‌ـ‌سلام‌اللّه علیها‌ـ تا آخر عمر با آن‌ها آشتی نكرد؟ (كه قبلاً مدارك آن را ذكر نمودیم).
    آیا عمر، حضرت علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ را برای بیعت با ابوبكر نكشید، در حالی كه می‌گفت: اگر بیعت نكنی كشته می‌شوی؟ و‌...
    و آیا طلحه و زبیر، اصرار بر قتل عثمان نداشتند، و آیا آن دو، از اطاعت امامی كه اطاعتش واجب بود خارج نشدند؟ و در جنگ جمل به روی امام علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ شمشیر نكشیدند؟!
    یكی از آن ده نفر «سعدوقّاص» است، كه آن روایت «عشره مبشّره» را تصدیق كرده، وقتی كه از او سؤال می‌كنند: چه كسی عثمان را كشت؟ در پاسخ می‌گوید: «عثمان به شمشیری كه عایشه آن را بیرون كشید، و طلحه آن را تیز كرد، و علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ آن را مسموم نمود كشته شد».
    آیا با این همه رودررویی كه این افراد با همدیگر داشتند، می‌توان گفت همه آن‌ها اهل بهشت هستند، قطعاً نه.
    وانگهی حدیث «عشره مبشّره» از نظر سند، مخدوش و مردود است، زیرا سند این حدیث به یكی از دو نفر به نام عبدالرّحمن‌بن‌عوف، و سعید‌بن‌زید، منتهی می‌شود، در روایت عبدالرّحمن، سلسله سندش، متّصل نیست، پس از اعتبار ساقط می‌گردد، و در مورد سعید‌بن‌زید، او روایت «عشره مبشّره» را در كوفه در عصر خلافت معاویه نقل كرده است، و در عصر قبل از معاویه نقل ننموده، و همین مطلب بیانگر دست‌های مرموز عصر معاویه است كه در جعل این حدیث به كار افتاده است، بنابراین، حدیث «عشره مبشّره» از نظر سند و متن، مخدوش است و بی‌اساس می‌باشد.
    [1] . صحیح ترمذی، ج 13، ص 182ـ سنن ابی‌داود، ج 2، ص 264 و ...
    [2] حدیث دیگری با اندكی تفاوت، از «سعید‌بن‌زید» نیز نقل شده است. (الغدیر، ج 10، ص 118).
    [3] . مناقب ابن مغازلی، ص 50ـ مناقب خوارزمی، ص 76 و 24 و ...
    [4] . كنزالعمال، ج 6، ص 157، الامامه و السّیاسه، ص 73 ـ مجمع الزّوائد هیثمی، ج 7، ص 235 و ...
    [5] . مناظرات فی‌الحرمین الشریفین، آیت الله سیّد عبدالله شیرازی، مناظره 6.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه