نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: بيت الاحزان يك حقيقت فراموش ناشدنى

  1. #1
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    Post بيت الاحزان يك حقيقت فراموش ناشدنى

    هر زائر شيعى، از هر نقطه دنيا كه وارد مدينه منوره مى گردد، پس از زيارتِ قبر مطهر حضرت رسول ـ ص ـ و اقامه نماز در مسجد آن حضرت و پـس از زيــارت قـبـور پــاك ائـمه بقيع ـ عليهم السلام ـ و ساير قبور متعلق به اقوام و عشيره پيامبر اكرم ـ ص ـ عازم زيارت بيت الاحزان مى شود، به اين اميد كــه اگـــر بـه قبر مطهر زهــــراى مرضيه ـ سلام الله عليها ـ دسترسى ندارد، آن حضرت را در محل ديگرى كه به وى منتسب است زيارت كند و اگر نمى تواند كه صورت خود را به خاك قبر يگانه يادگار رسول خدا بگذارد و ضريح مقدس آن حضرت را با اشك ديده بشويد، حداقل در جايگاهى كه دخت گرامـــــى پيامبـــر ـ ص ـ پس از رحلت پدر بزرگوارش و در ايام آخر عمرش هر روز چند ساعت از وقت خويش را در آنجا به عبادت و گريه و ناله سپرى نمود، نماز بخواند و به ياد اشكهاى آن حضرت اشك بريزد. اما اينك نه از چنين محلى خبرى است و نه از بيت الأحزان در بقيع، اثرى.
    آيا اصلاً بيت الاحزان در حقيقت وجود دارد يا يك موضوع موهوم و خيالى بوده و بجز در لسان بعضى از خطبا و گويندگان وجود خارجى نداشته است؟!
    در اين مقاله برآنيم كه با مطالعات كم و ناقص خود، محل واقعى و تاريخ ساختمان بيت الاحزان را، تا آنجا كه از كتب حديث و تاريخ به دست مى آيد و گفتار كسانى را كه در طول تاريخ و از قرن اول تا دوران تخريب، از نزديك اين بيت حزن را زيارت كرده و شاهد ساختمان آن بوده اند در اختيار خواننده ارجمند قرار دهيم تا معلوم شود كه بيت الأحزان يك واقعيت غير قابل انكار و يك حقيقت فراموش نشدنى است، اگر چه ساختمان آن ويران گرديده و درگوشه بقيع، از بيت الاحزان اثرى باقى نمانده است. منابع حديثى و تاريخىِ متقن از محدثان، مورخان، نويسندگان معروف و دانشمندان مشهور از شيعه و اهل سنت در طول تاريخ آن را تأييد و تثبيت نموده اند كه اينك نمونه هايى از روايات و اعتراف مورخان را از نظر خوانند مى گذرانيم.
    بيت الاحزان در منابع حديثى
    از جمله منابع حديثى كه در آن از انگيزه به وجود آمدن بيت الاحزان سخن به ميان آمده، خصــال شيـخ صدوق ـ ره ـ مى باشد كه آن محدث بزرگ، در ضمن روايتى با اسناد از امام صادق ـ ع ـ نقل مى كند:
    «و اما فاطمة فبكت على رسول الله حتى تأذّى بها اهل المدينة فقالوا لها قد آذيتنا بكثرة بكائك فكانت تخرج الى المقابر...»1
    صريح تر و روشن تر از روايت صدوق، گفتار فضه (خادمه حضرت زهـــرا ـ سلام الله عليها ـ است كه مرحوم علامه مجلسى در ضمن بيان جريان مفصل شهادت حضرت زهرا از زبان فضه، چنين نقل مى كند كه:
    «ثـم انـه بنى لـها بيتاً فى البقيع نازهاً عن المدينه».2
    «امير مؤمنان ـ ع ـ براى فاطمه، در بقيع و در خارج مدينه، خيمه اى را بپا داشت كه آن حضرت به همراه حسنين بدانجا مى آمد و پس از گريه طولانى به خانه اش مراجعت مى نمود.
    توضيح اينكه: بطوريكه در كتب لغت آمده است، «بيت» در لغت به معناى «محل و مسكن» است خواه به شكل چادر باشد يا خانه اى از خاك و گل3 و بطورى كه در آينده نيز خواهيم ديد، اولين بيت و مسكنى كه براى فاطمه زهرا در بقيع ساخته شده، بصورت چادر و خيمه بوده است.
    بيت الاحزان از نظر علما و مورخان
    عده اى از علماى بزرگ و شخصيتهاى علمى كه در تاريخ مدينه و يا درباره زيارت بقيع مطلبى نوشته اند، از بيت الأحزان نيز سخن گفته و وجود آن را تأييد و تثبيت نموده اند كه نظرات چند تن از آنان را به ترتيب تاريخ زندگى آنان، مى آوريم:
    1 ـ ابن شبه نميرى 173 ـ 262
    قديمى ترين تاريخ موجود4 در باره مدينه منوره، تاريخ المدينه، تأليف ابوزيد عمر بن شبه النميرى5 است. او كه يكى از شخصيّتهاى علمى و از فقها و محدثان مورد وثوق و از مورخان مورد اعتماد، نزد علما و دانشمندان اهل سنت است، در كتاب خود، آنجا كه آثار و قبور بقيع ـ موجودِ در زمان خودش ـ را معرفى مى كند، چنين مى نويسد:
    «شخص موثق و مورد اعتمادى بر من نقل نمود مسجدى كه در طرف شرقى آن به جنازه اطفال نماز خوانده مى شود، دراصل خيمه اى بوده براى زن سياهى بنام «رقيه»6 كه به دستور حسين ابن على ـ ع ـ در آنجا مى نشست تا از قبر فاطمه ـ ع ـ مراقبت كند زيرا قبر فاطمه را كسى بجز همان زن نمى شناخت.7
    از اين گفتارِ ابن شبه كه مشهود و مسموع خود را در مورد بيت الاحزان نقل نموده است، دو مطلبِ زير بوضوح به دست مى آيد:
    1 ـ بيت الاحزان در دوران حسين بن على ـ ع ـ يعنى تا سال 61 هجرى، مانند حال حيات حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ بصورت خيمه و چادر و محلى بوده است مشخص و معين و حسين بن على ـ ع ـ بر حفظ آن عنايت و اهتمام داشته; بطورى كه يكى از بانوان و ارادتمندان حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ را مأموريت داده است، در اين بيت و خيمه كه يادآورِ دورانِ حساس زندگى مادر بزرگوارش بوده، اقامت نموده و از آنجا حراست و نگهبانى كند و لابد براساس همين ديد و اهتمام و به پيروى از روش آن حضرت، افرادى از اهل بيتِ عصمت پس از آن حضرت نيز همين روش را ادامه داده و خيمه را به ساختمان مبدّل نموده اند.
    2 ـ بيت الاحزان پس از اين دوران و در اواخر قرن دوم و اوائل قرن سوم، داراى ساختمان بوده كه ابن شبه را وادار نموده است كمّ و كيف و انگيزه بوجود آمدن اين ساختمان را از افراد خبير و مطلع جويا شود و يكى از افراد مطلع و مورد وثوق نيز تا آنجا كه در اين مورد اطلاع داشته با وى در ميان گذاشته است و سابقه آنجا را كه زمانى بصورت خيمه بوده، بازگو نموده است و ليكن اين خيمه دقيقاً در چه تاريخى و به وسيله چه كسى به ساختمان تبديل شده، معلوم نيست.
    توجيه متناقض
    و اما مطلب ديگرى كه در ذيل اين گفتار آمده است كه: اقامت آن زن در ميان بيت الاحزان براى حفظ و مراقبت قبر حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ بوده است، تعليلى است از سوى خودِ وى و توجيهى است متناقض و غير قابل قبول; زيرا: اولاً خودِ ابن شبه در اين كتاب، مانند عدّه ديگر از مورخان مى گويد كه على بن ابى طالب ـ ع ـ پيكر مطهر حضرت زهرا ـ س ـ را شبانه و در داخل منزل خود دفن نمود; بنابراين، مراقبت از قبر آن حضرت در بقيع مفهومى ندارد.
    و ثانياً اگر قبر آن حضرت در بقيع واقع بوده و كسى بجز «رقيه» آن را نمى شناخته، باز هم مراقبت از قبرِ مجهول، معنا و مفهومى ندارد.
    بهرحال با توجه به شرايط خاص و حساس آن روز، ابهام در پاسدارى از بيت الاحزان و توجيهات مختلف در اقامت يك زن در داخل آن، مستبعد نيست.
    2 ـ فتواى امام غزالى بر استحباب خواندن نماز در بيت الاحزان
    امام ابومحمد غزالى 450 ـ 505 كه يكى شخصيتهاى معروف و از علما و دانشمندان اهل سنت است، در ضمن بيان وظايف زايران مدينه منوره و كسانى كه به زيارت بقيع مشرف مى شوند مى گويد: «مستحب است كه زائران، هر روز صبح، پس از زيارت قبر حضرت رسول ـ ص ـ در بقيع حضور بهم رسانند و قبور پيشوايان دينى و صحابه را كه در آنجا مدفون هستند زيارت كنند». سپس مى گويد: «و مستحب است در مسجد فاطمه ـ عليها سلام ـ نيز نماز بخوانند». (و يستحب ان يخرج كل يوم الى البقيع بعدالسلام على رسول الله ... و يصلى فى مسجد فاطمه رضى الله عنها).8
    3 ـ ابن جبير، جهانگرد معروف و دانشمند اسلامى 540 ـ 614
    سومين كسى كه بيت الأحزان را از نزديك زيارت و در باره آن سخن گفته است، رحاله و جهانگرد معروف اسلامى ابوالحسين احمد بن جبير اندلسى9 است. او كه در ماه محرم سال 580 هـ . ق. وارد مدينه شده و بقيع را زيارت نموده است، مى گويد: «و در كنار قبّه عباسيه، خانه اى قرار گرفته است كه به فاطمه دختر رسول خدا ـ ص ـ منتسب مى باشد، مى گويند اين همان خانه ايست كه فاطمه زهرا به آنجا مى آمد و در آنجا اقامت و حزن و اندوه خود را در مرگ پدر بزرگوارش ابراز مى نمود».10
    4 ـ سمهودى11 844 ـ 911
    چهارمين شخصيت و مورخى كه وجود بيت الأحزان را تأييد و تثبيت نموده است; مقتدا و پيشواى مورخان، نورالدين على بن احمد سمهودى مصرى است; شخصيتى كه پس از وى هيچ مورخ و نويسنده اى در باره مدينه كتابى ننوشته و هيچ گوينده و خطيبى، از تاريخ مدينه سخن نگفته، مگر اينكه به گفته او استناد جسته و از كتاب «وفاءالوفا» استمداد نموده است. او مى گويد:
    «والمشهور ببيت الحزن انما هو الموضع المعروف بمسجد فاطمة فى قبلة مشهد الحسن و العباس».
    «مشهور در بيت الاحزان، همان محلى است كه به مسجد فاطمه معروف و در طرف قبله حرم (امام) حسن و (جناب) عباس واقع گرديده است».
    آنگاه مى گويد: «واظنه فى موضع بيت على بن ابى طالب الذى كان اتخذه بالبقيع و فيه اليوم هيأة قبور».12
    «و به عقيده من، اين بيت الأحزان در محل همان بيت و مسكنى است كه على بن ابى طالب ـ ع ـ آن را در بقيع آماده ساخت». و اضافه مى كند كه فعلاً در ميان آن، شكل چند قبر نيز موجود است.
    5 ـ سِر ريچار بورتون
    يكى از جهانگردانِ غربى كه به مكه و مدينه مسافرت نموده13 و در سياحتنامه خود از آثار و ابنيه حجاز و از اخلاق و رسوم مسلمانان در موسم حج و از جزئيات زندگى مردم حجاز سخن گفته است. از جمله حرمها و گنبدها و بارگاههاى موجود در بقيع را معرفى و با قلم خود ترسيم و تصوير نموده است. «سِر ريچارد بورتون» جهانگرد انگليسى است كه در سال 1853 ميلادى ـ تقريباً 139 سال قبل ـ بقيع را از نزديك مشاهده نموده و در باره بيت الأحزان چنين گفته است: «در بقيع مسجد كوچكى است كه در سمت جنوبى گنبد عباس بن عبدالمطلب واقع گرديده و اين مكان را بيت الأحزان نيز مى نامند; زيرا فاطمه زهرا آخرين روزهاى عمر خويش را در اين محل بسر مى برد و براى از دست دادن پدر عزيزش نوحه سرايى مى نمود.14
    مطالبى كه از آقاى بورتون نقل شد، دليل روشنى بر مشخص بودن ساختمان بيت الأحزان در زمان وى و اشتهار وجه تسميه و انگيزه ايجاد آن مى باشد كه يك جهانگرد انگليسى و غيرمسلمان در اندك زمان و با مختصر تماس با مسلمانان توانسته است همه اين مطالب را همانگونه كه در منابع محكم تاريخى و حديثى آمده است، دريافت و درسياحتنامه خود منعكس نمايد.
    6 ـ فرهاد ميرزا15 1292 هـ
    فرهاد ميرزا معتمدالسلطنه كه در 18 ذيقعده 1292 هـ به زيارت بقيع نائل گرديده، پس از بيان زيارت حرم، ائمه بقيع و نثار فاتحه بر قبور علما كه در كناى اين حرم مطهر واقع بودند، مى گويد: «از آنجا به بيت الأحزان رفتم و از آنجا به زيارت حليمه سعديه...»16
    بيت الاحزان در آستانه تخريب
    تا اينجا همراه با تاريخ بيت الأحزان از بدو پيدايش آن، تا اواخر قرن سيزده (1292)، قرن به قرن حركت نموديم. اينك در قرن چهاردهم هجرى و در آستانه تخريب بيت الأحزان كه در سال 1344 هـ واقع گرديده است قرار گرفته ايم. در اين برهه محدود و مدت كمتر از نيم قرن، از ميان ميليونها زائر بيت الأحزان، تعدادى از علماى برجسته و نويسندگان را مى بينيم كه در تأليفات خود از بيت الأحزان سخن به ميان آورده و از اين بناى تاريخى و اثر فراموش نشدنى ياد نموده اند، از جمله:
    1 ـ ابراهيم رفعت پاشا17 نويسنده و اميرالحاج مصرى است كه براى آخرين بار در سال 1325 هـ بقيع را زيارت كرده و مشاهدات خود را در باره بيت الأحزان چنين نقل مى كند:
    «و هناك قبة تسمى قبة الحزن يقال انها فـى البيت الذى آوت اليه فاطمه بنت النبـى ـ ص ـ والتزمت الحزن فيه بعد وفات ابيها رسول الله ـ ص ـ و كان فى البقيع قباب كثيرة هدمها الوهابيون».18
    «در بقيع، گنبد ديگرى نيز وجود دارد كه «قبة الحزن» ناميده مى شود و مى گويند كه اين گنبد در بالاى همان محل ساخته شده است كه فاطمه ـ ع ـ پس از رسول خدا ـ ص ـ بدانجا مى آمده و حزن و اندوه خود را ابراز مى نموده است، سپس مى گويد در بقيع گنبدهاى زيادى بود كه وهابيها از بين برده اند».
    2 ـ حاج سيد احمد هدايتى: يكى ديگر از كسانى كه در آستانه تخريب بيت الأحزان و پنج سال قبل از اين حادثه تأسف بار، بيت الأحزان را زيارت نموده و در سفرنامه خود به نام «خاطرات مكه» منعكس نموده است، مرحوم حاج سيد احمد هدايتى يكى از سادات مكرّم و از اولاد محترم رسول اكـرم ـ ص ـ است كه وى ضمن بيان مـوارد و نقاط مختلفى كه حضرت زهـرا ـ سلام الله عليها ـ را زيارت نموده است، مى گويد: «پنجم در بيت الأحزان كه قبرستان بقيع واقع است».19
    3 ـ سيد شرف الدين ـ قدس سره ـ 1290 ـ 1377: مرحوم علاّمه، سيد عبدالحسين شرف الدين،20 سومين كسى است كه بيت الأحزان را پنج سال قبل از تخريب، زيارت و به تناسب بحثى در كتاب بخود «النص و الاجتهاد» به اين مطلب تصريح نموده است كه گفتار او را بعنوان «ختامه مسك» مى آوريم:
    «... سپس على بن ابى طالب در بقيع محلى را آماده ساخت كه فاطمه زهرا براى گريه كردن، بدانجا مى آمد و بيت الأحزان ناميده مى شد و شيعيان در طول تاريخ اين بيت را همانند مشاهد و حرمهاى مقدس زيارت مى نمودند تا اينكه در اين ايّام كه سال 1344 هـ است، ملك عبدالعزيز بر سرزمين حجاز مسلط و با دستور وى بر اساس پيروى اش از وهابيگرى، منهدم گرديد و در سال 1339 هجرى كه خداوند توفيق سفر حج و زيارتِ پيامبر و مشاهد اهل بيتش در بقيع را بر من عنايت فرمود، بيت الاحزان را زيارت كردم».
    (... و كنّا سنة 1339 تشرفنا بزيارة هذا البيت (بيت الاحزان) ... فى البقيع...).21

    خلاصه و نتيجه
    اين بود اجمالى از تاريخ بيت الأحزان و طبعاً كسانى كه داراى فراغت كافى و دسترسى به منابع بيشترى دارند، مى توانند مطالب ارزنده و نكات جالب ترى در اختيار علاقه مندان قرار دهند. و اينك مطالب گذشته را به صورت چند نكته خلاصه و نتيجه گيرى مى كنيم:
    1 ـ بيت الأحزان، از دوران حيات حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ تا سال 1344 هـ ، محلى بوده است مشخص و معين كه شيعيان با پيروى از روش حسين بن على ـ ع ـ در طول تاريخ به اين بيت اهميت خاصى قائل بوده و آنجا را همانند ساير مشاهد و حرمها زيارت و در آنجا به نماز و عبادت مى پرداختند و حتى امام غزالى اهل سنت نيز به نماز خواندن در اين محل تشويق و توصيه نموده است.
    2 ـ بيت الأحزان در زمان حسين بن على ـ ع ـ داراى چادر و خيمه بوده و سپس به ساختمان مبدل گرديده است كه هنگام تخريب داراى گنبد بوده است.
    3 ـ بيت الأحزان در اصطلاح عامه، گاهى به «مسجد فاطمه» و گاهى با هر دو نام و گاهى نيز به «قبة الحزن» ناميده شده و طبعاً نويسندگان نيز از هر سه نام مصطلح، استفاده نموده اند، ولى آنچه مسلم است بيت الأحزان هيچگاه بعنوان يك مسجد واقعى شناخته نشده است و وجود چند قبر در داخل آن كه سمهودى اشاره نموده، دليل و مؤيد اين معنا است. مؤيد ديگر اينكه: در تأليفات مدينه شناسان، مانند «اخبار مدينه» ابن نجّار، متوفاى 643 هـ ، و «وفاءالوفا»ى سمهودى متوفاى 911 هـ ، و «عمدة الاخبار» احمد بن عبدالحميد عباسى، متوفاى قرن دهم هجرى كه همه مساجد موجود در داخل و خارج مدينه را معرفى نموده اند، از مسجدى به نام مسجد فاطمه ذكرى به ميان نيامده است.
    4 ـ نكته مهم اينكه: بنابر مضمون روايات، بيت الأحزان، در داخل بقيع بوده و همه مورخان بدون استثنا بر همين معنا تصريح و اضافه مى كنند كه در سمت جنوبى و در مجاورت حرم ائمه اهل بيت ـ عليهم السلام ـ قرار داشته است. بنابراين محلى كه در سالهاى اخير در خارجِ بقيع، به نام بيت الأحزان معروف گرديده، با واقعيات تطبيق نمى كند و منابع حديثى و تاريخى آن را تأييد نمى نمايد. در ملاقاتهاى مكررى كه با آقاى عمروى22 شيخ العلماى حجاز در سالهاى 52 ـ 55 شمسى در مدينه منوره داشتم، به همين معنا تأكيد و محل فعلى را موضوعى بى اساس و عملى عوامانه معرفى مى نمودند.

    پــاورقــى هــا:
    ـــــــــــــــــــــ
    1 ـ خصال ابواب الخمسه ـ وسائل الشيعه، ج 2 ، ص 922 ، باب 87 از ابواب دفن.
    2 ـ بحارالانوار، ج 43 ، ص 177 .
    3 ـ البيت المسكن سواء كان من شعر او مدر ـ اقرب الموارد.
    4 ـ قديمى تر از اين كتاب، تاريخ المدينة ابن زباله است كه وى در سال 199 در قيد حيات بوده و در كتابهائى كه تا قرن دهم در تاريخ مدينه تأليف گرديده، از جمله در وفاءالوفا، از تاريخ ابن زباله مطالب فراوان نقل شده است ولى متأسفانه از اين كتاب در قرنهاى اخير خبرى نيست.
    5 ـ ابوزيد عمر بن شبه نميرى فقيه و محدث و مورخ نامى در سال 173 متولد و در سال 262 وفات نموده است. در شرح حال ابن شبه چنين نوشته اند، او شخصى است اديب، فقيه، مورخ، صادق و دقيق، عالم به آثار، ناقل اخبار و صاحب تأليفات بسيار و... ـ ابن نديم از وى 18 كتاب معرفى مى كند. در شرح حال او به فهرست ابن نديم وفيات الاعيان، تاريخ بغداد، تهذيب الأسماء و اللغات، تذكرة الحفاظ و لسان الميزان مراجعه شود. تـاريخ ابـن شبه براى اولين بار در سال 1399 هـ . با تحقيق فهيم محمد شلتوت در چهار جزء و 1396 صفحه در عربستان سعودى چاپ و اخيراً در قم افست گرديد. قسمت مهم جلد سوم و چهارم اين كتاب به شرح زندگانى و حوادث دوران خلافت عثمان اختصاص يافته است كه دليل هوادارى و علاقه شديد او به عثمان است.
    6 ـ ابن حجر عسقلانى (در اصابة) ج 3 ، ص 305 با استناد به همين مطلب اين بانو را نيز در رديف ساير زنان، يكى از صحابه رسول خدا معرفى نموده است.
    7 ـ واخبرنى خبر ثقة قال يقال ان المسجد الذى يصلى جنبه شرقياً على جنائز الصبيان كان خيمة لامرئة سوداء يقال لها رقية كان جعلها هناك حسين بن على ـ ع ـ تبصر قبر فاطمه ـ عليهاالسلام ـ و كان لايعرف قبر فاطمه رضى الله عنها غيرها. تــاريـخ المدينه ج 1 ، ص 106.
    8 ـ احياءالعلوم، ج 1 ، ص 260 .
    9 ـ ابن جبير از علماى اندلس و در علم فقه و شعر و نويسندگى از بارزترين دانشمندان دوران خويش و از معروفترين و قديمى ترين جهانگردان اسلامى است، او رحله و سياحتنامه خود را چنين ناميده است: «تذكرة بالاخبار عن اتفاقات الأسفار» اين كتاب قبلاً در ليدن و اخيراً در بيروت چاپ شده است.
    در شرح حال ابن جبير، رجوع شود به دائرة المعارف اسلامى، ج 3 ، ص 204 ـ 207 و مقدمه رحله، چاپ لبنان والكنى و الألقاب، ج 1 ، ص 232 .
    10 ـ ويلى هذه القبة العباسية بيت ينسب لفاطمه بنت الرسول ـ ص ـ يقال انه الذى آوَتْ اليه والتزمت فيه الحزن على مـــوت ابيها المصطفى ـ ص ـ رحله ابن جبير چاپ ليدن، صفحه 196 و چاپ دارالكتب اللبنانى صفحه 144 .
    11 ـ علما و دانشمندان سمهودى را چنين معرفى نموده اند: «الشيخ نورالدين على بن احمد سمهودىِ مصرىِ شافعى، شخصيت دانشمند و مفتى مدينه، مدرس و مورخ اين شهر، پيشوا و مقتداى مورخان. سلسله نسبش به حسن مثنى فرزند امام مجتبى ـ ع ـ منتهى مى شود. او به سال 844 در سمهود مصر متولد و پس از تحصيلات و حفظ نمودن قرآن و نيل به مدارج علمى، در فنون مختلف از سال 873 در مدينه منوره متوطن و از اساتيد بزرگ حرم شريف نبوى ـ ص ـ گرديد. وى در تاريخ مدينه منوره سه كتاب نوشته است كه يكى مفصل و جامع الأطراف بنام «اقتفاء الوفا باخبار دارالمصطفى» است كه در حادثه آتش سوزى مسجد نبوى در ماه رمضان سال 886 هـ از بين رفته است. دومى «وفاءالوفا باخبار دارالمصطفى» كتابى است كه به قول خودِ سمهودى به درخواست كسى كه «طاعته غنم و مخالفته غرم» مطالب كتاب قبلى را در اين كتاب تلخيص نموده است، ولى در عين حال داراى گسترده ترين و دقيقترين مطالب در تاريخ مدينه مى باشد كه در هيچ يك از منابع ديگر نمى توان به دست آورد. اين كتاب در دو جلد و در 1435 صفحه چاپ شده است. و سوّمى «خلاصة الوفا» است و مطالب «وفاءالوفا» را در اين كتاب تلخيص نموده و اين كتاب نيز چاپ شده است. سمهودى داراى تأليفات متعدد ديگرى نيز مى باشد. وفات وى در سال 911 هـ در مدينه واقع گرديد. در شرح حال او به شذرات الذهب، اعلام زركلى، والكنى و الالقاب مراجعه شود.
    12 ـ وفاءالوفا، ج 3 ، ص 918 .
    13 ـ در طول تاريخ تعداد زيادى از جهانگردان غربى در قيافه مسلمانان و در زىّ حجاج وارد مكه و مدينه گرديده اند و اكثر آنان نيز كه از نويسندگان بوده اند، توانسته اند مشاهدات و برداشتهاى خود را به صورت كتاب و سفرنامه در اختيار ديگران قرار دهند، گرچه بعضى از اين نوشته ها و برداشتها توأم با مطالب خلاف واقع و نادرست و همراه با اغراض و تعصّب است، ولى در عين حال، مى توان مطالب و نكات ارزشمند و پر بها نيز از آنها بدست آورد كه يكى از جهانگردان همان «ريچارد بورتون» انگليسى است كه در سال 1853 ميلادى به صورت يك مسلمان افغانى به نام «عبدالله» به مكه و مدينه مسافرت كرده و در تمام مراسم حج شركت و از همه اماكن و بقاع متبرّكه ديدن نموده و به همه جزئيات پرداخته است و سفرنامه خود را در دو جلد بزرگ منتشر ساخته است. موسوعة العتبات المقدسه، ج 3، ص 260 .
    14 ـ موسوعة العتبات المقدسه، ج 3، ص 285 .
    15 ـ فرهاد ميرزا معتمدالسلطنه متوفاى 1305 هـ در ميان شاهزادگان قاجار، از نظر علمى داراى شخصيت بارزى است كه از وى شش جلد كتاب، در فنون مختلف به جاى مانده از جمله آنها «قمقام ذخار» در مقتل و «هداية السبيل» كه سفرنامه حجِ اوست و هر دو كتاب در موضوع خود در زبان فارسى از بهترين كتابها به شمار مى رود.
    16 ـ هداية السبيل چاپ مطبوعاتى علمى تهران، ص 141 .
    17 ـ ابراهيم رفعت پاشا، در سال 1318 ق فرمانده نگهبانان محمل مصرى و در سال 1320 و 21 و 25 به عنوان اميرالحاج از طرف خديو مصر به حج مشرف شده و خاطرات خود را به نام مرآت الحرمين نگارش نموده است. اين كتاب به نوبه خود يكى از كتابهاى سودمند كه در دو جلد در مصر چاپ و در اولين سال پيروزى انقلاب اسلامى در قم افست شده است.
    18 ـ مرآت الحرمين، ج 1 ، ص 426 .
    19 ـ خاطرات مكه ـ چاپخــانه حيدرى تهران، ص 129 .
    20 ـ علاّمه بزرگوار و شخصيت مجاهد و احياگر شيعه در شام و لبنان. مرحوم سيدشرف الدين مستغنى از تعريف و بالاتر از توصيف است كه خدمات ارزنده و ضداستعمارى و آثار ارزشمند و علمى او مانند: «النص و الاجتهاد» و «المراجعات» و ده ها كتاب ديگر، شاهد مجاهدات و دليل بر عظمت شأن و علوّ مقام علمى و سعه اطلاعات وى مى باشد.
    21 ـ الــنــص والاجتهاد، باتـحقيق ابـومـجتبى، ص 302 .
    22 ـ آقاى شيخ محمد على عمروى شخصيت علمى و روحانى، از اهالى مدينه است كه پس از تكميل تحصيلات خود در حوزه علميه نجف به مدينه مراجعت و تربيت و سرپرستى شيعيان مدينه و اطراف آن را به عهده گرفته است.

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. عدالت از منظرانديشه غربي وگفتمان قدسي مهدوي (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
    توسط يادشهيد در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 19-02-2012, 13:37
  2. حقيقت ايمان ورابطه آن باارزشهاي اخلاقي
    توسط يادشهيد در انجمن اخلاق
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 21-12-2011, 21:51
  3. حقيقت تكبيرة الاحرام و شرح آن‏
    توسط paradise در انجمن مباحث ديگر بخش اسلامی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-10-2011, 10:23
  4. شرح فرازی از دعای شب مبعث
    توسط paradise در انجمن ادعیه و زیارات
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 29-06-2011, 15:49

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه