ملاقات آية الله گلپايگاني با ارواح در وادي السّلام نجف
مرحوم آقا سيّد جمال ميفرمود: من وقتي از اصفهان به نجف أشرف مشرّف شدم تا مدّتي مردم را بصورتهاي برزخيّۀ خودشان ميديدم؛ بصورتهاي وحوش و حيوانات و شياطين، تا آنكه از كثرت مشاهده ملول شدم.
يك روز كه به حرم مطهّر مشرّف شدم، از أميرالمؤمنين عليهالسّلام خواستم كه اينحال را از من بگيرد، من طاقت ندارم. حضرت گرفت و از آن پس مردم را بصورتهاي عادي ميديدم.
و نيز ميفرمود: يك روز هوا گرم بود، رفتم به وادي السّلام نجف أشرف براي فاتحۀ اهل قبور و ارواح مؤمنين. چون هوا بسيار گرم بود، رفتم در زير طاقي كه بر سر ديوار روي قبري زده بودند نشستم. عمامه را برداشته و عبا را كنار زدم كه قدري استراحت نموده و برگردم. در اينحال ديدم جماعتي از مردگان با لباسهاي پاره و مندرس و وضعي بسيار كثيف به سوي من آمدند و از من طلب شفاعت ميكردند؛ كه وضع ما بَد است، تو از خدا بخواه ما را عفو كند.
من به ايشان پرخاش كردم و گفتم: هرچه در دنيا به شما گفتند گوش نكرديد و حالا كه كار از كار گذشته طلب عفو ميكنيد ؟ برويد اي متكبّران!
ايشان ميفرمودند: اين مردگان شيوخي بودند از عرب كه در دنيا متكبرّانه زندگي مينمودند، و قبورشان در اطراف همان قبري بود كه من بر روي آن نشسته بودم.