فَقَد هَـــــــــــرَبتُ إلَیكَ
به سوی تــــــــــو گریخته ام......خـــــــدااا
.................................................. ...
به سوی تو گریخته ام،
از سخنهایی كه با نام تو آغاز نشده.
از نگاههای پر از گناه.
از حرفهایی كه حاصلش جز خشم تو نیست.
از گفته هایی كه دل شیطان را شاد و امیدوار می كند.
از صداهایی كه شمیم جان بخش راز و نیاز را در خود گم می كند.
از طغیان حرص و آز.
از كمی قناعت،
از بدی *اخلاق*،
از زیاده روی در شهوات،
از پیروی هوی و هوس و گریز از هدایت،
از انتخاب باطل بر حق،
از كوچك شمردن گناه و بزرگ شمردن طاعت
از مباهات به ثروتمندان و*تحقیر* تهی دستان.
به سوی تو رو آورده ام،به آغوش گرم محبتت*،برای یك دنیا *آرامش و یك دنیا فهم و درك به سوی تو آمده ام؛كه مأمنی جز تو نمی شناسم و جز تو كسی را ندارم.
با همه ی شرمساری که آمدم ...
اما تو الهنا دستم را بگیر و برویم در بگشا كه به سوی تو رو آورده ام و پاسخم گوی كه تو را خوانده ام.
.................................................. .................................................. .....
الـــــــــــهی و ربی من لی غـــــــــــیرک