صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از 21 به 25 از 25

موضوع: من عرف نفسه فقد عرف ربه

  1. #21
    مدیربازنشسته صبح موعود آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,466
    تشکر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 ارسال

    پیش فرض

    در دسته بندی موجودات، فرشته ها هم وجود دارند که به طور مختصر می شه گفت که کمال فرشته ها اینه که در مرحله عقل محض قرار دارند و تنها قوه عاقله دارند و فاقد قوه شهویه و غضبیه هستند.
    فرشته ها جا برای رشد ندارند و در مرتبه خود ثابت هستند و فاقد اختیار و اراده هستند و تربیت پذیر هم نیستند.
    هر کس مرا طلب کند، مرا می یابد هر کس مرا یافت، مرا می شناسد
    هرکس مرا شناخت، مرا دوست می دارد و هر کس مرا دوست داشت، عاشق من می شود
    و هر کس عاشق من شد، من عاشق او می شوم و هر کس من عاشقش بشوم، او را می کشم
    و کسی که او را بکشم، بر من دیه اش واجب است و کسی که دیه اش بر من واجب شد،
    پس خودم خون بهای او می شوم
    یا ثارالله


  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #22
    مدیربازنشسته صبح موعود آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,466
    تشکر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 ارسال

    پیش فرض

    خلاصه بحث:
    کمالات جمادی، نباتی، حیوانی و عقلی گفته شد و اینکه انسان جماد،نبات، حیوان نیست هر چند کمالات این سه دسته را دارد. فرشته هم نیست هر چند عقل دارد و می تواند استدلال کند ولی کمالاتی که به خاطرش به وجود آمده در این محدوده نیست.
    مقصود این بود که اول کمالاتی که انسانیت انسان به آنها نیست را شناسایی کنیم و بگیم انسان چه نیست و بعد بگوییم چه هست و به منطق قرآن برسیم و بدانیم خداوند انسان را چه معرفی می کند.
    اکثر انسان ها آنچه که نیستند یعنی همین کمالات جمادی، نباتی و حیوانی و عقلی را انسانیت می دانند.
    با وجود پیشرفت علمی، حیطه کمالات انسان از حیطه کمالات حیوانی بالاتر نرفته حتی کمالات عقلی را برای منافع حیوانی خود می خواهند. عقل وسیله ای برای کمالات حیوانی شده است.
    به عنوان مثال انسانی که از کمالات نباتی محرومه در جامعه چطور باهاش برخورد می شه؟ مثلا زیبایی ظاهری نداره.
    زیبایی کمال جمادی و نباتیه، داشتنش انسان و ارزشمند نمی کنه و نداشتنش هم ذلت نیست اما فهم غلط ما در این زمینه باعث می شه که به طور ناخودآگاه به سمت افراد زیبا کشیده می شیم.
    یا در مورد قدرت بدنی، قد و اندازه که کمالات نباتیه. اما ما در مورد کسی که قدش کوتاهه چطور قضاوت می کنیم؟ بعضی ها رو به خاطر قد کوتاهشون داخل آدم به حساب نمیاریم.
    گاهی اوقات همین قد و قیافه به یه انسان احساس حقارت می ده.
    یا بچه دار شدن کمال گیاهیه حالا قضاوت ما در مورد آدمی که بچه دار نمی شه چیه؟
    ...
    ...
    ...
    ادامه دارد.
    هر کس مرا طلب کند، مرا می یابد هر کس مرا یافت، مرا می شناسد
    هرکس مرا شناخت، مرا دوست می دارد و هر کس مرا دوست داشت، عاشق من می شود
    و هر کس عاشق من شد، من عاشق او می شوم و هر کس من عاشقش بشوم، او را می کشم
    و کسی که او را بکشم، بر من دیه اش واجب است و کسی که دیه اش بر من واجب شد،
    پس خودم خون بهای او می شوم
    یا ثارالله


  4. #23
    مدیربازنشسته صبح موعود آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,466
    تشکر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 ارسال

    پیش فرض

    سلام علیکم ورحمهَ الله

    ادامه بحث: گفتیم انسان جماد نیست، نبات هم نیست، حیوان هم نیست و عقل محض هم نیست. اینها چیزهایی بود که انسانیت انسان به آنها نیست.
    اما انسان چه هست؟
    انسان قوه فوق عقل یا تجرد دارد و این قوه باعث می شه انسان قابلیت تربیت نامحدود داشته باشد. یعنی سراغ هر کمالی می رود مطلق آن را می خواهد و در کمالات جمادی، نباتی، حیوانی، عقلی و فوق عقلی حد یقف ندارد.
    انسان در ذاتش چیزی به نام پذیرش محدودیت ندارد. تمام کمالات را برای خودش به صورت نامحدود و همیشگی دوست دارد مثل زیبایی، قدرت، ثروت، طول عمر و ...
    انسان به هیچ وجه دوست ندارد جواب منفی بشنود از سد و مانع بیزار است.
    -در قدرت طلبی، بی نهایت طلب است.
    - در قدرت نظامی به جایی رسیده که به همین حد هم نمی تواند اکتفا کند و دائم محدودیت ها را برمی دارد.
    - در قدرت ارتباطات مدتی از چاپار استفاده می کرد بعد تلفن بعد تلفن بی سیم بعد موبایل و ... در قدرت علمی روز به روز قوی تر می شود.
    - در لذت طلبی، بی نهایت طلب است مثلا در خوردنی ها انواع میوه ها غذاها، نوشیدنی ها، دسرها، شیرینی ها، ژله ها و ... به همین حد هم راضی نیست و دائما مواد را باهم ترکیب می کند برای تولید غذاهای بیشتر و جدیدتر که حساب آن از دست قوی ترین آشپزها هم در رفته است. حتی در طبیعت هم دخل و تصرف می کند دو میوه جدید را با هم ترکیب می کند تا یک میوه ترکیبی ایجاد کند.
    انسان در لذات حد یقف ندارد. اگر به انسان بگویند غذای جدید تولید نکن احساس می کند آزادی اش را از دست داده است.
    در لذات جنسی همین طور انسان 12 هزار طریقه ارضای جنسی ایجاد کرده است.
    در بازی و تفریح و سرگرمی و ورزش همین طور. روز به روز بازی جدید، سرگرمی جدید.
    در تولید زیبایی های بصری هم حد یقف ندارد. در تولید گل های مصنوعی، لباس هم انواع روسری ها با رنگ های متنوع، انواع مقنعه چادر شلوار و ...
    در جواهرات، در اتومبیل، دکراسیون منزل، انواع مبلمان منزل و اداره و ... یک سره انسان در حال تولید زیبایی ست.
    و خدا هم بشر را این گونه آفریده که نمی توان چیز جدید و متنوع خلق نکند.
    بعدها هم علم بشر به جایی می رسد که زمین برایش کافی نخواهد بود و کرات دیگر می رود.
    بشر این گونه است، همه چیز را نامحدود می خواهد.

    طلب کمال نامحدود، محصول فعالیت فوق عقل است.
    قوانین عقلی، حد دارد مثلا آب در 100 درجه به جوش میاد و 2x2=4.
    در فوق عقل انسان هیچ محدودیتی درهیچ کمالی ندارد و استثنا هم ندارد.
    طلب کمال نامحدود در انسان امری فطری و بدیهی است و در ذات همه انسان ها وجود دارد.

    بحث همچنان ادامه دارد ولی می تونید سوال هم بپرسید.
    هر کس مرا طلب کند، مرا می یابد هر کس مرا یافت، مرا می شناسد
    هرکس مرا شناخت، مرا دوست می دارد و هر کس مرا دوست داشت، عاشق من می شود
    و هر کس عاشق من شد، من عاشق او می شوم و هر کس من عاشقش بشوم، او را می کشم
    و کسی که او را بکشم، بر من دیه اش واجب است و کسی که دیه اش بر من واجب شد،
    پس خودم خون بهای او می شوم
    یا ثارالله


  5. #24
    مدیربازنشسته صبح موعود آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,466
    تشکر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 ارسال

    پیش فرض

    سلام علیکم و رحمهَ الله

    دوستان تا اینجا سوالی نبوده؟
    اگر جایی و متوجه نشدید بگید من همون قسمت و بهتر توضیح بدم.

    تا اینجا گفته شد که انسان علاوه بر کمالات جمادی و نباتی و حیوانی و عقلی، دارای کمالات فوق عقلی هم هست و از کجا می شه فهمید؟
    انسان در روح خودش به دنبال چیزی هست که بی نهایت و نامحدود باشه.
    مثلا در دارایی و داشتن پول، به یه میزان محدودی قانع نیست.
    در قدرت طلبی هم دوست نداره در یک سطح بمونه مثلا دوست داره از معلم به مدیر مدرسه و مدیر منطقه و بعد استان و ... ارتقا درجه پیدا کنه.
    در خوردنی ها و پوشیدنی ها هم مدام دنبال تنوعه و به حدی قانع نیست.
    در کسب علم و دانش هم همین طور مدام دنبال کشف چیز جدیده و اگه بهش بگن کافیه ادامه نده احساس می کنه آزادی و ازش گرفتن.
    این روحیه بی نهایت و نامحدود طلبی فقط در انسان وجود داره و مرتبه اون بالاتر از کمالات عقلیه که در فرشته ها وجود داره و فرشته ها هم این روحیه بی نهایت طلبی و ندارن برای همین بهش می گن کمالات فوق عقلی.

    پس اینکه انسان به دنبال کمال نامحدوده امری فطری و بدیهیه.

    و ادامه:
    طلب هر چیزی ویژگی هایی داره:

    1- طلب هر چیزی نشان از وجود اونه.
    ما به دنبال زیبایی مطلق، قدرت مطلق، علم مطلق و ... هستیم به دنبال چیزی که نامحدوده این نشون می ده جایی چیزی به اسم زیبایی مطلق، قدرت مطلق، علم مطلق و ... وجود داره و داریم بهش نزدیک می شیم.
    نمی شه طالب چیزی بود که وجود نداره.
    تشنگی و طلب آب نشان از وجود چیزی به اسم آب در بیرون از وجودمانه.
    یعنی من میلی دارم و بر اساس آن میل، چیزی وجود داره که به اون میلم پاسخ می ده.
    نمی شه طالب چیزی بود که وجود نداره.
    انسان روحیه بی نهایت طلبی داره و این نشون می ده که بی نهایت مطلقی وجود داره که انسان طالب اونه.
    2- بین طالب و مطلوب سنخیت وجود داره.
    چشم انسان طول موج و دریافت می کنه یعنی بین چشم و طول موج سنخیت وجود داره. گوش فرکانس و دریافت می کنه یعنی در گوش سیستمی وجود داره که قادر به دریافت فرکانسه و گوش و فرکانس با هم سنخیت دارن.
    3- برای داشتن طلب، ظرفیت لازمه.
    انسان اگه طالب چیزی هست ظرفیت اون چیز رو هم داره. اگه علم ریاضی و دوست داره ظرفیت درک ریاضی رو هم داره.
    4- انسان چیزی را می طلبه که می شناسه.
    مثلا انسان هوس میوه یا خوردنی و داره که قبلا خورده و با اون آشناست.
    چیزی و که نخورده و نمی شناسه و نمی طلبه.
    5- طلب هر چیز نشان از بهره برداری از اون چیزه.
    اگه ما مثلا برای تنفس به دنبال هوا هستیم و یعنی در بیرون هوایی وجود داره که طالبش هستیم و با سیستم بدن ما هم سازگاره سنخیت داره و بدن هم ظرفیت پذیرش و داره، سیستم نای برای پذیرش هوا در بدن تعبیه شده و میزان ورودی و خروجی هوا مطابق ظرفیت شش ها در بدنه و قبلا هم از هوا برای تنفس بهره برداری کردیم.
    مثال دیگه: اگه خواهان آرامش هستیم یعنی آرامش وجود داره که طالب اون هستیم و با روح ما سنخیت داره که به دنبالش هستیم و روح ظرفیت درک آرامش و داره و می دونه آرامش چیه و قبلا هم طمع آرامش و چشیده که دوباره طالبه اونه.

    از این 5 قسمت نتیجه می گیریم که:
    انسان طالب بی نهایته پس یعنی بی نهایت وجود داره.
    انسان با بی نهایت سنخیت داره.
    انسان ظرفیت بی نهایت و داره.
    با بی نهایت آشنا هست.
    و قبلا مزه بی نهایتو چشیده که طالب اونه.

    ادامه دارد ...
    لطفا اگه سوال دارید بپرسید اگه این مطالب درست فهمیده بشه در نهایت به نتایج قشنگی می رسیم.
    ویرایش توسط صبح موعود : 30-07-2013 در ساعت 06:00
    هر کس مرا طلب کند، مرا می یابد هر کس مرا یافت، مرا می شناسد
    هرکس مرا شناخت، مرا دوست می دارد و هر کس مرا دوست داشت، عاشق من می شود
    و هر کس عاشق من شد، من عاشق او می شوم و هر کس من عاشقش بشوم، او را می کشم
    و کسی که او را بکشم، بر من دیه اش واجب است و کسی که دیه اش بر من واجب شد،
    پس خودم خون بهای او می شوم
    یا ثارالله


  6. #25
    مدیربازنشسته صبح موعود آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,466
    تشکر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 ارسال

    پیش فرض

    ماهیت کمال مطلق

    تا اینجا با توجه به خصوصیات نفس، ثابت شد که انسان به دنبال بی نهایته و از حد و چیزهای محدود بیزاره و در یک جمله، انسان خواهان کمال مطلقه.
    حالا این کمال مطلق چیه؟

    کمال مطلق واحد است.
    کمال مطلق چون بی نهایت و مطلق هست پس نمی تونه چندتا باشه از نظر علم ریاضی هم بی نهایت و وجود مطلق چندتا نیست.یگانه است.
    کمال مطلق اگه چندتا باشه کمالاتش محدود می شه.
    کمال مطلق نمی تونه مخلوق باشه چون در این صورت مثل آفریده های دیگه محدود می شه و جاودانه هم نیست.
    اگه مخلوق باشه حد و مرز می خوره و دیگه نمی شه گفت یگانه است.
    کمال مطلق ازلی است یعنی نقطه شروعی نداره اگر نقطه شروعی داشته باشه باید از جایی شروع شده باشه و در این صورت باز هم مثل تمام آفریده ها، جز مخلوقات به حساب میاد و حد می خوره و نمی شه گفت نامحدوده.
    کمال مطلق ابدی است یعنی جاودانه است و به نیستی تبدیل نمی شه و در هستی نیز مطلق است و چیزی نیست که تهدیدش کنه و ضدش باشه برای همین همیشه هست همه موجودات در او فنا می شوند.

    این هستی مطلقی که جاودانه است و اول و آخری نداره در زبان های مختلف اسم های مختلف داره. در عربی به اون الله می گن.
    ما از نفس خودمون به الله رسیدیم.
    الله همان کمال مطلق و جاودانه است.
    بخش فوق عقل در انسان، او را به سمت الله می کشاند.
    به طور فوق العاده خلاصه می شه گفت فرق انسان با تمام مخلوقات دیگه اینه که انسان خواهان الله هست. طالبه بی نهایت که همون الله.
    و هیچ انسانی هم نمی تونه منکر این حقیقت ذاتی و فطرتی بشه.
    انسان تا خودش را نشناسه الله رو نمی شناسه.
    انسان عاشق الله هست که همان کمال مطلق و نامحدود و بی نهایته و همین جمله به عربی می شه: لا اله الا الله.
    اله یعنی آنچه تو را عاشق و شیفته می کند و لا اله الا الله یعنی شیفته و شیدایی جز اله نداری یعنی جز اله عاشق چیزی نیستی.
    معمولا خصوصیاتی که انسان ها از معشوق خودشون حتی معشوق زمینی متصورم، خصوصیاته الله هست. معشوقی که همیشه در دسترسه همیشه مونسم هست، همیشه به من آرامش می ده، هیچ وقت برام کم نمیذاره و ... و به اشتباه انسان ها از معشوق زمینی شون خصوصیاتیو انتظار دارن که خصوصیات یک موجود بدون عیب و نقصه و این نشون می ده که انسان ها همه دنبال خدا هستند ولی به اشتباه از موجودی که خدا نیست انتظارات خدایی دارند یا در بین مخلوقات و در زمین دنبال خدا هستند.

    حالا که مشخص شد کمال مطلق همون الله هست پس:
    انسان طالب کمال مطلق یعنی الله هست و این طلب نشون می ده الله وجود داره.
    انسان طلب چیزی و می کنه که باهاش سنخیت داره پس انسان با الله سنخیت داره.
    انسان ظرفیت الله و داره. قلب مومن عرش الرحمن.
    انسان الله و می شناسه.
    قبلا مزه بی نهایت و جاودانگی را چشیده.
    هر کس مرا طلب کند، مرا می یابد هر کس مرا یافت، مرا می شناسد
    هرکس مرا شناخت، مرا دوست می دارد و هر کس مرا دوست داشت، عاشق من می شود
    و هر کس عاشق من شد، من عاشق او می شوم و هر کس من عاشقش بشوم، او را می کشم
    و کسی که او را بکشم، بر من دیه اش واجب است و کسی که دیه اش بر من واجب شد،
    پس خودم خون بهای او می شوم
    یا ثارالله


صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. طلبگی و خود باوری
    توسط javadkhan در انجمن حوزه و روحانیت
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-06-2012, 19:34
  2. از پارسايان برايم بگو...
    توسط محبّ الزهراء در انجمن خطبه های نهج البلاغه
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 12-05-2012, 20:59
  3. به سوى مُسند عيسى بن مريم (ع)
    توسط يادشهيد در انجمن مسیحیت
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 19-02-2012, 13:53
  4. معرفت نفس در تفسیر المیزان
    توسط محسن رحمتی در انجمن عرفان
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 26-11-2010, 23:27
  5. كيش پارسايان(دروس استاد آية الله مجتبى تهرانى)
    توسط vorojax در انجمن کتابخانه اسلامي
    پاسخ: 13
    آخرين نوشته: 12-09-2008, 20:57

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه