موضوع: گفتـگوهای کـودکـانه با خـدا...

خدای عزیز!
به جای اینکه بگذاری مردم بمیرند و مجبور باشی آدمای جدید بیافرینی، چرا کسانی را که هستند، حفظ نمی‌کنی؟

خدای عزیز!
شاید هابیل و قابیل اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند همدیگر را نمی‌کشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده.


خدای عزیز!
شرط می‌بندم خیلی برایت سخت است که همه آدم‌های روی زمین رو دوست داشته باشی. فقط چهار نفر عضو خانواده من هستند ولی من هرگز نمی‌توانم همچین کاری کنم.

خدای عزیز!
در مدرسه به ما گفته‌اند که تو چکار می‌کنی، اگر تو بری تعطیلات، چه کسی کارهایت را انجام می‌دهد؟

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت شاید ازجانب ما خاطره ای منتظرلمس نگاهت باشد.

‘ مجنون به نصیحت دلم آمده است
بنگر به کجا رسیده دیوانگی ام … ‘

هیچگاه به کوچه بن بست ناسزانگو…رنج بن بست بودن برای کوچه کافی است…

قشنکی بادبادک به اینه ک میدونه زندکیش
ب یه نخ بنده ولی بازم توآسمون براخودش میرقصه*-:

برای خیانت ، هزار راه هست اما هیچ کدام به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثیف نیست

مجنون همیشه مرد نیست
گاهی مجنون دخترکی تنهاست
که زمانی لیلی کسی بود!
.
.
.

موقع خسته شدن به دوچیز فکرکن:
.آنهایی که منتظرشکست توهستندتا “به توبخندند “
.آنهایی که منتظرپیروزی توهستندتا “باتو ” بخندند…..
.
.
.

شنیدم سخنی خوش که پیر مغان گفت
فراق یار..
نه آن میکند که بتوان گفت..