نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: مسافری از آسمان هفتم

  1. #1
    مدیرکل بازنشسته hossein moradi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    شهر ری
    نوشته ها
    4,055
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض مسافری از آسمان هفتم

    نزدیکی‏های ظهر بود . مردهای قبیله دوان دوان از راه می‏رسیدند . بعضی‏ها با اسب، بعضی‏ها با شتر، خیلی‏ها هم با پای پیاده . سرانجام بیش‏تر آن‏ها پشت کوه سنگی، پای چشمه‏ی کوچکی جمع شدند . آن‏ها برای گوش کردن به صحبت ریش سفید قبیله‏شان - ابوجعفر - به آن‏جا آمده بودند . ابوجعفر به آن‏ها گفته بود که برای گفتن حرف‏های مهمش، بهترین راه این است که پشت کوه سنگی که در نزدیکی‏های بادیه‏شان بود، جمع بشوند . هم جای امنی بود، هم پای ماموران (1) خلیفه به آن‏جا نمی‏رسید .

    وقتی همه آمدند، نوبت‏به صحبت‏های ابوجعفر رسید . او به تازگی از سفرسامراء بازگشته بود . دوستان هم‏قبیله‏ای‏اش چشم به دهان او دوخته بودند . آن‏ها مشتاق بودند که بدانند امام عسکری ( علیه السلام) چه کسی را به عنوان جانشین خود معرفی کرده است . ابوجعفر به همه خوش‏آمد گفت . بعد، دیدارش از سامراء را تعریف کرد .

    - جماعت ما چهل نفر بودند . ما چهل نفر از شیعیان خاص امام عسکری ( علیه السلام) بودیم که مخفیانه وارد سامرا شدیم و به صورت جداگانه به خانه‏ی ایشان رفتیم . امام عسکری ( علیه السلام) به گرمی از ما پذیرایی کرد . ما هنوز با حیرت منتظر صحبت‏هایش بودیم . هرکس چیزی می‏گفت: سؤالی مهم، دایم در ذهن من بود . مثل همه فکر می‏کردم که راستی امام عسکری که فرزندی ندارد، پس اگر خدای ناکرده برایش اتفاقی بیفتد و یا ماموران حاکم او را به شهادت برسانند، چه کسی امام خواهد بود!

    بالاخره عثمان بن سعید از میان ما برخاست و پرسید: ای فرزند رسول خدا! می‏خواستم از سوی جمع، سؤالی از شما بپرسم . سؤالی که برای ما خیلی مهم است!

    امام عسکری ( علیه السلام) لبخندزنان از جای خود برخاست و نگذاشت، او به حرف خود ادامه بدهد . ما تعجب کردیم، چون حضرت فوری گفت: هیچ‏کس از این‏جا بیرون نرود!

    همه در گوش هم پچ پچ کردیم .

    - آخر چرا!؟

    - چه شده است، امام چه می‏خواهد بگوید؟

    - لابد می‏خواهد راز مهمی را برای ما آشکار کند!

    آری همین‏طور بود . امام عسکری ( علیه السلام) گفت: آیا می‏خواهید به شما بگویم که برای چه به این‏جا آمده‏اید؟

    همگی‏مان گفتیم: آری ای پسر رسول خدا .

    گفت: شما چهل نفر آمده‏اید که درباره‏ی جانشین بعد از من سؤال کنید!

    همه‏ی ما با حیرت گفتیم: همین‏طور است، ما برای گرفتن پاسخ این سؤال مهم به نزد شما آمده‏ایم .

    امام پرده‏ی پشت‏سرخود را کنار زد . همه‏ی ما گردن کشیدیم . دوباره پچ پچ ما بالارفت . ناگهان پسرکی از آن‏جا به نزد امام آمد . کوچک بود و زیبا . چشم‏های جذاب و گونه‏های سفید و لطیف داشت . با آن که سن کمی داشت، اما آرام بود و با وقار .

    یکی از میان ما گفت: یعنی او ...

    و بقیه گفتند: بگذار خود امام بگوید!

    امام عسکری ( علیه السلام) گفت: این کودک بعد از من امام و خلیفه‏ی شماست . از او اطاعت کنید و بعد از من متفرق نشوید که اگر این گونه شد به هلاکت افتید . شما از این پس این کودک را دیگر نخواهید دید، (2) پس در کارهای خود به عثمان بن سعید مراجعه خواهید کرد . از آن‏چه او می‏گوید، اطاعت کنید و سخنش را بشنوید ...

    در آن لحظه گویی دهان همه‏ی ما برای حرف زدن باز نمی‏شود . همگی‏مان غرق در سیمای نورانی پسر شده بودیم .

    ناگهان پیرمردی پرسید: ای مولای ما، اسم فرزند عزیزتان چیست؟

    امام با خوش‏رویی پاسخ داد: اسم او مهدی است . او امام زمان شماست!

    همه با خوشحالی برخاستیم و به امام عسکری ( علیه السلام) و مهدی (عج) تبریک گفتیم . مهدی (عج) خیلی زود از اتاق بیرون رفت و ما دیگر او را ندیدیم و سرانجام به همراه عثمان بن سعید (3) که فقیه بزرگی بود، با امام‏عسکری ( علیه السلام) خداحافظی کردیم ...

    صحبت‏های ابوجعفر به این‏جا که رسید . برخاست و بلند گفت: «اکنون پس از امام عسکری ( علیه السلام)، جانشین او امام مهدی (عج) ست . یادتان باشد، او خلیفه‏ی حقیقی خداوند است . او مسافری است که از آسمان به میان ما آمده!»

    مردان قبیله هم‏صدا و خوشحال، اسم مهدی را تکرار کردند . سپس با هم گفتند: «مهدی، امام عزیز ماست!»

    ابوجعفر که خوشحال شده بود، به چند غلام جوان اشاره کرد که میوه و شربت‏بیاورند . آن‏ها زود دست‏به کارشدند . ناگهان آواز چند بلبل کوهی که بر شاخه‏ی درخت‏های کنار چشمه نشسته بودند، همه را غرق در شوق کرد .
    پی‏نوشت‏ها:
    1 . ماموران خلیفه‏ی ستمگر عباسی .

    2 . چون احتمال زیاد داشت که امام مهدی (عج) به دست ماموران خلیفه به شهادت برسد، به همین خاطر همیشه ایشان را از مردم مخفی نگه می‏داشت .

    3 . عثمان بن سعید، انسان دانشمند و پاکی بود . او اولین جانشین امام زمان (عج) در دوران غیبت صغرای ایشان است .
    مجید ملامحمدی

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه