شايد شما خواننده محترم با ديدن اين عنوان كه علي عليه السلام از تمام پيامبران عليهم السلام غير از خاتم انبياء صلوات اللّه عليه برتر است تعجب كنيد و قبل از هر گونه تحقيق و مطالعه ما را متهم به غلوّ و خروج از محدوده شرع و عقل بدانيد، ولي توصيه مي كنيم كه قبل از هر نوع داوري با ما همراه شويد تا با استدلال و برهان پرده از راز قضيه كنار بزنيم ، آنگاه خود قضاوت خواهيد نمود كه دريافت و رسيدن به حقيقت چندان هم دشوار نيست بلكه با عبور از ديوارهاي ضخيم شك و بدبيني آسان نيز مي شود.
چرا كه برتري علي بن ابوطالب عليه السلام در بين افراد بشر حقيقتي است غير قابل انكار، زيرا كتاب و سنت اين اعتقاد را تاييد و آن را اثبات مي كند، اگر چه دستهاي ناپاك از آغاز تا كنون همواره سعي در انكار فضائل و ويژگيهاي برتر اين مرد الهي را داشته و باتلاش در تحريف واقعيتهاي تاريخي ذهن بسياري از مسلمانان را به گمراهي كشاندهاند، از اين روي بحث در اثبات برتري علي عليه السلام را در سه محور يعني كتاب و سنت و عقل دنبال مي كنيم:
سيماي برتر علي عليه السلام در قرآن
الف. آيه تطهير
اولين آيه از بين دهها آيه قرآن كه به اعتراف محدثان و مفسران در بيان و توصيف و شرح برتري مقامات معنوي امير المؤمنين عليه السلام مي باشد اين آيه است :
«انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا»
(جز اين نيست كه خداوند مى خواهد هرگونه پليدى را از شما خاندان ببرد وشما را به تمام معنا پاكيزه سازد ) .
سوره احزاب: 33.
در اين آيه كه معروف به آيه تطهير است على و اولاد معصوم او عليهم السلام از همه پيامبران جز خاتم انبيا صلى الله عليه و آله و سلم برتر معرفي شده اند زيرا خداوند متعال با صراحت تمام پاكي و عصمت خاندان رسولش را اعلام فرموده است.
واژه ها سخن مي گويند
واژهها و كلمات مهم در اين آيه از قبيل: انّما، يريد، ليذهب، الرجس, اهل البيت, رموز و كليد فهم اين آيه هستند كه بدون شناخت آن امكان راهيابي به محتواي عميق آن ميسور نخواهد بود و لذا قبل از هر سخني تفسير و توضيح اين لغات را جويا مي شويم:
1. دلالت واژه "انّما" بر حصر.
كلمه انّما در ابتداي آيه بيانگر عنايت ويژه به موضوع و محتواي آن است زيرا اين كلمه با ايجاد محدوديت و انحصار در مفهوم ومحتواي آيه عظمت مطلب را بيشتر مي فهماند.
ابن منظور مي گويد:
ومعنى إنما إثبات لما يذكر بعدها ونفي لما سواه كقوله : وإنما يدافع عن أحسابهم أنا أو مثلي المعنى : ما يدافع عن أحسابهم إلا أنا أو من هو مثلي ، و
كلمه انّما مفهومي را براي آنچه كه بعد از او آمده است اثبات مي كند مانند: اين سخن كه كسي به گويد: من و مانند من از شرف و حيثيّتم دفاع مي كنم يعني در واقع مي گويد: فقط من و مثل من چنين هستيم نه فردي ديگر.
لسان العرب ، ج 13 ص 31، اسم المؤلف: محمد بن مكرم بن منظور الأفريقي المصري الوفاة: 711 ، دار النشر : دار صادر - بيروت ، الطبعة : الأولى.
توجه به اين نكته لازم است كه حصر در اين آيه از نوع حصر حكم در موضوع است مانند آيه ولايت: «انّما وليّكم اللّه و رسوله والذين آمنوا...» كه در اين آيه ولايت فقط مخصوص خدا و رسول و مؤمن تعريف شده با ويژگيهاي خاص كه پرداخت زكات در حال نماز است مي باشد.
بطور قطع تطهيردر آيه مورد بحث از نوع اوّل يعني حصر حکمي است نه حصر موضوعي؛ يعني پاكي و طهارت و دوري از پليدي اختصاص به افرادي دارد كه تحت عنوان اهل البيت عليهم السلام قرار گرفته اند و اين ويژگي مخصوص آنان است و هيچ فردي غر از آنان را شامل نخواهد شد.
2. تاكيد ضمير بر انحصار
علاوه بر استفاده حصر از كلمه انّما، كلمه «عنكم» هم تاكيد بر انحصار بيشتر است، زيرا مفعول فعل «ليُذهب» كه الرجس است بايد در پي فعل و پس از آن قرار گيرد ولي اين چنين نشده و جمله«عنكم» بين آن دو فاصله شده است كه بدون حكمت و علت نيست چون به قول اهل فن: «تقديم ما هو حقه التاخير يفيد الحصر» يعني كلمه اي كه جايگاه آن در آخر يك جمله است وقتي كه جلوتر مي آيد و مقدم مي شود بيانگر انحصار مفهوم وحكم در آن جمله است.
ابن حجر در فصل آيات نازل شده در فضائل اهل بيت مي نويسد:
الآية الأولى: قال الله تعالى: إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا.
الأحزاب 33
أكثر المفسرين على أنها نزلت في علي وفاطمة والحسن والحسين لتذكير ضمير عنكم وما بعده
بيشتر مفسران به دليل ضمير مذكّر«عنكم» آيه را در شان علي و فاطمه و حسن و حسين دانستهاند.
الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة ، ج 2 ص 421، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر الهيثمي الوفاة: 973هـ ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417هـ - 1997م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط.
الصواعق المحرقة - (ج 2 / ص 421)
سپس احتمالاتي را با لفظ (قيل) مي آورد كه انتساب آن مشخص نيست و همچنين پس از نقل رواياتي مي گويد: درباره خاندان نسبي و سببي يعني همسران و همه بني هاشم نازل شده است.
جا دارد كه از او و ديگر هم فكرانش كه سعي در شريك كردن افراد عادي و غير لايق در فضائلي اين چنين بزرگ و مهم را دارند سؤال شود كه: چرا با وجود اعتراف اكثر مفسران در نزول آيه در شأن افرادي خاص از خاندان نسبي رسول خدا صلي اللّه عليه و آله به سخن اقليت و افرادي غير موجّه استناد و در تقويت آن مي كوشيد؟ آيا اين روش جز عناد با علي و فاطمه و فرزندان آن دو چيز ديگري مي تواند باشد؟
جناب ابن حجر در نهايت آيه را منبع همه فضائل اهل بيت عليهم السلام معرفي مي كند و حصر آن را كه با كلمه «انّما» آغاز شده است در شأن اهل بيت با صراحت اعلام مي دارد.
ثم هذه الآية منبع فضائل أهل البيت النبوي لاشتمالها على غرر من مآثرهم والاعتناء بشأنهم حيث ابتدئت بإنما المفيدة لحصر إرادته تعالى في أمرهم على إذهاب الرجس الذي هو الإثم أو الشك فيما يجب الإيمان به عنه وتطهيرهم من سائر الأخلاق والأحوال المذمومة.
اين آيه منبع همه فضائل و برتريهاي خاندان نبوت است و توجهي خاص به اهل بيت دارد زيرا با كلمه «انما» هر گونه پليدي و گناه و شكي را در باره آنان نفي كرده و پاكي آنان را از اخلاق زشت و ناپسند تثبيت كرده است.
الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة ، ج 2 ص 425 - 426 ، اسم المؤلف: أبو العباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر الهيثمي الوفاة: 973هـ ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - لبنان - 1417هـ - 1997م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط
3. اراده خداوند.
اراده خداوند در جمله ( يريد الله ) اراده تكويني است نه تشريعي زيرا در اراده تشريعي همه بندگان خداوند مورد خطاب قرار مي گيرند و احدي استثنا نمي شود، اما در اراده تكويني لازم نيست كه شمول و عموميت داشته باشد و خداوند قادر است افرادي خاص را مخصوص به حكم يا فضيلت و ويژگياي قرار دهد كه ديگران از آن محروم باشند.
بنا بر اين در آيه مورد بحث اراده فقط تكويني است چون از بين بردن پليدي و پاك شدن به صورت عام و كلي نيست تا همه انسانها و يا پيروان يك مكتب را شامل شود چون رجس به معناي هر گونه پليدي و آلودگي اي است كه سبب تنفر ديگران و دور شدن از بندگي خالصانه خداوند است و اين حقيقت ميسر نمي شود مگر با اراده تكويني حضرت حق، و اراده تكويني هم هيچ گاه تخلف پذير نيست .
4. اِذهاب رجس
واژه «اِذهاب» در اينجا به معناي از بين بردن و زدودن و دور كردن قبل از پيدايش است، زيرا در استعمالات و گفتگو ها نيز با همين هدف كار برد دارد، مثلا كسي كه مي گويد: «أذهب اللّه عنكم الداء والسوء» خداوند بيماري و ناراحتي را از شما دور نمايد، معنايش اين نيست كه هم اكنون در شخص وجود دارد و او دعا مي كند تا از وي دور شود، بلكه اين آرزو قبل از گرفتاري هم مي تواند مورد داشته باشد.
پس اذهاب به معناي دفع است كه قبل از پيدايش، موانعي از وجود و حضور آن جلوگيري مي كند، نه به معناي رفع كه بر داشتن و زدودن بعد از پيدايش است، به همين جهت در آيه شريفه تعبير «ليذهب» آمده است نه «ليزيل» .
5. رجس و پليدي.
يكي از واژه هاي کليدي اين آيه، کلمه «رِجس» است.
لغت شناس معروف، فيومي مي نويسد:
« الرجس: النتن. و الرجس: القذر. قال الفارابىّ: كلّ شيء يستقذر فهو رجس».
رِجس يعني هر چيز بدبو، فاريابي گفته است: هرچيزي كه طبع انسان از آن بدش آيد رجس و پليدي است.
احمد بن محمد الفيومي، المصباح المنير، ج 1، ص 219، مؤسسة دار الهجرة، قم، چاپ اول، 405 هـ..
مؤلف کتاب العين نيز چنين مي نويسد:
« رجس: كل شيء يستقذر فهو رجس كالخنزير، و قد رجس الرجل رجاسة من القذر، و إنه لرجس مرجوس. و الرجس في القرآن العذاب كالرجز، و كل قذر رجس. و رجس الشيطان وسوسته و همزه...».
رجس هر چيزي است كه پليد است مانند« خوك، و در قرآن رِجس به معناي عذاب است مانند رِجز، و هر پليدي رِجس است.
كتاب العين 8 مجلدات ، ج 6 ص 52، اسم المؤلف: الخليل بن أحمد الفراهيدي الوفاة: 175هـ ، دار النشر : دار ومكتبة الهلال ، تحقيق : د مهدي المخزومي / د إبراهيم السامرائي.
راغب اصفهاني نيز رِجس را به سه دسته طبيعي و عقلي و شرعي تقسيم كرده ودر تعريف آن مي نويسد:
« الرجس الشيء القذر».
رِجس هر چيز ناپاك و آلوده است.
المفردات في غريب القرآن ، ج 1 ص 188، اسم المؤلف: أبو القاسم الحسين بن محمد الوفاة: 502هـ ، دار النشر : دار المعرفة - لبنان ، تحقيق : محمد سيد كيلاني
بنابر آنچه در اظهارات اهل لغت آمده است كه به برخي اشاره نموديم، رِجس هر چيزي است که وجود آن در آدمي زمينه نقص را فراهم كند و روح آدمي را بيازارد و موجب نفرت و دوري مردم شود، و اعم است از هر گونه گناه و معصيت و آلودگي و يا گرفتار شدن در دام و وسوسه هاي شيطان.
اگر چه برخي سعي کرده اند تا دايره مفهوم و مصداق آيه را تنگ كرده و رجس را منحصر در شرک بدانند و هدف از آيه را فقط تطهير اهل بيت از شرک به خداوند تفسير كنند و بگويند: شامل گناهان نمي گردد تا شايد بتوانند بعضي از وابستگان سببي را نيز در اين آيه داخل نمايند، ولي با توجه به اطلاق و استفاده عموم و استغراق از كلمه «الرِجس» به جهت وجود الف و لام « ال » در كنار كلمه «رجس» بي ترديد مفاد آن بايد نفي و اِذهاب انواع پليديهاي مادّي و معنوي، نقصها وعيبهاي ظاهري و باطني ويا هر گونه انحراف در همه زمانها باشدکه نتيجه آن اثبات مقام عصمت تامّه از همه گناهان خواهد بود.
سخن بزرگان تفسير