توضيح سؤال:
شبهه فوق كه توسط ابن تيميه مطرح گرديده، در صدد است تا اين مطلب را القاء كند كه آيه اكمال و ابلاغ در غدير خم نازل نشده است؛ بلكه آيه اكمال روز نهم ذي الحجه و در عرفات نازل شده و آيه ابلاغ نيز مدتها قبل از حجه الوداع نازل شده است. و اگر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم در صدد بودند تا امير المؤمنين عليه السّلام را به خلافت بعد از خود معرفي كند ميتوانستند در جايي كه جمعيتي بيشتر حضور دارند مثل شهر مكه و يا صحراي عرفات، به اين كار مبادرت ورزند. پس در نتيجه آنچه در غدير اتفاق افتاد آنچيزي نيست كه شيعه ادّعاي آن را دارد.
اصل شبهه ابن تيميه
اصل شبهه ابن تيميه به شرح زير است:
قال الرافضي: الخبر المتواتر عن النبي (ص): أنه لما نزل قوله تعالى: (يا أيها الرسول بلغ ما أنزل اليك من ربك). المائدة: 67. خطب الناس في غدير خُم ...
والجواب: أن هذا الجواب كذب، وأن قوله: (بلغ ما أنزل اليك من ربك)، المائدة: 67. ربك نزل قبل حجة (الوداع) بمدة طويلة ...
ومما يبين ذلك أن آخر المائدة نزولاً قوله تعالى: (اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي). المائدة :3. وهذه الآية نزلت بعرفة تاسع ذي الحجة في حجة الوداع، والنبي (ص) واقف بعرفة، ...
فمن قال: إن المائدة نزل فيها شيء بغدير خم فهو كاذب مفترٍ باتفاق أهل العلم.
وهذا مما يبيّن أن الذي جرى يوم الغدير لم يكن مما أُمر بتبليغه، كالذي بلَّغه في حجة الوداع؛ فإن كثيراً من الذين حجُّوا معه - أو أكثرهم - لم يرجعوا معه إلى المدينة، بل رجع أهل مكة إلى مكة، وأهل الطائف إلى الطائف، وأهل اليمن إلى اليمن، وأهل البوادي القريبة من ذاك إلى بواديهم. وإنما رجع [معه] أهل المدينة ومن كان قريباً منها ...
رافضي (علامه حلّي) ميگويد: روايت متواتر از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم وارد شده كه هنگامي كه اين آيه (آيه ابلاغ) نازل شد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم در غدير خم براي مردم خطبه خواند ....
جواب او اين ميشود كه اين مطلب دروغي بيش نيست و آيه ابلاغ مدتي قبل از حجه الوداع نازل شده است.
و از قرايني كه اين مطلب را تبيين ميكند آيه اكمال است كه در نهم ذي حجه در حجهالوداع در حال وقوف پيامبر در عرفات نازل گرديد. و هر كس بگويد آيهاي از سوره مائده در غدير خم نازل شده دروغگوست و افتراء وارد كرده است ...
و از مطالب ديگري كه بيان ميكند كه آنچه در غدير خم اتفاق افتاد چيزي نبود كه پيامبر مأمور به تبليغ آن باشد اين است كه بسياري از مردم كه به همراه پيامبر به حج رفته بودند به مدينه باز نميگشتند؛ بلكه بعضي كه اهل شهر مكه بودند در همان شهر ميماندند و بعضي كه اهل طائف بودند مستقيما به طائف ميرفتند و بعضي ديگر كه اهل يمن بوده به يمن ميرفتند. [وهيچكدام مسيرشان از غدير خم نميگذشت تا شاهد ابلاغ از جانب رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم باشند.]
پس اگر حضرت قصد اين ميداشتند كه در روز غدير امامت علي را اعلام كنند بايد آن را در حجهالوداع ابلاغ ميكردند. پس حال كه حضرت اينگونه نكردند و سخني كه مربوط به امامت علي بشود نفرمودند و هيچ كس نيز در اين رابطه روايتي نه ضعيف و نه صحيح نقل نكرده است و حتي آن حضرت در خطبه خود نامي از علي هم به زبان نياوردند در حالي كه اين مجمعي عمومي بود كه همه حاجيان در آن حضور داشتند پس معلوم ميشود كه حضرت مأموور به ابلاغ امامت علي نبودهاند.
منهاج السنه النبويه، ج 7، ص 315 تا 317.
سه شبهه در كلام ابن تيميه
با توجه به مطالب فوق، از اين گفتار ابن تيميه سه شبهه را ميتوان جمع بندي كرد:
1 ـ آيه 3 سوره مائده (اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الإسلام دينا) يعني: آيه اكمال در غدير خم نازل نشده؛ بلكه در روز عرفه نازل گرديده و ربطي هم به امامت امير المؤمنين عليه السّلام ندارد.
2 ـ آيه 67 سوره مائده (بلغ ما أنزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله يعصمك من الناس) يعني: آيه ابلاغ هم در غدير خم نازل نشده؛ بلكه اين آيه مدّتها قبل از حجه الوداع در روزهاي آغاز وحي و در مدينه پس از پايان جنگ اُحد نازل شده است. لذا به اين آيه نيز به عنوان ادله نصب امامت نميتوان استدلال كرد.
3 ـ ابن تيميه با توجه به دو اشكال فوق نتيجه مي گيرد پيامبر اكرم صلّي الله عليه و آله وسلّم آن چه را كه مامور به تبليغ آن بوده ارتباطي به غدير ندارد و اگر چنانچه مربوط به غدير بود مي بايست در مكه و يا عرفات كه همه مردم مكه و يمن و ساكنان اطراف مكه حضور داشتند ولايت و امامت امير المؤمنين عليه السّلام را بيان مي فرمود.
اشكال اول:
آيا آيه اكمال در روز عرفه نازل شده است؟
در حقيقت اشكال اول ابن تيميه ناشي از روايتي از عمر بن خطاب ميشود كه در صحيح بخاري شأن نزول آيه اكمال را كه آخرين آيه نازل شده بر پيامبر است در حجه الوداع و در عرفات در حال وقوف پيامبر در آن مكان و نزول آيه ابلاغ را نيز مدتها قبل از آن دانسته است.
شبهه ابن كثير شبيه به شبهه ابن تيميه
ابن كثير متوفاي 774 هـ كه هم عصر ابن تيميه متوفاي 728 هـ است نيز شبههاي با تكيه بر روايت عمر بن خطاب در نزول آيه اكمال در عرفه شبههاي شبيه با آنچه ابن تيميه طرح كرده بيان نموده است. با توجه به وجه اشتراك اين دو شبهه، كلام ابن كثير را نيز طرح كرده و با پاسخ به اشكال ابن كثير كه بنيه قويتري نيز دارد در حقيقت هر دو اشكال پاسخ داده شده است.
اين شبهه برخواسته از روايتي است كه بخاري در صحيح خود از عمر بن خطاب آورده كه عين همان روايت را ابن كثير در تفسير خود نقل كرده است:
روايت عمر بن خطاب راجع به آيه اكمال
45 ـ أَنَّ رَجُلاً مِنَ الْيَهُودِ قَالَ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، آيَةٌ فِى كِتَابِكُمْ تَقْرَءُونَهَا لَوْ عَلَيْنَا مَعْشَرَ الْيَهُودِ نَزَلَتْ لاَتَّخَذْنَا ذَلِكَ الْيَوْمَ عِيدًا. قَالَ أَىُّ آيَةٍ قَالَ (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا). قَالَ عُمَرُ قَدْ عَرَفْنَا ذَلِكَ الْيَوْمَ وَالْمَكَانَ الَّذِى نَزَلَتْ فِيهِ عَلَى النَّبِىِّ - صلى الله عليه وسلم - وَهُوَ قَائِمٌ بِعَرَفَةَ يَوْمَ جُمُعَةٍ.
شخصي يهودي به عمر گفت: اي أمير المؤمنين! آيهاي در قرآن شما مسلمانان است و آن را ميخوانيد كه اگر ما يهود اين آيه را ميداشتيم آن روز را عيد ميگرفتيم. عمر گفت: كدام آيه؟ گفت: «لْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِيناً» عمر گفت: من زمان و مكان نزول اين آيه را ميدانم اين آيه در حالي كه پيامبر در عرفات وقوف كرده بود و روز جمعه بود نازل شد.
صحيح بخاري، ج1، ص16 ح 45، كتاب الإيمان و صحيح مسلم، ج8، ص239.
پس ابن تيميه و ابن كثير با استناد به اين روايت بر اين اعتقادند كه آيه اكمال در غدير خم نازل نگرديده، بلكه در روز جمعه و در عرفات نازل گرديده است. كلام ابن كثير اينچنين است:
وقال ابن جرير: وقد قيل ليس ذلك بيوم معلوم عند الناس، ثم روى من طريق العوفي عن ابن عباس في قوله: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» يقول: ليس بيوم معلوم عند الناس، قال: وقد قيل: إنها نزلت على رسول الله صلى الله عليه وسلم في مسيره إلى حجة الوداع، ثم رواه من طريق أبي جعفر الرازي عن الربيع بن أنس. قلت: وقد روى ابن مردويه من طريق أبي هارون العبدي عن أبي سعيد الخدري أنها نزلت على رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم غدير خم حين قال لعلي: من كنت مولاه فعلي مولاه، ثم رواه عن أبي هريرة، وفيه أنه اليوم الثامن عشر من ذي الحجة يعني مرجعه عليه السلام من حجة الوداع. ولا يصح لا هذا ولا هذا، بل الصواب الذي لا شك فيه ولا مرية أنها أنزلت يوم عرفة وكان يوم جمعة.
ابن جرير گفته است: نزول اين آيه در روزي كه بين مردم اشتهار يافته؛ نبوده است و از طريق ابن عباس روايتي را نقل ميكند در رابطه با آيه «اليوم ...» وي ميگويد: اين روز آن روزي كه نزد مردم شناخته شده است نميباشد ... بلكه بدون هيچ شك و شبههاي قول صحيح و ثواب اين است كه آيه اكمال در روز هشتم ذي الحجه كه روز جمعهاي بوده در سرزمين عرفات نازل گرديده است.
تفسير ابن كثير، ج2، ص15، تحقيق: يوسف عبد الرحمن مرعشلي، ناشر: دار المعرفه للطباعه والنشر والتوزيع، بيروت، چاپ سال 1412هـ.
وي همچنين در كتاب سيره و تاريخ خود اين گونه آورده است:
فأما الحديث الذي رواه ضمرة، عن ابن شوذب، عن مطر الوراق، عن شهر بن حوشب، عن أبي هريرة، قال: لما أخذ رسول الله صلى الله عليه وسلم بيد علي قال: من كنت مولاه فعلي مولاه، فأنزل الله عز وجل: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي» قال أبو هريرة: وهو يوم غدير خم، من صام يوم ثمان عشرة من ذي الحجة كتب له صيام ستين شهراً. فإنه حديث منكر جداً، بل كذب؛ لمخالفته لما ثبت في الصحيحين عن أمير المؤمنين عمر بن الخطاب أن هذه الآية نزلت في يوم الجمعة يوم عرفة، ورسول الله صلى الله عليه وسلم واقف بها.
روايتي كه ضمره، از ابن شوذب، از مطر الوراق، از شهر بن حوشب، از أبو هريره نقل كرده است كه: رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم دست علي را گرفت و فرمود: من كنت مولاه فعلي مولاه، و بعد از آن هم اين آيه نازل شد: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي»، و أبو هريره گفته است اين آيه در روز غدير خم نازل شده است و هر كس روز هيجدهم ذي الحجه را روزه بگيرد براي او ثواب روزه شصت ماه خواهد بود. به درستي كه اين حديث دروغ و منكر است؛ چون اين روايت با روايتي كه در صحيح مسلم و بخاري از عمر بن خطاب آمده است مخالف دارد؛ چون در آن روايت، دارد كه اين آيه در روز جمعه و در صحراي عرفات در حالي كه رسول خدا در آن جا وقوف نموده بود نازل شده است.
السيره النبويه، ابن كثير، ج4، ص 425، تحقيق: مصطفى عبد الواحد، ناشر: دار المعرفه بيروت، چاپ سال 1395هـ ـ البدايه والنهايه، ج5، ص232، تحقيق: علي شيري، ناشر: دار احياء التراث العربي بيروت، چاپ اول، سال 1408هـ.
پس در حقيقت اين شبهه ابن كثير، توضيح همان شبهه ابن تيميه است. لذا، به اين شكل شبهه ابن تيميه نيز قوت ميگيرد و اين احتمال تقويت ميگردد كه اصلا آيه اكمال در غدير خم نازل نگرديده است تا بخواهد روايت من كنت مولاه فهذا علي مولاه و خطبه غدير صحت داشته باشد.
پاسخ به اشكال اول
پاسخ به شبهه اول ابن تيميه و شبهه ابن كثير:
در پاسخ به اين قسمت از اشكال ابن تيميه و ابن كثير كه ميگويند آيه اكمال در عرفات نازل شده است ميگوييم:
1 - نزول متعدد آيات با مناسبتهاي مختلف:
1 ـ بر فرض صحت نزول آيه شريفه در عرفه، اين منافاتي با نزول آن در غدير خم ندارد، زيرا بسياري از آيات به مناسبتهاي مختلف چندين بار نازل گرديده است.
مفسران وعلماي اهل سنت تصريح كرده اند برخي از سور و يا آيات به مناسبت و به دلائل متعددي مثل عظمت شأن واقعه و يا تعدد اسباب نزول، تكرار گرديده است؛ به عنوان مثال: زركشي در كتاب «برهان» خود ميگويد:
وقد ينزل الشيء مرتين تعظيماً لشأنه، وتذكيراً به عند حدوث سببه، خوف نسيانه؛ وهذا كما قيل في الفاتحة نزلت مرتين، مرة بمكة وأخرى بالمدينة.
گاهي آيهاي به علت عظمت شأن آن، و يا يادآوري آن به هنگام تكرار سبب و يا خوف از فراموشي آن تكرار ميشود؛ و اين مانند سوره فاتحه است كه دو مرتبه نازل گرديد يك مرتبه در مكه و بار ديگر در مدينه.
البرهان في علوم القرآن، زركشي، ج1، ص30 تا 32، تحقيق: محمد أبو الفضل إبراهيم، ناشر: دار إحياء الكتب العربيه بيروت، چاپ اول، 1376هـ.
سپس زركشي براي تأييد ادعاي خويش به ذكر چند مثال اقدام ورزيده است:
ومثله ما في الصحيحين، عن ابن مسعود في قوله تعالى: «وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ» أنها نزلت لمّا سأله اليهود عن الروح، وهو في المدينة، ومعلوم أن هذه في سورة «سبحان» (الاسراء) وهي مكّية بالاتفاق، فإن المشركين لما سألوه عن ذي القرنين وعن أهل الكهف، قيل ذلك بمكّة، وأن اليهود أمروهم أن يسألوه عن ذلك، فأنزل الله الجواب، كما قد بسط في موضعه. وكذلك ما ورد في «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» أنها جواب للمشركين بمكة، وأنها جواب لأهل الكتاب بالمدينة والحكمة في هذا كلّه: إنه قد يحدث سبب من سؤال أو حادثة تقتضي نزول آية، وقد نزل قبل ذلك ما يتضمّنها، فتؤدّى تلك الآية بعينها إلى النبي (صلى الله عليه وسلم) تذكيراً لهم بها، وبأنها تتضمّن هذه... وما يذكره المفسّرون من أسباب متعدّدة لنزول الآية قد يكون من هذا الباب، لا سيما وقد عرف من عادة الصحابة والتابعين أن أحدهم إذا قال نزلت هذه الآية في كذا، فإنه يريد بذلك أن هذه الآية تتضمن هذا الحكم، لا أن هذا كان السبب في نزولها.
مانند آنچه كه در صحيح مسلم و بخاري از قول ابن مسعود در باره اين آيه شريفه آمده «وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ» كه اين آيه در باره سؤال يهود راجع به حقيقت روح در مدينه نازل شد، وحال آنكه به اتفاق مفسرين اين سوره (اسراء) مكّي است... و يا آنچه كه در باره سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» كه در جواب مشركان مكه نازل شده است، در جواب أهل كتاب مدينه نيز نازل شده است. حكمت اين تعدد نزول آن است كه: گاهي سبب نزول آيه و يا سورهاي سؤال يا حادثهاي است كه اقتضاء نزول آيهاي را دارد، كه قبل از آن آيه به مناسبت ديگر نازل شده است. و اين باعث ميشود تا آيه به همين مضمون بار ديگر نازل شود...