حديث «سلمان منّا اهل البيت» با انحصار «اهل البيت» در پنج تن آل عبا در آيه تطهير چگونه قابل جمع است؟
توضيح سئوال:
با توجّه به اين كه آيه تطهير بر اساس روايات اهل بيت عليهم السّلام شامل پنج تن ميشود و غير از آنها را شامل نميشود و رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم نيز در باره سلمان فارسي در روايتي ميفرمايد: «سلمان منّا اهل البيت» حال چگونه سلمان فارسي را ميتوان جزو آن بزرگواران دانست؟
پاسخ:
قبل از پاسخ به موضوع مورد سئوال بايد مطالبي را به عنوان مقدمه مطرح كنيم:
اهل البيت در لغت
معناي أهل البيت در لغت و در عرف با توجّه به مضاف اليه آن معلوم ميشود:
مثلاً: أهل القريه يعني: ساكنين و اهالي آن روستا و أهل الشئ يعني: صاحب و مالك آن چيز و أهل الكتاب يعني: پيروان و قرائت كنندگان آن كتاب و أهل الرجل يعني: خانواده و نزديكان آن شخص .
ر . ك . القاموس المحيط مجد الدين فيروزآبادي ج 1 ص 331 مادة أهل مؤسسة الرسالة بيروت ـ
لسان العرب ابن منظور ج 11 ص 28 – 29 مادة أهل أدب الحوزة قم ـ مفردات الراغب ص 29 ماده أهل المكتبة المرتضوية .
و آنجا كه خداوند متعال ميفرمايد: «وأمر أهلك بالصلاة».(طه/132) يعني : نزديكان و هر آن كس كه در نسبت فاميلي به تو ارتباط دارد.
و نيز آنجا كه خداوند خطاب به حضرت نوح اشاره به فرزند او نموده و ميفرمايد: «يا نوح إنه ليس من أهلك».(هود/46) در حالي كه از حيث نسب فرزند حضرت نوح بود ولي خداوند در اين آيه اراده فرموده كه بفرمايد: اي نوح او از نظر دين و آيين هم مسلك و همراه با تو نيست.
كلمه «آل» در أصل أهل بوده كه هاء به همزه تبديل شده و «أأل» گشته و چون توالي دو همزه شده همزه دوم به ألف تبديل شده و در نتيجه آل شده است. لذا وقتي گفته ميشود: «آل الله و آل الرسول» يعني: أولياء خداوند و رسول او كه اهل بيت او هستند.( ر . ك . لسان العرب ج 11 ص 28 و 29 ماده أهل)
امّا اهل البيت به تبعيت از نصوص ديني بين مسلمانان در آل و عترت نبي اكرم صلى الله عليه وآله وسلم متعارف گرديده. و اينان همانگونه كه در حديث كساء و غير آن آمده: رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و حضرت زهراء و امام حسن و امام حسين عليهم السلام هستند يعني همانها كه آية تطهير در شأنشان نازل گرديده است ميباشند:
«إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا». (احزاب/33)
وعترت هم همان أهل بيت عليهم السلام ميباشند كه ابن منظور با استناد به حديث نبوي «إني تارك فيكم الثقلين: كتاب الله وعترتي أهل بيتي» به همين معنا تصريح نموده و گفته است:
« فجعل العترة أهل البيت [عليهم السلام]»
لسان العرب ابن منظور ج 4 ص 538 .
نكته ديگر؛ اين كه فرق است بين اهل يك شخص و اهل بيت يك شخص.
اهل بيت يك شخص در اصل يعني: كساني كه دور او در يك خانه جمعند و با او نسبت فاميلي دارند.
فأهل الرجل في الأصل من يجمعه وإياهم مسكن واحد ...
پس اهل يك شخص در اصل به كساني گويند كه دور او جمعند و با هم در يك مسكن واحد زندگي ميكنند گويند.
مفردات غريب القرآن، راغب الأصفهانى، ص 29.
امّا به طور مجاز در لغت به زن و همسر يك شخص نيز اهل گفته ميشود.
من المجاز : الأهل للرجل : زوجته.
از روي مجاز زن يك شخص را اهل او گويند.
تاج العروس، زبيدي، ج 14، ص 36 .
اهل البيت در اصطلاح
أهل البيت در اصطلاح كتاب و سنّت معناى خاصي دارد و مراد از آن: رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم و امير المؤمنين علي عليه السّلام و حضرت فاطمة زهراء وسيدا شباب أهل الجنه امام حسن و امام حسين عليهم السلام هستند كه نه فرزند معصوم از إمام حسين عليهم السلام نيز به آنها ملحق ميشوند و در حقيقت اينان نزديك ترين مردم به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم از حيث علم و آگاهي به دين و سنت و آيين و روش آن حضرت هستند.
روايات صحيحة فراواني از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم از شيعه وسنّي رسيده كه در آنها به اسامي اهل بيت تصريح شده و آنها را دوازده نفر كه همه از قريش هستند دانسته كه جز با تطبيق آن با اين بزرگواران كه گفته شد امكان ندارد.
از أم سلمة روايت شده زماني كه اين آيه نازل شد:«إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا» رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم به دنبال امير المؤمنين عليه السّلام و حضرت فاطمة و حسن و حسين عليهم السلام فرستاد و چون آمدند فرمود: «هؤلاء أهل بيتي»
المستدرك على الصحيحينج 3 158 رقم 4705 ـ سنن الكبرى بيهقي ج 7 ص 63 ـ ترجمة الإمام علي عليه السلام من تاريخ مدينة دمشق ج 2 صفحات 163 - 164 - 642 ـ شواهد التنزيل لقواعد التفضيل الحاكم الحسكاني ج 2 صفحات 61 - 682 - 684 ـ مجمع إحياء الثقافة الإسلامية ط 1 ـ عمدة عيون صحاح الأخبار في مناقب إمام الأبرار ابن البطريقصفحات 40 - 23 مؤسسة النشر الإسلامي قم .
وعن عائشة قالت : كان أحب الرجال إلى رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم - تعني الإمام عليا عليه السلام - لقد رأيته وقد أدخله تحت ثوبه وفاطمة وحسنا وحسينا ثم قال: اللهم هؤلاء أهل بيتي.
از عايشه روايت شده كه ميگويد: رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم از ميان مردان [حضرت] علي [عليه السلام] را از همه بيشتر دوست ميداشت. و حضرت را ديدم كه او را به همراه فاطمه و حسن و حسين داخل ثياب و پارچهاي نمود و فرمود: اللهم هؤلاء أهل بيتي.
ترجمة الإمام علي عليه السلام من تاريخ مدينة دمشق ج 2 صفحات 163 - 164 - 642 ـ وشواهد التنزيل لقواعد التفضيل حاكم حسكاني ج 2 صفحات 61 - 682 - 684 مجمع إحياء الثقافة الإسلامية ط 1 ـ وعمدة عيون صحاح الأخبار في مناقب إمام الأبرار ابن البطريق صفحات 40 - 23 مؤسسة النشر الإسلامي قم .
وعن الإمام علي عليه السلام أنه عندما نزلت آية التطهير قال: فقال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم: يا علي هذه الآية نزلت فيك وفي سبطي والأئمة من ولدك.
از امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده كه چون آيه تطهير نازل شد رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم فرمود: يا علي اين آيه در باره تو و دو فرزندم (حسن و حسين) و امامان از فرزندان تو نازل شده است.
كفاية الأثر في النص على الأئمة الاثني عشر - أبو القاسم الخزاز الرازي : 156 مؤسسة النشر الإسلامي - قم .
أهل البيت در آيه تطهير چه كساني هستند؟
در مصادر حديث و تفسيري فراواني تأكيد شده است كه مراد از اهل البيت در آيه تطهير كه خداوند سبحان ميفرمايد: «إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا».(احزاب/33). رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم و علي بن أبي طالب و فاطمه الزهراء و دو فرزندانشان حسن و حسين صلوات الله عليهم أجمعين هستند.
مسلم در صحيح خود با إسناد به عائشة آورده است:
قالت : خرج النبي صلى الله عليه وآله وسلم غداة وعليه مرط مرجل من شعر أسود فجاء الحسن بن علي فأدخله ثم جاء الحسين فدخل معه ثم جاءت فاطمة فأدخلها ثم جاء علي فأدخله ثم قال: «إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا»
رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم خارج شد در حالي كه بر دوشش پارچهاي سياه از موي شتر داشت. حسن بن علي و حسين بن علي و بعد از آن فاطمة و بعد از آنها علي وارد شده و همگي به زير آن پارچه داخل شدند و در اين حال بود كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم فرمود: «إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا»
صحيح مسلم كتاب فضائل الصحابة ج 4 ص 1883 – 2424.
فخر رازي نيز روايت قبل را در تفسير آيه تطهير آورده و در دنباله گفته است:
واعلم أن هذه الرواية كالمتفق على صحتها بين أهل التفسير والحديث.
بدان كه بر صحت اين روايت بين اهل تفسير و حديث اتفاق وجود دارد.
التفسير الكبير فخر رازي ج 8 ص 85 ذيل آية 61 از سورة آل عمران
ترمذي در سنن خود آورده است:
أن النبي صلى الله عليه وآله وسلم جلل على الحسن والحسين وعلي وفاطمة كساء وقال: «اللهم هؤلاء أهل بيتي وحامتي أذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهيرا» قالت أم سلمة: وأنا معهم يا رسول الله؟ فقال: إنك على خير.
رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم كساء و پارچهاي بر على و حسن و حسين و علي و فاطمه پوشاند و فرمود: «خدايا! اينان أهل بيت من وحاميان من هستند رجس و پليدي را از اينان بردار و آنها را پاك و پاكيزه گردان. أم سلمة گفت: يا رسول الله آيا من هم از اينان هستم؟ حضرت فرمود: تو بر خير و خوبي هستي.
سنن ترمذي ج 5 ص 351 رقم 3205 كتاب التفسير و ج 5 ص 663 رقم 3787 و ص 669 رقم 3871 كتاب المناقب .
حاكم در مستدرك از أم سلمه روايت كرده:
قالت : في بيتي نزلت «إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا» قالت: فأرسل رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم إلى علي وفاطمة والحسن والحسين فقال: «هؤلاء أهل بيتي».
ام سلمه گفت: در خانه من آيه تطهير نازل شدو بعد از نزول آن رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم دنبال [حضرت] علي [عليه السلام] و [حضرت] فاطمه [سلام الله عليها] و [حضرت امام] حسن[عليه السلام] و [حضرت امام] حسين [عليه السلام] فرستاد و بعد فرمود: اينها اهل بيت من هستند.
سپس حاكم در باره اين حديث نظر داده و ميگويد:
هذا حديث صحيح على شرط البخاري ولم يخرجاه.
اين حديث داراي شرط صحت طبق شرايط بخاري است ولي آن را ذكر نكرده است.
المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 146 .
وعن واثلة بن الأسقع قال: أتيت عليا فلم أجده فقالت لي فاطمة: انطلق إلى رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم يدعوه فجاء مع رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم فدخلا ودخلت معهما فدعا رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم الحسن والحسين فأقعد كل واحد منهما على فخذيه وأدنى فاطمة من حجره وزوجها ثم لف عليهم ثوبا وقال: (إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا) ثم قال: هؤلاء أهل بيتي اللهم أهل بيتي أحق.
واثلة بن الأسقع ميگويد: آمدم كه خدمت [حضرت] علي عليه السلام برسم ولي آن حضرت را نيافتم، حضرت زهرا سلام الله عليها فرمود: علي به محضر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم رفته است در همين حين آن حضرت به همراه علي وارد خانه شدند و من هم به همراه آنها داخل شدم. رسول خدا حسن و حسين را صدا كردند و هر يك را به روي زانوي خود نشاندند و فاطمه نيز نزديك حضرت آمدند و در اين حال حضرت پارچهاي را بر روي آنها انداخت و فرمود: «إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا» سپس فرمود: اينها اهل بيت من هستند خدايا اهل بيت من سزاوارترند.
سپس حاكم در باره اين حديث نظر داده و ميگويد:
قال الحاكم : هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه.
اين حديث داراي شرط صحت طبق شرايط بخاري و مسلم است ولي آن را نياوردهاند.
المستدرك، ج 3، ص 146 .
نتيجه گيري
بعد از بيان مقدمات فوق ميتوان گفت:
تعبير «اهل البيت» كه در روايت «سلمان منّا اهل البيت» انتساب نسبى يا سببى سلمان به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم نيست كه در مباحث فوق حتي كساني همچون همسران رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم از جمله امّ سلمه نميتوانست مشمول آن گردد. بلكه در اين روايت و يا روايات ديگري كه در رابطه با مقام سلمان ذكر شده به معناي نزديكي به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم از حيث عقيده و اخلاق و اعمال ميباشد.
از اين رو پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در حق سلمان فارسى عجمى ميفرمايد:
سلمان منّا اهل البيت
پس در حقيقت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم با اين جمله خود ملاك اهليت به دست ما ميدهند.
براي تائيد اين مطلب ميتوان به اين روايت از امام صادق عليه السّلام استناد جست:
العياشي : عن أبي عبيدة عن أبي جعفر عليه السلام قال : من أحبنا فهو منا أهل البيت قلت : جعلت فداك منكم ؟ قال : منا والله أما سمعت قول إبراهيم عليه السلام (من تبعني فإنه منى)
امام باقر عليه السّلام فرمودند: هركس ما را دوست بدارد از ماست. عرض كردم: فدايت شوم آيا از شما ميباشد؟ فرمود: به خدا سوگند از ماست. آيا اين سخن خداوند از قول ابراهيم را نشنيدهاي؟ كه ميفرمايد: هر كس از من پيروي نمايد از من است.
الشيعة في أحاديث الفريقين سيد مرتضى أبطحي ص 339
و يا در روايتي ديگر ميفرمايد:
عن محمد الحلبي عن أبي عبد الله عليه السلام قال: من اتقى الله منكم وأصلح فهو منا أهل البيت قال: منكم أهل البيت؟ قال منا أهل البيت قال فيها إبراهيم: (فمن تبعني فإنه منى) قال عمر بن يزيد: قلت له من آل محمد؟ قال: أي والله من آل محمد أي والله من أنفسهم اما تسمع الله يقول: (ان أولى الناس بإبراهيم للذين اتبعوه) وقول إبراهيم: (فمن تبعني فإنه منى).
امام صادق عليه السّلام فرمودند: هركس از شما (شيعيان) كه تقوا پيشه سازد و خود را اصلاح نمايد از ما اهل بيت است . راوي گفت: از شما اهل بيت است؟ فرمود: آري از ما اهل بيت است.در آيه شريفه آمده است هركس از من تبعيت كند از من است. باز عمر بن يزيد سئوال كرد: آيا از آل محمد است؟ فرمود: آري به خدا قسم از آل محمد است از خود آنها . آيا نشنيدهاي قول خداوند را كه ميفرمايد: سزاوار ترين افراد به ايراهيم كساني هستند كه از او تبعيت ميكنند و يا سخن ابراهيم در قرآن را كه : هر كس از من تبعيت كند از من است.
تفسير العياشي، محمد بن مسعود العياشي، ج 2، ص 231
در روايت ديگري كه شيخ مفيد رضوان اللّه عليه در كتاب اختصاص آورده ميخوانيم: نزد حضرت صادق عليه السّلام از جناب سلمان و جعفر طيار ياد شد و بعضى جعفر را بر سلمان تفضيل دادند و ابو بصير نيز در آن مجلس حاضر بود.
بعضى گفتند: سلمان مجوسى بود مسلمان شد. پس حضرت صادق عليه السّلام از جاي بلند شد و به حالت غضبناك خطاب به ابا بصير فرمود:
يا ابا بصير جعله اللّه علويا بعد ان كان مجوسيا و قرشيا بعد ان كان فارسيا فصلوات اللّه على سلمان و ان لجعفر (عليه السّلام) شانا يطير مع الملئكة فى الجنة .
فرمود: اى ابا بصير خدا سلمان را از طايفه علوى قرار داد. بعد از آنكه در زمره مجوسى محسوب بود اگرچه در واقع به مذهب آنها نبود. و قرار داد او را از طايفه قرشى بعد از آنكه فارسى بود پس صلوات خدا بر سلمان باد . و به درستى كه حضرت جعفر شأنى دارد كه با ملائكه در بهشت طيران نمايد.
الاختصاص، شيخ مفيد، ص 341 .
و نيز در رجال كشى روايت شده: نزد حضرت باقر عليه السّلام ذكر سلمان فارسى شد پس حضرت فرمود:
مه لا تقولوا سلمان الفارسى و لكن قولوا سلمان المحمدى ذلك منا اهل البيت .
ساكت شويد نگوئيد سلمان فارسى بلكه بگوئيد سلمان محمدى اين به جهت آنست كه از ما اهل بيت مىباشد.
روضة الواعظين، فتال نيسابوري، ص 283 .
پيوندهاى مادى (نسب خويشاوندى دوستى و رفاقت) در مكتبهاى آسمانى هميشه تحت الشعاع پيوندهاى معنوى است.
در اين مكتب نور چشمى و امتياز خويشاوندى در برابر پيوند مكتبى و معنوى مفهومى ندارد.
آنجا كه رابطه مكتبى وجود دارد سلمان فارسى دور افتاده كه نه از خاندان پيغمبر صلّي الله عليه و آله وسلّم و نه از قريش و نه حتى از اهل مكه بود بلكه اصولا از نژاد عرب نبود طبق حديث «سلمان منا اهل البيت» جزء خاندان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم محسوب مىشود ولى فرزند واقعى و بلا فصل پيامبرى همچون نوح بر اثر گسستن پيوند مكتبيش با پدر آن چنان طرد مىشود كه با « إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ» روبرو مىگردد.
ممكن است چنين مساله مهمى براى آنها كه مادى مىانديشند گران آيد اما اين واقعيتى است كه در تمام اديان آسمانى به چشم مىخورد.
به همين دليل در احاديث اهل بيت عليه السّلام در باره شيعيانى كه تنها نام تشيع بر خود مىگذارند و اثر چشمگيرى از تعليمات و برنامههاى عملى اهل بيت عليه السّلام در زندگانى آنها ديده نمىشود جملههاى صريح و تكان دهندهاى مىخوانيم كه بيانگر همان روشى است كه قرآن در آيات فوق پيش گرفته است.
از امام على بن موسى الرضا ع نقل شده كه روزى از دوستان خود پرسيد:
مردم اين آيه را چگونه تفسير مىكنند « إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ» يكى از حاضران عرض كرد: بعضى معتقدند كه معنى آن اين است كه فرزند نوح (كنعان) فرزند حقيقى او نبود. امام فرمود:
كلا لقد كان ابنه و لكن لما عصى اللَّه نفاه عن ابيه كذا من كان منا لم يطع اللَّه فليس منا.
نه چنين نيست او براستى فرزند نوح بود اما هنگامى كه گناه كرد و از جاده اطاعت فرمان خدا قدم بيرون گذاشت خداوند فرزندى او را نفى كرد همچنين كسانى كه از ما باشند ولى اطاعت خدا نكنند از ما نيستند.
عيون أخبار الرضا (ع)، شيخ صدوق، ج 1، ص 258 .
بىمناسبت نيست كه به قسمتى از احاديث اسلامى اشاره كنيم كه آنها نيز گروههاى زيادى را كه ظاهرا در زمره مسلمانان و يا پيروان مكتب اهل بيت عليهم السّلام هستند را مطرود دانسته و آنان را از صف مؤمنان و شيعيان خارج مىسازد:
1- پيامبر اسلام صلّي الله عليه و آله وسلّم مىفرمايد:
من غش مسلما فليس منا.
آن كس كه با برادران مسلمانش تقلب و خيانت كند از ما نيست.
أمالي، شيخ صدوق، ص 515 .
2- امام صادق عليه السّلام مىفرمايد:
ليس بولى لى من اكل مال مؤمن حراما.
كسى كه مال مؤمنى را به گناه بخورد دوست من نيست.
كافي، شيخ كليني، ج 5 ، ص 314 .
3- پيامبر صلّي الله عليه و آله وسلّم مىفرمايد:
الا و من اكرمه الناس اتقاء شره فليس منى.
بدانيد كسى كه مردم او را به خاطر اجتناب از شرش گرامى دارند از من نيست.
خصال، شيخ صدوق، ص 14.
4- امام صادق عليه السّلام فرمود:
ليس من شيعتنا من يظلم الناس.
كسى كه به مردم ستم مىكند شيعه ما نيست.
تحف العقول، ابن شعبة حراني ، ص 303 .
5- امام كاظم عليه السّلام فرمود:
ليس منا من لم يحاسب نفسه فى كل يوم .
«1»:" كسى كه هر روز به حساب خويش نرسد از ما نيست.
اختصاص، شيخ مفيد، ص 26.
6- پيامبر صلّي الله عليه و آله وسلّم فرمود:
من سمع رجلا ينادى يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم.
كسى كه صداى انسانى را بشنود كه فرياد مىزند اى مسلمانان به دادم برسيد و كمكم كنيد كسى كه اين فرياد را بشنود و پاسخ نگويد مسلمان نيست.
وسائل الشيعة (الإسلامية)، حر عاملي، ج 11، ص 108.
7- امام باقر ع به يكى از يارانش به نام جابر فرمود:
و اعلم يا جابر بانك لا تكون لنا وليا حتى لو اجتمع عليك اهل مصرك و قالوا انت رجل سوء لم يحزنك ذلك و لو قالوا انك رجل صالح لم يسرك ذلك و لكن اعرض نفسك على كتاب اللَّه.
اى جابر! بدان كه تو دوست ما نخواهى بود تا زمانى كه اگر تمام اهل شهر تو جمع شوند و بگويند تو آدم بدى هستى غمگين نشوى و اگر همه بگويند تو آدم خوبى هستى خوشحال نشوى بلكه خود را بر كتاب خدا قرآن عرضه دارى و ضوابط خوبى و بدى را از آن بگيرى و بعد ببينى از كدام گروهى.
تحف العقول، ابن شعبة حراني، ص 284.
اين احاديث خط بطلاني است بر پندار كسانى كه تنها به اسم قناعت مىكنند و از عمل و ارتباط مكتبى در ميان آنها خبرى نيست. و به وضوح ثابت مىكند كه در مكتب پيشوايان الهى آنچه اصل اساسى و زير بنائى است همان ايمان به مكتب و عمل به برنامههاى آن است و همه چيز بايد با اين مقياس سنجيده شود.
در پايان اين حديث را نيز اضافه كنيم كه اين راه سختيها نيز دارد همانگونه كه در حديث آمده:
عن امير المؤمنين عليه السّلام : من أحبنا أهل البيت فليعد للفقر جلبابا.
كسي كه ما اهل بيت را دوست ميدارد بايد لباس فقر و سختي بر تن نمايد.
أمالي، سيد مرتضى، ج 1، ص 13.
حال با توجّه به آنچه كه در بالا گفته شد علاوه بر آن كه در صدد بوديم تا وجه جمع سئوال كننده را پاسخ گوئيم در ضمن سعي بر آن نموديم تا مطالب اخلاقي ديگري نيز تقديم نمائيم.