مبحث دوم ارتش و سپاه پاسداران انقلاب
اصل يكصد و چهل و سوم
ارتش جمهورى اسلامى ايران پاسدارى از استقلال و تماميت ارضى و نظام جمهورى اسلامى كشور را برعهده دارد.
اصل يكصد و چهل و چهارم
ارتش جمهورى اسلامى ايران بايد ارتشى اسلامى باشد كه ارتشى مكتبى و مردمى است و بايد افرادى شايسته را به خدمت بپذيرد كه به اهداف انقلاب اسلامى مؤمن و در راه تحقّق آن فداكار باشند.
اصل يكصد و چهل و پنجم
هيچ فردخارجى به عضويت درارتش ونيروهاى انتظامى كشور پذيرفته نمى شود.
اصل يكصد و چهل و ششم
استقرار هرگونه پايگاه نظامى خارجى در كشور هر چند به عنوان استفاده هاى صلح آميز باشد ممنوع است .
اصل يكصد و چهل و هفتم
دولت بايد در زمان صلح از افراد و تجهيزات فنّى ارتش در كارهاى امدادى ، آموزشى ، توليدى و جهاد سازندگى ، با رعايت كامل موازين عدل اسلامى استفاده كند در حدّى كه به آمادگى رزمى ارتش آسيبى وارد نيايد.
اصل يكصد و چهل و هشتم
هر نوع بهره بردارى شخصى از وسايل و امكانات ارتش و استفاده شخصى از افراد آنها به صورت گماشته ، راننده شخصى و نظاير اينها ممنوع است .
اصل يكصد و چهل و نهم
ترفيع درجه نظاميان و سلب آن به موجب قانون است .
اصل يكصد و پنجاهم
سپاه پاسداران انقلاب اسلامى كه در نخستين روزهاى پيروزى اين انقلاب تشكيل شد، براى ادامه نقش خود در نگهبانى از انقلاب و دستاوردهاى آن پابرجا مى ماند، حدود وظائف و قلمرو مسؤوليّت اين سپاه در رابطه با وظايف و قلمرو و مسؤوليّت نيروهاى مسلّح ديگر با تاءكيد بر همكارى و هماهنگى برادرانه ميان آنها به وسيله قانون تعيين مى شود.
اصل يكصد و پنجاه و يكم
به حكم آيه كريمه ((وَاءَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِى عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَءَاخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ)) دولت موظّف است براى همه افراد كشور برنامه و امكانات آموزش نظامى را بر طبق موازين اسلامى فراهم نمايد، به طورى كه همه افراد همواره توانائى دفاع مسلّحانه از كشور و نظام جمهورى اسلامى ايران را داشته باشند، ولى داشتن اسلحه بايد با اجازه مقامات رسمى باشد.
فصل دهم: سياست خارجى
اصل يكصد و پنجاه و دوم
سياست خارجى جمهورى اسلامى ايران بر اساس نفى هرگونه سلطه جوئى و سلطه پذيرى ، حفظ استقلال همه جانبه و تماميّت ارضى كشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهّد در برابر قدرتهاى سلطه گر و روابط صلح آميز متقابل با دول غير محارب استوار است .
اصل يكصد و پنجاه و سوم
هرگونه قرار داد كه موجب سلطه بيگانه بر منابع طبيعى و اقتصادى ، فرهنگ ، ارتش و ديگر شؤون كشور گردد ممنوع است .
اصل يكصد و پنجاه و چهارم
جمهورى اسلامى ايران سعادت انسان در كل جامعه بشرى را آرمان خود مى داند و استقلال و آزادى و حكومت حق و عدل را حق همه مردم جهان مى شناسد. بنابراين در عين خوددارى كامل از هرگونه دخالت در امور داخلى ملّتهاى ديگر از مبارزه حقّ طلبانه مستضعفين در برابر مستكبرين در هر نقطه از جهان حمايت مى كند.
اصل يكصد و پنجاه و پنجم
دولت جمهورى اسلامى ايران مى تواند به كسانى كه پناهندگى سياسى بخواهند پناه دهد مگر اينكه بر طبق قوانين ايران خائن و تبهكار شناخته شوند.
فصل يازدهم قوّه قضائيّه
اصل يكصد و پنجاه و ششم
قوّه قضائيّه قوّه اى است مستقلّ كه پشتيبان حقوق فردى و اجتماعى و مسؤول تحقّق بخشيدن به عدالت و عهده دار وظايف زير است :
1- رسيدگى و صدور حكم در مورد تظلّمات ، تعدّيات ، شكايات ، حلّ و فصل دعاوى و رفع خصومات و اخذ تصميم و اقدام لازم در آن قسمت از امور حسبيّه كه قانون معيّن مى كند.
2- احياى حقوق عامّه و گسترش عدل و آزاديهاى مشروع .
3- نظارت بر حسن اجراى قوانين .
4- كشف جرم و تعقيب و مجازات و تعزير مُجرمين و اجراى حدود و مقرّرات مدوّن جزائى اسلام .
5- اقدام مناسب براى پيشگيرى از وقوع جرم و اصلاح مجرمين .
اصل يكصد و پنجاه و هفتم
به منظور انجام مسؤوليّتهاى قوّه قضائيّه در كليّه امور قضائى و ادارى و اجرائى ، مقام رهبرى يك نفر مجتهد عادل و آگاه به امور قضائى و مدير و مدبّر را براى مدت پنج سال به عنوان رئيس قوّه قضائيّه تعيين مى نمايد كه عاليترين مقام قوّه قضائيّه است .
اصل يكصد و پنجاه و هشتم
وظايف رئيس قوّه قضائيّه به شرح زير است :
1- ايجاد تشكيلات لازم در دادگسترى به تناسب مسؤوليّتهاى اصل يكصد و پنجاه و ششم .
2- تهيه لوايح قضائى متناسب با جمهورى اسلامى .
3- استخدام قضات عادل و شايسته و عزل و نصب آنها و تغيير محلّ ماءموريت و تعيين مشاغل و ترفيع آنان و مانند اينها از امور ادارى ، طبق قانون .
اصل يكصد و پنجاه و نهم
مرجع رسمى تظلّمات و شكايات ، دادگسترى است . تشكيل دادگاه ها و تعيين صلاحيت آنها منوط به حكم قانون است .
اصل يكصد و شصتم
وزير دادگسترى مسؤوليت كلّيه مسائل مربوط به روابط قوّه قضائيّه با قوّه مجريّه و قوّه مقنّنه را بر عهده دارد و از ميان كسانى كه رئيس قوّه قضائيّه به رئيس جمهور پيشنهاد مى كند انتخاب مى گردد.
رئيس قوّه قضائيّه مى تواند اختيارات تامّ مالى و ادارى و نيز اختيارات استخدامى غير قضات را به وزير دادگسترى تفويض كند.
در اين صورت وزير دادگسترى داراى همان اختيارات و وظايفى خواهد بود كه در قوانين براى وزراء به عنوان عاليترين مقام اجرائى پيش بينى مى شود.
اصل يكصد و شصت و يكم
ديوان عالى كشور به منظور نظارت بر اجراى صحيح قوانين در محاكم و ايجاد وحدت رويّه قضائى و انجام مسؤوليّتهائى كه طبق قانون به آن محوّل مى شود براساس ضوابطى كه رئيس قوّه قضائيّه تعيين مى كند تشكيل مى گردد.
اصل يكصد و شصت و دوم
رئيس ديوانعالى كشور و دادستان كلّ بايد مجتهد عادل و آگاه به امور قضائى باشند و رئيس قوّه قضائيّه با مشورت قضات ديوانعالى كشور آنها را براى مدّت پنج سال به اين سمت منصوب مى كند.
اصل يكصد و شصت و سوم
صفات و شرايط قاضى طبق موازين فقهى به وسيله قانون معيّن مى شود.
اصل يكصد و شصت و چهارم
قاضى را نمى توان از مقامى كه شاغل آن است بدون محاكمه و ثبوت جرم يا تخلّفى كه موجب انفصال است به طور موقّت يا دائم منفصل كرد يا بدون رضاى او محلّ خدمت يا سمتش را تغيير داد مگر به اقتضاى مصلحت جامعه با تصميم رئيس قوّه قضائيّه پس از مشورت با رئيس ديوانعالى كشور و دادستان كلّ، نقل و انتقال دوره اى قضات بر طبق ضوابط كلّى كه قانون تعيين مى كند صورت مى گيرد.
اصل يكصد و شصت و پنجم
محاكمات ، علنى انجام مى شود و حضور افراد بلامانع است مگر آنكه به تشخيص دادگاه علنى بودن آن منافى عفّت عمومى يا نظم عمومى باشد يا در دعاوى خصوصى طرفين دعوا تقاضا كنند كه محاكمه علنى نباشد.
اصل يكصد و شصت و ششم
احكام دادگاه ها بايد مستدلّ و مستند به موادّ قانون و اصولى باشد كه براساس آن حكم صادر شده است .
اصل يكصد و شصت و هفتم
قاضى موظّف است كوشش كند حكم هر دعوا را در قوانين مدوّنه بيابد و اگر نيابد با استناد به منابع معتبر اسلامى يا فتاوى معتبر، حكم قضيه را صادر نمايد و نمى تواند به بهانه سكوت يا نقص يا اجمال يا تعارض قوانين مدوّنه از رسيدگى به دعوا و صدور حكم امتناع ورزد.
اصل يكصد و شصت و هشتم
رسيدگى به جرائم سياسى و مطبوعاتى علنى است و با حضور هياءت منصفه در محاكم دادگسترى صورت مى گيرد. نحوه انتخاب ، شرايط، اختيارات هياءت منصفه و تعريف جرم سياسى را قانون براساس موازين اسلامى معيّن مى كند.
اصل يكصد و شصت و نهم
هيچ فعل يا ترك فعلى به استناد قانونى كه بعد از آن وضع شده است جرم محسوب نمى شود.
اصل يكصد و هفتادم
قضات دادگاهها مكلّفند از اجراى تصويب نامه ها و آئين نامه هاى دولتى كه مخالف با قوانين و مقرّرات اسلامى يا خارج از حدود اختيارات قوّه مجريّه است خوددارى كنند. و هر كس مى تواند ابطال اين گونه مقرّرات را از ديوان عدالت ادارى تقاضا كند.
اصل يكصد و هفتاد و يكم
هرگاه در اثر تقصير يا اشتباه قاضى در موضوع يا در حكم يا در تطبيق حكم بر مورد خاصّ ضرر مادّى يا معنوى متوجه كسى گردد در صورت تقصير، مقصّر طبق موازين اسلامى ضامن است و در غير اين صورت خسارت به وسيله دولت جبران مى شود، و در هر حال از متّهم اعاده حيثيت مى گردد.
اصل يكصد و هفتاد و دوم
براى رسيدگى به جرائم مربوط به وظايف خاصّ نظامى يا انتظامى اعضاء ارتش ، ژاندارمرى ، شهربانى و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى محاكم نظامى مطابق قانون تشكيل مى گردد، ولى به جرائم عمومى آنان يا جرائمى كه در مقام ضابط دادگسترى مرتكب شوند در محاكم عمومى رسيدگى مى شود.
دادستانى و دادگاه هاى نظامى بخشى از قوّه قضائيّه كشور و مشمول اصول مربوط به اين قوّه هستند.
اصل يكصد و هفتاد و سوم
به منظور رسيدگى به شكايات ، تظلّمات و اعتراضات مردم نسبت به ماءمورين يا واحدها يا آئين نامه هاى دولتى و احقاق حقوق آنها، ديوانى به نام ديوان عدالت ادارى زير نظر رئيس قوّه قضائيّه تاءسيس مى گردد.
حدود اختيارات و نحوه عمل اين ديوان را قانون تعيين مى كند.
اصل يكصد و هفتاد و چهارم
براساس حقّ نظارت قوّه قضائيّه نسبت به حسن جريان امور و اجراى صحيح قوانين در دستگاههاى ادارى سازمانى به نام ((سازمان بازرسى كل كشور)) زير نظر رئيس قوه قضائيه تشكيل مى گردد.
حدود اختيارات و وظايف اين سازمان را قانون تعيين مى كند.
فصل دوازدهم صدا و سيما
اصل يكصد و هفتاد و پنجم
در صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران ، آزادى بيان و نشر افكار با رعايت موازين اسلامى و مصالح كشور بايد تاءمين گردد. نصب و عزل رئيس سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران با مقام رهبرى است و شورائى مركّب از نمايندگان رئيس جمهور و رئيس قوّه قضائيّه و مجلس شوراى اسلامى (هر كدام دو نفر) نظارت بر اين سازمان خواهند داشت .
خطّ مشى و ترتيب اداره سازمان و نظارت بر آن را قانون معيّن مى كند.
فصل سيزدهم شوراى عالى امنيّت ملّى
اصل يكصد و هفتاد و ششم
به منظور تاءمين منافع ملّى و پاسدارى از انقلاب اسلامى و تماميّت ارضى و حاكميّت ملّى ، شوراى عالى امنيّت ملّى به رياست رئيس جمهور، با وظايف زير تشكيل مى گردد:
1- تعيين سياستهاى دفاعى امنيّتى كشور در محدوده سياستهاى كلّى تعيين شده از طرف مقام رهبرى .
2- هماهنگ نمودن فعاليّت هاى سياسى ، اطّلاعاتى ، اجتماعى ، فرهنگى و اقتصادى در ارتباط با تدابير كلّى دفاعى امنيّتى .
3- بهره گيرى از امكانات مادّى و معنوى كشور براى مقابله با تهديدهاى داخلى و خارجى .
اعضاى شورا عبارتند از:
رؤساى قواى سه گانه .
رئيس ستاد فرماندهى كلّ نيروهاى مسلّح .
مسؤول امور برنامه و بودجه .
دو نماينده به انتخاب مقام رهبرى .
وزراى امور خارجه ، كشور، اطّلاعات .
حسب مورد وزير مربوط و عاليترين مقام ارتش و سپاه .
شوراى عالى امنيّت ملّى به تناسب وظايف خود شوراهاى فرعى از قبيل شوراى دفاع و شوراى امنيّت كشور تشكيل مى دهد. رياست هر يك از شوراهاى فرعى با رئيس جمهور يا يكى از اعضاى شوراى عالى است كه از طرف رئيس جمهور تعيين مى شود.
حدود اختيارات وظايف شوراهاى فرعى را قانون معيّن مى كند و تشكيلات آنها به تصويب شوراى عالى مى رسد.
مصوبات شوراى عالى امنيّت ملّى پس از تاءييد مقام رهبرى قابل اجراست .
فصل چهاردهم بازنگرى در قانون اساسى
اصل يكصد و هفتاد و هفتم
بازنگرى در قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران ، در موارد ضرورى به ترتيب زير انجام مى گيرد:
مقام رهبرى پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام طى حكمى خطاب به رئيس جمهور موارد اصلاح يا تتميم قانون اساسى را به شوراى بازنگرى قانون اساسى با تركيب زير پيشنهاد مى نمايد:
1- اعضاى شوراى نگهبان .
2- رؤساى قواى سه گانه .
3- اعضاى ثابت مجمع تشخيص مصلحت نظام .
4- پنج نفر از اعضاى مجلس خبرگان رهبرى .
5- ده نفر به انتخاب مقام رهبرى .
6- سه نفر از هياءت وزيران .
7- سه نفر از قوّه قضائيّه .
8- ده نفر از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى .
9- سه نفر از دانشگاهيان .
شيوه كار و كيفيّت انتخاب و شرايط آن را قانون معيّن مى كند.
مصوّبات شورى پس از تاءييد و امضاى مقام رهبرى بايد از طريق مراجعه به آراء عمومى به تصويب اكثريّت مطلق شركت كنندگان در همه پرسى برسد.
رعايت ذيل اصل پنجاه و نهم در مورد همه پرسى ((بازنگرى در قانون اساسى )) لازم نيست .
محتواى اصول مربوط به اسلامى بودن نظام و ابتناى كلّيه قوانين و مقرّرات بر اساس موازين اسلامى و پايه هاى ايمانى و اهداف جمهورى اسلامى ايران و جمهورى بودن حكومت و ولايت امر و امامت امّت و نيز اداره امور كشور با اتّكاء به آراء عمومى و دين و مذهب رسمى ايران تغييرناپذير است .