پاسخ :
در پاسخ به سئوال فوق بايد توجه داشت كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم اشرف مخلوقات و سرور كائنات عالم و فخر رسل ميباشد تمام ما سوي الله تحت اراده و قدرت آن حضرت مي باشد .
قال رسول الله ( ص ) : ما خلق الله خلقا أفضل مني ، ولا أكرم عليه مني . قال علي : فقلت : يا رسول الله فأنت أفضل أم جبرائيل ؟ فقال : يا علي إن الله - تبارك وتعالى - أفضل أنبياءه المرسلين على ملائكته المقربين ، وفضلني على جميع النبيين والمرسلين ، والفضل بعدي لك يا علي ، وللأئمة من ولدك من بعدك ، فان الملائكة من خدامنا وخدام محبينا .
ينابيع الموده ، قندوزي (1294) ،ج3 ، ص 277 .
رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمودند : خداوند هيج خلقي را افضل و برتر از من نيافريد و هيج خلقي را بر من كرامت نبخشيد . حضرت علي عليه السلام عرضه داشت : يا رسول الله ! آيا شما برتريد يا جبرائيل ؟ حضرت فرمودند : يا علي ! خداوند تبارك و تعالي انبياء مرسلينش را بر ملائك مقربينش فضيلت بخشيد و من را بر تمامي انبياء و مرسلين فضيلت بخشيد . و پس از آن فضيلت و برتري از آن تو و فرزندان بعد از توست . و به درستي كه تمام ملائكه و فرشتگان خادمين ما و خادم محبين و دوستداران ما هستند .
لذا نه تنها مطلب فوق هيچ استبعادي ندارد بلكه روايات متعددي بر آن دلالت دارد كه ما تنها به يك روايت از منابع اهل سنّت بسنده مي نماييم .
لما كان قبل وفاة رسول الله صلى الله عليه وسلم بثلاثة أيام أهبط الله جبريل إليه ، فقال : يا أحمد إن الله عز وجل أرسلني إليك إكراما لك ، وتفضيلا لك ، وخاصة لك ، يسألك عما هو أعلم به منك ، يقول : كيف تجدك ؟ قال : أجدني يا جبريل مكروبا ، ثم جاءه اليوم الثاني فقال : يا أحمد إن الله أرسلني إليك إكراما لك ، وتفضيلا لك ، وخاصة لك يسألك عما هو أعلم به منك يقول : كيف تجدك ؟ قال : أجدني يا جبريل مكروبا ، ثم عاد اليوم الثالث فقال : يا أحمد إن الله أرسلني إليك إكراما لك ، وتفضيلا لك ، وخاصة لك يسألك عما هو أعلم به منك يقول : كيف تجدك ؟ قال : أجدني يا جبريل مكروبا ، وأجدني يا جبريل مغموما ، وهبط مع جبريل ملك في الهواء يقال له : إسماعيل على سبعين ألف ملك ، فقال له جبريل : يا أحمد هذا ملك الموت يستأذن عليك ، ولم يستأذن على آدمي قبلك ، ولا يستأذن على آدمي بعدك ، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم : ائذن له ، فأذن له جبريل فدخل ، فقال له ملك الموت : يا أحمد إن الله أرسلني إليك وأمرني أن أطيعك ، إن أمرتني بقبض نفسك قبضتها ، وإن كرهت تركتها ، فقال جبريل : يا أحمد إن الله قد اشتاق إلى لقائك ، قال رسول الله صلى الله عليه وسلم : يا ملك الموت امض لما أمرت به ، فقال جبريل : يا أحمد عليك السلام هذا آخر وطئي الأرض ، إنما كنت أنت حاجتي من الدنيا .
الطبقات الكبري ، ابن سعد (230هـ) ، ج2 ، ص 259 و البداية و النهاية ، ابن كثير (744هـ) ، ج 5 ، ص 297 و المعجم الكبير ، طبراني (360هـ) ، ج 3 ، ص 129 و مجمع الزوائد ، هيثمي (807 هـ) ،ج9 ، ص 35 و كنز العمال ، متّقي هندي (975هـ ) ،ج7 ، ص 251 .
سه روز از عمر رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله باقى مانده بود، «جبرئيل» بر آن حضرت نازل شد و گفت: يا احمد! همانا خداى تعالى بر اثر گرامى داشتن و فضيلت تو و خصوصيتى كه با تو داشته مرا بسوى تو فرستاده است و از موضوعى مىپرسد كه خود او، نسبت به آن از تو، داناتر است. و آن سؤال اينست كه مىفرمايد، چگونه خود را مىيابى؟ در پاسخ گفت: اى جبرئيل! خود را اندوهناك و دلگير مشاهده مىكنم. روز دوم، «جبرئيل» فرود آمد و به ديدار رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شد و همان مطالب روز قبل را گفت و اضافه كرد: يا احمد! خدايتعالى از تو مىپرسد، حال خود را، چگونه احساس مىكنى؟ در پاسخ فرمود: احساس غم و اندوه مىكنم. «جبرئيل» بازگشت. و روز سوم، بحضور مبارك شرفياب شد و همان مطالب دو روز پيش را تكرار نمود و افزود: خدايتعالى چگونگى حال تو را جويا مىشود؟ در پاسخ فرمود: خود را اندوهناك و غمناك مشاهده مىكنم. در اين روز، «جبرئيل» به اتفاق «عزرائيل» و فرشتهاى به نام «اسماعيل» همراه با هفتاد هزار فرشته ديگر به حضور مبارك شرفياب گرديده بود.
«جبرئيل»،( كه پيش از «عزرائيل» و «اسماعيل» به حضور مبارك رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شرفياب شده بود ) پس از پرسش و پاسخ روز اول، به عرض رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله تقديم داشت: اينك «عزرائيل»، اجازه ورود بر شما را دارد، با اينكه پيش از شما از احدى اذن ورود نخواسته و پس از شما هم، از كسى اجازه نخواهد خواست! رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به «جبرئيل» گفت: به وى اجازه ورود بده. «عزرائيل» بحضور مبارك شرفياب شد و در برابر رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله توقف كرد. و گفت: يا رسول الله! يا احمد! خداى تعالى مرا بسوى تو اعزام كرده است و دستور داده، هر چه بفرمائى، اطاعت كنم؛ اگر دستور دهى، جان تو را قبض كنم، قبض مىكنم. و اگر دستور دهى، تو را به حال خود واگذارم، از تو اطاعت كرده و قبض روحت نخواهم كرد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: هر وظيفهاى كه نسبت به من دارى، انجام بده.
«عزرائيل» گفت: وظيفه من بسته به فرمان شماست. «جبرئيل» گفت: يا احمد! خداى تعالى اشتياق ديدار تو را دارد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود: اى عزرائيل! مأموريت خود را بجاى بياور. «جبرئيل» نزديك به قبض روح پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله، گفت:
درود خدا بر تو، اى رسول خدا! اينك آخرين گامى است كه بر روى زمين مىگذارم. و از اين پس، به زمين نخواهم آمد؛ زيرا منظور من، از آمدن به زمين، وجود مقدس تو بود. و اكنون كه از اين جهان به جهان ديگر مىخرامى، ديگر نيازى به فرود به زمين ندارم. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله بدين گونه دار فانى را وداع گفت .