مناظره: آیا احمدی نژاد کنونی و دولت وی، همان احمدی نژاد و دولت ابتدای سال 84 است؟
بسم الله الرحمن الرحیم
مدیر محترم انجمن اسلام جناب مجنون الحسین از بنده ی حقیر دعوت فرمودند که تحت عنوان موضوع زیر با همدیگه مناظره کنیم و بنده هم دعوت ایشون رو قبول کردم:
آیا احمدی نژاد کنونی و دولت وی، همان احمدی نژاد و دولت ابتدای سال 84 است؟
باشد که ان شاء الله خروجی این بحث به ارتقای بصیرت هر دوی ما و همچنین تمامی خوانندگان محترم کمک کند.
در همین ابتدای کار بنا بر بند 2 شرایط و قوانین مناظره، عرض میکنم که بنده به عنوان یک فرد مسلمان و انقلابی، خدا و آیات قرآن و روایات و سیره ی ائمه ی معصومین(ع) و نیز ولایت فقیه را قبول دارم و آنها را برای خودم اصل قرار داده ام.
از اونجایی که خود این بزرگوار خواستند که بنده سوال اول رو مطرح کنم و بحث رو شروع کنم، عرض میکنم که بنده با این 3 سوال از محضر جنابعالی بحث رو شروع میکنم:
1- آیا برای شخص جنابعالی، احمدی نژاد و تلقی و دریافتی که از او در حال حاضر دارین همون حس و حالیه که در ایام تیرماه سال 84 داشتین؟
2- آیا دولت احمدی نژاد هنوز بر همان شعارهایی که در زمان تبلیغات انتخابات نهم، بر آنها تاکید داشت، باقی مونده؟ از وادی شعار که بگذریم، در عرصه ی عمل چطور؟
3- آیا قبول دارین که گروه ها و شخصیتهای متفاوت الحالی تا کنون از نحوه ی عملکرد دولت (خصوصا دولت دهم) دلخور شدن و انتقاد کردن؟ این افراد را از دیدگاه خودتون به چند دسته و چند گرایش فکری تقسیم میکنین؟ آیا بر اینکه شخص مقام معظم رهبری هم در پاره ای مواقع جزو منتقدین عملکرد دولت بوده اند، صحّه میذارین؟
موفق باشین.
91/6/27
[SIGPIC][/SIGPIC]
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ][برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
در دستور زبان عرفان، فعل اينگونه صرف مي شود: من نيستم، تو نيستي، او هست.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک
ضمن عرض تشکر از جناب Hamid که درخواست حقیر رو مبنی بر انجام یک مناظره در خصوص اینکه آیا احمدی نژاد کنونی و دولت وی، همان احمدی نژاد و دولت ابتدای سال 84 است؟ رو پذیرفتند. این جانب نیز موافقت خودم رو با تمام اصول و قوانین این بخش من جمله التزام به دین مبین اسلام و مذهب حَقّه ی تشیّع و همچنین آرمان های انقلاب اسلامی و ولایت فقیه اعلام می دارم.
ان شالله که در این فضای دوستانه، مباحث خوبی را خواهیم داشت و نتیجه ی آن نیز افزایش بصیرت و آگاهی های سیاسی باشد. .................................................. ....................
قبل از پاسخ به سوالات باید مقدمه ی مختصری رو خدمت شما و همه ی عزیزان عرض کنم. با پایان جنگ تحمیلی و در سالهای آغازین دولت آقای هاشمی، ما رفته رفته شاهد ایجاد یک دیوان سالاری گسترده و پیچیده بودیم. این دیوان سالاری خود باعث بروز یک سری مشکلات گردید. از جمله: ایجاد چرخه ی بسته ی مدیریتی که در آن افراد خاصی مناصب رو به دست می گرفتند و مانع از دستیابی سایر نخبگان به مناصب اجرایی می شدند. پدیده ی آقازاده ها در این دوران رونق یافت که این خود باعث ترجیح داده شدن منافع خانوادگی و شخصی بر منافع جمعی و عمومی شد. رسانه ها در دست حکومت باقی ماند و با انتقادات هر چند جزیی هم برخورد می شد. در زمینه ی روابط خارجی هم ما شاهد گسترش نظریه ی تنش زدایی بودیم که در بسیاری از موارد باعث شد رویکردهای آرمان گرایانه ی انقلاب اسلامی به دست فراموشی سپرده بشود. در سال 76 در حالی که رقابت سختی بین حجت الاسلام و المسلمین ناطق نوری و جناب سید محمد خاتمی در جریان بود،سید محمد خاتمی به ریاست جمهوری رسید. یکی از مهم ترین دلایل انتخاب ایشان نیز دلیل تبلیغات فراوان و شایعاتی مبنی بر اینکه جناب ناطق ادامه ی دهنده ی راه آقای هاشمی رفسنجانی می باشد، بود. این دوران که به دوران اصلاحات مشهور شد، باعث روی کار آمدن افرادی گردید که در برخی موارد ضدیت خود را به صورت آشکار با اعتقادات اسلامی و آرمان های انقلاب نشان دادند.
علیرضا علوی تبار: ما پیشرفت نمیکنیم چون خدا هنوز نمرده است.( یا لثارات 4/3/79 )
محسن کدیور: امروز خدا در جامعه هیچ کاره است.
اگر امروز خدا هم حرفی بزند که با عقل مردم منطبق نباشد نخواهند پذیرفت. امروز خدا در جامعه هیچ کاره است همه کاره مردم اند. ( دانشگاه تهران 79)
ابراهیم اصغرزاده: علیه خدا هم میتوان تظاهرات کرد. اگر مجوز راهپیمایی به هر گروه بر اساس قانون داده شود اشکال ندارد حتی علیه خدا.( آفتاب امروز 3/6/78 )
عبدالکریم سروش: بعد از پیامبر ولایت خاتمه یافته است. (ماهنامه کیان بهمن 77 )
محمد خاتمی: به قرآن نمی شود استناد کرد.
"در حال حاضر مطالب قرآن با برخی دریافتهای بشری سازگار نیست چرا که احکام آن متناسب با زندگی قبیله ای است. زندگی مورد نظر اسلام زندگی قبیله ای است پس قرآن کریم برای ما قابل استناد نیست." (کیهان 12/6/87)(ماهنامه کیان بهمن ۷۷)
و ... . در این دولت نیز سیاست تنش زدایی با جدیت پیگیری گردید و حرف حدیث های فراوانی نیز در خصوص ایجاد رابطه ی مجدد با ایالات متحده به گوش می رسید که هیچ گاه تحقق نیافت. از دیگر اتفاقات تلخ این دوران می توان به حادثه ی کوی دانشگاه، تحصن تنی چند از نمایندگان مجلس، نامه نگاری آنها به دولت آمریکا و همچنین تلاش برای خوراندن جام زهر دوم به امام خامنه ای می باشد. در سال 1384، احمدی نژاد، کاندیدایی که کمترین شانس را برای پیروزی به او می دادند به ریاست جمهوری رسید. او در رقابت با کاندیداهای سرشناسی مانند هاشمی رفسنجانی، قالیباف، علی لاریجانی، معین و ... پیروز میدان انتخابات گردید. ساده زیستی و شعارهای او بر مبنی بر گسترش عدالت، استکبارستیزی و بازگشتن به آرمان های انقلاب نظر بسیاری از مردم را به خود جلب نمود و باعث شد تا منفعت طلبان داخلی و خارجی و کسانی که دست خود را از مناصب حکومتی کوتاه می دیدند به مخالفت و کارشکنی روی آورند. نهایت مخالفت در سال 88 آشکار شد. زمانی اپوزیسیون خارج نشین و سرسپردگان داخلی به بهانه ی تقلب در انتخابات ریاست جمهوری و در واقع ، ضدیت با مبانی نظام و انقلاب اسلامی، تمامی تلاش خود را به کار گرفتند تا شاید با فشار وارد کردن به رهبری، بدعتی تازه را بنیان گذاری کنند که با هوشیاری مردم و رهبری عظیم الشان انقلاب این امر تحقق نیافت.
.................................................. ........................................
1- آیا برای شخص جنابعالی، احمدی نژاد و تلقی و دریافتی که از او در حال حاضر دارین همون حس و حالیه که در ایام تیرماه سال 84 داشتین؟
جواب شما بله هست. بنده از سال 83 تا کنون فعالیت های ایشون در شهرداری و ریاست جمهوری رو دنبال می کنم و معتقدم که شعارهای ایشون همون نه تنها تغییری نکرده بلکه در برخی موارد پر رنگ تر هم شده است. پر کار بودن ایشون، روحیه ی انقلابی و آرمان خواهی، استکبارستیزی، عدالت طلبی و ... از نظر بنده و بسیاری از عزیزان کماکان مثل سال 84 بوده و تفاوتی نکرده است. .................................................. ......................................
2- آیا دولت احمدی نژاد هنوز بر همان شعارهایی که در زمان تبلیغات انتخابات نهم، بر آنها تاکید داشت، باقی مونده؟ از وادی شعار که بگذریم، در عرصه ی عمل چطور؟
جواب شما رو رهبری عزیز به خوبی دادند:
«رهبر انقلاب، با اشاره به اینکه نقاط ضعف را نیز باید بررسی و برطرف کرد در تشریح برخی نقاط قوت دولت افزودند: کارهای وسیع عمرانی در مناطق مختلف کشور، پیشرفت چشمگیر در زمینه علم و فناوری، ارتقای جایگاه ایران در عرصه سیاست خارجی و مسائل بین المللی، برجسته شدن ارزشهای انقلاب در گفتار و رفتار دولت از جمله ساده زیستی و دوری از تجمل، استکبار ستیزی و افتخار به انقلابی گری و تلاش برای ارتباط گسترده با مردم از جمله نقاط قوت دولت است که منشأ برکات و آثار مثبتی بوده است.
ایشان تلاش فوقالعاده را از دیگر ویژگیهای دولت دهم دانستند و توصیه کردند: این تلاش را با کیفیت کاری خوب، همراه کنید و برای تحقق وعده های داده شده اهتمام ویژه به خرج دهید.» دیدار با هیئت دولت، 2/6/91
اجرای طرح هایی مانند مسکن مهر، سفرهای استانی و دیدارهای مردمی، احداث و بهره برداری بی سابقه طرح های عمرانی و ... در راستای همون شعار گسترش عدالت و مهرورزی بوده است.
سهمیه بندی کردن بنزین و اجرای طرح هدفمندی یارانه ها از دیگر کارهای مهم و شجاعانه ی دولت نهم و دهم به شمار می آید.
ساده زیستی، مبارزه با مفاسد اقتصادی، اعلام مواضع بر حق جمهوری اسلامی ایران و دفاع از مظلومین جهان در مجامع جهانی مانند مجمع عمومی سازمان ملل و کنفرانس مبارزه با نژادپرستی و عدم ترس از بیان اونها، آغاز مجدد غنی سازی اتمی و توجه نکردن به قطعنامه های و بیانیه های دولتهای معاند در این خصوص، مقاومت در برابر تحریم ها، حمایت از جنبش های آزادی بخش اسلامی مانند حزب الله و حماس، حمایت از بیداری اسلامی و رشد اسلام خواهی در منطقه و ... در راستای شعار دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی و استکبارستیزی بوده است.
البته مشکلاتی نیز در این راه وجود داشته مانند سنگ اندازی عوامل داخلی و خارجی بر سر تحقق وعده های داده شده و مشکلات ساختاری و همیشگی ولی اراده ی آقای احمدی نژاد و نوع تفکر انقلابی وی باعث نشد که این مشکلات سد راه دولت وی شوند. .................................................. .............................................
3- آیا قبول دارین که گروه ها و شخصیتهای متفاوت الحالی تا کنون از نحوه ی عملکرد دولت (خصوصا دولت دهم) دلخور شدن و انتقاد کردن؟ این افراد را از دیدگاه خودتون به چند دسته و چند گرایش فکری تقسیم میکنین؟ آیا بر اینکه شخص مقام معظم رهبری هم در پاره ای مواقع جزو منتقدین عملکرد دولت بوده اند، صحّه میذارین؟
قسمت اول سوال:
مسلماً همواره بر سر انجام اداره ی مملکت و تصمیم گیری ها اختلاف نظر بوجود می آید و افرادی هستند که از وضعیت پیش آمده انتقاد می کنند. بعضی از این انتقادات از سر دلسوزی و خیرخواهی می باشد و بعضی دیگر نیز جنبه ی تخریب به خود می گیرد. این منتقدین را می توان به چند دسته تقسیم نمود: الف) اپوزیسیون خارج نشین که همواره و تحت هر شرایطی تلاش خود را برای وارونه جلوه دادن شرایط داخلی به کار می گیرند و انتقادات آنها بیشتر رنگ و بوی دروغ پردازی و سیاه نمایی دارد. ب) منتقدین مغرض داخلی که طیف وسیعی را در بر می گیرند. مسئولان دولتهای سابق که جایگاه خود را از دست داده و به دنبال فرصتی برای ضربه زدن به دولت فعلی می باشند. برخی از نمایندگان مجلس، طیف وسیعی از رسانه های مکتوب و سایت ها که انتقادات آنان بیشتر از آنکه از روی دلسوزی باشد، از روی عناد با شخص رئیس جمهور و یا همکاران وی صورت می گیرد. ج) منتقدین خیرخواه که شامل تعدادی از روحانیون و علما و نخبگان علمی و مسئولین مملکتی می باشد.
قسمت دوم سوال: مسلما رهبری معظم به عنوان پرچمدار جهان تشیّع اگر احساس کنند که در جایی کمبود یا کم کاری و یا احیاناً اختلافی وجود دارد، خود وارد ماجرا می شوند: «رهبری هیچگاه بنای دخالت در تصمیم ها و کارهای دولت را ندارد، مگر آنجایی که احساس کند مصلحتی مورد غفلت قرار گرفته است.» دیدار با جمعی از مردم فارس، اردیبهشت 1390 ایشان همواره بر نقاط ضعف و قوت دولت را در کنار یکدیگر گوشزد نموده اند. برخی انتقادات کلی و جزئی ایشان به بدنه ی دولت در این زمینه ها بوده اند: یکی از اشکالات دولت حضور کم رنگ در میان نخبگان دانشگاهی و حوزوی است. در هدفمندی یارانهها مصوبه کمک به واحدهای تولیدی محقق نشده و باید اجرایی شود. در سیاستهای واردات بازنگری جدی و از واردات محصولات زراعی و باغی پرهیز شود دولت درگیر حاشیهها نشود، برخی اوقات دولت خودش زمینهساز میشود. برخی از این انتقادات نیز جنبه ی فکری و عقیدتی داشته اند مثلا در قضیه ی صحبتهای اسفندیار رحیم مشایی در خصوص دوستی با مردم اسرائیل، ایشان مجبور به واکنش شدند. «رهبر انقلاب در خطبه دوم نماز عبادی و سیاسی جمعه تهران فرمودند: يك نفر پيدا ميشود درباره مردمي كه در اسرائيل زندگي ميكنند اظهار نظر ميكند، البته اين اظهار نظر غلطي است. اينكه گفته شود ما با مردم اسرائيل هم مثل مردم ديگر دنيا دوستيم اين حرف درستي نيست، حرف غيرمنطقي است. ايشان بيان داشتند: مردم اسرائيل مگر چه كساني هستند؟ همان كساني هستند كه غصب خانه، غصب سرزمين، غصب مرزعه و غصب تجارت به وسيله همينها دارد، انجام ميگيرد... .» که خود مشایی نیز انتقادات ایشان را پذیرفتند:[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] در خصوص مسئله ی مکتب ایرانی نیز ایشان خاطر نشان کردند: «من با طرح مكتب ايراني مخالفم و نسبت به اين موضوع به آقايان تذكر هم دادم ولي برداشتم اين نيست كه منظور آنها مقابل قرار دادن ايرانيت در برابر اسلاميت باشد». دیدار با اعضای جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم البته ایشان همواره بدنه و شاکله ی دولت را خوب و مطلوب توصیف کرده اند.
.................................................. .............. همین سوالات رو بنده به نحو دیگه ای مطرح میکنم: 1- از نظر شما چه تغییرات عمیقی در مورد احمدی نژاد و دولت وی در بین سالهای 84 تا کنون رخ داده است؟ این تغییرات بیشتر در زمینه ی تفکرات و مواضع وی بوده یا در زمینه ی اجرایی و مدیریتی نمود داشته است؟
2- آیا رهبری معظم نیز به این تغییرات اشاره داشته اند؟
3- چه مقدار از انتقادات و فشارهای موجود بر روی احمدی نژاد و دولت وی واقعی بوده و چه مقدار تخریبگرانه و ناشی از کینه های شخصی می باشد؟
4- آیا در مجموع عملکرد شخص وی ، دولت نهم و دهم را مثبت می دانید؟
ممنون از شما جناب مجنون الحسین که با نهایت دقت و صداقت پاسخ دادید.
و اما سوالات شما:
همین سوالات رو بنده به نحو دیگه ای مطرح میکنم: 1- از نظر شما چه تغییرات عمیقی در مورد احمدی نژاد و دولت وی در بین سالهای 84 تا کنون رخ داده است؟ این تغییرات بیشتر در زمینه ی تفکرات و مواضع وی بوده یا در زمینه ی اجرایی و مدیریتی نمود داشته است؟
2- آیا رهبری معظم نیز به این تغییرات اشاره داشته اند؟
پاسخ این دو سوال رو توامان میدم:
به طور خیلی خلاصه از نظر بنده ی حقیر، احمدی نژاد نسبت به سال 84 تا کنون تغییرات زیر رو داشته (البته اینکه آیا واقعا اینها عمیق محسوب میشن یا نه، بسته به نظر افراد متفاوته ولی به نظر خودم مهم میاد) :
1- در تبلیغات انتخابات سال 84، مدام بر اینکه باید بر مسیری حرکت کنیم که رهبر معظم انقلاب از ما راضی باشند تاکید میکرد و تیکه کلام مشهورش در اون ایام این بود که «ما اومدیم تو صحنه که تیرها به ما بخوره و به حضرت آقا نخوره» اما اخیرا چنین حالاتی به اون شکل از وی دیده نمیشه. در ماجراهای مختلف، شخص احمدی نژاد و اطرافیان وی در دولت دهم گاها کار رو اینقدر بر مسیر دلخواه خودشون به جاهای باریک کشوندن که خود مقام معظم رهبری مجبور به تذکر علنی شدند. مثل همون دو موردی که خود جنابعالی هم اشاره داشتید (دوستی با مردم اسرائیل و مکتب ایرانی) و همچنین بحث معاون اولی رحیم مشائی و اصرار احمدی نژاد به عزل حجت الاسلام حیدر مصلحی از وزارت اطلاعات علیرغم مخالفت آشکار مقام معظم رهبری. همچنین موضوع کشدار و خسته کننده ی زورآزمایی دو قوه ی مجریه و مقننه با همدیگه که بارها مقام معظم رهبری به هر دو ارگان تذکر دادند (تازه اینها نذکرات علنی معظم له بود. تذکرات محرمانه ای که ایشان به شخص رئیس جمهور میدهند در غالب مکالمات تلفنی و یا دستخط های خصوصی ایشان که دوستان دولت در باره علنی شدن تنها یکی از آنها در مورد معاون اولی مشائی معترض بودند، مطمئنا بیش از موارد علنی بوده)
2- احمدی نژاد در بُعد ساده زیستی و مراقبت از اطرافیان و همکاران خود در دولت در همین رابطه، از نظر بنده آن حساسیتی را که در ابتدای دولت نهم از خود نشان داد، این اواخر آنچنان از خود نشان نمیدهد. شاهد مثال این مدعای بنده تفاوت سفرهای استانی دوره ی اول در دولت نهم با سفرهای استانی اخیر است که به وضوح رنگ و بوی ساده ی سفرهای دور اول به کلی از بین رفته است، همچنین بحث پرونده ی شکایت دو تن از نمایندگان مجلس (الیاس نادران و احمد توکلی) از محمدرضا رحیمی (معاون اول رئیس جمهور در دولت دهم) در مورد فساد مالی احتمالی وی در دوره دولت هاشمی رفسنجانی (که وی استاندار کردستان و سپس رئیس بیمه ی ایران بود) که با مخالفت صریح احمدی نژاد حتی نگذاشت که وی در دادگاه ویژه و غیرعلنی هم حضور یابد و در جمله ای معروف در گفت و گوی زنده ی تلویزیونی گفت که «اعضای کابینه ی دولت من، خط قرمز من هستند!» (گفتنی است که محمدرضا رحیمی هم پس از این اعلام موضع احمدی نژاد، به جای پاسخگویی و رفع اتهام از خود، اقدام به بر شمردن تخلفات مالی احمد توکلی از دیدگاه خود نمود تا هر دو در افشاگریها برابر و بی حساب شوند!) همچنین باز به عنوان شاهد مثال، دو پرونده ی اختلاس کلان مالی (پرونده 3000 ملیارد دلار مربوط به شرکت دولتی فولاد خوزستان و پرونده اختلاس بیمه ایران) که هر دو در دولت دهم بروز پیدا کرد و در دولت نهم خبری از این تخلفات به این بزرگی نبود. باز همچنین به عنوان مثال دیگر کمکهای حاتم گونه ی اسفندیار رحیم مشائی از بیت المال به برخی بازیگران زن معلوم الحال سینمای ایران که قصد راه اندازی نمایشگاه عکس داشتند و ...
اینها در حالی است که احمدی نژادی که ما در زمان شهرداری میشناختیم، فردی بود که شخصا با یک پیکان شخصی و بدون محافظ و به همراه تنی چند از معاونانش، در خیابانهای تهران راه میفتادن و زمان متوسط حرکت در خیابانهای مختلف را با کرنومتر اندازه گیری میکردن و با استانداردهای جهانی آن مقاسیه میکردن تا بدین وسیله مشکل اصلی و عمومی مردم که مرتبط با شغل اون موقعش بود (ترافیک تهران) رو از نزدیک لمس کنن و پس از اونن راهی برای باز گردن گره های ترافیکی تهران پیدا کنن (کاری که شاید الان قالیباف اصلا به ذهنش هم خطور نکنه و دل خودشو به گزارشات زیر دستی هاش خوش کنه!). و یا در اوایل دولت نهم و در دومین سفر استانی به استان ایلام، به علت اینکه استاندار نسبت به سفر اول هیئت دولت خرج بیشتری برای تدارک گل تزئینی و موکت سالن همایش استانداری کرده بود، او را از سمتش به جرم بی خبر بودن از حال محرومان استان، اخراج کرد! اما الان ریخت و پاشهای به مراتب بیشتری در سفرهای استانی انسان مشاهده میکنه در حالیکه احمدی نژاد اصلا توجهی نداره.
3- موارد قبلی که عرض کرد در بُعد اجرائی بود. اما در بُعد نظری و عقیدتی هم تفاوتهایی که به نظر بنده میرسد اینهاست:
الف) فاصله گرفتن محسوس شخص احمدی نژاد و برخی اطرافیان وی از قشر روحانی و علما:
* احمدی نژاد سال 83 و 84 کسی بود که مدام به دیدار روحانیون، طلاب و علما و مراجع تقلید میرفت. اما اکنون مدتهاست که اینگونه دیدارها رو تعطیل کرده.
* جلسه ی درس اخلاقی که به توصیه ی مقام معظم رهبری در ابتدای دولت نهم با حضور حجت الاسلام مرتضی آقاتهرانی در پاستور برگزار میشد، تقریبا از همان اواخر دولت نهم و با مخالفت و کارشکنی اسفندیار رحیم مشائی، تعطیل شد در حالیکه مقام معظم رهبری در اوایل کار دولت نهم خیلی روی اینکه دولتمران نیاز واقعی به چنین جلسه ای دارن، تاکید کرده بودن.
* جامعه ی وعاظ کشور (که اعلب متشکل از روحانیون هستند) در اوایل دولت دهم نسبت به برخی نظریه های اسفندیار رحیم مشائی طی نامه ای اعتراض کردند اما احمدی نژاد نه تنها موضعی نگرفت، بلکه باز هم در گفت و گویی زنده از تلویزیون اعلام کرد که «هرکسی که حرفی دارد و میزند، نباید اعتراض کرد. خب شما هم بیایید و جواب ادعاها و نظریاتش را بدهید و آنها را رد کنید!» و پس ازآن هم از جانب اطرافیان رئیس جمهور ادعایی شد مبنی بر این که جامعه ی وعاظ با مشائی بحث کرده اند و همگی بعد ازآن جلسه به حلالیت طلبیدن از مشایی مشغول بوده اند!!
* از حدود 4 سال قبل به این طرف، برخی رسانه هایی که خود را طرفدار دولت و احمدی نژاد معرفی میکنند، موج تخریبی سنگینی علیه آیت الله مصباح یزدی به راه انداخته اند و هنوز هم ادامه دارد ولی احمدی نژاد حتی برای یکبار هم از اعمال تند و توهین آمیز این قبیل سایتها و روزنامه ها (و شب نامه ها) برائت نجست.
ب) پیدا شدن تمایل فکری در احمدی نژاد و اطرافیان وی به مقوله ی انسان و نگاه انسانی به شرایط و تحولات جهانی:
** علیرغم تاکید مکرر مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه تحولات خاورمیانه ناشی از بیداری اسلامی در منطقه است، اما احمدی نژاد در آخرین اظهار نظر خود در این رابطه که به سخنرانی قبل از خطبه های نمازجمعه روز قدس باز میگردد، کماکان معتقد است که مقوله ی «اسلام» در تحولات منطقه نقشی نداشته و همه ی مردم از روی حس «انسانیت» خود اقدام به سرنگونی پادشاهان و حکام ظالم منطقه کرده اند.
** بحث تقابل مکبت ایرانی در مقابل مکتب تشیع که در پست قبلی خودتون هم به آن اشاره فرمودین و نظر مقام معظم رهبری را هم در این باره آوردین و بنده به اختصار از کنارش میگذرم تا پستم طولانی تر از ان نشه.
** اعتقاد اسفندیار رحیم مشائی به اینکه پس از ظهور حضرت مهدی (عج) هم لزوما قرار نیست که مردم جهان همگی اسلام را بپذیرند و هر کس با هر دینی که دارد (از جمله یهودی، بودایی، برهمایی و ...!) میتواند خودش به حقیقت و کمال الهی رسیده و مسیر درست را انتخاب کند! (لینک خبر) (که در باب این افاضه ی ایشان جای بحث بسیار مفصل است و مناظره ای خاص خودش را میطلبد. علی ای حالٍ همینقدر میتوانم بگویم که این نظریه مخالفت صریحی با این آیه قرآن دارد که میفرماید: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین كله ولو كره المشركون» و اگر چنین بود که جناب مشائی میفرمایند پس چرا اساسا در ادیان گذشته تحریف به وجود آمد؟) اما احمدی نژاد تا کنون موضعی در مورد این نظریه نداشته است و بالعکس همواره از مشائی و نظریاتش در مواقع مختلف دفاع کرده است؟
3- چه مقدار از انتقادات و فشارهای موجود بر روی احمدی نژاد و دولت وی واقعی بوده و چه مقدار تخریبگرانه و ناشی از کینه های شخصی می باشد؟
در مورد این سوالتون، باید برگردیم به تقسیم بندی خود حضرتعالی که در جواب سوال سوم بنده داشتید. مسلما انتقاداتی که دو طیف اول (در تقسیم بندی خودتان) دارند، هدفی جز تخریب و کینه های شخصی ندارد. اما انتقادات طیف سوم را براستی آیا باید در تقسیم بندی خودمان جزء انتقادات واقعی بشمریم و یا جزء انتقادات تخریبگرانه و ناشی از کینه؟ نظر شما چیه؟
اما از آنجایی که بنده هم با شما در اینکه تعداد افراد دسته های اول و دوم بیش از دسته ی سوم هستن و نیز حجم رسانه هایی هم که آنها در اختیار دارن بیش از رسانه های خیرخواهان واقعی دولت و نظام هستش، نظر بنده هم بر اینه که اغلب انتقاداتی که در از دولت در فضای عمومی جامعه متشر میشه، مغرضانه است. اما این به این معنا هم نیست که هر انتقادی که اومد، به همین بهونه باید اون رو پشت گوش انداخت.
4- آیا در مجموع عملکرد شخص وی ، دولت نهم و دهم را مثبت می دانید؟
من عملکرد دولتهای اصلاحات و سازندگی رو هم به طور کامل منفی نمیبینم. حتی در مجموع هم منفی نمیبینم. اگه حداقل دستاورد دولتی مثل دولت خاتمی این بوده باشه که مردم عمق تفکر سکولار موجود در دولتمردان زمان خاتمی رو از نزدیک لمس کنن و ازش زده بشن (کما اینکه در اینتخابات 84 نشون دادن که واقعا زده شدن) باز هم عملکرد این دولت رو میشه برای کل نظام مثبت ارزیابی کرد. اگر حداقل تکونی که دولت هاشمی رفسنجانی به جامعه داد این باشه که مردم از آقازادگی و رانت خواری متنفر بشن، باز هم دستاوردی مثبت برای نظام جمهوری اسلامیه. هر چند که این کف کاره. میتونست دستاوردهایی که این دولتها برای نظام داشتند، خیلی بیشتر از اینها باشه. در قیاس با دولت های قبلی، دولت احمدی نژاد سرعت بسیار بالاتر و جهت بسیار مناسب تری در راستای اهداف اسلام ناب محمدی(ص) داشته و دارد و به تعبیر یک عزیزی از دوستان بنده: «احمدی نژاد در مقایسه با روسای جمهور و نخست وزیران قبلی مانند کسی است که پرواز میکند در مقایسه با کسی که پیاده راه میرود و یا میدود. اما احمدی نژاد هر چه که گذشت، ارتفاع پروازش کم و کمتر شد تا جایی که بالهایش در برخی مواقع به زمین کشید!»
------------------------
و اما علاوه بر سوالی که در متن عرایض بنده از حضورتون پرسیدم:
اما انتقادات طیف سوم را براستی آیا باید در تقسیم بندی خودمان جزء انتقادات واقعی بشمریم و یا جزء انتقادات تخریبگرانه و ناشی از کینه؟ نظر شما چیه؟
سوال دومی هم دارم:
آیا اگر بر فرض محال، قانون طوری بود که اجازه میداد برای بار سوم هم متوالیا یک فرد رئیس جمهور شود، آیا باز هم به احمدی نژاد کنونی (با توجه به عملکرد 8 ساله ی اخیرش) رای میدادید؟ (در هر 2 صورتِ مثبت و یا منفی بودن، دلیل انتخاب خودتون رو هم بگین.) به عبارت دیگر در شرایط کنونی شخص دیگری را برای احراز پست ریاست جمهوری شایسته تر از احمدی نژاد میشناسید یا خیر؟
موفق باشین.
91/6/28
[SIGPIC][/SIGPIC]
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ][برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
1- در تبلیغات انتخابات سال 84، مدام بر اینکه باید بر مسیری حرکت کنیم که رهبر معظم انقلاب از ما راضی باشند تاکید میکرد و تیکه کلام مشهورش در اون ایام این بود که «ما اومدیم تو صحنه که تیرها به ما بخوره و به حضرت آقا نخوره» اما اخیرا چنین حالاتی به اون شکل از وی دیده نمیشه.
2- احمدی نژاد در بُعد ساده زیستی و مراقبت از اطرافیان و همکاران خود در دولت در همین رابطه، از نظر بنده آن حساسیتی را که در ابتدای دولت نهم از خود نشان داد، این اواخر آنچنان از خود نشان نمیدهد.
سلام
لطفا این بخش از سخنان حضرت آقا را با دقت مطالعه بفرمایید:
"بنده از همه دولتها حمايت كردهام ولي اين دولت با دولتهاي گذشته تفاوت دارد و فرق اساسي در اين است كه تلاش نمي كنند حاكميت دوگانه درست كند ".
در گذشته حرف دشمن القاي حاكميت دوگانه بود و در برخي ادوار هم برخي افراد دنبال القاي اين وضعيت در كشور بودند كه دولت و مجلس در مقابل ولايت فقيه كه محور نظام است، قرار دارد ولي الان اينگونه نيست ".
"در شرايط كنوني اختلاف نظر هست و من هم برخي مسائل را قبول ندارم اما الان اگر رهبري چيزي بگويد، رئيس جمهور ميپذيرد و به آن عمل ميكند " و اين مطلب بسيار مهم است كه برخلاف آنچه القا و تصور ميشود كه آقاي احمدينژاد به حرف رهبري گوش نميدهد، آقا تصريح فرمودند كه اينگونه نيست. (دیدار با اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه ی قم)
همونطور که متوجه شدید ایشان از لفظ اختلاف نظر استفاده نمودند یعنی ممکن است اگر از نظر رئیس جمهور جناب مشایی شایستگی معاون اولی را داشته باشد ولی از نظر رهبری این گونه نباشد ولی در نهایت این رئیس جمهور است که گوش به حرف رهبری می دهد. در زبان عامیانه دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.
بحث هم همین است که در برخی موارد ما می خواهیم انقلابی عمل نموده و از رهبری هم جلو بزنیم ولی توجه ایشان به همه جا هست و همان طور که اشاره کردید در بسیاری از موارد در خفا و آشکار دولت را مورد تشویق و یا تذکر قرار می دهند.
در رابطه با دعواهای بین مجلس و دولت که اشاره نمودید هم رهبری اکثرا حق را به دولت داده اند. مثلا در قضیه ی رای به وزیر پیشنهادی وزارت ورزش و جوانان که رهبری واکنش شدیدی را نشان دادند.
«من بارها این نکته را به بعضی از همین آقایان هم گفتهام. بنده معتقدم لایحه دولت را باید گرفت؛ اگر اشکالی دارد، اشکال را به دولت گفت تا خود دولت برطرف کند و مجدداً لایحه را بیاورد و تصویب شود. این حرفی که دولت میزند و میگوید لایحه من را میگیرند و یک 100 درصد را تبدیل میکنند به 50 درصد، 60 درصد، به اعتقاد ما این اشکال واردی است، این اشکال درستی است. حتی در مورد وزرا هم اعتقادم همین است. یک وقتی هم اینجا گفتیم، آقایان هم بودند؛ رؤسای سه قوه همهشان بودند، جماعت دیگری هم بودند. بعضیها گفتند آقا دولت خودش ناسازگاری میکند، شما هم یک حرفی میزنید. گفتم این اعتقاد من است. واقعاً اگر چنانچه رئیس جمهور هیئت وزیران را به مجلس بیاورد و مجلس بگوید نه، من به خاطر این یک نفر، هیئت وزیران را قبول نمیکنم؛ برگرداند، او ترکیب را هر جور که میخواهد درست کند، مجدداً بیاورد؛ این برای دولت و مجلس بهتر است تا اینکه بگیرند وزرا را یکی یکی تکه پاره کنند. البته باید طبق قانون عمل کرد.
شما نگاه کنید ببینید قوانین چهجوری است؛ طبق قوانین باید عمل کرد؛ لیکن این اشکال در مواردی بر مجلس وارد است. یا مثلاً فرض بفرمايید تحمیل یک قانونی بر دولت، در حالی که امکانات لازم برای اجرای آن قانون در اختیار دولت قرار داده نشده- که آقایان دولتیها مواردی را مثال میزنند- یا کشاندن وزرا بیش از اندازه لازم به مجلس، به مناسبت سؤالها و این چیزهایی که انجام میگیرد، یا وقتها را گذراندن به بحثهای زیادی. به نظر من از این چیزها میشود صرف نظر کرد. میشود مجلس را کاریتر، و ارتباط با دولت را فعالتر و نزدیکتر و صمیمانهتر کرد. باید هم انشاءالله همین جور انجام بگیرد. البته استقلال مجلس هم باید محفوظ باشد؛ این هم عقیده ماست. بنده اعتقاد دارم که مجلس بایستی استقلال خودش را حفظ کند؛ منتها با روشی که به معنای دخالت کردن در کار قوه مجریه و معطل نگهداشتن قوه مجریه نباشد.» بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار نمایندگان فراکسیون انقلاب
با صحبت شما درباره ی اینکه تفکر و عملکرد احمدی نژاد درباره ی ولایت فقیه مثل قبل نمی باشد، موافق نیستم.
«ولایت فقیه ادامه راه امام زمان(عج) است و میراث عظیم و ارزشمندی است که طی صدها سال به ما رسیده است و این دولت با تمام وجود در این راستا و اعتلای ایران اسلامی خدمت خواهد کرد.
وی با تأکید بر اینکه امروز باید به خاطر عملکرد دو گروه از ولایت فقیه دفاع کنیم، گفت: گروه اول کسانی که فکر میکنند ولایت فقیه همچون ابزاری است که میتوانند از آن در بگومگوهای گروهی خود استفاده کنند و گروه دوم کسانی که نمیدانند چگونه باید از این پدیده زیبا دفاع کنند. چهرهای که امروز این گروه از ولایت فقیه ترسیم میکنند به شدت غیرواقعی و با فلسفه موضوع متفاوت است. جلسه ی هیات دولت، 18 اردیبهشت 90
16 بهمن 89 در سخنراني در گردهمايي بزرگ ائمه جمعه استان تهران: یادتان است که امام راحل دائم مي فرمودند که دستي در کار است و دارد کار را جلو مي برد؛ دستي دلها را بيدار کرد و بعد هم انقلاب و حاکميت جهاني، جز به امام است؟ اگر امروز مي بينيم که در دنيا غوغاست، جز مديريت امام است؟ اصلاً نظام ولايت فقيه فرياد بلندي براي پيوستن و ارتباط دادن دلها و انديشه هاي انسانها با حقيقت امام است. اصلاً جمهوري اسلامي بر پا شده که به بشريت بگويد حقيقتي به نام امام هست و جز او، طريق او و پيوستگي با او هيچ خير، زيبايي و کمالي وجود ندارد. ما که داريم ميبينيم... ملتي که خود را در مسير آرمانهاي الهي امام عصر (عج) قرار دهد، معلوم است که تحت مديريت امام قرار مي گيرد، استدلال آن در خودش است. در دوره اي غافل شديم، هنوز هم بعضيها غافل اند. مگر مي شود در جمهوري اسلامي اين همه عظمت را به حساب خود بگذاريم؟ بنده چه کسي هستم؟ همۀ اين جمهوري اسلامي و نظام ولايت با اين همه افتخارات يک کرشمه، نگاه و نظر امام است. امروز در دنيا چه خبر است؟ آيا آن دستي که در ايران اين غوغا را برپا کرد، نمي تواند در جايي ديگر برپا کند؟ معلوم است که مي تواند و دارد مي کند. يک حرکت جهاني دارد اتفاق مي افتد. همۀ آن خارج از ارادۀ امثال ماست. اصل وجود امام راحل و اصل وجود ولايت و رهبري، همه عنايت امام عصر (عج) است
دکتر احمدینژاد با اشاره به اینکه یکی از محورهای اصلی تبلیغات دشمنان و بدخواهان طی چند روز اخیر که به بهانه غیبت بنده صورت گرفت، موضوع تبعیت از ولایت فقیه بود، خاطرنشان کرد: عدهای در خارج با مکاری و تزویر و عدهای جاهل و بعضا مغرض هم در داخل جشن و پایکوبی به راه انداختند که البته قصد پاسخگویی به آنها را ندارم. آنچه روشن است اینکه در طول ۵ سال و ۶ ماهی که در دولت در خدمت مردم بودیم شبانهروز با عشق و ایمان مشغول کار بودیم و همه وجودمان در مسیر ولایت بوده است.
رییسجمهور خاطرنشان کرد: دولت حاضر، تنها دولتی است که همه اعضای آن بر موضوع ولایت فقیه متفقالقول هستند و میثاق بستهاند تا از آن تبعیت کنند.» بخشی از سخنان احمدی نژاد در جلسه هیئت دولت مورخ ۱۱/۲/۹۰
یکی از مهم ترین دلایلی که احمدی نژاد شاید از نظر برخی ها دیگر مثل سابق از ولایت پشتیبانی نمی کند این است که نوک پیکان حملات از سال 88 به بعد بیشتر به سمت رئیس جمهور به عنوان فردی که مورد تایید رهبری است نشانه رفته است. یعنی این افرادی قصد دارند با وانمود کردن اینکه احمدی نژاد از ولایت فقیه فاصله گرفته است و دیگر مثل سابق بر مواضعش استوار نیست پس حمایت رهبری از رئیس جمهور نیز بیشتر از روی ناچاری و اجبار می باشد تا بر اساس شایستگی او! یعنی به صورت غیرمستقیم رهبری را نشانه گرفته تا احیاناً اشتباهات دولت را نیز به گردن ایشان بیاندازند.
در خصوص عزل جناب مصلحی که اشاره کردید (البته اینکه ایشان عزل شدند یا از روی اختیار و یا فشار استعفا دادند مسئله ی دیگری می باشد) مقام عظمای ولایت فرمودند:
“شما ببینید در همین پنج شش روز گذشته سر یک قضیهاى که آنچنان هم از اهمیت بالائى برخوردار نبود – سر مسئلهى اطلاعات و امثال اینها – چه جنجالى در دنیا راه انداختند. تحلیلها را بردند به این سمت که بله، در داخل نظام جمهورى اسلامى شکاف ایجاد شده است، حاکمیت دوگانه شده است، رئیس جمهور حرف رهبرى را گوش نکرده است! دستگاههاى تبلیغاتىِ خودشان را از این حرفهاى سست و بىپایه پر کردند. ببینید چطور منتظر بهانهاند. ببینید چطور مثل گرگ در کمین نشستهاند که یک بهانهاى پیدا کنند، هر جور میتوانند، حمله کنند. میدانند که دولت مشغول تلاش و فعالیت و خدمت است. ... مسئولین دولتى هم حقاً و انصافاً دارند تلاش میکنند؛ هم اعضاى دولت، هم بخصوص خود رئیس جمهور. اینها شب و روز ندارند؛ من مىبینم، من از نزدیک شاهدم. اینها دائم مشغول کارند، مشغول خدمت و تلاشند. خب، اینها براى کشور خیلى باارزش است. بندهى حقیر هم طبق اصول بنا ندارم در کارها و تصمیمهاى دولت وارد شوم. خب، مسئولیتها در قانون اساسى مشخص است؛ هر کس مسئولیتى دارد؛ مگر آنجائى که احساس کنم یک مصلحتى دارد تفویت میشود؛ مثل اینکه در همین قضیهى اخیر اینجورى بود؛ انسان احساس میکند یک مصلحت بزرگى دارد مورد غفلت قرار میگیرد، تفویت میشود؛ خب، انسان وارد میشود که جلوى این تفویت مصلحت را بگیرد. .... (بیانات در دیدار هزاران نفر از مردم استان فارس۱۳۹۰/۰۲/۰۳)
یا درجای دیگری ایشان در پاسخ سوال یکی از دانشجویان فرمودند:
«يكى از دوستان گفتند ما از دست چپ و راست رئيس جمهور دلمان خون است. خوب، حالا دل شما خون - كه خدا نكند خون باشد - اما به شما عرض بكنم؛ اينها جزو مسائل تعيين كننده و اصلى نيست. ممكن است ايراد و اشكال وارد باشد - من در اين مورد هيچ قضاوتى نميخواهم بكنم - ممكن است كسى به يك شخصى يا به يك كارى ايراد داشته باشد؛ منتها بايد توجه كنيم كه مسائل را اصلى - فرعى كنيم. مسائل درجهى دوم جاى مسائل اصلى را در انگيزههاى ما، در همت ما، در صرف انرژىاى كه ميشود، نگيرد. من عرضم فقط اين است؛ والّا من نه اعتراض ميكنم به اينكه شما چرا از زيد يا عمرو خوشتان مىآيد يا بدتان مىآيد؛ نه، ممكن است خوشتان بيايد، ممكن است بدتان بيايد - ايرادى ندارد - و نه اعتراض ميكنم كه چرا آن ايراد را يك وقت به شكلى كه يك مفسدهاى نداشته باشد، بر زبان آورديد؛ آن هم به نظرم اشكالى ندارد. فقط توجه كنيد كه اين جاى مسائل اصلى را نگيرد. مسائل اصلى ما چيزهاى ديگرى است.
همان طور که مشاهده می کنید معظمٌ له اختلافات پیش آمده را مسئله اصلی کشور نمی داند و همه را از پرداختن به مسائلی غیر ضروری نهی می کنند.»
.................................................. .................................................. .........................
2- احمدی نژاد در بُعد ساده زیستی و مراقبت از اطرافیان و همکاران خود در دولت در همین رابطه، از نظر بنده آن حساسیتی را که در ابتدای دولت نهم از خود نشان داد، این اواخر آنچنان از خود نشان نمیدهد.
پاسخ:
البته بخشی از این اختلاس مربوط به فولاد خوزستان می باشد نه همه ی آن. در ضمن این تخلف بزرگ از سال 1387 در جریان بوده است ولی در سال 1390 کشف گردید. قیاس کردن اشتباهات یا نقصانها و ربط دادن آنها به افرادی که کوتاهی یا خطای آنها در این امر هنوز ثابت نشده امری اشتباه می باشد.
اینکه در این دوران خبر اختلاس 3000 میلیاردی پخش می شود آیا دلیل بر دخالت دولت و نشانه رفتن به سمت احمدی نژاد است؟
«البته حالا هم من اين را عرض بكنم، مردم عزيزمان بدانند؛ خوشبختانه مسئولين كشور در هر سه قوه، هم با اين حادثه، هم انشاءالله با حوادث ديگر مبارزه ميكنند و پيشگيرى ميكنند؛ بايد هم بكنند، وظيفهشان است كه مقابله و مبارزه كنند. هر سه قوه دارند تلاش ميكنند. يك عدهاى ميخواهند از اين حوادث استفاده كنند براى زدن توى سر مسئولين كشور. مسئولين كشور دارند كار ميكنند؛ هم مجلس، هم دولت، هم قوهى قضائيه.
خب، البته خبررسانى شد؛ مطبوعات، ديگران، كارهائى كردند، خبررسانى كردند، ايرادى ندارد؛ اما ديگر نبايد قضيه را خيلى كش بدهند. بگذاريد مسئولين كارشان را بكنند؛ عاقلانه، مدبرانه، قوى و با دقت قضايا را دنبال كنند. جنجال و هياهو تا يك مقدارى براى آگاهىها لازم است؛ ديگر همين طور هى ادامه دادن - بخصوص كه اگر بعضىها هم بخواهند در اين بين استفادههاى ديگرى از اين مسائل بكنند - هيچ مصلحت نيست. بايد مراقبت بشود. البته مسئولين دنبال كنند. مردم هم بدانند كه اين چيزها دنبال ميشود و متوقف نميشود و انشاءالله به توفيق الهى دستهاى خائن قطع خواهد شد.» دیدار رهبری با کارگزاران حج
اگر مسئولان در این امر مقصر هستند که باید مجازات شوند کمااینکه وزیر اقتصاد به خاطر همین موضوع در حال استیضاح شدن بود ولی رای اعتماد مجدد گرفت.
آیا برای جناب رحیمی در قضیه ی اختلاس کیفرخواستی صادر شده است؟ در ضمن این اختلاس مربوط به دوران قبل از خدمت ایشان در سمت معاون اولی رئیس جمهور می باشد. آیا آن زمان نیز همین فشارها وجود داشته یا اینکه چون ایشان معاون رئیس جمهور شده اند باید بر علیه او اقامه ی دعوا شود.
صرف اتهام زنی و انداختن تقصیرها به گردن دیگری چیزی را حل نمی کند و فقط باعث آشفتگی های ذهنی و بدبینی بیشتر افراد جامعه به نظام خواهد شد.
تنها تفاوت اساسی میان سفرهای استانی دولت نهم و دهم تغییر در رویکرد متناسب با نیازهای بوده است. مثلاً در دوره سوم رويكرد رسيدگي به مسأله اشتغال بوده و در دور چهارم كه هم اكنون در آن قرار داريم رويكرد دولت ارزيابي اجراي مصوبات گذشته و در صورت لزوم اصلاح برنامه هاست.
بحث هزینه ها همیشه وجود داشته و برخی نیز از سر جهل و یا مثلاً دلسوزی صحبت از هزینه های میلیاردی به زبان آورده اند ولی چیزی را که نادیده می گیرند این است که فواید این سفرها با یک حساب سرانگشتی بسیار بیشتر از هزینه های آن است و با آن ساده زیستی ای که از احمدی نژاد سراغ داریم این هزینه ها به حداقل رسیده است. در ضمن با شناختی که مسئولین استان ها از احمدی نژاد پیدا کرده اند سعی بر این دارند تا حداقل در برابر ایشان حفظ ظاهر کنند که مبادا مورد مواخذه قرار گیرند.
احمدی نژاد همان نان و پنیری را در سفرهای استانی دولت دهم می خورد که در دوره ی نهم هم میخورده است!!
به دو مورد از هزینه های بی مورد دولت پیشین اشاره می کنیم:
«دو تن از معاونان وزیر مسکن و شهرسازی دولت پیشین بر سر آپارتمان خود با هم اختلاف نظر پیدا می کنند که وزیر باری حل و فصل آن ۱ میلیارد تومان از بیت المال را برای خراید خانه ای برای آنان صرف می کند تا اختلافات حل وفصل شود.
یا یکی از وزرای آقای خاتمی ۵۰۰ میلیون تومان از بیت المال را برای خرید خودروی وارداتی خود هزینه می کند.*کارهای دیگری هم مثل خرید هواپیمای تشریفاتی ۱۷ میلیاد تومانی در کارنامه دولت پیشین دیده می شود .در حالی که سالانه شاهد کشته شدن تعدادی از هم وطنانمان بر اثر سانحه ی هوایی هستیم چه دلیلی داشت تا این هزینه صرفا،صرف خرید هواپیمای تشریفاتی برای دولت شود.کارهای دیگری هم در دوره آقای هاشمی و خاتمی انجام شده که ما از آن بی خبریم.» [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]در صورتی که ما در این دوره دولت با فروش بسیاری از ابنیه و لوازم غیرضروری خود شاهد کم شدن هزینه ها بودیم.
در خصوص خبر حاتم بخشی مشایی هم خوندن این مطالب خالی از لطف نیست: http://www.noas.ir/f/forum321/thread17145.html [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
الف) فاصله گرفتن محسوس شخص احمدی نژاد و برخی اطرافیان وی از قشر روحانی و علما:
* احمدی نژاد سال 83 و 84 کسی بود که مدام به دیدار روحانیون، طلاب و علما و مراجع تقلید میرفت. اما اکنون مدتهاست که اینگونه دیدارها رو تعطیل کرده.
یکی از مسائلی که همواره از سوی رسانه های منتقد و مخالف دولت مطرح شده است همین موضوع بوده است. در سفرهای استانی یکی از دیدارهای مهم رئیس جمهور با نخبگان آن استان می باشد که در این جلسه جمعی از طلاب و روحانیون وعلمای معروف این مناطق نیز حضور دارند. در جلسات مختلفی هم که هر چند وقت با حضور طلاب و روحانیون منتخب سراسر کشور صورت می گیرد احمدی نژاد نیز حضور دارد.
البته نمی توان کناره گیری علما از دولت را نادیده گرفت. در برخی موارد جبهه گیری های نامناسب و توهین آمیز برخی از علما و روحانیون در برابر رئیس دولت خود بر تنش ها افزوده است. مانند صحبتهای آیت الله نمازی و حجت الاسلام والمسلیمن ذوالنور(حمايت رهبري از دکتر احمدی نژاد انتخاب بين افسد و فاسد جزء اصول دين است. " همچنین در سخنرانی قبل از آن عنوان داشته: "جدا کردن احمدی نژاد از جریان انحرافی مانند جدا کردن لاله و لادن از یکدیگر است."(و همچنین بعضی مداحان سرشناس که کار به شکایت هم کشیده شد. یا در قضیه ی قبول نکردن هدیه ی احمدی نژاد توسط روحانیون.
اینکه گفتید جلسه ی اخلاق هیدت دولت به خاطر مخالفت مشایی تعطیل شده است صحت ندارد. تاریخ این مصاحبه هم مربوط به تقریباً یک ماه پیش می باشد:
«حجتالاسلام والمسلمین مرتضی آقاتهرانی درباره آخرین تحولات مربوط به تدریس اخلاق در دولت به فارس گفت: در اوائل کار دولت بنده روزهای یکشنبه و چهارشنبه برای اعضای کابینه درس اخلاق میگفتم.
* تداوم تدریس حائری شیرازی
وی افزود: پس از تصدی نمایندگی مردم تهران در مجلس به دلیل لزوم رسیدگی به امور نمایندگی روزهای چهارشنبه آیتالله حائری شیرازی به تدریس اخلاق پرداختند و بنده یکشنبهها اخلاق میگفتم.
حجتالاسلام والمسلمین آقاتهرانی ادامه داد: در حال حاضر با اینکه آقای احمدینژاد خیلی تاکید دارند که جلسات درس بنده ادامه یابد اما به دلیل تمرکز بر کار نمایندگی نمیتوانم به دولت بروم.» [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
این جمله که «هرکسی که حرفی دارد و میزند، نباید اعتراض کرد. خب شما هم بیایید و جواب ادعاها و نظریاتش را بدهید و آنها را رد کنید!» جای بحث دارد.
مقام عظمای ولایت در سخنانی فرمودند:
«من عميقاً متأسفم كه برخى ميان مرداب «سكوت و جمود» با گرداب «هرزه گوئى و كفرگوئى»، طريق سومى نمىشناسند و گمان مىكنند كه براى پرهيز از هر يك از اين دو، بايد به دام ديگرى افتاد. حال آنكه انقلاب اسلامى آمد تا هم «فرهنگ خفقان و سرجنبانيدن و جمود» و هم «فرهنگ آزادى بىمهار و خودخواهانه غربى» را نقد و اصلاح كند و فضائى بسازد كه در آن، «آزادى بيان»، مقيد به «منطق و اخلاق و حقوق معنوى و مادى ديگران» و نه به هيچ چيز ديگرى، تبديل به فرهنگ اجتماعى و حكومتى گردد و حريت و تعادل و عقلانيت و انصاف، سكه رائج شود تا همه انديشهها در همه حوزهها فعال و برانگيخته گردند و «زاد و ولد فرهنگى» كه به تعبير روايات پيامبر اكرم (ص) و اهل بيت ايشان (عليهمالسّلام)، محصول «تضارب آراء و عقول» است، عادت ثانوى نخبگان و انديشهوران گردد. بويژه كه فرهنگ اسلامى و تمدن اسلامى همواره در مصاف با معضلات جديد و نيز در چالش با مكاتب و تمدنهاى ديگر، شكفته است و پاسخ به شبهه نيز بدون شناخت شبهه، ناممكن است.
اما متأسفانه گروهى بدنبال سياست زدگى و گروهى بدنبال سياست زدائى، دائماً تبديل فضاى فرهنگى كشور را به سكوت مرداب گونه يا تلاطم گرداب وار، مىخواهند تا در اين بلبشو، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تريبون، بتوانند تأثيرگذار و جريان ساز باشند و سطح تفكر اجتماعى را پائين آورده و همه فرصت ملى را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسايند و درگيرىهاى غلط و منحط قبيله اى يا فرهنگ فاسد بيگانه را رواج دهند و در نتيجه صاحبان خرد و احساس، ساكت و مسكوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان، بركنار و در حاشيه مانده و منزوى، خسته و فراموش شوند. در چنين فضائى، جامعه به جلو نخواهد رفت و دعواها، تكرارى و ثابت و سطحى و نازل مىگردد، هيچ فكرى توليد و حرف تازه اى گفته نمىشود، عدهاى مدام خود را تكرار مىكنند و عدهاى ديگر تنها غرب را ترجمه مىكنند و جامعه و حكومت نيز كه تابع نخبگان خويش اند، دچار انفعال و عقبگرد مىشوند.» پاسخ به نامه جمعى از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علميه در مورد كرسیهای نظریهپردازی
آیا به نظر شما این امر اشتباهیست که ابتدا تفکرات و گفتار فرد را نقد نمود و سپس به مخالفت برخاست؟ حتی اگر تفکرات فردی مثل مشایی اشتباه باشد (که در بسیاری موارد متاسفانه این گونه است) آیا صحیح نیست ابتدا با بررسی نظریات ایشان،حکم قطعی صادر نمود؟
به راستی چقدر حوزه های علمیه و روحانیون وقت خود را صرف نقد گفته های ایشان کرده اند؟
و اما موج تخریب بر علیه حضرت آیت الله مصباح که فرمودید:
آیا چهار سال پیش که این موج تخریب ها آغاز شد باز هم لفظی به نام جریان انحرافی یا انحراف دولت و احمدی نژاد از مسیر اصلی خود وجود داشت؟
بنده هرگونه جسارت به ایشون رو تقبیح و محکوم میکنم ولی آیا مطمئنید که همه ی اینها از طرفداران دولت هستند؟ شاید به بهانه ی حمایت از دولت قصد تفرقه اندازی بین دولت و روحانیت را در سر داشته باشند!
اصولا احمدی نژاد نه علاقه ای به دنبال کردن مواضع طرفدارانش دارد و نه پاسخگوی مخالفانش می باشد به همین خاطر برائت از توهین کنندگان به آیت الله مصباح نیز برای ایشان مفهومی ندارد.
البته نباید از نقش جناب مصباح در آغاز و شدت یافتن حملات بر روی دولت به سادگی گذشت. همان طور که عده ای از طرفداران ایشان رئیس جمهور شدن احمدی نژاد را ناشی از حمایت های آیت الله مصباح و شاگردانشان می دانند در قضیه ی تخریب دولت نیز نقش ایشان برجسته است.
سوال مهم اين است كه كدام يك از آقايان منتقد به اندازه دكتر احمدي نژاد با مهندس مشايي آشنايي دارد و با ايشان همراه بوده است؟. ضمن اينكه آشناي بسياري آقايان با دكتر احمدي نژاد نيز بسيار كمتر از سابقه آشنايي دكتر با مهندس مشايي است. ضمن اينكه عده ی زیادی هنوز نتوانستند اين مساله اعتماد و دوستي بي اندازه را حل كنند كه به پيوند خانوادگي نيز انجاميده است.
چرا وقتی هیچ توجیهی برای این رابطه ی احمدی نژاد و مشایی یافت نمی شود، ایشان سحر و جادو را بهانه می کنند؟
«آیت الله مصباح یزدی: از این جریان انحرافی بوی فراماسونری استشمام می کنم.
آیت الله مصباح یزدی: حدس قوی می زنم که سازمان گسترده تشکیلات خارجی پشت سر این فرد است و این تشکیلات گسترده می تواند فراماسونری باشد.
آیت الله مصباح یزدی: برخی میپرسند که شما به چه دلیل نسبتهائی از قبیل فراماسونری را به طرف (مشایی) میدهید؟ میگوییم ما علم غیبی نداریم. قرائنی هستند که ایجاب میکنند احتیاط کنیم. نسبت قطعی هم به کسی نمیدهیم، اما چون این احتمال وجود دارد، باید حواسمان را جمع کنیم.
آیت الله مصباح یزدی: بیش از 90 درصد معتقدم احمدی نژاد سحر شده است.
مسئول دفتر آیت الله مصباح: وقتی جریان انحراف آمد کسانی که به احمدی نژاد رأی داده بودند احساس کردند که خواسته مقام معظم رهبری در بعضی جاها عمل نمی شود و نوعی رویارویی با رهبر انقلاب صورت گرفته است.»
آیا فراماسون بودن مشایی و طرفدارانش و تفکرات آنها بعد از یک سال و اندی ثابت شده است؟
ب) پیدا شدن تمایل فکری در احمدی نژاد و اطرافیان وی به مقوله ی انسان و نگاه انسانی به شرایط و تحولات جهانی:
درباره ی اهمیت ندادن احمدی نژاد به مقوله ی اسلام در تحولات منطقه هم لطفا با ذکر سند مطلب بیارید.
«امروز خوشبختانه با بيداري ملتها مطالبه حقوق اساسي مردم شكل گرفته و دنبال ميشود و اراده ملتها به سرعت پشت سر درخواست عدالت، آزادي و كرامت انساني مستقر ميشود.
رييس جمهور با اشاره به نامگذاري تحولات منطقه به نام بهار عربي از سوي غربي ها تصريح كرد: بدانيد بهاري كه شما گفتيد، فقط عربي نيست، آغاز آن بهار عربي است؛ اما بدانيد كه بهار بشري و انساني در راه است. بهار غربي و بهار آمريكايي هم در راه است و به لطف خدا به زودي برپا خواهد شد.» [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
اگر دقت کرده باشید رئیس جمهور همیشه همه ی ملت هایی که در پی حقوق از دست رفته ی خود می باشند را با هم حساب می کنند یعنی جنبش های مردمی شرق و غرب رو با هم ذکر میکنند. در این صورت نمیتوان نام بیداری اسلامی را بر آن گذاشت.
بحث مکتب ایران که از آن عبور کردید (که بنده نیز مرتب به اشتباه از لفظ مکتب ایرانی استفاده میکنم و همین حرف «ی» بسیار در معنی موثر است) خود جای یک بحث دیگر را می طلبد.
برای آشنایی با نظرات بنده در این خصوص میتوانید لینک زیر را مطالعه فرمایید: http://www.noas.ir/f/forum379/thread31699.html
نقل قولی که از مشایی در این مطلب آوردید و لینک دادید، بنده چنین منظوری در صحبتهای ایشان پیدا نکردم. لطفا لینک درست را قرار دهید.
ولی درباره پایان اسلام گرایی هم می توان گفت که درست است روند اسلام گرایی کند شده ولی دعوت انبیا کماکان به جای خود باقی است و حلقه ی گمشده ی دنیای امروزی یعنی دینمداری، اخلاق و عدالت نیز قطعا با ظهور بقیه الله الاعظم این امور تحقق پیدا خواهد کرد.
احمدی نژاد همان طور که در قسمت های قبلی هم اشاره کردم همگان را به مباحثه درباره ی نظریات ایشان دعوت میکنند. در واقع خودشان این نظرات را نه رد و نه تایید کرده اند.
.................................................. .................................................. .....................
بنده هم منکر عملکرد مثبت دولتهای سازندگی و اصطلاحات نیستم. کارهای مفیدی هم صورت گرفت ولی بحث بر سر کج روی هایی هست که در آن دوران رخ داد و ثمره ی آن را امروز نیز مشاهده می کنیم.
بنده نیز دغدغه ی شما را در مورد دولت کاملاً درک میکنم. دولت به مثابه خودرویی است که اگر قطره ای آب با بنزین آن مخلوط شود دیگر حرکت نخواهد کرد و تا زمانی که موتور خودرو پاک نشود، تلاشها برای حرکت دادن آن بی فایده خواهد بود.
خدمتگذاری در دولت بسیار سخت و طاقت فرساست و هر کس توانایی به عهده گرفتن آن را ندارد. فشارهای داخلی و خارجی، موج انتقادها، نیازهای بسیار، کمبودهای فراوان، امکانات محدود و ... کار را برای همه سخت می کند.
رسانه ها نیز نقش بسیار مهمی در خوب یا بد جلوه دادن یک فرد دارند. مثلا در دوره ی نهم اگر فقط رسانه های اصطلاح طلب و خارج نشین انتقاد می کردند، در دولت دهم رسانه های اصولگرا نیز به خیل آنها پیوستند. از طرف دیگر نیز با رسانه های طرفدار دولت به جرم طرفداری از جریان انحرافی برخورد می شد.
ا
ما انتقادات طیف سوم را براستی آیا باید در تقسیم بندی خودمان جزء انتقادات واقعی بشمریم و یا جزء انتقادات تخریبگرانه و ناشی از کینه؟ نظر شما چیه؟
بنده انتقادات رو به دو بخش اقتصادی و فرهنگی- اجتماعی تقسیم میکنم.
بالاخره نخبگان اقتصادی زیادی در کشور مشغول فعالیت هستند و همکاری کردن و مشاوره با همه ی آنها مشکل می باشد. اتفاقا این دولت از محدود دولتهایی بوده است که بیشتر همکاری را با نخبگان اقتصادی جامعه به عمل آورده است. مثل تشکیل شوراهای پول و اعتبار ، شورای گفتگو (متشکل از بخش خصوصی و نمایندگان اقتصادی دولت) و غیره.
البته مثلا در زمینه ی هدفمندی یارانه ها انتقادات فراوانی وجود داشت. برای مثال احمد توکلی که یکی از منتقدان پرشور دولت به شمار می آید نرخ تورم را بیش از 70 درصد و احمد نوبخت نیز تورم 500 درصدی را پیش بینی کرده بودند!! برخی تنبل شدن جامعه و کم شدن روحیه ی کار در نتیجه ی تزریق شدن پول را از پیامدهای هدفمندی می دانستند. برخی نیز افزایش نقدینگی موجود در اقتصاد و معضلات بعد از آن را مشکل اصلی هدفمندی می دانستند.
دیدگاه های متفاوتی در مورد اقتصاد کشور وجود دارد. برخی بر روی کاهش نرخ بیکاری تاکید دارند، برخی دیگر کاهش نرخ تورم را دغدغه ی اصلی کشور بیان می کنند. کارشناسانی نیز بر روی کاهش واردات و افزایش صادرات و افزایش تولید ناخالص ملی تمرکز کرده اند اما در نهایت تصمیم گیرنده ی اصلی دولت است.
در زمینه ی فرهنگی اجتماعی نیز انتقاداتی از سوی برخی نخبگان جامعه به خصوص روحانیون مطرح شده است. برخی نیز پا را فراتر نهاده و دولت را به لیبرالیسم فرهنگی متهم می کنند. البته موضع شخص رئیس جمهور در این مورد مشخص است. ایشان به کار بردن هرگونه زور و اجبار در زمینه ی فرهنگ (مثل مقابله با بدحجابی) را نفی کرده و به شدت با آن مخالفت کرده است.
«رئيس جمهور درباره سوال انتقاد وي از نحوه برخورد در خصوص عفاف و حجاب در جامعه خاطر نشان كرد: من چند حرف روشن دارم چرا وقتي پاي فرهنگ به ميان مي آيد مردم را مقصر مي دانيم ملت ايران با فرهنگ ترين ملت هاست و همه اصول را تا كنون حفظ كرده است.
احمدي نژاد با تاكيد بر اينكه به ملت پاك و خوب و دوست داشتني ايران نبايد سخت گرفت بيان كرد: اگر كساني به طور سازمان يافته اين ملت را تخريب مي كنند تكليفشان مشخص است و نيازي به برخورد عمومي نيست. به نظر من بايد با توده هاي مردم با محبت و بر مبناي مهرباني رفتار شود.
وي افزود: اينقدر به دخترها و پسرها كه فرزندانمان هستند ايراد نگيريد همين جوان ها جنگ را اداره كردند و بعد از اين مي توانند اين كشور را اداره كنند.
رئيس جمهور با انتقاد از دوگانگي برخوردها گفت: وقتي زمان انتخابات مي شود از تيپ هاي مختلف جامعه در مقابل دوربين استفاده مي شود ولي بعداز انتخابات ديگر به اين ها كاري ندارند و اين يك تناقض مشهود است ونبايد اين گونه رفتار شود.
احمدي نژاد در ادامه تصريح كرد: كدام يك از من و شما گناه نمي كنيم و چه كسي در هنگام گناه با ما برخورد مي كند به همين سبب معتقدم نبايد با اقشار مختلف جامعه اين گونه برخورد شود.
وي افزود: رئيس جمهور حق دارد در مورد مسائل فرهنگي كشور اظهار نظر كند و نظر ما اين است كه نبايد با توهين با مردم برخورد شود و مملكت هم با يك حرف رئيس جمهور زير و رو نمي شود .» سخنان رئیس جمهور در پاسخ به سوالات نمایندگان مجلس
البته نگاهی به دیدگاه رهبری در این مورد نیز خالی از لطف نیست:
«يكي از دوستان مسئله حجاب و عفاف را مطرح كرد و حرفهاي او تعريض به بي توجهي برخي مسئولان نسبت به حجاب فقهي بود كه آقا فرمودند "من اين مطلب را قبول ندارم؛ مسئولان امروز همه حجاب فقهي را قبول دارند ولي اختلاف سليقه در تاكتيكهاست ".
حضرت آقا فرمودند "فرضا دختري كه حجاب كاملي ندارد اما شب قدر يا در مجلس دعاي كميل شركت و به درگاه خداوند تضرع ميكند و يا در راهپيمايي 22 بهمن تصوير امام را ميگيرد، نميتوان گفت كه بيدين است بلكه نميداند حجاب اسلامي چيست كه بايد او را توجيه كرد. بايد در باب حجاب كتاب نوشت و از طرق مختلف مانند فيلمهاي تلويزيوني حجاب را تبيين و افراد ناآگاه را ارشاد كرد ".
وي متذكر شد: رهبر انقلاب با آنكه جهتگيري كلي دولت را تائيد كردند و تصريح داشتند نميخواهند يك طرف را تأييد كنند اما اين را به قاطعيت فرمودند كه "مسئولين فعلي با حجاب فقهي مخالف نيستند ولي در تاكتيكها اختلاف وجود دارد ".» دیدار مقام معظم رهبری با اعضای جامعه مدرسیه حوزه علمیه قم
آیا اگر بر فرض محال، قانون طوری بود که اجازه میداد برای بار سوم هم متوالیا یک فرد رئیس جمهور شود، آیا باز هم به احمدی نژاد کنونی (با توجه به عملکرد 8 ساله ی اخیرش) رای میدادید؟ (در هر 2 صورتِ مثبت و یا منفی بودن، دلیل انتخاب خودتون رو هم بگین.) به عبارت دیگر در شرایط کنونی شخص دیگری را برای احراز پست ریاست جمهوری شایسته تر از احمدی نژاد میشناسید یا خیر؟
خیر! بنده با صراحت اعلام میکنم دوست ندارم احمدی نژاد دوباره رئیس جمهور شود! البته نه به خاطر عملکرد ضعیف، بلکه میدانم اگر برای دوره ی بعدی هم بتواند انتخاب شود عده ای حکم ارتدادش را صادر خواهند کرد (همان گونه که در دوره ی دهم حکم انحرافش صادر شد).
علاقه مندم فردی بر سر کار بیاید که با کوچکترین انتقادی برخورد کند، روزنامه های مخالف را ببندد، سایت های منتقد را فیل تر کند، ده ها مشایی در کنار خود داشته باشد، منافع خانوادگی را بر منابع ملی ترجیح دهد، آرمان های انقلاب را فراموش کند، از سر زدن به روستائیان و محرومان خودداری کند، اسیر بازی های سیاسی شود و ... . آن وقت است که شاید عده ای قدر احمدی نژاد را دانستند.
.................................................. .................................................. ...............
مسئله ای که در اینجا می خواهم به آن بپردازم استفاده از کلید واژه ای به نام جریان انحرافی می باشد.
واژه ی جریان انحرافی ابتدا در اواخر سال 89 کلید خورد و در سال 90 به اوج خود رسید. این واژه ابتدا در کلام جناب آقای هاشمی رفسنجانی منتقد بزرگ دولت مطرح گردید و به تبع آن سایت ها و روزنامه ها و اشخاص مختلف از آن برای نامگذاری طیف خاصی در دولت من جمله اسفندیار رحیم مشایی استفاده بردند.
در سالی که به فرموده ی رهبری جهاد اقتصادی نامیده شده بود توسط عده ی خاصی به سال جهاد انحرافی تغییر یافت. [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
حال واقعا سوالات متعددی از مدعیان و جویندگان انحراف مطرح می شود این است:
۱- جریان انحرافی به صورت دقیق چه تعریفی دارد؟ تعریف انحراف- مبنای انحراف- اجزای تشکیل دهنده انحراف- عامل انحراف-
۲- انحراف از چه اصول و مبانی صورت گرفته که تا کنون در نظام اسلامی بی سابقه بوده است؟!!. نظر رهبر انقلاب در مورد اين انحراف از اصول چيست؟ تاييد يا رد كردن
۳- سوال مهم تر این است که مرجع تشخیص این انحراف کیست؟. آیا در حالی که جریان اصولگرایی در قاموس سیاسی خود همورا هبر فصل الخطاب بودن رهبر انقلاب و مواضع ایشان تاکید دارد و حتی دکتر احمدی نژاد را گهگاهی بخاطر عدول از فرمایشات رهبری به باد انتقاد می گیرند، دقیقا مشخص شود که آیا در انحرافی نامیدن این جریان به مواضع رهبر انقلاب نیز ارجاع شده است؟.
البته منحرف خواندن دولت پروژه ای گام به گام و برنامه ریزی شده بوده است: الف) پروژه ی تشبیه کردن احمدی نژاد به بنی صدر (بنی صدراسیون) ب) منحرف بودن خود احمدی نژاد به دلیل حمایت از مشایی و جریان انحرافی ساختگی ج) ضربه به رهبری به دلیل حمایت از احمدی نژاد [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
بیشترین حملات در این وسط به شخص اسفندیار رحیم مشایی وارد شد. شخصی که به دلیل نطق های جنجالی خود مخالفین و منتقدین زیادی را علیه خود جمع کرده بود. البته بنده به هیچ وجه قصد دفاع از ایشان را ندارم و وظیفه ی خود نیز نمی دانم ولی ذکر چند نکته خالی از لطف نیست.
1- بر عکس چیزی که برخی فکر میکنند، مشایی دارای تفکرات و ایدئولوژی مشخصی نمی باشد.
2- برخی او را فراماسون، دارای تفکرات نزدیک به انجمن حجتیه، اومانیست، سکولار و غیره می دانند. البته از نظر بنده هیچ کدام از این مسائل صحت ندارد.
3- وصل کردن وی به خارج نیز اشتباه می باشد.
با توجه به سخنان مشایی، موضع گیری های او و رئیس جمهور، فرمایشات رهبری و خط مشی رسانه ها و منتقدین دولت در اینجا چند سوال مطرح می گردد:
1- آیا مخالفین دولت و مشایی به توصیه های رهبر فرزانه انقلاب (اگر جرم کسی هم در دادگاه ثابت شد باز هم نباید نام این مجرم برده شود و برای خانواده او ....)عمل کرده اند ؟
2-در برابر اینهمه تهمت و افترا آیا آقای مشایی مقابله به مثل کرده است ؟ آیا تهمت افترا و .. به گروه مقابل زده یا خیر؟
3- طرف مقابل چطور یعنی دولت و مشایی به توصیه های رهبری عزیز انقلاب در جهت ایجاد آرامش در جامعه و پرهیز از جنجال سازی عمل کرده اند ؟
4- آیا بزرگانی که بزرگترین فتنه پس از اسلام را پیش بینی کردند و عامل بوجود آورنده آن را هم (گروه انحرافی)معرفی کردند . آیا نتوانستند بازی کردن بسیاری از دستگاههای تبلیغاتی داخلی را در پازل دشمن ببینند و (حتی تذکرات مکرر رهبری انقلاب را نیز نشنیده گرفتند )
5- آیا دستگاه قوه قضاییه در برخورد با تهمت زنندگان و تخریب کنندگان جو روانی جامعه (از هر دوطرف)به وظائف خود عمل کرده یا خیر . (همانگونه که با عوامل تهمت زنندگان به فائزه هاشمی عمل کرد )
اعوذ بالله من شر نفسی!
و ما ابرّء نفسی، ان النفس لامارهٌ بالسوء الا ما رحم ربی
سلام.
ابتدا لازم میدونم از حوصله ی جناب مجنون الحسین در پاسخگویی دقیق و ظریف به همه ی نکات تشکر کنم.
لطفا این بخش از سخنان حضرت آقا را با دقت مطالعه بفرمایید:
....
بنده ی حقیر احساس میکنم که لازمه مقدمه ای رو عرض کنم که شاید بهتر بود در پست اولم ذکر میکردم:
بنده به عنوان کسی که در هر دو دوره به احمدی نژاد رای داده (البته به طور دقیقتر 3 دوره! چرا که انتخابات سال 84 به دور دوم کشیده شد و بنده در هر دور به احمدی نژاد رای داده بودم) معتقدم که دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، طلایی ترین دوران انقلابه. هم از لحاظ کارهای عمرانی و گسترش عدالت در میان اقشار مختلف مردم و هم از لحاظ بنیان های نظری و فکری و اصالت انقلابی اونها و نزدیکی این افکار به خط اسلام ناب محمدی! از نظر بنده اصلا نمیتوان دولت احمدی نژاد رو با دولتهای پیشین خودش مقایسه کرد. چون همونطور که قبلا هم عرض کردم تفاوت احمدی نژاد با سایرین، تفاوت یک فرد در حال پرواز با افراد پیاده است.
اما اکثر فرمایشات خود جنابعالی و همچنین منویات مقام معظم رهبری که به عنوان پاسخ بنده ارائه فرمودین، در حقیقت باز بر میگردد به همین مقایسه ی بین دولتهای نهم و دهم با دولت های پیشین که در پی شایعات مخالفان همیشگی نظام مطرح شده و میشود. بنده هم این فرمایشات رو قبول دارم و از قبل خودم به این تفاوت بین روسای جمهور قبلی با احمدی نژاد قائل بودم. بحث ما بر سر مقایسه ی احمدی نژاد با خودش است نه با دولتهای قبلی! بنابراین این تکه از پست شما رو با کمال احترام، فرافکنی از بحث اصلی میدونم:
به دو مورد از هزینه های بی مورد دولت پیشین اشاره می کنیم:
....
اما این یعنی نه اینکه فرمایشات مقام معظم رهبری، محلی از اعراب ندارد و یا خدای نکرده این دولت مورد تایید رهبری نیست. بلکه در فرمایشات مقام معظم رهبری، هر چه که از عمر دولت نهم و دهم گذشته است، انتقادهای بیشتری (چه در مقام سخن و چه در مقام عمل) دیده میشود که در سالهای ابتدایی دولت احمدی نژاد خبری از اینها نبود. شاید یک دلیلش این باشه که در اوایل کار، هنوز شرایط اصطکاکی بروز نکرده بود که این خوب میتواند طبیعی باشه (تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد) اما در حقیقت انتقاد واقعی بنده به عنوان فردی که قلبم برای اعتلای نظام میتپد اینه که چرا در برخی موارد، مقام معظم رهبری یک انتقاد از یک موضوع و یا یک فرد خاص رو چند مرتبه مطرح فرمودند؟ یا مثلا در این قسمت از فرمایشات حضرت آقا که شما اشاره کردید:
شما ببینید در همین پنج شش روز گذشته سر یک قضیهاى که آنچنان هم از اهمیت بالائى برخوردار نبود – سر مسئلهى اطلاعات و امثال اینها – چه جنجالى در دنیا راه انداختند. تحلیلها را بردند به این سمت که بله، در داخل نظام جمهورى اسلامى شکاف ایجاد شده است، حاکمیت دوگانه شده است، رئیس جمهور حرف رهبرى را گوش نکرده است! دستگاههاى تبلیغاتىِ خودشان را از این حرفهاى سست و بىپایه پر کردند. ببینید چطور منتظر بهانهاند. ببینید چطور مثل گرگ در کمین نشستهاند که یک بهانهاى پیدا کنند، هر جور میتوانند، حمله کنند. ....
خب، مسئولیتها در قانون اساسى مشخص است؛ هر کس مسئولیتى دارد؛ مگر آنجائى که احساس کنم یک مصلحتى دارد تفویت میشود؛ مثل اینکه در همین قضیهى اخیر اینجورى بود؛ انسان احساس میکند یک مصلحت بزرگى دارد مورد غفلت قرار میگیرد، تفویت میشود؛ خب، انسان وارد میشود که جلوى این تفویت مصلحت را بگیرد. ....
سوال اینجاست که اساسا احمدی نژاد چرا این بهانه را از اول ایجاد کرد؟ چرا از این قبیل بهانه ها در 3 سال ابتدایی دولت نهم به دست کسی نمیداد؟ چرا احمدی نژاد در 3 سال ابتدای دولت نهم، اگر بنا بر فرض هم که نظرش در برخی موارد با نظر مقام معظم رهبری متفاوت بود (که تفاوت نظر بنا به گفته ی خود حضرت آقا وجود داشته و امری طبیعی است)، منجر به تفویت مصلحت نمیشد تا حضرت آقا جلوی آن را بگیرند؟!
و اما در مورد این:
همان طور که مشاهده می کنید معظمٌ له اختلافات پیش آمده را مسئله اصلی کشور نمی داند و همه را از پرداختن به مسائلی غیر ضروری نهی می کنند.»
باید عرض کنم که چرا خودتون این تکه از همون فرمایشات رو مورد عنایت قرار نمیدید:
... والّا من نه اعتراض ميكنم به اينكه شما چرا از زيد يا عمرو خوشتان مىآيد يا بدتان مىآيد؛ نه، ممكن است خوشتان بيايد، ممكن است بدتان بيايد - ايرادى ندارد - و نه اعتراض ميكنم كه چرا آن ايراد را يك وقت به شكلى كه يك مفسدهاى نداشته باشد، بر زبان آورديد؛ آن هم به نظرم اشكالى ندارد. ...
متاسفانه برخی از طرفداران 2 آتیشه ی احمدی نژاد و مشائی هم مشابه همین رویه را دارند به این معنا که فرمایشات مقام معظم رهبری رو برای خودشون تفسیر به رای کرده و بلافاصله نتیجه گیری دلخواه خودشون رو ازش میکنن. مثلا چون حضرت آقا فرمودند که «مسائل را اصلی و فرعی کنید» پس این یعنی حتما منظورشون اینه که صحبت و انتقاد در مورد افرادی چون مشائی و رحیمی باید ممنوع باشه و از نظر این افراد، کسانی که انتقاد میکنند، حتما ضد ولایت فقیه اند و یا در خوشبینانه ترین حالت و سبکترین اتهام، جلوتر از رهبری دارند حرکت میکنند!!
--------
یکی از مهم ترین دلایلی که احمدی نژاد شاید از نظر برخی ها دیگر مثل سابق از ولایت پشتیبانی نمی کند این است که نوک پیکان حملات از سال 88 به بعد بیشتر به سمت رئیس جمهور به عنوان فردی که مورد تایید رهبری است نشانه رفته است. یعنی این افرادی قصد دارند با وانمود کردن اینکه احمدی نژاد از ولایت فقیه فاصله گرفته است و دیگر مثل سابق بر مواضعش استوار نیست پس حمایت رهبری از رئیس جمهور نیز بیشتر از روی ناچاری و اجبار می باشد تا بر اساس شایستگی او! یعنی به صورت غیرمستقیم رهبری را نشانه گرفته تا احیاناً اشتباهات دولت را نیز به گردن ایشان بیاندازند.
یعنی منظورتون اینه که احمدی نژاد هم دقیقا به این علت مانند قبل از ولایت پشتیبانی نمیکند چون میخواهد که این شائبه تقویت پیدا کند؟؟ جناب مجنون الحسین! شما هم که تلویحا بر اشکالی که بنده وارد کردم صحه گذاشتید! اگر احمدی نژاد مانند قبل، تمام قد در برابر ولایت فقیه در انظار مخالفان نظام، تواضع و کرنش نشان دهد، طبق این تحلیل جنابعالی، این شایعه که مقام معظم رهبری از روی اجبار است که دارد احمدی نژاد را تایید میکند، خود به خود بر طرف میشود. آیا اینطور نیست؟!
-----
در مورد 2 پرونده ی اختلاس گفته شده، بنده هم با نظر شما مبنی بر اینکه نباید تا اعلام حکم، اظهار نظر کرد موافقم. (البته قرار بود زبق اعلام دادستان تهران، خرداد امسال رای دادگاه پرونده ی 3000 ملیارد دلار اعلام شود که هنوز اعلام نشده!) اما سوال اصلی بنده در واقع چیز دیگری بود که هنوز بی جواب مانده: چرا در دوران 3 سال اول دولت نهم، خبری از این اختلاس ها در کشور به گوش نمیرسید و یا چیزی کشف نمیشد! اختلاسهایی که از بس بزرگند، بی شک بدون تخلفات برخی از مدیران رده های میانی و بالادستی برخی وزارتخانه ها، امکان به وقوع پیوستن نداشت! (پاسخ به این سوال حتما مستلزم منتظر ماندن تا رای نهایی دادگاه نیست و لزوما هم قرار نیست به کسی اتهام ناروایی بابت پاسخ دادنش، چسباند.)
لینک اولی که گذاشتید صرفا توش مدعی شده که یک طلبکاری از خانم هدیه تهرانی بابت چک برگشتی شکایت کرده و بعد بلافاصله (طبق همون سنت اشاره شده در بین طرفداران مشادی: تفسیر به رای و نتیجه گیری دلخواه) ادعا شده که اگه هدیه تهرانی واقعا پول از مشائی گرفته چرا طلب شاکی خودش رو نداده؟ پس به نظر اونها اصلا پولی از طرف مشائی به هدیه تهرانی داده نشده! که این نظریه خود به خود در لینک دومی که گذاشتید نقض میشه چرا که خود هدیه تهرانی صراحتا در لینک دوم اعتراف میکنه که از مشائی وام گرفته! البته برخی هم این وسط باز مجددا کاسه ی داغتر از آش شدند که کمک مشائی به خانم تهرانی، بلاعوض که نبوده که این همه شلوغش کردین!! در جواب این عده هم باید گفت که مگر حتما باید بلاعوض پول بیت المال را هدر میداد تا از نظر این افراد اتفاق مهمی بیفتد؟ آیا باید به یک بازیگر که اصلا سررشته ای هم در زمینه ی عکاسی ندارد، 120 ملیون تومان (!!) بابت نمایشگاه عکس وام داد؟ آیا عکاسان حرفه ای این مملکت تا کنون یک دهم این مبلغ را برای نمایشگاه های عکسهای حرفه ای خود از مشائی دریافت کرده اند؟ (حالا عکس یادگاری انداختن با مشائی هم بماند طلبشون!) حال از کنار این نکته هم بگذریم که مبلغی که به بازیگر یاد شده داده شد، بیشتر از رقم ذکر شده بود ([برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ])
جناب مجنون الحسین! از نظر بنده شما به این مورد پاسخ روشنی نداده اید هنوز!
----------
در مورد جلسه ی اخلاق حجت الاسلام آقا تهرانی بنده از مصاحبه ی اخیرشان اطلاعی نداشتم و فرمایش شما رو پذیرفتم.
اما در مورد جلساتی که تحت عنوان دیدار با طلاب و روحانیون منتخب استانها صورت میگیرد هم ذکر این نکته خالی از لطف نیست که مدعوین جلسه، تا حدودی گزینش شده اند و مشخصا از کسانی که از میان علما و روحانیون، انتقاداتی (هرچند کوچک) به مواردی در دولت داشته اند، دعوت نمیشود. اصولا دیداری که میزبانش علما و طلاب باشند و احمدی نژاد، میهمان آن باشد، اهتمام و اهمیت روحانیت در کردار احمدی نژاد را نشان میدهد، نه آن دیدارهایی که میزبانش خود احمدی نژاد باشد و میهمانانش را هم برخی اطرافیان مساله دار احمدی نژاد، دعوت کنند. این اطرافیان مساله دار، همانهایی هستند که برخی از ضدانقلاب های فراری و فعالان بنیادهای آمریکایی دموکراسی خواه را هم به مراسم ایرانیان مقیم خارج هم دعوت کرده بودند([برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ])
و اما در مورد این:
این جمله که «هرکسی که حرفی دارد و میزند، نباید اعتراض کرد. خب شما هم بیایید و جواب ادعاها و نظریاتش را بدهید و آنها را رد کنید!» جای بحث دارد.
مقام عظمای ولایت در سخنانی فرمودند:
....
این فرمایشات مقام معظم رهبری، در سال 81 و در اوج دینگریزی افرادی در دولت خاتمی ایراد شده و اصلا ارتباطی با موضوع افاضات جناب مشائی ندارد. در واقع معظم له، هم از دوران خفقان فرهنگی موجود در دولت هاشمی و هم از بی بند و باری فرهنگی در زمان دولت خاتمی به طور همزمان انتقاد میکنند:
من عميقاً متأسفم كه برخى ميان مرداب سكوت و جمود با گرداب هرزه گوئى و كفرگوئى طريق سومى نمىشناسند و گمان مىكنند كه براى پرهيز از هر يك از اين دو، بايد به دام ديگرى افتاد. حال آنكه انقلاب اسلامى آمد تا هم فرهنگ خفقان و سرجنبانيدن و جمود و هم فرهنگ آزادى بىمهار و خودخواهانه غربى را نقد و اصلاح كند
---------------------
و اما در مورد سوال جنابعالی که فرمودید:
حتی اگر تفکرات فردی مثل مشایی اشتباه باشد (که در بسیاری موارد متاسفانه این گونه است) آیا صحیح نیست ابتدا با بررسی نظریات ایشان،حکم قطعی صادر نمود؟
به راستی چقدر حوزه های علمیه و روحانیون وقت خود را صرف نقد گفته های ایشان کرده اند؟
توجه شما رو به لینکهای زیر جلب میکنم:
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
این موارد و موارد مشابه دیگری از این دست، مواردی است که در آن افرادی اقدام به نقد علمی نظریات مشائی و حامیانش کرده اند. اما هنگامی که مواجه میشویم با اینکه فردی که خود را شاگرد و برادر دینی مشائی معرفی میکند اعلام میکند که «هیچ کس حاضر به مناظره با من نبوده، نیست و نخواهد بود!» (در مصاحبه ی علنی با روزنامه ی اصلاح طلب شرق) باید حق داد که عموم افراد در ذهن خود، برای این قبیل روشنفکرنماها، حکم را هم صادر کنند.
---------
و اما موج تخریب بر علیه حضرت آیت الله مصباح که فرمودید:
آیا چهار سال پیش که این موج تخریب ها آغاز شد باز هم لفظی به نام جریان انحرافی یا انحراف دولت و احمدی نژاد از مسیر اصلی خود وجود داشت؟
بله که وجود داشت.
علاوه بر لفظ، مفهوم دخالتها و اظهار نظرهای حساسیت زا از طرف شخص مشائی کاملا پر رنگ بود.
آیا مطمئنید که همه ی اینها از طرفداران دولت هستند؟ شاید به بهانه ی حمایت از دولت قصد تفرقه اندازی بین دولت و روحانیت را در سر داشته باشند!
حتی اگر فرمایش شما هم صحیح باشد و اکثر قریب به اتفاق این سایتها و وبلاگها، منافقانه و سالوسانه خودشون رو به دولت چسبانده باشند، بنده یکی از معروفترین این سایتها و وبلاگها رو سراغ دارم که از مدتها قبل، چراغ توهینها علیه آیت الله مصباح رو روشن کرد. این وبلاگ که در حکم لیدر سایر وبلاگها و سایتهای مشابه هم بود، پس از شکایت و فیلتـر شدن، با دومین جدیدی این بار در قالب یک سایت مجددا اقدام به از سر گیری همان فعالیتها رو کرد. نکته ای که این شخص و عملکردش رو به دولت ربط میده و نشان از این داره که ایشون جزء کسانیه که واقعا طرفدار مشائی و اعمال اوست، اقدام اخیر ایشون در برگزاری 2 نوبت «نشست وبلاگ نویسان حامی احمدی نژاد» هستش که این شخص دبیر همایش و سخنران اصلی در هر 2 نوبت بود. (تاریخ و آدرس محل برگزاری همایش رو هم در اختیار دارم که البته مصلحت نیست که در فضای عمومی اینجا منتشر کنم). این شخص (احمد شریعت با سایتی به نام ندایی از درون) نقش موثری در آغاز هتک حرمتها داشت و باعث جری شدن سایر وبلاگ نویسهای مشابه شد که از نظر شما واقعا طرفدار دولت نیستند. (که از نظر من هستند)
اصولا احمدی نژاد نه علاقه ای به دنبال کردن مواضع طرفدارانش دارد و نه پاسخگوی مخالفانش می باشد به همین خاطر برائت از توهین کنندگان به آیت الله مصباح نیز برای ایشان مفهومی ندارد.
جناب مجنون الحسین!! این ادعا در جایی که همه ی طرفداران نظام (از جمله طرفداران احمدی نژاد نیز) مدام به فردی مانند میرحسین موسوی همین تذکر را میدادند که از گروه هایی مانند سلطنت طلبها، بهایی ها، مجاهدین خلق و ... برائت اعلام کنید، قابل قبول نیست! اگر به خود شما کسی بگوید که: میرحسین موسوی اصولا آدمی نبود که به برائت از توهین کنندگان به ساحت مقدس امام حسین(ع) و عزاداران روز عاشورا علاقه داشته باشد و برای همین برای او این کار مفهومی ندارد! شما این را از او قبول خواهید کرد؟! متاسفانه این قسمت از پست شما هم چیزی جز فرافکنی نبود.
-----
سوال مهم اين است كه كدام يك از آقايان منتقد به اندازه دكتر احمدي نژاد با مهندس مشايي آشنايي دارد و با ايشان همراه بوده است؟. ضمن اينكه آشناي بسياري آقايان با دكتر احمدي نژاد نيز بسيار كمتر از سابقه آشنايي دكتر با مهندس مشايي است.
سوال مهم تر این است که مگر کسی که نقدی وارد میکند حتما باید آشنایی دیرینه با فرد مورد انتقاد داشته و همراه همیشگی وی بوده باشد؟ مثلا به طور مثال اگر خود حضرتعالی در مورد وهابیت و عملکرد مفتی های سعودی انتقادی میکنید، حتما با اونها آشنایی داشتید و یک عُمر همراه اونها بودید؟ نقد به گفتمان است نه به شخصیت! از حرفها، مقالات و مواضع یک فرد میتوان به اندیشه ی وی پی برد و در صورت لزوم میتوان آن اندیشه را نقد کرد. حتما که نباید آشنایی این وسط وجود داشته باشد. در بحث فراماسونری هم مقصود نه آن گروه معروف قدیمی در اروپاست. بلکه منظور نحوه ی کار تشکیلاتی است که مشابه همان است.
عده ی زیادی هنوز نتوانستند اين مساله اعتماد و دوستي بي اندازه را حل كنند
اگه در این باره نظر شخصی خود بنده را بخواهید عرض خواهم کرد که احمدی نژاد در ابتدا بر سر قضیه ی مشائی بر سر لج و لجبازی افتاد و تصور کرد که اگر مشائی را کنار بگذارد، ابهت و حیثیتش از دست میرود و خواست تا نشان دهد که موضوع عزل مشائی از معاون اولی، اتفاقی بوده که حواشی غلط منجر به آن شده. تصور احمدی نژاد بر این بود که اگر مشائی را به طور کامل کنار بگذارد، پیش چشم مخالفان خودش کم آورده و کوچک میشود (که در تشخیص آن مخالفان هم اشتباه کرده بود. چرا که مخالفان مشائی در ابتدای کار مخالف احمدی نژاد نبودند. ولی البته الان نمیتوان این ادعا را کرد) از این رو احمدی نژاد سعی کرد تا نشان دهد که از نظر او مشائی، خط قرمزی است که به آن اعتماد دارد تا در قضیه ی او، در مقابل دیگران عرضه اندام کرده و نشان دهد که کم نمیآورد. (شاید آن موقع مشائی را واقعا نمیشناخت و یا شاید هم میشناخت ولی فضای لج و لجبازی موجب شد تا وی علیرغم اینکه میداند دارد اشتباه میکند، چشمانش را به روی واقعیت ببندد.)
پایان پاسخهای بنده به پست شماره ی 4.
ادامه در پست بعدی.
موفق باشین.
91/6/30
[SIGPIC][/SIGPIC]
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ][برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
درباره ی اهمیت ندادن احمدی نژاد به مقوله ی اسلام در تحولات منطقه هم لطفا با ذکر سند مطلب بیارید.
رييس جمهور با اشاره به نامگذاري تحولات منطقه به نام بهار عربي از سوي غربي ها تصريح كرد: بدانيد بهاري كه شما گفتيد، فقط عربي نيست، آغاز آن بهار عربي است؛ اما بدانيد كه بهار بشري و انساني در راه است. بهار غربي و بهار آمريكايي هم در راه است
خب! این در کجاش اسمی از اسلام برده؟ آیا خیزش عظیم و بزرگی که اخیرا در پی اهانت به پیامبر گرامی اسلام(ص) در اغلب همین کشورهای منطقه صورت گرفته و در پی اون سفارتخانه های کشورهای غربی، یکی یکی داره بسته میشه، باز هم بهار انسانی و بهار بشریه؟ آیا مگر نه اینکه به رگ مسلمانی مردمان این کشورها برخورده؟ چرا در آمریکا و یا فرانسه، علیرغم گذشت یک هفته از انتشار این فیلم موهن، هنوز شاهد هیچ اعتراضی نسبت به ساخت این فیلم و همچنین کاریکاتورهای نشریه ی فرانسوی از سوی غیرمسلمانان این 2 کشور نبودیم؟ مگه از نظر احمدی نژاد، عدالت و مهرورزی و نوعدوستی، احترام به ملتها و ادیانها و ... شعارهایی جهانی و بشری نیست؟
آیا صرفا به خاطر اینکه حدود یکسال پیش تظاهراتی در آمریکا از سوی قشر فقیر و بیکار آمریکا (که در اکثریت هم هستند) در اعتراض به سرمایه داران این کشور برگزار شده، آیا میشه اینطور وانمود کرد که مبانی اجتماعی اسلام (مانند عدالت، مساوات، توجه به قشر محروم و ...) اصلا ربطی به اسلام نداشته و آرمانهایی اومانیستی است؟ (یعنی مربوط به نگاه کلی به مقوله ی بشر است؟) اگر اینطور است که آقای احمدی نژاد معتقد است، چرا مردم آمریکا و اروپا در حدود 15 سال پیش که کشورهایشان در اوج اقتدار اقتصادی بودند و از طرفی کشورهای در حال توسعه در آفریقا و آمریکای لاتین و آسیا از طرف این کشورها در اوج استعمار و استثمار بودند، جنبش ضد سرمایه داری راه نینداختند؟ مگر آن موقع عدالت در ذات فطری بشر نبود؟؟
----------
بحث مکتب ایران که از آن عبور کردید خود جای یک بحث دیگر را می طلبد.
البته بنده و شما در گروه «لشگر مخلص خدا» در همین سایت، روی این موضوع قبلا با هم بحث داشته ایم. ولی به دلیل فرمایش به حق شما، فعلا این موضوع رو کنار میذاریم.
---------
نقل قولی که از مشایی در این مطلب آوردید و لینک دادید، بنده چنین منظوری در صحبتهای ایشان پیدا نکردم. لطفا لینک درست را قرار دهید
لینک تصویری ای که در اون تاپیک هستش انصافا کامل نیست و وسط سخنرانی به یکباره تموم میشه. بنابه درخواست شما متن کامل صحبتهای جناب مشائی رو از روی نسخه ی ویدئویی خودم پیاده کردم:
دوره اسلامگرایی هم به پایان رسیده است. یه انقلاب کردیم در سال 57 که انقلاب رو صادر کنیم. نیست؟ اما من اینجا عرض بکنم: دوره ی اسلام گرائی هم به پایان رسیده است. معنایش این نیست که اسلامگرایی وجود ندارد یا رو به نضج نیست. نه، دورهاش تمام شده است. وگرنه الآن دوره اسبسواری تمام شده. ولی خب، اسب هست. سوارش هم هست. داره دوره ماشین سواری هم تمام می شه اما ماشین هم هست. سوارش هم هست. معناش این هستش که بشر داره ... اشتباه برداشت نشه معناش اینه که روند توسعه در دنیا به این سمت داره میره که این آینده و این ... بالاخره ان الدین عند الله الاسلام. هیچ تردیدی توش نیست اما روند تحولات این نیست که بشریت مسلمان بشود تا به حقانیت برسد. این دوره رو به پایان است؛ تمام نشده ولی رو به پایان است. بشر سرعتش بالا رفته. فهمش تیز شده به یک حقایقی میرسه که اونا رو لازم نیست دیگه از دوره ی پوسته اسلام طی کند؛ یعنی داره به یک عصاره اصلی میرسه که اون عصاره اصلی یک فهم بزرگی درش اتفاق می افته، می فهمد که برای آن نظام بسیار بزرگ ... نظم نوین یادتونه؟ نظم نوین جهانی؟ چقدر می شنیدیم؟ چقدر الآن می شنویم؟ اصلا کسی دیگه از نظم نوین جهانی حرف میزنه؟ نه راستی می شنوید؟ چی شد؟ داشت برای سال های آینده از نظم نوین جهانی حرف میزد. حالا اصلا همه فراموش کردند نظم نوین جهانی رو. چرا؟ برا اینکه تحولات آن قدر سریع است که دیگه نمیکشه بفهمه دارد چه اتفاقی میفته. مقاله ای رو میخوندم در فن آوری اطلاعات، پیشروانِ فن آوری اطلاعات در تحلیلشون از آینده اینه که جهان آینده، جهانِ به شدت مذهبی است. در حالیکه {در طول} 100 سال چیز دیگه میگفتند. جهان، از این مسیر دیگه قرار نیست ما حرکت کنیم. مسیحی، یهودی، زرتشتی، بودایی، برهمائی، دیگه نمیدونم هندو و فلان و اینها، همه باید مسلمان بشوند و بروند! (با لحن طعنه آمیز و در حقیقت کنایه از آنکه این جمله ی آخر خرافه است!) {فردی} سوال کرد که امام زمان بیاد، خب این همه آدم (منظور یار و یاور امام زمان) رو از کجا باید بیاره؟ چی کار باید بکنه؟ شیعه که اینقدر {جمعیتش} نیست که. اصلا {روایت} داریم که {در آخر الزمان} کسی از امام زمان اسم نمیبره که؟ (!!) {اون فرد} فکر میکرد که این سلسله هه باید طی بشه (باز هم با حالت طعنه و تمسخر. منظور مشائی از «این سلسله هه» مسلمان شدن مردم در آخر الزمان است) این رو همه خاطرشون هست؟ من اونجا گفتم که اصلا اینطوری نیست. بشریت داره به اینجا میرسه که نظم اصلا دیگه متحول است. مفهوم نظم دیگه اصلا قابل تعریف نیست.
لینک دانلود قطعه ی کامل فیلم سخنرانی مشائی (نسخه ای که بنده دارم): [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
جناب مجنون الحسین! هم اکنون که متن کامل این افاضات رو ملاحظه کردید، کماکان نظرتون همونه که فرمودید؟
---------------
بنده هم منکر عملکرد مثبت دولتهای سازندگی و اصطلاحات نیستم. کارهای مفیدی هم صورت گرفت ولی بحث بر سر کج روی هایی هست که در آن دوران رخ داد و ثمره ی آن را امروز نیز مشاهده می کنیم.
بنده نیز دغدغه ی شما را در مورد دولت کاملاً درک میکنم. دولت به مثابه خودرویی است که اگر قطره ای آب با بنزین آن مخلوط شود دیگر حرکت نخواهد کرد و تا زمانی که موتور خودرو پاک نشود، تلاشها برای حرکت دادن آن بی فایده خواهد بود.
خدمتگذاری در دولت بسیار سخت و طاقت فرساست و هر کس توانایی به عهده گرفتن آن را ندارد. فشارهای داخلی و خارجی، موج انتقادها، نیازهای بسیار، کمبودهای فراوان، امکانات محدود و ... کار را برای همه سخت می کند.
رسانه ها نیز نقش بسیار مهمی در خوب یا بد جلوه دادن یک فرد دارند ...
با همه ی فرمایشات شما در این قسمت موافقم و هیچ حرفی در اون نیست. فقط جسارتا میخوام که مجددا این نکته ی کوچک رو یادآور بشم که موضوع بحث ما «مقایسه احمدی نژاد با خودش است»
-----------
آقا فرمودند "من اين مطلب را قبول ندارم؛ مسئولان امروز همه حجاب فقهي را قبول دارند ولي اختلاف سليقه در تاكتيكهاست "
بنده هم خدای نکرده منظورم این نیست که مسئولان و شخص احمدی نژاد مخالفت ذاتی و عقیدتیبا موضوع حجاب دارند. اگر این طور بود که باید بی حجابی از درون خانواده ی احمدی نژاد به عنوان یک افتخار بیرون میآمد (نعوذ بالله) مشخص است که هم احمدی نژاد و هم اطرافیان او حداقل در ظاهر و کلام هم که شده، پایبندی صحیح و درستی به احکام اسلامی دارند. اما بنده به عنوان مثال چند تا از همین تاکتیکهای به کار رفته از سوی دولت رو اشاره میکنم (البته اگه شما تصور میکنید که اینطور نبوده، مختارید که با عرایض بنده مخالفت کنید) :
1- در بحث ورود بانوان به ورزشگاه ها، علیرغم تاکید مکرر مقام معظم رهبری به رئیس جمهور مبنی بر اینکه ابتدا زیر ساختهای حضور بانوان در ورزشگاهها رو درست کنید سپس درهای ورزشگاه ها رو به روی بانوان باز کنید، و همچنین تاکید معظم له که فرمودند: «بنده نظرات آقای رئیس جمهور رو در این زمینه میدانم. ایشان فردی است که نیت خیر و قصد اصلاح دارد» اما چه شد که به یکباره و در عرض کمتر از 2 هفته از این فرمایش حضرت آقا، عده ای از دختران رو با هماهنگی به پشت درب ورزشگاه آزادی آوردند؟ آیا در آن مدت زیرساختها فراهم شده بود؟ همین الانش هم که چند سال از اون موضوع گذشته، نمیشه ادعا کرد که زیرساختها در ورزشگاه های ما درست شده؟ آیا معنای تساهل و سخت نگرفتن از دیدگاه آقای احمدی نژاد همین بود؟
2- فیلمهای تخریب کننده ای در باب حجاب و عفاف، در همین دوره ی ریاست جمهوری دهم ساخته شد که برخی با امضای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ما، به مراسم اُسکار هم معرفی شد و جایزه ی سیاسی هم گرفت و آبروی ایران و ایرانی رو با موضوع معاندانه ی خودش برد. تعجب بر انگیزتر آنکه عده ای از هواداران چشم و گوش بسته و 2 آتشه ی برخی اطرافیان احمدی نژاد، به این جایزه افتخار هم میکردند! آیا الان این همان تاکتیک صحیح و مناسب بود؟
3- چرا علیرغم فعالیت 7 ساله ی برخی فعالان فرهنگی دولت (که هر از گاهی برخی نظریاتشان مساله دار هم میشه) هنوز نتونستند موضوع حجاب رو از طریق شناخت و دریافت قلبی و منطقی برای نسل امروز ما جا بیندازند تا جایی که حجت الاسلام شریف زاده (برادر معنوی مشائی) بعد از این 7 سال با روزنامه ی شرق مصاحبه میکند و تلویحا عنوان میدارد که فقها و رساله های علمیه، نه تنها نقشی در دینداری مردم ندارند، بلکه اصولا، فقه به تنهایی موجب زدگی مردم از اسلام شده است و می شود(!!) و ما هنوز نتوانسته ایم که موضوع حجاب را از طریق عرفان به مردم و نسل جوان منتقل کنیم که باید اینطور باشد!
جناب مجنون الحسین! با این سلیقه ها چطور میشود موضوعی مانند حجاب را در جامعه درست کرد که با غیر از اینها نمیشود؟ آیا رنگ و بوی جزئی وادادگی برخی افراد رو از اصول اسلامی در موارد یاد شده، مانند آنچه در دوران اصلاحات هم در حد اعلا وجود داشت، استشمام نمیکنید؟
------------
مسئله ای که در اینجا می خواهم به آن بپردازم استفاده از کلید واژه ای به نام جریان انحرافی می باشد.
در اینجا لازم میدونم تاکید کنم که علیرغم اینکه بنده هم به عنوان کسی که مخالف نظریات مشائی هستم، اما باز هم با اکثر نسبتهایی که به مشائی داده شد، مخالفم و اونها رو تندروی میدونم. بنابراین لیست کردن کارهایی که برخی سایتهای تند رو انجام داده اند، در حقیقت جواب من نیست. چرا که نه اون سایتها وابسته به بنده است و نه من مدافع عملکرد اونها هستم. پس خواهشا در راستای مظلوم نمایی، حرکات افراطی عده ای دیگر رو به عنوان شاهد مثال در اینجا قرار ندهید! همچنانکه برخی از عکسهایی هم که گذاشته بودید، اساسا با محور فرمایشات خودتان هم تناسبی نداشت. این نکته ی اول!
=================
=================
اما در باب این سوالات و سوالات دیگر حضرتعالی تا انتهای پست شماره ی 5:
حال واقعا سوالات متعددی از مدعیان و جویندگان انحراف مطرح می شود این است:
۱- جریان انحرافی به صورت دقیق چه تعریفی دارد؟ تعریف انحراف- مبنای انحراف- اجزای تشکیل دهنده انحراف- عامل انحراف-
۲- انحراف از چه اصول و مبانی صورت گرفته که تا کنون در نظام اسلامی بی سابقه بوده است؟!!. نظر رهبر انقلاب در مورد اين انحراف از اصول چيست؟ تاييد يا رد كردن
۳- سوال مهم تر این است که مرجع تشخیص این انحراف کیست؟
هر چند که بنده در ابتدای ایجاد این مناظره در پیغام خصوصی خدمت جنابعالی عرض کردم که علاقه ای به استفاده از لفظ «جریان انحرافی» ندارم چرا که این کلیدواژه تبدیل به برچسب و انگی شده است که هر کسی به مخالف فکری خودش میزند و شما هم پذیرفتید اما مجددا در تلاشید که بحث رو به همون سمت بکشید، اما خدمتتون عرض کنم که بنده در همین سایت مفصلا و در چندین باب، نظراتم رو در مورد جناب مشائی و عقایدش مطرح کردم. برای اختصار از طولانی شدن پستم و جهت مطالعه ی حضرتعالی، میتوانید به تاپیک زیر مراجعه کنید:
علی ایُّ حال، بنده علیرغم میل باطنی خودم به سوالات مطرح شده ی شما، صرفا برای روشنتر شدن برخی مسائل میپردازم ولی باز هم اعلام میکنم که از نظر من شخص مشائی و نظریات غلط او مهم و معضل است و نه چیزی به نام جریان انحرافی! امیدوارم که موضوع اصلی مناظره در ادامه تحت تاثیر این موضوع، به بیراهه نرود.
با توجه به سخنان مشایی، موضع گیری های او و رئیس جمهور، فرمایشات رهبری و خط مشی رسانه ها و منتقدین دولت در اینجا چند سوال مطرح می گردد:
1- آیا مخالفین دولت و مشایی به توصیه های رهبر فرزانه انقلاب (اگر جرم کسی هم در دادگاه ثابت شد باز هم نباید نام این مجرم برده شود و برای خانواده او ....)عمل کرده اند ؟
این موضوع رو رهبر انقلاب در باب جرائم شخصیِ افراد، مطرح کرده اند. مثل فرد گمنامی که دزدی یا اختلاس کرده و یا مسائل نامشروع جنسی داشته و یا ... که این برگرفته از صفت ستار العیوب بودن خداست. اما در باب تخلفات افراد صاحب منصب و کسانی که در پستهای تصمیمگیر و حساس جامعه ی اسلامی حضور دارند و مشهور اند به طوری که رفتار و یا گفتارشان بر روی عده ای تاثیر میگذارد، نظر مقام معظم رهبری مطمئنا همان سیره ی امیرالمومنین(ع) است که در مورد شخصی به نام عثمان بن حنیف، والی منصوب حضرت علی(ع) در بصره عمل نمودند. وی به دلیل اینکه تنها در یک میهمانی که توسط اشراف تدارک دیده شده بود (تازه آن هم با مال حلال!)، شرکت کرد، به جرم بی خبری از حال محرومین و فقرای بصره، مورد مواخذه ی شدید امیرالمومنین(ع) قرار گرفت و عزل شد و آبروی او در کل بلاد اسلامی رفت. حضرت علی(ع) در مسجد کوفه خطابه ای در مورد آن شخص داشتند و همچنین نامه ی شماره ی 45 نهج البلاغه هم در مورد اوست. از این دست برخوردهای امیرالمومنین(ع) با کارگزاران خود، در تاریخ باز هم دیده میشود. از جمله والی منصوب حضرت در مصر (پیش از انتصاب مالک اشتر که الان متاسفانه اسمش یادم نیست) که وی در مورد مساله ی گرفتن زکات از برخی روستاهای کوچک در بیایانهای دور افتاده ی مصر، سهل انگاری کرده بود و ...
متاسفانه، این سوال شما نشات گرفته از همان مساله ای است که قبلا هم بدان اشاره کردم:
متاسفانه برخی از طرفداران 2 آتیشه ی احمدی نژاد و مشائی هم مشابه همین رویه را دارند به این معنا که فرمایشات مقام معظم رهبری رو برای خودشون تفسیر به رای کرده و بلافاصله نتیجه گیری دلخواه خودشون رو ازش میکنن.
متاسفانه این اخلاق ناشایست، در حامیان مشائی، ریشه دوانده است. (بیچاره مقام معظم رهبری که در دل خود چه میکشند!)
2-در برابر اینهمه تهمت و افترا آیا آقای مشایی مقابله به مثل کرده است ؟ آیا تهمت افترا و .. به گروه مقابل زده یا خیر؟
خودش که نه! اما حامیان و اطرافیان وی، تا جایی که امکان داشته از خجالت برخی دیگر درآمده اند! اگه خودتون تمایل داشته باشید میتونم گوشه ای از دریای توهینها و افتراهایی که فقط نسبت به شخص آیت الله مصباح در برخی از سایتهای وابسته و طرفدار مشائی آمده را برایتان نقل قول کنم. البته برخی توهینها آنقدر زشت است که گمان نمیکنم خود جنابعالی هم موافق باز نشر آنها باشید. سوال مهمی هم که اینجا جا دارد پرسیده شود این است که تا کنون، این طرفداران متعصب جناب مشائی، چقدر هجمه ی توهینهای خودشون رو به سمت شخصی که به اعتقاد شما و خود آنها، واژه ی جریان انحرافی را اولین بار رایج کرد، برده اند؟ آیا درباره ی او هم شبنامه توزیع کرده اند؟ و یا اینکه چون صرفا احمدی نژاد در مجمع تشخیص مصلحت با وی عکس یادگاری انداخته است، همه چیز خوب و مرتب است و آن شخص انسان وارسته ای شده است؟!؟
3- طرف مقابل چطور یعنی دولت و مشایی به توصیه های رهبری عزیز انقلاب در جهت ایجاد آرامش در جامعه و پرهیز از جنجال سازی عمل کرده اند ؟
خیلی متوجه منظور سوالتون نشدم. اما عرض کنم که مشائی اگرچه در ظاهر، خودش سخنرانیهای قبل خود را در دستور کار ندارد و به اصطلاح مانند سابق معرکه نمیگیرد، اما بار عمده ی مسئولیت پیشین خود را در عرصه ی نظریه پردازیهای جنجالی به عهده ی برخی شاگردان و نزدیکان خود گذارده است و آنها حتی یک روز هم کار را روی زمین نگذاشتند. همین دیروز (جمعه 31 شهریور 91) در همایشی کشوری در تهران که مدعوین آن از تمام نقاط کشور و به طور نسبتا خصوصی هم دعوت شده بودند، آقایان بهمن شریف زاده و عبدالرضا داوری و تنی چند از فعالان وبلاگ نویس حامی مشائی به تبیین و تشریح نظریات مشائی مشغول بودند. (جزئیات این جلسه هم بنا به مصلحت، به صلاح نیست که در فضای علنی سایت منتشر شود) خب مشخص است که هدف از این جلسات چیست؟ هدف آن است که این نظریات روی مغز کسانی که آمادگی پذیرش آنها بیشتر از سایرین است، اثر خودش را بگذارد تا آنها هم در شهرهای خود ناخواسته به مبلغ این افکار تبدیل شوند. آیا به نظر شما، این جلسات مخفیانه و پشت پرده، عمل به توصیه ی مقام معظم رهبری در راستای پرهیز از جنجال سازی است؟ ضمن اینکه فضای تخریب و توهینی که در پاسخ به سوال قبلی شما مفصلا اشاره کردم نیز مصداق جنجال سازی از طرف آنهاست. از نظر من، طیف طرفداران مشائی اگر سهمشان در جنجالی شدن فضا در مورد موضوع جریان انحرافی، از منتقدین گاه افراطی این موضوع، بیشتر نباشد، کمتر هم نیست.
4- آیا بزرگانی که بزرگترین فتنه پس از اسلام را پیش بینی کردند و عامل بوجود آورنده آن را هم (گروه انحرافی)معرفی کردند . آیا نتوانستند بازی کردن بسیاری از دستگاههای تبلیغاتی داخلی را در پازل دشمن ببینند و (حتی تذکرات مکرر رهبری انقلاب را نیز نشنیده گرفتند )
در پاسخ به این سوال، به طرح این پرسش بسنده میکنم که: آیا مشائی و اطرافیان و طرفداران او نیز علیرغم بصیرتی که از آن مدام دم میزنند و ادعای بصیرتشان در پاره ای اوقات، گوش فلک را کر میکند، نتوانستند برای یک لحظه هم ببینند که دارند با مواضع دشمن شاد کنِ خودشون، کاری میکنند که دشمنان بتوانند پازلی برای ایجاد فتنه در کشور طراحی کنند؟! چرا به جای انتقاد از باعث و بانی این فتنه، باید از کسانی که نسبت به آنها امر به معروف کرده اند و یا انتقاد داشته اند، انتقاد کرد و پازل دشمن را به آنها گوشزد نمود؟
هرچند که در مثال مناقشه نیست، اما بنده از اینکه ممکن است شما از این قیاس بنده ناراحت بشوید، پیشاپیش و به طور جدی و خالصانه عذرخواهی میکنم. اما در مقام مقایسه اگر کسی به شما مطلب زیر را بگوید، چه جواب میدهید:
«چرا شیعیان، با اصرار و پیگیری زیاد مبنی بر تضییع حق خلافت حضرت علی(ع) باعث شدند که دشمن پازلی طراحی کند که شیعه و سنی را به جان هم بیندازد؟ مگر شیعیان نمیبینند که دشمنان آنها چه تدارکی برای آنها دیده اند؟ آیا بزرگانی که فتنه ی پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) را مطرح کردند و عامل به وجود آورنده ی آن را هم (گروه سقیفه بنی ساعده) معرفی کردند، آیا نتوانستند بازی بسیاری از دستگاه های تبلیغاتی برخی مسلمان نماها را در پازل دشمن ببینند؟»
بنده همونطور هم که بارها و بارها عرض کردم، با کارهای افراطی برخی علیه جریان انحرافی، مخالفم، اما این بدان معنا نیست که مشائی و نظریاتش از هر نقدی مبراست و همه ی منتقدان در حال اشتباهند. تذکرات مقام معظم رهبری هم در باب این است که افراط گرایی نشود و این مساله جای مسائل اصلی را نگیرد:
... والّا من نه اعتراض ميكنم به اينكه شما چرا از زيد يا عمرو خوشتان مىآيد يا بدتان مىآيد؛ نه، ممكن است خوشتان بيايد، ممكن است بدتان بيايد - ايرادى ندارد - و نه اعتراض ميكنم كه چرا آن ايراد را يك وقت به شكلى كه يك مفسدهاى نداشته باشد، بر زبان آورديد؛ آن هم به نظرم اشكالى ندارد. ...
باز هم تاکید میکنم که بنده وکیل مدافع افراطیون ضد مشائی نیستم. بنده انتقاداتم رو در تاپیکی که خدمتتون معرفی کردم، جمع کردم. اگر نسبت به آنها ایرادی وارد میدانید، بیان کنید.
5- آیا دستگاه قوه قضاییه در برخورد با تهمت زنندگان و تخریب کنندگان جو روانی جامعه (از هر دوطرف)به وظائف خود عمل کرده یا خیر . (همانگونه که با عوامل تهمت زنندگان به فائزه هاشمی عمل کرد )
این سوال حقیقتا خارج از موضوع مناظره است و چیزی جز فرافکنی نیست. چون جواب به آن لزوما دردی از موضوعات بحث ما را هم دوا نمیکند. قصور در انجام تکلیف از سوی قوه ی قضائیه و یا وظیفه شناسی دقیق آن دستگاه، نه موجب برائت مشائی از گفته ها و مواضعش میشود و نه موجب مقصر شناخته شدن منتقدین آن مواضع. اصلا این دو مقوله به هم چه ربطی دارند؟ متاسفانه بنده هدف شما رو از طرح این سوال متوجه نمیشوم. امید است که مجددا شاهد چنین فرافکنیهایی نباشم.
===============
===============
1- بر عکس چیزی که برخی فکر میکنند، مشایی دارای تفکرات و ایدئولوژی مشخصی نمی باشد.
2- برخی او را فراماسون، دارای تفکرات نزدیک به انجمن حجتیه، اومانیست، سکولار و غیره می دانند. البته از نظر بنده هیچ کدام از این مسائل صحت ندارد.
3- وصل کردن وی به خارج نیز اشتباه می باشد.
با کلیاتش موافقم و همنظر با جنابعالی هستم. اما این نکته را هم بنده میخواهم اضافه کنم که مشائی در تعبیر بنده ی حقیر «نان به نرخ روز خور» است. بدین معنا که در جهت مطرح شدن و ایجاد جو ناسالم فرهنگی و روانی در جامعه (که از نظر من جزء اهداف مشائی است) هر از گاهی و بنا به مصالح و شرایط زمانه، هر بار به یک یا چند تفکری که در مورد دوم اشاره کردید، نزدیک میشه و پس از اینکه با مخالفت برخی بزرگان حوزه مواجه میشه و متوجه میشه که ماهیت اون تفکر بعد از روشنگریهای برخی، برای عموم روشن شده و در اصطلاح این حربه برای او سوخته شد، به سراغ مستمسکهای بعدی میرود.
-----------
بنده در پایان سوال خاصی ندارم. چون اکثر سوالاتم رو در متن عرایضم پرسیدم. همچنین احساس میکنم که فضای بحث تقریبا روشن شده و این مناظره به قسمتهای پایانی خودش داره نزدیک میشه. اما همچنان در صورتی که جنابعالی سوال مطرح نشده ای در ذیل موضوع اصلی بحث دارید، آماده ی پاسخگویی هستم.
از تاخیر به وجود اومده در پاسخگویی نیز عذرخواهی میکنم.
موفق باشین.
91/7/1
[SIGPIC][/SIGPIC]
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ][برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]- [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ. (صلوات خاصه امام رضا علیه السلام)
سلام بر طبق توافقات قبلی قرار بود فقط بر روی شخص احمدی نژاد و دولت وی بحث بشه ولی جناب حمید با زیرکی تمام، بحث را به سمتی که میخواستن هدایت کردند یعنی تمرکز بر روی مشایی!
بنده همونطور که عرض کردم نه قصد دفاع از مشایی رو دارم و نه اون رو وطیفه ی خودم میدونم. در ضمن برادر عزیزمون اصرار زیادی دارند که در صحبتهاشون طرفداران احمدی نژاد و مشایی رو در کنار هم قرار بدن در صورتی که این یک اشتباه محضه.
رای ما فقط و فقط به شخص احمدی نژاد بوده و در واقع داریم از گفتمان سوم تیر دفاع میکنیم و مسئله ی مشایی رو یک مسئله ی فرعی (بر طبق نظر رهبری) می دونیم. با هیچکس هم عقد اخوت نبستیم و از احمدی نژاد تا جایی دفاع می کنیم که بدونیم همچنان پایبند به ولایت فقیه و رهبری و در فکر خدمت رسانی به مردم هستند.
پس از اینجا به بعد بنده حرف یا دفاعی در خصوص مشایی بنده ندارم (هر چند پاسخ هایی برای تک تک مطالبی که گفتین وجود داره ولی برای رفع بعضی سوءتفاهم ها از اون صرف نظر می کنیم).
اما اکثر فرمایشات خود جنابعالی و همچنین منویات مقام معظم رهبری که به عنوان پاسخ بنده ارائه فرمودین، در حقیقت باز بر میگردد به همین مقایسه ی بین دولتهای نهم و دهم با دولت های پیشین که در پی شایعات مخالفان همیشگی نظام مطرح شده و میشود. بنده هم این فرمایشات رو قبول دارم و از قبل خودم به این تفاوت بین روسای جمهور قبلی با احمدی نژاد قائل بودم. بحث ما بر سر مقایسه ی احمدی نژاد با خودش است نه با دولتهای قبلی! بنابراین این تکه از پست شما رو با کمال احترام، فرافکنی از بحث اصلی میدونم:
احتمالا نقل قول های مطرح شده را به خوبی مطالعه نکرده اید وگرنه بنده را به فرافکنی متهم نمی کردید:
مثلا هدف از نقل قول اول فقط این جمله می باشد:
"در شرايط كنوني اختلاف نظر هست و من هم برخي مسائل را قبول ندارم اما الان اگر رهبري چيزي بگويد، رئيس جمهور ميپذيرد و به آن عمل ميكند "
و این در جواب شما مبتنی بر فاصله گرفتن نسبی رئیس جمهور در خصوص رهبری و ولایت می باشد.
مگر این سخن در جمع اعضای جامعه مدرسین حوزه ی علمیه بیان نشده؟ آیا این افراد هم جز مخالفین نظام هستند؟
بنده در هیچ کدام از نقل قول ها دولت ها را با یکدیگر مقایسه نکردم.
شما فقط یک مثال، فقط یک مثال از سوء استفاده وزرا یا رئیس جمهور یا معاونان از بیت المال یا موقعیت سیاسی خود یا اختلاس (در زمان ماموریتشون در هیئت دولت)، یا خرج های بی فایده و اسراف گونه را به عنوان نمونه بیان کنین اونوقت بنده حرف خودم مبنی بر پاکدستی دولت نهم و دهم رو می پس می گیرم!
اما این یعنی نه اینکه فرمایشات مقام معظم رهبری، محلی از اعراب ندارد و یا خدای نکرده این دولت مورد تایید رهبری نیست. بلکه در فرمایشات مقام معظم رهبری، هر چه که از عمر دولت نهم و دهم گذشته است، انتقادهای بیشتری (چه در مقام سخن و چه در مقام عمل) دیده میشود که در سالهای ابتدایی دولت احمدی نژاد خبری از اینها نبود. شاید یک دلیلش این باشه که در اوایل کار، هنوز شرایط اصطکاکی بروز نکرده بود که این خوب میتواند طبیعی باشه (تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد) اما در حقیقت انتقاد واقعی بنده به عنوان فردی که قلبم برای اعتلای نظام میتپد اینه که چرا در برخی موارد، مقام معظم رهبری یک انتقاد از یک موضوع و یا یک فرد خاص رو چند مرتبه مطرح فرمودند؟
کاش در این خصوص مثالی هم می زدید.
یه جورایی شما هم دارین صحبتهای که در صدای آمریکا و بی بی سی فارسی پخش میشه رو به گونه ای دیگه تکرار می کنید. بروز اصطکاک یعنی چه و بین چه کسانی؟ رهبری و رئیس جمهور؟ رئیس جمهور و علما؟ رئیس جمهور و مردم؟ شرایط اصطکاک یعنی چه؟
فکر نمی کنید این حرفا بیشتر حرفهای رسانه ها باشه تا حرفهای خودتون؟
آیا انتقادهای رهبری بیشتر مدیریتی و اجرایی و تصمیماتی بوده یا به خاطر حاشیه ها؟ انتقادهای مدیریتی ایشون از همون ابتدای دولت نهم تا حالا وجود داشته و مستقیم یا به صورت پند و اندرز بوده. انتقاد از حاشیه هاسازی هم نسبت به دولت وجود داشته و هم نسبت به برخی منتقدین مغرض و تخریب گر.
سوال اینجاست که اساسا احمدی نژاد چرا این بهانه را از اول ایجاد کرد؟ چرا از این قبیل بهانه ها در 3 سال ابتدایی دولت نهم به دست کسی نمیداد؟ چرا احمدی نژاد در 3 سال ابتدای دولت نهم، اگر بنا بر فرض هم که نظرش در برخی موارد با نظر مقام معظم رهبری متفاوت بود (که تفاوت نظر بنا به گفته ی خود حضرت آقا وجود داشته و امری طبیعی است)، منجر به تفویت مصلحت نمیشد تا حضرت آقا جلوی آن را بگیرند؟!
فرض رو بر این میزاریم که حرف شما درسته و یک اختلاف بین رئیس جمهور و رهبری پیش اومده و رئیس جمهور این وسط قهر کرده!
ببینید رئیس جمهور هم در یکی از سخنرانی هاشون گفتن رابطه ی بین رئیس جمهور و رهبری یک رابطه ی پدر و فرزندی است (نقل به مضمون) .
به نظر شما این حرف یعنی چه؟ مگر در خانواده ای میشه که کدورتی پیش نیاد یا اینکه بین پدر و فرزند اختلافی نیفته ولی معمولا این اختلافات در کوتاه مدت یا بلند مدت حل میشه. آیا صحیح است که ما این اختلافات درون حکومتی رو بزرگ کنیم و خودمون بر آتیش اون اضافه کنیم؟ از طرف دیگه هم اپوزیسیون خارج نشین و ضد انقلاب شروع به بهره برداری سیاسی کنه؟
بنده هنوز نقش رسانه ها رو در بزرگنمایی این دست مسائل جدی و پر رنگ میدونم.
در زبان فارسی ضرب المثلی داریم که می گوید: خان می بخشد ولی خانزاده نمی بخشد! حال احمدی نژاد اگر اختلافی هم با رهبری داشته باشند باز هم بر ضرورت پرهیز از جنجال سازی و شایعه پراکنی تاکید می کنند ولی باز هم گوش عده ای به این حرفها بدهکار نیست.
البته به هیچ وجه قائل به این نیستم که احمدی نژاد داره بهانه دست عده ای میده. یک عده که واقعاً به دنبال حاشیه سازی هستند و مخصوصاً در این یک ساله تمام تلاش خود را برای القای حاکمیت دوگانه به کار گرفتن.
به قول معروف همیشه بهانه برای فرد بهانه گیر وجود داره!
متاسفانه برخی از طرفداران 2 آتیشه ی احمدی نژاد و مشائی هم مشابه همین رویه را دارند به این معنا که فرمایشات مقام معظم رهبری رو برای خودشون تفسیر به رای کرده و بلافاصله نتیجه گیری دلخواه خودشون رو ازش میکنن. مثلا چون حضرت آقا فرمودند که «مسائل را اصلی و فرعی کنید» پس این یعنی حتما منظورشون اینه که صحبت و انتقاد در مورد افرادی چون مشائی و رحیمی باید ممنوع باشه و از نظر این افراد، کسانی که انتقاد میکنند، حتما ضد ولایت فقیه اند و یا در خوشبینانه ترین حالت و سبکترین اتهام، جلوتر از رهبری دارند حرکت میکنند!!
بنده به هیچ وجه مخالف انتقاد نیستم ولی جای مسائل اصلی و فرعی نباید در این بین عوض بشه. در پست قبلی مثالی زدم و برای اثبات اون هم مدرک آوردم. در سالی که جهاد اقتصادی نام داشت، عده ای با برجسته کردن یکی مثل مشایی، عملاً سال جهاد اقتصادی رو به ورطه ی فراموشی سپردند. هزینه های این رسانه های مخالف از کجا تامین می شود؟ آیا از پول بیت المال نیست؟ بنده به شخصه راضی نیستم که این پول خرج برخی دروغ بافی ها و توهمات و مخالفت های کورکورانه ی عده ای خاص شود. یکی میگه جریان انحرافی (بخوانید طرفداران مشایی) در جنگل های شمال تحت آموزشی نظامی بودن ولی ما توطئه ی اونها رو خنثی کردیم! یکی دیگه میگفت جریان انحرافی میلیاردها تومن پول داره خرج انتخابات میکنه تا نمایندگان خودش رو به مجلس بفرسته! مدعی دیگری میگفت اینها با یک ترفندهایی بر روی احمدی نژاد تاثیر می گذارند که خودش هم نمی فهمد! و ... .
واقعا این مسائل اثبات نشده و جنجال برانگیز مساله ی اصلی کشور است؟ اندکی به ما هم حق بدهید که در خصوص شایعات و حرف و حدیث های پیش آمده با دیده ی تردید بنگیرم.
هزینه هایی که این قبیل سخنان و شایعات بر دوش نظام می گذارد به مراتب بیشتر از هزینه های مشایی و طرفدارانش می باشد.
یعنی منظورتون اینه که احمدی نژاد هم دقیقا به این علت مانند قبل از ولایت پشتیبانی نمیکند چون میخواهد که این شائبه تقویت پیدا کند؟؟ جناب مجنون الحسین! شما هم که تلویحا بر اشکالی که بنده وارد کردم صحه گذاشتید! اگر احمدی نژاد مانند قبل، تمام قد در برابر ولایت فقیه در انظار مخالفان نظام، تواضع و کرنش نشان دهد، طبق این تحلیل جنابعالی، این شایعه که مقام معظم رهبری از روی اجبار است که دارد احمدی نژاد را تایید میکند، خود به خود بر طرف میشود. آیا اینطور نیست؟!
سوء برداشت نشه لطفا. ممکنه بنده کمی در لفظ نتونسته باشم منظورمو خوب بیان کنم. غرض بنده این بود که عده ای این وسط هستن که دارن وانمود میکنن ما هرچه بیشتر به دولت حمله کنیم یعنی اینکه حمایتهای رهبری رو کمرنگ کرده ایم و این وسط هم رهبری و هم رئیس جمهور از هم جدا می مونن!
پس اگر ما میخوایم که رهبری رو نشونه بگیریم باید اول رئیس جمهور رو به عنوان فرد تحت حمایت رهبری هدف قرار بدیم. هم چهره ی ایشون این وسط نزد مردم تاریک میشه و هم رهبری تحت فشار قرار میگیرن. تاکید میکنم که این دسته افراد در حال وانمود کردن به جدایی و دوگانگی بین رهبر و رئیس جمهور هستن. امری که به وفور مخصوصاً در تحلیل های اپوزیسیون مشهوده و عده ای در داخل نیز خواسته یا ناخواسته به این شائبه ها دامن می زنند.
در مورد 2 پرونده ی اختلاس گفته شده، بنده هم با نظر شما مبنی بر اینکه نباید تا اعلام حکم، اظهار نظر کرد موافقم. (البته قرار بود زبق اعلام دادستان تهران، خرداد امسال رای دادگاه پرونده ی 3000 ملیارد دلار اعلام شود که هنوز اعلام نشده!) اما سوال اصلی بنده در واقع چیز دیگری بود که هنوز بی جواب مانده:
چرا در دوران 3 سال اول دولت نهم، خبری از این اختلاس ها در کشور به گوش نمیرسید و یا چیزی کشف نمیشد! اختلاسهایی که از بس بزرگند، بی شک بدون تخلفات برخی از مدیران رده های میانی و بالادستی برخی وزارتخانه ها، امکان به وقوع پیوستن نداشت! (پاسخ به این سوال حتما مستلزم منتظر ماندن تا رای نهایی دادگاه نیست و لزوما هم قرار نیست به کسی اتهام ناروایی بابت پاسخ دادنش، چسباند.)
اولا سه هزار میلیارد تومان نه سه هزار میلیارد دلار!
دوما برادر عزیز اگر شما یک دهم وقتی که صرف پیگیری امور و افکار جناب مشایی و موشکافی اونها میکردین،صرف دیدن اخبار روز می کردین الان مدعی نبودید که نتیجه ی دادگاه اختلاس 3000 میلیاردی اعلام نشده!!! [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
ببینید احمدی نژاد همون سال 84 از ضرورت بازنگری در خصوص در بانکداری و لزوم هر چه بیشتر نظارت دولت بر بانکها سخن گفتن ولی این وسط عده ای با هیاهو و جار و جنجال مدعی شدن که این خلاف قانون اصل 44 هست و باید دست بانکها رو باز بزاریم تا خودشون، روابط بین بازار و سرمایه رو تنظیم کنن! یعنی همون تفکرات لیبرالیسم اقتصادی.
حالا به نظرتون چرا وقتی صحبت از کاهش نرخ سود بانکی به میون میاد دوباره عده ای جنجال به راه میندازن و اون رو دستاویزی برای کاهش اعتبارات به قشرهای ضعیف قرار میدن؟ همین سرمایه ی بانکی رو می بینیم که در خدمت قشرهای مرفه قرار می گیره یا اینکه صرف کارهای غیرضروری میشه.
فکر نکنم صد نفر مثل احمدی نژاد هم در این باره بتونن کاری بکنن!
این ضعفهای مدیریتی رو نمیشه لزوماً تقصیر دولت انداخت. وقتی فساد بزرگی مثل 3000میلیارد اتفاق میفته مشخص میشه که این یه کار برنامه ریزی شده و هماهنگ بوده و دست عده ی زیادی در کار هست. متاسفانه از برخی خلاهای قانونی و سوءاستفاده از قانون هم در این راه به کار برده میشه و برخی چشم پوشی ها و اغماض ها نیز خودش دست به دست هم میده تا یه اختلاسی به این عمق و وسعت روی بده.
لینک اولی که گذاشتید صرفا توش مدعی شده که یک طلبکاری از خانم هدیه تهرانی بابت چک برگشتی شکایت کرده و بعد بلافاصله (طبق همون سنت اشاره شده در بین طرفداران مشادی: تفسیر به رای و نتیجه گیری دلخواه) ادعا شده که اگه هدیه تهرانی واقعا پول از مشائی گرفته چرا طلب شاکی خودش رو نداده؟
بنده همونطور که در ابتدای پست هم گفتم بهتره در این خصوص نظری ندم چون به هیچ وجه ربطی به مساله ی مورد بحث ما (احمدی نژاد و دولت اون) نداره و صرفاً یک امر حاشیه ای و شخصی به حساب میاد.
ولی حالا چون مطرح شده مجبور به پاسخگویی هستیم.
مشکل شما اینه که به هیچ وجه لینک دوم بنده رو مطالعه نکردید وگرنه هم متوجه آمار و ارقام واقعی می شدید و هم جعلی بودن خبر خرید مشایی از نمایشگاه رو می فهمیدید!
واقعاً به نظرتون گرفتن یه عکس این همه مشکل زاست؟ آیا وقتی تصویر محمد علی ابطحی و فاطمه معتمدآریا هم منتشر شد دوستان ما اینگونه شعار وا اسلاما سر میدادند؟
اما در مورد جلساتی که تحت عنوان دیدار با طلاب و روحانیون منتخب استانها صورت میگیرد هم ذکر این نکته خالی از لطف نیست که مدعوین جلسه، تا حدودی گزینش شده اند و مشخصا از کسانی که از میان علما و روحانیون، انتقاداتی (هرچند کوچک) به مواردی در دولت داشته اند، دعوت نمیشود. اصولا دیداری که میزبانش علما و طلاب باشند و احمدی نژاد، میهمان آن باشد، اهتمام و اهمیت روحانیت در کردار احمدی نژاد را نشان میدهد، نه آن دیدارهایی که میزبانش خود احمدی نژاد باشد و میهمانانش را هم برخی اطرافیان مساله دار احمدی نژاد، دعوت کنند. این اطرافیان مساله دار، همانهایی هستند که برخی از ضدانقلاب های فراری و فعالان بنیادهای آمریکایی دموکراسی خواه را هم به مراسم ایرانیان مقیم خارج هم دعوت کرده بودند
آیا برای تایید حرف خود مبنی بر گزینشی بودن مهمانان جلسه دیدار با طلاب و روحانیون مدرکی هم دارید؟ اگر ندارید پس لطفا این مباحث رو مطرح نکنین و از زدن حرفهایی که اندکی بوی تهمت میده هم خودداری کنید! در خصوص مراسم ایرانیان خارج از کشور هم صحبتهایی زیادی دارم ولی از آنجا که به مصلحت سایت و خودم نمی بینم پس از بیان آنها خودداری می کنم.
این فرمایشات مقام معظم رهبری، در سال 81 و در اوج دینگریزی افرادی در دولت خاتمی ایراد شده و اصلا ارتباطی با موضوع افاضات جناب مشائی ندارد. در واقع معظم له، هم از دوران خفقان فرهنگی موجود در دولت هاشمی و هم از بی بند و باری فرهنگی در زمان دولت خاتمی به طور همزمان انتقاد میکنند:
بنده هم نگفتم که این سخن مربوط به مشایی می باشد! اگر دقت کنید نوشته شده: پاسخ به نامه جمعى از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علميه در مورد كرسیهای نظریهپردازی.
همونطور که خودتون بهتر میدونین امام خامنه ای به شدت به دنبال اجرای طرح کرسی های آزاداندیشی بخصوص در دانشگاه ها و حوزه های علمیه می باشند و همگان رو قبل از اینکه هرچیزی به گفتگو در فضایی آرام و به دور از جنجال دعوت میکنن. «يك نفرى نظر فقهى مىدهد، نظر شاذّى است. خيلى خوب، قبول نداريد، كرسى نظريهپردازى تشكيل بشود و مباحثه بشود؛ پنج نفر، ده نفر فاضل بيايند اين نظر فقهى را رد كنند با استدلال؛ اشكال ندارد. نظر فلسفىاى داده مىشود همينجور، نظر معارفى و كلامىاى داده مىشود همينجور. مسئلهى تكفير و رمى و اين حرفها را بايستى از حوزه ورانداخت؛ آن هم در داخل حوزه نسبت به علماى برجسته و بزرگ؛ يك گوشهاى از حرفشان با نظر بندهى حقير مخالف است، بنده دهن باز كنممىكنم؛ نمىشود اينجورى، اين را بايد از خودِ داخل طلبهها شروع كنيد. اين يك چيزى است كه جز از طريق خودِ طلبهها و تشكيل كرسيهاى مباحثه و مناظره و همان نهضت آزادفكرى و آزادانديشى كه عرض كرديم، ممكن نيست. اين را عرف كنيد در حوزهى علميه؛ در مجلات، در نوشتهها گفته شود. يك حرف فقهى يك نفر مىزند، يك نفر رسالهاى بنويسد در ردّ او؛ كسى او را قبول ندارد، رسالهاى در ردّ او بنويسيد. بنويسند، اشكال ندارد؛ باهم بحث علمى بكنند. بحث علمى به نظر من خوب است.»
بيانات در ديدار جمعى از اساتيد، فضلا، مبلّغان و پژوهشگران حوزههاى علميه كشور1386/09/08
این موارد و موارد مشابه دیگری از این دست، مواردی است که در آن افرادی اقدام به نقد علمی نظریات مشائی و حامیانش کرده اند. اما هنگامی که مواجه میشویم با اینکه فردی که خود را شاگرد و برادر دینی مشائی معرفی میکند اعلام میکند که «هیچ کس حاضر به مناظره با من نبوده، نیست و نخواهد بود!» (در مصاحبه ی علنی با روزنامه ی اصلاح طلب شرق) باید حق داد که عموم افراد در ذهن خود، برای این قبیل روشنفکرنماها، حکم را هم صادر کنند.
واقعا شما اسم این دست مطالب رو نقد منصفانه و عادلانه و علمی میزارین؟ یک نقد یک طرفه! اون قسمتی رو که میخوان رو میگیرن و جواب میدن ولی به قسمتهای دیگه کاری ندارن! سیاست اون سایتهایی که این مثلا نقدها رو منتشر میکنن هم در نوع خودش جالبه! [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
حتی اگر فرمایش شما هم صحیح باشد و اکثر قریب به اتفاق این سایتها و وبلاگها، منافقانه و سالوسانه خودشون رو به دولت چسبانده باشند، بنده یکی از معروفترین این سایتها و وبلاگها رو سراغ دارم که از مدتها قبل، چراغ توهینها علیه آیت الله مصباح رو روشن کرد.
بنده هم مطالب این وبلاگ رو کم و بیش دنبال میکردم. بعد از مسدود شدن به سایت تبدیل ولی باز هم ***** شد. بعد از مدتی با سایت جدید به نام ندای قلب به کار خودش ادامه داد که باز هم فیل تر شد.
1- آیا شما تمام مطالبی که در مورد آیت الله مصباح وجود داشت رو به چشم توهین نگاه می کنید؟ از نظر بنده هر نقدی هر چند نادرست به معنای این نیست که داره به شخصیت مورد نظر شما توهین میشه همونطور که بنده تمام نقدها به احمدی نژاد رو توهین آمیز و تخریب گرایانه نمیدونم!
2- همونطور که قبلا هم گفتم مسئله ی طرفداری از مشایی و احمدی نژاد یک مسئله ی جداگانه ست. لزوماً به این معنی نیست که هرکسی از احمدی نژاد حمایت میکنه پس طرفدار مشایی هم هست.
نقدهای تند و تیز این وبلاگ به مذاق خیلیها خوش نمیومد به همین خاطر برخی ها به شدت دنبال این بودن که اون رو از دور خارج کنن و چون خود بنده نیز در قضیه ی رسانه ها دستی بر آتش دارم این مسئله رو به وضوح درک کردم.
کم نبودند وبلاگ ها و سایت هایی که به بهانه ی واهی حمایت از مشایی و جریان انحرافی فیل تر شدن و اجازه ی فعالیت به اونها داده نشد.
جناب مجنون الحسین!! این ادعا در جایی که همه ی طرفداران نظام (از جمله طرفداران احمدی نژاد نیز) مدام به فردی مانند میرحسین موسوی همین تذکر را میدادند که از گروه هایی مانند سلطنت طلبها، بهایی ها، مجاهدین خلق و ... برائت اعلام کنید، قابل قبول نیست! اگر به خود شما کسی بگوید که: میرحسین موسوی اصولا آدمی نبود که به برائت از توهین کنندگان به ساحت مقدس امام حسین(ع) و عزاداران روز عاشورا علاقه داشته باشد و برای همین برای او این کار مفهومی ندارد! شما این را از او قبول خواهید کرد؟! متاسفانه این قسمت از پست شما هم چیزی جز فرافکنی نبود.
قیاس مع الفارق نفرمایید برادر عزیز!
احمدی نژاد کجا و میرحسین کجا؟! میرحسین قبل از هر اتفاقی بیانیه ای صادر می کرد و مردم رو به اعتراض فرا میخواند. بعد از وقوع حوادث (مثل روز عاشورا) هم توهین کنندگان به سالار شهیدان رو مردم خداجوی می نامید!!
آیا احمدی نژاد دستور این حملات رو صادر کرده و یا اینکه اونها رو حمایت و تشویق کرده؟ متاسفانه همونطور که در بالا هم گفتم شما هر نقدی به آیت الله مصباح رو به منزله ی توهین و جسارت به ایشون میدونین در صورتی که حضرت آقا در جایی فرمودند حتی میتوانید بنده رو نیز نقد کنید!
سوال مهم تر این است که مگر کسی که نقدی وارد میکند حتما باید آشنایی دیرینه با فرد مورد انتقاد داشته و همراه همیشگی وی بوده باشد؟ مثلا به طور مثال اگر خود حضرتعالی در مورد وهابیت و عملکرد مفتی های سعودی انتقادی میکنید، حتما با اونها آشنایی داشتید و یک عُمر همراه اونها بودید؟ نقد به گفتمان است نه به شخصیت! از حرفها، مقالات و مواضع یک فرد میتوان به اندیشه ی وی پی برد و در صورت لزوم میتوان آن اندیشه را نقد کرد. حتما که نباید آشنایی این وسط وجود داشته باشد. در بحث فراماسونری هم مقصود نه آن گروه معروف قدیمی در اروپاست. بلکه منظور نحوه ی کار تشکیلاتی است که مشابه همان است
بنده هم معتقدم باید گفتمان را نقد کرد نه شخصیت را ولی باز هم سوال میکنم...چه کسی بیشتر از احمدی نژاد به طرز تفکر و شخصیت وی آشنایی دارد؟ آیا شما همه ی افکار و اندیشه های مشایی را مطالعه کرده اید؟ آیا همه ی ایشان از روی جهل و ضدیت با مبانی دینی می باشد؟ آیا تمام حرفهای ایشان را باعث گمراهی می دانید؟ آیا....؟
بحث علمای وهابی و مشایی هم یکی دیگر از مصادیق قیاس های نامناسب شما می باشد. وهابیت نه تنها از نظر دینی و فقهی و نگرشی با شیعیان (و سایر ادیان) مشکل دارند بلکه از نظر فیزیکی نیز شیعیان را سد راه خود می بینند و خواستار نابودی آنها هستند. آیا خطر فیزیکی و جبری آنها هم نیاز به اثبات دارد؟!
منظور از فراماسونری هم تفکرات ضد دینی و ضدالهی و همچنین تبلیغات ناسیونالیستی آنها می باشد نه ساختار بیرونی و تشکیلاتی آنها!
اگه در این باره نظر شخصی خود بنده را بخواهید عرض خواهم کرد که احمدی نژاد در ابتدا بر سر قضیه ی مشائی بر سر لج و لجبازی افتاد و تصور کرد که اگر مشائی را کنار بگذارد، ابهت و حیثیتش از دست میرود و خواست تا نشان دهد که موضوع عزل مشائی از معاون اولی، اتفاقی بوده که حواشی غلط منجر به آن شده.
بنده در خصوص نظرات شخصی شما نمیتونم نظری بدم. به قول مولانا: هرکسی از ظن خود شد یار من!
ولی به همون قضیه ی شناخت از مشایی برمیگرده که قبلا اشاراتی داشتم.
.................................................. .................................................. ............................ همون طور که در ابتدای عرایضم هم گفتم قصد بنده پاسخگویی به شائبات پیش آمده در خصوص شخص اسفندیار مشایی نبود ولی بحث به گونه پیش رفته که بالاجبار و ناچاراً ملزم به پاسخگویی در اون موارد شدیم.
خب! این در کجاش اسمی از اسلام برده؟ آیا خیزش عظیم و بزرگی که اخیرا در پی اهانت به پیامبر گرامی اسلام(ص) در اغلب همین کشورهای منطقه صورت گرفته و در پی اون سفارتخانه های کشورهای غربی، یکی یکی داره بسته میشه، باز هم بهار انسانی و بهار بشریه؟ .....
شما رو ارجاع میدم به گفته ی قبلی خودتون:
علیرغم تاکید مکرر مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه تحولات خاورمیانه ناشی از بیداری اسلامی در منطقه است، اما احمدی نژاد در آخرین اظهار نظر خود در این رابطه که به سخنرانی قبل از خطبه های نمازجمعه روز قدس باز میگردد، کماکان معتقد است که مقوله ی «اسلام» در تحولات منطقه نقشی نداشته و همه ی مردم از روی حس «انسانیت» خود اقدام به سرنگونی پادشاهان و حکام ظالم منطقه کرده اند
.
خب حالا نقل قول بنده کجا و اون حرف شما کجا؟! چیزی که بنده آوردم رو احمدی نژاد در پاسخ به یک نفر دیگه گفته بود و هیچ ربطی به تفکرات ایشون نداره. ولی باز هم کلی گویی کردین و هیچ مدرکی دال بر اثبات صحبتهای خودتون نیاوردین!
رييس جمهور با اشاره به نامگذاري تحولات منطقه به نام بهار عربي از سوي غربي ها تصريح كرد......(خودتون در مورد این جمله قضاوت کنید»!)
تعریف شما از بیداری اسلامی چیه؟ تعریفتون از واکنش به توهین به پیامبر چیه؟ یعنی میگین به اگر بیداری اسلامی صورت نگرفته بود، مردم نسبت به توهین به پیامبر(ص) واکنش نشون نمیدادند؟ یا اگر مردم کشوری واکنش نشون ندن پس گفته های رئیس جمهور باطله!!
واقعا که این یه مغلطه ی بزرگ در گفتار شماست. از یه طرف میگین احمدی نژاد معتقده شعار احترام به ادیان ملت ها شعاری بشریه، از طرف دیگه هم میگین پس چرا این کشورها عکس العملی در مقابل توهین به پیامبر(ص) نشون نمیدن!!! یعنی نقش دولت های مطبوعشون رو هم دارین نادیده می گیرین. [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
آیا صرفا به خاطر اینکه حدود یکسال پیش تظاهراتی در آمریکا از سوی قشر فقیر و بیکار آمریکا (که در اکثریت هم هستند) در اعتراض به سرمایه داران این کشور برگزار شده، آیا میشه اینطور وانمود کرد که مبانی اجتماعی اسلام (مانند عدالت، مساوات، توجه به قشر محروم و ...) اصلا ربطی به اسلام نداشته و آرمانهایی اومانیستی است؟ ......
مشکل شما اینه که کشورهای غربی و اسلامی رو در یک سطح قرار میدین. یک آمریکایی که فقط به داشتن یک شغل و مسکن فکر میکنه و هیچ دغدغه ای نسبت به دین و فرهنگ، نظام سیاسی و اقتصادی و ایدئولوژی حاکم نداره و خواهان تجدیدنظر اساسی در روابط بین المللی نیست رو هم تراز همدیگه میزارین؟! برای رسیدن به بلوغ فکری و سیاسی نیاز به گذشت زمان و بوجود اومدن شرایط ذهنی- روانی و تشکیلاتی هست وگرنه هیچ فشاری و تغییر در نوع حکومت از سوی مردم اتفاق نمیفته و فقط فطری بودن عدالت در ذهن بشر کافی نیست.
«رييس جمهور در پاسخ به اينکه چرا از واژه بيداري انساني بجاي بيداري اسلامي استفاده ميشود؟ گفت: انسان و اسلام هر دو در راستاي هم هستند و اسلام جز براي تعالي انسانها نازل نشده است، بايد به موازات مطرح کردن چارچوب مطلوب مديريت جهاني، عدالت، کرامت انسانها و توحيد و يگانهپرستي را نيز مطرح کنيم.» (دیدار با حامیان)
اینکه گفتین وانمود میشه مبانی اجتماعی اسلام (از نظر احمدی نژاد) اصلا ربطی به اسلام نداشته و آرمانهای اومانیستی است رو هم براش مدرکی نیاوردید! به خوبی مشخص هست که شما تعریف دقیق و روشنی از تفکرات اومانیستی ندارین و صرف اینکه لغاتی مثل آزادی، برابری، عدالت و احترام مطرح میشه، اون رو به مثابه معارضه همسانی با اومانیست و ضدیت با تفکرات اسلامی تلقی میکنین!
روانبخش از اعضای منتقد دولت در جبهه پایداری تأکید کرد بخشی از بیداری اسلامی شکل گرفته در خاورمیانه و جهان اسلام مرهون زحمات دکتر احمدینژاد است. این عضو جبهه پایداری که با یک سایت خبری گفتوگو میکرد، همچنین گفت: «دولتهای نهم و دهم، سیاست انفعالی دولتهای سازندگی و اصلاحات را به سیاست فعال در عرصه بینالمللی تبدیل کرد و سیاست خارجی احمدینژاد منجر به بروز و ظهور کارآمدی نظام و الگوپذیری و علاقهمندی ملتهای مسلمان و آزادیخواه شد.» شبکه ایران، 9/6/91 [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
لینک تصویری ای که در اون تاپیک هستش انصافا کامل نیست و وسط سخنرانی به یکباره تموم میشه. بنابه درخواست شما متن کامل صحبتهای جناب مشائی رو از روی نسخه ی ویدئویی خودم پیاده کردم:
بنده نتونستم فایل شما رو دانلود کنم. امیدوارم دوستان دیگه تونسته باشن!
البته خوب بود توضیحات دیگه ی ایشون رو هم می شنیدین شاید به قضاوت درباره ی اون کمک بیشتری می کرد. [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
.................................................. .........................
در بحث فرهنگی:
1-«احمدینژاد گفت: با یکی از کسانی که قبلاً به ایشان ارادت داشتیم و الآن هم دوستشان داریم، چهل و پنج دقیقه صحبت کردیم که تمام این چهل و پنج دقیقه به فحش و ناسزا به دولت گذشت.
تهمتهای دزدی، جادوگری، رمالی به دولت نثار کرد و گفت تمام مسایل و برنامههای فرهنگی شما از ارزشها و از مسیر اصلی منحرف است. من گفتم شما یک موضع دولت را نشان بدهید که مخالف فتواهای رهبری باشد. گفت: ورزشگاهها! من گفتم من با رهبری صحبت کردم، رهبری گفتند در دولتهای دیگر بخاطر اینکه سوءاستفاده و بهرهبرداری سیاسی ممکن بود بشود، اجازه ندادم ولی ایشان به بنده اجازه دادند. بعد چون فضا خراب شد، ایشان فرمودند موضوع را جمع کنید چون فعلاً مسأله اول مملکت این نیست.
احمدینژاد با بیان اینکه بعد از موضع رهبری در قبال کار فرهنگی (مظلومیت فرهنگ) ما یک سال را سال کار فرهنگی دولت اعلام کردیم، گفت: در تمام سفرها کمیسیون فرهنگی تشکیل شد و مصوبات کمیسیون فرهنگی را به رهبری دادم و ایشان تأیید کردند. دقیقاً همان چیزهایی بود که رهبری فرمودند. » [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
همچنین باید تاکید کرد که فدراسیون های جهانی اصرار زیادی بر برگزاری بازی های تیم های ملی با حضور بانوان دارند و به همین خاطر فدراسیون های ورزشی ایران را تحت فشار قرار می دهند. مثلا در بازی اول تیم ملی والیبال مقابل ژاپن عده ی زیادی از بانوان به سالن امده بودند ولی به خاطر رفتار نامناسب عده ای تصمیم گرفته شد که بازی بعدی بدون حضور آنها برگزار شود.
البته با صحبت شما موافقم که آمدن بانوان به ورزشگاه نیازمند شرایطی است. بنده با ساختار و تفکرات حاضر مخالف حضور بانوان هستم و آن را در شرایط فعلی لازم و به صلاح نمیدانم.
2- بیشتر فرمایشات شما رو در این زمینه قبول دارم. در ضمن از نظر بنده طرفداران واقعی احمدی نژاد و کسانی که دغدغه ی دین و حجاب دارن به هیچ وجه با انتشار این گونه فیلم ها موافق نیستن و هیچ افتخاری براشون محسوب نمیشه! پس حساب این دو گروه رو هم باید از همدیگه جدا کرد.
اگر یادتون باشه در زمینه ی اقتصادی هم گفتم یه سری مشکلات ساختاری وجود داره و عده ای در این بین هستن که دارن سیاست های غلط غربی رو ترویج و اجرا میکنن. تشکیلات کنونی همون تشکیلاتی هست که در دولت قبلی(آقای خاتمی) نهادینه شده و بسیاری از دست اندرکاران و فیلم سازان و تفکرات اونها هم بازمانده ی این دوران هستن.
3-
چرا علیرغم فعالیت 7 ساله ی برخی فعالان فرهنگی دولت (که هر از گاهی برخی نظریاتشان مساله دار هم میشه) هنوز نتونستند موضوع حجاب رو از طریق شناخت و دریافت قلبی و منطقی برای نسل امروز ما جا بیندازند .....
جناب مجنون الحسین.... آیا رنگ و بوی جزئی وادادگی برخی افراد رو از اصول اسلامی در موارد یاد شده، مانند آنچه در دوران اصلاحات هم در حد اعلا وجود داشت، استشمام نمیکنید؟
قسمت اول سوالتون هیچ ربطی به بحث ما نداره. موضع دولت در خصوص حجاب همونی هست که از طریق هیئت دولت و رئیس جمهور اتخاذ میشه و صرفاً ادعاها و نظرات شخصی یک فرد غیرمسئول در این مورد بیانگر دیدگاه های دولت نیست.
فقط 30 درصد بحث فرهنگی (مانند تامین بودجه) بر عهده ی دولت هست. ما کلی دستگاه فرهنگی داریم که در این حوزه باید پاسخگوی عملکرد خودشون باشه. بنابر آمار رسمی در این دولت بیشترین بودجه برای کار فرهنگی در نظر درگفته شده ولی چه مقدار از اون دارای بازدهی بوده رو باید از دستگاه های مربوطه پرسید (مانند تبلیغات اسلامی، شهرداری ها، حوزه های علمیه و ...)
بنده به شما هم گفتم دیدگاه رئیس جمهور همون دیدگاه رهبری هست یعنی لزوم شناخت و آموزش امری مثل حجاب از طریق دستگاه های ذیربط. به نظرتون حالا کی این وسط شایستگی بیشتری برای آموزش داره؟ مسلما با دیدگاهی که دارین دولت رو مناسب این کار نمیدونین پس بهتره بریم به سراغ دستگاه های دیگه.
به هر حال کار فرهنگی و نتیجه ی اون به زمان نیاز داره و نمیشه در کوتاه مدت قضاوت کرد. در ضمن سرعت نفوذ تهاجم فرهنگی هم در کشور بسیار بالاست و روز به روز شکل اون در حال تغییره که همین نیاز به برنامه ریزی بهتر و همت مسئولین رو بیشتر میکنه.
البته مقایسه ی دولت خاتمی و احمدی نژاد هم در زمینه ی فرهنگی بسیار سخیفانه و کوته فکرانه ست است. کسی که التزامی به ساده ترین احکام اسلامی (مثل دست ندادن با نامحرم) نداره رو شما نمیتونین در کنار آدمی مثل احمدی نژاد قرار بدین!
هر چند که بنده در ابتدای ایجاد این مناظره در پیغام خصوصی خدمت جنابعالی عرض کردم که علاقه ای به استفاده از لفظ «جریان انحرافی» ندارم چرا که این کلیدواژه تبدیل به برچسب و انگی شده است که هر کسی به مخالف فکری خودش میزند و شما هم پذیرفتید اما مجددا در تلاشید که بحث رو به همون سمت بکشید.
1-ارزیابی انحراف دولت و احمدی نژاد بدون پرداختن به این کلیدواژه غیرممکنه. همینطور که در فتنه ی88 ، تقلب در انتخابات شاه کلید راهپیمایی ها و اعتراضات و اتفاقات بعدی بود، واژه ی جریان انحرافی هم اسم رمز فتنه ی جدید شکل گرفته بر علیه دولت می باشد.
2-بنده هر چه سعی کردم از واژه ی دیگه ای استفاده کنم که بتونم بحثم رو با اون پوشش بدم موفق نشدم به همین خاطر لاجرم باید از این واژه استفاده کنیم.
3-مباحث مطرح شده به گونه ای نبود که حتما شما ملزم به پاسخ به اون باشید. یعنی اگر جواب هم نمی دادید به منزله ی فرار شما از پاسخگویی قلمداد نمیشد. هر کسی که این مطالب رو میخونه و اندک اطلاعاتی از شرایط دولت و صحبتهای منتقدین و مخالفین در این تقریباً دو ساله داره میتونه خودش قضاوت کنه و پرسشهای بنده رو جواب بده.
پس خواهشا در راستای مظلوم نمایی، حرکات افراطی عده ای دیگر رو به عنوان شاهد مثال در اینجا قرار ندهید! همچنانکه برخی از عکسهایی هم که گذاشته بودید، اساسا با محور فرمایشات خودتان هم تناسبی نداشت. این نکته ی اول!
وجدان تمامی خوانندگان این مطالب خودش میتونه بهترین قاضی باشه که آیا بنده در راستای مظلوم نمایی دارم صحبت می کنم یا خیر!
اینها مدارکی هستن که نشون میدن عده ای به صورت خواسته یا ناخواسته بازی شومی رو شروع کردن که جز هزینه برای نظام و بردن آبروی دیگران چیزی در پی نداره. حرکت مزورانه ای که فقط در جهت ضربه زدن به دولتی هست که تمام وقتش رو صرف خدمت گذاری کرده.
تصاویری که مشاهده کردین فقط گوشه ای از حملات ناجوانمردانه به دولت بود. شما فقط کافیه سرتیتر مطالب رو ببینین و عمق فاجعه ی در حال وقوع رو حس کنین.
در باب تخلفات افراد صاحب منصب و کسانی که در پستهای تصمیمگیر و حساس جامعه ی اسلامی حضور دارند و مشهور اند به طوری که رفتار و یا گفتارشان بر روی عده ای تاثیر میگذارد، نظر مقام معظم رهبری مطمئنا همان سیره ی امیرالمومنین(ع) است که در مورد شخصی به نام عثمان بن حنیف، والی منصوب حضرت علی(ع) در بصره عمل نمودند.
باز هم کلی گویی کردین برادر عزیز و مثالی در مورد سیره ی رهبری نیاوردید! رهبری عزیز سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی رو دنبال میکنند (چیزی که ما خلاف اون رو انجام میدیم). اگر قرار باشه هر کسی به دلیل اعتقاداتش طرد بشه بنده خیلی از روحانیون حوزوی رو میشناسم که عقاید به مراتب بدتری نسبت به مشایی دارن! ولی به هر حال هنوز هم در کسوت تدریس و تحصیل مشغول هستن و برخوردی هم با اونها نمیشه!
«مسئلهى تكفير و رمى و اين حرفها را بايستى از حوزه ورانداخت؛» چرا باید به زور دیگران رو از قطار انقلاب پیاده کنیم؟ مگر مولا علی علیه السلام تا زمانی که خوارج دست به اسلحه نبرده بودند باهاشون مدارا نکرد؟ چرا به دیگران برچسب ملحد و مرتد میزنیم بدون اینکه در مورد تمامی افکار و اعتقاداتش آگاهی داشته باشیم؟
متاسفانه، این سوال شما نشات گرفته از همان مساله ای است که قبلا هم بدان اشاره کردم:
متاسفانه این اخلاق ناشایست، در حامیان مشائی، ریشه دوانده است. (بیچاره مقام معظم رهبری که در دل خود چه میکشند!)
افراد زیادی مانند شما بودند (نمونه ی اون در این سایت هم بوده و هست) که وقتی با سخنان رهبری مواجه می شدند سریعاً سعی می کردند با دور زدن اون سخن، دوباره حرف خودشون رو به گونه ی دیگری مطرح کنند.
ما هر نقل قولی که اوردیم یا گفتید ربطی به موضوع نداره، یا در جواب دشمنان خارجی داده شده، یا باز هم فرمودین که آقا نگفتن شما حق ندارین درباره ی این موضوع بحث کنید. ولی خودتون یک بار هم نشد که سخنی از رهبری برای تایید گفته هاتون بیارید!
آیا فکر میکنید ما اگر نقل قولی میاریم، پس یعنی داریم سعی می کنیم از رهبری مایه بگذاریم و حرفهای ایشون رو به عنوان سپر در مقابل انتقادات قرار بدیم، باید بگیم که در اشتباهید!
رهبری امت مهمترین و بهترین فردی هستن که میتونن درباره ی عملکرد دولت و رئیس جمهور نظر بدن. خوانندگان مطلب هم خودشون معنای فرافکنی رو بهتر درک میکنن!
خودش که نه! اما حامیان و اطرافیان وی، تا جایی که امکان داشته از خجالت برخی دیگر درآمده اند! اگه خودتون تمایل داشته باشید میتونم گوشه ای از دریای توهینها و افتراهایی که فقط نسبت به شخص آیت الله مصباح در برخی از سایتهای وابسته و طرفدار مشائی آمده را برایتان نقل قول کنم.
باز هم میگم هر کسی که به آیت الله مصباح از نظر شما توهین میکنه لزوماً طرفدار مشایی و تفکراتش نیست. بنده افراد زیادی رو میشناسم که هیچ تعلق خاطری به دولت ندارن ولی برای به جان هم انداختن طرفداران دولت و آیت الله مصباح مدام در حال توطئه پردازی هستند. در ضمن شما به مباحثی که بنده در خصوص سخنان آیت الله مصباح طرح کردم پاسخی ندادید و به زیرکی از کنارش گذشتید.
چقدر هجمه ی توهینهای خودشون رو به سمت شخصی که به اعتقاد شما و خود آنها، واژه ی جریان انحرافی را اولین بار رایج کرد، برده اند؟ آیا درباره ی او هم شبنامه توزیع کرده اند؟ و یا اینکه چون صرفا احمدی نژاد در مجمع تشخیص مصلحت با وی عکس یادگاری انداخته است، همه چیز خوب و مرتب است و آن شخص انسان وارسته ای شده است؟!؟
خوندن این مطالب رو به شما و دوستان محترم توصیه میکنم تا بیشتر با نقش موذیانه ی جناب هاشمی در این باره آشنا بشید. البته مطمئنا شما باز هم قانع نمیشید و یه حرف و حدیث بی ربط دیگه رو پیش می کشید. [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
خیلی متوجه منظور سوالتون نشدم. اما عرض کنم که مشائی اگرچه در ظاهر، خودش سخنرانیهای قبل خود را در دستور کار ندارد و به اصطلاح مانند سابق معرکه نمیگیرد، اما بار عمده ی مسئولیت پیشین خود را در عرصه ی نظریه پردازیهای جنجالی به عهده ی برخی شاگردان و نزدیکان خود گذارده است و آنها حتی یک روز هم کار را روی زمین نگذاشتند. همین دیروز (جمعه 31 شهریور 91) در همایشی کشوری در تهران که مدعوین آن از تمام نقاط کشور و به طور نسبتا خصوصی هم دعوت شده بودند....
شما از یه طرف صحبتهای بنده مبنی بر نداشتن ایدئولوژی مشخص از طرف مشایی رو تایید میکنید و از طرف دیگه میگید که طرفداران و شاگردانش دارن عقاید اون رو ترویج میکنن!! شما چجوری از جلسات خصوصی این عده و محتوای اون باخبر شدید و هدف اونها رو فهمیدید(جز اینکه خودتون هم در اون جلسه حضور داشته باشین!) مگه طرفداران مشایی چقدر سایت و روزنامه و بلاگ رو در اختیار دارن که مدام از خطرات این عده دم میزنید؟! فکر نمیکنید صحبتهای شما در این خصوص بسیار جنجال برانگیزتر و حاشیه ای تر از مواضع این عده ی محدوده؟ اینقدر از این افشاگری ها وجود داره که میشه درباره ش یه مناظره ی دیگه راه انداخت!
«حزبالله نسبت به اقداماتی که خلاف اصول و موازین نظام در دولت احمدینژاد صورت میگیرد، وارد عمل میشود.
گروه حزبالله نسبت به جریانی که در حاشیه دولت فعالیت میکند، حساسیت بسیاری داشته و خواهان صدور حکم ارتداد برای این افراد است.
در جلسات هفتگی که از سوی گروه حزبالله صورت میگیرد درخصوص جریان انحرافی و راههای مبارزه با این جریان، راهکارهای جدی اتخاذ میشود که نیازی به ارائه سند و مدرک نیست زیرا حزبالله معتقد است جریان انحرافی به صورت روشن و واضح در برابر ارزشهای نظام وارد عمل شده است و نسبت به اعتقادات مردم تهاجم میکند. از این رو این موضوع اظهر منالشمس است که جریان انحرافی در راستای مقابله با نظام وارد عمل شده و درصدد است با سکولاریزه کردن جامعه و در قالب دین اسلام، مسیر انحرافی را طی کند.
مطرح کردن مباحثی چون بیداری انسانی، طرح دین انسانی و یا مباحثی که با امام زمان(عج) ارتباط دارد و تناقضگوییهای مکرر جریان انحرافی در باب مکتب ایرانی ثابت میکند که این جریان دارای نگاه سکولاریستی و انحرافی است و هیچ رویکرد دیگری ندارد از این رو هیچ نیازی به ارائه مستندات از سوی گروه حزبالله درباره جریان انحرافی احساس نمیشود.»
اینها فقط سرتیترهای جنجالی و ریاکارانه ی یکی از سایتها می باشد!
و جالب ترین اتهامات موجود در این یکی دو ساله هم این موارد می باشد:
1-متهم کردن دولت به دست داشتن در تولید و انتشار CD غیر قابل تأیید "ظهور نزدیک است"
2-انحراف در عقاید مهدویت، اعتقاد به آغاز ظهور صغری، عدم نیاز به ولی فقیه در این دوران و ارتباط مستقیم با منبع فیض!
3-خبرسازی گسترده پیرامون انحراف فکری ـ اعتقادی، لیبرالیسم فرهنگی، اباحه گری و اتهام فساد اخلاقی به اطرافیان رئیس جمهور
4-هجوم بی امان به دولت با ایراد اتهام فساد گسترده اقتصادی در پروژه های مختلف و سوء استفاده از بیت المال و از همه تأسف بار تر متهم کردن دولت به ایفای نقش پشت پرده در فساد بانکی مشهور به اختلاس3000 میلیارد تومانی
5-ادعای شرم آور ارتباط تنگاتنگ شخص رئیس جمهور و دولتمردان با رمالان، جنگیران، ساحران و دخالت دادن آن ها در تصمیم گیری ها و به دنبال آن ایراد اتهام فراماسونری
6-ادعای بی پایه و اساس ضدیت با ولایت فقیه، ضدیت با روحانیت، تقابل با علما و باور به اسلام منهای روحانیت
7-متهم کردن اطرافیان رئیس جمهور به جاسوسی و ارتباط با بیگانگان
8-موج سازی رسانه ای مبنی بر پیوند جریان انحرافی با جریان فتنه و اجرای طرح های مشترک برای انتخابات مجلس و هزینه کردن میلیاردها تومان اموال بیت المال و پول های نامشروع برای کسب کرسی های مجلس
9-بازی رسانه ای کسل کننده با موضوع طرح سؤال از رئیس جمهور و القای قانون گریزی دولت و رئیس جمهور
خداوند بزرگ خودش از سر تقصیرات اونهایی که این تهمتها رو وارد کردن گذره. (البته مطمئن هستم که شما این موارد را قلباً خلاف واقع و فقط جهت جوسازی برعلیه دولت خدمتگذار می دانید ولی جهت اطلاع سایر حاضر باید این موارد مطرح می شد)
در پاسخ به این سوال، به طرح این پرسش بسنده میکنم که: آیا مشائی و اطرافیان و طرفداران او نیز علیرغم بصیرتی که از آن مدام دم میزنند و ادعای بصیرتشان در پاره ای اوقات، گوش فلک را کر میکند، نتوانستند برای یک لحظه هم ببینند که دارند با مواضع دشمن شاد کنِ خودشون، کاری میکنند که دشمنان بتوانند پازلی برای ایجاد فتنه در کشور طراحی کنند؟! چرا به جای انتقاد از باعث و بانی این فتنه، باید از کسانی که نسبت به آنها امر به معروف کرده اند و یا انتقاد داشته اند، انتقاد کرد و پازل دشمن را به آنها گوشزد نمود؟
بنده دو مورد از اون رو خدمت شما قبلا ذکر کردم:
مثلا در قضیه ی دوستی با مردم اسرائیل، بعد از اینکه امام خامنه ای حجت رو در این زمینه تموم کردند و مشایی نیز عذرخواهی کرد، آیا ندیدید چگونه عده ای به بهانه های مختلف دوباره این موضوع رو باز میکردن؟
یا در زمینه ی مکتب ایران که تفاسیر بسیار عجیب و قریبی رو در نظرات مخالفین شاهد بودیم و با دخالت رهبری این قضیه نیز ختم به خیر شد. بنده مشایی رو در ظاهر هم که شده از بسیاری از مدعیان ولایتمداری، ولایتمدارتر میدونم! (هر چند بسیاری از انتقادات به ایشون وارد هست)
وقتی رهبری عظیم الشان میگه عده ای مثل گرگ در کمین نشسته ن چه معنی میده که فردای اون روز دوباره هیاهوهای داخلی شروع بشه؟ خیلی از این جنجال سازی ها نه به مشایی ربط داره و نه به طرفدارانش. مثلاً در قضیه ی استعفای مصلحی، در قضیه اختلاس، در قضیه ی مرحوم کردان، در قضیه ی سوال از رئیس جمهور و ... .
این سوال حقیقتا خارج از موضوع مناظره است و چیزی جز فرافکنی نیست. چون جواب به آن لزوما دردی از موضوعات بحث ما را هم دوا نمیکند. قصور در انجام تکلیف از سوی قوه ی قضائیه و یا وظیفه شناسی دقیق آن دستگاه، نه موجب برائت مشائی از گفته ها و مواضعش میشود و نه موجب مقصر شناخته شدن منتقدین آن مواضع.....
در ظاهر اینها ربطی به همدیگه ندارن ولی شما می بینید که بعد از گذشت یک سال هنوز حکم فائزه ی هاشمی اجرا نشده ولی شاهدیم که قوه ی قضائیه و نیروی انتظامی چگونه برای اجرای حکم جوانفکر به دفتر روزنامه ی ایران حمله ور می شوند انگار که خانه های تیمی منافقین را کشف کرده اند! چگونه فردی که هتاکی های بیشرمانه ای نسبت به فائزه ی هاشمی دارد را بلافاصله مورد مجازات قرار می دهند ولی هنوز خبری از دادگاه مداحان هتاک نیست؟
ما شاهدیم که به هر بهانه ای اعضای برخی مسئولان قوه ی قضائیه هر روز نام یکی از دولتمردان را به عنوان متهم می آورند در حالی که نه جرم آنها ثابت شده و نه فلان قضیه دخلی به آنها دارد و مشخص است که اکثر این گفته ها جنبه ی سیاسی دارد. شاهدیم که بیش از 500 نفر از کاندیداهای مجلس که اکثرا طرفدار دولت هستند به جرم ارتباط با جریان انحرافی رد صلاحیت می شوند!! چگونه وقتی رئیس جمهور اسامی 300 مفسد را به رئیس قوه ی قضا می دهد، ایشان لیست را سیاسی اعلام می نماید در حالی که اسامی افرادی مانند امیرمنصور آریا نیز در آن می باشد. تنها یکی از افراد این لیست متهم به 700هکتار زمین خواری می باشد (که قیمت کل آن بالغ بر میلیاردها تومن می باشد). به نظر شما این دست قضایا مشکوک نیست یا باز هم بنده در حال فرافکنی هستم؟ .................................................. .................................................. ........................ سوالاتی از برخی مدعیان در خصوص جریان انحرافی:
1-واقعا جریان انحرافی از چه چیز منحرف شده؟ ولایتمداری؟ آرمان ها؟ 3 تیر؟ اصولگرایی؟ همان طور که مشاهده می کنیم تعریف جامعه و دقیقی از این واژه در نزد دوستان مدعی وجود ندارد! و واقعا مشخص نیست انحراف در چه اصولی رخ داده!
2- این جریان در کجاست و متشکل از چند نفر است؟ 2-3 نفر؟ یک جریان در دولت است؟ دولت را به طور کامل در اختیار دارد؟ بر اقتصاد چنبره زده؟ سازمان یافته هستند؟ از خارج اداره میشوند؟ مشایی لیدر آن است؟ چند علف هرز بیشتر نیستند؟
3-خطر آنها تا چه حد است؟ مهمترین خطری است که از ابتدا اسلام را تهدید می کرده است؟ مهمترین خطری که انقلاب اسلامی را تهدید میکرده؟ فتنه ای هستند که نتوانستند فتنه گری کنند؟ (یعنی فاعل بدون هستند!)
.................................................. .................................................. ................. جمع بندی و نتیجه گیری:
بنده در کل روند دولت دهم رو مثبت می بینم.روند خدمت رسانی و اعتقاد به آرمان ها و ولایت فقیه همچنان بسیار پررنگ هست البته در این دوره ما شاهد افزایش شدید حملات هستیم. چیزی که ملموسه وزرا، معاونان، مشاوران و مهم تر از همه شخص رئیس جمهور هنوز به آرمان های انقلاب و سوم تیر وفادار موندن.
.................................................. ...............................................
بنده در پایان از جناب Hamid که درخواست بنده رو پذیرفتن و برای پاسخگویی وقت گذاشتن کمال تشکر رو دارم.
باید ذکر کنم که در گوشه هایی از صحبتهای ایشون، کلی گویی، برچسب زنی و انحراف از بحث بارز بود.
البته تجربه ی بسیار خوبی بود که دو طرف به صورت اینترنتی مواضع خودشون رو به بحث بگذارن. نتیجه گیری در مورد صبحتهای بنده و برادر عزیزمون Hamid رو به خوانندگان محترم واگذار میکنم.
از دوستانی هم که در این مدت سعی کردن به نحوی از انحا اعتراضاتشون رو به بنده از طریق توهین و تهدید (به وسیله ی ایمیل و تلفن و...) ابلاغ کنن، کمال تشکر رو دارم!