پاسخ:
اين روايت با دو مضمون (البته نه دقيقا همين عبارات) نقل شده است :
1 تنها در مورد رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم )
2- در مورد اهل بيت عليهم السلام
مضمون اول(فقط در مورد رسول خدا صلي الله عليه وآله):
در مورد متن اول بايد گفت که اين مضمون ( عين عبارت يا شبيه آن ) به عنوان مضمون حديث ( بدون سند ) در بسياري از کتب شيعه و سني آمده است . عده اي آن را به عنوان روايت ( با سند يا بدون سند ) نقل کرده و عده اي نيز به آن استشهاد کرده اند :
نقل به عنوان روايت :
حاکم نيشابوري :
وي مضموني شبيه مضمون اين روايت را در دو جا نقل نموده و حتي آن را تصحيح نيز کرده است :
الف) ماجراي توسل حضرت آدم به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم :
حدثنا أبو سعيد عمرو بن محمد بن منصور العدل حدثنا أبو الحسن محمد بن إسحاق بن إبراهيم الحنظلي حدثنا أبو الحارث عبد الله بن مسلم الفهري حدثنا إسماعيل بن مسلمة أنبأ عبد الرحمن بن زيد بن أسلم عن أبيه عن جده عن عمر بن الخطاب رضي الله عنه قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لما اقترف آدم الخطيئة قال يا رب أسألك بحق محمد لما غفرت لي فقال الله يا آدم وكيف عرفت محمدا ولم أخلقه قال يا رب لأنك لما خلقتني بيدك ونفخت في من روحك رفعت رأسي فرأيت على قوائم العرش مكتوبا لا إله إلا الله محمد رسول الله فعلمت أنك لم تضف إلى اسمك إلا أحب الخلق إليك فقال الله صدقت يا آدم إنه لأحب الخلق إلي ادعني بحقه فقد غفرت لك ولولا محمد ما خلقتك .
هذا حديث صحيح الإسناد
المستدرك على الصحيحين ج2/ص672 شماره 4228
از عمر بن خطاب نقل شده است که رسول خدا صلي الله عليه (وآله) وسلم فرمودند » وقتي که آدم گناه را مرتکب شد گفت : خدايا تو را به حق محمد قسم مي دهم که من را ببخشي ؛ خداوند فرمود : چگونه محمد را شناختي با اينکه هنوز او را نيافريده ام ؟ پاسخ داد : زيرا وقتي مرا با دست خويش آفريدي و در من از روح خويش دميدي ، سر خويش را بالا گرفتم ؛ پس در پايه هاي عرش ديدم که نوشته است " لا اله الا الله محمد رسول الله " ؛ پس دانستم که تو نام او را در کنار نام خويش آورده اي ، مگر به اين علت که او محبوب ترين آفريدگان در نزد تو است ؛ خداوند فرمود : راست گفتي اي آدم ؛ او محبوب ترين آفريدگان نزد من است ؛ من را به حق او بخوان ؛ به تحقيق که تو را آمرزيدم ؛ و اگر محمد نبود تو را نمي آفريدم .
اين روايت سندش صحيح است .
مرحوم علامه اميني در مورد تصحيح اين روايت مي فرمايند :
وأقر صحته السبكي في شفاء السقام ص 120 ، والسمهودي في وفاء الوفاء ص 419 ، والقسطلاني في المواهب اللدنية ، والزرقاني في شرحه 1 ص 44 ، والعزامي في فرقان القرآن ص 117 .
الغدير :ج 5 ص 435:
صحيح بودن اين روايت را سبکي در شفاء السقام ص 120 و سمهودي در وفاء الوفاء ص 419 و قسطلاني در مواهب و زرقاني در شرح خويش ج 1 ص 44 و عزامي در فرقان القرآن ص 117 تاييد کرده اند .
البته ما تنها به برخي از مصادر دسترسي داشتيم که آن ها را براي شما نقل خواهيم نمود .
ب) ماجراي توسل حضرت عيسي به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم :
حدثنا علي بن حمشاد العدل إملاء حدثنا هارون بن العباس الهاشمي حدثنا جندل بن والق حدثنا عمرو بن أوس الأنصاري حدثنا سعيد بن أبي عروبة عن قتادة عن سعيد بن المسيب عن بن عباس رضي الله عنهما قال أوحى الله إلى عيسى عليه السلام يا عيسى آمن بمحمد وأمر من أدركه من أمتك أن يؤمنوا به فلولا محمد ما خلقت آدم ولولا محمد ما خلقت الجنة ولا النار ولقد خلقت العرش على الماء فاضطرب فكتبت عليه لا إله إلا الله محمد رسول الله فسكن
هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه
المستدرك على الصحيحين ج2/ص671 شماره 4227
خداوند به عيسي وحي کرد که اي عيسي ؛ به محمد ايمان بياور و دستور بده که هر کس از امت تو در دوران او حضور يافت ، به او ايمان آورد ؛ پس بدرستيکه اگر محمد نبود آدم را نمي آفريدم و اگر محمد نبود بهشت و دوزخ را نمي آفريدم و بدرستيکه عرش را بر روي آب آفريدم پس به لرزش افتاد ؛ پس بر روي آن نوشتم لا اله الا الله محمد رسول الله پس آرام گرفت .
اين روايت سندش صحيح است ولي بخاري و مسلم آن را نياورده اند .
2- تقي الدين سبکي :
او نيز اين دو روايت را نقل کرده و سند آن ها را صحيح مي داند .
شفاء السقام ص 295 باب حديث توسل آدم عليه السلام بالنبي صلي الله عليه وآله وسلم
3- قندوزي :
وي نيز در ينابيع المودة اين دو روايت را و تصحيح حاکم را نقل کرده و به آن ايرادي نمي گيرد .
ينابيع المودة ج 2ص 336 ش 980 و 981
4- صالحي شامي :
وي نيز در کتاب خويش در ابتدا روايت حضرت عيسي را و نيز تصحيح حاکم و سبکي و نيز بلقيني را ( در کتاب فتاوي ) نقل مي کند و چند صفحه بعد روايت حضرت آدم را نقل مي نمايد .
سبل الهدي والرشاد ج 1 ص 74 و 85
5- زيني دحلان :
وي نيز روايت حضرت آدم و تصحيح حاکم را نقل مي نمايد .
الدرر السنية في الرد علي الوهابية ص 9
6- ثعلبي :
وي در تفسير خويش روايت حضرت عيسي را نقل مي نمايد .
تفسير الثعلبي ج7/ص61
7- أبو الشيخ الأنصاري :
مولف كتاب طبقات المحدثين باصبهان متوفاي 369 نيز روايت حضرت عيسي را نقل مي نمايد .
طبقات المحدثين بأصبهان ج3/ص287
8- سيوطي:
او نيز در الخصائص در ابتدا روايت حضرت عيسي را با مصادر ان و نيز روايت حضرت آدم را همراه با نقل تصحيح حاکم را و اشکال ذهبي به جهالت وي به يکي از روات آن ( يعني ظاهرا روايت صحيح است ، زيرا اشکال ذهبي اين است که تنها يک راوي را نمي شناسد ، يعني روايت اشکال ديگري ندارد ؛ اما وقتي حاکم آن را تصحيح کرده است ، يعني آن راوي را مي شناخته است ) نقل مي نمايد
الخصائص الكبرى ج1/ص12 و 14
9- بيهقي:
او نيز در کتاب دلائل النبوة روايت حضرت آدم را نقل مي نمايد .
دلائل النبوة ج5/ص489
10- حلبي :
علي بن برهان الدين حلبي نيز در کتاب معروف خويش "السيرة الحلبية"
روايت حضرت آدم را نقل مي نمايد .
السيرة الحلبية ج1/ص354
و سپس روايت ديگري را نقل کرده مي گويد :
وذكر صاحب كتاب شفاء الصدور في مختصره عن علي بن أبي طالب رضي الله تعالى عنه عن النبي صلى الله عليه وسلم عن الله عز وجل أنه قال يا محمد وعزتي وجلالي لولاك ما خلقت أرضي ولا سمائي ولا رفعت هذه الخضراء لا بسطت هذه الغبراء وفي رواية عنه ولا خلقت سماء ولا أرضا ولا طولا ولا عرضا
السيرة الحلبية ج1/ص357
صاحب كتاب شفاء الصدور از علي بن ابي طالب نقل کرده است که رسول خدا از خداوند نقل فرمودند که ايشان فرموده اند اي محمد قسم به عزت وشوکت خودم که اگر تو نبودي من نه زمينم را خلق مي کردم و نه آسمانم را و نه اين سبزه را بر اين تيرگي گسترش مي دادم . و در روايتي از ايشان است که نه آسمان را خلق مي کردم و نه زمين را و نه طول و عرضي را
11- ابن کثير :
وي نيز در کتاب معروف خويش "البداية والنهاية" در دو جا روايت حضرت آدم را نقل مي نمايد :
البداية والنهاية ج1/ص81 و ج2/ص322
12- عجلوني :
عجلوني از علماي به نام اهل سنت در کتاب کشف الخفاء اين روايت را با نقل از ديلمي از ابن عمر نقل مي کند :
91 .أتاني جبريل فقال يا محمد لولاك ما خلقت الجنة ولولاك لما خلقت النار رواه الديلمي عن ابن عمر
كشف الخفاء ج1/ص46
جبريل به نزد من آمد و گفت اي محمد اگر تو نبودي بهشت را نمي آفريدم و اگر تو نبودي آتش را نمي آفريدم اين روايت را ديلمي از ابن عمر نقل کرده است .
13- لكنوي هندي:
لكنوي هندي مي گويد :
قال علي القاري في تذكرة الموضوعات حديث لولاك لما خلقت الأفلاك قال العسقلاني موضوع كذا في الخلاصة لكن معناه صحيح فقد روى الديلمي عن ابن عباس مرفوعا أتاني جبريل فقال قال الله يا محمد لولاك ما خلقت الجنة ولولاك ما خلقت النار انتهى
الآثار المرفوعة اللكنوي الهندي ص44
ملا علي قاري در کتاب الموضوعات گفته است که روايت لولاک لما خلقت الافلاک را عسقلاني مجعول مي داند . در کتاب خلاصه اين مطلب آمده است ؛ اما معني اين روايت صحيح است . زيرا ديلمي از ابن عباس روايت کرده است که جبريل نزد من آمد پس گفت که خداوند فرموده اند اي محمد اگر تو نبودي من بهشت را نمي آفريدم و اگر تو نبودي من آتش را نمي آفريدم
14- محدث قاوقچي :
شبيه همين مطلب که لکنوي هندي از ملا علي قاري نقل مي کند در کتاب شرح إحقاق الحق آيت الله مرعشي ج 1 ص 430 از اللؤلؤ المرصوع محدث قاوقچي از علماي اهل سنت ص 66 چاپ مصر نقل شده است .
استشهاد به مضمون اين روايت :
1- ابي بکر دمياطي در اعانة الطالبين:
بكري دمياطي ( ابي بکر بن السيد محمد شطا ) از علماي معروف شافعي در کتاب خويش مي گويد :
بل هو أصل الايجاد لكل مخلوق ، كما قال ذو العزة والجلال : لولاك لولاك لما خلقت الأفلاك .
إعانة الطالبين ج 1 - ص 13
او ( رسول خدا ) اصل آفرينش هر مخلوقي است ؛ همانطور که خداوند فرموده اند : اگر تو نبودي من افلاک را نمي آفريدم .
2- ابن شهر آشوب در مناقب :
ابن شهر آشوب نيز در کتاب مناقب آل أبي طالب مي گويد :
وقال للحبيب : لولاك لما خلقت الأفلاك ، وقيل للخليل " وفديناه"
مناقب آل أبي طالب - ابن شهر آشوب - ج 1 - ص 186
خداوند به رسول خدا فرمود : اگر تو نبودي افلاک را نمي آفريدم و به ابراهيم خليل گفته شده است که " ما براي او قرباني داديم"
3- علامه مجلسي در بحار :
همين مطلب را مرحوم علامه مجلسي در بحار الانوار نقل مي نمايند :
وقيل للحبيب عليه السلام : " لولاك لما خلقت الأفلاك " وقيل للخليل عليه السلام .
بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 16 - ص 406
4- آلوسي در تفسير خويش :
آلوسي نيز در تفسير خويش اشاره اي به اين روايت دارد و مي گويد :
* ( رب السموات والأرض وما بينهما ) * بدل من لفظ ربك وفي إبداله تعظيم لا يخفى وإيماء على ما قيل إلى ما روى في كتب الصوفية من الحديث القدسي لولاك لما خلقت الأفلاك
تفسير الآلوسي - الآلوسي - ج 30 - ص 19
در اين آيه فرموده است پروردگار آسمان و زمين و آنچه ميان آن دو است ؛ به جاي پروردگار تو . و در اين جايگزيني تعظيمي است ( براي رسول خدا) که مخفي نمانده است ؛ و اشاره است - طبق نظر برخي - بر جمله اي که در کتابهاي صوفيه روايت شده است که حديث قدسي لولاک لما خلقت الافلاک است .
5- قندوزي در ينابيع المودة:
وي نيز در کتاب معروف خويش مي گويد :
وقال في حديثه القدسي : " لولاك لما خلقت الأفلاك " .
ينابيع المودة لذوي القربى - القندوزي - ج 1 - ص 24
و خداوند در حديث قدسي خويش فرموده است : اگر تو نبودي افلاک را نمي آفريدم .
6- مرحوم علامه طباطبايي در تفسير گرانسنگ الميزان :
وبذلك يستصح ما ورد في الحديث القدسي من خطابه تعالى لنبيه صلى الله عليه وآله وسلم : ( لولاك لما خلقت الأفلاك ) فإنه صلى الله عليه وآله وسلم أفضل الخلق .
تفسير الميزان ج 10ص 152
و با همين بيان مضمون روايت قدسي خطاب به پيامبر ( صلي الله عليه وآله وسلم ) درست مي شود که " اگر تو نبودي افلاک را نمي آفريدم " پس بدرستيکه ايشان برترين آفريده است .
7- سيد بدر الدين حسيني عاملي در حاشيه اصول کافي
وي مي گويد :
كما هو صريح " لولاك لما خلقت الأفلاك "
الحاشية على أصول الكافي - السيد بدر الدين بن أحمد الحسيني العاملي - ص 58
همانطور که اين مطلب صريح روايت لولاک لما خلقت الافلاک است .
8- مولي محمد صالح مازندراني در شرح اصول کافي :
ايشان مي فرمايند :
كما في الحديث القدسي « لولاك لما خلقت الأفلاك »
شرح أصول الكافي - مولي محمد صالح المازندراني - ج 9 - ص 61
همانطور که در حديث قدسي آمده است که " لولاک لما خلقت الافلاک"
مضمون دوم ( همراه با ذکر اهل بيت ) :
اما مضمون دوم در کتب شيعه آمده است . اين مضمون در کتاب هاي مختلف به چند کتاب آدرس داده شده است :
1- کشف اليقين :
اين روايت را مرحوم علامه مجلسي در بحار از اين کتاب نقل مي نمايند .
36 - كشف اليقين : عن أبي جعفر بن بابويه برجال المخالفين رويناه من كتابه كتاب أخبار الزهراء ، عن محمد بن الحسن بن سعيد ، عن فرات بن إبراهيم ، عن محمد بن علي الهمداني ، عن أبي الحسن بن خلف بن موسى ، عن عبد الاعلى الصنعاني عن عبد الرزاق ، عن معمر ، عن أبي يحيى ، عن مجاهد ، عن ابن عباس قال : ... يا محمد وعزتي وجلالي لولاك لما خلقت آدم ، ولولا علي ما خلقت الجنة ، لأني بكم أجزي العباد يوم المعاد بالثواب والعقاب
بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج 40 - ص 18 - 21
از كشف اليقين از ابو جعفر بن بابويه با سند اهل سنت : ما اين روايت را در کتاب اخبار الزهراء از محمد بن الحسن بن سعيد از فرات بن ابراهيم از محمد بن علي الهمداني از ابي الحسن بن خلف بن موسي از عبد الاعلي الصنعاني ار عبد الرزاق از معمر از ابي يحيي از مجاهد از ابن عباس : ... اي محمد قسم به عزت و جلال خودم اگر تو نبودي آدم را نمي آفريدم و اگر علي نبود بهشت را نمي آفريدم ؛ زيرا من به خاطر شما بندگان را در روز بازگشت پاداش و عقاب خواهم کرد .
که البته نقل شدن اين روايت توسط اهل سنت دلالت بر صحت آن دارد ؛ زيرا ايشان انگيزه اي براي جعل فضائل براي اهل بيت عليهم السلام خصوصا امير مومنان علي عليه السلام ندارند .
1- معاني الاخبار :
روايت اول :
اين روايت را مرحوم صدوق در اين کتاب شريف در باب "معنى حمل النبي صلى الله عليه وآله لعلى عليه السلام" با سند ذيل نقل مي نمايند :
حدثنا أحمد بن عيسى المكتب ، قال : حدثنا أحمد بن محمد الوراق ، قال : حدثني بشر بن سعيد بن قيلويه المعدل بالمرافقة قال : حدثنا عبد الجبار بن كثير التميمي اليماني قال : سمعت محمد بن حرب الهلالي أمير المدينة يقول : سألت جعفر بن محمد عليهما السلام ...
فأوحى الله عز وجل إليهم : هذا نور من نوري أصله نبوة وفرعه إمامه ، أما النبوة فلمحمد عبدي ورسولي ، وأما الإمامة فلعلي حجتي ووليي ولولاهما ما خلقت خلقي
معاني الاخبار ص 350 روايت شماره 1
خداوند عزوجل به ايشان وحي نمود که :اين نور از نور من است ؛ ريشه آن نبوت است و شاخه آن امامت ؛ اما نبوت پس براي بنده من و فرستاده من محمد است و اما امامت پس براي حجت من ولي من است و اگر آن دو نبودند آفرينش را نمي آفريدم .
روايت دوم :
اين روايت را مرحوم صدوق در اين کتاب شريف در باب " باب معنى الشجرة التي أكل منها آدم وحواء " با سند ذيل نقل مي نمايند :
حدثنا عبد الواحد بن محمد بن عبدوس النيسابوري العطار - رحمه الله - قال : حدثنا علي بن محمد بن قتيبة ، عن حمدان بن سليمان ، عن عبد السلام بن صالح الهروي ، قال : قلت للرضا عليه السلام ...
و متن آن چنين است :
فقال آدم : يا رب من هؤلاء ؟ فقال ، عز وجل : يا آدم هؤلاء ذريتك وهم خير منك ومن جميع خلقي ولولاهم ما خلقتك ولا خلقت الجنة والنار ولا السماء و الأرض
پس آدم گفت : پروردگار من ، ايشان چه کساني هستند؟ پس خداوند عز وجل فرمود : اي آدم ايشان ذريه تو هستند و ايشان برتر از تواند و نيز از همه آفرينش ؛ و اگر ايشان نبودند من تو را و نيز بهشت را و جهنم را و نه آسمان و زمين را نمي آفريدم .
روايت سوم :