[size=xx-large][align=center]قضا و قدر
:rose: :rose: :rose:
[/align]
[/size]
[size=large]
يكى از فلاسفه اروپا كه معتقد به قضا و قدر بود با يكى از كاردينال ها كه از مخصوصين پاپ بود مباحثه كرد و كاردينال يعنى كشيش بزرگ منكر قضا بود،
[align=right] فيلسوف گفت : [/align]
[align=center]آيا شما معتقد به وجود خدا هستيد؟[/align]
[align=right]كشيش جواب داد:[/align]
[align=center]من متوقع هستم كه شما در اعتقاد من ترديد نداشته باشيد.[/align]
[align=right]فيلسوف گفت :[/align]
[align=center]شما معتقد هستيد مانند سيسرون و... كه خداوند از آينده خبر دارد؟[/align]
[align=right]كاردينال گفت :[/align]
[align=center]البته .[/align]
[align=right]فيلسوف گفت : [/align]
[align=center]شما مع ذلك مردم را مختار در عمل خود و مسؤ ول مى دانيد.[/align]
[align=right]كشيش جواب داد:[/align]
[align=center]بلى .[/align]
[align=right]فيلسوف گفت :[/align]
[align=center]
پس عقيده من با شما چه فرق مى كند؟
اما به اين كه با وجود قضا و قدر، اختيار از ما سلب نشده و افعال ما امربين الامرين است - نه جبر و نه تفويض - چنان كه
حضرت امام جعفر صادق عليه السلام
فرموده نيز بسيارى از فلاسفه اروپا تصريح كرده اند.
بزانو گويد: ((نه اختيار مطلق است و نه قضاى لازم ، بلكه اختيار مقيد است .))
:rose: :rose: :rose:
[/align]
[/size]
هزار و يك كلمه ، ج ص ، 2 272 - 271.