نمایش نتایج: از 1 به 4 از 4

موضوع: دیدار با مادر شهید زیر نور لامپ 100

  1. #1
    حرفه ای بی پلاک آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    828
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    Post دیدار با مادر شهید زیر نور لامپ 100

    پیرزن که داشت همراهم می اومد گفت من فاضلی ، من مادر فاضلی. یه دفعه ترمز کردم و با خوشحالی گفتم شما مادر شهید فاضلی هستید؟ مادر تایید کرد و منزل رو نشون داد. من حاجی و بچه ها رو خبر کردم و با شرمندگی همراهش شدم.

    روایتی عجیب از الطاف بنیاد شهید؛

    این هفته برنامه دیدار با خانواده شهید مفقود الاثر سید کاظم فاضلی بود. آدرس خانه شهید آخراسفالت بود. از مسجد حرکت کردیم سمت محل. کلی گشتیم اما خانه را پیدا نکردیم. از بچه ها جدا شدم و شروع به گشتن کردم. سر یه چهار راه یه پیرزن اومدم جلو و به زبان عربی شروع به صحبت کرد. بهش گفتم متوجه نمی شم چی میگین. گفت شما اینجا چکار دارین. گفتم برا کاری اومدیم. بم نزدیک تر شد و گفت چه کاری. با بی محلی یکم گاز به موتور دادم و گفتم برا خونه فاضلی اومدیم. پیرزن که داشت همراهم می اومد گفت من فاضلی ، من مادر فاضلی. یه دفعه ترمز کردم و با خوشحالی گفتم شما مادر شهید فاضلی هستید؟ مادر تایید کرد و منزل رو نشون داد. من حاجی و بچه ها رو خبر کردم و با شرمندگی همراهش شدم.
    خونه فاصله ی کمی نداشت. تعجب کردم که چطور این همه راه اومده برا پیدا کردن ما!
    خودش خوش آمد می گفت و به داخل خونه راهنمائیمون می کرد ، گفت که پسرش سرکار هست. خانه ی ساده ای داشت. وارد پذیرائی که شدیم سادگی خونه بیشتر تحت تاثیرمون گذاشت. خیلی تاریک بود. دنبال کلید چراغ که گشتم متوجه شدم یه دونه لامپ 100 بیشتر نیست. مادر با شادی خیرمقدم می گفت و چند بار این جمله رو تکرار کرد که امشب که آمدید پیش من انگار دنیا رو به من دادن.
    قاری آیاتی از قرآن را تلاوت کرد و بعد حاج ابراهیم زبیدی دقایقی صحبت کرد که البته حرفهاش بسیار تحت تاثیر منزل ساده مادر شهید قرار گرفته بود. بعد هم به زبان عربی با مادر شهید مشغول صحبت شد. مادر هم از غم دوری فرزندش گفت و سختی نداشتن مزاری برای سر زدن به پسرش. گفت ، دوستان پسرش که اهل شوشتر بودند تا مدتها به اون برای پیدا کردن ردی از شهید کمک میکردن. تا اینکه دیگه ناامید شدن.
    از ما پذیرایی کرد. به ما شربتی داد که هرچند طعم شربت های درجه یک را نمی داد ، اما توش یه چیزی بود که برام تازگی داشت.
    آخر جلسه یه هدیه کوچیک به مادر دادند و جلسه تمام شد. از منزل که خارج شدم با خودم گفتم چرا نپرسیدم چطور شد که سر ساعتی هم که دقیق مشخص نکرده بودیم اومده بودی سر چهار راهی که معلوم نبود از اونجا بیایم...
    اصلا از کجا فهمیدی ما گم شدیم..





    ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم / در ره عشق جگر دار تر از صد مردیم
    هر زمان بوی خمینی به سر افتد ما را / دور سید علی خامنه ای میگردیم





  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    الهی من فدای مظلومیت و خانوووومیت بشم مادر....
    مثل همیشه تو روت شرمنده ام....
    ماها لیاقت نداشتیم که دسته گلت رو بخاطر امنیت و مصونیت امروز ما فدا کنی مادر
    مادر جان نیای تو خیابونای ما .... نیای وضع دخترامون رو ببینی ها .... نیای وضع پسرامون رو ببینی ها
    مادر تو همون خونه ی پر از سادگی و مهربونیت بمون و با یاد پسرت خوش باش....
    ماها این بیرون داریم کارها میکنیم...کارها

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  4. #3
    حرفه ای شرمنده شهدا آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Mar 2012
    نوشته ها
    440
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مادر جان نیای تو خیابونای ما .... نیای وضع دخترامون رو ببینی ها .... نیای وضع پسرامون رو ببینی ها
    به فرض که بیاییم توی خونت و نوکریتو بکنیم مادر تا تو از خونه بیرون نری و نبینی.....

    اما خلاف برخی مسئولینمون ؛ اختلاس های میلیاردیمون؛ فعالیت ها علیه نظاممون ؛ بحث و جدل های سر قدرتمون که گوش عالم رو کر کرده رو چطور ازت پنهان کنیم.....

    تا نکنه خدای نکرده آهی بکشی و بگی حیف شد پسرم رفتی برای کی؟؟؟؟؟؟
    امام راحل ره:
    «این محاصره اقتصادى را که خیلى از آن مى‏ ترسند، من یک هدیه ‏اى مى‏دانم براى کشور…ما نه از اقدام نظامی می ترسیم نه از محاصره اقتصادی. چون ما شیعه ی ائمه ای هستیم که شهادت را استقبال می کردند…اگر ما را تحریم کنید روزه می گیریم ما آبرویمان را با شکم عوض نمی کنیم…»

  5. #4
    حرفه ای بی پلاک آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    نوشته ها
    828
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط شرمنده شهدا نمایش پست ها
    تا نکنه خدای نکرده آهی بکشی و بگی حیف شد پسرم رفتی برای کی؟؟؟؟؟؟
    اره داستان اینه
    اونایی که جنگیدن واسه وطنشون حتی چراغ ندارن واسه روشن کردن اتاقشون واونایی که اختلاس میکنن و ضربه زدن به وطنشون چراغاشون میلیونیه.خدایا خودت شاهد باش ...



    ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم / در ره عشق جگر دار تر از صد مردیم
    هر زمان بوی خمینی به سر افتد ما را / دور سید علی خامنه ای میگردیم





اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ مرحوم آیت الله بهجت درباره دیدار امام زمان(عج)
    توسط محبّ الزهراء در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 04-03-2013, 08:02
  2. فقیهی كه سرش را بریدند
    توسط vorojax در انجمن شخصيت های مرتبط با جهان اسلام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-03-2013, 16:54
  3. خداحافظی کره خاکی با مادر نامدارترین خلبان جهان
    توسط بی پلاک در انجمن جبهه و جنگ
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 02-03-2013, 09:41
  4. خوش دارم وقتی که شهید شدم، جسدم را پیدا نکنند
    توسط بی پلاک در انجمن جبهه و جنگ
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 26-02-2013, 12:01
  5. دیدار سیدحسن خمینی با نصرالله و شهید مغنیه
    توسط safaeei در انجمن اخبار سیاست داخلی ایران
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 18-02-2013, 22:21

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه