صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از 11 به 19 از 19

موضوع: مصاحبه با فرشتگان بزرگ ( جبرییل ، میکاییل ، عزراییل ، اسرافیل )

  1. #11
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    فرمودید مرگ سخت است.چگونه دلتان می آید نیکو کاران را از زن و فرزندانشان جدا کنید و به کام مرگ ببرید؟
    -البته من و یاران من،با مومنین رفیق و دوست هستیم اما این مانع نمی شود که او را به عالم دیگر منتقل نکنیم.افراد خوبی را که نگران مال و فرزند خود باشند با نشان دادن مقامشان در بهشت،راضی می کنیم.آنها با دیدن نعمتهای بی نظیر و شگفت آور بهشتی،هر قدر هم هراس از آینده اموال و زن و فرزند خود داشته باشند،با رضایت تن به مرگ می دهند.و ایت مسئله الان برای شما و خوانندگانتان قابل درک نیست.
    البته کافران هم اظهار نگرانی می کنند و می گویند:ما زن و فرزند و اموال خود را به چه کسی واگذار کنیم؟که در جواب می گوییم:آنها را به دیگران بدهید و هر چه سریعتر از دنیا بیرون بیایید که جهنم(برزخی) در انتظار شماست.

    --چرا به نظر شما مردم از مرگ می ترسند؟
    -این یک مسئله طبیعی است،زیرا می خواهد از دنیایی با آنهمه آرزو جدا شده و به تنهایی رهسپار عالم دیگر شوند.اما گروهی ترسشان به این جهت است که دنیای خود را آباد و آخرت خود را خراب کرده اند.
    این نکته هم قابل تذکر است که حتی افراد توبه کننده،از ترس ملاقات با من،دل نازک می شوند و این خوب است.

    -جا دارد نکات ایمنی سفر مرگ را برایمان بفرمایید.
    -در هر سفری توشه لازم است،بهترین توشه برای آخرت، تقواست.یعنی انجام واجبات،دوری از حرامها و رعایت اخلاق.آسانی این سفر بسته به توشه وعملی است به جا گذاشته اید،بنابراین تا به عملتان مطمئن نیستیددرخواست سفر مرگ نکنید.
    این نکته را هم بگویم که هر قدر بتوانید دلبستگی به دنیا را کم کنید،مرگ برایتان آسان تر است و برای بدست آوردن این حالت باید زیاد،یاد مرگ کنید.به این نکنه که گفتم توجه کنید ،بسیار مهم است.

    -با عرض معذرت، آیا شما هم مرگ دارید؟
    -بله،من هم مردنی هستم،در مرحله اول همه مخلوقات میمیرند مگر مگر فرشتگانی که عرش الهی را حمل می کنند و جبرییل و بنده.آنگاه خداوند به فرشتگان حامل عرش و جبرییل می فرماید که بمیرند و می میرند،آنگاه به بنده می گوید که بمیرم و من هم خواهم مرد.بعد از آن خدا ندا می دهد:کجایند کسانی که برای من شریک قائل بودند،این ملک با عظمت امروز از آن کیست؟و خود در جواب می فرماید:برای خدای یکتای بی همتا.
    -اصولا برای گرفتن جان آدمیزاد،اجازه هم می گیرید؟
    -من محتاج به اجازه هیچ کس نیستم،تنها در گرفتن جان رسول خدا(ص) از او اجازه خواستم و بعد از او نسبت به علی بن ابی طالب علیه السلان هم چنین چیزی اتفاق افتاده است و غیر دو مورد،نه اتفاق افتاده و نه اتفاق خواهد افتاد.
    در مورد بقیه مردم،ما روزی 5 بار به منازل آنها سر می کشیم و به محض اینکه مرگ آنها فرا رسیده باشد،بدون تاخیر،کار خودمان را انجام می دهیم.و این رفت و آمد همچنان ادامه دارد تا هیچ کس از اهل خانه باقی نماند.

    -شما که با مرگ سر و کار دارید،فکر می کنید مرگ،یعنی چه؟
    -مرگ یعنی جدا یی روح از بدن.

    -کمی توضیح دهید.
    -ببینید،انسانها در رحم مادر رشد اولیه خود را آغاز کرده و بعد از مدتی روح الهی در آن دمیده می شود.در دنیا علاقه این دو به هم شدیدتر می شود،هنگام مرگ ما وظیفه داریم این دو را از هم جدا کنیم.طبیعی است که این جدایی برای آنها سخت خواهد بود.در هر صورت روح را از بدن جدا می کنیم اما آن دو هنوز هم به هم می اندیشند تا جایی که روح به دنبال جسد خود حرکت می کند و در گورستان حضور پیدا می کند.
    این علاقه به حدی است که گاهی روح پس از جدایی،از ما می خواهد که دوباره به بدن بلز گردد و ما هم در جواب می گوییم که روز قیامت باز خواهید گشت.این علاقه تا جایی است که گاهی روح پس از جدایی،طلب جزای خیر می کند برای جسدش،به خاطر انجام طاعات و عباداتش و جسد هم متقابلا روح را دعا می کند.

    -شده روحی را پس از جدا کردن به بدن باز گردانید؟
    -البته قاعده کلی این است که روح در دنیا دیگر به بدن باز نگردد اما اگر خداوند دستور دهند مسلما قابل بازگشت خواهد بود.

    -آیا چنین اتفاقی افتاده است؟
    -بله و بسیاری از نمونه هایش معروف است،مثلا زنده شدن حضرت عزیز پس از صد سال جدایی روح از بدنش یا مثلا گروهی از بنی اسرائیل که هب خاطر ترس از وبا و طاعون فرار کردند اما سرانجام به همان امراض مردند تا اینکه روزی حضرت حزقیل پیامبر که از آنمسیر عبور می کرد از خدا خواست که آنها زنده شوند و چنین هم شد،یا داستان مقتول بنی اسرائیل که به دستور حضرت موسی علیه السلام گاوی را کشتند و قسمتی از بدن آن را به بدن مرده زدند و به اذن الهی به مقتول جانش را برگرداندیم و آنگاه قاتل خود را معرفی کرد،و یا مرگ نمایندگان بنی اسرائل که برای دیدن خدا به کوه طور رفتند و بعدا به درخواست حضرت موسی دوباره زنده شدند،و یا زن مرده ای که تازه روحش را گرفته بودیم که امام سجاد علیه السلام به ما دستور داد روح را برگردانیم و ما اطاعت کردیم،یا داستان آن جوان کربلایی که جانش را گرفتیم و روحش را بالا بردیم،وسط راه پیام دادند که به خاطر توسل مادرش به امام حسین علیه السلام،سی سال عمر او اضافه گردید،ما روح را به جسد برگرداندیم. و حتما این را هم می دانید که هنگام ظهور حضرت مهدی علیه السلام گروهی زنده می شوند تا آن حضرت را یاری کنند.
    -از سرنوشت روح پس از جدایی از بدن چه خبر؟
    -ابتدا از سرنوشت بدن بگویم که به محض جدا شدن روح از آن،پوسیدگی آن شروع می شود.مدت زمانی که بدن کاملا پوسیده و متلاشی شود نسبت به افراد متفاوت است،حتی برخی از اجساد هرگز نمی پوسند مانند اجساد اولیا خدا.و اما در مورد روح،لحظاتی را در بهت و حیرت به سر می برد و فکر نمی کند که وارد عالم جدیدی به نام((برزخ )) شده است.در برزخ هم اگر از نیکو کاران باشد در ((وادی السلام)) جای می گیرد و اگر از بدکاران باشد در ((برهوت)) باید عذاب بکشد.اما به طور کلی،روح پس از جدایی از بدن باید در محضر الهی حاضر شود.


    -فکر می کنید عقیده مردم درباره شما چیست؟

    -با توجه به ماهیت کار من و شدت عملی که در وظیفه ام دارم،بدیهی است که مردم از من بترسند تا آنجا که گاهی افراد خشن و وحشتناک را به من تشبیه کرده و می گویند:فلانی مثل عزراییل است.به خاطر پیش بینی همین قضیه بود که در همان روزهای نخستین وظیفه ام،به خداوند متعال عرض کردم و با گریه هم گفتم که:اگر من با این شدت جان آدمیزاد را بگیرم،آنها از من بدشان می آید،خداوند هم در جواب فرمود:اسباب و عللی برای مرگشان فراهم می کنم که از تو غافل شده و علت مرگ را آن اسباب بدانند،مانند:تصادفات ،افتادنها،سرطانهاو امراض مختلف دیگر.با این حال عده ای مرا سبب مرگ می دانند و ممکن است به من روی خوش نشان ندهند،به خصوص در آن لحظات اولیه که عزیزی را از دست داده باشند و زبان به شکوه و شکایت می گشایند.


    -عکس العمل شما چیست؟

    -در چنین مواقعی بر سر آنها فریاد می زنم و می گویم:چرا شما این طور هستید، من که به او ستم نکرده ام. ما و شما پیش خدا یکی هستیم ،اگر خدا به شما دستور دهد جان مرا بگیرید ،شما انجام وظیفه می کنید،من هم همین طور هستم.رزق او از دنیا تمام شده بود،حال شما بر این مصیبت صبر کنید و از خداوند اجر بگیرید.


    -شنیده ام هنگامی که شما قبض روح می کنید،شیطانها هم در آنجا حاضر می شوند،آنها چه هدفی دنبال می کنند؟

    -این خبر درست است.شیطانها که از سربازان ابلیس هستند،هنگامی که به موفقیت کامل می رسند که بتوانند مومنی را بی ایمان کنند.آنها در طول زندگی تلاشهای وسیعی را در این راستا انجام می دهند که در بسیاری از اوقات،گوشه های از ایمان او را می گیرند اما گرفتن ایمان به طور کامل کار سختی است.

    شیاطین هنگام مرگ مومن،آخرین تلاشهای خود را صرف می کنند و گاهی موفق می شوند.اینکه نیکوکاران همیشه دعا می کنند که عاقبت به خیر شوند یعنی همین،یعنی با ایمان از دنیا بروند،هنگام مرگ تسلیم خدا باشند نه تسلیم شیطان هنگام مرگ دقیقه 90 زندگی بلکه پایان وقت اضافه آن است،مهم این است که در این لحظات برده های ایمان خودتان را به باخت تبدیل نکنید.



    -خبر دیگری که شنیده ایم راجع به حضور ائمه اطهار علیهم السلام است.لطفا در این باره هم کمی توضیح دهید؟

    -همه انسانها هنگام مرگ،رسول خدا و علی علیهما السلام را خواهند دید.طبیعی است که نیکان از این ملاقات خوشحال می شوند اما بدکاران به شدت افسرده و ناراحت می شوند.زیرا در آن لحظه،گمراهی خود را با تمام وجود درک می کنند و افسوس می خورند که چرا عمر خود را در مسیر شیطان سپری کردند نه در مسیر خدا و اولیا الهی.البته برای بعضی از خوبان هم حضور همه معصومین علیهم السلام دیده شده است.

    گاهی هم برخی از نیکان که از رفتن به آخرت هراس دارند به آنها می گوییم که چشمان را باز کنند و در آن لحظه رسول خدا و ائمه هدا را می بینند،آنگاه با اشتیاق به استقبال مرگ می آیند.


    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #12
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    -کسی هم می تواند از دست شما فرار کند و آیا چنین اتفاقی افتاده است؟
    -نه کسی فرار کرده نه کسی می تواند فرار کند اما تاخیر مرگ،آن هم به سفارش اولیا الله،بله،داشته ایم.
    در مورد فرار،من داستانی را نقل می کنم تا موضوع روشن شود.ما برای گرفتن جان فرزند سلیمان در منزلش حاضر شدیم،وقتی نگاه ما را به فرزندش دید فهمید که ما به چه منظوری آمده ایم.فورا از اجنه وشیاطین حاضر در مجلش خواست که راه فراری بیابند،یکی گفت:او را به خورشید می برم،یکی گفت:او را به ابرها می برم اما حضرت سلیمان گفت:ملک الموت می تواند به این مکانها بیاید،اما حالا او را به ابرها ببرید تا ببینم چه می شود.او را به آسمان لا به لای ابرها قرار دادند.ما هم بلافاصله جانش را گرفتیم و جسدش را در منزل،روبروی چشمان حضرت سلیمان قرار دادیم.
    من فکر نمی کنم مردم از حضرت سلیمان قویتر باشند،او که پادشاه مردم و اجنه و بادها بود.
    مردم فکر می کنند با تغییر مکان یا تامین وسایل ایمنی از من فرار کرده اند اما حقیقت این است که مردم در محافظت دو فرشته الهی هستند،همین که عمر آن شخص تمام شود،آن فرشته هم او را رها می کنند و ما هم در دم جانش را می گیریم.البته،مردم وظیفه دارند،مسائل ایمنی را رعایت کنند.

    -آیا شما در کیفیت جان گرفتن و یا تاخیر در جان گرفتن سفارش هم قبول می کنید؟
    -اگر بگویم خیر،خلاف واقع گفته ام و اگر بگویم آری،شماها فکر می کنید ما پارتی بازی می کنیم و حق را رعایت نمی کنیم.اما حقیقت این این است که برخی لیاقت دارند که عنایت و شفاعت و به قول شما آدمها،سفارش پیامبران و امامان شامل حالشان شود؛پس حق دارند سفارش شوند.قبلا گفتم که ما به سفارش برخی از پیامبران و امامان معصوم،روح مرده را به جسدش باز گردانیم.پس عجیب نخواهد بود که به سفارش آنها مرگ کسی را سالها به تاخیر بیندازیم.وقتی رسول خدا(ص) را در معراج زیارت کردم در مورد دوستداران اهل بیت به من سفارش کرد.
    رسول خدا هنگام قبض روح، حاضر است و اگر شخص رو به مرگ ،مومن باشد دستور می دهد که ما با او مدارا کنیم و اگر بدکار باشد دستور می دهد که با شدت عمل کنیم
    و اصولا ما دستور داریم که هر کس بر دوستی رسول خدا و اهل بیت او بمیرد،به او مژده بهشت دهیم تا راحت جان دهد؛البته لازم به تذکر است که سفارشها باید مورد تایید خداوند متعال باشد.

    -هنگام انجام وظیفه،رودربایستی(رودرواسی) هم با کسی دارید؟
    -خیر،فقط نسبت به برخی از بزرگان،احترام خاصی قائل هستیم.یادم می آید وقتی می خواستم روح ابراهیم خلیل را بگیرم،آن حضرت گفت:آیا دیده ای دوستی دوستش را بمیراند؟ من هم به خاطر احترام به آن حضرت،صبر کردم ببینم خداوند چه می فرماید،تا اینکه ندا آمد:آیا دیده ای دوستی از ملاقات با دوستش،بدش آید؟دراینجا بود که ابراهیم خلیل،شادمانه خود را برای مرگ آماده کرد و من هم در صورت و لباسی زیبا جانش را گرفتم.
    بنابراین رودربایستی،آنگونه که شماها تصور میکنید،ما نداریم.در جریان قبض روح حضرت سلیمان،من با لباساکیزه و ظاهری جوان و زیبا وارد کاخ او شدم،حضرت که به سربازان دستور داده بود کسی داخل نشود،ازدیدن مت تعجب کرد وگفت:چرا بدون اجازه وارد شدی.گفتم من از خدای سلیمان اجازه گرفته ام.او که فهمید که من که هستم،از من خواست مدتی فرصت بدهم تا اوضاع مملکت را سر و سامان دهد اما بدون رودربایستی،در همان حالی که تکیه بر عصا داشت جانش را گرفتم.
    -نامی از دو پیامبر الهی بردید.من یاد جریان شما با حضرت موسی علیه السلام افتادم.لطفا آن جریان را برای خوانندگان ما بازگو کنید؟
    -حضرت موسی علیه السلام همواره از مرگ،یک نوع دلهره داشت البته نه از دلهره هایی که شما دارید.تصمیم بر این شد که قبض روح او ناگهانی باشد.برای این کار من خود را به صورت مرد ناشناسی ردآوردم و مشغول کندن قبر موسی علیه السلام شدم.آن حضرت وقتی به من رسید گفت:ای مرد چه می کنی؟گفتم قبر مومنی را آماده می کنم.او نیز به من کمک کرد تا قبر را حاضر کردیم.موسی علیه السلام لحظه ای وارد قبر شد و در اینجا بود که خود را معرفی کردم.موسی علیع السلام به وحشت افتاد اما وقتی مکانش را در بهشت دید،راضی به دادن جان شد و در دم جانش را گرفتم و همان جا دفن کردم.به همین خاطر کسی نفهمید قبر موسی علیه السلام کجاست.
    از آن جا که موسی در میان مردم نفوذ و قدرت فراوانی داشت پس از مرگش،خداوند ندا سر داد که:موسای کلیم مرد،پس دیگر جه کسی است که نمی میرد؟!!
    این ندا برای در هم شکستن غرور افرادی بود که فکر می کردند مرگ برای غیر آنهاست.

    -با حضرت ادریس چه جریانی داشتید؟
    -روزی آن حضرت از من خواست او را به آسمان ببرم.خوب هر چقدر باشد پیامبر است و احترامش لازم.در مسیر راه زیاد صحبت کردیم تا اینکه ایشان از من خواست تا شدت مرگ را ببیند.سختی مرگ را به او نشان دادم اما خیلی زود خسته شد و گفت:شدیدترین فشار روانی،همین مرگ است.لحظاتی بعد درخواست عجیبی از من کرد،خواست جهنم را ببیند.جهنم را نشانش دادم،در جا غش کرد.

    -می گویند شما به حضرت یعقوب خبر دادید که فرزندش یوسف زنده است،درست است؟
    -البته درست است اما نه با این صراحت.روزی حضرت یعقوب مرا خواست و گفت:در میان ارواحی که گرفته ای ببین روح حضرت یوسف هست یا نه؟ سریع جواب دادم که خیر،ما روح ایشان را نگرفته ایم.آن وقت حضرت یعقوب نفس راحتی کشید و فهمید که فرزندش حضرت یوسف زنده است.

    -در این جا به نظر آمد این سوال را مطرح کنم که آیا غیر از جدا کردن روح از بدن،کارهای دیگری هم می کنید و به قول آدمها،اضافه کاری هم دارید؟
    -خوب البته،بله.برای نمونه چند مورد را نقل می کنم.وقتی حضرت ابراهیم به مقام خلیل اللهی رسید،قرار شد برای بشارت و تبریک گویی،من خدمت حضرت بروم.خود را به صورت جوانی درآورده،رو در روی او قرار گرفم و این خبر و مژده را به او دادم.البته حضرت ابتدا از دیدن من جا خورد و فکر کرد برای قبض روحش آمده ام.نمونه دیگر اینکه در ازدواج حضرت علی و فاطمه(علیهما السلام)هر یک از ملک مقرب،کاری را به عهده گرفتن و من هم مسئولیت نشر و پخش این خبر شادی بخش را در آسمان و زمین عهده دار شدم.
    در مورد مربوط به جنگ خیبر است.وقتی علی علیه السلام برای فتح قلعه های خیبر حرکت کرد حضرت جبرییل سمت راست او قرار گرفت؛میکاییل سمت چپ،برادرم اسرافیل پشت سر و بنده جلو حضرت و از این نمونه ها بسیار است.در هر صورت ما سر بر فرمان خدای متعال داریم.
    -در خبرها داشتیم روزی که پیامبر،مومنین را با هم برادر میکرد،در آسمان هم میان فرشتگان چنین اتفاقی افتاده بود،درست است؟
    -بله

    -شما با کدام فرشته عقد اخوت(برادری) خوانده اید؟
    -با برادرم حضرت اسرافیل .جبرییل هم با میکاییل برادر شدند.

    -به عنوان آخرین سوال،و با عرض پوزش،آیا شما در محدوده کاری خود سیاسی هم عمل می کنید؟
    -سیاست من همان انجام وظیفه من است.اما اگر منظورتان سیاست بازی و بازیهای سیاسی باشد خیر.
    ما بدون تعارف و سر وقت،به دستور خداوند متعال روح انسانها را می گیریم و اگر به کسی هم رحم می کنیم به خاطر لیاقت خود اوست نه مسئله سیاسی.اصولا ریشه تمام بازی های سیاسی،دل بستگی به دنیا و فراموش کردن مرگ است.بدین گونه افراد هشدار می دهیم که به فکر روزی باشند که ما به سراغشان می آییم و به بازی هایشان خاتمه می دهیم.


    -با تشکر،در آخر اگر نصیحتی برای مردم دارید بفرمایید.
    -با توجه به اینکه سخت ترین وقت های بنی آدم،سه وقت است،و اولین آنها ملاقات با من است نصیحت می کنم که قبل از این که من به ملاقات آنها بروم آنها خودشان را آماده کنند.اگر شما ما را فراموش کنید،مطمئن باشید مه ما هرگز شما را فراموش نمی کنیم،شما باور کنید که مرگ از سایه شما با شما همراه تر است،پس دلیلی ندارد دل به دنیا ببندید طوری که وقت گرفتن روح،جزع فزع کنید و به ما التماس کنید.در دنیا عبذ واقعی باشید تا من هم با شما مدارا کنیم.
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  4. #13
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    اسرافیل

    و سرانجام موقع آن رسید که مصاحبه ای اختصاصی با چهارمین فرشته الهی،حضرت اسرافیل داشته باشیم.

    -با تشکر از اینکه وقت گرانبهای خود را در اختیار ما قرار دادید،به عنوان اولین سوال که حتما مستحضر هستید،از شما می خواهم که خودتان را کاملا معرفی فرمایید.
    -من اسرافیل هستم،به معنی عبیدالله،هر چند برخی مرا اسرافین هم گفته اند البته برادرم جبرییل همواره مرا یبه عنوان امین الله_بین خدا و خلق_معرفی کرده است.یکی از فرشته های حمل کننده عرش الهی هستم که با این حساب فقط نام یکی از حاملان عرش فاش شده است و از بقیه که هفت نفر هستند شما خبر ندارید.از نظر عظمت ظاهری،به گونه ای که قابل لمس برای شما انسانها باشد باید بگویم که چهار بال دارم که از زیر زمین تا زیر عرش الهی در آسمان هفتم را پر کرده است.از این جهت از برادرم جبرییل برتر هستم و این چیزی است که ایشان نزد پیامبر اسلام اعتراف کرده است.
    از نظر عظمت معنوی،من بعد از حجابهای الهی اولین کسی هستم که قرار دارم،به همین خاطر به من لقب((حاجب الرب))داده اند زیرا نزدیکتر از همه به لوح محفوظ هستم و این را هم جبرییل به پیامبر اسلام اطلاع داده است.

    -بله،بسیار خوشحال هستم که در خدمت جنابعالی هستم،اگر اجازه می فرمایید برویم سراغ وظیفه اصلی شما؛چه وظیفه ای در دستگاه با عظمت خلقت بر عهده دارید؟
    -برخی از مردم از نام برادرم عزراییل وحشت می کنند نام او همراه مرگ است اما نام مرا باید وحشت آور باشدزیرا کار من در ارتباط با مرگ همه کس و همه چیز و برچیده شدن ناگهانی این عالم است.[البته تمام اهل آسمان این حقیقت را می دانند لذا هر گاه حرکتی می کنم به گمان برپایی قیامت ولوله عجیبی در آسمانها بر پا می شود.]
    وظیفه اصلی من دمیدن در صور است و در دو زمان،یکی «صور ممات»_مردن_است که در پایان این دنیا می دمم.وقتی برای این کار حرکت می کنم ولوله در آسمانها می افتد.در بیت المقدس در موازات کعبه قرار می گیرم و در صور ندا می کنم که:موتوا (بمیرید).
    با این صور مردم می میرند.این ندا به قدری غافلگیر کننده است که فرصتی برای وصیت یا بازگشت به خانه برای کسی باقی نمی ماند.البته یک صور ممات دیگر برای اهل آسمانها می دمم تا آنها هم بمیرند.پس از مردن همگانی مردم،زمین و خورشید و آسمانها از هم می پاشند.دومین صوری که خواهم دمید«صور احیا»_زنده شدن_است که در ابتدا قیامت یعنی پس از گذشت سالها از نابودی دنیا،رخ خواهد داد.در آن روز در صور ندا خواهم داد که:ای ارواح بیرون از بدن و ای استخوان های پوسیده،همه برگردید و جمع شوید برای حساب و کتاب.آن گاه واقعا دیدنی است که مردم به پا می خیزند در حالیکه برهنه هستند اما از شدت هول و هراس اصلا به هم توچهی ندارند.

    -ان شا ا... که خداوند در آن روز ما را یاری فرماید.اما مسئله که به ذهنم خطور کرده است این است که در مصاحبه های قبلی معلوم شد که همه می میرند و فقط ذات خداوند باقی می ماند،لطفا از مرگ خودتان بگویید.
    -از نکته سنجی شما ممنونم.باید بگویم ابتدا اهل زمین می میرند سپس تمام اهل آسمانها اما چهار فرشته به دسنور خداوند همچنان زنده اند که عبارتند از:جبرییل،میکاییل،عزراییل و بنده،در این لحظه خداوند به عزراییل دستور می دهد که جان من و میکاییل و جبرییل را بگیرد و سرانجام از خودش هم قبض روح می کند،در این جاست که دیگر هیچ موجودی و وجودی در عالم نیست مگر خدای متعال.اما در قیامت اولین کسی که زنده می شود،خودم هستم که به دستور خداوند این امر صورت می گیرد چرا که باید خودم را برای صور احیا آماده کنم تا قیامت برپا شود.

    -قبلا در معرفی خودتان فرمودید که جناب عالی یکی از حمل کنندگان عرش الهی هستید،بفرمایید این موضوع فقط مربوط به دنیاست یا خیر؟
    -حمل کنندگان عرش خدا همینک چهار نفر هستند و در قیامت به هشت فرشته افزایش خواهند یافت.بنابراین بنده در قیامت از حمل کنندگان عرش الهی خواهم بود.

    -در خبرها داشتیم که حضرت عالی هم در زنجیره وحی،جایگاهی دارید؛در این مورد توضیخ بفرمایید.

    -به طور کلی،اراده الهی در قلم و سپس در لوحی نمودار می شود و من بر اساس آن،امور را تقسیم می کنم،مثلا وحی الهی را به جبرییل می رسانم تا به پیامبران برساند و امور مربوط به میکاییل را به او ابلاغ می کنم تا به اجرا درآورد.در انتقال اراده الهی،امانت را رعایت می کنم،به خاطر همین است که جبرییل مرا «امین الله» معرفی کرده است.در هر صورت جایگاه من نزد لوح محفوظ است به گونه ای که بعد از حجابهای الهی اولین کسی هستم که حضور دارم.
    -صحبت از وحی شد و مرا به یاد پیامبرا انداخت؛لطفا اگر رابطه ای با پیامبران داشته اید بیان بفرمایید.
    -به طور کلی باید بگویم که خدمت و یاری رساندن به همه پیامبران در دستور کار من قرار داشته است.به خصوص نسبت به پیامبر گرامی اسلام،چنانچه در جنگ بدر که اولین برخورد اسلام و کفر بود،آن حضرت را یاری کردم در آعاز معراج پیامبر هم برای آماده کردن آن حضرت،حضور داشتم.شما می توانید علاقه من به آن حضرت را در این بیان بفهمید که وقتی خداوند مرا خلق کرد بر پیشانی من_با نور ذاتش_نوشت.لا اله الا الله،محمد رسول الله،علی امیر المومنین این را هم بگویم که وقتی آن حضرت فوت کرد بعد از جبرییل،من بر جنازه حضرت نماز خواندم.

    -از ارتباط با امامان بگویید.
    -ابتدا از حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بگویم که بسیار تسبیح خداوند را می گفت،به همین خاطر وقتی خواب بود،من به جای او تسبیح می گفتم تا پای آن حضرت نوشته شود.زوز قیامت هم این افتخار را دارم که به همراه بسیاری از ملائکه با قبه هایی از نور،نزد قبر آن حضرت برویم و از ایشان خواهش کنم که وارد محشر شود.
    اما از شوهرش،علی علیه السلام بگویم که خداوند در آغاز خلقت من،پس از نام خود و نام رسول خاتم ،اسم او را بر پیشانی من نوشت؛وقتی با برادرانم جبرییل و میکاییل و عزراییل،آن حضرت را در بر می گرفتیم،همگی افتخار می کردیم.به همین خاطر بارها سلام خود را که از سلامتی بر می خیزد نثار او کرده ایم.
    از اینها گذشته قبل از اینکه میکاییل و جبرییل او را به برادری بگیرند،من چنین افتخاری را کسب کرده ام.در هر صورت من به تمامی اهل بیت،عشق و علاقه دارم به خصوص به امام حسین علیه السلام که با خون خود،دین خدا را زنده کرد و من به اتفاق جبرییل و میکاییل،زیارت کنندگان آن حضرت را تا منزلشان همراهی می کنیم.اما در مورد مهدی موعود علیه السلام که کار بسیار بزرگی خواهد کرد،مسلما من هم او را یاری خواهم کرد.البته اخیرا گروهی از دشمنان آن حضرت خود را آماده کرده اند تا پس از ظهور حضرتش،او را به خیال خام خود دستگیر کرده و یا بکشند؛واقعا خنده دار است.او دیری نخواهد پایید که ظهور می کند و تحت محافظت ما قرار خواهد گرفت و دشمنان احمق او ناکام خواهند شد.

    -با بندگان خدا چطور هستید؟
    -از آنجا که ما فرستندگان خدای رحمن و رحیم هستیم،برای بندگان او هم جز رحمت و مغفرت چیزی نمی خواهیم و[مغفرت خواهی ما هم این طور است که از خدا می خواهیم که برای اهل زمین دین بفرستد تا مردم در سایه آن به خدا نزدیک شده و آمرزیده شوند.]
    به نظر من بهترین وقت آمرزش،حالت روزه داری است.به همین خاطر هر سال شب اول ماه مبارک رمضان به همراه شش فرشته دیگر،پیام آور رحمت الهی هستم چنانچه در اهمیت این موضوع،خداوند به کسی که ماه رجب را روزه بگیرد ثوابی به مانند ثواب من و جبرییل به او عطا می کند.
    حال که صحبت بر سر بندگان خوب خداست خوب است اشاره ای به اصحاب کهف بکنیم که آنها پس از 309 سال خواب شبیه مرگ ،با دمیدن روح،آنها را بیدار کردم و این یک نمایش از قیامت بود تا مردم قیامت را بهتر درک کنند.

    -از دوستان خدا برویم سراغ دشمنان خدا؛با آنها چه برخوردهایی داشته اید؟
    -کوچکترین حرکت و فعالیت ما به اذن خداست.همین برخورد با دشمن هم باید با اجازه خدا باشد.حتما شنیده اید که در عذاب قوم لوط من هم با جبرییل و میکاییل و کروبیل همراه بودم.البته قبل از آن خدمت حضرت ابراهیم رسیدیم و مژده فرزندی به نام اسحاق را به او دادیم و پس از آن پیش حضرت لوط آمدیم که مردم برای دسترسی به ما که به صورت جوانان زیبا ظاهر شده بودیم به خانه لوط حمله کردند که در آن لحظه به ایشان گفتم که ما فرستادگان خدا هستیم و فردا صبح این مردم را به سزای اعمالشان خواهیم رساند،صبحگاه که شد شهر آنها را زیر و رو کردیم و فقط مومنین جان سالم به در بردند.
    در جنگ بدر هم چنانچه قبلا گفتم در کنار رسول خدا با دشمنان خدا مقابله داشتم.
    به طور کلی ما با دشمنان خدا دشمن هستیم و از روی خودخواهی با کسی دشمن نمی شویم؛شما حتما جریان حضرت یونس را شنیده اید که از خدا طلب عذاب کرد برای قومش و خداوند هم عذاب سختی را برای آنها آماده کرد اما همین که نشانه های عذاب ظاهر شد،مردم توبه کردند،در این لحظه خداوند مرا مامور کرد که عذاب را برگردانم و این کار را به سرعت انجام دادم.
    غرضم این است که ما با کسی دشمنی نداریم و مطیع امر خدا هستیم؛یک روز عذاب می آوریم و یک روز هم عذاب را برمی داریم.

    -حال در پایان این مصاحبه،اگر نصیحتی برای خوانندگان دارید بفرمایید.
    -من عقیده دارم که تمام گمراهی مردم؛نتیجه غفلت از قیامت است.اگر کسی بفهمد قیامت یعنی چه؟همیشه هوشیار است.چرا اهل آسمان با کوچکترین حرکت من به ولوله می افتند؟زیرا می دانند قیامت یعنی چه و می دانند که من با قیامت سر و کار دارم.ندایی که من در صور میدمم بسیار وحشتناک است و اگر امتحان آن ضرری نداشت،در اینجا یک بار می دمیدم تا همگان بویی از قیامت را درک کنند.
    خداوند به ایشان عقل داده است تا همچون پیامبری آنها را هدایت کند و به عاقبت امر خود بیندیشند.

    با تشکر فراوان از اینکه وقت گرانبهای خود را در اختیار ما قرار دادید.خدانگهدار.

    پايان
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  5. #14
    اگه نباشه جاش خالی می مونه م ن ت آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل سکونت
    دریکی از کشور های ملکیت خدا(ج)
    نوشته ها
    213
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    چون مطلب شما در باره فرشتگان مقرب الهي است، زيباست.


    ویرایش توسط م ن ت : 09-06-2013 در ساعت 14:23
    بزرگترین خوشبختی یک گناه کار اینست که خداوند(ج) تمام گناهانش را قبل از مردن ببخشد.


  6. #15
    همکار انجمن safaeei آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2009
    محل سکونت
    پيش خدا
    نوشته ها
    3,393
    تشکر
    1
    تشکر شده 4 بار در 3 ارسال

    پیش فرض

    سلام
    با تشکر از زحمت شما دوست عزیز!خیلی سعی کردم این پست شما رو بخونم،شرمنده ها اما بر خلاف دیگر پستایی که می زنید ، اصلا برام جالب نبود.
    من چیکار به فرشته ها دارم؟:idontnow:
    سلامتی همه بدَآ !
    همه بی معرفتآ!

  7. #16
    مدیربازنشسته صبح موعود آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,466
    تشکر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 ارسال

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط safaeei نمایش پست ها
    سلام
    با تشکر از زحمت شما دوست عزیز!خیلی سعی کردم این پست شما رو بخونم،شرمنده ها اما بر خلاف دیگر پستایی که می زنید ، اصلا برام جالب نبود.
    من چیکار به فرشته ها دارم؟:idontnow:
    سلام علیکم و رحمة الله
    ظاهرا اونا با ما کار دارن.
    حقیقتی از این زیباتر که هر انسانی چندین فرشته داره که همیشه همراهشن.
    حقیقتی از این زیباتر که جناب عزرائیل روزی دوبار به همه سر میزنه.
    آدم خیلی واسه دوستاش مایه رفاقت بذاره بیشتر از روزی یکبار نمی تونه بهشون سر بزنه.
    این چه عشقیست؟
    بعضی از اولیای خدا تو آسمون خیلی دوست رفیق دارن. تو آسمون بیشتر می شناسنشون تا زمین.
    یه خورده ذائقه تون و عوض کنید حتما از این مطلب خوشتون میاد.
    ویرایش توسط صبح موعود : 10-05-2013 در ساعت 21:39
    هر کس مرا طلب کند، مرا می یابد هر کس مرا یافت، مرا می شناسد
    هرکس مرا شناخت، مرا دوست می دارد و هر کس مرا دوست داشت، عاشق من می شود
    و هر کس عاشق من شد، من عاشق او می شوم و هر کس من عاشقش بشوم، او را می کشم
    و کسی که او را بکشم، بر من دیه اش واجب است و کسی که دیه اش بر من واجب شد،
    پس خودم خون بهای او می شوم
    یا ثارالله


  8. #17
    !Challenge Everything mahdishata آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    اخر الزمان
    نوشته ها
    7,642
    تشکر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 ارسال

    پیش فرض

    من چیکار به فرشته ها دارم؟
    ظاهرا اونا با ما کار دارن.
    یکی بگه من چجوری جلو خندیدن خودمو بگیرم:khande:
    Give GOD your skull



    اگر کوهها از جای کنده شود، تو جای خویش بدار! دندانها را بر هم فشار و کاسه سرت را به خدا عاریت بسپار! پای در زمین کوب و چشم بر کرانه سپاه نِه و بیم بر خود راه مده! و بدان که پیروزی از سوی خداست


    امیر المومنین علی علیه السلام خطاب به محمد حنفیه

    {محتواي مخفي}


    cpu: core i5 3470 up to 3.60 GHz 6M Cache
    mainboard:ASUS P8H77-V LE
    ram: 1*8 kingstone
    hdd:500 seagate+ 1tra western green+3tra seagate
    power:535 green
    خدا با ماست!

  9. #18
    مدیربازنشسته صبح موعود آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,466
    تشکر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 ارسال

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdishata نمایش پست ها
    یکی بگه من چجوری جلو خندیدن خودمو بگیرم:khande:
    باز جای شکر داره که می خندید.
    بالاخره یکی هم پیدا شد که به ما بخنده. الحمد لله.
    هر کس مرا طلب کند، مرا می یابد هر کس مرا یافت، مرا می شناسد
    هرکس مرا شناخت، مرا دوست می دارد و هر کس مرا دوست داشت، عاشق من می شود
    و هر کس عاشق من شد، من عاشق او می شوم و هر کس من عاشقش بشوم، او را می کشم
    و کسی که او را بکشم، بر من دیه اش واجب است و کسی که دیه اش بر من واجب شد،
    پس خودم خون بهای او می شوم
    یا ثارالله


  10. #19
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdishata نمایش پست ها
    یکی بگه من چجوری جلو خندیدن خودمو بگیرم:khande:
    منم حال شما رو دارم:tanx1:

    نقل قول نوشته اصلی توسط صبح موعود نمایش پست ها
    باز جای شکر داره که می خندید.
    بالاخره یکی هم پیدا شد که به ما بخنده. الحمد لله.
    :ajab: كسي به شما نميخنده
    مطلبي كه تذكر داده بوديد جالب بود و با مفهوم
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه