صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 11 به 20 از 44

موضوع: ☻ فضیلت مرد بر زن مثل فضیلت آب نسبت به زمین است ☻

  1. #11
    حق آب و گل داره ام الحُسنَی آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    محل سکونت
    ایران عزیز ـ تهران پر گناه
    نوشته ها
    1,149
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    یا ایُّها الناس اِنّا خلَقناکم من ذَکَرٍ و اُنثی و جَعلناکم شعوباً و قَبائل‌َ لِتَعارفوا ان‌َّ اَکرمَکُم عِندالله اتقیکم‌) یعنی ای مردم‌! ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را شعبه شعبه و قبیله قبیله قرار دادیم تا بدین ترتیب‌، یکدیگر را بشناسید (زیرا همه یک رنگ و یک شکل بودید، یکدیگر را از هم تمیز نمی‌دادید و امکان شناسایی میسر نمی‌شد) و بدانید گرامی‌ترین شما نزد خدای متعال باتقواترین شماست‌.
    حال توجه کنید به اولین آیه از سورة نسأ که می‌فرماید: «یا ایُّها الناس‌ُ اتَّقوا ربَّکُم‌ُ الَّذی خَلَقَکُم مِن نَفْس‌ٍ واحِدَة‌ٍ وَ خَلَق‌َ مِنْها زَوْجَها وَ بَث‌َّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وِ نِسأً وَ اتَّقوا اللهَ الَّذی تَسائَلون‌َ بِه وَ الأرْحام ...» یعنی‌، ای مردم‌! در برابر خداوند تقوا داشته باشید. (از گناه و شرارت بپرهیزید) پروردگاری که شما را از یک سرشت و نفس واحد آفرید، و از همان نفس‌، همسرش را نیز پدید آورد. و از آن دو (آدم و حوا) مردان و زنان زیادی را پراکنده کرد. و در مورد خدایی که به خاطر او از همدیگر درخواست می‌کنید، دربارة اقارب و ارحام خود تقوا پیشه کنید.

    ملاحظه می‌فرمایید که در مسألة آفرینش از نظر قرآن کریم‌، تفاوتی میان مرد و زن وجود ندارد. و هر دو از یک سرشت و گوهر آفریده شده‌اند.

    آیه 195 سورة آل عمران می‌فرماید:

    «فَاسْتَجاب‌َ لَهُم‌ْ رَبُّهُم إنّی لااُضیع‌ُ عَمَل‌َ عامِل‌ٍ مِنْکُم مِن ذَکَرٍ أو أُنثی‌َ بَعْضُکُم مِن بَعْض‌» وقتی عده‌ای از مردم با ایمان و خداپرست‌، از خداوند می‌خواهند آن‌ها را از اهل جهنم قرار ندهد و گناهانشان را بیامرزد، پروردگار در پاسخ می‌فرماید: دعایشان مستجاب شد. و آنها بدانند که من عمل نیک آنها را چه مرد باشند و چه زن‌، ضایع نخواهم کرد.

    به تعبیر آخر آیه «بعضکم من بعض‌» توجه کنید یعنی‌; در نظر من ـ که آفریدگار شما هستم ـ مرد و زن شما یکسان است‌. و اگر مؤمنی عمل صالح انجام دهد به او پاداش خواهم داد. اما این که مرد یا زن باشد، در پاداش فرقی نمی‌کند. از نظر حقوقی نیز قرآن کریم‌، مرد و زن را مورد توجه قرار داده و می‌فرماید: «ولَهُن‌َّ مِثْل‌ُ الَّذی عَلَیْهِن‌َّ» یعنی هر حقی که مرد بر گردن زن دارد، به همان اندازه زن نیز بر عهدة مرد حقوقی دارد. نیز می‌فرماید: للرِّجال‌ِ نَصیب‌ٌ مِمَّا اکْتَسَبوا وَ لِلنِّسأِ نَصیب‌ٌ مِمَّا اکْتَسَبْن‌َ یعنی برای مردان از تلاشهای اقتصادی آنها بهره‌ای است و برای زنان نیز همان بهره از تلاشهای اقتصادی آنهاست‌; نه این که مردان بتوانند ناحق سهم آنها را نیز به خود اختصاص دهند.

    در مورد حسن معاشرت با زنان نیز می‌فرماید: و عاشِرُوهُن‌َّ بالمَعْروف یعنی با روش نیک با زنان زندگی نمایید. اکنون به روایاتی که در این زمینه هست‌، توجه فرمایید:

    1. امام صادق (ع) می‌فرمایند: دربارة دو دسته از افراد که ممکن است ضعیف واقع شوند از خدا بترسید. کسی که این روایت را از حضرت شنیده است می‌گوید مقصود حضرت‌، زنان و یتیمان بودند.
    2. امام صادق (ع) می‌فرمایند: خدا رحمت کند بنده‌ای را که ما بین خود و همسرش (زنش‌) را اصلاح کند و با او خوش‌رفتاری نماید; چرا که خداوند برای تدبیر امور منزل و سبک کردن بار زن‌، مسئولیت خانواده و زن را بر دوش مرد نهاده است‌.

    3. پیامبر اکرم (ع)می‌فرمایند: گناه بزرگی است که مرد، خانوادة خود را رها کند، و بطور کامل و دقیق‌، نیازمندیهای مختلف آنان را برآورده نسازد.

    4. پیامبر اکرم (ع)می‌فرمایند: چندان جبرئیل از سوی خدای متعال دربارة زنان سفارش کرد که خیال کردم جز در صورت ارتکاب زنا، طلاقش جایز نباشد.

    5. باز می‌فرمایند: بهترین مردان شما کسی است که برای زنان و دخترانش بهتر باشد.
    6. نیز می‌فرمایند: هر کس ـ از مردان ـ به خانوادة خود رسیدگی نکند، ملعون است ملعون‌!
    7. نیز می‌فرمایند: بهترین شما کسی است که برای خانواده‌اش بهتر باشد و من برای خانواده‌ام از همة شما بهترم‌.
    8. نیز می‌فرمایند: آن که با خانواده و همسرش خوب رفتار کند، خداوند بر عمرش بیفزاید.
    9. نیز می‌فرمایند: خدمت به خانواده نمی‌کند مگر آنکه صدیق و راست کردار باشد. و یا از شهیدان و در زمرة آنان باشد، یا مردی باشد که خداوند، خیر دنیا و آخرت را برای او خواسته باشد. یعنی‌; چون انسانی نیک سیرت و محبوب خداوند است‌، می‌فهمد که باید به خانواده و همسرش نیکی و احسان نماید.
    10. در روایت دیگری فرموده است‌: مردی که همسرش را بیازارد، نماز و هیچ کار خیری از او پذیرفته نیست‌. و اولین کسی است که وارد آتش دوزخ خواهد شد.

    11. نیز فرمودند: کسی که زن می‌گیرد، باید احترامش کند.

    12. فرمودند: تعجب می‌کنم از آن کسی که همسرش را بیجا می‌زند: با این که خود، به این کتک سزاوارتر است‌.
    ملاحظه می‌کنید که بر خلاف تصور شما تعداد روایاتی که سفارش زن را به مرد نموده است‌، زیاد است‌. البته ما به تعداد کمی از آنها اشاره نمودیم‌.

    خواهر عزیز! آیینی که در مورد زن چنین سفارشاتی داشته و او را از نظر سرشت و خلقت همانند می‌شمارد، و حسن معاشرت و احترام به او را از وظایف قطعی مرد می‌داند، شایسته نیست که چنین مورد بی‌مهری و قهر و تهاجم واقع گردد.

    این که گفته‌اید: «مردان بر زنان سروری دارند» و چنین برداشتی از کلمة «قوّام‌» در الرِّجال‌ُ قَوَّامُون‌َ عَلَی النِّسأِ نموده‌اید صحیح نیست بلکه مقصود این است که‌، مردان در امور مالی‌،اقتصادی و خانوادگی‌، سمت مسؤلیت و سرپرستی را دارند; چه این که زنان به علت شرایط خاص جسمانی و سرپرستی امور منزل و مسئولیت امر توالد و نگهداری و سرپرستی اولاد، در کارها و مشاغل دشوار یا اموری که با جریانها و حوادث اجتماعی ارتباط دارد، کارآیی لازم را ندارند. و این یکی از خدمات بزرگ اسلام در مورد زنان است‌، که با برداشتن تکالیف دشوار، شرایط را برای انجام مسئولیت حساس و دقیق همسری به ویژه مسئولیت مادری‌، مهیا ساخته است‌.
    علاوه بر این هرگز آیه نمی‌فرماید که تمام مردان بر تمام زنان برتری دارند بلکه منظور از رجال در آیه شوهران است و در مقابل زنانشان (همسرانشان‌)، یعنی‌; در خانواده‌، شوهر سرپرستی زن را دارد. نه این که تمام مردان نسبت به تمام زنان برتر هستند چون می‌بینیم که در خانواده مادر با آن که زن است نسبت به پسرش که مرد است حالت سرپرستی دارد و اطاعت امر و نهی او واجب است‌.

    اگر علاوه بر امور تربیت اولاد و مسایل دوران حمل و زایمان‌، رضاع (شیردادن‌)، سرپرستی و رسیدگی به امور منزل‌، بارهای دیگری نیز بر دوش زن قرار می‌گرفت‌، مثل مشکلاتی که مربوط به تنظیم و ادارة امور مختلف زندگی است‌، قطعاً از عدالت و انصاف دور بود. و زنان نمی‌توانستند به هر دو وظیفة خود چنان که باید عمل نمایند.
    بر همین اساس‌، اسلام با تقسیم وظایف‌،کوشیده است تا آن چه با سرشت و طبیعت زن هماهنگ بوده و روحاً و جسماً با آن انطباق دارد، بر عهدة او قرار دهد. و آن چه با سرشت و ساختمان جسمی و فکری مرد منطبق است‌، در حوزة مسئولیت او قرار دهد.
    پس می‌بینید در اسلام خبری از سرور بودن مرد نیست‌; و آن چه هست تقسیم وظایف است‌.
    امروز، نیز در کشورهای پیشرفته خصوصاً ژاپن‌، زنها از سنگینی بار مسئولیت خارج از خانه‌، اظهار نگرانی فراوانی می‌کنند و لذا نهضتی به نام «نهضت بازگشت به خانه‌» در کشورهای صنعتی در حال توسعه است‌.
    اما روایت علی (ع) به امام حسن مجتبی (ع) و نیز روایت رسول اکرم (ص):
    اولاً: در مورد همة زنها نیست‌.
    ثانیاً: نهی از مشورت با زنان در زمینة اموری است که زنها از آن اطلاع ندارند. نقص عقل هم در زن به معنای حماقت یا دیوانگی او نیست‌; بلکه منظور کم بودن اطلاعات و تجربیات آنها در امور کلی و اجتماعی و مسایل مربوط به کشور و غلبة احساسات است‌. آن هم به دلیل وضعیت خاص جسمی و روحی زن‌، عیب محسوب نمی‌شود.

    اصولاً این دو روایت در یک نقطه مشترکند. و آن این که‌: می‌خواهند زنانی را که صلاحیت ورود در امور سیاسی و کشوری و جریانهای مختلف ندارند، متوجه مسئولیت خود ساخته‌، و از مداخله‌های نابجای آنها جلوگیری کنند.
    به علاوه دقت شود که عقل در روایات حداقل دو گونه است‌، اول‌: عقل معاش‌، که زنها در آن ضعف دارند یعنی‌; در امور اقتصادی و سیاسی و ... معمولاً ضعیف هستند.
    دوم‌: عقل معاد، که منظور از آن راه کسب آخرت و عبادت است‌.
    در این زمینة مهم ـ که اصل عقل هم همین است ـ شاید زنها از مردها قویتر باشند. چون برای درک معارف‌، احساسات قوی و لطیف بسیار کارساز است‌.

    به هر حال مسلماً این روایات نمی‌گویند: مردان در امور مربوط به خانه و مدرسه و سرپرستی و انتخاب نام و رنگ و لباس فرزندان با همسران خود مشورت نکنند و در هیچ امری اجازة اظهار نظر به آنها را ندهند.
    فرض کنید برادر متأهلی داشته باشید. بین خانوادة شما و خانم او شکرآب شده باشد; آیا شما صلاح می‌دانید برادرتان با همسرش در مورد رفت و آمد به خانة شما مشورت نماید؟
    مسلماً دوست ندارید; زیرا به خاطر این کدورت‌، برادرتان را از رفت و آمد به منزل شما منع خواهد نمود. آیا شما به چنین مردانی حق می‌دهید یا از آنها به عنوان مردانی نالایق تعبیر می‌کنید؟!

    خواهر عزیز، زنان معمولاً تحت تأثیر احساسات و عواطف خود نظر می‌دهند و غالباً فکر و عقلشان‌، مورد تهاجم حب و بغض‌ها و نظرات آنی و زودگذر آنهاست‌; لذا لازم است هادیان معصوم بشریت‌، مردان و زنان را نسبت به این خطر آگاه سازند. و سر رشتة امور حساس را در معرض طوفان احساسات قرار ندهند.
    خواهر عزیز! همین ترک نماز و قهر کردن با خدا آیا منشأیی جز احساسات تند و قضاوت عجولانه چیز دیگری دارد؟! شما که به خدا، قرآن‌، پیامبران‌، نبی اکرم (ص) و ائمه راستین (ع) اعتقاد داشته و آنها را دوست دارید، با دیدن چند روایت که معنای آن را درست متوجه نشدید، نماز را که پایة دین است ترک نمودید! آیا عقل‌، انسان را در این موارد به تحقیق و تعمق دعوت نمی‌کند؟
    اگر شما به قیامت و معاد معتقدید چگونه مرتکب چنین معصیتی شدید؟ آیا پاسخ شما جز این است که بگویید با دیدن این روایات عصبانی شده‌، قلبم شکست و احساس بر من غلبه نمود، لذا نماز را ترک کردم‌! با این که می‌دانم از مهمترین واجبات دین بوده و ترک آن عقوبت سختی دارد.
    در مورد ضعف ایمان به دلیل مسألة عادت ماهیانه‌، حضرت می‌خواهند هشدار بدهند که کمبود عبادت خود را که هر ماه هفت روز یا بیشتر و کمتر است‌، مورد توجه قرار دهند. در روایت آمده است زنان می‌توانند این کمبودها را با وضو گرفتن و نشستن در جای نماز و اشتغال به ذکر و دعا و ... جبران نمایند چرا شما فقط یک روایت را می‌بینید؟!
    اگر پیشوایان معصوم‌، زنان را ناپاک و ناقص می‌دانستند، چرا حضرت رسول اکرم (ص) آن قدر از حضرت خدیجه و حضرت فاطمه (س) قدردانی می‌فرمود؟ چرا دست دخترشان را می‌بوسید؟!
    چرا علی (ع) از همسرش به عظمت یاد می‌کرد؟ چرا امام حسین (ع) در واقعه سهمگین کربلا، زینب (س) را به منزلة نایب خود قرار می‌دهد، و مسئولیت سنگین قافله سالاری خانوادة خود را به ایشان می‌سپارد؟
    چرا قرآن کریم از زنان بزرگی چون مریم (س) و آسیه همسر فرعون به عنوان ضرب المثل فضیلت و عظمت تجلیل می‌فرمود؟
    ضَرَب‌َ اللهُ مَثَلاً لِلَّذین‌َ آمَنُو اِمْرَأَت‌ُ فِرْعَون‌َ ... وَ مَرْیَم‌ُ ابْنت‌َ عمران‌... خداوند برای کسانی که ایمان آورند همسر فرعون و حضرت مریم را مثل آورد.تحریم /11 و 10
    پس معلوم می‌شود نقص ایمانی اولاً، کلی و همه جانبه نیست‌.
    ثانیاً، این سخنان بیشتر جنبة تذکر و هشدار دارد.
    ثالثاً، شامل حال همة زنان نمی‌شود.
    رابعاً بسیاری از این نواقص قابل جبران است‌.
    اما این که چرا شهادت دو زن به منزلة شهادت یک مرد است‌، علاوه بر جهاتی که گفته شد (مانند غلبة احساسات و عدم حضور مستمر زنان و ...) به این دلیل است که‌، در حفظ حقوق و مصلحت عمومی و در معرض خطر قرار ندادن جان و مال و ناموس مردم‌، جانب احتیاط رعایت شود. از سوی دیگر پذیرفتن شهادت یک مرد هم منوط به داشتن شرایط دقیقی است‌.
    سفارش می‌کنیم در انتخاب کتاب و نویسنده بیشتر دقت کنید و چنین نیست که نوشتة هر نویسنده‌ای صحیح و مطابق با دیدگاه اسلام باشد در این زمینه مطالعة کتاب «نظام حقوق زن در اسلام‌» نوشتة استاد مطهری (;) و «شرح نهج البلاغه ج 11» استاد محمد تقی جعفری (;) و کتاب «زن در آیینه جلال و جمال‌» آیة‌الله جوادی آملی را به شما توصیه می‌کنیم‌. ان شأالله شبهات شما را، در این زمینه برطرف می‌کند.
    اما این که رسول اکرم (ص) در مورد زنان تعبیر به شیطان فرموده‌اند، مسلم است زنان مفسده‌جو و ناپاکدامنی که جامعه را در ورطة تباهی قرار می‌دهند، مراد بوده‌اند نه زنان عفیف و پاکدامن‌!
    پیامبر اکرم (ص)، با زنان پاک و مؤمن نیز همچون مردان بیعت می‌نمودند. و قرآن کریم مکرر از این‌گونه زنان به بزرگی یاد کرده است‌.
    در مورد روایتی که فرموده است زنان را در غرفه‌ها قرار نداده و به آنها کتابت یاد ندهید، اولاً: سند درستی برای آن یافت نشد.
    ثانیاً: به فرض که سند آن را بپذیریم‌، به دستة خاصی از زنان اشاره دارد، زیرا در غیر این صورت روایتی که می‌فرماید: (طلب العلم فریضة علی کل مسلم‌) طلب علم بر هر فرد مسلمانی لازم است صحت پیدا نمی‌کرد; چرا که مقصود از فرد صرفاً مردان نیستند. و نیز اگر این گونه روایات صحیح باشند، با آیة شریفة: «هَل‌ْ یَسْتَوِی الَّذین‌ْ یَعْلَمُون‌َ وَ الَّذین‌َ لایَعْلَمُون‌َ» کسانی که می‌دانند هیچ گاه با افرادی که نمی‌دانند برابر نیستند، تعارض خواهند داشت‌. زیرا چگونه می‌شود قرآن مردم را به فراگیری علم دعوت کند و از جانب دیگر پیامبر عظیم الشأن (ص) که خود آورندة قرآن است‌، به مخالفت با آن برخیزد؟!
    من حسینی زِ دولت حسنم

    :rolleyes:وبگاه ثَناءُالحُسنَی .... بفرمایید:rolleyes:
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #12
    حرفه ای بیتاب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    720
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط ام الحُسنَی نمایش پست ها
    در مورد اینکه چرا زن نمی تواند قاضی، رهبر و پیامبر شود باید بگوییم:
    1 - تفاوت های طبیعی زنان با مردان، مسؤولیت های متفاوتی را بر عهده ی آنان می گذارد؛ چه بسا کارهایی را که مردان نمی توانند انجام دهند، ولی نقص آنان محسوب نمی شود؛ همچنان که قادر نبودن بر حمل وزنه صد کیلویی دلیل بر نقص فرد نمی باشد؛ زیرا هرکس به اندازه توانایی خود کار را انجام می دهد. قرآن نیز می فرماید: لا یکَلِّفُ اللهُ نَفْسَاً إلاّ وُسْعَهَا....[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    با توجه به سخن پیامبر اعظم(ص) در می یابیم که قضاوت نکردن حق سلب شده از زن نیست، بلکه گزاردن تکلیفی سنگین بر عهده مردان است آن جا که در وصیت به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «یا علی لیس علی المرأة جمعة و ... لا تولی القضاء[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]؛ ای علی نماز جمعه و قضاوت بر زن واجب نیست.» به این نکته باید توجه شود که اگر آن حضرت می فرمود: «لیس للمرأة الجمعة و تولی القضاء؛ سلب حق قضاوت معنا می گرفت؛ و حال آن که در بیان آن حضرت، حقی از زن سلب نشده است؛ در امر قضا علاوه بر علم، صفات دیگری؛ همچون: شجاعت، صراحت، دوری از احساسات و عواطف ظریف و لطیف لازم است، و فرض استثنا آن را از قانون خارج نمی سازد. علاوه بر این پسندیده عرف و قانون اجتماع نیست که انجام اموری را که بدو سپرده اند، بر عهده دیگری بگذارد؛ زیرا قرار گرفتن هر کس در پُست و جایگاه خود از بسیاری ناهنجاری ها جلوگیری می کند.
    اسلام شغل و حرفه را به منزله مسؤولیت اجتماعی می داند؛ از همین رو هرگاه یکی از منصب های اجتماعی مورد نیاز جامعه فاقد مأمور و مسؤول باشد؛ بر مسلمانان واجب کفایی است که آن را تأمین کنند؛ چرا که نگرش اسلام به اشتغالات اجتماعی به منزله تکلیف است و چنانچه در این جهت کاستی پیش آید باید جبران شود. براین اساس بسیاری از امور جامعه به حوزه زنان مربوط می شود که اگر زنان به قدر کفایت در آن حوزه ها وارد نشوند، برای جبران نقیصه مردان عهده دار امور بانوان می گردند که در این صورت بسیاری از مشکلات اجتماعی و اخلاقی بروز می کند و چه بسا حدود الهی نیز زیر پا گذاشته می شود؛ بنابراین آیا بهتر نیست که زنان در حوزه های مربوط وارد شوند تا جامعه به تزلزل کشیده نشود؟!
    از دیدگاه فقها نیز قضاوت زن مورد بررسی قرار گرفته و دو نظریه ی متفاوت در این زمینه ارایه شده است:
    برخی از فقیهان نام آور امامیه، مانند: شیخ مفید، شیخ طوسی، ابن ادریس و حمزةبن علی بن زهرة تصریح به شرطیّت مرد بودن قاضی و عدم صلاحیّت زن برای قضاوت نکرده اند و برخی دیگر، نظیر: قاضی ابن البرّاج، محقق حلی، علامه حلّی و شهید اول و صاحب جواهر و شیخ انصاری، مرد بودن قاضی را در شمار شرایط قاضی شمرده اند؛ بنابراین در زمینه عدم شایستگی زن برای قضاوت، در بین فقها اجماعی وجود ندارد.[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    آیةالله جوادی آملی این مطلب را چنین می نگارد: «در برخی از امور حضور زن نارواست و امر او در آن نافذ نیست؛ نظیر جایی که مستلزم تماس نامحرمانه با نامحرم و مانند آن باشد، این گونه موارد که سهم مختص مرد است داوری زن در آن صحیح نیست، اما در مواردی که مخصوص زنان است، یا مشترک بین زن و مرد بوده، یا مخصوص مردان می باشد، لکن مستلزم هیچ محذوری از قبیل تماس با نامحرم نمی باشد، دلیل روشنی بر اشتراط ذکورت یافت نمی شود،... البته مطلب مزبور در جایی است که زن واجد همه شرایط قضا از جهت علم و عدل و مانند آن باشد؛ بنابراین اگر زن به مقام شامخ اجتهاد رسید و دارای ملکه عدالت بود و شرایط دیگری که در قضا و اوصاف قاضی معتبر است واجد بود و خواست تصدی قضای زنان را با نصب از طرف فقیه جامع الشرایط که ولایت امر مسلمین و رهبری جامعه اسلامی را بر عهده دارد، متعهد شود از نظر بزرگانی چون مقدس اردبیلی مانعی ندارد».[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    2 – در جواب اینکه چرا 124000 پیامبر یکی زن نبوده باید بگوییم: رسالت و نبوت، یک مأموریت تبلیغی و مسؤولیت اجرایی است که معمولاً، اختلاط و معاشرت با مردم را می طلبد. درگیری با شرایط اجتماعی، جهاد و مبارزه با ظالمان، انس با پیروان و حضور دایمی در متن و بطن جامعه از لوازم رسالت و نبوت است و اختصاصی به مرد یا زن ندارد؛ چرا که در تاریخ، زنان بزرگ نیز به مقام ولی اللهی رسیده اند. حضرت فاطمه زهرا(س)، حضرت مریم، آسیه، حضرت خدیجه، حضرت زینب و حضرت معصومه سلام الله علیهم اجمعین، از آن جمله اند، اما این که زنی، پیامبر نشده است؛ به این علت است که نظر خدای متعال بر این است که زن مستور و محجوب بماند، تا جامعه عفاف خود را بازیابد. آیةالله جوادی آملی ضمن بیانات مفصل در دو کتاب به این سؤال پاسخ داده اند که خلاصه آن چنین است:
    «کارهای اجرایی سنگین همچون نبوت که حضور در جنگ و صلح و ... را می طلبد، هم برای زن معمولاً مشکل است و هم با این سیاست کلی مستور و محجوب بودن ناسازگار، لذا این که پیامبران همه مردند، معنایش این نیست که زنان از کمال بی بهره اند، بلکه کمال در ولایت است که هر دو بهره مندند».[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
    و نیز: « اگر چه پیغمبر کسی است که وحی بر او نازل می شود، اما این گونه نیست که هر کس وحی دریافت کرد، پیغمبر باشد، چون وحی گاهی انبایی است و گاهی تشریعی. چه این که نبوت گاهی انبایی است و گاه نبوت تشریعی. قرآن کریم مسأله نبوت تشریعی را که به صورت رسالت بیان می شود، چون یک کار اجرایی است و حشر با مردم را همراه دارد و رهبری جنگ و صلح و دریافت مسایل مالی و توزیع اموال و تنظیم کار جامعه را بر عهده دارد، این نوع نبوت را در اختیار مردها قرار داده و در سوره یوسف و سوره نحل می فرماید: «وَمَا أرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ إلاَّ رِجَالاً نُوحِی إلَیهِمْ فَسْئَلُوا أهْلَ الذِّکْرِ إن کُنْتُمْ لاَتَعْلَمُونَ»[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]؛ یعنی رسالت یک کار اجرایی است و ما قبل از تو ای پیامبرع هیچ کس را جز مرد به عنوان رسول نفرستادیم و فقط به مردها وظیفه رسالت دادیم. پس رسالت، به معنای رهبری جامعه، بیان حلال و حرام، واجب و مستحب، مکروه و مباح و مانند آن، نبوت خاصی است که چون مقام اجرایی است به عهده مردها گذاشته شده است، ولی نبوت انبایی بدین مفهوم است که فردی از طریق وحی مطلع شود که در جهان چه می گذرد، آینده جهان چیست؟ و آینده خودش را ببیند و از آینده دیگران نیز با خبر شود، و این نوع از نبوت، به ولایت بر می گردد، نه به نبوت تشریعی و رسالت اجرایی. اگرچه این نوع از نبوت پشتوانه هرگونه نبوت و رسالت تشریعی است، اما اختصاص به مردان ندارد و زنان نیز می توانند به این مقام دست یابند».[برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] . البقره : 286.

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] . شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، کتاب القضاء، باب 2، از ابواب صفات القاضی.

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] . آیةالله جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ص 348.

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] . همان، ص 352.

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] . با استفاده از توصیه ها، پرسش ها و پاسخ ها، آیةالله جوادی آملی، ص 89 ، نهاد رهبری در دانشگاه.

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] . نّحل آیه 43.

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ] . جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ص 167.
    این سخنان گهربار شما .................
    واین نگارش اصیل اسلامیتان .................در جامعه اسلامی امروزه ما
    ودر تفکرات وکردارها وگفتارهای مسسئولین وحتی زنان ما مشهود نیست وغریبانه تلقی میشود.....چرا؟
    - نکند اشخاص...... جانشین ارزشها شوند
    - آنکه نتواند در پای حرف دین خود بمیرد
    درحقـیقـت ؛ بی دیــــن اســـت

  4. #13
    حرفه ای بیتاب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    720
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط ام الحُسنَی نمایش پست ها
    یا ایُّها الناس اِنّا خلَقناکم من ذَکَرٍ و اُنثی و جَعلناکم شعوباً و قَبائل‌َ لِتَعارفوا ان‌َّ اَکرمَکُم عِندالله اتقیکم‌) یعنی ای مردم‌! ما شما را از مرد و زنی آفریدیم و شما را شعبه شعبه و قبیله قبیله قرار دادیم تا بدین ترتیب‌، یکدیگر را بشناسید (زیرا همه یک رنگ و یک شکل بودید، یکدیگر را از هم تمیز نمی‌دادید و امکان شناسایی میسر نمی‌شد) و بدانید گرامی‌ترین شما نزد خدای متعال باتقواترین شماست‌.
    حال توجه کنید به اولین آیه از سورة نسأ که می‌فرماید: «یا ایُّها الناس‌ُ اتَّقوا ربَّکُم‌ُ الَّذی خَلَقَکُم مِن نَفْس‌ٍ واحِدَة‌ٍ وَ خَلَق‌َ مِنْها زَوْجَها وَ بَث‌َّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وِ نِسأً وَ اتَّقوا اللهَ الَّذی تَسائَلون‌َ بِه وَ الأرْحام ...» یعنی‌، ای مردم‌! در برابر خداوند تقوا داشته باشید. (از گناه و شرارت بپرهیزید) پروردگاری که شما را از یک سرشت و نفس واحد آفرید، و از همان نفس‌، همسرش را نیز پدید آورد. و از آن دو (آدم و حوا) مردان و زنان زیادی را پراکنده کرد. و در مورد خدایی که به خاطر او از همدیگر درخواست می‌کنید، دربارة اقارب و ارحام خود تقوا پیشه کنید.

    ملاحظه می‌فرمایید که در مسألة آفرینش از نظر قرآن کریم‌، تفاوتی میان مرد و زن وجود ندارد. و هر دو از یک سرشت و گوهر آفریده شده‌اند.

    آیه 195 سورة آل عمران می‌فرماید:

    «فَاسْتَجاب‌َ لَهُم‌ْ رَبُّهُم إنّی لااُضیع‌ُ عَمَل‌َ عامِل‌ٍ مِنْکُم مِن ذَکَرٍ أو أُنثی‌َ بَعْضُکُم مِن بَعْض‌» وقتی عده‌ای از مردم با ایمان و خداپرست‌، از خداوند می‌خواهند آن‌ها را از اهل جهنم قرار ندهد و گناهانشان را بیامرزد، پروردگار در پاسخ می‌فرماید: دعایشان مستجاب شد. و آنها بدانند که من عمل نیک آنها را چه مرد باشند و چه زن‌، ضایع نخواهم کرد.

    به تعبیر آخر آیه «بعضکم من بعض‌» توجه کنید یعنی‌; در نظر من ـ که آفریدگار شما هستم ـ مرد و زن شما یکسان است‌. و اگر مؤمنی عمل صالح انجام دهد به او پاداش خواهم داد. اما این که مرد یا زن باشد، در پاداش فرقی نمی‌کند. از نظر حقوقی نیز قرآن کریم‌، مرد و زن را مورد توجه قرار داده و می‌فرماید: «ولَهُن‌َّ مِثْل‌ُ الَّذی عَلَیْهِن‌َّ» یعنی هر حقی که مرد بر گردن زن دارد، به همان اندازه زن نیز بر عهدة مرد حقوقی دارد. نیز می‌فرماید: للرِّجال‌ِ نَصیب‌ٌ مِمَّا اکْتَسَبوا وَ لِلنِّسأِ نَصیب‌ٌ مِمَّا اکْتَسَبْن‌َ یعنی برای مردان از تلاشهای اقتصادی آنها بهره‌ای است و برای زنان نیز همان بهره از تلاشهای اقتصادی آنهاست‌; نه این که مردان بتوانند ناحق سهم آنها را نیز به خود اختصاص دهند.

    در مورد حسن معاشرت با زنان نیز می‌فرماید: و عاشِرُوهُن‌َّ بالمَعْروف یعنی با روش نیک با زنان زندگی نمایید. اکنون به روایاتی که در این زمینه هست‌، توجه فرمایید:

    1. امام صادق (ع) می‌فرمایند: دربارة دو دسته از افراد که ممکن است ضعیف واقع شوند از خدا بترسید. کسی که این روایت را از حضرت شنیده است می‌گوید مقصود حضرت‌، زنان و یتیمان بودند.
    2. امام صادق (ع) می‌فرمایند: خدا رحمت کند بنده‌ای را که ما بین خود و همسرش (زنش‌) را اصلاح کند و با او خوش‌رفتاری نماید; چرا که خداوند برای تدبیر امور منزل و سبک کردن بار زن‌، مسئولیت خانواده و زن را بر دوش مرد نهاده است‌.

    3. پیامبر اکرم (ع)می‌فرمایند: گناه بزرگی است که مرد، خانوادة خود را رها کند، و بطور کامل و دقیق‌، نیازمندیهای مختلف آنان را برآورده نسازد.

    4. پیامبر اکرم (ع)می‌فرمایند: چندان جبرئیل از سوی خدای متعال دربارة زنان سفارش کرد که خیال کردم جز در صورت ارتکاب زنا، طلاقش جایز نباشد.

    5. باز می‌فرمایند: بهترین مردان شما کسی است که برای زنان و دخترانش بهتر باشد.
    6. نیز می‌فرمایند: هر کس ـ از مردان ـ به خانوادة خود رسیدگی نکند، ملعون است ملعون‌!
    7. نیز می‌فرمایند: بهترین شما کسی است که برای خانواده‌اش بهتر باشد و من برای خانواده‌ام از همة شما بهترم‌.
    8. نیز می‌فرمایند: آن که با خانواده و همسرش خوب رفتار کند، خداوند بر عمرش بیفزاید.
    9. نیز می‌فرمایند: خدمت به خانواده نمی‌کند مگر آنکه صدیق و راست کردار باشد. و یا از شهیدان و در زمرة آنان باشد، یا مردی باشد که خداوند، خیر دنیا و آخرت را برای او خواسته باشد. یعنی‌; چون انسانی نیک سیرت و محبوب خداوند است‌، می‌فهمد که باید به خانواده و همسرش نیکی و احسان نماید.
    10. در روایت دیگری فرموده است‌: مردی که همسرش را بیازارد، نماز و هیچ کار خیری از او پذیرفته نیست‌. و اولین کسی است که وارد آتش دوزخ خواهد شد.

    11. نیز فرمودند: کسی که زن می‌گیرد، باید احترامش کند.

    12. فرمودند: تعجب می‌کنم از آن کسی که همسرش را بیجا می‌زند: با این که خود، به این کتک سزاوارتر است‌.
    ملاحظه می‌کنید که بر خلاف تصور شما تعداد روایاتی که سفارش زن را به مرد نموده است‌، زیاد است‌. البته ما به تعداد کمی از آنها اشاره نمودیم‌.

    خواهر عزیز! آیینی که در مورد زن چنین سفارشاتی داشته و او را از نظر سرشت و خلقت همانند می‌شمارد، و حسن معاشرت و احترام به او را از وظایف قطعی مرد می‌داند، شایسته نیست که چنین مورد بی‌مهری و قهر و تهاجم واقع گردد.

    این که گفته‌اید: «مردان بر زنان سروری دارند» و چنین برداشتی از کلمة «قوّام‌» در الرِّجال‌ُ قَوَّامُون‌َ عَلَی النِّسأِ نموده‌اید صحیح نیست بلکه مقصود این است که‌، مردان در امور مالی‌،اقتصادی و خانوادگی‌، سمت مسؤلیت و سرپرستی را دارند; چه این که زنان به علت شرایط خاص جسمانی و سرپرستی امور منزل و مسئولیت امر توالد و نگهداری و سرپرستی اولاد، در کارها و مشاغل دشوار یا اموری که با جریانها و حوادث اجتماعی ارتباط دارد، کارآیی لازم را ندارند. و این یکی از خدمات بزرگ اسلام در مورد زنان است‌، که با برداشتن تکالیف دشوار، شرایط را برای انجام مسئولیت حساس و دقیق همسری به ویژه مسئولیت مادری‌، مهیا ساخته است‌.
    علاوه بر این هرگز آیه نمی‌فرماید که تمام مردان بر تمام زنان برتری دارند بلکه منظور از رجال در آیه شوهران است و در مقابل زنانشان (همسرانشان‌)، یعنی‌; در خانواده‌، شوهر سرپرستی زن را دارد. نه این که تمام مردان نسبت به تمام زنان برتر هستند چون می‌بینیم که در خانواده مادر با آن که زن است نسبت به پسرش که مرد است حالت سرپرستی دارد و اطاعت امر و نهی او واجب است‌.

    اگر علاوه بر امور تربیت اولاد و مسایل دوران حمل و زایمان‌، رضاع (شیردادن‌)، سرپرستی و رسیدگی به امور منزل‌، بارهای دیگری نیز بر دوش زن قرار می‌گرفت‌، مثل مشکلاتی که مربوط به تنظیم و ادارة امور مختلف زندگی است‌، قطعاً از عدالت و انصاف دور بود. و زنان نمی‌توانستند به هر دو وظیفة خود چنان که باید عمل نمایند.
    بر همین اساس‌، اسلام با تقسیم وظایف‌،کوشیده است تا آن چه با سرشت و طبیعت زن هماهنگ بوده و روحاً و جسماً با آن انطباق دارد، بر عهدة او قرار دهد. و آن چه با سرشت و ساختمان جسمی و فکری مرد منطبق است‌، در حوزة مسئولیت او قرار دهد.
    پس می‌بینید در اسلام خبری از سرور بودن مرد نیست‌; و آن چه هست تقسیم وظایف است‌.
    امروز، نیز در کشورهای پیشرفته خصوصاً ژاپن‌، زنها از سنگینی بار مسئولیت خارج از خانه‌، اظهار نگرانی فراوانی می‌کنند و لذا نهضتی به نام «نهضت بازگشت به خانه‌» در کشورهای صنعتی در حال توسعه است‌.
    اما روایت علی (ع) به امام حسن مجتبی (ع) و نیز روایت رسول اکرم (ص):
    اولاً: در مورد همة زنها نیست‌.
    ثانیاً: نهی از مشورت با زنان در زمینة اموری است که زنها از آن اطلاع ندارند. نقص عقل هم در زن به معنای حماقت یا دیوانگی او نیست‌; بلکه منظور کم بودن اطلاعات و تجربیات آنها در امور کلی و اجتماعی و مسایل مربوط به کشور و غلبة احساسات است‌. آن هم به دلیل وضعیت خاص جسمی و روحی زن‌، عیب محسوب نمی‌شود.

    اصولاً این دو روایت در یک نقطه مشترکند. و آن این که‌: می‌خواهند زنانی را که صلاحیت ورود در امور سیاسی و کشوری و جریانهای مختلف ندارند، متوجه مسئولیت خود ساخته‌، و از مداخله‌های نابجای آنها جلوگیری کنند.
    به علاوه دقت شود که عقل در روایات حداقل دو گونه است‌، اول‌: عقل معاش‌، که زنها در آن ضعف دارند یعنی‌; در امور اقتصادی و سیاسی و ... معمولاً ضعیف هستند.
    دوم‌: عقل معاد، که منظور از آن راه کسب آخرت و عبادت است‌.
    در این زمینة مهم ـ که اصل عقل هم همین است ـ شاید زنها از مردها قویتر باشند. چون برای درک معارف‌، احساسات قوی و لطیف بسیار کارساز است‌.

    به هر حال مسلماً این روایات نمی‌گویند: مردان در امور مربوط به خانه و مدرسه و سرپرستی و انتخاب نام و رنگ و لباس فرزندان با همسران خود مشورت نکنند و در هیچ امری اجازة اظهار نظر به آنها را ندهند.
    فرض کنید برادر متأهلی داشته باشید. بین خانوادة شما و خانم او شکرآب شده باشد; آیا شما صلاح می‌دانید برادرتان با همسرش در مورد رفت و آمد به خانة شما مشورت نماید؟
    مسلماً دوست ندارید; زیرا به خاطر این کدورت‌، برادرتان را از رفت و آمد به منزل شما منع خواهد نمود. آیا شما به چنین مردانی حق می‌دهید یا از آنها به عنوان مردانی نالایق تعبیر می‌کنید؟!

    خواهر عزیز، زنان معمولاً تحت تأثیر احساسات و عواطف خود نظر می‌دهند و غالباً فکر و عقلشان‌، مورد تهاجم حب و بغض‌ها و نظرات آنی و زودگذر آنهاست‌; لذا لازم است هادیان معصوم بشریت‌، مردان و زنان را نسبت به این خطر آگاه سازند. و سر رشتة امور حساس را در معرض طوفان احساسات قرار ندهند.
    خواهر عزیز! همین ترک نماز و قهر کردن با خدا آیا منشأیی جز احساسات تند و قضاوت عجولانه چیز دیگری دارد؟! شما که به خدا، قرآن‌، پیامبران‌، نبی اکرم (ص) و ائمه راستین (ع) اعتقاد داشته و آنها را دوست دارید، با دیدن چند روایت که معنای آن را درست متوجه نشدید، نماز را که پایة دین است ترک نمودید! آیا عقل‌، انسان را در این موارد به تحقیق و تعمق دعوت نمی‌کند؟
    اگر شما به قیامت و معاد معتقدید چگونه مرتکب چنین معصیتی شدید؟ آیا پاسخ شما جز این است که بگویید با دیدن این روایات عصبانی شده‌، قلبم شکست و احساس بر من غلبه نمود، لذا نماز را ترک کردم‌! با این که می‌دانم از مهمترین واجبات دین بوده و ترک آن عقوبت سختی دارد.
    در مورد ضعف ایمان به دلیل مسألة عادت ماهیانه‌، حضرت می‌خواهند هشدار بدهند که کمبود عبادت خود را که هر ماه هفت روز یا بیشتر و کمتر است‌، مورد توجه قرار دهند. در روایت آمده است زنان می‌توانند این کمبودها را با وضو گرفتن و نشستن در جای نماز و اشتغال به ذکر و دعا و ... جبران نمایند چرا شما فقط یک روایت را می‌بینید؟!
    اگر پیشوایان معصوم‌، زنان را ناپاک و ناقص می‌دانستند، چرا حضرت رسول اکرم (ص) آن قدر از حضرت خدیجه و حضرت فاطمه (س) قدردانی می‌فرمود؟ چرا دست دخترشان را می‌بوسید؟!
    چرا علی (ع) از همسرش به عظمت یاد می‌کرد؟ چرا امام حسین (ع) در واقعه سهمگین کربلا، زینب (س) را به منزلة نایب خود قرار می‌دهد، و مسئولیت سنگین قافله سالاری خانوادة خود را به ایشان می‌سپارد؟
    چرا قرآن کریم از زنان بزرگی چون مریم (س) و آسیه همسر فرعون به عنوان ضرب المثل فضیلت و عظمت تجلیل می‌فرمود؟
    ضَرَب‌َ اللهُ مَثَلاً لِلَّذین‌َ آمَنُو اِمْرَأَت‌ُ فِرْعَون‌َ ... وَ مَرْیَم‌ُ ابْنت‌َ عمران‌... خداوند برای کسانی که ایمان آورند همسر فرعون و حضرت مریم را مثل آورد.تحریم /11 و 10
    پس معلوم می‌شود نقص ایمانی اولاً، کلی و همه جانبه نیست‌.
    ثانیاً، این سخنان بیشتر جنبة تذکر و هشدار دارد.
    ثالثاً، شامل حال همة زنان نمی‌شود.
    رابعاً بسیاری از این نواقص قابل جبران است‌.
    اما این که چرا شهادت دو زن به منزلة شهادت یک مرد است‌، علاوه بر جهاتی که گفته شد (مانند غلبة احساسات و عدم حضور مستمر زنان و ...) به این دلیل است که‌، در حفظ حقوق و مصلحت عمومی و در معرض خطر قرار ندادن جان و مال و ناموس مردم‌، جانب احتیاط رعایت شود. از سوی دیگر پذیرفتن شهادت یک مرد هم منوط به داشتن شرایط دقیقی است‌.
    سفارش می‌کنیم در انتخاب کتاب و نویسنده بیشتر دقت کنید و چنین نیست که نوشتة هر نویسنده‌ای صحیح و مطابق با دیدگاه اسلام باشد در این زمینه مطالعة کتاب «نظام حقوق زن در اسلام‌» نوشتة استاد مطهری (;) و «شرح نهج البلاغه ج 11» استاد محمد تقی جعفری (;) و کتاب «زن در آیینه جلال و جمال‌» آیة‌الله جوادی آملی را به شما توصیه می‌کنیم‌. ان شأالله شبهات شما را، در این زمینه برطرف می‌کند.
    اما این که رسول اکرم (ص) در مورد زنان تعبیر به شیطان فرموده‌اند، مسلم است زنان مفسده‌جو و ناپاکدامنی که جامعه را در ورطة تباهی قرار می‌دهند، مراد بوده‌اند نه زنان عفیف و پاکدامن‌!
    پیامبر اکرم (ص)، با زنان پاک و مؤمن نیز همچون مردان بیعت می‌نمودند. و قرآن کریم مکرر از این‌گونه زنان به بزرگی یاد کرده است‌.
    در مورد روایتی که فرموده است زنان را در غرفه‌ها قرار نداده و به آنها کتابت یاد ندهید، اولاً: سند درستی برای آن یافت نشد.
    ثانیاً: به فرض که سند آن را بپذیریم‌، به دستة خاصی از زنان اشاره دارد، زیرا در غیر این صورت روایتی که می‌فرماید: (طلب العلم فریضة علی کل مسلم‌) طلب علم بر هر فرد مسلمانی لازم است صحت پیدا نمی‌کرد; چرا که مقصود از فرد صرفاً مردان نیستند. و نیز اگر این گونه روایات صحیح باشند، با آیة شریفة: «هَل‌ْ یَسْتَوِی الَّذین‌ْ یَعْلَمُون‌َ وَ الَّذین‌َ لایَعْلَمُون‌َ» کسانی که می‌دانند هیچ گاه با افرادی که نمی‌دانند برابر نیستند، تعارض خواهند داشت‌. زیرا چگونه می‌شود قرآن مردم را به فراگیری علم دعوت کند و از جانب دیگر پیامبر عظیم الشأن (ص) که خود آورندة قرآن است‌، به مخالفت با آن برخیزد؟!
    در صعود زن یا مرد به سوی کمالات .............هیچ تفاوتی میان آنان ندارد.................
    ولی مسئولیتهای ووظایف زن با مرد درجامعه به کلی مختلف ومتفاوت است ............
    اشتغال محوری برای زن درست نیست
    منزل وخانواده محوری برای زن .....زیبنده اوست
    - نکند اشخاص...... جانشین ارزشها شوند
    - آنکه نتواند در پای حرف دین خود بمیرد
    درحقـیقـت ؛ بی دیــــن اســـت

  5. #14
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    بانو بیتاب عزیز
    زن های جامعه من و شما هم هستیم....چرا کسی نتوانسته به ما چیزی جز واقعیت القا کند؟
    نه خواهرم اسلام همین است گاهی عده ای نمیخواهند بدانند....نمیخواهند دنبال موضوعی بروند و اساسش را بفهمند....
    به نظرم منابع برای رسیدن به جواب های سوال های شما کاملا کافی و مناسب است
    اگر کسی دنبالش باشد حتما می یابد....شما قبول ندارید؟
    فقط عرض میکنم ...اگر دنبالش باشد....که میدانیم نیستند!

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

  6. #15
    حرفه ای بیتاب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    720
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    دوباره عرض میشود .....
    تعقل زن نسبت به عاطفه وی کمتر است واین امربه وی اجازه نمی دهد که در امور زیروارد شود:


    1. قضاوت
    2. حکومت
    3. جهاد
    - نکند اشخاص...... جانشین ارزشها شوند
    - آنکه نتواند در پای حرف دین خود بمیرد
    درحقـیقـت ؛ بی دیــــن اســـت

  7. #16
    حرفه ای بیتاب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    720
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    شما شاید به چند سوال از این مجموعه سوالات بتوانید پاسخ دهید :
    http://www.noas.ir/f/154008-post3.html
    ولی در مثل مناقشه نیست
    فاطمه زهراء سلام الله علیها از هر مرد وزن (بغیراز پیامبر اکرم ومولا علی )برتر ووالاتر هستند
    ولی نه پیامبر شد ونه امام .....................یک
    و هیچگونه مسئولیت اجتماعی /سیاسی/نظامی/اداری/اقتصادی/وغیره به وی از طرف پیامبر یا مولا علی واگذار نشد...دو
    پس پاکی وطهارت ونزاکت وعصمت زن ..............هیچ ربطی به تصدی اموراجتماعی ومملکتی ورهبری وحکومتداری ندارد ..............چون توانانی فکری وجسمی آن را ندارد والا خداوند متعال نبوت ویا امامت رابه زهرای بتول واگذار میکرد؟...که نکرد
    - نکند اشخاص...... جانشین ارزشها شوند
    - آنکه نتواند در پای حرف دین خود بمیرد
    درحقـیقـت ؛ بی دیــــن اســـت

  8. #17
    حرفه ای بیتاب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    720
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    جهاد زن حُسن تبعلها

    جهاد زن خوب شوهرداری وی است
    - نکند اشخاص...... جانشین ارزشها شوند
    - آنکه نتواند در پای حرف دین خود بمیرد
    درحقـیقـت ؛ بی دیــــن اســـت

  9. #18
    حرفه ای بیتاب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    720
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    پیامبر فرمود:
    اگر سجده کردن برای غیر ازخدا روا بود
    من به زن دستور می دادم که برای شوهرش سجده کند
    - نکند اشخاص...... جانشین ارزشها شوند
    - آنکه نتواند در پای حرف دین خود بمیرد
    درحقـیقـت ؛ بی دیــــن اســـت

  10. #19
    حرفه ای بیتاب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    720
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    پیامبر (ص) وقتی از معراج برگشت ..............چیزی های متعدد فرمود .............
    ایشان فرمود:
    من دیدم اکثراهل جهنم زنان را تشکیل می دهند
    - نکند اشخاص...... جانشین ارزشها شوند
    - آنکه نتواند در پای حرف دین خود بمیرد
    درحقـیقـت ؛ بی دیــــن اســـت

  11. #20
    مدیر ارشد انجمنهای نور آسمان محبّ الزهراء آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ماه
    نوشته ها
    16,980
    تشکر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 ارسال

    پیش فرض

    و هیچگونه مسئولیت اجتماعی /سیاسی/نظامی/اداری/اقتصادی/وغیره به وی از طرف پیامبر یا مولا علی واگذار نشد...دو
    پس پاکی وطهارت ونزاکت وعصمت زن ..............هیچ ربطی به تصدی اموراجتماعی ومملکتی ورهبری وحکومتداری ندارد ..............چون توانانی فکری وجسمی آن را ندارد والا خداوند متعال نبوت ویا امامت رابه زهرای بتول واگذار میکرد؟...که نکرد
    جمله ی خطرناکی فرکودید
    احتمالا دقت کافی را در انتخاب کلماتتان نداشتید وگرنه منظوری ندارید
    بزرگوارم من لازم نیست از مصحف فاطمه برای شما بگویم که؟ لازم هست؟ اطلاعاتی دارید در این باب ، که چی هست و کجاست و موارد استفاده اش را؟
    شما معنی کلمه ی محدثه را می دانید؟
    زبانم لال بانوی ما را به کمتر بودن توان فکری که متهم نکردید؟نه....

    اما در مورد مبحث عقلی که تاکید دارید
    باز هم جوابتان را داده اند اما متاسفانه شما دنبال نکردید که بیابید:

    عقل زنان

    آیا طبق حدیث شریف علوی که فرمود: «عقول النساء فی جمالهنّ و جمال الرّجال فی عقولهم» عقل زن در جمال او و جمال مرد در عقل او خلاصه می شود، تا وسیله ای برای سرزنش زن و برتری مرد باشد؟
    برای پاسخ به این سؤال لازم است به این نکته توجّه کنید که: زیور جان آدمی به ایمان است نه چیز دیگر، چنان که خدای سبحان فرمود: «حَبَّبَ الَیکمُ الْایمانَ و زَینَهُ فی قُلُوبِکمْ؛ خدا ایمان را برای شما دوست داشتنی گردانید و آن را در دل های شما زینت داد.»[1]
    و چون روح انسان مجرد است نه مادّی و ایمان نیز امری است معنوی، این امر معنوی یعنی ایمان، مایه جمال و زیبائی آن امر مجرد یعنی جان انسانی شده است و از آنجا که خصوصیت ذکورت و انوثت در حقیقت انسان (که همان جان اوست) و ایمان او تأثیری ندارد یعنی حقیقت انسان و ایمان و امثال آن نه مؤنث است نه مذکر، بلکه امری مجرد است که در زن و مرد یکسان می باشد؛ بنابراین از حدیث شریف علوی که فرمود: «عقول...» می توان معنای دستوری فهمید نه معنای وصفی، یعنی منظور آن نباشد که حدیث شریف در توصیف دو صنف از انسان باشد که عقل زن در جمال او خلاصه شود و جنبه سرزنش داشته باشد و جمال مرد در عقل او تعبیه شود و عنوان ستایش بگیرد، بلکه ممکن است معنای آن دستور، یا وصف سازنده باشد.
    به بیان دیگر زن موظف است و یا می تواند عقل و اندیشه انسانی خویش را در ظرافت عاطفه و زیبایی گفتار و رفتار و کیفیت محاوره و نحوه برخورد و نظائر آن ارائه دهد چنانکه مرد موظف است و می تواند هنر خود را در اندیشه انسانی و تفکر عقلانی خویش متجلی سازد.
    تحصیل کرده و آگاه به معارف ایثار و شهادت توان آن را دارد که در نقش مادری مهربان، فرزندش را تشویق به جهاد کند و در بدرقه او هنگام عزیمت به جبهه، عقل طریف[2] خود را در جامه هنر ظریف ارائه دهد. یا هنگام استقبال فرزندش که از جبهه و میدان رزم، پیروزمندانه برگشته است اندیشه وزین عقلی خود را در لباس زیبای شوق و نظایر آن نشان دهد. هرگز این ظرایف هنری که تَمَثُّل عینی طرایف عقلی است برای مردان هنرمند میسّر نخواهد بود.
    خلاصه آنکه زن باید حکمت را در ظرایف هنر ارائه دهد و مرد بالعکس باید ظرایف هنر را در طرایف حکمت جلوه گر کند یعنی جلال زن در جمال او نهفته است و جمال مرد در جلال او متجلّی شده است و این توزیع کار نه نکوهشی برای زن است و نه ستایشی است برای مرد. بلکه رهنمود و دستور عملی هر یک از آنها است تا هر کس به کار خاص خویش مأمور باشد و در صورت امتثال دستور مخصوص خود، درخور ستایش گردد و در صورت تمرّد از آن، مستحق نکوهش شود.
    پس تفاوت زن و مرد در نحوه ارائه اندیشه های درست ظهور می نماید وگرنه زن نیز چون مرد شایستگی فراگیری علوم و معارف را داشته و مستحق تقدیر است.
    مطلب دیگری که باید به آن توجّه داشت این است که دو گونه عقل داریم: عقل نظری و عقل عملی. انسان با عقل نظری می فهمد و با عقل عملی کار انجام می دهد. یقین، جزم، ظن و گمان، وهم، خیال و مانند آن جزو شؤون عقل نظری است؛ امّا نیت، عزم، اخلاص و اراده، محبت، تولی، تبرّی، تقوی و عدل و مانند آن جزو عقل عملی است[3] و همین عقل عملی هم معیار فضیلت در انسان است.
    عقل نظری معیار اعلمیت انسان و عقل عملی معیار کرامت و افضلیت انسان است.
    «انَّ اکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ اتْقیکمْ»[4] و این که در روایت آمده است که «عقول النساء فی جمالهن و...»[5] اشاره به عقل نظری است نه عقل عملی. یعنی اگر بین مرد و زن تفاوتی از نظر عقلی باشد در مورد عقل نظری یا ابزاری است نه عقل عملی.
    عقل نظری، عقلی است که انسان با او بتواند علوم حوزوی و دانشگاهی را فراهم کند تا چرخ دنیا بچرخد و این هم معیار فضیلت انسان (مردها) نیست. بلکه معیار فضیلت انسان، عقلی عملی است که در تعریف آن آمده است «الْعَقْلُ ما عُبِدُ بِهِ الرَّحْمنُ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجَنان»[6] انسان به وسیله آن خدا را عبادت می کند و بهشت را کسب می نماید و به مقام قرب می رسد و این عقل در مرد و زن تفاوتی ندارد.
    بنابراین اگر کسی خواست بین زن و مرد داوری کند نباید عقل به معنای علم مصطلح را معیار قرار دهد (یعنی عقل نظری را) بلکه باید عقل عملی را که وسیله قرب انسان و معیار فضیلت است معیار قرار دهد و در این صورت است که جمال مرد و زن هر دو در عقلی است که «عُبِدَ بِهِ الرَّحْمانُ وَ اکتُسِبَ بِهِ الْجنان» و در این صورت، هم «جَمالُ الرِّجالِ فی عُقُولِهِم» و هم «جَمالُ النِّساءِ فی عُقُولِهِنّ» می باشد.[7]
    عقل زن و مرد

    گاهی گفته می شود که عقل مرد بیش از عقل زن است و تجارب گذشته و حال نیز مؤید این مطلب می باشد آیا چنین گفته ای صحیح است؟
    این موضوع را مرحوم علامه طباطبایی قدس سره در تفسیر شریف المیزان آورده و فرموده اند: آن عقلی که در مرد بیش از زن است یک فضیلت زائده است نه معیار فضل.
    توضیح مطلب این که عدهّ ای گفته اند عقل در اسلام معیار کمال انسانی است یعنی هر کس که عاقلتر است به کمال انسانی نزدیک تر و نزد خدا مقرب تر است، و هر که از عقل دورتر است از کمال انسانی کم بهره تر و از مقام قرب الهی محرومتر است، بنابراین چون عقل در مرد بیش از زن است پس مردها بیش از زن ها به خدا نزدیک تر هستند. در صورتی که این استدلال تمام نیست بلکه مغالطه ای است که در اثر اشتراک لفظ رُخ می دهد.
    چون عقل به صورت اشتراک لفظی بر معانی گوناگون اطلاق می شود، لذا باید اوّلًا، روشن شود کدام عقل معیار کمال انسانی و قرب الهی است و ثانیاً در کدام عقل، زن و مرد با یکدیگر اختلاف و تفاوت دارند؟
    منشأ مغالطه آن است که گرچه گفته می شود که زن و مرد در عقل تفاوت دارند، و عقل معیار قرب الی اللّه است، و هر که عقلش بیشتر باشد به خدا نزدیک تر است، امّا عقلی که در مقدمه دوم ذکر می شود، غیر از عقلی است که در مقدمه اولی آمده است. به عبارت دیگر عقلی که در آن، زن و مرد اختلاف و تفاوت دارند غیر از عقلی است که مایه تقرب الی اللّه است.
    اگر دو معنای عقل از هم جدا شود، و دو مقدمه را با حفظ یک حد وسط کنار هم ذکر کنیم، می بینیم که هرگز نمی توان قیاسی ترتیب داد تا از آن، فضیلت مرد بر زن استنتاج شود؛ زیرا عقلی که در زن و مرد متفاوت است عقل نظری است که در نحوه مدیریت در مسائل سیاسی، اقتصادی، علمی، تجربی، ریاضی و مانند آن دخیل است.
    و بر فرض هم که ثابت بشود دراین گونه از علوم و مسائل اجرایی، عقل مرد بیش از عقل زن است - که اثبات این مطلب نیز کار آسانی نیست - ولی این سؤال وجود خواهد داشت: آیا آن عقلی که مایه تقرب الی اللّه است همین عقلی است که بین زن و مرد مورد تمایز می باشد؟ آیا می توان گفت هر کس مسائل فیزیک، ریاضی، طب، طبیعی و مانند آن را بهتر بفهمد به خدا نزدیک تر است؟ آیا این عقل مایه تقرب است یا عقلی که «عبد به الرّحمان و اکتسب به الجنان» [8] می باشد مایه تقرب است؟
    چه بسا ممکن است مردی در علوم اجرایی بهتر از زن بفهمد امّا توان عقال کردن غرایز خویش را نداشته باشد. همه مذهب های باطلی که در برابر انبیا صف بستند، به وسیله مردها جعل شد. اکثر متنبّی ها[9] که در برابر انبیا به مبارزه مذهبی برخاستند، مرد بودند. قرآن کریم در مورد کسانی که نظیر فرعون مذهب های جعلی آوردند می فرماید: «یقْدُمُ قَوْمَهُ یومَ الْقِیامَةِ»[10] آنان که پیشاپیش دیگران به جهنّم رفته و می روند آیا مردند یا زن؟
    بنابراین، اگر کسی در مسائل علمی یا سیاسی و اجرایی فکر برتر داشت این نشانه تقرب الی اللّه نیست، بلکه یک فضیلت زاید است، زیرا: «ذاک عِلْمٌ لایضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ»[11] علمی است که ندانستنش زیان نمی رساند.
    اگر کسی ادّعا کند که عقل مرد در جنبه «یعبد به الرحمان و یکتسب به الجنان» قوی تر از زن است، هر گز اثبات آن مقدور نیست، چرا که نه تجربه آن را نشان می دهد و نه برهان آن را تأیید می کند.
    مضافاً این که همه کمالات به اندیشه های نظری وابسته نیست. زیرا که گاهی انسان خوب می فهمد امّا فهمش همراه با خشونت است. اگر انسان دو صنف است: بخشی محکم کارند به نام مرد، و بعضی ظریف کارند به نام زن، اسماء الهی هم دو صنف است و کمالات نیز از دو راه نصیب انسان می شود. بعضی از کمالات بر اساس جنگ و قوام و قیام و مبارزه و ستم ستیزی و مظهر قهر و جلال حق بودن است، و بعضی مظهر مهر و رأفت و عاطفه و محبت و جمال و لطف حق بودن است و اگر یکی از این دو صنف در خشونت و اندیشه قوی ترند، دلیلی بر آن نیست که در بخش های مهر، عاطفه، لطف، رأفت، صفا، صمیمیت و رقّت نیز قوی تر باشند.
    ذات اقدس اله، عالم را بر محور محبت اداره می کند و بسیاری از آیات قرآن درس محبت می دهد و راه محبت را زن بهتر از مرد درک می کند. اگرچه راه قهر را ممکن است مرد بهتر از زن درک کند.[12]

    این ها را با دقت بخوانید

    و به زن با نگاه تحقیر نگاه نکنید عزیز

    به کمال عجز گفتم : که به لب رسيد جانم
    به غرور و ناز گفتي : تو مگر هنوز هستي؟!






    بعداز اين لطفي ندارد حکـمراني بر دلم
    شهر ويـران گشته فرماندار مي خواهد چه کار . . .

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 4 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تغییر طول روز زمین هر شش سال یک بار
    توسط محب المهدي (عج) در انجمن نجوم
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 16-07-2013, 12:15
  2. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 26-06-2013, 21:22
  3. توصیفات اولین مسافران آمریکایی، از مشرق زمین
    توسط safaeei در انجمن انجمن متفرقه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-06-2013, 17:06
  4. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 23-02-2013, 16:35
  5. بوی خون ریزی میاد-هارپ
    توسط safaeei در انجمن موضوعات و مطالب علمی
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 16-08-2012, 14:33

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه