بزرگترین هنر شیخ
مهمترین ویژگی جناب شیخ و بزرگترین هنر او، دست یافتن به « کیمیای محبت» خداست. شیخ در این کیمیاگری تخصص داشت و بیتردید، او یکی از بارزترین مصادیق:
﴿ یحبهم و یحبونه: او دوستشان دارد و آنها هم او را دوست دارند. سوره مائده آیه 54 ﴾ و ﴿ والذین ءامنوا أشد حبا لله: آنها که اهل ایمان اند کمال محبت و دوستی را فقط به خداوند می ورزند. سوره بقره 165﴾ بود، و هرکس به او نزدیک میشد بهرهای از کیمیای محبت میبرد.
جناب شیخ میفرمود:
« محبت به خدا، آخرین منزل بندگی است، محبت فوق عشق است، عشق عارضی است و محبت ذاتی، عاشق ممکن است از معشوق خود منصرف شود ولی محبت این گونه نیست، عاشق اگر معشوقش ناقص شد و کمالات خود را از دست داد ممکن است عشق او زایل شود، ولی مادر به بچه ناقص خود هم محبت و علاقه دارد. »
و میگفت:
« میزان ارزش اعمال، میزان محبت عامل به خداوند متعال است. »
شیرین و فرهاد
گاه برای تقریب ذهن شاگردان، به داستان شیرین و فرهاد مثال میزد و می فرمود:
« فرهاد هر کلنگی که میزد به یاد شیرین و به عشق او بود. هرکاری انجام میدهی تا پایان کار باید همین حال را داشته باشی، همه فکر و ذکرت باید خدا باشد، نه خود! »
خدا مشتری ندارد!
گاه شیخ برای مشتری پیدا کردن برای خدا! میفرمود:
« امام حسین علیه السلام مشتری زیادی دارد، ممکن است امامهای دیگر هم همین طور باشند، ولی خدا مشتری ندارد! من دلم برای خدا میسوزد که مشتریهایش کم است، کمتر کسی میآید بگوید: که من خدا را میخواهم و میخواهم با او آشنا شوم. »
گاه میفرمود:
« در حالی که تو به خداوند محتاجی، خداوند عاشق توست »!
در حدیث قدسی آمده است:
« یا ابن آدم! إنی احبک فانت ایضاً احببنی؛
ای انسان! من تو را دوست دارم تو نیز مرا دوست بدار. »
گاه میفرمود:
« یوسف خوش هیکل است، اما تو نگاه کن ببین آن که یوسف را آفرید چیست، همه زیبایی ها مال اوست. »