سر فصل ها :
طرح شبهه:
نقد و بررسي:
عرب جاهلي و ارزش زن:
كتك زدن و ربودن لباس دختران رسول خدا در كربلا:
شكنجه كردن سميه و كشتن وي:
عمر و خشونت با زنان:
رفتار عمر با زنان، پيش از مسلمان شدن:
عمر، خواهرش را كتك زد:
عمر، زن مسلمان را كتك مىزد:
رفتار عمر با زنان در زمان پيامبر (ص) :
عمر، زنان سوگوار را كتك زد:
عمر، سوده همسر رسول خدا را اذيت مىكرد:
رفتار عمر با زنان در زمان حكومتش:
1. سقط جنين از ترس عمر:
2. ادرار كردن زن، از ترس عمر:
3. عمر، زناني را كه در خانه ميمونه جمع شده بودند، كتك زد:
4. عمر، شبانه وارد خانه مردم مىشد و زنان را كتك مىزد:
5. عمر، به خانه عائشه هجوم آورد:
6. عمر، خواهر ابوبكر را كتك زد:
7. خواهر ابوبكر، نخستين كسي كه طعم تازيانه عمر را چشيد:
8. عمر، فرزندش را به خاطر پوشيدن لباس زيبا كتك زد:
9. عمر، زنش را نيمه شب كتك زد:
10. دختر ابوبكر دوست نداشت با عمر ازدواج كند:
11. عمر، عبوس وارد خانه شده و عبوس خارج مىشد:
12. عمر و ازدواج اجباري با عاتكه:
13. عمر، كنيزها را كتك مىزد و اجازه نمىداد كه حجاب داشته باشند:
طرح شبهه:
با بررسى سطحى در فرهنگ عرب به اين نکته پى خواهيم برد که عربها بيش از هر قوم و ملتى نسبت به زنان، سخت داراى غيرت بودند و زير بار ننگ و عار نمىرفتند؛ تا جائى كه يك يهودى از قبيله بنى قينقاع را به خاطر اهانت به زن مسلمان كشتند و...
با اين وجود چگونه مىتوان پذيرفت كه عمر بن خطاب يك زن را؛ آن هم فاطمه زهرا، جگر گوشه رسول خدا (ص) را كتك زده باشد و مردم با غيرت عرب هيچ واكنشى از خود نشان نداده باشند!
نقد و بررسي:
عرب جاهلي و ارزش زن:
يكى از خصلتهاى عرب جاهلى بدون ترديد زنده به گور كردن دختران بود كه هم قرآن بر آن صحه گذاشته است وهم شواهد زنده تاريخى آن را تأييد مىكند.
اكنون سؤال ما اين است كه اين غيرتى كه شما آن را با آب و تاب نقل مىكنيد، هنگام دفن دخترانشان كجا رفته بود؟ خداوند كريم با يادآورى اين قضيه تلخ مىفرمايد:
وَإِذَا الْمَوْءُدَةُ سُئلَت. بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَت. تكوير / 8 و 9.
و در آن هنگام كه از دختران زنده به گور شده سؤال شود: به كدامين گناه كشته شدند؟!.
محمد بن جرير طبرى در تفسيرش مىنويسد:
حدثنا بشر، قال: ثنا يزيد، قال: ثنا سعيد، عن قتادة وإذا الموؤودة سئلت: هي في بعض القراءات: سألت بأي ذنب قتلت؟ لا بذنب، كان أهل الجاهلية يقتل أحدهم ابنته، ويغذو كلبه، فعاب الله ذلك عليهم.
مردم زمان جاهليت دخترانشان را مىكشتند و سگها را پرورش مىدادند، خداوند اين عمل را براى آنها زشت شمرده است.
الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي 310هـ)، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج 30، ص 72، ناشر: دار الفكر، بيروت – 1405هـ
قرطبى مىنويسد:
قوله تعالى: وإذا الموؤودة سئلت. بأي ذنب قتلت الموؤودة المقتولة، وهي الجارية تدفن وهي حية، سميت بذلك لما يطرح عليها من التراب، فيوءودها أي يثقلها حتى تموت.
موؤودة، به معناى كشته شده است كه كنايه از دختران زنده به گور شده مىباشد و به اين جهت اين نام را بر آن گذاشتهاند كه آن قدر خاك روى بدنشان مىريختند تا سنگين شوند و بميرند.
الأنصاري القرطبي، أبو عبد الله محمد بن أحمد (متوفاي671، الجامع لأحكام القرآن، ج 19، ص 232، ناشر: دار الشعب – القاهرة.
ابن كثير سلفى دمشقى مىنويسد:
وإذا الموؤودة سئلت بأي ذنب قتلت " وقد كانوا أيضا يقتلون الأولاد من الاملاق وهو الفقر أو خشية الاملاق أن يحصل لهم في تلف المال.
مردم زمان جاهليت گاهى از ترس فقر فرزندانشان را مىكشتند و يا اين كه مىترسيدند با كمبود آذوقه روبرو شوند، فرزندانشان را مىكشتند.
القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، تفسير القرآن العظيم، ج 2، ص 181، ناشر: دار الفكر - بيروت – 1401هـ.
و نيز مىنويسد:
والموؤدة: هي التي كان أهل الجاهلية يدسونها في التراب كراهية البنات.
موؤوده، همان دختران زنده به گور شدهاى هستند كه مردم جاهلى انجام مىدادند؛ چون از فرزند دختر بدشان مىآمد.
القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، تفسير القرآن العظيم، ج 4، ص 478، ناشر: دار الفكر - بيروت – 1401هـ.
و در ادامه اين داستان را نقل مىكند:
قال قدم قيس بن عاصم على رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال يا رسول الله: إني وأدت اثنتي عشرة ابنة لي في الجاهلية أو ثلاث عشرة قال " أعتق عددهن نسما.
قيس بن عاصم بر رسول خدا (ص) وارد شد و گفت: اى رسول خدا! من در زمان جاهليت دوازده يا سيزده دختر از دخترانم را زنده به گور كردم. پيامبر خدا (ص) فرمود: بايد به تعداد آنان بنده آزاد كني.
القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، تفسير القرآن العظيم، ج 4، ص 479، ناشر: دار الفكر - بيروت – 1401هـ.
كتك زدن و ربودن لباس دختران رسول خدا در كربلا:
همان اعرابى كه اين همه از غيرت آنها تعريف و تمجيد مىشود و غيرت آنان را مانع كتك زدن دختران و زنان مىدانند، در حادثه خونين سال 61هجري، ودر قضيه شهادت ريحانة الرسول امام حسين عليه السلام در سرزمين كربلا، دختران رسول خدا صلى الله عليه وآله را با فجيعترين وضع كتك زدند.
آيا در اين فاجعه غمناك چيزى به نام غيرت در ميان اعراب وجود نداشت، يا در زمان كتك زدن دختران رسول خدا صلى الله عليه وآله فراموش كرده بودند كه عرب هستند و غيرتشان بايد مانع كتك زدن زنان و دختران شود؟!
شيخ صدوق رضوان الله تعالى عليه به نقل از فاطمه دختر امام حسين عليه السلام مىنويسد:
قَالَ دَخَلَتِ الْغَانِمَةُ [الْعَامَّةُ] عَلَيْنَا الْفُسْطَاطَ وَأَنَا جَارِيَةٌ صَغِيرَةٌ وَفِي رِجْلِي خَلْخَالانِ مِنْ ذَهَبٍ فَجَعَلَ رَجُلٌ يَفُضُّ الْخَلْخَالَيْنِ مِنْ رِجْلِي وَهُوَ يَبْكِي فَقُلْتُ مَا يُبْكِيكَ يَا عَدُوَّ اللَّهِ فَقَالَ كَيْفَ لا أَبْكِي وَأَنَا أَسْلُبُ ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ فَقُلْتُ لا تَسْلُبْنِي قَالَ أَخَافُ أَنْ يَجِيءَ غَيْرِي فَيَأْخُذَهُ قَالَتْ وَانْتَهَبُوا مَا فِي الْأَبْنِيَةِ حَتَّى كَانُوا يَنْزِعُونَ الْمَلاحِفَ عَنْ ظُهُورِنَا.
فاطمه دختر امام حسين عليه السلام مىگويد: غارتگران به خيمه ما هجوم كردند و من دختر خردسالى بودم و خلخال طلا به پايم بود. مردى آنها را مىربود و مىگريست، گفتم: دشمن خدا چرا گريه مىكنى؟ گفت: چرا گريه نكنم كه دختر رسول خدا را غارت مىكنم. گفتم: مرا واگذار. گفت: مىترسم ديگرى آن را بربايد. فرمود: هر چه در خيمههاى ما بود غارت كردند تا اينكه چادر از سر ما برداشتند.
الصدوق، أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، الأمالي، ص229، تحقيق و نشر: قسم الدراسات الاسلامية - مؤسسة البعثة مركز الطباعة والنشر في مؤسسة البعثة، الطبعة: الأولى، 1417هـ.
حميد بن مسلم، يكى از شاهدان حادثه مىگويد:
قَالَ حُمَيْدُ بْنُ مُسْلِمٍ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ أَرَى الْمَرْأَةَ مِنْ نِسَائِهِ وَ بَنَاتِهِ وَ أَهْلِهِ تُنَازَعُ ثَوْبَهَا عَنْ ظَهْرِهَا حَتَّى تُغْلَبَ عَلَيْهِ فَيُذْهَبَ بِهِ مِنْهَا.
به خدا من زنى از خاندان آن جناب را ديدم كه جامهاش را به تن نگه مىداشت كه نبرند و در اين باره پافشارى مىكرد؛ ولى سرانجام به زور از تنش كشيده و بردند.
الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري، البغدادي (متوفاي413 هـ)، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج2، ص113، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1414هـ - 1993 م.