آیا گفتن این جمله در اذان بدعت است؟
سلام
ببخشید یکم طولانی هست ولی برای استفاده همه عزیزان لازم بود .
از ديدگاه شيعه , متن اذاني كه در عصر رسول خدا(صلي الله عليه و آله ) براي نماز قرائت مي شد به اين صورت است : الله اكبر, الله اكبر, الله اكبر, الله اكبر, اشهد ان لا اله الا الله , اشهد ان لا اله الا الله . اشهد ان محمدا" رسول الله , اشهد ان محمدا" رسول الله . حي علي الصلوه , حي علي الصلوه , حي علي الفلاح , حي علي الفلاح , حي علي خير العمل , حي علي خير العمل , الله اكبر, الله اكبر, لا اله الا الله , لا اله الا الله . نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد, (فقيه , ج 1, ص 188, چهار مجلدي , چاپ آخوندي , چاپ پنجم , وسائل الشيعه , ج 4, ص 644, ح 9. روايت ديگري هم همين 18 فصل را آورده اند). اگر كسي يك كلمه كم يا زياد كند, كار حرامي انجام داده است و هيچ گونه ترديدي در اين نيست . بايد همين گونه كه هست , بجا آورده شود, (مستند العروه , ج 2, ص 287).
شيخ صدوق اضافه مي كند: ترديدي نيست در اين كه علي (ع ) ولي الله اميرالمومنين بحق است و محمد و آل محمد, خير البريه هستند ولي اين جمله ها در اصل اذان نيست , (فقيه , ج 1, ص 188). براي همين فقهاي شيعه هيچكدام نگفته اند كه اين جمله جزو اذان است بلكه آنچه آورديم , اذان همان است نه يك كلمه كم دارد و نه يك كلمه زياد. و مسأله شهادت به ولايت علي (عليه السلام ) در سطور بعدي خواهد آمد. از ديدگاه شيعه , اذان مانند احكام شرعي ديگر, به رسول خدا(صلي الله عليه و آله ) وحي شده است نه اينكه پيامبر خدا با مسلمانان مشورت كند و قرار بگذارند كه به فلان شكل انجام شود و به خاطر اينكه وحي است , نمي توان كم و زياد كرد. از حضرت امام صادق روايت شده است كه فرمود: وحي بر پيامبرتان نازل مي شود و شما گمان مي كنيد كه آن حضرت اذان را از عبدالله بن زيد گرفته است !!, (وسائل الشيعه , ج 4, ص 612, ح 3).
ابن ابي عقيل مي گويد: امام صادق (عليه السلام) نفرين كرده است كساني را كه مي گويند پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله ) اذان را از عبدالله بن زيد گرفته است , (همان ). در حديث امام باقر(عليه السلام ) آمده است : وقتي كه رسول خدا به معراج رفت , وقت نماز كه رسيد, جبرئيل اذان و اقامه گفت و رسول خدا با فرشتگان و پيامبر نماز خواندند, (همان , ح 1). حديث سوم , حديث هشتم , حديث هفدهم , و حديث دهم از باب 19, از ابواب اذان و اقامه در وسائل الشيعه , همه نشان مي دهند كه اذان از سوي جبرئيل به حضرت محمد(صلي الله عليه و آله) تعليم داده شده است و سخن ديگر وحي است نه يك امر قراردادي . بر اساس رواياتي كه مي گويد: »پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله ) در شب معراج اذان را از جبرئيل گرفت « مي توان گفت كه تشريع اذان پيش از هجرت بوده است چون معراج قبل از هجرت بود. يكي از اتهاماتي كه به شيعه نسبت مي دهند اين است كه مي گويند: شيعه جمله ي »اشهد ان عليا" اميرالمومنين « را جزو اذان و گفتن آن را واجب مي دانند. اين , اتهام و كذب است چون هيچكدام از فقهاي شيعه نگفته اند كه اين جمله جزو اذان است و هيچ کس گفتن آن را واجب نمي دانند.
صاحب جواهر مي گويد: ذكر جمله ي »اشهد ان عليا" امير المومنين « در اذان , اگر به قصد جزئيت نباشد, اشكالي ندارد و به موالات اذان ضرر نمي زند همانطوري كه ذكر جمله »صلي الله عليه و آله « بعد از »اشهد ان محمد رسول الله « به موالات اذان آسيب نمي رساند, (جواهر الكلام , ج 9, ص 86, چاپ بيروت ).
آيت الله حكيم در مستمسك العروه مي گويد: درباره شهادت به ولايت حضرت علي (عليه السلام ), شيخ طوسي در نهايه و مبسوط گفته است : روايات غيرقابل اعتمادي شهادت به ولايت را جزو اذان به حساب آورده است ولي اين روايات در اذان و اقامه , معمول عليه نيستند و نمي توان به آنها عمل كرد و اگر كسي اين جمله را بگويد, گناه نكرده است ولي بايد دانست كه اين جمله نه فضيلت اذان و اقامه است و نه از كمال اذان و اقامه است و علامه در »منتهي « مي گويد: اخبار شاذي كه جمله »اشهد ان عليا" اميرالمؤمنين « را جزو اذان و اقامه به حساب آورده , قابل اعتماد نيستند. پس از اين آيه الله حكيم مي گويد: اگر كسي اين جمله را به قصد استحباب مطلق بگويد اشكالي ندارد چون در حديثي آمده است : هر وقت كسي لا اله الا الله و محمد رسول الله گفت , بايد علي اميرالمومنين هم بگويد. بعد مي گويد: در عصر حاضر, جمله »اشهد ان عليا" ولي الله « از شعارهاي تشيع گرديده است و اگر كسي به اين خاطر آن را بگويد اشكالي ندارد و حتي ممكن است گاهي ذكر اين جمله واجب باشد, (مستمسك العروه , ج 5, چاپ بيروت , ص 544).
در مستند العروه آمده است : ما براي گفتن جمله »اشهد ان عليا" ولي الله « نيازي به ورود نص نداريم چون ولايت , از متممات رسالت , از مقومات ايمان و كمال دين است و بخصوص در اين عصر هيچگونه نيازي به امر ديگري نيست چون اين جمله روشن ترين شعار شيعه و آشكارترين رمز تشيع است . بر اين اساس ذكر اين جمله , چه در اذان و چه در غير اذان هيچگونه اشكال ندارد. البته اين جمله جزو اذان نيست و اگر كسي به قصد اينكه جزو اذان است , آن را بگويد, كار حرامي كرده است , (مستند العروه , ج 2, ص 287). ممكن است كسي بپرسد: اصلا" چرا اين جمله مطرح شد؟ در جواب بايد گفت : بني اميه تمام تلاش خود را به كار بردند تا نام و آثار حضرت علي (عليه السلام ) محو شود. شيعه براي زنده نگه داشتن نام علي و ولايت آن حضرت در طول تاريخ با همه تلاش , با ذكر جمله ي »اشهد ان عليا" ولي الله « و امثال آن , مانع موفقيت دشمن شده است.
فخر رازي در تفسير سوره فاتحه , در مسأله فقهي جهر به بسم الله مي گويد: علي (عليه السلام ), بسم الله الرحمن الرحيم را در نمازها بلند مي گفت و بر بلند گفتن تاكيد داشت . وقتي كه حكومت و دولت به بني اميه رسيد, آنان از بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحيم ممانعت كردند و در اين ممانعت بسيار تأكيد داشتند و علت اصلي ممانعت آنها اين بود كه آنان سعي داشتند آثار علي (عليه السلام ) را از بين ببرند. بعد مي گويد: دلايل عقلي موافق نظر ما است و عمل حضرت علي هم كمك ما است و هر كس علي را امام دين خود كند, در دين و جان خود به ريسمان ناگسستني چنگ زده است , (تفسير كبير, ج 1, ص 160, چاپ استانبول ).
در آن زمان كه امويان حاكم بودند, در برخي از مناطق كشور اسلامي ياران مخلص حضرت علي (عليه السلام ) را مي كشتند, آن حضرت را سب و نفرين مي كردند و حتي نمي گذاشتند كسي نام علي را براي بچه هاي خود انتخاب كند. بر هيچكس پوشيده نيست كه چه بلاهاي از سوي امويان و عباسيان بر آل علي و سادات علوي رسيد. شيعه در برابر اين فشارها مقاومت كرد و علي را فراموش نكرد و به اين ترتيب علي , ياد علي و مكتب علي زنده ماند. همانطوري كه گفتيم , حي علي خيرالعمل , جزو اذان است . اين جمله را اهل سنت حذف كردند. محمد بن ابي عمير مي گويد: از حضرت امام رضا(عليه السلام ) پرسيدم : چرا »حي علي خيرالعمل « را حذف كردند؟ امام فرمود: علت ظاهري را مي خواهي يا علت باطني را؟ گفتم : هر دو را. فرمود: علت ظاهري اين است كه گفتند: ما مي خواهيم مردم با شنيدن علي خيرالعمل , از جهاد روي نگردانند و تنها به نماز مشغول نشوند ولي علت باطني اين است كه »خيرالعمل « عبارت است از ولايت حضرت علي . آنان خواستند كه هر روز بر ولايت تاكيد نشود, (وسائل , ح 4, ص 647, ح 16).
اذان از ديدگاه اهل سنت ابو محذوره مي گويد: پيامبر اسلام اين اذان را به من ياد داد: الله اكبر, الله اكبر, اشهد ان لا اله الا الله , اشهد ان لا اله الا الله . اشهد ان محمدا" رسول الله , اشهد ان محمدا" رسول الله . سپس بر مي گردد و مي گويد: اشهد ان لا اله الا الله , اشهد ان لا اله الا الله . اشهد ان محمدا" رسول الله , اشهد ان محمدا" رسول الله . حي علي الصلوه , حي علي الصلوه , حي علي الفلاح , حي علي الفلاح , الله اكبر, الله اكبر, لا اله الا الله , (صحيح مسلم , ج 1, ص 287, باب صفه الاذان , ح 6, بيروت , چاپ اول ).
اهل سنت در كيفيت تشريع اذان مي گويند: وقتي مسلمانان به مدينه هجرت كردند, براي اقامه ي نماز وقت تعيين مي كردند و در آن وقت مي آمدند و آن روزها براي نماز, اعلاني در كار نبود. روزي با يكديگر در اين مورد گفتگو كردند. برخي پيشنهاد ناقوس دادند, برخي پيشنهاد شيپور دادند و عمر بن خطاب گفت : چرا كسي را مأمور نمي كنيد كه با صداي بلند اعلان كند. پس از آن رسول خدا فرمود: اي بلال ! بلند شو و نداي نماز سر بده , (صحيح بخاري , ج 3-1, جزء 1, ص 157 داراحياء التراث العربي , 1313 قمري ).
درباره جمله هاي اذان مي گويند: عبدالله بن زيد, نزد پيامبر آمد و گفت : خوابي ديده ام . سپس خوابش را براي پيامبر نقل كرد و پيامبر هم فرمود: خواب درست ديده اي , آنچه را كه به تو در عالم خواب گفته شده , به بلال تعليم بده و او اذان بگويد. عمر بن خطاب وقتي مراجعه عبدالله بن زيد و صداي اذان بلال را فهميد نزد پيامبر آمد و گفت : اي پيامبر! من هم مانند عبدالله بن زيد خواب ديده ام و پيامبر فرمود: پس خدا را شكر و اين پايدارتر است , (صحيح ترمذي , ج 1, ص 359, ح 189, با تحقيق و شرح احمد محمد شاكر, 1357 قمري ). بنابراين از ديدگاه اهل سنت , اذان بر پيامبر وحي نشده بلكه پيامبر آن جمله ها را از خواب عبدالله بن زيد گرفته است . براي توضيحات بيشتر درباره ي اذان اهل سنت به كتاب »الصحيح من سيره النبي الاعظم (ص «) نوشته سيد جعفر مرتضي عاملي لبناني مراجعه شود. در جلد سوم , ص 80, چاپ جامعه مدرسين بررسي اذان آمده است .
از آنچه گذشت معلوم شد كه از ديدگاه شيعه اذان در مكه تشريع شده و از ديدگاه اهل سنت در سال اول هجرت و در مدينه .
شهادت به ولايت حضرت على(عليه السلام) «اشهد ان عليا ولى اللّه» هيچ گاه جزء اذان نبوده است. فقها نيز در كتابهاى فقهى خود، يادآور شدهاند كه نبايستى كسى اين شهادت را به نيتِ جزء اذان بگويد. ولى مستحب است كه انسان به دنبال شهادت به رسالت پيامبر(صلي الله عليه و آله) اين شهادت رانيز ذكر كند؛ و آن را جزء اذان به حساب نياورد.
حضرت آيتالله سيد اسماعيل مرعشى در كتاب اهميت اذان واقامه و سومين شهادت، دو حديث را از كتاب «السلافه فى امر الخلافه» كه اثر محقق و دانشمند بزرگ اهل سنت شيخ عبدالله مراغى مصرى است نقل مىكند و از اين دو حديث برمىآيد كه شهادت سوم از زمان رسول خدا وجود داشته است.
1- سلمان فارسى در عصر پيامبر در اذان و اقامه بعد از گواهى به يكتايى خدا و رسالت پيامبر(صلي الله عليه و آله) به ولايت اميرمؤمنان على(عليه السلام) نيز شهادت مىداد.
يكى از اصحاب به محضر رسول خدا(ص) رسيد و عرض كرد: «اى رسول خدا، امروز موضوعى را شنيدم كه قبلاً نشنيده بودم.پيامبر فرمود: آن موضوع چيست؟ او عرض كرد: سلمان اذان مىگفت. شنيدم او بعد از گواهى به يكتايى خدا و رسالت پيامبر (شهادتين) به ولايت على(ع) گواهى داد (اين ماجرا بعد از حجه الوداع پس از ماجراى غدير رخ داد). پيامبر فرمود: سمعتم خيرا؛ چيز خوبى شنيدهايد.
2- نيز در مورد ابوذر غفارى روايت شده، يكى از اصحاب نزد پيامبر(ص) آمد و عرض كرد: اى رسول خدا! ابوذر در اذان بعد از شهادت به رسالت پيامبر(صلي الله عليه و آله) به ولايت على شهادت مىدهد و مىگويد: اشهد ان عليا ولى الله پيامبرفرمود: كذلك اَونسيتم قولى فى غدير خم من كنت مولاه فعلى مولاه فمن ينكث فانما ينكث على نفسه؛ همينگونه است. مگر سخن مرا در غدير خم فراموش كردهايد كه گفتم هر كس من رهبر او هستم پس على(ع) رهبر او است. هر كس پيمان را بشكند قطعا به خودش آسيب رسانده است.
در هر حال على(عليه السلام) به حكم آيه انما وليكم الله والرسول...، (مائده، آيه 55) از اولياء الهى بر مسلمين است، شهادت دادن بر ولاء على به حكم آيه، بدون آن كه آن را جزء اذان بدانيم كارى است محبوب.
سلام علی جان
بسیار تشکر! این سوال تو ذهنم بود.
یا علی
سلام خدمت دوست عزیزم سید علی بزرگوار
دست شما درد نکنه ولی اگر مختصر و مفید میگفتید : اگر به قصد جزئیت در اذان باشد(یعنی این جمله جزء اذان بوده)اشکال دارد ولی اگر به این قصد نباشد (که نیست) اشکالی ندارد کفایت میکرد.
ولی مطالب اضافی که حول این محور ذکر کردید خیلی زیبا و مفید بود.
تشکر.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)