صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 15

موضوع: يادداشت روز كيهان

  1. #1
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض يادداشت روز كيهان

    خاکسپاری جنازه فتنه! (یادداشت روز)
    در پایان روز پنج‌شنبه 24 مردادماه جاری، در پی 4 روز پرکار که از دوشنبه تا پنج‌شنبه هفته گذشته در صحن علنی مجلس شورای اسلامی ادامه داشت و با بحث‌های داغ و پردامنه نمایندگان موافق و مخالف درباره صلاحیت وزرای پیشنهادی رئیس جمهور محترم همراه بود، رأی مثبت و منفی نمایندگان به صندوق‌ها ریخته شد و نهایتا 15 تن از 18 وزیر پیشنهادی رئیس جمهور محترم از مجلس شورای اسلامی رأی اعتماد گرفتند و 3 وزیر آموزش و پرورش، علوم، تحقیقات و فن‌آوری و ورزش و جوانان از حضور در کابینه آقای دکتر روحانی بازماندند. درباره آنچه طی این 4 روز و در جریان رسیدگی به صلاحیت وزرای پیشنهادی مطرح شده بود و نتیجه نهایی آن، گفتنی‌هایی هست که به برخی از با اهمیت‌ترین آنها اشاره می‌کنیم؛
    1- تمامی چند وزیر پیشنهادی که متهم به حضور و حمایت از فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 بودند بدون استثناء -تأکید می‌شود که بدون استثناء- ضمن انکار حضور و حمایت خود، از فتنه آمریکایی- اسرائیلی یاد شده اعلام دوری و انزجار کردند و با قاطعیت -بعضاً همراه با سوگند- آن ماجرای پلشت را بیرون از دایره اسلام و انقلاب و نظام دانسته و بر وفاداری خود به امام(ره) و رهبر معظم انقلاب و پیروی از خط ترسیم شده از سوی ایشان تأکید ورزیدند. این تأکید و اصرار اکید که گاه با اشاره به مستنداتی نیز همراه بود، صرفنظر از میزان انطباق آن با واقعیت، نشانه و گواه آن است که فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 در سیاه‌ترین و بدنام‌ترین نقطه تاریخ این مرز و بوم دفن شده تا آنجا که کمترین نشانه از پیوند و رابطه با سران و اصحاب فتنه می‌تواند نفرت و انزجار مردم را در پی داشته باشد و معدود افرادی که به همراهی با آنان متهم شده بودند نیز، خوشنامی خود را در اعلام برائت از سران رسوا و اصحاب بدنام آن فتنه آمریکایی- اسرائیلی می‌دانند.
    برائت از فتنه 88 که می‌توان از آن با عنوان پوزش صریح و یا تلویحی متهمان به حضور در فتنه یاد کرد، یکی از برجسته‌ترین موضوعاتی بود که در طول 4 روز بحث و بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی سایه پررنگ آن بر تمامی اظهارات نمایندگان موافق و مخالف و گزینه‌های معرفی شده به وضوح احساس می‌شد. این سایه به اندازه‌ای پررنگ بود که اعتراض گسترده و توأم با عصبانیت اپوزیسیون خارج کشور و مدعیان فراری اصلاحات را در پی داشت.
    جریانات و گروههای یاد شده، از اعلام برائت گزینه‌های پیشنهادی آقای روحانی نسبت به فتنه 88 با عنوان «پشت پا زدن همزمان» آنها به جنبش سبز(!) و موسوی و خاتمی و کروبی یاد کرده و با ادبیات شناخته‌شده و بی‌ادبانه خود آنان را نواخته بودند!
    فضای ضد فتنه حاکم بر جلسات 4 روزه رسیدگی به صلاحیت وزرای پیشنهادی در مجلس شورای اسلامی به همان اندازه که دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها را به خشم آورده است برای مردمی که در اعتراض به فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88، حماسه پرشور و بی‌نظیر 9 دی را آفریده و از آن پس نیز بر خیانت فتنه‌گران و اعلام نفرت از آنان تأکید ورزیده بودند، امیدآفرین بود و به وضوح حکایت از آن داشت که آثار و ثمرات جهاد مقدس آنان با سران و اصحاب داخلی و خارجی فتنه 88 نه فقط کمرنگ نشده بلکه دامنه و ضریب تأثیر آن نیز گسترده‌تر شده و فزونی یافته است.
    2- اگرچه شرکت و حضور برخی از سران و عوامل دست‌اندرکار فتنه 88 در انتخابات، اعتراف صریح آنان به دروغ بودن ادعای تقلب و خیانت بزرگی بود که در جریان فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 مرتکب شده بودند ولی علی‌رغم این اعتراف عملی، از اعتراف رسمی و شفاهی یا مکتوب به آن خیانت آمیخته به دروغ خودداری می‌کردند و در حالی که به گواهی اسناد و گزارش‌های موثق در جلسات خصوصی به دروغ بودن ادعای تقلب اعتراف داشتند، مصلحت خویش- بخوانید مصلحت مدیران بیرونی فتنه- را در اعتراف صریح و علنی نمی‌دانستند! اما، در جریان رسیدگی به صلاحیت وزیران پیشنهادی آقای دکتر روحانی، برخی از وزرا که متهم به همراهی با فتنه بودند ضمن انکار این همراهی و اعلام برائت از فتنه- که در جای خود قابل تقدیر است- بر ادعای تقلب نیز خط بطلان کشیدند. تا آنجا که در دفاع پایانی آقای دکتر روحانی از وزرای پیشنهادی وقتی نوبت به دفاع از آقای عباس آخوندی نامزد وزارت مسکن، راه و شهرسازی رسید، گفت «ایشان -آقای آخوندی- این شهامت را داشت که در آن سال‌های حساس در حضور مقام معظم رهبری بگوید که در انتخابات تقلب نشده است، نه تنها تقلب نشده است، بلکه در انتخابات ایران امکان تقلب نیز وجود ندارد.».
    آقای آخوندی در انتخابات سال 88 از اعضای اصلی ستاد میرحسین موسوی بود و با همین عنوان نیز همراه چند تن دیگر از اعضای آن ستاد و اعضای ستاد سایر نامزدها به محضر رهبرمعظم انقلاب رفته و در آنجا با صراحت امکان هرگونه تقلب در انتخابات را که کلید واژه فتنه بود، نفی کرده بود ولی اعتراف ایشان در فضای عمومی کشور انعکاس نیافته بود و آقای دکتر روحانی با توجه به فضای حاکم بر نگاه نمایندگان مردم می‌دانست که احتمال ادعای تقلب از سوی آقای آخوندی می‌تواند موثرترین عامل در رویکرد منفی نمایندگان به ایشان باشد، از این روی با هوشمندی به نفی تقلب از سوی آخوندی در محضر حضرت آقا اشاره کرد که رأی اعتماد نمایندگان مردم به ایشان را در پی داشت.
    نفی صریح ادعای تقلب از سوی برخی وزرای پیشنهادی که به همراهی با فتنه متهم بودند و اظهارات آقای دکتر روحانی در دفاع از وزیرمسکن، راه و شهرسازی میخ دیگری بود که در یک جلسه رسمی و با حضور نمایندگان مردم بر تابوت فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 کوبیده می‌شد و از بی‌اعتباری و سقوط سران و عوامل فتنه 88 حکایت می‌کرد. این نکته نیز با اعتراض شدید و گسترده جریانات ضدانقلاب بیرونی و رسانه‌های بیگانه که «تقلب در انتخابات»! کلید واژه کودتای مخملی مورد حمایت آنها بود، روبرو شد و برخی وزرای پیشنهادی را به باد اعتراض و انتقاد گرفتند که چرا تقلب در انتخابات ریاست‌جمهوری 88 را نفی کرده‌اند!
    3- یکی از نکات برجسته دیگر که در جریان بحث‌های داغ 4 روزه برای رسیدگی به صلاحیت وزرای پیشنهادی به وضوح قابل دیدن بود آن که برخلاف ادعاهای پرسرو صدای مدعیان اصلاحات که اصرار داشتند خود را پیروز انتخابات اخیر نشان بدهند، وابستگی وزرای پیشنهادی به «جبهه اصلاحات» یک «امتیاز منفی» تلقی می‌شد و نه فقط وزیران پیشنهادی، بلکه اعضای فراکسیون اقلیت نمایندگان مدعی اصلاحات نیز به گونه‌ای کاملا محسوس اصرار داشتند که هیچیک از وزرای پیشنهادی را در پیوند با جبهه اصلاحات معرفی نکنند. این نکته به وضوح از اعتراف مدعیان اصلاحات به فقدان پایگاه مردمی این جبهه حکایت می‌کرد و حاکی از آن که می‌دانستند اشاره به هرگونه رابطه و پیوند برخی وزرای پیشنهادی به جبهه اصلاحات می‌تواند به عنوان یک مانع جدی، از رأی اعتماد نمایندگان مردم به آنها جلوگیری کند. خودداری از اشاره به رابطه وزیران پیشنهادی با جبهه اصلاحات به اندازه‌ای محسوس بود که برآشفتگی و عصبانیت شدید رسانه‌های بیگانه و سایت‌های وابسته به اپوزیسیون را در پی داشت و از جمله، سایت صهیونیستی «بالاترین» که تحت مدیریت مستقیم منوشه‌امیر اداره می‌شود با دلخوری و به ملامت نوشت «نه حسن روحانی و نه هیچیک از وزیران پیشنهادی حرفی از اصلاحات به میان نیاوردند و درباره عضویت چند تن از گزینه‌های روحانی در جبهه اصلاحات سخن نگفتند»! همین سایت در گزارش دیگری نوشت «دفاعیات وزرای روحانی به سرمقاله کیهان شبیه بود(!) همه آنها خود را سرباز رهبر ایران معرفی کردند. و روحانی گفت در انتخاب اعضای کابینه‌اش، هماهنگی با نظرات [آیت‌الله] خامنه‌ای ‌را در نظر داشته است و...»
    گفتنی است فقط در یک مورد آقای دکتر روحانی به هنگام دفاع از وزرای پیشنهادی یکی از آنها را با عنوان «اصلاح‌طلب» معرفی کرد و نتیجه‌ آن که این وزیر پیشنهادی نه فقط از رأی اعتماد مجلس برخوردار نشد بلکه در میان 3 وزیری که با رأی عدم اعتماد نمایندگان مردم روبرو شدند، کمترین رأی مثبت را کسب کرد.
    با توجه به نکات فوق‌الذکر که برگرفته از جلسات علنی و 4 روزه بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی در مجلس شورای اسلامی است به جرأت می‌توان نتیجه گرفت که مجموعه اظهارات نمایندگان موافق و مخالف و نظرات اعلام شده وزرای پیشنهادی در برائت از فتنه 88، اعتراف به دروغ بودن تقلب، پشت کردن آشکار به جبهه اصلاحات، استفاده از گفتمان اصولگرایانه و تاکید بر آموزه‌های اصیل اسلام و انقلاب و نظام، پیروزی بزرگ دیگری برای گفتمان اصولگرایی است و این نظر پیش گفته را تائید می‌کند که در انتخابات خرداد 92 اگرچه نامزدهای جبهه اصولگرا- به مفهوم سیاسی و تشکیلاتی آن- پیروز نبوده‌اند ولی «گفتمان اصولگرایی» پیروز قطعی انتخابات بوده است. و دراین‌باره، باز هم گفتنی‌هایی هست.
    حسین شریعتمداری
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    صیانت از رأی اعتماد (یادداشت روز)
    درباره رأی اعتماد مجلس به هیئت وزیران پیشنهادی گفتنی‌های زیادی وجود دارد ولی بدون تردید آنچه که همگان- از سلایق مختلف سیاسی- برآن اذعان دارند این است که اعتماد مجلس به 15 وزیر دولت یازدهم، نشان داد نگاه آحاد نمایندگان ملت به همکاری و تعامل ویژه با دولت روحانی متمرکز شده و در راستای توصیه‌های راهگشای رهبر معظم انقلاب بوده تا مجلس بصورت همه جانبه دولت را کمک کرده و هر چه زودتر موتور اجرایی کشور به حرکت دربیاید.
    بنابراین می‌توان گفت این نگاه ارزشی و اقدام اصولی مجلس در رأی اعتماد حداکثری به وزرای پیشنهادی دولت جدید درخور تجلیل است اما رأی اعتماد 24 مرداد نمایندگان، پس از حماسه سیاسی ملت در انتخابات 24 خرداد نیازمند تحلیل هم هست تا فرصت‌طلبان و افراط‌گرایان با تفاسیر گازانبری و تحرکات رسانه‌ای زنجیره‌ای، آنچه که عیان است را به تاراج نکشانند.
    این نکته را نیز باید در همین ابتدای بحث خاطرنشان کرد که پس از انتخابات 24 خرداد، یک طیف افراطی سیاسی با مصادره گفتمان اعتدال و بیرون از تأکیدات و تصریحات رئیس جمهور، سرقفلی نامشروعی را علم کرده تا همه چیز را در چنبره منافع حزبی و قبیلگی بنشاند!
    پیرامون رأی اعتماد مجلس به وزرای پیشنهادی دولت یازدهم بازار تحلیل‌ها و تفسیرها داغ است و این روزها در فضای رسانه‌ای و مطبوعاتی، مطالب مختلفی در قالب گزارش یا یادداشت منتشر و بازتاب داده می‌شود.
    اما نکته‌ای که به نظر می‌رسد نقطه اشتراک همه تحلیل‌ها و نوشته‌ها باشد و هر منصفی بر آن مهر تأیید می‌زند این که اولویت مورد نظر مجلس برای دولت روحانی حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم است.
    برای همین است که نمایندگان مجلس با توجه به اولویت اصلی کشور و حساسیت‌های موجود رأی بالایی به وزرای اقتصادی دولت یازدهم دادند.
    و در میان وزرا مشخصاً وزیر پیشنهادی امور اقتصاد و دارایی بالاترین رأی را به خود اختصاص می‌دهد.
    گفتنی است آقای دکتر علی طیب‌نیا از مجموع 284 رأی مأخوذه، موفق شده است 274 رأی موافق یعنی 5/96 درصد اعتماد نمایندگان را جلب نماید.
    در توانایی، تخصص، دانش و سابقه کاری دکتر طیب‌نیا بسیاری از صاحبنظران اقتصادی اتفاق نظر دارند ولی رأی نمایندگان محترم مجلس به ایشان معنای آشکارتری نیز دارد و آن، این که نمایندگان به وکالت از ملت این خواسته بحق آحاد مردم را در میدان عمل و اجرا پیش کشیده‌اند که باید اولویت و عزم اصلی دولت حل مشکلات اقتصادی باشد.
    به عبارت دیگر نمایندگان محترم به خوبی صدای مردم را شنیده‌اند و خواسته آنها را می‌دانند که باز شدن گره‌ گرانی‌ها، مهار تورم و رونق اشتغال و کار باید در صدر برنامه‌ریزی‌ها و فعالیت‌ها باشد.
    از سوی دیگر؛ در شرایط کنونی راهبرد دشمن در مواجهه با جمهوری اسلامی یک جنگ تمام‌عیار اقتصادی بوده که مظهر بارز آن حربه «تحریم»ها است که در تمامی سال‌های اخیر، این خط پیگیری و رهگیری شده است.
    به قول رهبر معظم انقلاب؛ «مسئله اقتصاد به میدان چالش تحمیلی بیگانگان تبدیل شده است».
    بنابراین از آنجایی که وظیفه و ماموریت تمام ناشدنی دشمن، دشمنی است و برای این منظور به انواع توطئه‌ها، دسیسه‌ها و کارشکنی‌ها متمسک می‌شود و از عملیات رسانه‌ای و روانی نیز بهره می‌برد، در کارزار اقتصادی نیز با تمام توان و پتانسیل به صحنه می‌آید و سوال اصلی این است که برنامه دشمن در حوزه اقتصاد چیست؟
    رصد آشکار رفتار و گفتار دشمن به خوبی نشان می‌دهد برنامه اصلی دشمن، تداوم و تشدید تحریم‌ها و فشارهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی است و در حوزه «نفت»، «انرژی»، «حمل و نقل» و «بانک» متمرکز شده است.
    اما بیش از اقدامات ایجابی، دشمن بر مقوله سلبی در حوزه اقتصاد ایران نیز متمرکز شده و آن اینکه با «مهندسی اولویت‌ها»، دولت را به سمت و سوی مسائل حاشیه‌ای و فرعی سوق دهد.
    اینجاست که وظیفه اصلی دولت یازدهم صیانت هوشیارانه از جهت‌گیری اصلی دولت یعنی حرکت در راستای حل مشکلات اقتصادی است و نباید در چنبره فریب دشمن این مقصود اصلی به حاشیه برود.
    اما در خصوص جهت‌گیری اقتصادی دولت به عنوان اولویت اصلی کشور در شرایط فعلی چند نکته فوری وجود دارد که اشاره به آنها ضروری به نظر می‌رسد؛
    1- آنچه مسلم است مشکلات اقتصادی یک شبه حل نخواهد شد و نیازمند زمان است و البته مهم‌تر آن است که در جهت حل مشکلات با برنامه‌ای قوی گام برداشت. خطری که در این میان وجود دارد نسخه اقتصادی تحمیلی به دولت است.
    یعنی هرچند دولت، اولویت اصلی خود را بر حل مشکلات اقتصادی استوار کند ولی اگر خدای ناکرده جهت‌گیری آن صحیح نباشد عملا یک نقض غرض رخ می‌دهد یا بدتر از آن اقدامات اقتصادی دولت در بلندمدت اثرمعکوس بر زندگی مردم می‌گذارد.
    دولت یازدهم باید مراقب باشد تا در حوزه اقتصاد، نسخه‌های مبتنی بر اقتصاد لیبرالیستی و به اصطلاح مدل آدام اسمیتی بر او تحمیل نشود.
    بازگشت به گفتمان اقتصادی ارتجاعی، خطری است که جهت‌گیری دولت در حل مشکلات اقتصادی را به انحراف می‌کشاند. سابقه برخی دولت‌ها در این زمینه بسیار عبرت‌آموز است. افکارعمومی سیاست تعدیل اقتصادی و تورم 50 درصدی را از یاد نبرده است.
    این گزاره که «اگر در فرآیند سیاست تعدیل اقتصادی، طبقه‌ای از جمعیت (اقشار مستضعف) زیر چرخ دنده‌های توسعه له شوند اشکال ندارد»! از حافظه تاریخی مردم پاک نشده است.
    2- خطر دیگری که دولت یازدهم باید مراقب آن باشد تا از جهت‌گیری اقتصادی صحیح به عنوان اولویت اصلی کشور غافل نشود و در میدان عمل آن را محقق کند شکل‌گیری «احزاب در سایه» است. احزابی که کاملا با منافع باندی و قبیلگی درصدد کسب قدرت هستند و نگاه‌شان به دولت به عنوان یک «دولت موقت» است ولی این احزاب، در سایه فعالیت خواهند کرد و هرچند خودشان را نزدیک به دولت جدید جا می‌زنند ولی اولویت‌ها و منافع آنها مغایر با دولت است.
    شواهد و قرائن غیرقابل خدشه حاکی از آن است که احزاب سایه در قالب و پوشش ان‌جی‌اوها کار خودشان را آغاز می‌کنند و ماموریت آنها شبکه‌سازی اجتماعی برای بهره‌گیری در بزنگاه‌ انتخابات بعدی است.
    اینکه برخی از مدعیان اصلاح‌طلب در فضای رسانه‌ای ادعا می‌کنند ما از دولت یازدهم، «سهم نمی‌خواهیم» یک تظاهر ناشیانه است که با واقعیت‌های محسوس تناقض دارد، چرا که شواهد از تکاپوی پنهان و آشکار آنان برای تامین منافع حزبی و گروهی خود حکایت می‌کند.
    بدیهی است که این تکاپوها و تحرکات سیاسی و حزبی با جهت‌گیری اقتصادی دولت نه تنها همخوانی نخواهد داشت بلکه می‌تواند انرژی دولت را به سمت و سوی دیگری منحرف نماید.
    دولت باید مراقب باشد تا آنچه که بازگشت به فعالیت‌های به اصطلاح مدنی خوانده شده، سم مهلکی برای جهت‌گیری‌های صحیح اقتصادی نباشد.
    همانها که با تدلیس و فریب و تفاسیر حزبی، «اعتدال» را می‌خواهند «اصلاحات» جا بزنند یک تئوری روشن بیان کرده‌اند؛ «لازم نیست که همه به دولت بروند بلکه ما باید به سمت فعالیت‌های مدنی پیش برویم.» تنها باید گفت؛ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
    3- و بالاخره باید گفت؛ دولت و اعضای محترم هیئت وزیران در صورتی می‌توانند به رای اعتماد مجلس پاسخ درخور و شایسته بدهند و انتظار مردم و افکار عمومی را برآورده سازند که همگی چرخه حل مشکلات اقتصادی را با برنامه‌ای بومی و عزمی جهادی دنبال و پیگیری نمایند.
    بحث «اقتصاد اسلامی» در قالب یک پارادایم اقتصادی حلقه مفقوده‌ای در شرایط کنونی و مناسبات اقتصادی است که انتظار می‌رود رئیس جمهور محترم و وزیر محترم اقتصاد بدان توجه ویژه داشته باشند.
    در مواجهه با «تحریم»ها نیز «اقتصاد مقاومتی» چاره کار است که البته در چارچوب راهبردهای اقتصادی نظام و الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت باید مانیفست و کاربست‌های آن تهیه و در صحنه عمل اجرایی شود.
    حسام‌الدین برومند
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  4. #3
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض درباره پیام مجلس (یادداشت روز)

    سرانجام با رأی اعتماد نمایندگان مردم، وزرای دولت یازدهم بر مسند وزارت نشستند تا گام مهم دیگری برای تشکیل دولت یازدهم برداشته شود. رأی اعتماد به 15 وزیر از 18 وزیر کابینه از جهات مختلفی مورد ارزیابی تحلیلگران داخلی و خارجی قرار گرفت. بسیاری آن را نشان از همراهی و همکاری مجلس و دولت دانستند، برخی از آن به عنوان پایان مخاصمات جناحی و شروع فصل جدیدی از همکاری‌ها برای پیشبرد اهداف انقلاب تعبیر کردند، برخی امیدهایشان را با این رأی اعتماد بر باد رفته دیدند و از تشکیل یک دولت افراطی مأیوس شدند و عده‌ای دیگر آن را علامت همراهی اولیه مجلس با دولت حسب نظر رهبر معظم انقلاب و نظارت ثانویه بر عملکرد وزرا دانستند. تحلیل‌های دیگری هم وجود دارد که بیان تک تک آنها هدف این نوشتار نیست. اما از منظر دیگری هم می‌توان این رویداد مهم و سرنوشت‌ساز را مورد ارزیابی قرار داد. نگاهی که کمتر مورد ارزیابی و توجه قرار گرفته است. این تحلیل با استناد به سخنان نمایندگان و وزرای محترم و چند فراز از فرمایشات رهبر معظم انقلاب شکل می‌گیرد.
    چند روزی از انتخابات پرشور سال 88 گذشته بود و عده‌ای با اسم رمز تقلب، فتنه‌ای بزرگ را در کشور رقم زده بودند. آنها که دل در گرو انقلاب و نظام داشتند، منتظر بودند تا کلام مسیحایی رهبر انقلاب بر آتش فتنه آبی بریزد و خاموشش کند. در نقطه مقابل هم عده‌ای همه توان خود را به کار بسته بودند تا سخن ایشان «فصل‌الخطاب» نشود و فتنه زنده بماند! در این زمان و در اوج فتنه، رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه مورخ30/6/88 از «جذب حداکثری و دفع حداقلی» سخن گفتند و بسیاری از کسانی که فریب سران فتنه را خورده بودند راه خود را از فتنه‌گران جدا کردند. اما عده‌ای بر آتش فتنه دمیدند و با سوءاستفاده از صبوری ایشان و مردم که به نگاه حضرتش چشم دوخته بودند، از سویی بر فتنه‌گری خود افزودند و از دیگر سو هر نقد دلسوزانه و منصفانه‌ای علیه خود را خلاف تدبیر جذب حداکثری و دفع حداقلی می‌دانستند! به دروغ خود را بی‌شمار خواندند و به بهانه تقلب کشور را به آشوب کشاندند. در مقابل و با ملاحظه آن همه نانجیبی و خیانت، عده‌ای از سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی شگفت‌زده و حتی دلخور بودند! اما رهبر انقلاب باز هم در23/9/88 همه را به صبوری دعوت کرد و بر همان سیاست پیشین تاکید کرد:
    « من گفتم در نماز جمعه؛ اعتماد من به جذب حداکثری و دفع حداقلی است اما بعضی انگار خودشان اصرار دارند بر اینکه از نظام فاصله بگیرند یک اختلاف درون خانوادگی را، درون نظام را- که مبارزات انتخاباتی بود- یک عده‌ای تبدیل کردند به مبارزه با نظام. البته اینها اقلیتند، کوچکند. در مقابل عظمت مردم ایران صفرند، لکن به نام اینها شعار می‌دهند... تبلیغ باید بتواند این حقایق را برای مردم و برای خود آنها روشن بکند که بفهمند دارند خطا می‌کنند.»
    این سیاستی بود که رفته رفته فتنه‌گران را خلع سلاح می‌کرد و پرده از تزویر و دروغ‌شان می‌افکند. هشت ماه گذشت. 9 دی، خیابان‌ها را از آلودگی فتنه شست و طراوت وحدت و همدلی را به کشور بازگرداند. فتنه‌گران به فضای مجازی و برخی روزنامه‌ها خزیدند و باز هم لاف وگزاف سر هم می‌کردند! اما ماجرا تمام نشده بود. رهبر انقلاب پس از آن ماجراها، برای آنکه راه گم نشود، در اغلب سخنرانی‌هایشان به تشریح و تبیین ماجرای فتنه پرداخته و زوایای پنهان آن را با مردم در میان گذاشتند. همه اینها در راستای یک هدف بود؛ «جذب حداکثری و دفع حداقلی». نگاهی به حوادث خونبار و جانسوز این روزهای مصر، از یک سو شدت توطئه‌ای که در سال 88 برایمان رقم زده بودند را آشکار می‌سازد و از دیگر سو، عمق تیزبینی و هوشیاری رهبر معظم انقلاب در ایجاد دوباره همدلی و وفاق بین آحاد مردم و نقش و اهمیت سرنوشت‌ساز و حیات‌آفرین رهبری و برخورداری ایران اسلامی از این موهبت الهی را نشان می‌دهد. دشمنان آرزو داشتند که ما درگیر جنگ داخلی خونبار و پایان‌ناپذیری شویم، همه تلاش خود را هم به کار گرفتند و عوامل خود را به میدان فرستاندند، اما مدد الهی آنها را ناکام گذاشت. آحاد ملت از فتنه‌گران متنفر شدند و در عرصه‌های مختلف همراهی وهمدلی‌شان با نظام و انقلاب را نشان دادند. فتنه‌گران زخم خورده که تودهنی محکمی از ملت خورده بودند، دست از خباثت و نانجیبی خود برنمی‌داشتند و هر از گاهی در رسانه‌های خود بر همان طبل نفاق و خیانت می‌کوبیدند وباز هم نظام را به تقلب در انتخابات 88 متهم می‌کردند! با اینکه حضور چشمگیر مردم با سلایق گوناگون در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم، نشان از اعتماد آنها به نظام داشت اما آنها باز هم سعی کردند نتیجه انتخابات را به نفع خود مصادره کنند!
    و اما، بعد از پیروزی دکتر روحانی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری با اینکه سخنان رئیس‌جمهور محترم مبنی بر پرهیز از افراط و رویکرد اعتدالی دولت مُهر بطلانی بر این توهم بود اما باز هم به فراخور بیماری دلشان که همانا نپذیرفتن حقیقت است، به توهم فتح کابینه و گسیل کردن فتنه‌گران در کابینه یازدهم دل‌خوش کردند و در رسانه‌هایشان این وزیر پیشنهادی را اصلاح‌طلب و آن یکی را از معترضین سال 88 معرفی کردند، برای هر یک مضمونی بر این روش کوک کردند تا به زعم خود هر که وزیر بشود، از اردوگاه آنان باشد! اما سخنان وزرای معرفی شده و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی این توهم را باطل کرد و سنگ قبر فتنه و اصلاحات را بر گور تاریک آن محکم کرد. کسی خود را اصلاح‌طلب معرفی نکرد برعکس همه خود را سرباز نظام معرفی کردند. همه بی‌استثناء از فتنه و حوادث پس از انتخابات سال 88 تبری جستند، همه خود را سرباز نظام و مطیع امر رهبر معظم انقلاب معرفی کردند. همه خط قرمز خود را منویات و توصیه‌های ایشان اعلام کردند و در بالاترین سطح رئیس‌جمهور محترم، خط قرمز کابینه و شرط اصلی خود برای انتخاب وزرا را اطاعت محض از رهبر انقلاب اعلام کرد. همین سخنان و مواضع، رأی اعتماد مجلس به کابینه و خشنودی مردم را در پی داشت. کابینه شکل گرفت و فصل خدمت‌گزاری آغاز شد.آنقدر این همدلی وزرا با نظام و اعلام تبعیت محض از مقام عظمای ولایت برای دشمنان و دروغ‌زنان سخت بود که نتوانستند خشم خود را پنهان کنند و با بدترین زبانها به نمایندگان مردم و وزرای منتخب حمله کردند و حتی برخی کودکان جویای نام و شهرت، وزرا را به تمرد وخیانت در مجلس و بیان حرف دلشان! تحریک و دعوت کردند! اکنون بار دیگر به خرداد سال 88 برگردیم. به آن روز که رهبر معظم انقلاب در دانشگاه تهران، خطبه می‌خواند.
    «... اصول انقلاب امور سلیقه‌ای نیست که هر که از یک گوشه‌ای دربیاید، سنگ اصول را به سینه بزند؛ بعد که سراغ این اصول می‌رویم، می‌بینیم بیگانه از انقلاب است. اصول انقلاب، اسلام است؛ قانون اساسی است؛ رهنمودهای امام است؛ وصیت‌نامه امام است؛ سیاستهای کلی نظام است که در قانون اساسی معین شده است که این سیاستهای کلی بایست تدوین بشود. در این چارچوب، اختلاف‌نظر، اختلاف ممشا، اختلاف سلیقه عیب نیست، که حسن است؛ مضر نیست، که مفید و نافع است. این یک مطلب است که در میدان معارضات این چنینی، نظام با هیچ کس برخورد نمی‌کند. آنجائی که افراد در چارچوب اصول رفتار کنند، دنبال خشونت نروند، درصدد بر هم زدن امنیت جامعه نباشند، آسایش جامعه را نخواهند به هم بزنند- از این کارهای خلافی که انجام می‌گیرد؛ دروغ‌پراکنی و شایعه- نظام هیچگونه مسئله‌ای ندارد... بنای نظام در اینجا، جذب حداکثری و دفع حداقلی است، این، روش نظام است؛ این را همه توجه بکنند. آن کسانی هم که نظر مخالف دارند، نظرات مخالف با نظرات رسمی دارند، در این چارچوب می‌توانند خودشان را مقایسه کنند. اگر کسی با مبانی نظام معارضه کند، با امنیت مردم مخالفت کند، نظام مجبور است در مقابل او بایستد».
    آیا نظام اسلامی موفق به جذب حداکثری نشد؟ آیا فتنه‌گران به مصداق کلام خداوند تبارک و تعالی، همچون کف روی آب از بین نرفتند؟ و آیا تدبیر رهبر انقلاب در اداره امور پاسخ مناسب و درخوری نداد؟ اکنون آنها که آرزوی جنگ داخلی ایران را داشتند وچهار سال قبل مصر امروز را برای ما طراحی کرده بودند کجایند و ملت سرافراز ایران کجا؟ مردم و نمایندگانشان در مجلس شورای اسلامی نشان دادند که فتنه و فتنه‌گر هیچ جایی در دلشان ندارند و وزرای دولت یازدهم هم به صراحت از نوکران و سرسپردگان اعلام برائت کردند. آیا این جز یک پیروزی بزرگ برای نظام و انقلاب و مرگ فتنه‌گران و آن طیف از اصلاح‌طلبان که با آنان مرزبندی نکرده‌اند، مفهوم دیگری دارد؟
    بدیهی است که پرهیز از به‌کارگیری اصحاب فتنه در مسئولیت‌هایی که نیاز به تایید مجلس ندارد، برای حفظ و ادامه این روند ضروری است.
    حسین شمسیان
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  5. #4
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض حقوق کدام شهروندان ؟ (یادداشت روز)

    کلید واژه «حقوق شهروندی» مدتی است در فضای رسانه‌ای و مجازی به صورت گسترده‌ای مورد استفاده قرار گرفته است. گویا این واژه مد شده و خیلی‌ها علاقه دارند به صورت مکرر به اصطلاح از «حقوق شهروندی» بگویند، در مقام تفسیر و تحلیل بنشینند و با ژست انتقادی، دولت و سایر نهادها را به این مطالبه فرا بخوانند.
    اشکالی هم وجود ندارد اگر کارشناسان، صاحبنظران و حقوقدانان متعهد و اهل فن پیرامون حقوق شهروندی دیدگاه‌ها و نظرات شان را مطرح نموده و از ابعاد مختلف این موضوع را مورد واکاوی قرار دهند.
    اما نکته‌ای که محور اصلی این یادداشت است رونمایی از تلاش‌های خزنده و تکاپوی جهت‌دار یک طیف و جریانی است که می‌خواهد به بهانه حقوق شهروندی، اغراض و اهداف نامشروع خود را پیگیری کند.
    به عبارت روشن‌تر؛ حقوق شهروندی دستمایه‌ای شده تا این طیف مسئله‌دار، در قالب یک پروژه و با سناریوهای مختلف، موضوع اصلی را منحرف کرده و جعلیات و اسرائیلیاتی به نام حقوق شهروندی در فضای رسانه‌ای و مجازی پمپاژ نماید.
    سوالی که به میان می‌آید این است که این طیف و جریان با چه روش‌هایی خواسته نامشروع خود را دنبال می‌کند؟
    منظور و هدف اصلی این جریان از حقوق شهروندی چیست؟
    مدعیان حقوق شهروندی چه خواب‌هایی دیده و چه نقاطی را نشانه رفته‌اند؟
    قبل از واکاوی درباره پاسخ این سوالات و آنالیز رفتارشناسی مدعیان حقوق شهروندی دو نکته قابل اعتناست؛ اول اینکه موضوع این یادداشت شامل طرف خارجی و جبهه معاندان و بدخواهان ملت ایران نمی‌شود.
    ناگفته پیداست هجمه حقوق شهروندی از سوی دشمنان نشان‌دار جمهوری اسلامی در ذیل همان مقوله «حقوق بشر» می‌گنجد! که برای همگان شناخته شده است.
    حریف تلاش می‌کند از حقوق بشر و یا حقوق شهروندی به عنوان ابزار فشار و تهدیدی علیه جمهوری اسلامی استفاده کند. این زاویه از موضوع در جای خود و مستقلا قابل بحث است که در این نوشته جای پرداختن به آن نیست.
    دوم اینکه جماعتی در میانه بحث حقوق شهروندی نه در پازل دشمن هستند و نه در پروژه‌ای قرار گرفته‌اند- که در ادامه توضیح داده می‌شود- که درصدد است معنای حقوق شهروندی را تحریف و سناریوهای پشت پرده را اجرایی و عملیاتی کنند.
    این جماعت البته مورد استفاده رسانه‌ای و عملیات‌های روانی دشمن و اپوزیسیون خارج‌نشین قرار گرفته است. جماعت مورد اشاره کسانی هستند که نگاه کاسبکارانه به موضوع حقوق شهروندی دارند و به اصطلاح دکان زده‌اند تا بیشتر خودشان را مطرح نموده و علی‌رغم ژست آکادمیک یا در پوشش «وکیل دادگستری»، «استاد دانشگاه»، «حقوقدان» و...- با عرض پوزش- به دنبال «نام» یا «نان» هستند که طبیعی است بیرون از محور اصلی این یادداشت هستند و ارزش پرداختن ندارد اما پیرامون تحرکات زیرپوستی و تلاش‌های خزیده و خزنده طیف و جریانی که «حقوق شهروندی» را کاتالیزوری برای اغراض سیاسی نامشروع خود قرار داده گفتنی‌هایی هست؛
    1- بخشی از افراد این طیف که در داخل مدعی حقوق شهروندی شده‌اند و از حقوق مردم دم می‌زنند عمدتا سابقه فتنه آمریکایی- صهیونیستی را در کارنامه خود دارند.
    بنابراین جای کمترین تردیدی وجود ندارد که این جماعت صلاحیت اظهارنظر درباره حقوق شهروندی و تعیین تکلیف برای دولت و سایر نهادها را ندارند.
    آنها پیش از هر چیزی باید پاسخگوی جرم بزرگ و نابخشودنی فتنه آمریکایی - اسرائیلی سال 88 باشند. عجیب نیست فتنه‌گرانی که خود حقوق مردم را نادیده گرفتند و شیرینی انتخابات 40 میلیونی را در کام آحاد ملت تلخ کرده‌اند؛ اکنون حامی حقوق شهروندان و مردم شده‌اند؟!
    صحنه تامل‌برانگیزی است از یکسو؛ به بهانه واهی تقلب در انتخابات، اردوکشی خیابانی کردند، کشور را به حاشیه بردند، خسارت جبران‌ناپذیری به بیت‌المال و اموال خصوصی مردم در آشوب‌ها و اغتشاشات زدند و از همه مهم‌تر - به تعبیر رهبر بصیر انقلاب- گناه بزرگ امیدوار کردن دشمن را مرتکب شدند و از سوی دیگر؛ مدعی دولت و نظام و نهادها می‌شوند که چرا حقوق شهروندی آنچنان که آنها نشانه رفته‌اند پیاده نشده است.
    بنابراین رصد آشکار سابقه قبلی و رفتار بعدی و کنونی آنها نشان می‌دهد به دنبال تطهیر و سفید کردن خود از خیانت‌ها و جنایت‌هایی هستند که در سال 88 مرتکب شدند و گویا حقوق نداشته شهروندان فتنه‌گر را مطالبه می‌کنند!
    در این میان عده‌ای هم می‌خواهند از آب گل‌آلود ماهی مقصود خود را بگیرند و گستاخانه به بهانه حقوق شهروندی، فرقه‌های ضاله و افراد وابسته به تشکیلات بیگانه و سرویس‌های اطلاعاتی غربی و صهیونیستی را در قالب عنوان شریف ‌«شهروندان» جا زده و از حقوق فلان گروه و بهمان فرقه دم می‌زنند!
    2- بخش دیگری از طیف یاد شده تلاش می‌کند با «آنچه که بازگشت به جامعه مدنی و عرصه اجتماعی» می‌خوانند معنای خاصی از حقوق شهروندی را در حوزه‌های حقوقی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بسترسازی نمایند.
    گفتنی است؛ در این راه تلاش می‌کنند تا تحت پیشنهادهایی پرطمطراق و با ظاهری شیک، موضوع را به اصطلاح جلو ببرند.
    از همین روی، برخی تشکیل «معاونت حقوق شهروندی» از سوی دولت یا تدوین «منشور حقوق شهروندی» را در این چنبره پیشنهاد و پیگیری می‌کنند.
    در همین جا این نکته نیز گفتنی است که برخی لایحه جرم سیاسی را در ارتباط با همان پروژه حقوق شهروندی دنبال می‌نمایند.
    این در حالی است که می‌کوشند خلاف قوانین موضوعه کشور و مواد متعدد قانون مجازات اسلامی، جرایم امنیتی را تحت‌الشعاع قرار دهند اما در رونمایی از تلاش این جماعت برای آنچه که از حقوق شهروندی دنبال می‌کنند باید گفت؛ گفتار و رفتار این مدعیان حقوق شهروندی در داخل که در سطح وسیعی در رسانه‌های وابسته به آنها بازتاب پیدا می‌کند به وضوح نشان می‌دهد آنها حقوق شهروندی را در سه عرصه در دستور کار دارند و می‌کوشند معنای انحرافی از آن را برای تحقق فتنه‌ای بزرگ اجرایی کنند.
    از مسابقه این مدعیان حقوق شهروندی و اعلام مواضع آن‌ها می‌توان به اهداف پشت پرده تا حدودی دست یافت.
    شواهد و قرائن موجود حاکی از آن است که مراد و معنای- بخوانید آرزو- آنها از حقوق شهروندی 3 چیز و در 3 ساحت مختلف است؛ الف: رادیکالیسم در عرصه سیاسی ب: سکولاریسم در عرصه حقوقی- اجتماعی پ: لیبرالیسم در عرصه فرهنگی
    یعنی به بهانه حقوق شهروندی می‌خواهند فتنه‌انگیزی‌ها و حرکات افراطی و ساختارشکن را که هم در سابقه آنهاست و هم در آینده به دنبال آن هستند مباح نمایند.
    همچنین به بهانه حقوق شهروندی مقررات و قواعد و آموزه‌های اسلامی را که در قوانین کشور آمده است کمرنگ کنند. و بالاخره بسیاری از ناهنجاری‌های فرهنگی و اجتماعی را شیوع بدهند و اگر نهادی طبق وظیفه قانونی خواست واکنش نشان بدهد ندای حقوق شهروندی سر بدهند!
    3- حقوق شهروندی در معنای حقیقی و اصلی آن که بهترین نمونه و جایگاه آن در قانون اساسی دیده شده و در فصل «حقوق ملت» مورد تاکید قرار گرفته است نباید مورد خدشه و سوءاستفاده فرصت‌طلبان و مدعیان دروغین حقوق شهروندی قرار بگیرد. علاوه بر قانون اساسی در دیگر قوانین موضوعه کشور و از جمله «قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی» مصوب سال 83 بر حقوق بحق مردم و شهروندان تاکید و تصریح شده و این محورها و شاخص‌ها باید مبنای حقوق شهروندی باشد.
    تمامی قوا و نهادها در اجرای وظیفه قانونی‌شان علاوه بر اهتمام برای حفظ و تامین حقوق شهروندی و حقوق‌الناس باید از این مفاهیم ارزشی صیانت و پاسداری نمایند و اجازه جولان دادن به مدعیان و کاسبکاران و فتنه‌گران ندهند چرا که منظور آنها از شهروندان خودشان هستند که دست‌شان به خیانت و جنایت آغشته است و نه مردم شریف این مرزوبوم مقدس.

    حسام‌الدین برومند
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  6. #5
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    به نام مردم نان نخورید !(یادداشت روز)
    موضوع این یادداشت را می‌شد به فضاسازی‌ها و عملیات‌ روانی رسانه‌های غربی علیه ایران طی چند روز اخیر اختصاص داد.
    تماس تلفنی اوباما- روحانی و بحث پردامنه رابطه ایران و آمریکا بهانه مناسبی بوده تا در قالب سناریوها و سوژه‌های رسانه‌ای هجمه گسترده‌ای بر ضد اصول و محکمات جمهوری اسلامی به پیش کشیده شود.
    جا داشت خطوط خبری- تحلیلی این رسانه‌ها و شبکه‌های ضدانقلاب تجزیه و تحلیل و بررسی می‌شد تا ماهیت فریبکارانه و رویکرد خصمانه و غیرقابل اعتماد حریف بهتر و روشن‌تر برملا می‌شد.
    دور از اولویت و حساسیت نیست اگر این پرسش کلیدی مورد واکاوی قرار می‌گرفت که چه اتفاقی در نیویورک افتاده است؟
    آیا اتفاق بزرگی که رسانه‌ها و شبکه‌های ضدانقلاب آن را در سطحی وسیع برای مخاطبان خود پمپاژ می‌کنند در چارچوب منافع دوطرف بوده یا کاملا یکسویه و جهت‌دار است؟
    اما علی‌رغم اهمیت مباحث یاد شده یک نکته اصلی و لایتغیر در این میان وجود دارد و آن رسالت و ماموریت حریف است که اولاً؛ از اصول خود کوتاه نخواهد آمد و ثانیاً؛ آن اصول با اصول جمهوری اسلامی همخوانی ندارد و مواجهه ایران با دشمنی به نام آمریکا به ماهیت طرفین برمی‌گردد و یک چالش ماهوی میان دو طرف وجود دارد و طبیعی است که این رویارویی به پایان نمی‌رسد مگر اینکه یک طرف، تغییر ماهیت بدهد.
    بنابراین از دشمن، انتظاری جز دشمنی نیست و کاملا عادی است اگر رسانه‌های حریف انواع و اقسام سناریوهای پیچیده و چند لایه را به صحنه آورند تا از فضای موجود امتیازی کسب کنند و یا تلاش نمایند بر ذهن مسئولان و افکار عمومی کشورمان نفوذ کرده و آنچه از قبل اراده کرده و نقشه کشیده‌اند در پایان کار برداشت کنند.
    اینکه در این پروژه موفق می‌شوند یا با شکست روبرو خواهند شد موضوع اصلی این نوشتار نیست و باید در جای خود بدان پرداخت.
    پس اجازه بدهید این یادداشت را به رفتارشناسی برخی از رسانه‌ها و مطبوعات داخلی اختصاص دهیم که بی‌محابا جدول دشمن را پر می‌کنند و گویا رفتار و گفتار پرسش‌برانگیز آنها شاقول «اعتدال» شده و هیچ صدایی را برنمی‌تابند و بلافاصله به منتقدان انگ افراطی و تندرو می‌زنند!
    طرفه آن که این جماعت نه خواب هستند و نه خود را به خواب زده‌اند بلکه می‌دانند چه می‌کنند و مانند دلال معامله‌ای عمل می‌نمایند که هدف نهایی او جوش خوردن معامله است و طرفی که می‌خواهد احتیاط بیشتری کند و با دقت و با چشمانی باز پای معامله بیاید به هزار وعده توخالی او را قانع نموده و از سوی دیگر؛ به مدح و ستایش طرف دیگر معامله می‌پردازند تا کاملا موانع برچیده شود و شخص محتاط در فضای ساختگی بغلتد و صحنه را مهیا ببیند غافل از آن که همه ابعاد ماجرا را ندیده و در نهایت دچار خسارت بزرگی شده که دیگر کار از کار گذشته است.
    دانستن اگر حق مردم است- که هست- چرا مدعیانی که دم از مردم و دانستن آنها می‌زدند اکنون همه ابعاد موضوع مذاکره ایران و آمریکا را برای افکار عمومی توضیح نمی‌دهند.
    واقعا همه ماجرا این فضای گل و بلبلی است که برخی رسانه‌های مدعی اصلاحات ترسیم کرده‌اند یا خدای ناکرده نان خوردن به نام مردم حرفه و سرقفلی آنها شده و چون ذی‌نفع هستند تنها یک روی سکه را بازگو می‌نمایند.
    در این باره اشاره به مستنداتی ضروری است تا از تحرکات و تکاپوی رسانه‌ای جریانی که خط نرمش با مختصات سازش! را پیگیری و رهگیری می‌کند رونمایی شود:
    1- محور عمده جریان مورد اشاره و رسانه‌های وابسته به آن بر این مطلب متمرکز است که در بحث رابطه ایران و آمریکا، حریف کاملا و صددرصد قابل اعتماد است.
    البته این ابتدای داستان است. چون وقتی به طرف مقابل این چنین می‌شود اعتماد کرد پس به زعم این جماعت، این یک «فرصت» برای ایران محسوب می‌شود. و به تعبیر دیگر توپ در زمین ایران است و اکنون که حریف لبخند زده و حتی بالاتر از آن تلفن زده، نوبت ایران است که پاسخ مناسب بدهد.
    این در حالی است که شواهد و قرائن غیرقابل خدشه و رفتار آشکار طرف آمریکایی به وضوح نشان می‌دهد شرایط آنگونه نیست که مدعیان داخلی مانور می‌دهند و با واقعیت‌ها فرسنگ‌ها فاصله است.
    چند نمونه از اظهارات صریح و بدون ابهام مقامات آمریکایی خواندنی و قابل تامل است؛
    الف- جان کری اخیرا در مصاحبه با سی‌بی‌اس می‌گوید: «تا زمانی که روندی قابل رسیدگی، مشخص و شفاف آغاز نشود آمریکا موضوع لغو تحریم‌ها علیه ایران را حتی مورد بررسی هم قرار نخواهد داد.»
    یعنی اگر گام اول آمریکا برای اثبات حسن‌نیت لغو تحریم‌های ضد ایرانی است این موضوع از سوی وزیرخارجه آمریکا با شروط و ادعاهای زیاده‌خواهانه به چالش کشیده می‌شود.
    ب- دن شاپیرو سفیر آمریکا در تل‌آویو روز گذشته در مصاحبه با رادیو اسرائیل به صراحت بیان می‌کند؛ «اهداف اسرائیل و آمریکا در قبال برنامه هسته‌ای ایران یکسان است» و بلافاصله اضافه می‌کند؛ «همکاری بی‌سابقه بین واشنگتن و تل‌آویو برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات درباره برنامه هسته‌ای ایران تحسین‌کننده است.»
    پ- پیش از این دو مقام آمریکایی، سوزان رایس مشاور امنیت ملی اوباما نیز در مصاحبه با سی‌ان‌ان به سوال فرید ذکریا که پرسیده بود؛ «با توجه به عبارت اوباما درباره حق دسترسی ایران به انرژی صلح‌آمیز هسته‌‌ای، آمریکا حق غنی‌سازی ایران را به رسمیت شناخته است»؟ واکنش نشان داد و در پاسخ خاطر نشان می‌کند؛ «اوباما نگفته حق غنی‌سازی ایران را به رسمیت می‌شناسد.» طرفه آنکه سوزان رایس هم مانند دن شاپیرو تاکید می‌کند آمریکا و اسرائیل درباره برنامه هسته‌ای ایران هم‌نظر هستند. این اعتراف رایس و شاپیرو برای ساده‌لوحان و ذوق‌زدگان کافی نیست؟
    ت- و بالاخره باید به بخشی از ماهیت و رویکرد آمریکا در مواجهه اخیر با هیئت ایرانی اشاره کرد که رسانه‌های غربی آن را به بیرون درز دادند. از جمله نیویورک‌تایمز که به صراحت می‌نویسد؛ بعید است که کنگره آمریکا تحریم‌های ضد ایرانی را لغو کند و در ادامه اذعان می‌نماید که شروط و خواسته‌های واشنگتن - بخوانید مطالبات غیرقانونی - درباره برنامه هسته‌ای ایران، این کشور را با شوک بزرگی روبرو خواهد کرد.
    معنای این عبارت نیویورک‌تایمز روشن است و آن اینکه ایران باید بداند هیچ نرمشی از سوی آمریکا در کار نیست.
    خب، با این اوصاف و در شرایطی که صحنه روشن و خواسته‌های زورگویانه حریف شفاف و بدون ابهام است چرا برخی در داخل تلاش می‌کنند به افکار عمومی کشورمان القاء نمایند که حریف آماده امتیاز دادن و نرمش است؟
    عجیب است که فلان روزنامه مدعی اصلاح‌طلبی با آلن ایر سخنگوی فارسی زبان وزارت خارجه به گفت‌وگو می‌نشیند و از قول او تیتر می‌زند؛ «خواستار لغو تحریم‌ها هستیم» و این تیتر را با چاشنی عکسی از او و با حالتی به اصطلاح محجوب و دلسوزانه بر صفحه اول خود می‌نشاند! عکسی که سخنگوی فارسی زبان وزارت‌خارجه آمریکا انگشتر عقیق نیز به دست دارد.
    آیا فارسی صحبت کردن و انگشتری که نماد خاصی در فرهنگ ایرانی است تضمینی برای اعتماد به کسانی است که تحریم‌های وحشیانه را علیه ملت ایران تصویب کردند؟
    و باز عجیب‌تر آنکه آلن ایر در مصاحبه با همین روزنامه اصلاح‌طلب، طلبکارانه می‌گوید؛ بین حرف تا عمل تفاوت هست و ما تمرکزمان بر عمل است و ایران باید از این فرصت استفاده کند و حتی تصریح می‌کند که اوباما و جان کری بر این باورند که گفته‌های روحانی باید به بوته آزمایش سپرده شود.
    و بالاتر از همه اینها، اینکه آلن ایر در این مصاحبه منطق همیشگی کابوها را نیز به نمایش می‌گذارد و تهدید می‌کند که؛ «بارها گفته‌ایم روند حل این مسئله [مسئله هسته‌ای ایران] از طریق دیپلماسی باز است اما برای همیشه باز نخواهد ماند.»!
    و بالاخره ترجیع‌بند ادعاهای آمریکا و غرب علیه ملت ایران را تکرار می‌کند؛ «ایران باید نگرانی‌های جامعه بین‌المللی را برطرف کند.»
    2- محور دیگری که برخی رسانه‌های داخلی مدعی اصلاح‌طلبی دنبال می‌کنند گره زدن حل مشکلات اقتصادی به موضوع برقراری رابطه با آمریکاست. و این ماجرا هم به گونه‌ای یکسویه بازتاب داده می‌شود. آنچنان که جهت‌دار تیتر می‌زنند؛ «پیشروی در نیویورک، عقب‌نشینی استانبول» و این در حالی است که حل مشکلات اقتصادی و بخصوص راه مقابله با تحریم‌ها، باید مبتنی بر «پیشرفت اقتصادی درون‌زا» و «اقتصاد مقاومتی» باشد، نه تصور مذاکره با کشوری که خود در بحران اقتصادی به سر می‌برد.
    3- برخی رسانه‌های مدعی اصلاحات مقارن با فضایی که خود ترسیم کرده‌اند خط خیانت به آرمان‌ها و اصول و محکمات جمهوری اسلامی را در پیش گرفته‌اند و عجیب است که گستاخانه و بی‌پروا ستون مقاله و یادداشت خود را به کارشناسان رسانه‌های ضد انقلاب مانند بی‌بی‌سی و صدای آمریکا می‌سپارند آیا این بسترسازی برای تحمیل شرایط به دولت فعلی نیست؟ آیا تلاش می‌شود بازگشت دیجیتال و رسانه‌ای فتنه‌گران فراری مهیا شود تا فضا را به نفع آمریکا و ارباب‌شان سوق دهند؟ گفتنی‌های دیگری هم وجود دارد که به آنها خواهیم پرداخت.
    حسام‌الدین برومند
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  7. #6
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    گریه‌های خنده‌دار!( یادداشت روز)
    این روزها، برخی از دولتمردان محترم کشورمان اصرار دارند که ابراز ناخشنودی توأم با عصبانیت نتانیاهو و سایر مقامات رژیم صهیونیستی از روند مذاکرات و اقدامات هیئت بلندپایه جمهوری اسلامی ایران در سفر اخیر به نیویورک را نشانه موفقیت‌آمیز بودن این سفر ارزیابی کنند و در مصاحبه‌ها و اظهارنظرهای خود با اشاره به دشمنی و کینه‌توزی رژیم اشغالگر قدس نسبت به ایران اسلامی، اعلام می‌دارند که اگر سفر نیویورک با موفقیت و دستاوردهای برجسته و درخور توجهی برای کشورمان همراه نبود، عصبانیت بارها اعلام شده نتانیاهو و هشدارهای پی در پی او به اوباما و سایر دولتمردان آمریکایی کمترین توضیح و توجیهی نداشت! مخصوصا آن که نخست‌وزیر رژیم کودک‌کش بلافاصله بعد از بازگشت رئیس‌جمهور محترم کشورمان به ایران، با عجله راهی آمریکا شد و در آستانه سفر خویش اعلام کرد برای مقابله با روند جدید روابط ایران و آمریکا و هشدار نسبت به نزدیکی این دو کشور به یکدیگر عازم واشنگتن است!
    پیش از این طی یادداشتی در کیهان 7 مهرماه 92 با عنوان «چه دادیم و چه گرفتیم؟!» به ارزیابی مستند سفر رئیس‌جمهور محترم به نیویورک پرداخته و ضمن اشاره به برخی از نکات مثبت این سفر، نمونه‌های -متاسفانه - خسارت‌باری از نتایج آن را برشمرده بودیم. از این روی، درباره سفر نیویورک و ابعاد و آثار آن، اگرچه هنوز هم گفتنی‌هایی هست ولی موضوع یادداشت پیش روی، اشاره به ترفندی است که رژیم صهیونیستی و دولتمردان آمریکایی در یک پروژه دو سویه علیه جمهوری اسلامی ایران به صحنه آورده و در کمال تعجب دیده می‌‌شود برخی از دولتمردان کشورمان نیز در چرخه این «عملیات فریب» افتاده‌اند. بخوانید؛
    1- در گرماگرم جنگ تحمیلی و بعد از آن که رزمندگان اسلام با چند خیز‌بلند و عملیات موفق، ارتش تا بن دندان مسلح و مورد حمایت همه‌جانبه شرق و غرب را وادار به عقب‌نشینی کردند و در حالی که آمریکا و متحدانش از احتمال شکست‌های پی‌درپی دیگر صدام که اسطوره‌ شدن ایران اسلامی را درپی داشت به هراس افتاده بودند، رژیم صهیونیستی در خبری که بلافاصله در صدر اخبار رسانه‌های غربی و عربی جای گرفت از فروش اسلحه به ایران خبر داد! در آن هنگام حضرت امام خمینی رضوان‌الله تعالی علیه طی سخنانی ماندگار، فرمودند؛ اسرائیل می‌داند به اندازه‌ای پلید و نجس است که اگر انگشتش را به بحر محیط (اقیانوس) هم بزند، نجس می‌شود، چون این را احساس کرده است می‌خواهد با اینکه من کمک کرده‌ام! ایران را بدنام بکند.
    این سخن حضرت امام(ره) که علاوه بر جایگاه ملکوتی ایشان، سخنی منطقی و همه فهم نیز بود، به وضوح نشان می‌داد که رژیم صهیونیستی با ادعای دروغ «ارسال اسلحه به ایران»! به شگرد معروف «نعل وارونه» متوسل شده و در پی بدنام کردن ایران اسلامی است.
    همین جا باید توضیح داد که ممکن است گفته شود چرا حمایت آشکار مثلث آمریکا،‌ اسرائیل و انگلیس از مدعیان اصلاحات در جریان فتنه 88 را «نعل وارونه» تلقی نمی‌کنید و این حمایت را نشانه وابستگی فتنه‌گران به دشمنان بیرونی می‌دانید؟! در پاسخ این پرسش باید گفت؛ اگر اقدامات و حرکت یک جریان سیاسی با اهداف رسماً اعلام شده دشمن همخوانی داشت، بایستی تعریف و تمجید دشمن را «واقعی» و نشانه همراهی جریان مزبور با خواسته‌های دشمن دانست ولی چنانچه مسیر حرکت یک جریان با اهداف رسماً اعلام شده دشمن در تناقض بود، بدیهی است که تعریف و تمجید صورت گرفته را، باید از نوع «نعل‌وارونه» تلقی کرد. در جریان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88، اصحاب فتنه دقیقا و بی کم و کاست خواسته‌های نه فقط اعلام شده- بلکه به گواهی اسناد غیرقابل انکار موجود- اهداف دیکته شده دشمنان بیرونی را دنبال می‌کردند. تا آنجا که هیچ واژه‌ای مانند «وطن‌فروشی» نمی‌تواند گویای عمق جنایت آنان باشد. اما، در جریان جنگ تحمیلی، برای هیچ کس کمترین تردیدی نبود که جنگ با حمایت مستقیم و بی‌پرده آمریکا، اسرائیل و شوروی سابق به ایران‌‌اسلامی تحمیل شده است و هدف اعلام شده آن نابودی انقلاب اسلامی بوده است، بنابراین بسیار بدیهی بود که ادعای فروش اسلحه اسرائیل به ایران، نه فقط با اهداف رژیم صهیونیستی همخوانی نداشت بلکه در نقطه مقابل آن نیز بود.
    2- اکنون و بعد از توضیح ضروری فوق که فقط برای یادآوری بود به سراغ ماجرا می‌رویم و این ادعای برخی از دولتمردان را پی می‌گیریم که عصبانیت نتانیاهو از روند مذاکرات را نشانه موفقیت سفر نیویورک تلقی می‌کنند. گفتنی است در این نوشته فقط به شواهد و مستندات بدیهی و غیرقابل انکار اشاره شده و به وضوح نشان داده می‌شود که ابراز عصبانیت نتانیاهو از مذاکرات هیئت ایرانی در نیویورک از نوع «نعل وارونه» و صرفاً برای تحریک جمهوری اسلامی ایران به ادامه این روند است و رژیم صهیونیستی نه فقط از این روند عصبانی نیست، بلکه از آن بسیار خرسند نیز هست.
    3- سؤال این است که چرا باید رژیم صهیونیستی از روند مذاکرات و اقدامات صورت گرفته در نیویورک عصبانی باشد؟! و کدامیک از اقدامات هیئت محترم جمهوری اسلامی ایران می‌تواند خشم این رژیم کودک‌کش را برانگیخته باشد؟! البته باید به این نکته ظریف توجه داشت منظور آن نیست که هیئت ایرانی علیه رژیم صهیونیستی موضعی نداشته است، بلکه با مروری بر آنچه در نیویورک و قبل از آن در جریان مقدمات سفر اتفاق افتاد، هیئت محترم کشورمان، اولاً؛ علیه رژیم صهیونیستی موضع جدیدی که پیش از آن بی‌سابقه بوده است اتخاذ نکرده بنابراین، خشم نتانیاهو نمی‌تواند و نباید آنگونه که تظاهر می‌کند، به خاطر مواضع ضدصهیونیستی جدیدی باشد که در گذشته سابقه نداشته است! و ثانیاً؛ هیئت دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در سفر نیویورک و مقدمات اولیه آن، امتیازاتی به رژیم اشغالگر قدس داده است که تاکنون بی‌سابقه بوده است، از این روی، نتانیاهو برخلاف تظاهر به عصبانیت، باید از روند مذاکرات و اقدامات هیئت ایرانی در نیویورک بسیار خشنود نیز باشد.
    4- در این گزاره‌ها دقت کنید؛
    الف: چند هفته قبل از سفر نیویورک و بعد از قطعی شدن این سفر، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی - به عنوان یکی از استوانه‌های دولت جدید- در اقدامی عجیب و غیر منتظره اعلام کرد «ما، با اسرائیل سر جنگ نداریم. حالا اگر عرب‌ها جنگ کردند، ما کمک می‌کنیم»! آقای هاشمی با این اظهارنظر که بلافاصله بازتاب داخلی و خارجی گسترده‌ای یافت به رژیم اشغالگر قدس پیام داد دولت جدید از نظر حضرت امام(ره) که خواستار محو اسرائیل بود دست کشیده است! آیا غیر از این است؟!
    ب: رئیس جمهور محترم کشورمان در نیویورک و به عنوان یک پیشنهاد اعلام کرد اسرائیل باید به معاهده npt بپیوندد. این اظهارنظر که به نوشته روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» همه دیپلمات‌ها را مبهوت کرده بود، امتیاز بزرگی به رژیم صهیونیستی یعنی به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل بود! البته این اظهارات را می‌توان از نوع خطای بیان و سهواللسان تلقی کرد ولی متأسفانه این خطا تاکنون از سوی دولتمردان محترم تصحیح نشده است.
    آیا رژیم صهیونیستی باید از این امتیاز آنهم از زبان بلندپایه‌ترین مسئول اجرایی ایران اسلامی، عصبانی باشد؟!
    ج: آقای ظریف وزیر محترم امور خارجه کشورمان در آستانه سفر به نیویورک و در پاسخ به خانم «کریستی پلوسی» نوشته بود «ایران هرگز هولوکاست را انکار نکرده است» و با این حرکت خود از جایگاه وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، «هدیه»ای بزرگ و باورنکردنی به رژیم اشغالگر قدس داده بود. آقای ظریف در سفر نیویورک نیز در مصاحبه با شبکه abc علاوه بر محکوم کردن هولوکاست، پای را فراتر نهاده و درباره نظر رهبر معظم انقلاب که هولوکاست را «افسانه» نامیده بودند، به خبرنگار abc گفته بود «این واژه در نسخه انگلیسی سایت رهبر معظم انقلاب، اشتباهی ترجمه شده است»! آیا نتانیاهو و سایر مقامات رژیم کودک‌کش بایستی از این که وزیر خارجه کشورمان با اهدای این امتیاز، یکی از بزرگترین دغدغه‌های رژیم صهیونیستی را برطرف کرده است، عصبانی باشند؟!
    د: دولتمردان محترم مورد اشاره در تحلیلی که با عرض پوزش فقط خنده‌دار است و در خوشبینانه‌ترین احتمال، از کم‌اطلاعی آنان حکایت می‌کند، نزدیکی ایران و آمریکا و رابطه آنها با یکدیگر را یکی از دلایل عصبانیت رژیم اشغالگر قدس معرفی کرده‌اند! که باید پرسید؛ آیا تصور می‌کنید آمریکا رابطه خود با اسرائیل را فدای رابطه و نزدیکی با ایران می‌کند؟! مگر نشنیدید که اوباما در سخنان خود در مجمع عمومی سازمان ملل یکی از موانع نزدیکی ایران و آمریکا را دشمنی ایران با اسرائیل دانست؟! و آیا اظهارات دو روز قبل اوباما که «اسرائیل همپیمان استراتژیک آمریکاست» را فراموش کرده‌اید؟ و مگر ندیدید که بعد از آن همه تبلیغ شما درباره تعامل جدید با آمریکا، مقامات آمریکایی چه پاسخی دادند؟! آنها مانند سی و چند سال گذشته با صراحت و این دفعه با صراحت بیشتر اعلام کرده‌اند که ایران «خنثی»! «دست کشیده از آرمان‌ها» و تسلیم شده در برابر باج‌خواهی آمریکا را می‌پسندند، حالا خودتان قضاوت کنید، آیا ایرانی- نستجیر بالله- با این ویژگی‌ها که آنان می‌پسندند می‌تواند برای رژیم اشغالگر قدس نگران‌کننده باشد؟!
    5- با توجه به شواهد غیرقابل تردید فوق چگونه می‌توان ادعا کرد که نتانیاهو از روند مذاکرات نیویورک عصبانی است و این ادعای بی‌اساس را نشانه موفقیت بزرگ مذاکرات نیویورک تلقی کرد؟! در حالی که به وضوح می‌توان دید تظاهر مقامات رژیم صهیونیستی به عصبانیت «نعل وارونه» است و هدف از آن، اولا؛ فریب اذهان عمومی در داخل و ثانیا؛ ترغیب و تشویق دولتمردان محترم به ادامه روال کنونی است! وگرنه با شرحی که گذشت نتانیاهو باید از خوشحالی در پوست خود نگنجد و با دم خود گردو بشکند! خوشبختانه اظهارات اخیر ریاست محترم جمهوری و برخی از همان دولتمردان را می‌توان و باید نشانه پی بردن آنان به محاسبه غلط پیشین تلقی کرد.

    حسین شریعتمداری
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  8. #7
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    سایه روشن نرمش قهرمانانه (یادداشت روز)
    انعطاف و نرمش در حوزه دیپلماسی به چه معناست و چه ابعادی را شامل می‌شود؟ به نظر می‌رسد این بحث با سایه روشن‌هایی مواجه است و باید از آن ابهام‌زدایی شود. البته اصل موضوع در جای خود نیازمند تحلیل و تبیین است اما شاخ و برگی که در حوزه عملیات روانی به آن داده می‌شود، ضرورت تبیین را دو چندان می‌کند. پرسش می‌شود که آیا این نوعی عقب‌نشینی است؟ آیا تابو شکسته و پایان شعار مرگ بر آمریکا فرا رسیده است؟ آیا می‌توان ماجرای اخیر را با ماجرای پذیرش قطعنامه 598 در سال 1367 یا با حوادثی نظیر صلح حدیبیه و صلح امام حسن(ع) مقایسه کرد؟ نقشه و تدبیر مهندسی شده از سوی رهبر معظم انقلاب کدام است؟ و آیا آنچه در عمل اتفاق می‌افتد عمل به اجزاء این تدبیر است؟
    افق نگاه در تحلیل این بحث مهم، اولویت دارد. به یقین می‌توان گفت شرایط امروز انقلاب و نظام اسلامی ما با شرایط روزگار پذیرش قطعنامه 598 یا صلح امام حسن(ع) و صلح حدیبیه تفاوت‌های مهمی دارد اما حتی درباره همین مقاطع نیز یک قانون کلی الهی وجود دارد و آن اینکه به تعبیر آیه 49 سوره طور «ام یریدون کیداً فالّذین کفروا هم المکیدون. آیا [دشمنان] می‌خواهند مکر کنند و برای تو نقشه بچینند؟ پس کافران در دام و مکر الهی قرار دارند». این افق نگاه بالاتر چنان طمأنینه و آرامشی به جامعه دینی می‌دهد که بتواند حتی در سخت‌ترین شرایط ضمن کار بست بهترین تدبیرها، سوراخ دعا را گم نکند و بداند که اصل اسباب و تدبیر‌ها از آن پروردگار است. حکمتی در این میان وجود دارد و آن منطق آیه 104 سوره نساء است که می‌فرماید «و در تعقیب دشمن سستی نکنید که اگر رنجی به شما رسید پس به آنها نیز مانند شما رنجی رسید و شما چیزی را از خدا امید دارید که آنها امید ندارند و خداوند دانا و حکیم است». انسان و جامعه مومن در کار بست انواع تدبیرها کوتاهی نمی‌کند اما باور او همان منطق امام سجاد علیه‌السلام در دعای هفتم صحیفه سجادیه است. «یا من تُحَلُّ به عقد المکاره... ای خدایی که گره ناگواری‌ها به دست او گشوده می‌شود و تند و تیزی سختی‌ها با او کُند می‌گردد. ذلّت لقدرتک الصّعِاب و تسببّت بلطفک الاسباب. دشواری‌ها با قدرت تو نرم می‌شود و اسباب تأثیر به لطف تو اثر گذار وکارگر می‌شوند».
    مدل «امت- امام» با همین تلقی بود که معجزه پیروزی انقلاب اسلامی و پیروزی‌های زنجیره‌ای پس از آن را رقم زد. اگر نه، با حساب‌های عادی و مادی کجا می‌شد با رژیم پهلوی معارضه کرد چه رسد اعلام استقلال از ابرقدرت‌ و کدخدای جهان؟ تلقی ملت ما از آمریکا و مرزبندی با این رژیم استکباری آن‌گونه که القا می‌شود صرفا یک تابو - ترس موهوم - نیست و صرفا هم به 35 سال گذشته برنمی‌گردد. البته عملکرد آمریکا در این 35 سال پس از انقلاب، انزجار ملت ایران از رژیم آمریکا را رو به تصاعد برده اما این دروغ القایی است که گفته شود روابط ایران و آمریکا صرفا به خاطر انقلاب اسلامی در سال 1979 و به ویژه ماجرای گروگان‌گیری رو به تیرگی نهاد. تاریخ ظلم‌های دولت آمریکا علیه ملت ایران 60 ساله است و نه 35 ساله. 60 سال ستم، توهّم نیست بلکه رنج تاریخی جاری علیه ملت عزیز و ستم‌ناپذیر ایران است. شعار مرگ بر آمریکا شعار فطری و انسانی و اسلامی ملتی است که در این 6 دهه جز جنایت، خیانت، گردن‌کشی و زورگویی از رژیم آمریکا ندیده است. چنین رنجی فراموش‌‌شدنی است؟ آیا فریاد مرگ بر آمریکا یک بخشنامه است که امروز باشد و فردا لغو شود؟ می‌گویند همان‌گونه که مرگ بر شوروی نمی‌گویید مرگ بر آمریکا هم نگویید و پاسخ این است که شعار مرگ بر شوروی مستجاب و بنابراین سالبه به انتفای موضوع شد. ان‌شاءالله هر وقت هم استکبار آمریکا فرو پاشید یا به تعبیرحضرت امام(ره) آمریکا آدم شد، شعار مرگ بر آمریکا نیز سالبه به انتفای موضوع می‌شود اما تا استکبار و ستم کاخ‌سفید هست، شعار مرگ بر آمریکا نیز در اقصا نقاط عالم جاری خواهد شد که این یکی از انسانی‌ترین شعارهای ملل دنیاست.
    اما درباره تاکتیک نرمش قهرمانانه باید گفت در جریان اجرای آن قرار نیست از حقوق و اصول ملت ایران عقب‌نشینی شود. البته «نرمش قهرمانانه» یک نقشه راه و یک مدل کلان است که می‌تواند عالی، ضعیف یا بد به اجرا درآید، مانند نقشه مهندسی یک بنای بلند که ممکن است درست یا آمیخته با اشتباه اجرا شود. دشمن هنوز نمی‌داند در عمق فکر و تدبیر رهبر حکیم انقلاب چه می‌گذرد؟ به همین دلیل در برابر مهندسی حضرت آیت‌اله خامنه‌ای منفعل شده است. اواخر فروردین سال 1391 روزنامه نیویورک‌تایمز به درماندگی سازمان سیا در این زمینه اذعان کرد و نوشت «سازمان سیا دائما بیانات رهبر عالی ایران را رصد می‌کند اما مشکلی در این میان وجود دارد. او همواره با زبان دین سخن می‌گوید و تحلیل این مطالب برای تحلیل‌گران سرویس جاسوسی آمریکا دشوار است». انتشار این تحلیل مقارن با همان ایامی بود که هفته‌نامه فرانسوی نوول ابزرواتور در گزارشی تصریح کرد «سرنوشت خاورمیانه در دستان رهبرایران قرار دارد؛ مردی که براساس سنت شیعی و به نشانه سیادت، عمامه مشکی بر سر دارد». مسئله اتاق فکرهای اطلاعاتی آمریکا، تدبیر مردی الهی است که تیرماه 1390 نشریه نشنال ریویو درباره هنرنمایی و ابتکارات وی اذعان کرد «آمریکا در چند جبهه از جمله لبنان و عراق و افغانستان در حال باختن به ایران است... و بهار انقلاب‌های عربی، بهار آیت الله خامنه‌ای است.»
    اشراف وسیع و افق نگاه گسترده همان ویژگی‌ای بود که باعث شد نقشه مهندسی شده دشمن برای انتخابات خرداد 92 ایران - که از میانه سال 1390 به اجرا گذشته شده بود و می‌خواست ملت ایران را فلج کند تا به تعبیر هیلاری کلینتون در برابر آمریکا زانو بزنند - به سرانجام نرسد و «حماسه سیاسی» با مشارکت 73 درصدی مردم رقم بخورد. در 8-7 ماه منتهی به انتخابات این رهبر حکیم انقلاب بود که فراتر از رقابت‌های تند و تیز احزاب و گروه‌ها، به مهندسی حماسه سیاسی پرداخت تا یک ملت بزرگ در روز 24 خرداد سیلی جانانه به صورت دشمن بزند. پس از سیاه‌نمایی زنجیره‌ای معاون و وزیر خارجه آمریکا علیه انتخابات ایران، «شورای امنیت ملی آمریکا» نیز احساس وظیفه کرده بود 22 خرداد به میدان بیاید و اعلام کند «آمریکا انتخابات ایران را آزاد نمی‌داند و به رسمیت نمی‌شناسد». در آن فضای تبلیغاتی سنگین، مقتدای انقلاب به تقویت انسجام در جبهه داخلی در برابر جبهه دشمنان و بیگانگان اهتمام داشتند و از همه دعوت کردند پای صندوق‌های رأی بیایند و حتی فرمودند «ممکن است بعضی‌ها حالا به هر دلیلی نخواهند از نظام جمهوری اسلامی حمایت بکنند اما از کشورشان که می‌خواهند حمایت کنند آنها هم باید بیایند پای صندوق رأی ... کشور ما دشمن دارد، معارض دارد. در عرصه بین‌المللی، دشمن بین‌المللی دشمنی نیست که با رودربایستی و با من بمیرم تو بمیری کنار بکشد، در دنیای سیاست این جوری نیست که با رودربایستی بگوییم، طرف را خجالت زده کنیم مثلا عقب بکشد. نه خیر، هر چه شما ضعف نشان بدهید، او می‌آید جلو، هر چه شما عقب بکشید او جری‌تر می‌شود. این را ما تجربه کردیم، یک جاهایی عقب کشیدیم دشمن ما جری‌تر شد. یک چیزی او گفت، ما به خیال مصلحتی حرف او را قبول کردیم، دیدیم پایش را گذاشت روی آن حرف؛ یک قدم آمد جلو؛ دشمن این جوری است. در مقابل دشمن بین‌المللی با اراده خود، با احساس عزت، با اعتماد به این ملت و با توکل به خدای بزرگ و با حسن خلق به وعده الهی بایستی راه را انتخاب کرد...».
    آن مشارکت 73 درصدی اولین سیلی به دشمنان 60 ساله - و بعضا 150 ساله - ملت ایران بود. البته کینه چنین ملتی از دل دشمنان او بیرون نمی‌رود، همان‌گونه که سیاستمدار اطلاعاتی در قواره رابرت گیتس سالها پیش گفت «ایرانی میانه‌رو و معتدل وجود ندارد. ایرانی معتدل، ایرانی مرده است»! بنابراین دولت- ملت ایران در اجرای تاکتیک نرمش قهرمانانه فراموش نمی‌کند که نگاه آمریکا قبل از انقلاب به دموکراسی در ایران چه بود- که آن را پیش پای مطامع نامشروع خود قربانی کرد - و بعد از انقلاب در برابر تحقق مردم سالاری چه دشمنی‌هایی‌ با اصل این حاکمیت ملی (فارغ از گرایش سیاسی صاحب‌منصبان در ادوار مختلف) نشان داد. هدف از نرمش قهرمانانه، از یک سو خلع سلاح تبلیغاتی دشمن در حوزه بهانه‌جویی و از سوی دیگر گشودن مسیر حرکت به جلو (پیشرفت) است. معلوم است که اگر 3 سال پیش سوخت 20درصد رآکتور تهران را به ما می‌فروختند ما نیازی نمی‌دیدیم رأسا به غنی‌سازی 20درصد و تولید سوخت مربوطه مبادرت کنیم و اگر تهدید به نقض قوانین بین‌المللی و بمباران تاسیسات اتمی ما نمی‌کردند، ضرورتی نداشت تاسیسات فردو را در اعماق زمین ایجاد کنیم. در واقع بد ذاتی و بدعهدی‌های غرب به ویژه رژیم آمریکا بود که باعث شد طیفی از توافقات در تهران (سعدآباد)، بروکسل، ژنو و اسلامبول به سرانجام نرسد اکنون نیز همین امر طرف ایرانی را دچار تردید می‌کند که چرا باید غنی‌سازی 20 درصد را متوقف یا تاسیسات فردو را تعطیل کند؟
    نرمش قهرمانانه در حقیقت راستی‌آزمایی مشخص غرب و آمریکا در حوزه چالش هسته‌ای است. ما با اعتمادسازی مشکلی نداریم اما این اعتمادسازی جاده دو طرفه است. «سلاح اتمی برای هیچ‌کس، استفاده صلح‌آمیز از فناوری اتمی برای همه» شعار بی‌تبعیض جمهوری اسلامی است. پای رژیم جعلی صهیونیستی با این شعار گیر است همان‌گونه که برخی رژیم‌های غربی. اگر طبق ان‌پی‌تی، غنی‌سازی حق همه اعضای آژانس است، جمهوری اسلامی پای این حق خود می‌ایستد و اگر ساختن و داشتن بمب‌اتمی ممنوع است، این ممنوعیت باید همه را در بگیرد. در ذیل چنین بحث راهبردی است که می‌توان وارد جزئیات شد اما باید آخر مذاکره، همین اول کار تعریف و ترسیم شود و مانند 10 سال قبل نباشد که انجام هر عمل اعتمادساز، اولا یکطرفه بود و ثانیا توقعات جدید را پیش کشید و تازه آخر سر معلوم شد که پروژه فریبکارانه آمریکا و غرب، تعطیلی تمام برنامه هسته‌ای ایران بوده است. بنابراین اکنون نه غنی‌سازی 20 درصد، نه تأسیسات فردو، نه پروتکل الحاقی و نه راکتورآب سنگین اراک یا هر مصداق مشابهی نمی‌تواند موضوع مذاکره باشد. ابتدا باید آمریکا و غرب بپذیرند که به حقوق و تعهدات معاهده ان‌پی‌تی به عنوان تنها مکانیزم توافق‌ساز متعهدند تا سپس بتوان توافق محتمل را مرحله‌بندی کرد و البته این توافق به هیچ‌وجه نمی‌تواند به حقوق‌اساسی ایران لطمه بزند.
    و سرانجام اینکه مراقب باشیم توپی که با تدبیر حکیمانه رهبر انقلاب در زمین دشمن افتاده، با بد‌فهمی و سوءرفتار به زمین ملت ایران باز گردانده نشود. همچنین باید مراقب تقسیم کار آمریکا و رژیم صهیونیستی بود و در زمین آنها بازی نکرد. جدایی و اختلاف میان آمریکا و رژیم صهیونیستی افسانه است و آخرین شاهد، سخنان جوزف بایدن معاون اوباماست که در نشست هفته گذشته جی استریت تأکید کرد «هیچ یک از روسای جمهور آمریکا به اندازه اوباما به اسرائیل خدمت نکرده‌اند. اگر اسرائیل وجود نداشت آمریکا برای حمایت از منافع خود ناچار به ایجاد آن می‌شد و ما اسرائیل را باید می‌ساختیم تا حامی منافع ما در منطقه باشد».

    محمد ایمانی
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  9. #8
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    دست‌ها پائین ! (یادداشت روز)
    پیش از این هم- چند سال قبل- به این داستان عبرت‌انگیز از مثنوی مولوی اشاره داشته‌ایم و امروز تکرار آن را با توجه به برخی از مسائل این روزها بی‌مناسبت نمی‌دانیم. ملای رومی نقل می‌کند که «مجنون» در تب و تاب دیدار «لیلی» بر پشت ناقه‌ای نشسته و آهنگ کوی «لیلی» کرده بود. شتر، اما در شهر «کره»ای داشت که به غریزه‌مادری و رابطه فرزندی، دل از او برنمی‌داشت. مجنون در این اندیشه که به کوی لیلی برود «هِِِِی» می‌زد و «ناقه» در اضطراب که از کره خود جدا نشود، پای رفتن نداشت.
    همچو مجنون در تنازع با شتر
    گَه شتر چربید و گَه مجنون حر
    میل مجنون پیش آن لیلی روان
    میل ناقه، پس سوی کره دوان
    یکدم ار مجنون از او غافل شدی
    ناقه گردیدی و واپس آمدی
    یک دو روزه ره بدین منوال‌ها
    مانده مجنون در تردد سال‌ها
    مجنون به قول ملای رومی، چاره کار را در فرود آمدن از ناقه ناهمراه می‌بیند و اگرچه سختی می‌کشد و تلخی می‌چشد ولی به پای خویش راه می‌پیماید و در کوی لیلی به آرامش می‌نشیند، در حالی که از فرصت سوخته، این درس را آموخته که هرگز با ناقه ناهمراه، راهی کوی لیلی نشود.
    شاید آنچه در این وجیزه آمده است و شرح بیشتر آن فرصتی دیگر می‌طلبد، در نگاه اول خوشایند جناب دکتر روحانی، رئیس‌جمهور محترم کشورمان نباشد ولی همه شواهد محسوس و ملموس به وضوح حکایت از آن دارند که شماری از همراهان کنونی ایشان، همراهان همدلی نیستند و به شتر مجنون شبیه‌اند که هرچند ادعای هماهنگی دارند ولی آهنگ کوی لیلی ندارند. این جماعت در ماجرای فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 پرده از هویت واقعی خود برداشته و به وضوح نشان داده‌اند که نه فقط کمترین پیوندی با ملت و مردم این مرز و بوم ندارند بلکه با سازی که از آن سوی مرزها کوک می‌شود به رقص می‌آیند! و سؤال این است که آیا همین جماعت در جریان فتنه 88، آشکارا و بی‌نقاب به حمایت از پروژه مشترکی که آمریکا، انگلیس و اسرائیل علیه اسلام و انقلاب تدارک دیده بودند، به صحنه نیامدند؟ آن خیانت که قابل انکار نیست پس امید جناب روحانی به همراهی آنان در راهی که ایشان پیش ‌روی دارد برای چیست؟! و این قصه اگرچه سر دراز دارد ولی امروز، تنها به ماجرای دیروز اشاره می‌رود و آن عصبانیت و برافروختگی این جریان از نصب بیلبوردهایی است که «صداقت آمریکا» را به سوال و چالش کشیده بود. جماعت یاد شده با مشاهده این بیلبوردها چنان برافروخته و به خشم آمدند که گویی نصب‌کنندگان بیلبوردها به عزیزترین، گرامی‌ترین و مقدس‌ترین باورها و اعتقادات آنان اهانت کرده‌اند؟! به گونه‌ای که با شتابزدگی آمیخته به اضطراب برای برچیدن بیلبوردها از خیابان‌های تهران دست به فشار هماهنگ و همه‌جانبه‌ای زدند و متأسفانه شهردار محترم تهران در اقدامی که از ایشان به عنوان یکی از سرداران سپاه اسلام در جنگ تحمیلی 8 ساله بعید و دور از انتظار بود، دستور جمع‌آوری و برچیدن بیلبوردهای مورد اشاره را صادر کرد! چرا؟! انتقاد به شهردار تهران، تسلیم غیرقابل توجیه ایشان در مقابل فشارهاست، آنهم شهرداری که پیش از این در هنگامه آتش و دود ایستاده و خم به ابرو نیاورده بود. اما، در این عرصه چرا تسلیم شد؟ اگر تسلیم نمی‌شد، چه می‌شد؟!
    اما، گناه و جرم اصلی را کسانی مرتکب شده‌اند که «قدرت» در دست خویش، یعنی همان «امانت» مردم را علیه عزت و حرمت صاحبان امانت به کار گرفته و با «زبان حال» که در بسیاری از موارد گویاتر از «زبان قال» است به شیطان بزرگ اطمینان داده‌اند؛ «اجازه نمی‌دهیم کسی به ابروی بالای چشم شما اشاره‌ای داشته باشد»!
    بدیهی است، جمع‌آوری بیلبوردهایی که غیر از هشدار نسبت به بی‌صداقتی آمریکا، مضمون و پیام دیگری نداشت، نمی‌توانست و نمی‌تواند برای مردم خون داده و خون دل خورده و کسانی که سی‌و‌چند سال طعم تلخ دشمنی‌ها و کینه‌توزی‌های آمریکا را با پوست‌و گوشت و همه وجود خود چشیده‌اند قابل توجیه باشد. از این روی جماعت یاد‌شده برای توجیه این اقدام سوال برانگیز خود، دست به کار شده و بهانه تراشیدند که اشاره به بی‌صداقتی آمریکا در آستانه مذاکرات ژنو می‌تواند به روند مذاکرات آسیب جدی برساند! که باید پرسید، مگر به قول بر و بچه‌های تهران، وسط برف زردآلو پیدا کرده‌اید؟! و مگر آمریکا با روی کارآمدن دولت موسوم به اعتدال، دست از کینه‌توزی و دشمنی کشیده و برای مردم ایران به «یار گرمابه و گلستان» تبدیل شده است؟! دشمنی آمریکا و متحدانش با ایران اسلامی و مردم آن سی و چند سال است که با شدت ادامه دارد و در طول زمان نه فقط رو به کاستی نگذاشته، بلکه شتاب بیشتری نیز داشته است و معلوم نیست مسئولان محترم در مقابل کدام چراغ سبز آمریکا دستور جمع‌آوری بیلبوردهایی را داده‌اند که فقط نسبت به بی‌صداقتی حریف هشدار می‌داد؟! این هشدار در ماهیت واقعی خود نه فقط تضعیف تیم هسته‌ای محترم کشورمان نیست بلکه کفه آنان را در چالشی که پیش‌روی دارند سنگین‌تر نیز می‌کند.
    توجیه عجیب و غریب ارائه شده برای جمع‌آوری بیلبوردها در حالی است که مسئولان و مقامات آمریکایی برخی از نرمش‌های دولت کنونی را به حساب ضعف و نیاز ایران اسلامی نوشته و ماهیت کینه‌توزانه خود را بیشتر از پیش نشان داده‌اند.
    اوباما بعد از مکالمه تلفنی با آقای روحانی انجام این گفت‌وگو - که تا آن روز بی‌سابقه بود- را ناشی از فشار تحریم‌ها دانست و کنگره آمریکا با استناد به این برداشت، نتیجه گرفت که باید بر شدت تحریم‌ها افزوده شود. وزارت خارجه آمریکا بلافاصله بعد از بازگشت هیئت ایرانی از نیویورک با صدور بیانیه‌ای به اسرائیل اطمینان داد هرگز اقدامی نخواهد کرد که با منافع اسرائیل منافات داشته باشد! همین دو روز پیش دولت آمریکا مبلغ یک میلیون دلار برای کمک به سازمان منافقین اختصاص داد. خانم وندی شرمن معاون وزارت خارجه آمریکا و مسئول ارشد تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای این کشور با کمال وقاحت اعلام کرد که فریب و نیرنگ بخشی از dna ایرانیان است! هفته گذشته، «شلدون آدلسون» میلیاردر معروف آمریکایی و یکی از حامیان مالی و سیاسی حزب جمهوریخواه طی سخنانی در دانشگاه «یشیوا» در نیویورک به اوباما پیشنهاد کرد، قبل از مذاکرات ژنو، ایران را بمباران کند! دو روز قبل «نیکلاس برنز» در مصاحبه با روزنامه آمریکایی «بوستون گلوب» سخنان آقای روحانی را دلنشین، اما ناشی از ضعف ایران ارزیابی کرده و به دولت آمریکا توصیه می‌کند، تحت تاثیر این سخنان قرار نگرفته و بر فشارها بیفزاید. روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» از قول یکی از مقامات ارشد تیم مذاکره‌کننده آمریکا نوشت «در ژنو متوجه شدیم که فقط باید ایران را تحت فشار قرار داد» و...
    اکنون باید از کسانی که شهرداری تهران را با فشار همه‌جانبه، وادار به جمع‌آوری بیلبوردها کرده‌اند، پرسید؛ در مقابل کدام نرمش و یا تغییر موضع آمریکا، بیلبوردهای هشداردهنده نسبت به بی‌صداقتی آمریکا را از خیابان‌ها برچیده و با این اقدام ناپسند و سؤال‌برانگیز، دست‌ها را به نشانه تسلیم بالا برده‌اید؟! ملت که طی سی و چند سال گذشته نشان داده‌اند اهل تسلیم در برابر زورگویی و باج‌خواهی آمریکا و متحدانش نبوده و نخواهند بود و صد البته، دست جماعتی که دیروز به نشانه تسلیم بالا رفته بود را پایین خواهند کشید. مردم دست‌های آلوده به خیانت این جماعت را در فتنه 88 به وضوح دیده و می‌شناسند، و حق دارند نگران حضور برخی از آنان در برخی از مراکز قدرت باشند. آنها شتر مجنون‌اند و رئیس جمهور محترم نباید از آنان انتظار حرکت به کوی لیلی را داشته باشند.

    حسین شریعتمداری
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  10. #9
    کاربر کهنه کار golenarges آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    13,591
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    امنیت ، نعمت نامرئی(یادداشت روز)
    یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های آتش، سرایت سریع آن است. گمان کنید در مجتمعی مسکونی ساکنید که طعمه حریق شده است. طبقه‌های بالا و پایین و به‌خصوص واحدهای مجاور به شدت در آتش می‌سوزند. بدون‌شک دور نگه داشتن چنین خانه‌ای از لهیب آتش کار دشواری است. آتش‌سوزی‌ها اغلب چند ساعتی بیشتر به طول نمی‌انجامند، اما گمان کنید بحران آتش‌سوزی در این مجتمع، همیشگی است! در امان بودن در چنین مجتمعی اگر نگوییم معجزه، کاری است کارستان.
    حکایت ایران و محیط پیرامونش نیز چنین است. جمهوری اسلامی از دو سو در معرض تهدیدات امنیتی جدی است؛ یکی غرب و شمال‌غرب و دیگری شرق و جنوب شرق کشور. در هر دو سوی ایران، متاسفانه همسایگانمان گرفتار بلایی عظیم و خانمان‌سوز هستند؛ ناامنی.
    کافی است نگاهی به آمار تلفات چهار کشور پیرامونی خود – در شرق و غرب- در 10 ماه نخست سال جاری میلادی بیندازیم. افغانستان طی مدت مذکور شاهد بیش از 22 عملیات تروریستی بوده که بر اثر آنها، حدود 300 غیرنظامی کشته و 350 تن مجروح شده‌اند. البته این آمار به جز تلفات کشته و مجروحی است که حمله اشغالگران خارجی در این مدت به دنبال داشته است.
    در همسایه شرقی دیگر ما اوضاع وخیم‌تر بوده است. پاکستان طی این مدت شاهد نزدیک به 30 عملیات تروریستی بوده که بیش از 500 کشته و دو برابر این تعداد مجروح بر جای گذاشته است.
    عراق در مرزهای غربی کشورمان، وضعیتی اسفناک‌تر را شاهد است؛ بیش از 50 عملیات تروریستی که 2500 نفر را به کام مرگ فرستاده و بیش از 6000 تن را زخمی کرده است.
    ترکیه نیز که در شمال‌غرب ایران واقع است، از سه عملیات تروریستی ضربه خورده که بر اثر آنها نزدیک 70 نفر کشته و 170 تن مجروح شده‌اند.
    جمهوری اسلامی ایران حدود 6000 کیلومتر مرز خشکی دارد که نزدیک به دو سوم این میزان، با چهار کشور فوق است. این داده‌های به‌ظاهر ساده را اگر کنار هم بگذارید، گوشه‌ای از نعمت امنیت در این مرز و بوم نمایان می‌شود.
    در این مدت تقریبا هیچ غیرنظامی ایرانی، قربانی حوادث تروریستی نشده است. آیا دست‌های آشکار و پنهانی که غرب و شرق ایران را به آتش کشیده‌اند، علاقه‌ای به انجام عملیات‌های مشابه در جمهوری اسلامی ندارند؟
    نگاهی به حوادث سال‌های اخیر نشان می‌دهد ایران یکی از اصلی‌ترین اهداف تروریستی بوده است؛ از مردم عادی گرفته تا چهره‌های شاخص و حتی دانشمندان ایرانی.
    بیگانگان و در راس آنها آمریکا و رژیم صهیونیستی از هیچ اقدامی برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی فروگذار نکرده و به جز حمایت مالی، رسانه‌ای، اطلاعاتی و لجستیکی از گروه‌های معاندی مانند ریگی و پژاک و ... در مواردی از انجام عملیات تروریستی مستقیم نیز رویگردان نیستند.
    اهمیت امنیت و ضرورت بنیادین آن به گونه‌ای است که ذات آن بی‌نیاز از هرگونه شرح و تفسیری است و همین بس که خداوند متعال در قرآن کریم، ویژگی شهر خوب را امن بودن آن معرفی می‌کند.
    امنیت امروز ما مدیون مردانی است که برای آسایش این مرز و بوم نه فقط خواب و آسایش را بر خود حرام کرده‌اند بلکه در این راه حتی از نثار خون خویش نیز هراسی نداشته و دریغ نکرده‌اند.
    اواسط مهرماه در غرب کشور پنج پاسدار در درگیری با ضدانقلاب به شهادت رسیدند و چند روز پیش نیز 14 تن از مرزبانان کشور در جنوب شرق کشور جان خویش را بر سر پیمان امنیت فدا کردند.
    اگر این روز‌ها تورم و مباحث اقتصادی با چاشنی دیپلماسی نقل هر محفل و مجلسی است –کسی هم نمی‌تواند منکر معضلاتی اینچنینی باشد- اما به گفته معصومین علیهم‌السلام «دو نعمت مجهولند، سلامتی و امنیت» و به قول سعدی؛ «قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید» و چه مصیبتی بالاتر از ناامنی؟
    اگر مرزداران جان برکف نیروی انتظامی که حافظان امنیت این سرزمین در سرحدات هستند، جلوی خرابکاران و عوامل استکبار را نگیرند، ناامنی حتی تا قلب پایتخت و بیخ گوشمان هم خواهد آمد. سریع‌تر و راحت‌تر از آنچه که بتوانیم حتی تصورش را بکنیم.
    در این مورد می‌توان به چند نکته اشاره کرد؛
    1-‌ ناامنی‌هایی از جنس بمب‌گذاری و تیراندازی و ... را در زمره تهدیدات نیمه سخت عنوان می‌کنند. برخورد با این گونه از تهدید‌ها نمی‌تواند محدود به کارهای امنیتی و نظامی شود و علاوه بر اقدامات نیمه سخت، باید از رویکردهای نرم نیز برای خشکاندن بسترهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این تهدید‌ها استفاده کرد. شهید بزرگوار سردار شوشتری را می‌توان قافله‌سالار این رویکرد دانست. این شهید بزرگوار در حالی که در برابر اشرار و ضدانقلاب در جنوب شرق قاطعیتی سخت داشت، اما با مردم بومی منطقه چنان عجین و دم‌خور بود که حتی خانواده معدومان امنیتی نیز از گرمای محبت و توجه ایشان برخوردار بودند و در این راه چنان صادقانه و خالصانه پیش رفت که در نهایت خونش با خون مردم بلوچ آمیخته شد.
    حساب اشرار و تروریست‌هایی که تبدیل به آلت دست بیگانگان شده‌اند، از مردم بومی منطقه جداست و دولتمردان استان و منطقه هر قدر برای اشتغال، آموزش، بهداشت و ... در این منطقه تلاش و سرمایه‌گذاری کنند، جا دارد.
    2- از آنجا که عملیات تروریستی اخیر مانند بسیاری از موارد گذشته از داخل خاک پاکستان انجام شده، دستگاه دیپلماسی کشور باید قاطعیت بیشتری از خود نشان دهد و جمهوری اسلامی نیز حق انجام اقدامات لازم برای تامین امنیت مرزهایش را محفوظ بداند. آمریکا از هزاران کیلومتر آنسوتر به بهانه مبارزه با تروریسم، شهروندان پاکستانی را روزانه با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین به خاک و خون می‌کشد و رسماً از این اقدام خود نیز دفاع می‌کند و حتی مدعی است که این اقدامات با هماهنگی اسلام‌آباد است. حال سوال اینجاست که آیا احضار کاردار این کشور به وزارت خارجه دولتی که دیپلماسی را نقطه قوت خود می‌داند، کافی است؟
    3- طرح انسداد مرز‌ها مدت‌هاست که در جریان بوده و متاسفانه به بهانه کمبود بودجه تا کنون به سرانجام مطلوب نرسیده است. مجلس و دولت در اقدامی هماهنگ و با در نظر گرفتن همه جوانب این قضیه باید عزمی جدی به خرج داده و حتی به قیمت کاستن از سایر حوزه‌ها، به این بخش توجهی جدی کنند. وقتی امنیت لنگ باشد، ورزش و هنر و فرهنگ و اقتصاد و دیپلماسی و ... یعنی هیچ!
    4- مورد آخر بیشتر یک نکته دردآمیز است. اهالی هنر سینما که شأن خود را اجل از آن می‌دانند که حماسه پاسداران مرز‌ها را به تصویر بکشند و از این طریق هم نعمت امنیت را به مردم گوشزد کرده و هم قدردان گوشه‌ای از زحمات بی‌نظیر این عزیزان باشند. اما گله از کارهای فرهنگی نهادهای مسئول است که چرا گوشه‌ای از اینهمه ایثار و فداکاری را در قالب‌های هنرمندانه و بویژه فیلم و سریال به میدان دید همگان نمی‌آورند. اگرچه مردم شریف و پاکباخته این مرز و بوم، هم قدر امنیت می‌دانند و هم، قدر شهدای والاقدر و سایر از جان گذشتگان نیروی انتظامی را که پاسداران و حافظان این امنیت هستند.
    محمد صرفی
    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]

    [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]


    {محتواي مخفي}

  11. #10
    حرفه ای بیتاب آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    نوشته ها
    720
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    تا مردم ولایت مدار ودلسوزان نظام وارد صحنه نشوند متاسفانه حتی تذکر ونهیب ولایت عظمای و
    - نکند اشخاص...... جانشین ارزشها شوند
    - آنکه نتواند در پای حرف دین خود بمیرد
    درحقـیقـت ؛ بی دیــــن اســـت

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. من عرف نفسه فقد عرف ربه
    توسط خادم الزینب در انجمن خداشناسی
    پاسخ: 24
    آخرين نوشته: 31-07-2013, 01:10
  2. روشنگري كيهان و پروژه ناشیانه حامیان فتنه!
    توسط golenarges در انجمن اخبار سیاست داخلی ایران
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 28-07-2013, 10:14
  3. كشف سه سياره در منطقه قابل سكونت كيهان
    توسط محب المهدي (عج) در انجمن نجوم
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 29-06-2013, 11:07
  4. زنده باد كدام بهار ؟! (يادداشت روز كيهان)
    توسط golenarges در انجمن اخبار سیاست داخلی ایران
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-03-2013, 16:18
  5. طلبگی و خود باوری
    توسط javadkhan در انجمن حوزه و روحانیت
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-06-2012, 19:34

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه