فرهنگ عامه شده است. این مشکل گاهی آنقدر شدید می شود که باعث مشکلات زیادی از نظر اقتصادی، جسمی و ارتباطات اجتماعی میشود. مثلاً افرادی که دارای نوعی وسواس به نام وسواس شستشو هستند و تقریباً همهی ما در یکی از اقوام، اطرافیان یا دوستانمان موردی از آن را سراغ داریم، بر اثر شستشوهای بسیار، دچار مشکلات جسمی زیادی مانند کمردرد و اگزمای شدید پوست میشوند، چندین برابر بقیه هزینهی آب پرداخت میکنند و به خاطر وسواسی که دارند ارتباط خود را با بسیاری از دوستان و اقوام خود که حساسیت آنها را در نظر نمیگیرند، قطع میکنند و حتی ممکن است سالها باشد که مسافرت نرفتهاند چون هیچ جایی را تمیز نمیدانند.
در این نوشته سعی داریم کمی در مورد علائم و نشانهها و روشهای درمان این مشکل شایع روانشناختی صحبت کنیم. البته تمرکز ما در این مطلب بیشتر بر روی وسواس فکری-عملی است.
علائمی متنوع
وسواس انواع مختلفی دارد و بهصورت کلی به دو نوع وسواس فکری و وسواس فکری- عملی تقسیم میشود. اگرچه تکرار اجباری رفتار یا هجوم ناخودآگاه افکار تکرارشونده علامت اصلی وسواس است، بعضی علائم دیگر که ممکن است با وسواس همراه باشد عبارتاند از:
عجول بودن
کمالگرایی
تردید
مشکل در تصمیمگیری
حساس بودن بیش از حد به وقت و زمان
اطمینانطلبی (پرسیدن نظر تعداد زیادی از اطرافیان در مورد یک تصمیم هر چند کوچک، مثلاً رنگ یک لباس)
سرزنش بیش از حد خود و دیگران
احساس گناه بیش از حد
شیوع اختلال
پژوهشها نشان میدهد میزان شیوع اختلال وسواس فکری- عملی در بسیاری از فرهنگهای گوناگون دنیا شبیه یکدیگر است. آمارها نشان میدهد از هر صد نفر، دو یا سه نفر در طول زندگی خود این علائم را بروز دهند. اگرچه اختلال وسواس فکری- عملی معمولاً در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع میشود، ممکن است در دوران کودکی نیز آغاز شود و البته احتمال بروز آن در زن و مرد یکسان است.
آیا من بیمارم؟
ممکن است شما کف منزلتان را آنقدر تمیز نگه دارید که برق بزند یا اینکه بخواهید خرتوپرتهایتان را مرتب قرار دهید. این مسئله بهطور لزوم به این معنا نیست که شما اختلال وسواس دارید. در اختلال وسواس فکری- عملی، کیفیت زندگی شما بهگونهای آزاردهنده افت میکند و افکار سمج، اعمال و تشریفات وسواسی بیشتر وقت شما را پر میکند، طوری که در سایر حیطههای زندگی اعم از شغل، تحصیل و غیره دچار افت عملکرد میشوید و این مسئله باعث آزار اطرافیانتان میشود. بسیاری از بزرگسالان، از وسواسهای خود و اینکه بیشتر آنها بیمعنا هستند، آگاهاند، اما قادر به کنترل آنها نیستند و خود را در چنگ آنها اسیر میبینند. البته کودکان مبتلا ممکن است متوجه نشوند مشکل دارند. کودکان ممکن است حضور در مدرسه را سخت بدانند و بزرگسالان کار کردن برایشان دشوار باشد. چنانچه وسواسها زندگی شما را تحت تأثیر قرار داده است، با یک روانشناس در ارتباط باشید. افراد وسواسی بهطور عموم، از وضعیتشان خجل یا کلافه هستند، اما اگرچه وسواس جز مشکلاتی است که به درمان مقاوم است، میتوان آن را تا حد قابل قبولی درمان کرد.
درمان وسواس فکری- عملی:
اولین قدم در بهبود وسواس این است که فرد بپذیرد این مشکل را دارد و وسواس علت بسیاری از مشکلات دیگر اوست. در مواردی که درمان وسواس خیلی زود آغاز شود و مشکل چندان شدید نباشد، معمولاً با استفاده از رواندرمانی بهتنهایی میتوان آن را بهبود بخشید. اما در مواردی که مشکل مزمن شده است یا علائم شدید است، معمولاً ترکیبی از رواندرمانی و دارودرمانی اثربخشی بیشتری دارد. در بعضی موارد شدیدتر یا زمانی که مشکل شدید است و فرد قادر به مصرف دارو نیست، گاهی استفاده از شوکدرمانی نیز مطرح میشود.
در سالهای اخیر روشی به نام جراحی عصبی را برای موارد شدید و علاجناپذیر این اختلال بررسی کردهاند. قبل از اینکه فرد به این جراحی حتی فکر کند، باید حداقل به مدت پنج سال دچار این اختلال باشد و به سایر روشهای درمانی که اشاره شد جواب نداده باشد.
در رواندرمانی وسواس، فرد با کمک یک متخصص از دلایل بروز مشکلش آگاه میشود و مهارتهای لازم برای مقابله با استرسهای زندگیاش را، که سبب تشدید علائم میشود تمرین میکند.
در مدلی از رواندرمانی که درمانشناختی رفتاری نامیده میشود، و براساس تحقیقات از روشهای مؤثر در درمان وسواس است، فرد با افکار و باورهای ناکارآمد خود که در افکار و رفتار وسواسی او دخیلاند، آشنا میشود و پس از آن از تکنیکهای رفتاری مختلف برای کاهش رفتارهای وسواسی استفاده میشود.
نقش مهم اطرافیان
براساس تجارب بالینی و تحقیقات، اطرافیان نزدیک و بهویژه خانوادهی یک فرد دچار وسواس، هم از آن تأثیر میگیرند و هم میتوانند در تشدید یا بهبود علائم وسواس یک فرد تأثیرگذار باشند.
احتمال افسردگی و وسواس در فرزندان و همسر افراد وسواسی زیاد است. در بسیاری موارد اطرافیان از اینکه باید مدام مراقب رفتار خود باشند، تا مورد انتقاد فرد دچار وسواس قرار نگیرند، خسته و عصبی میشوند. از اینرو یکی از بخشهای درمان این است که پس از آگاهی دادن به فرد در مورد مشکلش و اینکه اطرافیان با رعایت بیش از حد باعث تشدید مشکل او میشوند، از اطرافیان میخواهیم از اطاعتهای بیش از حد از انتظارات غیرمعمول او اجتناب کنند تا هم خودشان در معرض آسیب قرار نگیرند و هم به درمان فرد دچار وسواس کمک کنند.
مثل مادری که از افراد خانواده انتظار دارد هر روز به محض ورود به خانه و قبل از دست زدن به چیزی، با آیین خاصی که او تعیین میکند مثلاً رد شدن از روی روزنامههایی که او از درب ورودی تا درب حمام چیده است، حمام کنند و همهی لباسهای خود را بشویند. در درمان پس از آگاهیسازی با اطلاع خود فرد، بهتدریج پیروی از این دستورات توسط اعضای خانواده متوقف میشود.
پارهای نکات دیگر که خود فرد و اطرافیان میتوانند در نظر گیرند عبارتاند از:
۱/ وسواس یک رفتار تکرارشوندهی غیرارادی است. بنابراین فرد در مورد آن نباید احساس گناه کند و نیازی به جبران آن ندارد. از همین رو مثلاً در مورد افراد کثیرالشک در نماز نیز گفته میشود بدون توجه به شک خود از آن بگذرند. احساس گناه، وسواس را تشدید میکند.
۲/ وسواس بیماری است که خودش، خودش را تقویت میکند. بنابراین هر چقدر به فرمانهای وسواسی ذهنتان بیشتر توجه کنید، قویتر میشوند. وقتی ذهن شما میگوید بیست بار بشور و شما ناخودآگاه این کار را میکنید، احتمالاً باید دفعهی بعد به سیبار هم تن دهید تا شاید از اضطراب خلاصی پیدا کنید.
۳/ افراد رفتارهای وسواسی را انجام میدهند تا از اضطراب، احساس گناه، نگرانی و سایر احساسات ناخوشایند رهایی پیدا کنند، اما متأسفانه این رهایی خیلی موقتی است و گاهی فقط چند دقیقه دوام دارد. مثل خوردن مسکن برای یک درد. درحالیکه علت درد را هنوز نمیدانیم چیست.
۴/ فرد مبتلا به اختلال را به انجام تکالیف درمانی تشویق کنید.
۵/ اضطراب و نگرانی دائمی یکی از مشکلات عمدهی افراد وسواسی است. در محیطی همدلانه و عاری از سرزنش و تمسخر، به او اجازه دهیم دربارهی اضطراب و نگرانیاش با ما صحبت کند.
۶/ از رفتارهای او تعجب نکنیم، چون همانگونه که قبلاً ذکر شد رفتارهای او اجبارگونه و فاقد اختیار است و خودش را نیز آزرده ساخته است. با هربار تعجب و عکسالعمل نادرست، او را یک قدم از درمان دور میکنیم.
۷/ مسخره کردن یا مطرح کردن مشکلات رفتاری فرد وسواس در جمع، او را سرخورده و عصبی میکند و نتیجهی آن چیزی جز تکرار همان رفتارها نیست.
۸/ حتی پیشرفتهای کوچک را هم تشویق کنید.
۹/ از اطمینانبخشی در مورد وسواسها پرهیز کنید.
۱۰/ با کمک نکردن، کمکش کنید! (به آداب وسواسی وی دامن نزنید)
در پایان لازم به یادآوری است که وسواس از جمله مشکلات روانشناختی مهم محسوب میشود و در این مجال کوتاه پرداختن به همهی جنبههای آن ممکن نیست.
منبع: مجله سپیده دانایی