چرا عدل یكی از اصول مذهب شیعه است؟
پاسخ:
خداوند را باید عادل دانست زیرا ما باید دلائل و براهین عقلی خدائی را ثابت كنیم كه هیچ گونه نیاز و نقص در او نیست و دانش او نیز بیپایان است و ضمناً همه كارها را از روی حكمت و برای غرضی انجام میدهد و محال است كه او كاری برخلاف عدالت انجام دهد، آیات و روایات زیادی نیز این حقیقت را تأیید میكند و به طور نمونه چند آیه و روایت ذكر میشود.
«و ان الله لیس بظلام للعبید؛ خداوند هرگز در حق بندگان خود ستم نخواهد كرد»(1).
«فما كان الله لیظلمهم و لكن كانوا انفسهم یظلمون؛ و در حق آنها حكم به عدل شود و در كیفر آنها هیچ ستمی نشود»(2). و آیات زیاد دیگری به همین مضامین میباشد.
در جلد پنجم بحارالانوار روایات زیادی در این موضوع نقل شده است كه ما به ذكر چند روایت اكتفا میكنیم :
حضرت صادق «علیه السلام» میفرماید: «و اما العدل فان لاتنسب الی خالقك ما لامك علیه؛ عدل این است كه كارهایی را كه خداوند با آن تو را ملامت و سرزنش نموده به او نسبت ندهی» و باز در صفحه 19 همین جلد ضمن روایت دیگری جور و ستم و بیهودگی و ظلم و تكلیف نمودن بندگان به اموری كه قدرت آن را ندارند اشاره کرده و روایات دیگری به همین مضامین نیز وجود دارد.
در اینجا این سۆال مطرح میشود كه شیعه به چه علت عدل را مورد توجه خاص قرار داد و آیا بین عدل و سایر صفات كمال خداوند چه فرقی هست كه عدل جزء اصول مذهب شیعه شیعه قرار داده شده است؟
در پاسخ این سۆال و توضیح عرض میشود كه علت اینكه عدل جزء اصول مذهب شیعه ذكر میشود این است كه:
محال است خداوند بندگان را بر كارهای زشت و معصیت مجبور كند و بعد آنها را بر همان كارها عقاب نماید
(اولاً) عدهای از مسلمانان(اشاعره) در مقیاس سنجش خوبی و بدی اعمال اختیاری تردید كردند و گفتند كه اصلا عقل به تنهایی نمیتواند خوبی و بدی بعضی از كارها را درك كند. عقل تنها موقعی میتواند خوبی یا بدی كاری را تصدیق كند كه شرع درباره آن كار حكمی كند و به آن امر و یا از آن نهی نماید و نتیجه این نظر این میشود كه ما مثلاً نمیتوانیم بگوییم كه فلان كار قبیح و ظلم است و خداوند حكیم آن را انجام نخواهد داد و یا آن كه فلان كار نیكو است و خداوند كه عالم به همه حقایق و مصالح است حتماً این كار را انجام خواهد داد و در نتیجه نزد(اشاعره) خداوند كارهایی را كه ما(عدلیه) قبیح و ظلم میدانیم مرتكب می شود بلكه بالاتر از آن و عملاً نیز چنین افعالی از خداوند صادر شده است، مثلاً بشر را بر كارهای زشت و معصیت مجبور مینماید و بعد آنها را بر همان كارها عقاب مینماید .
ثانیاً بر مسئله امامت كه اشاعره میگویند ما نمیتوانیم درك كنیم كه رها كردن مردم به حال خود و تعیین و نصب نكردن امام برای آنها كار زشت و قبیحی است و خداوند چنین كاری نكرده است. روی این حسابها بود كه شیعه عدل را به طور جدا از صفات دیگر خداوند جزء اصول مذهب قرار داد . معنای این كار این است كه شیعه میگوید كه من خدا را عادل حقیقی و واقعی میدانم و مقیاس درستی نیز برای عدالت در دست دارم نه آنكه اسماً خدا را عادل بدانم و در ضمن همه گونه كارهای زشت و ناشایسته به او نسبت دهم (مانند اشاعره) و باز ما به مقتضای عدالت خداوند دانستیم كه محال است خداوند بندگان را بر كارهای زشت و معصیت مجبور كند و بعد آنها را بر همان كارها عقاب نماید و همچنین میدانیم كه خداوند بعد از رحلت پیامبر«صلی الله علیه وآله» مردم را به حال خود رها نكرد بلكه خداوند عادل حتماً برای آنها رهبری تعیین فرمود كه آنها را در راه پیشرفت و تكامل راهنمایی كند و غیر اینها از حقایق دیگر كه شیعه بر اساس اعتقاد به عدالت خداوند به آنها اعتقاد دارد.
پی نوشت ها:
1) سوره آل عمران، آیه 182.
2) سوره یونس، آیه 54.