از آنجا که انسان موجودی است ذاتاً طالب کمال نهایی و سعادت ابدی و همیشه در اندیشه شناخت کمال ابدی و نهایی و راههای وصول به آن و نیز شناخت موانع نیل به آن و کیفیت برطرف کردن آنهاست و نیز از آنجا که شیطان را یکی از موانع مهم در راه نیل به کمال نهایی خود میداند، همیشه سعی دارد تا این موجود پلید را به خوبی شناخته، راههای مبارزه با او را نیز بشناسد. از این رو در هر جا سخن از شیطان بوده، سۆالات متعددی نیز درباره او مطرح شده است. در این مجال به برخی از این سۆالات پاسخ داده میشود.
معنای لغوی شیطان
شیطان از ماده «شطن» مأخوذ است، بر وزن «فیعال»، به معنای دور از حق، بعید از رحمت خداوند، هلاک شده، بدخوی، سختدل، سرکش نافرمان است. بدین معنا که شیطان موجودی است که از رحمت و لطف خداوندی دور و متباعد است.
شناخت ویژگیهای شیطان
قرآن کریم برای شناخت این موجود شریر او را با صفاتی چون «رجیم»، «مرید»، «وسوسهگر»، «عدو»، «مضل» و «خناس» توصیف نموده است.
«رجیم»: بر وزن «فعیل» به معنای «رجم شده و مطرود» است. منظور از شیطان رجیم، موجودی است که از درگاه الهی دور و مطرود است.
«مرید»: واژه مرید در اصل به معنای سرزمین بلندی است که خالی از هرگونه گیاه باشد. منظور از «مرید» کسی است که از هرگونه خیر و سعادت دور بوده، شخص سرکش، متمرد و ظالم است. این صفت در شیطان همیشگی و مستمر است.
«وسوسهگر»: وسوسه به معنای صدایی آراسته ، نجوایی آهسته است. همچنین به معنای خطور افکار زشت درون است و در اصل به معنای صدای زیورآلات زنان و صدای آهسته میباشد.
شیطان وسوسههای زیادی دارد به گونهای که اگر مقابل یکی از آنها دلیلی بیاوری از دری دیگر وارد میشود و وسوسهای تازه مطرح میکند و انسان هرگز نمیتواند از وسوسههای او در امان بماند مگر اینکه به درگاه الهی پناه برد و به قدرت و نیروی او چنگ زند.
«دشمن»: از ویژگیهای بارز شیطان دشمنی با آدم (علیه السلام) و فرزندان اوست. قرآن کریم بارها او را با لفظ «عدو مبین» معرفی کرده و تأکید دارد که او را دشمن خود بدانیم.
بر اساس آیات قرآن نیز «مخلَصین» در شمار گروهی هستند که شیطان قدرت فریب آنان را ندارد و بزرگترین دشمن او به حساب میآیند: «قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیْتَنی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ*إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصین». گفت: پروردگارا، به سبب آنكه مرا گمراه ساختى، من [هم گناهانشان را] در زمین برایشان مىآرایم و همه را گمراه خواهم ساخت*مگر بندگان خالص تو از میان آنان را»
دوستان شیطان
«یَا بَنِی آدَمَ لاَ یَفْتِنَنَّكُمُ الشَّیْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ یَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاء لِلَّذِینَ لاَ یُۆْمِنُونَ» ؛ «اى فرزندان آدم، زنهار تا شیطان شما را به فتنه نیندازد چنان كه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند، و لباسشان را از ایشان بركَند، تا عورتهایشان را بر آنان نمایان كند. در حقیقت، او و قبیلهاش، شما را از آنجا كه آنها را نمىبینید، مىبینند. ما شیاطین را دوستان كسانى قرار دادیم كه ایمان نمىآورند.» (اعراف/27)
در این آیه شریفه خداوند فرزندان آدم را مخاطب قرار میدهد و آنها را از شر شیطان برحذر میدارد و خاطرنشان میکند که فرزندان آدم باید از سرگذشت پدر خود، آدم (علیه السلام)، عبرت گیرند و فریب شیطان را نخورند.
پس از این بیان مطلبی را عنوان میکند که موجب هوشیاری و احتیاط بیشتر انسان گردد و آن اینکه شیطان و گروه او، شما را میبیند از جایی که شما آنها نمیبینید.
شیطان دشمنی خطرناک است؛ انسان او را نمیبیند ولی او انسان را میبیند و با تمام قدرت وسوسه میکند و فریب میدهد. معلوم است که مقابله با چنین دشمنی دشوار است و مراقبت و هوشیاری بسیاری میطلبد.
در پایان آیه از رابطه نزدیک میان شیطان و کافران خبر میدهد و اینکه خداوند، شیاطین را دوستان کسانی قرار داده که ایمان نیاوردهاند.
کافران و مجرمان، دوستان شیاطین هستند چون از آنها پیروی میکنند و به حرف آنها گوش میدهند و از راه خدا بازایستادهاند.
پس از این بیان، در چند آیه بعد، مردم را به دو گروه تقسیم میکند: گروهی که هدایت یافتهاند و گروهی که سزاوار گمراهی هستند و گمراهان را دوستان شیطان معرفی میکند: فَرِیقًا هَدَى وَفَرِیقًا حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلاَلَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاء مِن دُونِ اللّهِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ؛ [در حالى كه] گروهى را هدایت نموده، و گروهى گمراهى بر آنان ثابت شده است، زیرا آنان شیاطین را به جاى خدا، دوستان [خود] گرفتهاند و مىپندارند كه راهیافتگانند.»(اعراف/30)
اگر کسی با وجود سابقه فطرت و دعوت پیامبران، راه شیطان را انتخاب نمود، سزاوار گمراهی و بدبختی است و باید هلاک شود؛ زیرا او برخلاف روح هستی و نظام آفرینش و برخلاف فطرت عمل کرده و باطل را بر حق ترجیح داده است.
جالب اینکه افراد گمراه، خود را هدایتیافته میشمارند. البته این قاعدهای کلی است که پیروان ادیان باطل و گمراهان، آنچنان در باطل خود ذوب شدهاند که خود را هدایتشده و برحق میدانند و این بدترین حالت برای یک انسان است که گمراه باشد ولی خود را در راه راست بداند و دست به کار زشت زند و گمان کند که کار خوب انجام داده است:
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا * الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا »؛ «بگو: «آیا شما را از زیانكارترین مردم آگاه گردانم؟» * [آنان] كسانىاند كه كوشششان در زندگى دنیا به هدر رفته و خود مىپندارند كه كار خوب انجام مىدهند.»(کهف/103 و 104)
دشمنان شیطان
در حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) وارد شده است که حضرت از شیطان پرسیدند که دشمنانت کیانند؟ بعد از ذکر نام پیامبر (صلی الله علیه و آله) از عالم عامل، حامل قرآن، مۆذن، دوستان فقرا و ایتام، شخص مهربان، ناصح، دائم الوضو، بخشنده، خوش خلق، پاکدامن، جوان عابد، پادشاه عادل و دعاکننده به خیر و نیکی به عنوان دشمنان خود نام میبرد.
بر اساس آیات قرآن نیز «مخلَصین» در شمار گروهی هستند که شیطان قدرت فریب آنان را ندارد و بزرگترین دشمن او به حساب میآیند: «قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَیْتَنِی لأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الأَرْضِ وَلأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ
* إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ؛
گفت: «پروردگارا، به سبب آنكه مرا گمراه ساختى، من [هم گناهانشان را] در زمین برایشان مىآرایم و همه را گمراه خواهم ساخت * مگر بندگان خالص تو از میان آنان را.» (حجر/39 و 40)
ویژگیهای فریب و نفوذ شیطان
فریب و نفوذ شیطان دارای پیچیدگی و طراحیهای عجیب است و در آیات قرآن به چگونگی آنها اشاره شده است:
گام به گام بودن: شیطان به صورت تدریجی و گام به گام انسان را فریب میدهد و از همین رو در قرآن تأکید شده که از گامهای شیطان پیروی نکنید:
«وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ »؛ «اى مردم، از آنچه در زمین است حلال و پاكیزه را بخورید، و از گامهاى شیطان پیروى مكنید كه او دشمن آشكار شماست.»(بقره/168)
«دشمن»: از ویژگیهای بارز شیطان دشمنی با آدم (علیه السلام) و فرزندان اوست. قرآن کریم بارها او را با لفظ «عدو مبین» معرفی کرده و تأکید دارد که او را دشمن خود بدانیم
نرمافزاری بودن: فریبهای شیطان اغلب از طریق تصرف در ادراکات، احساسات و تفکر ماست. او هیچگاه نمیتواند دست، پا و دیگر اعضای بدن ما را مهار کند و یا دست شخصی را از انجام کار خیر به صورت فیزیکی بگیرد و یا او را به طرف کالا و اجناس در خانه یا بازار ببرد و مجبور به دزدی و یا گرفتن رشوه نماید.
همهجانبه بودن: تهاجم شیطان بر انسان همهجانبه است و او به طور دائم در اطراف انسان گردش میکند تا شاید روزنه نفودی بیابد. انسان باید از جنبههای مختلف خود را مواظبت نماید چرا که شیطان با تأکید گفته است:
«ثُمَّ لآتِیَنَّهُم مِّن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِینَ »؛ «آن گاه از پیش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها مىتازم، و بیشترشان را شكرگزار نخواهى یافت.»(اعراف/17)
نتیجه :
شیطان موجودی اغواگر و دشمنی پلید و آشکار برای انسان است و شناخت او و ویژگیهایش از ضروریات زندگی ماست.
دشمنی او همزمان با خلقت حضرت آدم (علیه السلام) شروع شده و همچنان ادامه دارد. این دشمن پلید در اطراف ما میچرخد و در کمین است تا از غفلتها و فرصتها استفاده نموده و ضربات پی در پی خود را وارد سازد.
انسان با پیروی از فطرت پاک خویش و تبعیت از پیامبران و راهبران به سوی حق میتواند بر او فائق آمده و راه نجات در پیش گیرد.
زینب مجلسی راد
منابع:
مقاله «راههای نفوذ شیطان در انسان در دیدگاه قرآن»، عبدالحسین برهانیان.
مقاله «دوستان شیطان»، یعقوب جعفری.
مقاله «شیطان»، احمد غروی.
مقاله «شیطانشناسی در قرآن»، علیمحمد قاسمی.