عن عائشة قالت: رأَیت أَبابکر الصِّدِّیق یکثر النَظر إلى وجه علیّ بن أبی طالب فقلتُ: یا أَبة إنّک لتکثر النَّظر إِلى علیِّ بن أَبی طالب فقال لی: یا بنیة سمعت رسول اللَّه یقول: النظر إلى وجه علیّ عبادة
از عائشه نقل شده است که گفت: دیدم که ابوبکر زیاد به چهرۀ امیرالمؤمنین علیه السلام نگاه مىکند، پس گفتم: اى پدر! شما زیاد به چهره على بنأبى طالب نگاه مىکنى! پس به من گفت: اى دخترم! از رسول خدا شندیم که مىگفت: نگاه کردن به چهره على عبادت است.
الصواعق المحرقة علی أهل الرفض والضلال والزندقة، ج2، ص517، مؤسسة الرسالة؛ المعجم الکبیر، ج10، ص76، ح10006، مکتبة الزهرا؛ المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص152، ح4682، دار الکتب العلمیة؛ تاریخ الخلفاء سیوطی، ج1، ص172 مطبعة السعادة. البدایه و النهایه، ج 7، ص 358؛ تاریخ الخلفاء: ص 172؛ مناقب ابن مغازلی ، ص 210، حدیث 252؛ تاریخ دمشق، ج 2، ص 391، حدیث 895.
نکاتی پیرامون حدیث
1. حقیقت عبادت چیست؟ عبادت یعنی آنچه که بدان بندگی خدا انجام و خدا بدان وسیله عبادت می شود. عبادت یعنی کمال خضوع و سرسپردگی به حق تعالی. مگر نگاه کردن چه فعل عبادی است و یا چه فعل عبادی بر آن مترتب می شود؟! او که همین قدر یعنی نگاه کردن به او عبادت است. چنین شخصی تمام وجود او تجلی صفات الهی است.
2. از طرفی هدف از خلقت «عبادت» می باشد: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» (الذاریات:56) «و ما جن و انس را خلق نکردیم مگر برای اینکه عبادت کنند.» و این عبادت به نگاه کردن به امیرالمؤمنین حاصل می شود. پس آیا جز این است که نظر و نگاه محبت آمیز به امیرالمؤمنین هدف و غایت خلقت است؟! آیا عبادت ما، نماز ما و روزۀ ما حج ما ذکر ما، آن نوع عبادتی است که خدا خلقت را به خاطر آن خلق کرده است؟! آیا این نماز و عبادات ما که سرتاسر نقص است می تواند هدف غایی خلقت را تأمین کند؟! اینجاست که علما تفسیر کرده اند که تنها عبد حقیقی خدا که ولیّ خداست می تواند خدا را عبادت کند آنگونه که شایستۀ این فراز باشد. ما هم به خدمت و غلامی و خاکساری و نگاه خاضعانۀ خود به امیرالمؤمنین علیه السلام می توانیم عبادت کنیم. چنانکه در روایت آمده است «النظر الی وجه علیّ عبادة» و معنای نظر تنها دیدن با چشم نیست بلکه دیدن با قلب را نیز نظر می گویند. (لسان العرب، ج5، ص215) پس اینکه نظر قلب دائم بر امیرالمؤمنین باشد و در برابر او خاضع و ذلیل باشد و در دفاع از مظلومیت او بتپد این همان عبادت حق تعالی است.
3. عبادت امر مشترکی بین تمامی ادیان است:
قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئاً (آل عمران 64)
بگو ای اهل کتاب بیائید به سوی امری که بین ما و شما مشترک است و آن اینکه غیر از خدا را عبادت نکنیم و چیزی را با خدا شریک قرار ندهیم.
و لقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوا الله (نحل 36)
و همانا در هر امتی ما رسول قرار دادیم تا عبادت خدا کنند.
4. گفته نشده: نگاه به امیرالمؤمنین صلاة است، یا حج است نه بلکه گفته شده عبادت است. و از طریق مصدر از آن تعبیر کرد: «عبادة». اگر امری ازطریق مصدر از آن تعبیر شود یعنی مطلق و محض آن چیز است پس نگاه به امیرالمؤمنین علیه السلام مطلق و محض عبادت و عبادت مطلق است.
به عبارت دیگر هر عبادتی تأثیر خاصی بر روح و روان انسان و سیر و سلوک او به سوی حق تعالی دارد اما نگاه کردن به چهرۀ امیرالمؤمنین علیه السلام مطلق این عبادات است و تمامی این تأثیرات را یکجا برای انسان به ارمغان می آورد.
و به این عبادت است که انسان به درجۀ یقین می رسد: واعبد ربک حتی یأتیک الیقین (حجر 99) پس پروردگارت را عبادت کن تا تو را به یقیت برساند.
از همین روست که در روایت آمده است که حضرت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم "یقول" یعنی دائماً و مستمراً می فرمودند: نظر کردن به چهرۀ امیرالمؤمنین علیه السلام عبادت است.
5. این روایت عصمت امیرالمؤمنین علیه السلام را هم ثابت می کند. زیرا اگر کسی که نگاه کردن به او عبادت باشد یعنی خدا به یک نگاه کردن به او به خدایی ستایش و پرستش شود. و با توجه به اطلاق روایت که می فرماید در هر حالت از او، او را نگاه کنی چه در خواب و چه در بیداری چه در حالت غضبش چه در حالت رضایتش، در هر حالتی که هست او را نگاه کنی عبادت است چنین شخصی باید معصوم باشد زیرا اگر یک آنی از آنات او یک لحظه از لحظات او از خدا جدا باشد و از ذکر خدا غافل باشد و خدا از او راضی نباشد دیگر شامل اطلاق روایت نمی گردد که نگاه به او عبادت باشد. پس هر لحظه از لحظات او، مرضیّ خداوند متعال است. بلکه بالاتر، خدا از طریق هر لحظه نگاه کردن به او عبادت می شود.
6. این روایت افضل بودن امیرالمؤمنین علیه السلام بر انبیاء دیگر را نیز ثابت می کند. زیرا خداوند وقتی ذکر انبیاء پیشین را می کند تمام شرف و افتخار آنها را این می داند که عبد و بندۀ او هستند به عنوان در مورد نوح، ابراهیم، موسی و هارون، داوود و ایوب و اسحاق چنین می گوید:
سلام علی نوح فی العالمین ... انه من عبادنا المؤمنین (79-81 صافات )
سلام علی ابراهیم انه من عبادنا المؤمنین (صافات: 109-111)
سلام علی موسی و هارون ... انهما من عبادنا المؤمنین (صافات 120-122)
واذکر عبدنا داوود (ص17)
واذکر عبدنا ایوب (ص41)
واذکر عبدنا ابراهیم و اسحاق (ص45)
اما در مورد امیرالمؤمنین علیه السلام چنین است که نه تنها او عبد الهی باشد بلکه نگاه کردن به او، عبادت الله صورت می پذیرد. یعنی عبادت از وجود او بوجود می آید. و این بسیار مافوق مقام عبد بودن است.
7. جای تحیر است که این روایت، آن فضیلتی که سرسخت ترین دشمن مقرّ بدان است و نتوانسته آن را انکار کند پس چه بوده آن فضائل و مناقبی که دشمنان آن را انکار کرده و از روی عناد آن را مخفی کرده اند؟!