صفحه 42 از 52 نخستنخست ... 3233343536373839404142434445464748495051 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 411 به 420 از 520

موضوع: ۩۞۩السلام علیک یا شیب الخضیب۩۞۩ ((ویژه نامه محرم))

  1. #411
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    ***
    رفتی سفر اصلا نگفتی دختر تو

    دق می کند بعد از تو و آب آور تو

    پای برهنه سر برهنه روی ناقه

    منزل به منزل من به دنبال سر تو...

    بابای از گل بهترم دیدی چگونه

    سیلی زدند بر دخترت در محضر تو

    پا میشوم من دست بر دیوار دارم

    حالا شدم دیگر شبیه مادر تو

    دیدی برای شست و شوی زخم هایم

    جانش به لب می آید هرشب خواهر تو

    یادم نرفته هرکسی همراه خود داشت

    بر روی نی یا دشنه ای بال و پر تو

    اصلا نپرس ازمن چه کردم معجرم را

    من هم نمی پرسم دگر از حنجر تو

    با خنده های ساربان یادم می آید

    خیر تو.... انگشت تو و انگشتر تو

    حلقه زدند نامحرمان دور و بر من

    هجده سر بر روی نی دور و بر تو

    فکرش نمیکردم که اینقدر سخت باشد

    شرمنده ام بابا شدم دردسر تو

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #412
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    بعد از تو گوشواره به دردم نمی خورد
    رخت و لباس پاره به دردم نمی خورد
    ای آفتاب برسرزینب طلوع کن
    این چند تا ستاره به دردم نمی خورد
    نزدیک تر بیا که کمی درد دل کنیم
    تنها همین نظاره به دردم نمی خورد

    مارا پیاده کن،سرمان سنگ می خورد
    این بودن سواره به دردم نمی خورد
    چندین شب است منتظرصحبت توام
    حرفی بزن،اشاره به دردم نمی خورد

    این ها مرابه مجلس خوبی نمی برند
    بعد از تو استخاره به دردم نمی خورد

    این سنگها هنوز حسابم نمی کنند
    با این حساب چاره به دردم نمی خورد

    این تکه حجم موی مرا پُر نمی کند
    پس آستین پاره به دردم نمی خورد

  4. #413
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    تا می شود زچشمه توحید جوگرفت
    ازدست هرکسی که نباید سبوگرفت
    توآبی وبه آب تورا احتیاج نیست
    پس این فرات بودکه باتو وضوگرفت
    کوچک نشد مقام تو نه...تازه کربلا
    باآبروي ریخته ات آبروگرفت
    شرم زیاد توهمه راسمت توکشید
    این آفتاب بود که با ماه خوگرفت
    دیگربراي اهل بهشت آرزوشدي
    وقتی عمودازسرتوآرزو گرفت
    خیلی گران تمام شداین آب خواستن
    یک مشک ازقبیله ما یک عموگرفت
    ازآن به بعدبودصداهاضعیف شد
    ازآن به بعد بود که راه گلوگرفت

    زینب شده شکسته غرورش،شنیده اي؟
    دست کسی به کنج النگوي اوگرفت
    درکوفه بیشتربه قدت احتیاج داشت
    باآستین پاره نمی شدکه روگرفت

  5. #414
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    در بین راه کربلا تا کوفه هر بار

    دیدم به دست ساربان انگشترت را

    در بین راه کربلا تا کوفه هر بار

    با کعب نی ها زجر میزد دخترت را

    یادم نخواهد رفت این بی حرمتی ها

    یادم نخواهد شد نگاه مضطرت را

    یادم نخواهد شد خرابه - شام ویران-

    یادم نخواهد رفت یاس پرپرت را
    ***
    مویم سپید و قامتم گشته کمانی
    سالار زینب می شناسی خواهرت را ؟؟

  6. #415
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    ای مظهر صفات خدا أیهاالعزیز
    ای امتداد نور هدی أیهاالعزیز
    ای که کریم هستی و از نسل ذوالکرام
    پر کن دو دست خالی ما أیهاالعزیز
    یک نَظرةً رحیمة بینداز بر دلم
    تا مس شود شبیه طلا أیهاالعزیز
    در انتظار آمدنت پیر گشته ایم
    این جمعه هم گذشت،بیا أیهاالعزیز
    همراه کاروان که به مقتل رسیده اند
    ما را ببر به کرب و بلا أیهاالعزیز
    چندین هزار سال تو خون گریه می کنی
    از داغ زینب و أسرا أیهاالعزیز
    امشب در این حسینیه داریم شور و شین
    گوئیم زیر لب همه،لبیک یا حسین
    ....زینب رسیده است برادر کنار تو
    این بار در بغل بگرفته مزار تو
    مُلحق بر آن مُقَطّعُ الأعضاء می شود
    امروز یا حسین سر زخم دار تو
    یک اربعین برای همه جان فدا شدم
    حالا کبود آمده ام در جوار تو
    تو از عطش من از اثر تازیانه ها
    چشمم شده شبیه همان چشم تار تو
    داغ فراق موی سرم را سفید کرد
    تا که خدا خداست منم داغدار تو
    دنبال قبر کودک خود هستی ای رباب؟
    بر سینه ی حسین بود شیرخوار تو
    یک سال پیشِ یار تو می مانی ای رباب
    ای کاش سایبان نشود بر تو آفتاب
    ما را ز کینه ی علی و آل می زدند
    دیدی به روی نی به چه منوال می زدند
    دنیاپرست بوده و با وعده ی یزید
    ما را برای سیم و زر و مال می زدند
    از بهر تسلیت به دل داغدارمان
    ما را کنار کشته ی گودال می زدند
    وقتی که دختران ز غمت سینه می زدند
    وقتی کبوتران حرم بال می زدند...
    ...نامحرمان به کعب نی و تازیانه ها
    پیش پدر به پیکر اطفال می زدند
    غیرت نداشتند که در عصر واقعه
    ما را برای غارت خلخال می زدند
    دیگر مپرس کوفه و آزار شام را
    دیگر مپرس رفتن بازار شام را

  7. #416
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    یک اربعین برای تو حیران شدم حسین
    مانند گیسوی تو پریشان شدم حسین
    با چند قطره اشک دل من سبک نشد
    ابری شدم به پای تو باران شدم حسین
    زلفی اگر که ماند برایت سفید شد
    در اول بهار زمستان شدم حسین
    کوفه به کوفه کوچه به کوچه گذر گذر
    قاری شدی مفسّر قرآن شدم حسین
    دیدی چگونه آخر عمری دلم شکست
    دیدی چگونه پاره گریبان شدم حسین
    تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم
    دارم سر مزار خودم گریه می کنم
    هر چند در مسیر سرت ازدحام بود
    اما درست مثل همیشه امام بود
    بی تو سوار ناقه ی عریان شدم حسین
    من که به روی چشم علمدار جام بود
    یادم نمی رود سر بالا نشین تو
    بازیچه ی نگاه اهالی شام بود
    در حرف های مرد و زن پشت بام ها
    چیزی اگر نبود فقط احترام بود
    با دست سنگ صورت تو خط خطی شده
    از بس که آفتاب تو نزدیک بام بود
    تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم
    دارم سر مزار خودم گریه می کنم
    هم پیرهن که ماند برایم بدن نداشت
    هم پیکر تو روی زمین پیرهن نداشت
    ای بی کفن برادرم ای بوریا نشین
    این چادرم لیاقت خلعت شدن نداشت؟
    آن گونه ای که من وسط خیمه سوختم
    پروانه هم دل و جگر سوختن نداشت
    گل های باغت از همه رنگی گرفته اند
    یعنی کسی نبود که دست بزن نداشت
    مردی نبود اگر یل ام البنین که بود
    هرگز کسی نگاه جسارت به من نداشت
    تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم
    دارم سر مزار خودم گریه می کنم
    ای سایه بلند سرم ای برادرم
    آیینه ی ترک ترکِ در برابرم
    بالم شکسته است و پرم پر نمی زند
    اما هنوز مثل همیشه کبوترم
    من قول داده ام که بگیرم سر تو را
    از دست نیزه ها و برایت بیاورم
    حالا سری برای تو آورده ام ولی
    خاکستری و خاکی و ای خاک بر سرم
    بگذار اول سخن و شکوه ام تو را
    ای ماه زینب از نگرانی درآورم
    هر چند کوچه کوچه تماشا شدم ولی
    راحت بخواب دست نخورده است معجرم
    تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم
    دارم سرمزار خودم گریه می کنم
    دستی که چوب زد لب قرآنی تو را
    زیر سوأل برد مسلمانی تو را
    بالای تخت رفتی و دستم نمی رسید
    تا که رفو کنم سر پیشانی تو را
    می خواستند پیش همه کوچکت کنند
    اما خدات خواست سلیمانی تو را
    ای کاش ما برادر و خواهر نمی شدیم
    حیران نبودم این همه حیرانی تو را
    این سر، شکسته هست ولی سرشکسته نیست
    یعنی کسی ندید پشیمانی تو را
    تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم
    دارم سر مزار خودم گریه می کنم

  8. #417
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    میان طشت جاخوش کرده ای بابا - ولی

    من برای دیدنت بالا و پایین می پرم

    من تقلا کردن ام بی فایده ست پاشو ببین

    حال دیگر گشته ام مانند زهرا مادرم

    یاد داری آمدم من پابه پای نیزه ات ؟؟

    یاد داری تو کبودی های روی پیکرم ؟؟

    هرچه من اصرار کردم تازیانه می زدند

    ناگزیر از چادر عمه گرفتم بر سرم

    در میان کوچه و بازار شهر شام بود

    بر سرش میکرد طفلی شاد و خندان معجرم

    هرچه بوده مطرب و رقاصه اینجا آمده

    شادمانی میکنند در پیش چشمان ترم

    در میان بزم عیش و نوش جای تو نبود

    خیزران- دندان تو - هرگز نمیشد باورم

    بی حیایی داد میزد با اجازه یا امیر

    باخودم آن دختر شیرین زبان را می برم


  9. #418
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    وای از نگاه بی خرد بی مرام ها
    بر نیزه بود جاذبه انتقام ها
    بازی کودکانه اطفال گشته بود
    پرتاب سنگ از وسط پشت بام ها
    آن روز از تمامی دیوار های شهر
    با سنگ میرسید جواب سلام ها
    در مدخل ورودی آن سرزمین درد
    از بین رفته بود دگر احترام ها
    وای از محله های یهودی نشین شهر
    وای از صدای هلهله و ازدحام ها
    یک کاروان به ناقه عریان گذر نمود
    آهسته از میان نگاه امام ها

  10. #419
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
    ساز با ناله ذریه زهرا نزنید
    سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
    مردباشید دگر سنگ به زنها نزنید
    به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید
    دختران را به کنار سر بابا نزنید
    علی و فاطمه در بین شما استادند
    پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
    کشتن فاطمه بین در و دیوار بس است
    تازیانه به تن زینب کبری نزنید
    رقص شادی جلوی محمل زینب نکنید
    پای سرهای بریده به زمین پا نزنید
    گر به دیدار سر پاک حسین آمده اید
    این قدر دست به هنگام تماشا نزنید
    بگذارید برای شهدا گریه کنیم
    خنده بر داغ دل سوخته ما نزنید

  11. #420
    مدیر ارشد انجمنهای نورآسمان محب المهدي (عج) آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2009
    نوشته ها
    20,737
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    در اين غروب غريبي ببين کواکب را
    به روي ني سر زخميّ نجم ثاقب را
    بخوان به لحن حروف مقطعه امشب
    حديث غربت زينب، بخوان مصائب را
    بخوان «وَلِيُّکُمُ الله» را پناه حرم
    بگو حکايت اين مردمان غاصب را
    براي تسليت خاطر «ذَوِي القُربَي»
    ز تازيانه ي طعنه ببين مواهب را
    بخوان «لِيُذهِبَ عَنکُم» شکوه غيرت من
    که دور سازي از اين کاروان اجانب را
    مسيح خسته ي من ندبه ي أنا العطشان
    به خون نشانده دل بيقرار راهب را
    لب مقدس قرآن و خيزران بوسه!
    و «أم حَسِبتَ» بخوان اين همه عجائب را
    بيا شبي به خرابه بياوري با خود
    براي دخترکت ليلةُ الرغائب را
    هنوز بر لب تو بغض «أيَّ مُنقَلبٍ»
    به انتظار نشسته غريب غائب را

صفحه 42 از 52 نخستنخست ... 3233343536373839404142434445464748495051 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 13 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 13 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 80
    آخرين نوشته: 20-09-2015, 09:56
  2. سریال ویژه محرم امسال، هدیه‌ای به فتنه‌گران۸۸
    توسط گلنرگس در انجمن مباحث مرتبط با زندگی ، خانواده و اجتماع
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 18-10-2014, 17:47
  3. افشای اسناد تحریف نامه مهم حاج احمد خمینی
    توسط hejran8 در انجمن مباحث سیاست داخلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 16-03-2014, 15:58
  4. نامه ای که ایران را به آمریکا فروخت
    توسط اشاره در انجمن مباحث سیاست داخلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 20-09-2013, 23:13
  5. جلوه عشق (قصه هاى زندگى امام حسين عليه السلام )
    توسط golenarges در انجمن امام حسین‌ (ع)
    پاسخ: 28
    آخرين نوشته: 27-10-2011, 18:23

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه