معدن کرامت
عربی بادیهنشین وارد مدینه شد و پرسید: کریمترین مردم در این شهر کیست؟
او را به حضرت امام حسین علیه السلام راهنمایی کردند. مرد عرب برای یافتن حضرت وارد مسجد شد، امام درحال نماز بودند ، در برابر حضرت ایستاد و اشعاری را در مدح آن بزرگوار و امیرمومنان علیه السلام انشاد کرد. حضرت نماز را سلام داد و از قنبر پرسید: از مال حجاز چیزی باقی مانده است؟ عرض کرد: آری، چهار هزار دینار باقی مانده. امام فرمود: آنها را بیاور که مستحق آن آمده است. قنبر پولها را آورد، حضرت آنها را در عبای خود پیچید و آن را از لای در به آن مرد عرب داد و ضمن اشعاری از کمی آن پولها از وی عذرخواهی کرد.
مرد بادیهنشین پولها را گرفت و گریست. حضرت امام حسین علیه السلام فرمود: شاید عطای ما را اندک میدانی؟ عرض کرد: نه، گریهام برای این است که چرا باید این دستهای سخاوتمند و بخشنده و با برکت در زیرخاک پنهان گردد.
__________________________________________________ __
مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 65