اگر آدم در آخور فردیّت فرو رود و فوقش تنها نسبت به اطرافیانش وظائفش را انجام دهد، ولی در اندیشۀ مسائل کلان جامعه و معادلات قدرت نباشد، خود را بردۀ ابرقدرتها و سلطهطلبها قرار خواهد داد. آنوقت همین فردی که به قدرت کاری ندارد، ممکن است سرباز بیجیره و مواجب طواغیت قرار بگیرد و تمام هستی خود را در راه خدمت به ظالمان از دست بدهد.
اسلام میخواهد انسان به رشدی برسد که اولاً مسئولیتهای سیاسی خود را بفهمد و مسائل کلان قدرت را درک کند و ثانیاً نسبت به مسائل کلان جامعه حساس باشد و اهل اقدام برای نجات جامعهاش باشد.
البته مسائل کلان قدرت برای بسیاری از افراد قابل درک نیست. سهلاندیشی و سطحینگری، سادهانگاری و خوشبینیهای افراطی در عرصۀ سیاسی، یا ناشی از «عدم درک معادلات کلان قدرت» است، یا ناشی از نهایت «خودپرستی و ضعف دیانت». امروز اگر آدم خودخواه و دینگریز نباشد، فرصتطلبیهای دشمنان بشریت را به وضوح میبیند. عرصۀ سیاست مورد علاقۀ شدید قدرت طلبهای فاسد است و به همین دلیل از هر ابزار پیچیدهای برای قدرت یافتن یا نفوذ در قدرت استفاده میکنند. در چنین وضعیتی نباید به همه چیز خوشبینانه نگاه کرد. این خوش بینی افراطی لااقل حماقت است و الا یک نوع بیماری روحی است.
خداوند قهار افرادی را که نسبت به مسائل کلان سیاسی جامعه خود بیتفاوتند در دنیا ذلیل و در آخرت عذاب خواهد کرد. هرچند ممکن است این آدمها بهظاهر آدمهای خوبی باشند، ولی چون بیتفاوتی آنها طبیعتاً موجب قدرت گرفتن اشخاص قدرتطلب و سلطهجو میشود، خدا آنها را در تمام ظلمهای طواغیت شریک میداند.
پناهیان: مهمترین مسئولیت انسانی و دینی ما چیست؟/ اینها را از کودکی باید به بچه ها یاد داد!
ما سه نوع مسئولیت انسانی و دینی داریم. دوتا از این مسئولیتها را همه میشناسند و از آنها حرف میزنند. مسئولیتهای فردی و مسئولیتهای اجتماعی. اما ما مسئولیتهای سیاسی هم داریم. مسئولیت سیاسی ما با مسئولیت اجتماعی ما تفاوت دارد.
مسئولیتهای اجتماعی نقش ما را در ارتباط با اطرافیانمان تنظیم میکند؛ که به آنها رسیدگی کنیم و در زندگی به همدیگر کمک کنیم. اما مسئولیت سیاسی ما، حکم میکند ببینیم کلیت جامعه به کجا میرود؟ چه خطراتی جامعه را تهدید میکند؟ چه کسانی جامعه را اداره میکنند؟ و چگونه؟ آیا شایستگی دارند یا خیر؟
مسئولیت اجتماعی مثل صدقه دادن؛
مسئولیت سیاسی مثل ریشۀ فقر را کندن.
مسئولیت اجتماعی مثل عیادت از مریضها؛
مسئولیت سیاسی مثل تلاش برای بنیانگذاری حاکمیتی که در آن اینقدر آرامش و رفاه باشد که کمتر کسی مریض بشود.
خب کدام مهمتر و ارزشمندتر است؟
معلوم است؛ مسئولیت سیاسی.
طبیعی است چیزی که ارزشمندتر است، سختتر و پیچیده تر هم هست.
این چیزها را باید از کودکی به بچه ها یاد داد، تا هیچوقت کسی در عرصۀ سیاسی بیتفاوت نباشد و یک مشت قدرتطلب نتوانند او را فریب دهند.
با این تفاصیل، چطور دین میتواند به سیاست اهمیت ندهد؟
امام خمینی(ره) میفرمودند: والله اسلام تمامش سیاست است. اسلام دین سیاست است قبل از اینکه دین معنویات باشد. سیاست شغل انبیاست. (صحیفۀ امام ج1ص270 و ج6ص467و ج13ص443)
انشاءالله که دهه اول محرم دهه پرباری برای ما باشد. شاید ما اگر بپذیریم که دهۀ اول محرم یا هفته اول محرم را هفته امر به معروف و نهی از منکر قرار دهیم، طبیعتاً این هفته سیاسیترین هفتۀ سال خواهد بود چون امر به معروف و نهی از منکر اولا سیاسی است. این که ما با شنیدن امر به معروف و نهی از منکر یاد بیحجاب و مسائلی از این دست می افتیم، این ناشی از اشتباه ما در دینداری است. امر به معروف و نهی از منکر اول به مسائل کلان مربوط می شود، بعد به مسائل جزئیتر.
اباعبدالله الحسین(ع) که فرمودند: «اُرِیدُ اَن آمِر بِالمَعروفِ وَ اَنهَی عَنِ المُنکَرِ» یک حرکت سیاسی انجام دادند و جلو رفتند که از یارانشان- که البته بیوفا شدند- برای کوبیدن قدرت سیاسی باطل کمک بگیرند.
ما نه تنها باید سیاسی شویم، بلکه باید سیاست را کنترل کنیم، نگذاریم سیاست به هر راهی که دلش میخواهد برود. بلکه باید از دین در عرصه سیاست به گونهای استفاده کنیم که موجب سعادت فردی و اجتماعی ما شود. در این شرایط بیشترین نور را هم میگیریم.
دین ما را فعال بار می آورد.
دین ما را جوری بار میآورد که آدم های باهوش و حساسی نسبت به اطرافمان باشیم. دین ما را منفعل بار نمیآورد بلکه فعال بار میآورد.
یک عالم ربانی شاگردش را صدا کرد و فرمود: همسایه تو چند روز است گرسنه است بعد تو اسمت را شاگرد امام جعفر صادق(ع) و پیرو امیرالمومنین (ع) گذاشتهای؟! گفت: من خبر نداشتم. فرمود: اگر خبر داشتی که نابودت کرده بودم من الان صدایت کردم که بگویم چرا خبر نداشتی! تو دینداری؟!
این یعنی دین به ما میگوید حواست باشد، تمام تکلیفی که داری، جلوی پایت و سر راهت نیست. باید سرت را بگردانی تا تکالیفت را پیدا کنی.
اینجا کار سخت میشود. پس دین ما را جوری بار میآورد که حواسمان به خیلی چیزها باشد.
رسول خدا(ص) به این سادگی در مورد کسی نمیفرماید که مسلمان نیست، اما یک جایی که خیلی راحت این را فرمودند، اینجاست: کسی که صبح کند و دغدغۀ مسائل مسلمانان را نداشته باشد، مسلمان نیست (مَنْ أَصْبَحَ لَایَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ بِمُسْلِم؛ کافی/ ج3 ص417)
اهلبیت(ع) هم به این سادگی نمیگویند شما از ما نیستید، ولی یک جایی که خیلی راحت این حرف را زدند اینجاست: از ما نیست کسی که هر روز صبح خودش را محاسبه نکند. (کافی ج2 ص453) این یعنی ما باید دنبال بدیها و گناهانمان و روزنههای نفوذ شیطان بگردیم و برای امشب استغفار کنیم و برای فردا صبح به خدا توکل و به اهلبیت (ع) توسل کنیم که مبادا گمراه شویم.
اصلا! ما زندگی منفعلانه نداریم. دین ما را فعال بار میآورد.
ــــــــــ
)گزیده شده توسط (panahiani@) از سخنرانی در هیئت شهدای گمنام 19-7-94)
امروز دیگر سینهزدن برای حسین (ع) هزینه دارد. دیگر اگر کسی بگوید حسین جان فدات بشوم، ممکن است به او بگویند: راه فدا شدن برای امامحسین(ع) باز است، بفرمایید.
حجت الاسلام پناهیان در جمع خدام اربعین حسینی:
امروز دیگر سینهزدن برای حسین (ع) هزینه دارد. دیگر اگر کسی بگوید حسین جان فدات بشوم، ممکن است به او بگویند: راه فدا شدن برای امامحسین(ع) باز است، بفرمایید.
دیگر نمیشود به راحتی ادعای فدا شدن برای امام حسین(ع) را داشت. ممکن است بگویند اگر راست میگویی بیا برای حرمش جهاد کن.
شهید همدانی پای صداقتش در گریههایش برای حضرت زینب(س) ایستاد. از او خواستند تو که عزادار زینب هستی، تو که اشکت برای مصائب او جاری است، آیا حاضری برای دفاع از حرمش، از جانت مایه بگذاری؟ با جان و دل رفت و صداقت خود را نشان داد.
آیا همۀ سینهزنهای حسین(ع) آمادۀ جانبازی برای حسین هستند؟ این سوالی است که امروز هر عزاداری باید از خود بپرسد.
البته امروز قدرت با یاران حسین(ع) است، و ما امروز مانند کربلای حسین غریب نیستیم، حتی مانند دوران دفاع مقدس هم غریب نیستیم، امروز امنیت دوستان حسین(ع) بیش از امنیت دشمنان حسین(ع) است. اما باید آماده بود.
امروز دیگر اگر خواستی نوحه بخوانی، اگر خواستی زیارت عاشورا بخوانی و بگویی «بنفسی انت»، حواست باشد چه میگویی.
کمی آمادگی برای فدا شدن، اشک و نوحۀ تو را هزاران بار بیشتر نورانی میکند...
(سخنرانی در جمع خدام پیادهروی اربعین(از بسیج شهرداری تهران)، جمعه 17 مهر 94- بخش دوم)
اربعین مجلس روضۀ خود ارباب است.
در حسینیهای به وسعت کربلا.
با دستههای عزاداری که آغازش نجف اشرف و پایانش نینواست.
مجلس روضۀ ارباب باید باشکوه باشد. برای این شکوه، هرکس هرکاری میتواند انجام بدهد.
وقتی در اربعین خدمت میکنی انگار داری در خانۀ شخصی اباعبدالله الحسین(ع) خدمت میکنی.
اربعین مجلس روضهای است که خود ارباب گرفتهاند و خواستهاند که همۀ دوستانشون بیایند.
شاید امام حسین(ع) به این دلیل که خواهرشون زینب(س) اربعین میآید کربلا، مجلس روضه گرفتهاند که خواهر را تسلی بدهند، خواهر احساس غریبی نکند.
اما وقتی زینب(س) به شما نگاه میکند در چشمانش این سوال موج میزند که شما کجا بودید روز عاشورا وقتی حسینم تنها بود؟...
طبق اون روایت مشهور، دعوتکنندۀ مجلس روضۀ اربعین، پدر نازنین امام زمان(ع) است. مگر ممکن است پدر مردم را دعوت کند، بعد مردم بیایند اما پسر بزرگوارشون نباشند؟! محال است.
یابنالحسن این مردم به دعوت پدر بزرگوار شما آمده اند....
بعضی از شما در پخت غذا و توزیع آن برای زائران در بین راه خدمت میکردید،
برای شماها روضه بخونم:
در همین راه کربلا که میلیونها غذا توزیع میشه، وقتی بچههای حسین(ع) را به اسارت میبردند، بوی دیگهای غذا برای سربازان، به مشام فرزندان حسین(ع) میرسید، اما به آنها غذا نمیدادند تا وقتی به کوفه رسیدند در اثر گرسنگی از مردم تقاضای غذا کنند.
اهلبیت(ع) عزت خود را حفظ کردند، اما بچههای حسین(ع) خیلی از گرسنگی زجر کشیدند...
حتماً همۀ شما موقع توزیع غذا به یاد این مصیبتها میافتید...
(گزیدهای از سخنرانی حجت الاسلام پناهیان برای خدام پیادهروی( از بسیج شهرداری تهران)، جمعه 17 مهر 94-بخش اول)
در حال حاضر 7 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 7 مهمان ها)