عشق عاشق را به بیماری می کشاند، بیمار زرد روی است و خواب و خور ندارد و از درد می نالد و می گرید.
سلامت دنیا بیماری است و بیماری اش شفا و سلامت، چراکه بنیان دنیا در عادات است و سلامت حقیقی، هرچه هست در ترک عادات است و عتق از ملکات ...
(التماس دعا)
یادداشت زیر از آقای صادق کرمیار، نویسندهی کتاب «نامیرا» دربارهی نگرانیها پیرامون وضعیت زبان فارسی است. رهبر انقلاب در دیدار اخیر خود با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در این باره گفتند: «من خیلی نگران زبان فارسیام؛ خیلی نگرانم ... ما در کانون زبان فارسی، داریم زبان فارسی را فراموش میکنیم؛ برای تحکیم آن، برای تعمیق آن، برای گسترش آن، برای جلوگیری از دخیلهای خارجی هیچ اقدامی نمیکنیم.»
۲a kon sa@ ۴ biad. Man dg miram. Mr۳۰. Cu
اگر این پیام را بیست سال پیش میدیدیم تصور میکردیم یا کُدی نظامی است یا رمز جاسوسی؛ اما الان راحت میتوانیم آن را در پیامکهای گوشی همراه بخوانیم: «دعا کن ساعت ۴ بیاید. من دیگر میروم. مرسی. به امید دیدار».
از این نمونه در بخشهای دیگر ارتباطی فارسیزبانان نیز وجود دارد. مانند ارتباطهای شبکههای اجتماعی مجازی، وبلاگها، گفتوگوهای میان برخی جوانان که گاه به شکل رمز میانشان رد و بدل میشود.
آیا این نگرانکننده است که زبان و خط فارسی در انتقال پیام اینگونه دگرگون شده است و شروعی برای مسخ و در نهایت فروپاشی خط و زبان پارسی است یا یک پدیدهی زودگذر اجتماعی که بعد از مدتی به فراموشی سپرده میشود؟
عشق عاشق را به بیماری می کشاند، بیمار زرد روی است و خواب و خور ندارد و از درد می نالد و می گرید.
سلامت دنیا بیماری است و بیماری اش شفا و سلامت، چراکه بنیان دنیا در عادات است و سلامت حقیقی، هرچه هست در ترک عادات است و عتق از ملکات ...
(التماس دعا)
سلام علیکم
امروز صبح داشتم برنامه صبح بخیر ایران رو میدیدم ، یک جوان بی سوادی را بعنوان کارشناس فرهنگی آورده بودند در مورد میهمانی و آداب آن صحبت کند! طبق رسوم غربی آداب مهمان را و میزبان را شرح میداد و با وقاحت تمام عنوان میکرد این رفتار غربی هاست که باید ما هم رعایت کنیم!(در مورد اینکه زن نباید جلوی دیگران بلند بشود هم صحبتی کرد و اشاره ای به ملاقات هاشمی هم داشت!) بسیار برنامه بیخودی بود هم از لحاظ محتوی و هم عبارات ... در طول برنامه همه اش نگران بودم که اگر حضرت آقا هم پای تلویزیون باشند چقدر غصه می خورند :
امام خامنه ای :
بارهاى شما هم بر دوش من است؛ يعنى اين برنامه ى «سلام صبح بخير» را كه گاهى گوش مى كنم، هر كلمه يى كه آن آقا مى گويد، احساس مى كنم كه من دارم مى گويم؛ يعنى با نگرانى گوش مى كنم؛ اين را شما بدانيد. همه ى برنامه هاى شما را كه من گوش مى كنم، دغدغه اى در عمق ذهن من وجود دارد؛ يعنى احساس مى كنم كه شما داريد حرفى را مىزنيد كه مسئوليت آن حرف با من است؛ حقيقت قضيه هم اين است؛ يعنى مسئول كار شما من هستم؛ البته نه اينكه شما مسئول نيستيد؛ اما من احساس مسئوليت مى كنم؛ نسبت به همه ى اين نظام هم همينطور است. يك مأمور نيروى انتظامى هم كه در خيابان دارد راه مى رود، من با نگرانى نگاه مى كنم؛ چون مى دانم كه مسئول كار او هم من هستم.
امام خامنه ای :
مسأله ى زبان در راديو و تلويزيون، مسأله ى بسيار مهمى است. البته اول «خبر» است؛ ليكن از «خبر» كه بگذريم، اين برنامه هاى زنده هم كه پخش مى شود، همينطور است؛ مثل همين برنامه ى «روزنه» كه شما گفتيد، يا آن برنامه ى «عصرانه»، يا آن برنامه ى «سلام صبح بخير» كه خيلى هم شنونده دارد. آيا شما برنامه ى «سلام صبح بخير» را مى شنويد، يا نه؟ وقتى آدم اين برنامه را مى شنود، واقعاً دلش خون مى شود! حرفهايى مى زنند و تعبيراتى به كار مى برند كه آدم واقعاً غصه اش مى شود! بايد كارى كرد، بايد فكرى كرد، بايد معيارهايى گذاشت. آن جوانى كه آنجا نشسته و دارد برنامه اجرا مى كند، بيچاره تقصيرى هم ندارد؛ او همه ى وسع خودش را دارد مصرف مى كند؛ بايد به او وسع و توان و سواد داد. إن شاء اللّه همه ى اينها بايد اصلاح بشود، تا بتوانيم زبان را عرضه بكنيم.
امام خامنه ای:
از غلطگويى، واقعاً انسان خيلى جوش مى خورد. وقتى كه غلطى گفته مى شود بخصوص در بخشهاى پُرشنونده، مثل خبر و امثال آن واقعاً مثل اين است كه كسى يك سيلى به من مى زند! غلطهايى كه گفته مى شود، ممكن است غلط عبارتى، غلط ناشى از بى توجهى، يا ناشى از اينكه از كتاب درست منتقل نشده است، باشد. فرض كنيد در برنامه ى خوبى كه راديو پيش از ساعت 2 بعد از ظهر دارد و چيز پُرجاذبه اى هم است، يكدفعه يك غلط گفته شود. من يك روز بعد از ظهر مى خواستم اين برنامه را گوش كنم و بعد هم اخبار را بشنوم و قدرى بخوابم. گوينده چيزى را غلط خواند غلط ادبى و عبارتى و من هم در آن روز واقعاً چند ساعت خواب از سرم رفت! اينكه مى گويم مثل آن است كه يك سيلى مى زنند، مبالغه نيست. تازه اين كم است؛ گاهى بعضى از غلطها، مثل يك سيلى و يك مشت است! بعضى از غلطها هم مثل يك سيلى و يك مشت و يك لگد است!
اتفاقاً يادم است كه او مى خواست راجع به «جاحظ» صحبت كند. اسم جاحظ، «عمرو بن بحر بن محبوب» است؛ ولى او «عُمر بن بحرين محبوب» خواند! وقتى آدم جاحظ به اين معروفى را اينطورى بشنود، واقعاً خيلى جوش مى خورد. اى كاش آن وقتى كه غلطى گفته مى شود، كسى غير از من شنونده نباشد. ممكن است شنونده تان، يك اديب، يك فاضل، يك منتقد نظام، يا يك دشمن شما باشد. من خوفم از دشمنان شماست كه نگويند ببينيد اينها با زبان فارسى چه مى كنند. بنابراين، زبان فارسى واقعاً خيلى مهم است.
ویرایش توسط ghanbar : 08-01-2014 در ساعت 14:21
امام خامنه ای :
اگر در مقطع فعلی دستگاه دیپلماسی بتواند حضور فعال، هوشمندانه و مقتدرانه داشته باشد، جایگاه و استحکام جمهوری اسلامی در چندین ده سال آینده و در نظم جدید جهانی به عنوان جایگاهی برجسته تثبیت می شود وگرنه، در جهان پیش رو، از موقعیت لازم برخوردار نخواهیم بود
...
این کار (تعمل با آمریکا) ما را در افکار عمومی ملتها و دولتها به تذبذب متهم می کند و غربی ها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دو گانگی جلوه می دهند.
بیست و دوم مردادماه
سلام علیکم
بيانات امام خامنه ای در ديدار با اعضاى شوراى عالى ويرايش زبان فارسى در صدا و سيما :18/ 09/ 1370
من همين امروز به مناسبتى داشتم فكر مى كردم، كه اين تعبير «غرور ملى» نظرم را جلب كرد. «غرور ملى» يعنى چه؟ آن چيزى كه در فارسى از اين اصطلاح تفاهم مى شود، چيست؟ يعنى آن احساس عزت ملى؛ يعنى يك ملت به خود احساس اعتزاز و شرف كند. طبيعى است كه كلمه ى غرور اين را نمى رساند. كسى كه با زبان عربى آشناست و غَرَر در باب بيع را مى خواند، و «غرّكم باللّه الغرور» را مى خواند، مى داند كه غرور يعنى فريفتگى جاهلانه؛ يعنى كسى كه از روى جهالت فريفته بشود؛ لذا مى گويند فلانى آدم مغرورى است؛ اين زشت است. اتفاقاً اين تعبير در فارسى ما وجود دارد؛ البته نه در تعبيرات سياسى، بلكه در تعبيرات معمولى. مى گويند آدم با غرورى است، آدم مغرورى است؛ يعنى خودفريفتگى جاهلانه دارد؛ اين بد است. اين واژه وقتى در فرهنگ سياسى مى آيد، مى شود «غرور ملى»، مى شود خوب!ما واقعاً چه داعى اى داريم كه اصطلاحى را كه معناى نارسا و غلطى دارد، بگوييم؛ كه بعد منِ روحانى وقتى كه از زبان عرب وارد زبان فارسى مى شوم، تا ديدم مى گويند «غرور ملى»، بگويم آقا ساكت شويد، «غرور ملى» چيست؛ آن را كنار بگذاريد! در حالى كه مقصود شما از «غرور ملى»، اصلًا آن معناى بد اين اصطلاح نيست. شما مى خواهيد آن شرف ملى را بگوييد، خيلى خوب، به تعبير درستش بگوييد كه من هم در فهم مراد شما اشتباه نكنم. ببينيد، كار به اين جاها رسيده است. امروز كسى فكر نمى كند كه اصطلاح «غرور ملى»، اصطلاح غلطى باشد؛ اما غلط است، و اين غلط، عدم تفاهم به وجود آورده است.خود كلمه ى «ملى» هم از همين قبيل است. ملت، به معناى «شَعب» و «امت» نيست؛ ملت، يعنى دين. «ملّة ابراهيم حنيفا»، يعنى آيين ابراهيم. اين واژه از زمان مشروطه آمده و نمى شود آن را كارى كرد. اينقدر گفته ايم ملت ايران، كه به قول آقاى نجفى جزو زبان شده است. اين از آن مواردى است كه نمى شود از زبان اخراج كرد. ملت، يعنى همين امت ما. حالا نمى دانم كه اصلًا فارسى ملت چيست؛ بايد يك معادل فارسى براى اين واژه پيدا كنيم. «خلق» هم عربى است. اين واژه را تاجيكها از كمونيستها گرفتند. كمونيستهاى داخلى خودمان هم «خلق» مى گفتند؛ خيال مى كردند وقتى گفتند خلق، كلمه ى ملت را ضايع مى كنند! بالاخره هر مكتبى واژهى جديدى براى خودش مى آورد كه معادل فارسى ندارد؛ حالا واقعاً بگرديم يك كلمه ى فارسى براى اين واژه پيدا كنيم.من از آن آدمهايى نيستم كه معتقد باشم چون كلمه عربى است، بايد آن را كنار گذاشت؛ نه، كلمه عربى است، اما به قول مرحوم آل احمد، جزو زبان من است. او مى گفت، به من اعتراض مى كنند كه چرا كلمات عربى به كار مى برى؟ در پاسخ مى گفت كه اين جزو زبان من است؛ عربى نيست، بيگانه نيست؛ حالا اصلش متعلق به هرجا باشد. من آن اعتقاد را ندارم؛ اما چرا زبان ما با اين سعه ى عظيم و با اين گسترش فراوان كه بلاشك از اين جهت، از زبان عربى بازتر و پُركششتر است و تركيب پذيرى خوبى دارد بايستى در يك كلمه گير كند؟ به هرحال، ما معادل فارسى «ملت» را هم نداريم؛ چاره يى نداريم؛ بايستى كلمه ى «ملت» را بگذاريم. غرض، مى خواهم عرض بكنم كه مسأله ى ويراستارى، اينقدر حساس است.
حضرت آقا هم خودشان وقتی از این عبارات استفاده میکنند در بیشتر اوقات گوشزد میکنند که غلط است اما رایج شده!
ویرایش توسط ghanbar : 08-01-2014 در ساعت 17:54 دلیل: در انتقاد از آقای شیخ حسن روحانی اشتباه کردم!
امام خامنه ای :
اگر در مقطع فعلی دستگاه دیپلماسی بتواند حضور فعال، هوشمندانه و مقتدرانه داشته باشد، جایگاه و استحکام جمهوری اسلامی در چندین ده سال آینده و در نظم جدید جهانی به عنوان جایگاهی برجسته تثبیت می شود وگرنه، در جهان پیش رو، از موقعیت لازم برخوردار نخواهیم بود
...
این کار (تعمل با آمریکا) ما را در افکار عمومی ملتها و دولتها به تذبذب متهم می کند و غربی ها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دو گانگی جلوه می دهند.
بیست و دوم مردادماه
حتما تا حالا نام تهاجم فرهنگی را شنیده اید . تهاجم فرهنگی اصطلاحی است که درباره ی حمله ی غرب و استعمار به فرهنگ ما به کار گرفته میشود. اما اکنون میخواهیم درباره نوع دیگری از تهاجم فرهنگی سخن به میان آوریم که شاید در مورد آن کمتر حرف زده شده و کمتر اقداماتی برای مقابله با این نوع تهاجم فرهنگی انجام شده است.
قبل از پرداختن به اصل موضوع بد نیست بدانیم که:ترکیب قومیتی ایران بر اساس دادههای «کتاب واقعیتهای جهان سیا» 51% پارسی، 24% آذری، 8% گیلک و مازنی، 7% کرد، 3%عرب، 2% لر، 2% بلوچ، 2% ترکمن و 1% از دیگر اقوام است.یعنی تقریبا نیمی از مردم ایران زبانشان غیر از زبان فارسی است.
موضوعی که میخواهیم به آن بپردازیم تهاجم به فرهنگ ملل غیرفارس ساکن در ایران است که قبل از هرچیز به چند مورد از تفاوت های آن با تهاجم فرهنگی غرب اشاره میکنیم:
1ـتهاجم فرهنگی غرب از خارج به داخل بوده و از سوی کشورهای بیگانه میباشد ولی این تهاجم از داخل به داخل بوده و بنیانگذار آن رضا خان پهلوی است
2-برای مقابله با تهاجم فرهنگی از نوع غربی می توان از دستگاه های دولتی از جمله صداوسیما و آموزش و پرورش استفاده نمود اما در مورد تهاجم نوع دوم نه تنها این موضوع صدق نمیکند بلکه عکس آن نیز ممکن است عملی شود برای مثال صداوسیما تمام توان خود را به کار گرفته تا با زبان ها فرهنگ های غیر فارسی در ایران مبارزه کند. در برخی استان ها شبکه ای با عنوان شبکه استانی ایجاد شده است که به جرات میتوان این شبکه ها را در تهاجم فرهنگی به مراتب خطرناک تر از شبکه های سراسری دانست برای وضوح بیشتر شبکه استانی آذربایجان غربی را مثال می زنم : اکثریت جمعیت این استان را ترک زبانان تشکیل می دهند ولی برنامه ها ی این شبکه به طور ناعادلانه ای بین سه زبان ترکی(البته اگر آن را بتوان ترکی نامید)،فارسی و کردی تقسیم شده است. از آنجا که زبان فارسی زبان ملی کشور است و تمام شبکه های سراسری به این زبان برنامه های خود را پخش می کنند و همچنین باتوجه به اینکه هیچ قسمتی از جمعیت این استان را فارس ها تشکیل نمیدهند لزومی برای وجود این بخش در این کانال دیده نمیشود. و از آنجاکه شبکه ای محلی در مهاباد به زبان کردی برای اقلیت کرد این استان پخش میشود قسمت کردی این شبکه استانی نیز نامعقولانه است واما قسمتی از برنامه های این شبکه نیز به اصطلاح به زبان ترکی پخش میشود ولی در عین حال مهمترین نقش را در تهاجم فرهنگی این بخش ایفا میکند چرا که اگر به برنامه های به اصطلاح ترکی شبکه استانی آذربایجان غربی نگاه کنید درخواهید یافت که نام این زبان را که در این شبکه حرف میزنند بیشتر میتوان به فارسی نزدیکتر دانست تا ترکی . مخصوصا این که کسی که در آنجا حرف میزند مسئول اداره یا ارگانی باشد که در اینصورت میتوان به جرات زبان شخص را فارسی دانست چرا که در سخنان این آقایان تمام کلمات جمله به جز فعل آن فارسی است و تنها دلیلی که این اشخاص زبان خود را ترکی می دانند افعال به کار برده شده در این جملات است شاید هم به همین دلیل است که بسیاری این زبان را به جای زبان ترکی لهجه؟ آذری می خوانند ! البته این اشخاص یا واقعا کور هستند یا خودشان را زده اند به کوری که رده بندی یونسکو رادر این مورد که ترکی را سومین زبان زنده جهان میداند نمیبینند البته بسیاری نیز هستند که می گویند این رده بندی منظورش زبان ترکی استانبولی است نه آذربایجانی اما باید خدمت این زبان شناسان عزیز عارض شوم که این رده بندی مربوط به زبان هاست نه به گویش خاصی از یک زبان. در حقیقت وقتی میگویند زبان ترکی یعنی کل زبان ترکی با همه ی گویش هایش که گویش آذربایجانی هم یکی از آنهاست. حالا بگذریم در مورد صداوسیما می گفتم یک نکته ی بسیار جالب هم در این تهاجم فرهنگی مدنظر است که بسیار جالب است وآن این است که در شبکه ی استانی آذربایجان غربی هیچ کدام از برنامه های مربوط به گروه سنی کودکان و نوجوانان به زبان ترکی نیست. گویا زبان ترکی برای کودکان ونوجوانان بدآموزی دارد اگر به حوضه ی آموزش و پرورش برویم به شدت بدآموزی این زبان بیشتر پی خواهیم برد. میبینیم که بدآموزی این زبان در حدیست که حتی مسئولین محترم ما مجبور شده اند به خاطر آن قانون اساسی را هم زیر پا بگذارند(اصل 15 قانون اساسی که از حقوق اقوام غیر ترک در تحصیل به زبان مادری و تدریس ادبیات آنها در مدارس حمایت میکند).آیا زیر پا گذاشتن قانون اساسی در کشور جرمی بزرگ تلقی نمی شود؟
3ـ و اما سومین تفاوتی که بین تهاجم فرهنگی غرب و تهاجم فرهنگی داخلی ایران وجود دارد این است که دولت مردان در برابر تهاجم نوع اول به شدت مخالفت میکنند و برای از بین بردن آن میکوشند که البته از این بابت از آنها ممنونیم ولی در برابر تهاجم نوع دوم در سکوت به سر میبرند و فرض میکنند که چنین مقوله ای وجود خارجی ندارد.
اکنون با توجه بی توجهی دولت به این مسئله و کمک کردن دستگاه هایی مانند صداوسیما به این امر نقش مردم در این مورد بسیار زیاد و سازنده است . مردم میتوانند در این مورد نقش مهمی را ایفا کنند یا با مقاومت خود جلوی این تهاجم را بگیرند و یا با بی توجهی خود آتش این تهاجم را شعله ورتر نمایند. اکنون نیز برخی کارها هستند که از طرف مردم به این تهاجم قدرت بیشتری می بخشند. برای مثال برخی از خانواده ها کودکان خود را به زبان فارسی پرورش میدهند و شاید تنها توجیه این خانواده ها این است که نگران وضعیت تحصیلی فرزندشان در مدرسه هستند اما باید گفت که فارسی زبانی نیست که برای یاد گرفتن آن بخواهیم نگران باشیم البته توهین نشود ولی فارسی را میتوان خیلی زود از طریق تلویزیون و راه های دیگر یاد گرفت واین از نظر علمی اثبات شده است که توان یادگیری زبان کودک در دوران قبل از 7سالگی بسیار بالا است و میتوان پس از یاد زبان مادری به کودک به عنوان زبان اصلی زبان دیگری را یاد داد البته این نیز کم لطفی دولت است که یک کودک غیر فارسی زبان قبل از آموزش زبان فارسی به طور رسمی از همان اول تحصیل به این زبان را آغاز میکند بدون اینکه کوچکترین اثری از تحصیل به زبان مادری باشد. آیا این کودک آزاری نیست؟ علاوه براین بسیاری از بزرگترها نیز (خصوصا جوانان و خصوصا دختران ) برای کلاس گذاشتن سعی میکنند از زبان فارسی در مکالمه روزمره خود استفاده کنند اما باید گفت که هیچ عقل سالمی 33مین ریشه زبان عربی را باکلاس تر از سومین زبان زنده ی جهان نمیداند. اکنون با توجه نکات مذکور هنوز وقت آن نرسیده که به خودمان آمده و برای حفظ زبان مادری خود از این خواب غفلت 88ساله بیدار شویم؟
در پایان اینکه تا هنگامی که دولت به فرهنگ های اصیل مردمی خود توجهی نکند نمی تواند جلوی تهاجم فرهنگی غرب را بگیرد.
ومنْ آیاته خلْقُ السّماوات والْأَرْضِ واخْتلافُ أَلْسنتکُمْ وأَلْوانکُمْ إِنّ فی ذلک لآیات للعالمین
از نشانههاى [قدرت] او آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبانهاى شما و رنگهاى شماست قطعا در این [امر نیز] براى دانشوران نشانههایى است
عشق عاشق را به بیماری می کشاند، بیمار زرد روی است و خواب و خور ندارد و از درد می نالد و می گرید.
سلامت دنیا بیماری است و بیماری اش شفا و سلامت، چراکه بنیان دنیا در عادات است و سلامت حقیقی، هرچه هست در ترک عادات است و عتق از ملکات ...
(التماس دعا)
پایگاه رسمی دفتر مقام معظم رهبری در شبکه اجتماعی گوگل پلاس یا همان KHAMENEI.IR که با بیش از ۱۶۴۰۰۰ پلاس از سوی کاربران پیگیری می شود، در مطلب اخیر خود به انعکاس نگرانی مقام معظم رهبری از وضعیت زبان فارسی پرداخته است.
در این مطلب که با دریافت ۱۷۲ پلاس و ۳۱ بازنشر در ردیف مطالب داغ و پرطرفدار شبکه اجتماعی گوگل پلاس قرار گرفته، از قول مقام معظم رهبری آورده است:
“من خیلى نگران زبان فارسىام؛ خیلى نگرانم. سالها پیش ما در این زمینه کار کردیم، اقدام کردیم، جمع کردیم کسانى را دُور هم بنشینند. من میبینم کار درستى در این زمینه انجام نمیگیرد و تهاجم به زبان زیاد است. همینطور دارند”
عشق عاشق را به بیماری می کشاند، بیمار زرد روی است و خواب و خور ندارد و از درد می نالد و می گرید.
سلامت دنیا بیماری است و بیماری اش شفا و سلامت، چراکه بنیان دنیا در عادات است و سلامت حقیقی، هرچه هست در ترک عادات است و عتق از ملکات ...
(التماس دعا)
عشق عاشق را به بیماری می کشاند، بیمار زرد روی است و خواب و خور ندارد و از درد می نالد و می گرید.
سلامت دنیا بیماری است و بیماری اش شفا و سلامت، چراکه بنیان دنیا در عادات است و سلامت حقیقی، هرچه هست در ترک عادات است و عتق از ملکات ...
(التماس دعا)
عشق عاشق را به بیماری می کشاند، بیمار زرد روی است و خواب و خور ندارد و از درد می نالد و می گرید.
سلامت دنیا بیماری است و بیماری اش شفا و سلامت، چراکه بنیان دنیا در عادات است و سلامت حقیقی، هرچه هست در ترک عادات است و عتق از ملکات ...
(التماس دعا)
سلام علیکم
امام خامنه ای :
البته كلمات و جملات غلطِ نشاندارِ گاو پيشانى سفيدِ زشتى مثل «لازم به ذكر است» بود كه مرتب در خبرها تكرار مى شد؛ ولى خوشبختانه حالا آنها نيست. من در يكى از سمينارهاى صدا و سيما، بخصوص روى اين جمله تأكيد كردم و گفتم: «لازم به ذكر است»، غلط است. چرا اينقدر «لازم به ذكر است» مى گوييد؟ مثل اين است كه شما «بايَد» را «بايُد» بخوانيد! خوب است؟ اين كلمه ى غلط را بايد آدم نگويد و اصلًا بايد بپرهيزد. واقعاً شنيدن يك كلمه ى غلط، براى كسى كه مى داند غلط است، مثل يك سيلى است كه به گوش او زده شود!اين تعبير «لازم به ذكر است»، از آن چيزهايى بود كه يك مقدار رويش حساس شده بودم و هر دفعه اى كه گفته مى شد، واقعاً تكانى مى خوردم. البته حالا خوشبختانه قدرى كمتر شده است. هرچند بخشنامه شده كه اين جمله را به كار نبرند، ولى ديگران به كار مى برند! الحمد للّه در خبر نيست؛ اما من گاهى مى بينم كه در گفته هاى غير خبرِ تلويزيون و در وسط يك صحبت خوب، يك نفر كه بيان خيلى لطيف و ظريف و خوبى هم دارد، ناگهان چيزى يادش مى آيد و مى گويد: «لازم به ذكر است»! واقعاً چه داعى اى دارى كه صحبت به اين خوبى را با اين كلمه ى غلط خراب كنى؟! حالا اين، يك كلمه است؛ ولى من اگر بخواهم غلطها را بشمارم، بيشتر از اينهاست.من مىبينم كه گاهى اوقات، نه فقط تركيب غلطى، بلكه تركيب زشتى وارد زبان فارسى مى شود؛ هر كارى هم مى كنى، جمع نمى شود. ما يك غلط زيبا داريم، يك غلط زشت؛ اما آنكه خيلى بد است، اين است كه هم غلط باشد و هم زشت! حالا از باب نمونه، آن جمله اى كه رويش حساسيت پيدا كرده ام، «لازم به ذكر است» است. بارها به افراد گوناگون گفته ايم كه آخر شما چرا مى گوييد «لازم به ذكر است»؟ برايشان مثال هم زده ايم، اما فايده ندارد! البته حالا الحمد للّه در «خبر» جمع شد؛ اما در جاهاى ديگر كم و بيش شنيده مى شود. هر دفعه اى كه مى گفتند «لازم به ذكر است»، مثل اينكه جوالى را در گوش من فرومى كردند! وقتى اينطور كلمات و جملات جزو زبان شد، ديگر نمى شود آنها را كارى كرد.ما اين همه تكرار كرديم، در راديو و تلويزيون هم گفتيم كه نگوييد «لازم به ذكر است»؛ اما هر كارى مى كنيم، نمى شود! رسماً گفتيم، ابلاغ هم كردند، در سخنرانى هم گفتيم كه اين تركيب «لازم به ذكر است» را نگوييد؛ ولى باز مى گويند!
امام خامنه ای :
اگر در مقطع فعلی دستگاه دیپلماسی بتواند حضور فعال، هوشمندانه و مقتدرانه داشته باشد، جایگاه و استحکام جمهوری اسلامی در چندین ده سال آینده و در نظم جدید جهانی به عنوان جایگاهی برجسته تثبیت می شود وگرنه، در جهان پیش رو، از موقعیت لازم برخوردار نخواهیم بود
...
این کار (تعمل با آمریکا) ما را در افکار عمومی ملتها و دولتها به تذبذب متهم می کند و غربی ها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دو گانگی جلوه می دهند.
بیست و دوم مردادماه
در حال حاضر 8 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 8 مهمان ها)