صفحه 3 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 21 به 30 از 111

موضوع: گفتگو در محضر اميرالمومنين عليه السلام

  1. #21
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    رفتارهاى اجتماعى
    66 - عرض كردم : نور چشمم در مورد رفت و آمدها بيشتر بر ايمان توضيح دهيد.
    فقال عليه السلام : اياك و مواطن التهمه و المجلس المظنون به السوء فان قرين السوء يغير جليسه . (68)
    فرمود: از مراكز بدنام بپرهيز، از مجالسى كه مورد سوء ظن است دورى كن و بدان كه رفيق بد، دوست خود را فريب مى دهد و ميل او را به كارهاى ناپسند تحريك مى كند و سرانجام آلوده اش مى سازد.
    67 -
    گفتم : اى پدر مهربان ، در زندگى رعايت چه امرى را همواره مورد توجه قرار دهيم ؟
    فرمود: اعتدال و ميانه روى .
    قال عليه السلام : و اقتصد يا بنى فى معيشتك و اقتصد فى عبادتك ، عليك فيها بالامر الدائم الذى تطيقه . (69)
    فرزند عزيز، در بدست آوردن معاش و انجام عبادات ميانه رو و معتدل باش ، و از زياده روى بپرهيز، و در حدود طاقت و توانت فعاليت نما، تا بتوانى آنرا براى هميشه انجام دهى .
    68 -
    عرض كردم با خانواده چگونه باشيم ؟
    فقال عليه السلام : وارحم من اهلك الصغير و وقر منهم الكبير . (70)
    با كودكان خانواده عطوفت و مهربانى بنما و بزرگترها را احترام كن .


  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #22
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    كشاورزى
    69 - پرسيدم : پيشواى من ، بعضى ها فقط به دنبال شغل هاى ادارى و شركتى هستند و كشاورزى ما دارد تباه مى شود و بسيارى از روستاها، از جوان ها خالى شده و پيرها هم توان كار ندارند، كشاورزى رها شده ، و جوانها خالى شده و پيرها هم توان كار ندارند، كشاورزى رها شده ، و جوانها حاضرند در شهر هر كار پستى بكنند، ولى حاضر نيستند در روستاها كشاورزى نمايند! و به همين دليل روز به روز نياز كشور به واردات بيشتر مى شود! آيا كشاورزى براى جوان درس خوانده ما عيب است ، ولى محتاج بيگانه شدن عيب نيست ؟
    فقال عليه السلام : من وجد ماء و ترابا ثم افتقر فابعده الله . (71)
    حضرت فرمودند: كسى كه آب و خاك (يعنى نيروى طبيعى ) در اختيار دارد و نيروى انسانى خود را براى بهره بردارى به كار نمى بندد و با فقر و گدايى (روزگار) مى گذراند نفرين و لعنت بر او باد! زيرا كشاورزى بهترين اعمال خلق است و همه انبيا، كشاورز بودند مگر ادريس كه خياط بود و كشاورزان گنج داران خدايند در روى زمين .
    الكاد على عياله كالمجاهد فى سبيل الله . (72)
    اجر كسى كه براى زندگى خود و عائله اش زحمت مى كشد مانند اجر سرباز مجاهد است پس چرا بايد كشاورزى ، اين شغل مقدس ، رها شود و دست گدايى بسوى بيگانه دراز كنيم ؟ جوانان با غيرت ما، بايد كشاورزى و دامدارى را عيب و عار ندانند و مردانه به كار و تلاش در اين زمينه بپردازند، تا هم سربلندى خود، و خانواده ، و ملت را، به دست آورند و هم استقلال كشور را بيمه كنند.
    70 -
    پرسيدم : اى ذل اذل . پست ترين ذلتها كدام است ؟
    فقال عليه السلام : الحرص على الدنيا. (73)
    حرص بر دنيا، و مقام و جاه ، آن از بدترين ذلتها است . (كه آدمى را در دو دنيا خوار و روسياه مى كند)


  4. #23
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    سخن زيبا
    71 - پرسيدم : با مخاطبين خود چگونه سخن گوييم ؟
    فقال عليه السلام : اجملوا فى الخطاب تسمعوا جميل الجواب . (74)
    با مخاطب خويش پسنديده و مودب سخن بگوييد تا او نيز به شما با احترام جواب گويد.
    72 -
    پرسيدم : دروغ در كجا مجاز است و آيا مى شود به شوخى دروغ گفت ؟
    فقال عليه السلام : لا يصلح الكذب جد و لا هزل و لا ان يعد احدكم صبيه ثم لا يفى له . (75)
    (
    هرگز) شايسته نيست آدمى به جد يا به شوخى دروغ بگويد، چنانكه شايسته نيست كسى به فرزند خود وعده اى بدهد و به آن وفا نكند.


  5. #24
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    فرزندان و نماز
    73 - پرسيدم : فرزندان پسر خود را از چند سالگى به نماز خواندن داريم ؟
    فقال عليه السلام : مروا صبيانكم بالصلوه اذا كانوا ابناء سبع سنين و فرقوا بينهم فى المضاجع اذا كانوا ابناء عشر سنين .
    فرمود: در هفت سالگى فرزندان (پسر) خود را به نماز واداريد و در ده سالگى بستر خواب آنها را از يكديگر جدا كنيد.
    74 -
    پرسيدم : آيا فرزندان حق ديگرى بر ما دارند؟
    فرمودند: و حق الولد على الوالد ان يحسن اسمه و يحسن ادبه و يعلمه القران . (76)
    حق فرزند بر پدرش اين است كه او را با اسم خوب نامگذارى كند و ادب و تربيتش نمايد و به وى قرآن مجيد را تعليم دهد.
    و لا ميراث كالادب . (77)
    هيچ ارثى مانند ادب و اخلاق ، پر ارج و گرانمايه نيست .
    و حسن الادب افضل نسب و اشرف سبب . (78)
    ادب و تربيت خوب از هر بستگى خويشاوندى و بستگى سببى شريفتر بوده و افتخارآميز است .
    و من كلف بالادب قلت مساويه . (79)
    آن كس كه ادب بر وى تحميل شود و تربيت ، نفس سركش او را مهار نمايد، گناهان او كم مى شود.
    75 -
    گفتم : از چه طريقى مى توان به مراتب عاليه دست يافت ؟
    فقال عليه السلام : بالتعب الشديد تدرك الدرجات الرفيعه و الراحه الدائمه . (80)
    فرمود: آدمى با تحمل رنجهاى سخت ، و زحمتهاى فراوان و سنگين آدمى به پايه هاى بلند زندگى و آسايش دائمى نائل مى شود.
    76 -
    عرض كردم كه اى مراد و محبوب من ، بعضى پدران ، اولاد خود را خوب درك نمى كنند و توقع دارند آنان نيز مثل دوران گذشته خودشان باشند و با همان آداب و رسوم خو بگيرند؛ آيا درست است ؟
    حضرت فرمود: (خير) لا تقسروا اولادكم على آدابكم فانهم مخلوقون لزمان غير زمانكم . (81)
    آداب و رسوم زمان خودتان را با زور و فشار به فرزندان خويش تحميل نكنيد، زيرا آنان براى زمانى غير از زمان شما آفريده شده اند.


  6. #25
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    به سخن توجه كن نه به سخنگو
    77 - گفتم : مولاى من بعضى ها آدم خوبى نيستند ولى حرفهاى خوبى مى زنند و گفتار حقى دارند، آيا مى توان به گفتار آنها توجه نمود يا چون آدم خوبى نيستند نبايد به حرفهاى خوب آنها نبايد توجه كرد؟
    فقال عليه السلام : لا تنظر الى من قال و انظر الى ما قال . (82)
    حضرت فرمود: در سخن ، نظر به گوينده مكنيد بلكه نظر به گفتار نماييد يعنى گفتار صحيح را از هر كه باشد، ياد بگيريد.
    78 -
    گفتم : بعضى ها گمراه اند ولى علم و حكمت دارند. مانند كفار كه در صنعت و علم پيشرفته اند. آيا مى توان از تكنيك و علم آنان بهره جست يا چون گمراهند نبايد به سراغ آنها رفت ؟
    فقال عليه السلام : خذ الحكمه ولو من اهل الضلال . (83)
    حضرت فرمود: گفتار حكيمانه و علم مفيد را از هر كس ياد بگيريد، هر چند گوينده آن از نظر مذهبى گمراه باشد.
    79 -
    گفتم : چگونه ؟ بيشتر توضيح دهيد؟
    فقال عليه السلام : خذوا الحق من اهل الباطل و لا تاخذوا الباطل من اهل الحق و كونوا نقاد الكلام . (84)
    فرمودند: سخن حق را از گمراهان و اهل باطل فرا گيريد، و سخن باطل را از اهل حق نياموزيد، و مانند صرافهاى پول شناس ، نقاد باشيد و سكه قلب را از سكه حقيقى تميز دهيد. سخن حق را از سخن باطل و حساب حق گو را از باطل گو جدا سازيد.


  7. #26
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    خوشگذرانيهاى بى حد و مرز
    80 - عرض كردم : اى امام صالحان ! بفرماييد چه چيز مانع رشد و تعالى و تكامل آدمى است ؟
    قال عليه السلام : كم من لذه دنيه منعت سنى درجات . (85)
    فرمودند: (غرق شدن در لذتهاى دنيايى و خوشگذرانى ها، زيرا) چه بسا لذت پست و ناچيزى كه آدم را از رسيدن به درجات عاليه انسانى بازداشته و سد راه سعادت شده است .
    81 -
    گفتم : چگونه ؟
    فرمود: ولوع الرجل باللذات يغوى و يردى . (86)
    شدت علاقه و حرص آدمى به لذايذ، باعث گمراهى و مايه پستى و سقوط است .
    82 -
    عرض كردم : چه بايد كرد؟
    فرمودند: راه تقوا و عفت را پيشه كردن .
    عجبت لمن عرف سوء عواقب اللذات كيف لا يعف . (87)
    عجب دارم از آنكس كه عواقب بد لذتهاى مضر را مى داند چگونه از آنها دست نمى كشد.
    83 -
    گفتم : چه چيز لذتها را تلخ مى كند؟
    فرمود: عار الفضيحه يكدر حلاوه اللذه . (88)
    ننگ رسوايى ، شيرينى خوشگذرانى ها را، تيره و تار مى سازد.
    84 -
    عرض كردم آيا لذتها و خوشگذرانى ها مى تواند سودمند باشد؟
    فقال عليه السلام : لا خير فى لذه توجب ندما و شهوه تعقب الما . (89)
    فرمود: (خير). هرگز لذت هايى كه باعث ندامت و پشيمانى مى شوند و شهوتهايى كه درد و رنج به بار مى آورند نمى توانند سودمند باشند و فاقد خير و خوبى هستند.
    85 -
    پرسيدم : آقا، مگر مى شود لذتها، داراى شر و بدى باشند؟
    قال عليه السلام : كم من شهوه ساعه اورثت حزنا طويلا . (90)
    فرمود: بله . چه بسا يك ساعت كامروايى و شهوترانى كه اندوه طولانى به بار مى آورد و غم و غصه فراوان (و عذاب الهى ) در پى دارد.


  8. #27
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    عوامل لغزش خردمندان
    86 - عرض كردم : اى انسان انديشمند! چه چيز خردمندان جامعه را تهديد مى كند و چه چيز باعث زمين خوردن و سقوط آنان مى شود كه بايد از آن دورى گزينند؟
    فقال عليه السلام : بنبغى للعاقل ان يحترس من سكر المال و سكر القدره و سكر العلم و سكر المدح و سكر الشباب فان لكل ذلك رياح خبيثه تسلب العقل و تستخف الوقار . (91)
    فرمودند: پنج خطر انسانهاى بزرگ را تهديد مى كند، و مستى آنها ممكن است انسان عاقل را ساقط نمايد، لذا سزاوار و شايسته است انسان عاقل خويشتن را از مستى ثروت ، مستى قدرت ، مستى علم ، از مستى تمجيد و تملق ، از مستى جوانى مصون نگاه دارد، زيرا هر يك از اين مستى ها بادهاى مسموم و پليدى دارد كه عقل را زايل و آدمى را كوچك و بى شخصيت مى كند. (و زمينه سقوط او را فراهم مى سازد)
    87 -
    عرض كردم : كداميك از اين مستى ها خطرش بيشتر است ؟
    قال عليه السلام : حب الدنيا يفسد العقل و يصم القلب عن سماع الحكمه . (92)
    فرمود: محبت به دنيا، محبت دنيا، عقل را فاسد مى كند، و گوش دل را براى شنيدن مطالب حكيمانه ناشنوا مى كند.
    88 -
    عرض كردم : ديگر چه چيز، انسان را پست و بى هويت مى كند؟
    فقال عليه السلام : الحرص ذل و مهانه لمن يستشعره . (93)
    فرمودند: خوى ناپسند حرص ، در نزد افراد آگاه نشانه پستى و ذلت است .
    و المال ماده الشهوات . (94)
    مال دنيا و ثروتها، مايه اصلى شهوت بشر است و او را به سقوط حتمى مى كشاند.
    فسادهاى اجتماعى ، طغيانها و گردنكشى ها از حب دنيا و جمع ثروت نشات مى گيرد دلها را سياه و چشم ها را كور و گوش ها را از شنيدن و درك واقعيت ها كر مى سازد. (كسانى كه مانند خوك در شهوت حرام و خوشگذرانى هاى بى حد و مرز غرق شده اند بحدى بى هويت و عوض ‍ شده اند كه ديگر قبح و زشتى گناه را درك نمى كنند. چنانچه لذت عبادت و بندگى خدا را نتوانسته اند درك نمايند، چشمان آنان از ديدن حقيقت و نور بندگى كور و گوششان كر و قلبشان سياه گشته و ديگر اميدى به برگشت و صلاح آنان نيست لذا انسان گناهكار هر چه زودتر توبه كند موفقتر است .)


  9. #28
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مومن چگونه است ؟
    89 - عرض كردم : اى اميرمومنان ، مومن را چگونه مى بينى ؟
    فرمودند: عنوان صحيفه المومن حسن خلقه . (95)
    سرلوحه كتاب سعادت بشر ملكات پاك و سجاياى اخلاقى او است .
    90 -
    عرض كردم : نشانه هاى مومن چيست ؟
    فرمودند: (بسيار زياد است از جمله اينكه ):
    لا يحيف فى حكمه و لا يجور فى علمه ، نفسه اصلب من الصلد، حيائه يعلو شهوته و وده يعلو جسده و عفوه يعلو حقده . (96)
    مومن در مقام داورى ستم نمى كند، و در آنچه مى داند ظلم نمى نمايد؛ ايمان به خدا، اراده اش را آنچنان نيرومند نموده كه گويى از سنگ سخت ، محكمتر است . حجب و حياء ايمان ، شهوتش را مهار نموده ، و راه سركشى و تجاوز را بر او بسته است . مودت و محبت روحانى بر حسدش غلبه كرده ، و بر كسى رشك نمى برد، و سجيه عفو و اغماض اخلاقى حس كينه توزى و انتقام جويى را در مزاجش خاموش نموده است .
    91 -
    آيا مومن تملق مى گويد؟
    فرمود: (هرگز) ليس من اخلاق المومن الملق و لا الحسد الا فى طلب العلم . (97)
    تملق گفتن و حسد ورزيدن از خلقيات مردان با ايمان نسبت مگر در راه فرا گرفتن علم و دانش .
    92 -
    گفتم : آيا پيامبر صلى الله عليه و آله درباره معرفى مومن ، سخنى دارند؟
    بله - آن حضرت فرمودند: مشمولا بحفظ الله مويدا بتوفيق الله ، لا يحيف على من يبغض ، و لا ياثم فى من يحب لا يجور، و لا يعتدى ، لا يقبل الباطل من صديقه و لا يرد الحق على عدوه .
    مومن در حفظ و صيانت خداوند است و توفيق خداوند پيوسته مددكار اوست .
    به علت دشمنى ، بر دشمن ستم نمى كند و به سبب دوستى در مورد دوست مرتكب گناه نمى شود، ظالم و تجاوز كار نيست ، به ناحق تحت تاثير دوستى نمى رود تا سخن باطلى را از دوست بپذيرد و تحت تاثير دشمنى نيست تا حقى را از دشمن برگرداند.
    93 -
    عرض كردم : مومن چه كند كه با درآمد كم بسازد و قانع باشد؟
    فرمودند: من اكثر ذكر الموت وصى من الدنيا باليسير . (98)
    هر كه بسيار به ياد مردن و جدايى از دنيا باشد از حرص و فزون طلبى رهايى يابد و با مقدار كمى از آنچه در زندگى دنيا نياز دارد، راضى مى شود.
    94 -
    عرض كردم : مولاى من ، رمز موفقيت كارها، در چيست ؟
    فقال عليه السلام : شاوز قبل ان تعزم و فكر قبل ان تقدم . (99)
    فرمودند: پيش از هر تصميمى مشورت نما، و قبل از هر اقدامى در كار (و عواقب آن ) فكر كن .
    95 -
    پرسيدم : از چه افرادى دورى كنيم ؟
    قال عليه السلام : اياك و صحبه من الهاك و اغراك فانه يخذلك و يوبك . (100)
    از دوستى و مصاحبت با كسى كه تو را از امور خير، دور و سرگرم غير مى كند و تو را مغرور مى سازد، دورى كن كه تو را خوار سازد و گمراه نمايد.


  10. #29
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    معرفت
    96 - عرض كردم : درباره معرفت چه مى فرماييد؟
    فقال عليه السلام : ما من حركه الا و انت محتاج فيها الى معرفه.
    فرمودند: هيچ حركت و فعاليتى نيست ، مگر آنكه تو در انجام آن به علم و معرفت نياز دارى . (101)
    97 -
    عرض كردم : سرورم در مورد خودشناسى چه مى فرماييد؟
    فقال عليه السلام : افضل المعرفه معرفه الانسان نفسه . (102)
    فرمودند: بهترين معرفت براى انسان خودشناسى و معرفت نفس ‍ است .
    98 -
    عرض كردم : آيا معرفتى بالاتر از معرفت نفس است ؟
    فرمودند: (خير بالاترين معرفت خودشناسى است كه اگر خود را شناخت همه چيز را شناخته است )
    من عرف نفسه فقد انتهى الى غايه كل معرفه و علم . (103)
    كسى كه خود را شناخت به آخرين نتيجه علم و معرف نايل شده است .
    99 -
    عرض كردم : اگر كسى به مرتبه خودشناسى نرسيده و فاقد معرفت باشد چگونه آدمى است ؟
    فقال عليه السلام : من لم يعرف نفسه بعد عن سبيل النجاه و خبط فى الضلال و الجهالات . (104)
    فرمودند: آن كس كه خود را نشناسد از راه سعادت و نجات دورافتاده و به بيراهه گمراهى و نادانى دچار شده است .
    100 -
    پرسيدم : آيا علم مى تواند نجات بخش باشد؟
    فرمود: (به تنهايى خير. علم تنها نمى تواند نجات دهنده باشد زيرا)
    العلم حياه و الايمان نجاه . (105)
    علم مايه زندگى و حيات است و ايمان باعث رستگارى و نجات .
    البته معرفت با علم فرق مى كند. معرفت بخشى از همان ايمان و يا ريشه ايمان است به خلاف علم كه گاهى از ايمان و معرفت فاصله مى گيرد.
    101 -
    پرسيدم : آيا در كرات ديگر غير از كره زمين نقاط مسكونى وجود دارد؟
    فقال عليه السلام : ان هذه النجوم التى فى السماء مدائن مثل مدائن التى فى الارض . (106)
    فرمودند: در ستارگان آسمان ، شهرهاى مسكونى و آبادى وجود دارد همانند شهرهايى كه در كره زمين است .
    102 -
    عرض كردم : مولاى من ، ما را نصيحتى فرما.
    فقال عليه السلام : كونا للظالم خصما و للمظلوم عونا . (107)
    فرمودند: همواره خصم و دشمن ستمگر و يار و غمخوار ستمديدگان باشيد.


  11. #30
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مراحل كمال
    103 - پرسيدم : طى مراحل كمال را در چه مى بينيد؟
    فرمودند: در ترك عمل به هواهاى نفسانى ، پا روى شهوات و هواها گذاشتن .
    طهروا انفسكم من دنس الشهوات تدركوا رفيع الدرجات . (108)
    جان خود را از شهوت پليد منزه سازيد تا به مدارج عالى انسانى دست يابيد.
    104 -
    عرض كردم : بيشتر توضيح دهيد؟
    فقال عليه السلام : من احب نيل الدرجات العلى فاليغلب الهوى . (109)
    فرمودند: كسى كه دوست دارد به درجات عالى انسانى نايل گردد بايد بكوشد تا هواى نفس خويش را مغلوب سازد و آنرا مسخر خويشگرداند.
    105 -
    گفتم : چه كسى در اين راه موفقتر است ؟
    فقال عليه السلام : طوبى لمن غلب نفسه و لم تغلبه و ملك هواه و لم تملكه . (110)
    فرمودند: سعادتمند كسى است كه همواره بر نفس خويش غالب باشد، و نفسش بر او مسلط نگردد، او مالك هوا و تمايلات خود باشد، و هواى نفس ‍ بر وى حكومت نكند.
    106 -
    گفتم : اين كار بسيار سخت است !
    فرمودند: (آرى بايد خيلى پهلوان و زورمند باشى كه بتوانى بر نفس سركش ‍ غلبه كنى زيرا
    اشجع الناس من غلب هواه .
    شجاعترين مردم كسى است كه بر تمايلات خويش حاكم و مسلط باشد.
    107 -
    عرض كردم : خوشبخت كيست ؟
    فرمودند: فاز من غلب هواه و ملك دواعى نفسه .
    خوشبخت و پيروز كسى است كه بر هواى خويش غالب گردد و بر تمايلات نفس خود حاكم باشد.
    108 -
    عرض كردم : چه كنيم كه بر نفس غالب شويم .
    فقال عليه السلام : غالبوا انفسكم على ترك المعاصى تسهل عليكم قادتها الى الطاعات . (111)
    فرمودند: با ترك گناهان ، بر نفس سركش خود غلبه كنيد تا عنانش را در دست گيريد و به آسانى در راه اطاعتش بكشانيد.
    109 -
    گفتم : اگر در اين راه سستى كنيم چه مى شود؟
    فقال عليه السلام : اغلبوا اهوائكم و هاربوها فانها ان تقيدكم توردكم من الهلكه ابعد غايه . (112)
    فرمودند: بر خواهشهاى نفسانى خود غليه كنيد، و از محيط خطرشبگريزيد، چه اگر هواى نفس ، شما را به دام خود بيفكند هلاكتان مى كند و به نهايت درجه سقوط و تباهى گرفتارتان مى سازد.


صفحه 3 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 13 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 13 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. زندگینامه حضرت فاطمه (س)
    توسط Seyedmahdi در انجمن فاطمة الزهراء (س)
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 22-12-2013, 17:49
  2. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 25-10-2013, 19:51
  3. چهل حدیث « غدیر »
    توسط منتقمُ الزهراء در انجمن روزشمار ایام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 17-10-2013, 11:05
  4. رنج‏ هاى پيامبر (ص) در مسير تبليغ
    توسط golenarges در انجمن اهل بيت (عليهم السلام)
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 26-06-2013, 18:34
  5. آداب غذاخوردن(بسیار خواندنی)
    توسط شرمنده شهدا در انجمن سلامت و بهداشت
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 05-04-2013, 00:12

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه