صفحه 5 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 41 به 50 از 111

موضوع: گفتگو در محضر اميرالمومنين عليه السلام

  1. #41
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    شناخت مردم
    141 - عرض كردم : افراد را چگونه بشناسيم ؟
    فقال عليه السلام : لا يعرف الناس الا بالاختبار. (147)
    فرمودند: مردم را فقط از راه امتحان و آزمايش آنها، مى توان شناخت (و نه ادعا و تظاهر و ...)
    142 -
    عرض كردم چه لزومى دارد كه مردم را بشناسيم ، اگر مردم را بشناسيم چه مشكلى پيش مى آيد؟
    فقال عليه السلام : من جهل الناس استنام اليهم . (148)
    فرمودند: عدم شناخت نسبت به مردم به زيان است . زيرا كسى كه نسبت به مواضع و افكار و دوستى يا دشمنى افراد ناآگاه باشد در خواب اعتماد فرو خواهد رفت و ضربه خواهد خورد.
    143 -
    پرسيدم : يعنى شما توصيه مى كنيد كه روى افراد شناخت داشته باشيم ؟
    فقال عليه السلام : يا بنى انه لابد للعاقل من ثلاث من ان ينظر فى شانه و يحفظ فاليحفظ لسانه و اليعرف اهل زمانه . (149)
    فرمودند: (بله ضرورت دارد كه ) شخص خردمند و عاقل بايد به سه مساله توجه داشته باشد يكى اين كه در فكر امور خود باشد (دقت در امور داشته باشد). دوم اين كه زبان خود را نگه دارد و سوم مردم زمان خود را بشناسد. (البته بديهى است كه اين شناخت باعث مى شود انسان راحت تر تصميم بگيرد و بهتر وظيفه خود را ادا كند و سالم تر در جامعه زيست كند و دستخوش حوادث و غافلگير زمانه نشود.)


  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #42
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    قابل توجه كارگزاران
    144 - عرض كردم مولاى من برخى زمامداران ما، در انتخاب اصحاب خود دچار اشتباه مى شوند و مثلا هنگامى كه مسئولى به شهرى وارد مى شود افرادى كه بايد با آنها كار كند نمى شناسد و شياطين نيز از عدم شناخت او سوء استفاده مى كنند، خود را به او نزديك كرده و به مرور به او ضربه مى زنند! شما به مسئولين در انتخاب افراد چه توصيه اى مى فرماييد و چگونه اهل تزوير را از آدم هاى سالم و دلسوز تشخيص دهند؟
    فقال عليه السلام : لا يكن اختيارك اياهم على فراستك و استنامتك و حسن الظن منك ... ولكن اختبرهم بما ولوا للصالحين قبلك فاعمد لاحسنهم فى العامه اثرا و اعرفهم بالامانه وجها ... (150)
    حضرت فرمودند: (فرمانداران ، استانداران و تمام سران حكومت در هر رده اى كه باشند بايد توجه نمايند كه ) انتخاب همكاران نبايد با تكيه بر زيركى و زرنگى و خوشخوابى خودشان باشد زيرا مردم خود را به رنگ دلخواه در مى آورند و با رنگ عوض كردن تظاهر به صداقت و امانت و خوش خدمتى مى نمايند، پس براى شناخت آنها توجه كن كه كداميك در گذشته با واليان و مسئولين شايسته همكارى داشته (كه سابقه او مى تواند نشانه صداقت او باشد) و دقت كن هر كدام كه در ميان عموم مردم منشا اثر بوده و به امانت دارى و صداقت معروف و خوشنام است او را انتخاب بنما كه اين دقت تو در انتخاب افراد شايسته و لايق دليل بر خيرخواهى تو براى خدا و حكومت است .
    145 -
    پرسيدم : چگونه يك حكومت توانمند آسيب مى بيند و از چه راهى شكست مى خورد؟
    فقال عليه السلام : افه القوى استضعاف الخصم . (151)
    فرمودند: آفت و آسيب پذيرى مرد (يا حكومت ) توانمند، ضعيف و ناتوان شمردن دشمن است . (غرور و آسيب ناپذير دانستن خود و كوچك شمردن دشمن مى تواند اشخاص و حكومتهاى قدرتمند را به زمين بزند و شكست دهد.)
    146 -
    گفتم : اگر دشمن اندك باشد چطور؟
    فقال عليه السلام : الواحد من الاعداء كثير.
    فرمودند: فرقى نمى كند، دشمن يك نفر هم كه باشد زياد است .
    (
    و نبايد از او غافل شد و او را دست كم گرفت )
    147 -
    عرض كردم سرورم اگر دشمن بخواهد صلح كند و پيشقدم شود آيا بايد با او صلح كرد يا خير؟
    فقال عليه السلام : لا تدفعن صلحا دعاك اليه عدوك لله فيه رضا فان فى الصلح دعه لجنودك و راحه من همومك و امنا لبلادك ولكن الحذر كل الحذر من عدوك بعد صلحه فان العدو ربما قارب ليتغافل فخذ بالحزم و اتهم فى ذلك حسن الظن . (152)
    حضرت فرمودند: اگر دشمن تقاضاى صلحى نمود كه رضاى خدا در آن باشد آنرا رد مكن ، زيرا در نتيجه صلح هم ارتش تو استراحت مى كند، و خود را آماده خواهد ساخت ، و هم خودت از فكر جنگيدن آرام گيرى ، و هم در نتيجه صلح ، امنيت به كشور باز مى گردد ولى زنهار، زنهار پس از صلح ، كاملا مراقب دشمن باش زيرا ممكن است صلح او نوعى تاكتيك و شيطنت باشد و خواسته بدين وسيله خود را به تو نزديك كند و شبيخون بزند؛ لذا هرگز احتياط را از دست مده و حسن ظن نداشته باش .
    148 -
    پرسيدم : چه كنيم كه از اشتباه در امور مصون بمانيم ؟
    فقال عليه السلام : الفكر فى الامور قبل ملابسته يومن الزلل . (153)
    حضرت فرمودند: هر كس قبل از هر اقدامى اگر نخست فكر و انديشه را به كار گيرد و در آن كار، دقت كند از اشتباه و لغزش مصون بماند.
    (
    چنانچه امام صادق عليه السلام نيز فرمودند: وقف عند كل امر حتى تعرف مدخله من مخرجه قبل ان تقع فيه فتندم (154)
    (
    يعنى قبل از انجام هر كارى قدرى مكث بنما كه ورود و خروج آن ، ضرر و سودش ، و خير و شرش ، برايت روشن شود تا پس از اقدام ، نادم و پشيمان نگردى .)


  4. #43
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    موانع شناخت
    149 - امام عزيز، مى دانيد كه بعضيها بينش صحيح خود را از دست داده اند و مسائل واقعى و درست را يا نمى فهمند يا بد تفسير و توجيه مى نمايند. لطفا بفرمائيد موانع شناخت درست چيست و بينش صحيح چگونه به دست مى آيد؟
    فقال عليه السلام : فارفض الدنيا فان حب الدنيا بعمى و يصم و يبكم و يذل الرقاب . (155)
    فرمودند: (موانع بسيارى بر سر راه شناخت و بينش صحيح وجود دارد از جمله محبت و علاقه شديد به دنيا است پس ) دنيا را رها كن زيرا محبت دنيا چشم را كور، گوش را كر، زبان را لال و آدمى را به ذلت و خوارى مى كشاند (چشم او حقايق را نمى تواند ببيند و گوش آدم دنيا پرست سخن حق را نمى شنود و زبانش هم به سخن گفتن توان نخواهد داشت و او را به ورطه سقوط مى كشاند.)
    لحب الدنيا صمت الاسماع عن سماع الحكمه و عميت القلوب عن نور البصيره . (156)
    محبت به دنيا گوشها را از شنيدن سخنان حكيمانه كر نموده و دلها را از داشتن نور بصيرت و شناخت درست كور مى گرداند.
    150 -
    مولا جان ، آيا فقط محبت دنيا مانع ديد درست است يا هر محبتى چشم محب را نابينا مى گرداند؟
    قال عليه السلام : عين المحب عميه عن معايب المحبوب و اذنه صماء عن قبيح مساويه . (157)
    فرمودند: (خير، هر محبتى به هر چيزى كه باشد مانع ديدن درست است زيرا) چشم محب از ديدن عيبهاى محبوب نابينا مى گردد و گوش او از شندين زشتيهاى محبوب ناشنوا مى گردد.
    (
    محبت و عشق به هر چيز چشم و گوش و حتى عقل طرف را در اختيار خود مى گيرد. چنانچه رسول خدا صلى الله عليه و آله نيز فرمودند: حبك للشى ء يعمى و يصم (158)يعنى محبت تو نسبت به چيزى ، كور و كرت مى سازد و چشم و گوشت را از كار مى اندازد.)
    151 -
    مولاى پرهيزكاران ! بنابراين عشق ها و محبتهاى مجازى و انحرافى قطعا انسان را به انحراف مى كشانند و قدم به قدم او را از واقعيتهاى جامعه دور مى سازد چنين است ؟
    فقال عليه السلام : ... و من عشق شيئا اعشى بصره و امرض قلبه فهو ينظر بعين غير صحيحه و يسمع باذن غير سميعه قد خرقت الشهوات عقله و امانت الدنيا قلبه و ولهت عليها نفسه فهو عبد لها و لمن فى يده شى ء منها حيثما زالت زال اليها و حيثما اقبلت اقيل عليها لا ينزجر من الله يزاجر و لا يتعظ منه بواعظ ... . (159)
    حضرت فرمودند: (بله كاملا همين طور است عشقهاى مادى و غير الهى قدم نهادن در مسير انحراف است زيرا) هر كه عاشق چيزى شد بر چشمش ‍ پرده مى افكند و دلش را بيمار مى سازد در اين صورت او با چشم بيمارگونه مى نگرد و با گوش ناشنوا مى شنود ميل به شهوترانى عقلش را از كار انداخته و علاقه به دنيا دلش را مى رانده ؛ خود را شيفته دنيا ساخته و چون بنده اى ذليل تسليم دنيا و دنياداران گشته ، گام در جاى پاى دنيا و شهوات نهاده و با آن حركت مى كند نه به هشدارهاى خداوند گوش نموده و نه به پندهاى او توجه خواهد كرد.
    152 -
    عرض كردم آيا چيز ديگرى هست كه مانع شناخت درست باشد؟
    فقال عليه السلام : لا عقل مع شهوه . (160)
    فرمودند: (بله ، شهوترانى بدترين مانع بر سر راه چراغ عقل است و بصيرت انسان را از بين مى برد چون ) هرگز با غلبه شهوات از عقل كارى ساخته نيست . و عدو العقل الهواى (161)دشمن چراغ عقل هواهاى نفسانى است .
    153 -
    عرض كردم : مولاى من بعضيها بسيار مغرور و خودخواهند و گاهى صددرصد در تصميمى كه گرفته اند اشتباه مى كنند لكن حاضر نيستند به حرف كسى گوش دهند و غرورشان اجازه نمى دهد كه پى به اشتباه خود ببرند. آيا نمى توان غرور و خودپسندى را نيز از عوامل دورى از حقيقت دانست ؟
    فقال عليه السلام : العجب يفسد العقل . (162)
    حضرت فرمودند: (چرا عجب و خودخواهى نيز مانع رسيدن به حقيقت و شناخت درست است زيرا) خودخواهى عقل را فاسد مى سازد و جلو ديد عقل را مى گيرد.
    لاجهل اضر من العجب (163)هيچ نادانى زيان بارتر از خودخواهى نيست و به فكر خود مغرور شود عقل او آسيب مى بيند.
    154 -
    عرض كردم : ديگر چه چيز مى تواند مانع بصيرت و شناخت درست باشد؟
    فقال عليه السلام : الامانى تعمى اعين البصائر . (164)
    فرمودند: (آرزوها، اميدهاى كاذب و دور كه معمولا با تخيلات همراه است و كمتر به واقعيات مى پيوندند) آرزوها، چشمان بصيرت را كور و نابينا مى گرداند.
    155 -
    اى امام ! آيا مى توان گفت هر چيز، كه عقل را از پاى درآورد مانع وصول به حقيقت است مانند طمع و ...؟
    قال عليه السلام : اكثر مصارع العقول تحت بروق المطامع . (165)
    حضرت فرمودند: (بله ، بخصوص طمع كه نام برديد زيرا) بيشترين جايى كه عقل زمين مى خورد و دچار شكست مى شود هنگامى است كه برق طمع ، چشم او را بگيرد. (چشم كه به مال و شهوت و مقام و جاه افتاد برق طمع چنان خيره كننده است كه عقل جاى ديگر را نمى بيند و صاحب آن سخت دچار ضربه مى شود.)
    156 -
    عرض كردم : آدمهاى خودراى و يك دنده را چگونه مى بينيد آيا ممكن است درست حركت كنند؟
    قال عليه السلام : من استبد برايه هلك و من شاور الرجال شاركها فى عقولها . (166)
    فرمودند: كسى كه مستبد به راى خود باشد و كسى را قبول نداشته باشد، هلاك مى شود و برعكس ، كسى كه با مردان فهميده مشورت نمايد در عقل و خرد آنان شريك گشته است .
    157 -
    يعنى مى فرماييد حتما در كارها بايد مشورت كرد؟
    قال عليه السلام : من شاور ذوى الالباب دل على الصواب . (167)
    فرمودند: (بله مشورت بسيار كارساز است ) كسى كه با خردمندان و نخبگان جامعه مشورت كند به نتيجه درست و صحيح مى رسد. ولا ظهير كالمشاوره هيچ پشتيبانى قويتر از مشاوره نيست .
    158 -
    مى خواهيد بفرماييد كسى كه مشورت مى كند ديگر دچار لغزش و اشتباه نمى شود؟
    قال عليه السلام : ما ضل من استرشد و لا حار من استشار، الحازم لا يستبد برايه . (168)
    بله ، كسى كه از ديگران (راه بلدان ) راهنمايى بخواهد در كار خود گم نمى شود و كسى كه مشورت كند سرگردان نمى گردد و آدم دورانديش از استبداد راى پرهيز مى كند.


  5. #44
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    شرايط مشورت
    159 - اماما، با اين همه سفارشى كه درباره مشورت فرموديد لطفا روشن بفرماييد كه آيا مى توان هر كس را طرف مشورت قرار داد يا شرايطى دارد؟
    قال عليه السلام : ... لا تدخلن فى مشورتك بخيلا يعدل بك عن الفضل و يعدك الفقر و لاجبانا يضعفك عن الامور و لا حريصا يزين لك الشره بالجور ... . (169)
    حضرت فرمودند: خير، هر كس داراى شرايط شور و مشورت نيست مانند آدمهاى بخيل و ترسو، حريص . بنابراين هرگز فرد بخيل و خسيس و نظرتنگ را طرف مشورت خود قرار مده كه جلو بذل و بخشش تو را مى گيرد و تو را از فقر مى ترساند و نيز با آدمهاى ترسو و بزدل و حريصان هم مشورت نكن كه تو را به گناه اندازند.
    آرى هر كس داراى قدرت ارشاد و تدبير نيست . لذا امام صادق عليه السلام فرمود: شاور فى امورك مما يقتضى الدين من فيه خمس خصال : عقل و حلم و تجربه و نصح و تقواى . (170)
    در كارهايى كه دين اجازه مشورت مى دهد با كسى كه پنج خصلت داشته باشد، مشورت بنما، يعنى كسى كه داراى عقل ، حلم ، تجربه و پختگى در امور، روح خيرخواهى ، تقوا و خداترسى باشد.
    160 -
    ديگر چه شرايطى بايد داشته باشد؟
    فرمودند: (علم و دانش و اطلاع كافى در موضوع مورد مشورت داشته باشد زيرا مشورت با آدم هاى نادان و جاهل هر چند دلسوز باشند با خطر مواجه مى شود.
    مشاوره الجاهل المشفق خطر. (171)
    161 -
    آيا مشورت با زنان درست است ؟
    قال عليه السلام : اياك و مشاوره النساء الا من جربت بكمال عقل.(172)
    (
    بله با زنان نيز مشورت مى توان كرد البته چون معمولا در زنان احساسات آنان غالب است ) مشورت مكن مگر با زنانى كه از نظر عقل و خرد به كمال رسيده باشند؛ يعنى مشورت با زنان فهميده عالمه و با كمال اشكالى ندارد.


  6. #45
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    انتقاد
    162 - عرض كردم : مولاى من ، آيا ايراد گرفتن يا به اصطلاح انتقاد كردن از كسى يا چيزى درست است يا چون نوعى ريختن آبروى مومن است حرام مى باشد؟
    قال عليه السلام : من بصرك عيبك فقد نصحك . (173)
    كسى كه اشكالهاى كار تو و عيوب ترا تذكر دهد خير ترا خواسته است . (يعنى اشكال كار كسى را گفتن كه خودش و روش كارش را اصلاح نمايد بهترين خدمتى است كه به او شده است البته به شرطى كه اولا از روى خيرخواهى و محبت و دلسوزى باشد و ثانيا مخفيانه و به دور از آبروريزى و دور از انظار نامحرمان باشد.
    متاسفانه بعضى ها خيرخواهى را با انتقام گيرى و خراب كردن و خودنمايى نمودن و تضعيف طرف مقابل اشتباه كرده اند كه اين كار اصلا شايسته نيست .)
    163 -
    يعنى اگر كسى عيب ما، يا عيب كارمان را بگويد و هدفش اصلاح ما باشد او به ما خدمت كرده است ؟
    فرمودند: (البته كه خدمت كرده و بايد از او تشكر كنى و قدرش را بدانى كه او دوست واقعى توست .)
    ليكن آثر الناس عندك من اهدى اليك عيبك و اعانك على نفسك . (174)
    آن كسى كه اشكال هاى تو را به تو هديه مى كند و براى اصلاح خودت تو را يارى مى كند، بايد نزد تو از همه مقدم تر و عزيزتر باشد.
    بنابراين انتقاد به معنى نشان دادن عيوب شخصى يا عبوب كارش با رعايت حفظ حرمت و آبرو و از روى دلسوزى ، بهترين خدمت است و نبايد كسى بدش آيد و ناراحت گردد. بر خلاف انتقادهاى نيشدار و زننده كه به انتقام بيشتر شباهت دارد تا انتقاد و به گفته امام حسين عليه السلام من احبك نهاك و من ابغضك اغراك . (175)
    كسى كه دوست تو باشد تو را از كارهاى زشت و نادرست بازدارد ولى كسى كه دشمن است ؛ تو را به اشتباهى كه مرتكب مى شوى مغرور مى سازد و فريبت مى دهد.
    و بر همين مبنا پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده اند: المومن مراه لاخيه المومن . (176) مومن آينه برادر مومن خود است .
    164 -
    با اين اوصافى كه فرموديد دوستانى كه فقط تعريف و تمجيد و مدح و ثنا مى گويند و هرگز اشكال ها را نمى گويند دوست واقعى و دلسوز نيستند؛ اين طور نيست ؟
    (
    بله همينطور است . تملق و چاپلوسى و فقط ثناگفتن كار آدم هاى طماع و دورو است )
    انما يحبك من لا يتملقك و يثنى عليك من لا يسمعك . (177)
    آن كسى دوست تو مى باشد كه تملق تو را نگويد و اگر خواست از تو تعريف كند، نگذارد به گوشت برسد.
    165 -
    آيا مدح و ستايش اشخاص مورد قبول شما نيست ؟
    چرا، ولى نه تعريف و تمجيدهاى منافقانه كه از روى تملق و چاپلوسى و براى رسيدن به منافع خودش باشد.
    من مدحك فقد ذبحك . (178)
    كسى كه ثناى تو را (در حضورت ) بگويد سرت را بريده است (چون تو را به اشتباه مى اندازد.)
    من ساتر عيبك فهو عدوك . (179)
    هر كه عيب و ايراد تو را از تو پنهان دارد. (و نگذارد متوجه عيوب خود بشوى ) او دشمن تو مى باشد.
    در اينجا چون سخن از انتقاد پيش آمد بى مناسبت نيست كه توضيح بيشترى در مورد انتقاد بدهيم بخصوص كه هر كس به نام انتقاد به خود اجازه مى دهد هر اهانتى را بكند و قداست شكنى كرده و آبروى مردم را بريزد!
    آنچه بايد داشت موقعيت شخصى است كه از او انتقاد مى شود، از نظر اجتماعى ، قداست دينى ، دشمنان و مسائل برون مرزى ، اهميت وحدت و اهميت حفظ نظام اسلامى . مساله انتقادى كه شما از يك فرد معمولى مى كنى با انتقاد از پدر، مادر و استاد، بسيار متفاوت است . يعنى در مورد پدر و مادر و استاد حفظ احترام و قداست آنان نيز مورد توجه قرار مى گيرد و لحن انتقاد كاملا يك لحن متواضعانه و محترمانه خواهد بود.
    در مورد خدا و رسول صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليه السلام كه خالى از اشتباهند نيز انتقاد معنى ندارد البته سوال براى روشن شدن مطلبى و رفع ابهام مانعى ندارد و اين غير از انتقاد است . لكن از غير معصوم عليه السلام انتقاد نمودن به معناى صحيح آن حتى رهبر و ولى فقيه بسيار خوب و سازنده است ، اگر رعايت شرايط آن بشود از جمله :
    1 -
    رعايت اخلاق اسلامى
    2 -
    موضوع انتقاد مستدل و منطقى باشد نه آن كه مبتنى بر شايعه و اخبار غير قابل اعتماد باشد.
    3 -
    بمنظور اصلاح باشد نه عيب جويى و رسوايى و افشاگرى .
    4 -
    از روى دلسوزى و صميميت باشد و نه سبب برترى طلبى .
    5 -
    بدون هيچگونه توهين و جسارت ، بلكه مودبانه و با رعايت شئون دينى باشد.
    و بالاخره به سان هديه اى باشد كه دوست به محبوبترين دوست خود مى دهد.
    احب اخوانى الى من اهداى عيوبى الى (180)
    افزون بر موارد فوق بايد حفظ ادب و كمال احترام بشود زيرا حفظ آن قداست ، بر همه لازم و واجب است . چنانكه بايد اهميت موضوع و استفاده تبليغاتى ، كه دشمن از كار او ميكند نيز مدنظر قرار گيرد و لذا گاهى سكوت و عدم انتقاد و حفظ قداست و اسرار از اوجب واجبات است و گاهى ضرورت دارد محرمانه و به دور از هياهو باشد. تا ضمن اصلاح و انجام وظيفه ، خوراك تبليغاتى براى دشمنان اسلامى تهيه نكرده باشيم .
    و ضعف ها را براى دشمنان باز نكرده باشيم . حضرت امير عليه السلام براى حفظ نظام اسلام و وحدت امت ، سالها شمشير را غلاف كرد. صبر كشنده را بر جنگ و حق خواهى ترجيح داد. اين مسائل بايد براى كسى كه دلش براى اسلام و جمهورى اسلامى مى تپد مورد توجه قرار گيرد. و نه اين كه يك سخنرانى بكند و يا يك مطلبى را بنويسد و كشور را بهم بريزد و دشمنان را برقص وادارد. بسيار جاى تاسف است بعضى ها فقط به منافع شخصى خود مى انديشند و نه منافع اسلام و كشور.


  7. #46
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    ايمان
    166 - مولاى من ، چه كسى مغبون و زيان كرده است ؟
    قال عليه السلام المغبون من فسد دينه . (181)
    مغبون (واقعى ) كسى است كه دينش تباه و فاسد شده باشد. (زيرا كسى كه مالش فاسد شود، هر چند مغبون است ، ولى ضرر مالى قابل جبران است و جبران هم كه نشود به جايى بر نمى خورد ولى مغبون دين قابل جبران نخواهد بود.)
    167 -
    عرض كردم آيا ايمان فقط به گفتار است يا گفتار و كردار با هم ؟
    الايمان قول و عمل ام قول بلا عمل ؟
    فقال عليه السلام : الايمان تصديق بالجنان و قول باللسان و عمل بالاركان و هو عمل كله . (182)
    امام عليه السلام فرمودند: ايمان (عبارتست از) اعتقاد قلبى (به مبدا و معاد و انبياء) و گفتار با زبان (شهادتين ) و كردار و عمل با اعضاء و جوارح و تمام اين ها مراحل عمل است . (پس ايمان كردار است و نه گفتار تنها.)
    168 -
    عرض كردم : آيا كسانى كه خود را مومن مى دانند ولى در عمل سست هستند و يا در آرزوى ايمان هستند كه اى كاش ما هم مقدس بوديم آيا مومن هستند؟ و آيا با اين ادعا ايمان و قداست محقق مى شود؟
    فقال عليه السلام : الايمان و العمل اخوان توءمان و رفيقان لا يفترقان لا يقبل الله احدهما الا بصاحبه . (183)
    فرمودند: ايمان و عمل مانند دو برادر دو قلو و دو رفيق جدا ناشدنى اند كه خداوند هيچكدام را بدون ديگرى نمى پذيرد.
    و به قول امام صادق عليه السلام : ليس الايمان بالتحلى و لا بالتمنى ، ولكن الايمان ما خلص فى القلوب و صدقته الاعمال . (184)
    ايمان نه به جلوه هاى ظاهرى و رنگ عوض كردن است و نه به آرزو كردن بلكه ايمان چيزى است كه در دلها خالص گردد و دلها باور كند و كردار آدمى آنرا تصديق نمايد. (اعتقاد و عمل ).


  8. #47
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    هدف پيامبران
    169 - بفرمائيد: روح دعوت انبياء عليهم السلام در چه بود و هدف اصلى آنها را چه تشكيل مى داد؟
    فقال عليه السلام ان الله تعالى بعث محمدا صلى الله عليه و آله بالحق عباده من عباده عباده الى عبادته و من عهود عباده الى عهوده و من طاعه عباده الى طاعته و من ولايه عباده الى ولايته . (185)
    فرمودند: خداوند پيامبر خويش را مبعوث گردانيد كه حق را گسترش دهد تا در نتيجه آن :
    1 -
    بندگان خدا را از بندگى (و عبادت ) بندگان آزاد سازد و زير چتر بندگى و پرستش خدا درآورد.
    2 -
    آنها را از تقليد به عهد و پيمان شرك و مشركان آزاد سازد و به عهد و پيمان خدا فراخواند.
    3 -
    از فرمانبرى بندگان آزادشان سازد و به اطاعت از فرامين خدا دعوتشان كند.
    4 -
    آنها را از سلطه ولايت و حكومت ظالمانه بندگان بيرون آورد و به زير لواى حكومت و ولايت خدا ببرد.
    يعنى تمام مظاهر شرك را محو و نابود نمايد و درخت توحيد و ولايت الله را جايگزين سازد.


  9. #48
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مومن كيست ؟
    170 - عرض كردم : مولاى مومنين ، لطفا در يك جمله ، مومن را معرفى بفرمائيد؟
    فقال عليه السلام : قال لى رسول الله يا على : المومن من امنه المسلمون على اموالهم و دمائهم و المسلم من سلم المسلمون من يده و لسانه . (186)
    فرمودند: پيامبر صلى الله عليه و آله به من فرمودند: على جان ! مومن كسى است كه مسلمانان او را بر مال و خون خود امين بدانند (به مال و جان كسى تعدى نكند) و مسلمان كسى است كه ديگر مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند.


  10. #49
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    وحدت
    171 - درباره وحدت از مولا پرسيدم ؟
    فقال عليه السلام : ... و الزموا السواد الاعظم فان يدالله على الجماعه و اياكم و الفرقه فان الشاذ من الناس للشيطان ، كما ان الشاد من الغنم للذئب . (187)
    حضرت فرمود: به جمعيت انبوه ملحق شويد زيرا دست خداوند بر سر اجتماع است و از تفرقه پرهيز كنيد كه انسان جدا شده از اجتماع ، نصيب شيطان است همانطور كه گوسفند جدا شده از گله نصيب گرگ خواهد بود.
    و اسكن الامصار العظام ، فانها جماع المسلمين . در شهرهاى بزرگ ساكن شويد كه محل اجتماع مسلمين است . (188)


  11. #50
    کاربر کهنه کار گلنرگس آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    تهران بود . دي
    نوشته ها
    9,150
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    كارهاى زشت را كوچك نشماريد
    172 - عرض كردم : اماما، بعضى ها كارهاى زشت و گناهان را كوچك مى شمارند و به نظر خودشان كار زياد بدى انجام نداده اند و بعضى ديگر بر خلاف اينان ، داراى غرور هستند و كارهاى خوب خود را زياد مى پندارند و به رخ اين و آن مى كشند. آيا اين روحيه درستى است ؟
    حضرت فرمودند: (خير، كار زشت اندك آن هم زياد است و اثرات و تبعات آن قابل تحمل نيست ، چنانكه نياز انسان به قدرى زياد است كه هر چه كار خوب و اعمال صالحه داشته باشد نبايد فكر كند كه زياد است ، زيرا نياز او بيشتر است بنابراين ) لا تحقروا شيئا من الشر و ان صغر فى اعينكم و لا تستكثروا الخير و ان كثر فى اعينكم . (189)
    كوچك مشماريد هر يك از كارهاى بد را هر چند در چشم شما كوچك و حقير باشد و كار خير و نيك را نيز بسيار مشماريد هر چند به نظرتان بزرگ و زياد باشد.
    173 -
    يعنى مى فرمائيد گناه كوچك را هم ترك كنيم ؟
    قال عليه السلام اوصيك ان لايكونن لعمل الخير عندك غايه فى الكثره و لالعمل الاثم عندك غايه فى القله . (190)
    (
    بله - شما نبايد به كوچكى گناه نگاه كنى بلكه به بزرگى كسى كه معصيت او را كرده اى (خداوند متعال ) توجه داشته باشى و نيز به كار خير و زيادى آن نگاه نكن بلكه به نياز خود نگاه كن بنابراين ) تو را سفارش مى كنم هرگز براى كارهاى خوب ، انتها و پايانى قائل نباشى (و هر چه انجام دهى باز هم آنرا نسبت به نيازت اندك بدان ) و نيز براى كار بد و زشتى آن و لزوم ترك آن ، پايانى قائل نباشى هر چند بسيار اندك باشد و اصولا يكى از نشانه هاى انسان هاى مومن كوچك نشمردن كارهاى زشت و اندك دانستن خوبى هاست كه از زشتى پرهيز كند و از انجام كار خير دريغ نداشته باشد.)


صفحه 5 از 12 نخستنخست 123456789101112 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 5 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 5 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. زندگینامه حضرت فاطمه (س)
    توسط Seyedmahdi در انجمن فاطمة الزهراء (س)
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 22-12-2013, 17:49
  2. پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 25-10-2013, 19:51
  3. چهل حدیث « غدیر »
    توسط منتقمُ الزهراء در انجمن روزشمار ایام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 17-10-2013, 11:05
  4. رنج‏ هاى پيامبر (ص) در مسير تبليغ
    توسط golenarges در انجمن اهل بيت (عليهم السلام)
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 26-06-2013, 18:34
  5. آداب غذاخوردن(بسیار خواندنی)
    توسط شرمنده شهدا در انجمن سلامت و بهداشت
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 05-04-2013, 00:12

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه