سلام پیامبر گرامی به امام باقر علیه السلام
پیغمبر به جابر گفتای جابر، تو آنقدر عمرت طولانی میشود که بعد از من علی ابن ابیطالب را درک میکنی، امام حسن را درک میکنی، امام حسین را درک میکنی، امام سجاد را درک میکنی، امام باقر را هم درک میکنی، سلام منِ پیغمبر را به امام باقر کوچولو برسان. و خیلی جابر احترام میکرد. یک نفر گفت بابا تو میدانی چند سالت است؟ یک پیرمرد از اصحاب پیغمبری، آخر اصحاب پیغمبر یکی یکی میمردند، دیگر هر کدام سنشان طولانی بود، خیلی ارزشی میشدند که میگفتند این پیغمبر را درک کرده. تو پیرمرد حدود صد ساله، آنوقت دستِ یک بچه دو ساله را میبوسی؟ گفت خدا یک چیزهایی به او داده، آن چیزها را به من نداده. پیرمردها مغرور نشوند به پیریشان.
بچهها قدرِ پیرها را داشته باشند، پیرها هم فکر نکنند حالا که پیر هستند همه چیز بلد هستند. نه، خیلی وقتها یک بچه دو ساله مثل امام باقر علیه السلام مقامی دارد که جابر صد ساله حامل سلام پیغمبر است و آن صد ساله باید دست این دو ساله را ببوسد.