گاه استغفار شد ، در های رحمت باز شد وعده ی حق جلوه گر ، لطف خدا آغاز شد آمد از عرش یک ندا بر خاتم پیغمبران رفعت ماه خدا آنگه بر او احراز شد بیش بیند بنده از سوی جنان حبل المتین چنگ زد با رغبت و آماده ی پرواز شد شهد شیرین " رجب " برد از سر هر بنده هوش شد برون از خویش و با خیل ملک دمساز شد طلعت ماه خدا چون وعده ی عیدش بداد مرغ دل وقت سحر پر نغمه و آواز شد اندر آن بزم خوش مستی شد از دنیا برون نیمه شب محو ادا و عشوه ی طناز شد از شکوه رغبت عاشق در آن ، " خادم " چو دید محو این قدر عجیب و رفعت اعجاز شد