نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: گزيده‌اي از شرح آيت‌الله جوادي‌آملي بر دعاي عرفه: آن كس كه تو را نمي‌بيند كور است

  1. #1
    مدیر بازنشسته s.ali آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    محل سکونت
    قم
    نوشته ها
    994
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض گزيده‌اي از شرح آيت‌الله جوادي‌آملي بر دعاي عرفه: آن كس كه تو را نمي‌بيند كور است

    دعاي عرفه‌ سراسر عرفان، عشق، شعف و اظهار تذلل در پيشگاه خداوند است‌. بسياري از فرازهاي دعاي عرفه‌ي‌ امام حسين (عليه‌السلام) مربوط به آيات محكم يا سنن قائم است. آن حضرت، در بخش‌هاي توحيدي، آن چنان خود را معرفي مي‌كند كه معلوم مي‌گردد از قَرَن تا قَدَم او را اعتقاد توحيدي پركرده است. آن‌جا كه ايشان چشم، بيني، گوش، عصب، پيه و گوشت خود را تشريح مي‌كنند، همه را نشانه‌ي‌ توحيد خدا دانسته، سراسر وجودش را موحّدي مي‌دانند كه آثار توحيدي خداي سبحان در جان او ظهور كرده است.

    گزیده ای از نوشتار آیت الله جوادی آملی در شرح دعای عرفه حضرت سید الشهدا(ع):




    دعای عرفه و حکومت اسلامی

    دعاي عرفه‌‌ امام حسين (عليه السلام) گرچه نيايش و راز و نياز به درگاه بي‌نياز است اما راز و رمز مبارزه و قيام عليه نظام سلطه‌گري در آغاز آن مورد توجه و عنايت ويژه قرار گرفته است. چون امام حسين (عليه‌السلام) وقتي كه در اين دعا بهترين نعمت‌هايي را كه خدا به او داده، مي شمارد و در‌برابر آن نعمت‌ها خدا را مي‌ستايد، عرض مي‌كند: پروردگارا تو كه نظام آسمان‌ها را آفريده‌اي، تو كه جبابره را در هم مي‌كوبي، تو كه...، نسبت به من لطف و احساني بسيار بزرگ و با‌ارزش روا داشته‌اي و آن لطف و احسان اين بود كه آن قدر در آفريدنم صبر كردي تا دوران سياه جاهليّت سپري شد و دوران كفر رخت‌بربست، نظام اسلامي مستقرّ شد. آنگاه مرا در نظام و دولت اسلامي به دنيا آوردي: "لم تخرجنى ـ‌لرأفتك بى و لطفك لى و إحسانك إلىّ‌ـ فى دولة أئمة الكفر الّذين نقضوا عهْدك وكذّبوا رُسُلك لكنّك أخرجتنى ـ رأفةً منك وتحنّناً علىّ‌ـ للّذى سبق لى من الهدي الذى له يسّرتنى وفيه أنشأتنى"

    در اين فقره، امام حسين (عليه‌السلام) خدا را مي‌ستايد كه او را در زمان جاهليت به دنيا نياورده است. اين، نشان بلند‌نظري آن حضرت است. چون ممكن است كسي تبهكارانه به‌سر برد و براي توجيه تباهي خود بگويد: ما در زمان جاهليت زندگي مي‌كرديم و احكام الهي را نمي‌دانستيم و هر انسان جاهلي معذور است امّا روح بلند انسان كامل به اين معذور ‌بودن قناعت نمي‌كند بلكه مي‌كوشد تا به احكام الهي عالم شود و بدون عذر باشد نه معذور. حضرت‌ابا‌عبدالله (عليه‌السلام) به درگاه خداوند متعال عرضه مي دارد: خدايا تو را شكر مي‌كنم كه مرا در دولت زمامداران كفر به دنيا نياوردي. چون اگر قبل از اسلام به دنيا مي‌آمدم از نعمت اسلام و معارف عميق آن محروم مي‌شدم، امّا تو بر من منّت نهادي و پس از سپري شدن دولت كفر و استقرار دولت اسلام مرا به دنيا آوردي.

    اين سخن، تشويق به تشكيل حكومت اسلامي و تلاش براي استقرار نظام الهي است. چون اگر كسي بخواهد شكر نعمت به دنيا نيامدن در دولت كفر را به‌جا آورد، بايد براي براندازي دولت كفر و حاكميت شرك و تشكيل حكومت اسلامي و حفظ آن تلاش كند. براي اين كه با وجود حكومت كفر، رسيدن به معارف الهي و اخلاق انساني هر چند كه متعذّر و ممتنع نيست ليكن دشوار خواهد بود و توفيق زمزمه و مناجات با خدا در لواي حكومت اسلامي و حاكميت دين آسان‌تر است. سالار شهيدان نيز براي همين منظور قيام كرد تا در پرتو نظام اسلامي، آيندگان نيز همانند خود آن حضرت، مشمول الطاف و بركات دولت حق گردند و در پناه دولت اسلام و حاكميت قرآن احيا شوند. از اين‌رو فرمود: من عليه حاكميت ستم قيام كردم تا كفر را براندازم و اصلاح در امّت جدّم محمّد ‌(صلي الله عليه و آله و سلم) ايجاد كنم: "إنّما خرجت لطلب الإصلاح فى أمّة جدّى‌(صلي الله عليه و آله و سلم)" آن روح بزرگوار حماسي اين هدف را پي‌گرفت تا سرانجام به مقصود خويش نايل آمد.

    اگر محقق و تحليلگر منصف، اين جملات دعاي عرفه را در كنار ساير سخنان حماسي آن حضرت كه در مسير تاريخي كربلا بيان كرده قرار دهد، حتي اگر صاحب سخن را نشناسد، تصديق خواهد كرد كه چنين كسي در‌برابر هيچ قدرتي تمكين نمي‌كند و ذره‌اي ترس از غير‌خدا در حريم قدس او راه ندارد. لذا با آن كه همه‌ي‌ خير‌خواهان و خير‌انديشان ظاهربين و سطحي‌نگر و احياناً راحت طلب به ايشان مي‌گفتند: فعلاً‌ عراق آشوب است، حجاز در آستانه‌ي‌ خطر است، رفتن به عراق مانند ماندن در حجاز مصلحت نيست، شما جاي امني را انتخاب كنيد و ‌به‌آنجا برويد، مي‌فرمود: اگر در تمام روي زمين جاي امني براي من نباشد من با يزيد بيعت نمي‌كنم: "لوْ لم يكن فى الدّنيا ملجأٌ ولا‌مأوي لَما بايعتُ يزيد بن معاوية" صاحب اين سخنان كه اصلا‌ً روح انعطاف‌پذيري در‌برابر باطل در او وجود ندارد، صاحب همان روحيه‌ي‌ نرم و انعطاف‌پذير و صاحب همان زمزمه‌هاي دل‌انگيز است كه مي‌گويد: خدايا خوبي‌هاي من بد است چه رسد به بدي‌هاي من، خدايا من چيزي ندارم آن مقداري كه دارم چون محدود است نقصي است كه شايسته‌ي‌ تو نيست: "إلهى من كانت محاسنه مساوى فكيف لا تكون مساويه مساوى؟"

    مراتب عرفان در كلمات امام حسين (عليه السلام)

    آن حضرت در اوايل دعاي عرفه، از خداوند، مقام احسان را طلب مي‌كند و عرضه مي‌دارد: "أللّهم اجعلنى أخشاك كأنّى أراك"؛ اما مقداري كه پيش‌تر مي‌رود و اوج بيشتري مي‌گيرد، محتواي بلند "إلهى تردّدى فى الآثار يوجب بُعد المزار فاجْمعنى عليك بخدمةٍ توصلنى إليك كيف يستدلّ عليك بما هو فى وجوده مفتقر إليك؟ أيكون لغيرك من الظهور ما ليس لك حتّي يكون هو المظهر لك؟ متي غبت حتّي تحْتاج إلي دليلٍ يدلّ عليك؟ ومتي بعدت حتّي تكون الآثار هى الّتى توصل إليك؟ عميتْ عينٌ لا تراك عليها رقيباًً وخَسِرتْ صفقة عبدٍ لمْ تجعل له من حبّك نصيباً" را بر زبان جاري مي‌كند. اينجا ديگر بحث از گويا (كانّ) تو را مي بينم، نيست. بلكه "أنّ" است كه مقام "كأنّ" نشسته است يعني مطلوب آن حضرت واقعاً و حقيقتاً ديدن است نه "كأنّ و گويا" ديدن.

    لذا به خداوند عرض مي‌كند: آن كس كه تو را نمي‌بيند كور است. جمله‌ي ‌"عميت عين لا تراك عليها رقيباً" نفرين نيست تا كسي در ترجمه‌ي‌ آن بگويد: چشمي كه تو را نمي بيند كور گردد، بلكه جمله‌ي‌ اِخباري است و لذا در ترجمه‌ي‌ آن بايد گفت: ديده‌اي كه تو را نمي بيند هم‌اكنون كور است.

    "وَأنا أشهد يا إله‌ي بحقيقة إيمان‌ي وعقد عزمات يقيني وخالص صريح توحيد‌ي وباطن مكنون ضمير‌ي وعلائق مجار‌ي نور بصر‌ي وأسارير صفحة جبيني وخُرق مسارب نفسي و خذاريف مارن عرنيني ومسارب سماخ سمعي وما ضُمّت وَأطبقت عليه شفتا‌ي وحركاتِ لفظ لسان‌ي ومَغْرز حنك فمي وفكّي ومنابت أضراسي ومساغ مطعمي ومشربي وحمالة اُمّ رأسي وبلوع فارغ حبائل عنقي وما اشتمل عليه تامور صدر‌ي و حمائل حبل وتيني ونياط حجاب قلبي وافلاذ حواشي كبد‌ي وما حوته شراسيفُ أضلاعي وحقاق مفاصلي وقبض عواملي وأطراف أناملي ولحمي ودمي وشعر‌ي وبشر‌ي وعصبي وقصبي وعظامي ومخّي وعروقي وجميع جوارحي وما انتسج علي ذلك أيام رضاعي وَما أقلّت الأرضُ مني ونومي ويقظتي وسكوني وحركات ركوعي وسجود‌ي أن لو حاولت واجتهدت مدي الأعصار والأحقاب لو عُمّرتها أن أُؤدّ‌ي شكر واحدة من أنعمك ما استطعت ذلك إلّا بمنّك الموجَب علي به شكرك أبدأ جديداً..."

    سالار شهيدان حسين بن علي (عليه السلام) روحي و ارواح العالمين له الفداءِ، در فرازهاي دعاي عرفه آنجا كه جريان توحيد و عجز از شكر نعمتهاي خداوند را طرح مي‌نمايد، اقرار به آن را از جان و جسم خود به يكسان نقل كرده و مي‌فرمايد: يعني پروردگارا من و حقيقت ايمانم و تصميم‌گيري‌هاي قلبم كه از مقام يقين من است و توحيد خالص نابم و سرّ ضميرم و آن رشته‌هاي پيوند كه در نور چشم من است و خطوطي كه در نقشهاي صفحه پيشاني من است و شكاف راههاي تنفّسم و نرمه‌هاي تيغه‌ي‌ بيني‌ام و روزنه‌هاي وصول امواج صوتي به پرده‌ي‌ گوشم و آنچه را كه دو‌لبم هنگام بر هم نهادن مي‌پوشاند و حركاتي كه زبانم به هنگام تكلم به آنها نيازمند است و گردشگاه آرواره دهان و فكهاي بالا و پايينم و مكان روييدن دندانهايم، عصب‌چشايي كه مايه‌ي‌ گوارايي خوردن و نوشيدنم است و آن استخوان كه مغز من بر آن استوار است و وسعتگاهي كه مكان رشته‌هاي اعصاب گردن من است و آنچه كه فضاي سينه‌ي‌ من آن را پوشش داده است و آنچه كه رشته‌ي‌ رگ و تينم را حمل مي‌نمايد و آنجا كه پرده‌ي‌ قلبم و قطعات اطراف جگرم بدان مرتبط است و آنچه درون دنده‌هاي استخواني و غضروف پهلو و سربندهاي مفاصل من و بست و بند ابزار كاري من و اطراف سرانگشتان من و گوشت من و خون من و موي من و تنم و پِي و نِي و استخوانهايم، مغز و رگهايم و تمام اعضايم و آنچه كه در دوران شيرخوارگيم بر من بافته شده است و آنچه از من كه زمين آن را بر پشت دارد و خواب و بيداري من و آرامش و حركت‌هاي ركوع و سجود من، همه گواهي مي‌دهند كه اگر عمري به مدّت عصرها و قرنها داشته باشم و در تمامي آن عمر كوشش و تلاش كنم تا شكر يك نعمت از نعمتهاي تو را سپاس گويم، هرگزنمي‌توانم آن شكر را بجا آورم، مگر آن كه همواره همراه آن شكر به خاطر منّتي كه بر من نهاده‌اي شكري جديد بر من واجب شود...

    همچنان كه ملاحظه مي‌شود در اين فراز از دعا نه تنها حقيقت ايمان و توحيد‌خالص و باطن دل امام كه مربوط به روح اوست، حمد و سپاس خداوند را بجا‌مي‌آورد بلكه تمام اعضا و اندام او نيز با حمد خود روح امام را همراهي مي‌كنند.

    البته تنها بدن امام نيست كه در اثر ارتباط با روح الهي چهره‌ي‌ ربّاني پيدا مي‌كند، طبيعت همجوار نيز از اين پيوند بهره مي‌برد، لذاست كه هم بدن امام بعد از مردن مي‌تواند باقي بماند و نپوسد و هم قبر او منشأ بركت مي‌گردد و هم مدينه و شهر او مقدس و مبارك مي‌شود. به همين دليل است كه برخي از بزرگان چون با اصحاب يا تابعين رسول الله ‌(صلي الله عليه و آله و سلم) مصافحه مي‌كردند، با آن دستي مصافحه مي‌نمودند كه آن صحابي يا تابعي بي‌واسطه و يا باواسطه با آن دست با رسول‌الله ‌(صلي الله عليه و آله و سلم) مصافحه كرده بود و بلكه تلاش مي‌كردند اين سلسله را تا نسل‌هاي بعد نيز ادامه دهند، باين صورت كه اگر كسي در اين ميان با دست چپ خود مصافحه كرده بود ديگران با همان دست او مصافحه مي‌كردند تا سرانجام با دست پيامبر ‌(صلي الله عليه و آله و سلم) ارتباط برقرار كرده باشند.

    "الهي... أنت الغنىّ بذاتك أن يصل إليك النفع منك فكيف لاتكون غنيّاً عنّى"

    كلمه‌ي‌ "ربّ العالمين" در ذيل دومين آيه از سوره‌ي‌ حمد بيانگر علّت اختصاص حمد به خداي سبحان است؛ همچنين "ربّ السموات و ربّ الأرض ربّ العالمين" در آيه‌ي‌ سوره‌ي‌ جاثيه؛ با اين تفاوت كه در آيه‌ي‌ سوره جاثيه تعليل ذيل آيه تكرار شده است؛ يك بار به صورت مشروح "ربّ السموات و ربّ الأرض" و بار ديگر به صورت خلاصه "ربّ العالمين"؛ زيرا از اين كه "ربّ الأرض" با واو عطف شده و در عين حال واو عاطفه در "ربّ العالمين" تكرار نشده است، استفاده مي‌شود كه مراد از "سماوات و أرض" همان "عالمين"، يعني مجموع ما سوي الله است؛ زيرا خدا از هر چيزي بي‌نياز و محمود بالذات است و محمود بالذات نه نيازمند شكر حامد است و نه كفر كافر به او آسيبي مي‌رساند و لازم است به اين نكته عنايت كامل شود كه چون خداوند هستي محض و غني صرف است از هر چيزي، حتي از خودش بي‌نياز است؛ زيرا اگر محتاج به خود باشد و با كوشش خود، نياز خود را برطرف كند، غنيّ بالذات نخواهد بود. از اين رو حضرت سيّدالشهداء (عليه‌السلام) در دعاي عرفه به خدا عرض مي‌كند: "الهي... أنت الغنىّ بذاتك أن يصل إليك النفع منك فكيف لاتكون غنيّاً عنّى"

    "واجعلنى أخشاك كأنّى أراك"

    خدا را در هر لحظه‌اي حاضر و ناظر دانستن، آرزوي سالكان صادق الي الله است. لذا در دعاهايشان مي گويند: خدايا به ما توفيق عنايت كن تا طوري عبادتت كنيم كه گويا تو را مي بينيم. اين مقام كه اصطلاحاً آن را مقام "احسان"مي گويند،‌بالاتر از مقام "ايمان" است. البته خود مقام احسان نيز وسط راه است و‌ بالاتر از آن مقام "ايقان" است. بنابراين، مقام احسان عبارت از اين است كه انسان، طوري خدا را عبادت كند كه گويا او را مي بيند.

    از رسول خدا ‌(صلي الله عليه و آله و سلم) رسيده است: "اُعبد الله كأنّك تراه فإن لم تكن تراه فإنّه يراك" خدا را طوري عبادت كن كه گويا او را مي بيني و اگر تو او را نمي بيني، او تو را مي بيند. ‌اين‌"كأنّ" و "گويا" براي كسي است كه هنوز در بين راه است. وقتي‌انسان به اوج مقام شهود رسيد، حرف تشبيه مي افتد و سخن از حرف تحقيق‌ "إنّ" و "أنّ" به ميان مي‌آيد. اين، همان مقام اميرالمؤمنين(سلام‌الله‌ع يه) است كه فرمود: "ما كنت أعبد ربّاً لم أره"؛ من آن نيستم كه خداي ناديده را عبادت‌كنم. سالار شهيدان حضرت حسين‌بن علي (عليهما‌السلام) نيز در فرازي از دعاي عرفه، همين مقام را از حضرت احديّت (جلّ وعلا) مي طلبد و عرض مي كند: "واجعلنى أخشاك كأنّى أراك"؛ خدايا مرا طوري تربيت كن و به من آن توفيق را بده كه از غير تو نترسم و از تو نيز در حد احسان بترسم.

    "إلهي أنا الفقير في غناي فكيف لا أكون فقيراً في فقري... ومن كانت حقائقه دعاوي فكيف لا تكون دعاويه دعاوي"

    پروردگارا! در آنچه كه دارم فقير و وابسته به تو هستم، پس چگونه در آنچه ندارم بي‌نياز و مستقل باشم و بنده در حقايقش جز ادعا چيزي ندارد، پس چگونه آنچه را كه مدعي آن است بيش از ادعايي باطل نباشد.

    آن کس که تو را نیافت چه یافته؟

    "ماذا وجد من فقدك وما الذى فقد منْ وَجَدَك لقد خاب من رضى دونك بدلا ً".

    امام حسين (عليه‌السلام) در دعاي عرفه مي‌فرمايد: آن كس كه تو را نيافت چه چيز يافته و آن كس كه تو را يافت چه چيز را نيافته؟ البته خسارت ديد هر كس كه به جاي تو به ديگري تن داد و ديگري را برگزيد.

    انسان گاهي از گذشته غمگين و نسبت به آينده هراسناك است. به ياد آنچه از دست داده تأسف مي‌خورد و در اين خيال كه در آينده ممكن است چيزي را به دست نياورد، هراسناك است.

    اگر كسي از گذشته و آينده نجات پيدا كرد از زمان فراتر آمده و روي گذشته و آينده پا نهادهاست. اگر بخاطر چيزي كه قبلا ً از دست داده، اندوهگين نباشد و براي آنچه را كه بعداً به دست مي‌آورد، خوشحال نباشد؛ به تعبير علي (عليه‌السلام): او تمام زهد را دارا شده است.

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    حق آب و گل داره کاظم سبزواری آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    1,040
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: گزيده‌اي از شرح آيت‌الله جوادي‌آملي بر دعاي عرفه: آن كس كه تو را نمي‌بيند كور است

    سلام
    خیلی ممنون از مطلب مفیدتون واقعا دعای بسیار پر محتوایی است اگر یه مداح اهل دل باشه و بخونه مستمعین رو میتونه حالشون رو 100 درجه عوض کنه
    من وقتی جوادی آملی رو میبینم تا شب تو پست خودم نمیگنجم

    یا علی بریم دیر شد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه