سوره آل عمران آیه 31
هر كه محب خدا باشد، خدا نیز دوستدار وی است. شرط و نشانه محبت به خدا تبعیّت از رسول اوست: ﴿قُل اِن كُنتُم تُحِبّونَ اللهَ فَاتَّبِعونی یُحبِبكُمُ الله﴾. این عالیترین مرتبه تعهّد میان حق و خلق است.
حب در حقیقت تنها وسیلهاى است براى اینكه میان هر طالبى با مطلوبش رابطه برقرار كند و هر مریدى را به مرادش برساند، و حب اگر مرید را به مراد و طالب را به مطلوب و محب را به محبوب مىرساند، براى این است كه نقص محب را به وسیله محبوب برطرف سازد تا آنچه را ندارد دارا شود، و كمبودش تمام و كامل گردد.
پس براى محب هیچ بشارتى بزرگتر از این نیست كه به او بفهمانند محبوبش دوستش دارد، اینجا است كه دو حب با هم تلاقى مىكنند.
پس انسان اگر غذا را دوست دارد و به سوى آن كشیده مىشود و در صدد تهیه كردنش بر مىآید، براى این است كه به وسیله آن نقصى را كه (همان گرسنگى باشد) در خود احساس مىكند برطرف نماید، و یا اگر عمل زناشویى را دوست مىدارد و در صدد رسیدن به آن بر مىآید براى این است كه نقصى را كه در خود سراغ دارد (كه همان شهوت است) از خود برطرف نماید.
و همچنین دلش براى دیدن دوستش پر مىزند و این علاقه باعث مىشود كه بپا خیزد و در صدد دیدار با او برآید. و به وسیله انس با او، تنگى حوصله خود را جبران كند. و به همین منوال اگر عبد مولاى خود را دوست مىدارد و یا خادم به مخدوم خود علاقه مىورزد براى این است كه خود را اسیر و گرفتار حق او مىداند، عبد، خود را اسیر حقوق مولا، و خادم، خود را رهین احسان مخدوم مىداند و مىخواهد سنگینى این حق را از دوش خود بیفكند.
و اگر شما خوانندگان عزیز سایر موارد علاقه و محبت را یك یك در نظر بگیرید و یا داستانهاى عشاق تاریخ را بخوانید بدون شك مىبینید كه با همه اختلافى كه در آنان هست، در این مطلب شریكاند، كه مىخواهند با وصل به محبوب، خلاى را از خود پر كنند.
پس بنده مخلص كه اخلاص خود را با محبت به خدا اظهار مىدارد، هیچ هدفى جز این ندارد كه خدا هم او را دوست بدارد، همانطور كه او خدا را دوست مىدارد و خدا براى او باشد همانطور كه او براى خدا است، این است حقیقت امر.
چیزى كه هست خداى سبحان در كلام مجیدش هر حبى را حب نمىشمارد چون حب (كه حقیقتش علقه و رابطهاى است میان دو چیز)، وقتى حب واقعى است كه با ناموس حب حاكم در عالم وجود، هماهنگ باشد، چون دوست داشتن هر چیز مستلزم دوست داشتن همه متعلقات آنست و باعث مىشود كه انسان در برابر هر چیزى كه در جانب محبوب است تسلیم باشد.
در مورد دوستى خدا هم همین طور است. خداى سبحان كه خداى واحد است و هر موجودى در تمامى شؤون وجودیش به او متكى است، و همه تلاشش در یافتن وسیلهاى به سوى او است، خدایى كه تمامى خرد و كلان عالم به سوى او باز مىگردد، باید دوستى و اخلاص با او توأم با قبول دین او باشد كه همان دین توحید و طریقه اسلام است.