جهانسیاست

اشغال فلسطین چگونه به وضعیت فعلی رسید؟

اشغال فلسطین چگونه به وضعیت فعلی رسید؟

فلسطین چگونه به وضعیت فعلی رسید؟ اقدامات صهیونیست‌ها برای اشغال فلسطین

اشغال فلسطین

گام اول : نطفه ی شوم !

یهودی ها هیچ وقت کشوری نداشتند و معمولا آواره بودند ! یک حقوقدان اتریشی به نام تئودور هرتزل این وضعیت را برنمی تابد .

وی در سال 1894 در کتاب کشور یهود نوشت : باید برای یهودی ها دولتی مستقل تشکیل دهیم . او 29 تا 31 آگوست سال بعد 300 بزرگ یهودی را در سوئیس جمع کرد تا مذاکره کنند که چطور برای یهودی ها کشوری مستقل تشکیل دهند .

کشورهای مختلفی را هم مطرح کردند که سرانجام فلسطین انتخاب شد! در فلسطین یهودی ها اماکن مقدسی دارند که توجیح خوبی برای افکار عمومی بود .

هرتزل برای شاه عثمانی عبدالحمید دوم هدایای بسیاری برد و از او خواست اجازه دهد یهودیان اروپا به فلسطین بیایند . شاه قبول نکرد اما هرتزل با کمک یهودی های ثروتمند اروپا و آمریکا شرکتی تاسیس کرد تا به یهودی ها پول بدهند تا در فلسطین ساکن شوند .

گام دوم : شریک دزد

 

مطالب تاریخی و مهمی گفته شد،  حتما_ببینید:

اشعال فلسطین:

هرتزل در یکی از جلسه های صهیونیستها با صراحت اظهار داشت که نمی داند منظور از فرهنگ یهود چیست. یعقوب شیف، رهبر وقت کمیته یهودیان امریکا نیز چند سال پس از تشکیل سازمان صهیونیسم، در مورد وضعیت اعتقادی پیشگامان این جنبش گفت: «اگر بگویم پنجاه تا هشتاد درصد کسانی که به عنوان ملّیون یهود معروفند، بی دین و منکر خدا هستند و اکثر زعمای نهضت ملی یهود(صهیونیسم) علاقه و توجهی به مذهب ندارند، گویا اشتباه نکرده باشم».

الف) صهیونیسم سیاسی

صهیونیسم سیاسی را تئودور هرتزل با تدوین کتاب دولت یهود بنیان نهاد. صهیونیسم سیاسی خواهان تشکیل دولت ملی برای یهودیان است که پس از اولین کنگره صهیونیست جهانی، در شهر بال سوئیس بصورت علمی طرح و پیگیری شد. از دیدگاه صهیونیسم سیاسی، یهودیان قبل از هر چیز، یک قوم هستند تا یک مذهب و آیین اعتقادی. «در سال 1894م. آلفرد دریفوس،‌ یکی از افسران یهودی توپخانه فرانسه، به جاسوسی و فروش اسرار نظامی به آلمان متهم شد و چون دادگاه نظامی، حکم محکومیت وی[را] صادر [کرد]، افکار عمومی جامعه فرانسه به شدت هیجان آمد و ملت فرانسه برضد یهود، موضع گرفت».(5)

تئودور هرتزل که به شدت تحت تاثیر ماجرای دریفوس قرار گرفته بود، اصول زیر را از آن ماجرا ترسیم کرد:
1. یهودیان در سراسر دنیا، در هر کشوری که باشند، یک قوم را تشکیل می دهند.
2. یهودیان همیشه و همه جا، آزار و ستم دیده اند.
3. یهودیان در ملتهایی که بین آنها زندگی می کنند، ادغام و جذب نمی شوند و در آنها تحلیل نمی روند.

هرتزل با توجه به اصول یادشده، راه حلهایی را برای پایان دادن به این تضاد سفارش کرد که به نظر خود او دایمی و قطعی بودند. این راه حلها را بطور خلاصه می توان چنین برشمرد:

1. نفی ادغام و تحلیل رفتن یهودیان در ملتهای دیگر؛
2. بسنده نکردن به ایجاد کانون روحانی و مرکز گسترش ایمان و فرهنگ یهودی و تلاش برای تشکیل دولت یهودی که تمام یهودیان جهان در آن مجتمع شوند؛
3. استقرار دولت یهودی در محل خالی و بی مدعی.(6) مفهوم خالی و بی مدعی که ویژگی حاکم بر تفکر استعماری آن زمان بود، به این معنا است که نباید به مردم بومی اهمیت داد وآنها را به حساب آورد.

در سال 1945م. فعالیت دو جناح یهودی بیش از دیگران نمود داشت. نخست، جناح صهیونیست حاکم بود که دیدگاهی سکولار داشت و نمی خواست دولت اسرائیل قوانین دینی یهود را به زور اجرا کند. در کنار آن، جناح ارتدوکس بود که در سیاست دخالت نمی کرد. پس از تشکیل اسرائیل، جناح ارتدوکس کم کم نیرومندتر شد و توانست در ساختار سیاسی نفوذ کند و به حکومت دست یابد. همین امر سبب شد مقدسین یهودی که برای دو هزار سال، خود را از دولت دور نگه داشته بودند، در نیم قرن اخیر، به حکومت روی آورند و مشکل اساسی امروز اسرائیل نیز حاکم شدن جناح ارتدوکسی است.

ب) صهیونیسم فرهنگی

اشرگینزبرگ، نظریه پرداز صهیونیسم فرهنگی بود که تاکید داشت، نیازی نیست همه یهودیان در فلسطین جمع شوند و فقط تعدادی از نخبگان یهودی که با فرهنگ یهود هم کاملا آشنایند، باید در سرزمین فلسطین سکونت گزینند و آنجا را به کانون معنوی برای یهودیان دنیا بدل سازند. صهیونیستهای فرهنگی نمی خواستند برای تحقق این خواسته از دولتهای اروپایی و غیریهودیان کمک بگیرند، چون به آنان اطمینان نداشتند.(8)

با توجه به ورودی و خروجی جنبش صهیونیسم می توان گفت صهیونیسم، طرح شبکه ای است که گروههای مختلف به تناسب کارویژه‌های خود، اهداف از پیش تعیین شده را عملیاتی می کنند. بخشهای مختلف صهیونیسم با یکدیگر در تضاد نیستند، بلکه از همدیگر حمایت می کنند و مکمل هم به حساب می آیند. هرگونه جداانگاری میان آموزه های اعتقادی و برنامه‌های سیاسی جنبش صهیونیسم غفلت از این مسئله است که چرا قدرتهای بزرگ، صهیونیسم را به عنوان مهره مطلوب خود انتخاب کرده است.
وجود روایتهای به ظاهر متعارض در این زمینه، به ماهیت جنبش صهیونیسم و اینکه آن را طرح واره ای سیاسی بدانیم، هیچ گونه خدشه ای وارد نمی کند. هرتزل، بنیانگذار و نظریه پرداز اصلی جنبش صهیونیسم برخلاف صهیونیستهای مذهبی، نسبت به خدا شکاک بود و حتی با یهودیانی که یهودیت را به مثابه مذهب تعریف می کردند، مبارزه می کرد.

هرتزل به یهودیت ایمان نداشت و هیچ یک از شعایر مذهبی یهود را بجا نمی آورد، ولی بعدها به این باور ایمان آورد که یهودیان، ملتی ارگانیک، ولی مطرود هستند. به همین دلیل، نقش ارتباطی را بین صهیونیسم غیریهودی و صهیونیسم یهودی برعهده گرفت. به این ترتیب، وی کوشید حل مسئله یهود را با منافع استعماری کشورهای اروپایی پیوند زند و برای ایجاد کشور یهودی زمینه سازی کند. افزون بر هرتزل، ولادیمیر ژابوتینسکی، رهبر صهیونیستهای تجدید نظر طلب، دیوید بین گوریون، پایه گذار دولت اسرائیل و شماردیگری از رهبران صهیونیسم، سکولار بودند.(9)

بعضی دیگر از لینک های مفید سایت:

4 حدیث کاربردی در زندگی !

این صدای گامهای آغازین رسالت است

آخرین جمله پیامبر اکرم (ص) در دنیا چه بود؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
کانال سپاه