یک عالمه فاصله بین خودم و خدا حس میکنم!

یک عالمه فاصله بین خودم و خدا حس میکنم!
من خدا رو دوست دارم، ولی یک عالمه فاصله بین خودم و خدا حس میکنم!
جیگر میخواد یک نفر به یک بزرگی بره بگه دوستت دارم ؛ چه برسه به اینکه خدا باشه !
بینهایت باشه که همه ی انبیا ائمه فرشتگان اولیا ذلیلش هستن . عاشقش هستن.
اینقدر نزدیک می کنه تو رو به خودش میگه : راحت باش ؛ با من حرف بزن.
دلم میخواد دوستم داشته باشه،
بهم فکر کنه،
براش ویژه باشم،
اما هیچ وقت نتونستم ….
کسی که الله بهش بگه دوستت دارم این گدای عاطفه ی زنش و شوهرش و پدر مادرش و خواهر برادرش و این فسقلی ها می شه؟
قیامت برپا بشه با اون عظمت خدا به یکی بگه دوستت دارم تو مال خود منی !
استاد شجاعی
ما شبیه یک زغال خاموش و سردیم، که قرار است آرام آرام، شعلههای عشق را در درون خویش، روشن کنیم.
تا بالاخره روزی از این عشق آتش بگیریم و ماجرای عاشقیمان با خدا آغاز شود.
از خدا شنیدن و از خدا گفتن، شبیه بادبزنی است که دائماً بر زغال وجود ما میدمد، تا کمکم در کنار خدایی عاشق، روح سرد و یخزدۀ ما هم شعله بگیرد و توانِ همآغوشی و رفافت با الله را پیدا کند.
در شرح مناجات های خمسه عشر می رسیم به مناجات محبین. طبعا محور بیانات در این مناجات، مسئله محبت خداست. این مناجات با این دو عبارت شروع می شود:
اِلهی مَنْ ذَ الَّذی ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِکَ، فَرامَ مِنْکَ بَدَلاً، وَ مَن ذَ الَّذی أنِسَ بِقُرْبِکَ، فَابْتَغی عَنْکَ حِوَلاً؛ خدایا! کیست که شیرینی محبت تو را چشیده باشد و در صددِ جانشینی برای تو باشد؟! و کیست که به قرب تو انس گرفته باشد و بخواهد از این حالت منصرف و به حالت دیگری منتقل شود؟!
این سؤال به اصطلاح استفهام انکاری است. یعنی اگر کسی شیرینی محبت تو را چشیده باشد، به دنبالِ بدلی برای تو نخواهد رفت و غیر از تو را دوست نخواهد داشت و اگر کسی با تو انس بگیرد، حالتِ دیگری را غیر از انس با تو نمی پسندد.
لذت حب و انس و عدم آن
حضرت سجاد «علیه السلام» می خواهد به ما بفهماند آن کسانی که بهره ای از محبت خدا نداشته و یا دل به غیر از خدا بسته اند، برای این است که شیرینیِ محبت خدا را نچشیده اند؛ چرا که اگر چشیده بودند، سراغ چیز دیگری نمی رفتند. یعنی آنقدر انس با خدا لذیذ است که اگر کسی با او انس گرفت دیگر نمی خواهد از او جدا شود.
تعدادی از لینک های مفید سایت: