اسلام، دین حیات و زندگی است. دین پیشرفت و ترقی تكامل است. اسلام با برنامههایی كه وضع كرده است تمام جهات زندگی را در نظر گرفته و به همه زوایای زیست انسان كاملاً توجه كرده است.
اسلام دینی است كه برای سرگرمی نیامده است، اما نه تنها با تفریح و شادی مخالف نیست، بلكه در مواردی بر آن تأكید داشته وبرای آن قوانین و مقررات جهتداری را وضع كرده است.
به هر حال، اگر در اسلام، كارهایی به عنوان تفریح و تنوع پیشنهاد شده است و نیز اگر از بعضی تفریحات جلوگیری شده وغیرمشروع شناخته شده است، معطوف بر جنبههای فطری، حیاتی و فكری است كه در سایهی آن مصالح فردی و اجتماعی تأمین شود.
بنابر این، در قوانین اسلامی با برخی پدیدهها و اعمال مثل غنا و رقص و... برخورد شده و از انجام آن كارها منع شده. امانه به خاطر مخالفت با زیبایی و شادی و شادكامی، بلكه به دلیل برآیند و پیامدهای خطرآفرین آنها.
شهید مطهری در ذیل بحث از این كه آیا اسلام هیچ عنایتی به بعد چهارم روح انسانی، یعنی استعداد هنری نموده و در اسلام به زیبایی و جمال عنایتی شده یا نه؟ چنین میگوید: "بعضیها چنین تصور كردهاند كه اسلام از این نظرها (توجه به زیبایی، هنر و..).خشك و جامد است و بیعنایت و به عبارت دیگر، اسلام ذوقكش است. البته اینها كه چنین ادعا میكنند به این جهت است كه دراسلام اولاً روی خوش به موسیقی نشان داده نشده و ثانیاً این كه بهرهبرداری از جنس زن به طور عموم و هنرهای زنانه یعنی رقص و... منع شده است. ولی به این شكل قضاوت كردن درست نیست. ما باید راجع به مواردی كه اسلام با آنها مبارزه كرده تأمل كنیم وببینیم آیا مبارزه اسلام با این زیباییها از آن جهت كه زیبایی است و یا از آن جهت كه مقارن با امر دیگری است كه بر خلاف یك استعداد از استعدادهای فردی یا اجتماعی انسان است؟
مسأله موسیقی و غنا مسأله مهمی است اگر چه غنا حدودش روشن نیست... البته قدر مسلمّی در غنا هست و آن این است كه آوازهایی كه موجب خفت عقل میشود، یعنی آوازهایی كه شهوت را آن چنان تهییج میكند كه عقل به طور موقت، ازحكومت ساقط میشود، یعنی همان خاصیتی را دارد كه شراب یا قمار دارا است، معلوم است كه حرمت چنین مواردی قطعی است. آن چه مسلم است این است كه اسلام خواسته است از عقل انسان حفاظت و حراست كند و این قبیل منعها نیز به همین جهت مطرح شدهاند".(1)در برنامههای شریعت، به مسأله شادی و نشاط پیروان دین و مسلمانان، توجه و تأكید فراوانی شده است و اصولاً پیشوایان بزرگ دین خودشان انسانهای بانشاط و خوشرویی بوده و دیگران را به این مسأله دعوت میكردند. زیرا آنان به خوبی به نیازهای روح وتفریحات سالم در كنار نیازهای جسم توجه داشتند. علی(ع) در این باره میفرماید: "این دلها همانند تنها خسته و افسرده میشوند، در این حال نكتههای زیبا و نشاط انگیز برای آنها انتخاب كنید".(2)پیشوایان معصوم دین از جمله رسول گرامی(ص) به عنوان الگوی همهی مسلمانان، اصولاً یك انسان شاد بود. به طوری كه همیشه لبخند بر لب داشت و اهل شوخی و مزاح بود. چه این كه خود ایشان فرمود: انّی لأمزَحُ و لا اَقولُ الاّ حقّا همانا من از همه بیشترشوخی میكنم امّا جز حق چیزی نمیگویم.
البته آن حضرت در عمل هم این گونه بوده، به طوری كه اگر میدید یك نفر غمگین و افسرده است وجود مقدّس ایشان یا اهلبیت ایشان(ع) میفرمودند: چرا غمگین و افسردهای؟ بایك مطایبه و شوخی و شبیه طنز (نه آن طنزی كه با تخریب فرد یا قوم خاصی، دیگران را بخنداند)، او را از حالت انقباض و گرفتگی دل، درمیآورند و یك انبساط خاطر و شرح صدری در وجود او ایجادمیكردند.
با توجه به اهمیت تفریحات سالم و لذتهای حلال در رشد و ارتقاء كمی و كیفی زندگی یك انسان مسلمان، و برای تقویت جنبههای روحی و احیاناً شكستن بنبستهای پیشآمده، پیشوایان دین و دنیا، از پیروانشان خواستهاند كه علاوه بر عبادت و كار وتلاش، به لذتها و تفریحات سالم هم در زندگی روزمرّهشان توجه ویژه داشته باشند كه در صورت توجه قانونمند به آن، به نهادینهگی آن تفریحات منتهی خواهد شد.
آن جا كه امام علی(ع) فرمود: "مؤمن شبانه روز خود را به سه قسمت تقسیم میكند:قسمتی را صرف مناجات با پروردگارش مینماید. قسمت دیگری را در طریق اصلاح معاش و تأمین هزینه زندگیاش به كار میگیرد و قسمت سوّم را برای بهرهگیری از لذتهای حلال و دلپسند میپردازد و برای شخص عاقل درست نیست كه حركتش جز در یكی از این سه جهت باشد: برای اصلاح امور زندگی و یا در راه آخرت و یا در لذت غیرحرام...".(3)
در فقه اسلامی، به برخی از تفریحات و سرگرمیهای سالم، توجه بیشتری شده است و به نظر میرسد با تأكید به آن، اهداف وجهتهای خاصی تعقیب میشود. از جمله این كه، تأكید شده است كه به فرزندانتان شناگری، تیراندازی و اسبسواری بیاموزید.
ورزشهای یاد شده علاوه بر این كه میتواند به عنوان یك تفریح سالم مطرح باشد، همچنین میتواند در شرایط اضطراری وحتی جنگی به عنوان یك حربه از آن استفاده كرد. البته اسب سواری در روایات، استعداد انطباق با تغییرات تكنولوژیك در عصرحاضر را دارد. یعنی امروزه میتواند در قالب انواع رانندگیها و حتی خلبانی را دربربگیرد.
اسلام به عنوان یك دین معتدل و متوسّط، همان گونه كه در خوردنی و نوشیدنیها... از هر یك مجاز و غیرمجاز دارد در تفریحات و شادیها هم نوع مجاز (تفریحات سالم) و غیرمجاز (تفریحات غیرسالم) دارد.
متأسفانه، برداشت از شادی مثل بسیاری از پدیدههای دیگر، در پروسهی افراط و تفریط گرفتار شده است، عدهای برای آن هیچ محدودیت قانونی و شرعی را برنمیتابند وعده كمی هم هستند كه هر گونه شادی و تفریح سالم را بر خود ممنوع كرده و از مواهب الهی پرهیز دارند.
اسلام انگشت بر روی شادی معینی نگذاشته و اجازه هر نوع شادی را به این شرط كه با موازین و احكام الهی منافات نداشته باشد و منجر به گناه و فساد نشود داده است. به عبارت دیگر برای این كه انسان از سعادت واقعی خود محروم نماند نوعی كنترل بر روی شادی و سرور دارد كه باعث میشود، شادی موقت و ناپایدار و كوتاهمدت به سعادت ابدی و واقعی او آسیب نرساند. چون انسان در تشخیص مصلحتها و منافع واقعی خود دارای محدودیت است و گاهی اوقات خیر و سود حقیقی خود را تشخیص نمیدهد. دوست داردبه هر چیزی كه باعث شادمانی او شود هر چند روح او را تیره و تار و سعادت او را در خطراندازد اقدام كند. كودكی كه سرماخورده و بستنی برای او ضرر دارد، هر چند خوردن بستنی او را شاد میكند و از آن لذت میبرد ولی چون از تشخیص ضرر آن عاجز است به ناچارمادرش او را از خوردن آن بستنی منع میكند و به گریه و زاری و احساسات بدون منطق و به دور از خردورزی او اعتنایی نمیكند و شادی زودگذر و سطحی او را بر غم و اندوه طولانی وی ترجیح نمیدهد.
استفاده از طبیعت زیبا، دیدن طلوع دلانگیز آفتاب، لذت بردن ازمنظرههای دلكش و باغهای مصفا و سیر و سفر، دیدار با دوستان و سخن گفتن با آنها،پرداختن به ادبیات و شعر و نمایش و خوشنویسی و نقاشی و ورزش و بازیهای سالم،استفاده از نعمتهای خداداد و غذاهای متنوع و لباسهای رنگارنگ و صدها امر لذتبخش دیگر كه همگی شادیبخش میباشند از شادیهای مجاز و شایسته است. چنانچه لذت بردن از گفتگو با خداوند در حال نماز و مناجات و عبادت و داشتن حال خوش در حال ذكر وتوجه به ذات پاك ربوبی از مقوله لذتهای معنوی باشند كه گاهی از نظر عمق و كیفیت بسیاروالاتر و فراتر از لذتهای مادی میباشد.
بنا بر این نمی توان گفت كه شادی ها در اسلام بیشتر است یا غم ولی می توان گفت : اسلام دین شادی است و غم یك استثنا است والبته رفتار برخی از مسلمانان كه در صدد ارائه چهره ای زشت و خشن و غم آلود از دین را دارند با واقعیت اسلام واقعی كه در صدد تانین رفاه و شادی برای همه مردم است متفاوت است.
پینوشتها:
1 . مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، 1374، چاپ 25، ص 70).
2 . حكمت 197 نهجالبلاغه (كلمات قصار).
3 . حكمت 390 نهج البلاغه.