مستند زندگی شهید رسول حیدری، اولین شهید ایرانی در بوسنی قرار است شنبه و یكشنبه ساعت 20:20 از شبكه اول سیما پخش شود.
به گزارش تابناك، این فیلم مستند كه در دو قسمت و در روزهای شنبه و یكشنبه ساعت 20 و 20 دقیقه از شبكه اول سیما در قالب مجموعه روایت فتح، پخش خواهد شد، زندگی و شهادت فردی را روایت می كند كه در بوسنی منشأ خدمات ارزشمند برای مردم بی پناه، به ویژه قشر جوان و مشتاق این كشور می شود.
شهید رسول حیدری فردی بود كه رهبر انقلاب خطاب به خانواده شهید رسول حیدری فرموده اند:
«...ما دلمان برای از دست دادن این عزیز و سایرعزیزان می سوزد لكن سعادتی از این بالاتر نیست. من بارها گفته ام میدان بوسنی، جنگ اسلام وكفر تنها نیست بلكه از این بالاتر است، دروازه ورود به غرب و اروپا است،آنجا مسأله اش بالاتر از جنگ عراق و ایران است. كسی كه برود آنجا و محیط امن خانواده را رها كند، مقامش خیلی بالاتر است. خداوند به او اجر دهد، خداوند به شما هم اجر بدهد. البته دلهای شما ملتهب است. خداوند این داغ را كم كند و اجر به شما عطا كند...»
زندگینامه
روز اول فروردین 1339 چشمان منتظر خانواده ای به نور او روشن شد. چه كسی آن روز می دانست آن نوزاد كه رسول نام گرفت سردار عشق است، چه كسی در خاطرش می گنجید قلب كوچكی كه تندتر از تیك تاك ساعت می تپید روزی ماوای بیپناهان بوسنی خواهد شد.
رسول دوره ابتدایی را در مدرسه پانزده بهمن در شهرستان ملایر تحصیل كرد. روحیه بلند رسول ازهمان كودكی، از او شخصیتی مردانه پدید می آورد و هوش و ذكاوت و رفتار مردانه اش او را ازهمكلاسی هایش متمایز میكرد.
خانواده رسول مدتی به اهواز مهاجرت می كنند و رسول سال دوم و سوم دبیرستان را در آن جا می گذراند. در اهواز، بیشتر اوقاتش را به سیر و سلوك معنوی سپری می كند، پس از بازگشت از اهواز، در ملایر به هنرستان فنی می رود و به ادامه تحصیل می پردازد.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی
رسول در هنرستان فنی ملایر، با مطالعات متنوع با الفبای سیاست آشنا می شود و از همان زمان وارد مسائل اجتماعی و سیاسی میشود. سال های آخر هنرستان در حدود 18 سالگی رسول مصادف با آغاز جرقه های انقلاب است و امام، پاكان را به سوی خود جذب میكند. رسول از جمله جوانانی است كه در بر پایی تظاهرات و پخش اعلامیه های امام نقش فعال دارد. بیشتر اوقات خود را در محافل مذهبی و مجالس سخنرانی سپری می كند. در هنرستان انشاهای سیاسی می نویسد و برای هم كلاسی هایش میخواند، معلم ادبیات وی در این مورد می گوید یك بار رسول انشایی نوشته بود كه وقتی سر كلاس خواند به او گفتم پسر جان، با این حرف ها مواظب باشد سرت را به باد ندهی. بعدها فهمیدم كه رسول واقعاً فردی شجاع و پر شهامت است.
پایبندی رسول به دستورهای دینی و دلسوزی اش نسبت به پابرهنگان، او را جلودار حركت های مردمی در شهر ملایر می كند. با اوج گیری انقلاب اسلامی، رسول به مبارزات و فعالیت هایش علیه رژیم وسعت می بخشد و بیشتراوقات خود را صرف پخش اعلامیه ها و نوارهای حضرت امام می كند.
رسول برای از بین بردن عوامل فساد و تباهی فشر جوان سخت تلاش می كند. او در تشكل های مردمی و ترغیب قشر جوان به راهپیمایی و تظاهرات علیه رژیم به فعالیت می پردازد و فعالیت های مذهبی و سیاسی انجام می دهد. در راهپیمایی ها به عنوان جلودار حركت می كند. یك بار نیز نیروهای شهربانی او را دستگیر میكنند و مورد ضرب و شتم قرار میدهند اما وی با جدیت بیشتری به تلاش های انقلابی خود در ملایر ادامه می دهد. روزهای پیروزی انقلاب، پرتلاش وخستگی ناپذیر به فعالیت شبانه روزی می پردازد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی همچنان پرچمدار جوانان انقلابی ملایر به شمار می رود. او پیش از گرفتن دیپلم در سال 1358، برای خدمت به مردم مسلمان وانقلابی به همدان می رود و در آن شهر به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در می آید، چرا كه در ملایر هنوز سپاه تشكیل نشده بود.
رسول در سال 1359 به همت چند تن از دوستان انقلابی اش، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملایر را تشكیل می دهد و نیروهای انقلابی و متعهد ملایر را جذب سپاه میكند. او در سپاه ملایر قاطعانه به مبارزه علیه عوامل ساواك می پردازد و تعدادی از آنان را دستگیر و به مجازات می رساند، قاطعیت انقلابی رسول، در دل عوامل ضد انقلاب و عناصر فاسد رعب و وحشت زیادی ایجاد میكند. به دنبال غائله كردستان و تحركات گروهك های ضد انقلاب، رسول با چند تن از دوستان خود داوطلبانه به سوی كردستان می شتابد و در شهر پاوه به مبارزه علیه ضد انقلاب مشغول می شود. او و همرزمانش در سال 1358 در سریش آباد كردستان پایمردی كرده و از تخریب آن توسط ضد انقلاب جلوگیری می كند. وی درآزادسازی بایگان حماسه می آفریند. رسول در ملایر و همدان به دلیل فعالیت های انقلابی و تهدیدعناصر فاسد و ضد انقلاب همواره مورد تهدید جانی قرار می گیرد. ولی بدون اعتنا به این تهدیدها به فعالیت ها پیش ادامه می دهد.
در دوران دفاع مقدس
رسول، پس از شروع جنگ تحمیلی، برای دفاع ازآرمان های انقلاب راهی جبهه های جنگ علیه دشمن بعثی می شود. بارها در عملیاتهای مختلف شركت كرده و مجروح می شود. در یكی از مرخصی هایی كه در سال 1360 به شهر می آید، ازدواج می كند و پس ازازدواج دوباره به همدان می رود.
رسول، مدتی در جبهه گیلان غرب و سرپل ذهاب با نیروهای متجاوز عراقی می جنگد، در این محور چند طرح عملیاتی را برای ضربه زدن به دشمن ترسیم می كند و خود نیز در این عملیاتهای تهاجمی فعالانه شركت میكند.
رسول در سال 1363 با درایت، هوشمندی و ابتكار عمل در منطقه شمال غرب، یك رشته اقدامهای بازدارنده را در مقابل دشمن ترتیب می دهد و بدین ترتیب، دشمن را از دست یافتن به اهداف خود باز می دارد. او سالها در منطقه كردستان عراق، به شناسایی و مبارزه علیه نیروهای عراقی می پردازد و با وجود كمبود امكانات، تجهیزات و وسایل خم به ابرو نمی آورد و با مشكلات دست و پنجه نرم می كند.
رسول یك بار دركردستان عراق از ناحیه كمر سخت مجروح می شود، از آن جا كه وسایل بیهوشی در دسترس نبود، او با صبر و تحمل بالا تن به عمل جراحی بدون بی هوشی می دهد.
او در طول هشت سال دفاع مقدس، حدود 65 ماه درجبهه های جنوب، بهویژه غرب به خدمت خالصانه می پردازد كه عمدتاً در كردستان عراق به فعالیت شناسایی اقدام می كند او درشمال عراق تا عمق خاك عراق نفوذ میكند و گاهی در شناساییها تا مرز سوریه به پیش می رود.
پس از دفاع مقدس
جنگ تحمیلی كه تمام می شود، رسول برای تكمیل تحصیلاتش وارد دانشگاه امام حسین (ع) شده و در رشته علوم سیاسی به تحصیل می پردازد. سال آخر تحصیل، تجاوز صرب های نژاد پرست به مسلمانان تازه انقلاب یافته بوسنی وهرزگوین آغاز می شود. در این بین، رسول به عنوان دیپلمات جمهوری اسلامی به بوسنی مأموریت می یابد و در شهر وسیوكو از بوسینای مركزی، مشغول خدمت میشود.
رسول با انبوهی از تجربیات انقلابی و رزمی خود، در بوسنی منشأ خدمات ارزشمند برای مردم بی پناه، به ویژه قشر جوان و مشتاق این كشور می شود. او با منش، كردار و اخلاق خود، فرهنگ دینی را میان مردم بوسنی منتشر می سازد. "سروویچ" روحانی شهر وسیوكو می گوید: رسول را عالمی بسیار ساده و مؤمن یافتم اوهمواره به خدا توكل داشت".
مردم بوسنی او را یاوری صدیق برای خود می شناسند. رسول نیز به مردم وسیوكو عشق می ورزید و با آنان باعلاقه و مهربانی رفتارمی كرد. آقای "چنگیج"، عضو شورای " SAD" و مؤسس یگان "پاتریكالیگا" می گوید، "بیش از هشت ماه بود كه او را می شناختم، او نماینده واقعی مردم و دولت جمهوری اسلامی ایران بود. از هیچ كمكی به ما روگردان نبود و از بهترین دوستان و حامیان مردم بوسنی به شمار می رفت."
رسول، با علاقه و استعدادی كه داشت، زبان مردم بوسنی را برای ارتباط صمیمیتر فرا میگیرد و در روزهای آخر بی واسطه با آنان رابطه برقرار می كند. "ابراهیم آوودیچ" مهندس مكانیك در مورد رسول می گوید: "رسول خیلی ساده و پرتحرك، درعین حال شوخ طبع بود. من شهید رسول را یكی از سربازان واقعی امام خمینی (ره) یافتم كه برای ادای تكلیف دینی خود، حركت می كرد."
چگونگی شهادت
شهید رسول پس ازسال ها مجاهدت و تلاش در راه حق، در روز عید غدیر سال 1372 دركشور بوسنی- هرزگوین و در بوسنای مركزی واقع در شهر ویسوكو متوجه شد كه نیروهای كروات (HVO) منطقه ای از جاده وسیوكو را آلوده كردهاند كه این مسیر، مسیر عبور ایرانیان بود. وی دستور داد كه تا اطلاع ثانوی كسی از این مسیر عبور نكند و خود به همراه یكی از رزمندگان بوسنی به آن منطقه رفت تا منطقه را مورد بررسی قرار دهد. رسول قبل ازحركت با مادرش كه سیده بود، تماس تلفنی گرفت و ضمن تبریك عید با حالتی روحانی با همه خداحافظی كرد، و به كمین نیروهای كروات كه در آن زمان با نیروهای مسلمان در حال جنگ بودند، رفت و پس از مقاوت شجاعانه به فیض عظیم شهادت نایل آمد و به بزرگ ترین آرزوی خود رسید.
او كه قلب مهربانش همواره برای اسلام عزیز و مظلوم می تپید نهایتاً در این راه شربت شهادت را نوشید و از قلب اروپای كفركیش، پلی به بلندی ابدیت به بهشت زد و از آن طریق به جرگه عشاق ملحق شد.
گفتنی است، شهید رسول در وصیتنامه خود نیز از آرزوی شهادت خود و حسرت سیراب شدن از شهد شهادت گفته است.
وی در وصیت نامه خود چنین نگاشته است:
" بسم الله الرحمن الرحیمان الساعة اتیه كار اخفیها تبخری كل نفس بما تسعی" قرآن مجید طه-14
با سلام و درودهای فراوان به پیشگاه صاحب الامر ولیعصر آقا امام زمان سلام الله علیه و با درود بسیار بر روح پاك و طیب بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران آقا امام خمینی و با نثار خالصانه ترین احترامات و سالم فراوان به پیشگاه ولی امر مسلمین حضرت آیت الله خامنه ای حفظ الله و با نثار زیباترین سپس ها به پیشگاه ارواح طیبه شهدای ازآغاز تا كنون.
باسلام اینجانب رسول حیدری فرزند ابراهیم متولد 1339 دركمال سلامتی جسم با استعانت از درگاه حضرت حق باریتعالی وصیت نامه خویش را به تحریر در می آورم. انشاء الله مورد قبول درگاهش باشد.
فلاسفه و حكما بر این قائلند كه فصل بین انسان و حیوان ناطقیت انسان است. ( الانسان حیوان ناطق) ولی فصل و تمایز بین انسانها با حیوانات و حتی انسانها با یكدیگر در دو جهت است، داشتن درد و غم غربت و فراق، فرق بین انسان و حیوان درداشتن و صاحب دور بودن است، به گفته شهید مطهری(ره) درد انسان فقط درد خداست، درد دوری از حق است و میل بازگشت به قرب حق و جوار رب العالمین است... و اما درد ما درد اسلام است، درد مظلومیت حسین(ع) در كربلاست، درد نامردی های روا داشته درحق مولایمان علی(ع) است، درد ما درد اسارت جانگاه میلیون ها مسلمان است، درد ما درد دوری ازحق است...
درطی مدت 12 سال گذشته درحال و هوای سالهای سیراب شدنمان از سرچشمه عشق و محبت همیشه از خداوند خواسته بودم شهادت را نصیبم كند، هر چند كه یارای پرواز با پرستوها را داشتم اما پای بسته در آشیان خاكی در ماندم و حالا خدایا شكوه ندارم تو بزرگتر از آنی كه من حقیر از رحمت تو نومید باشم، تو غفور و بخشنده تر از آنی كه من در زیر بارمعاصی ناامید شوم، ولی پروردگارا هر چه هست قسم می دهم به تنهایی علی(ع) و به مظلومیت حسن(ع) و به خون حسین (ع) مرا در جوار رحمت خود بپذیر. (عكس: یادبود شهید حیدری در بوسنی)
خدایا تو خود میدانی كه درد استغاثه مسلمانان، درد نوامیس برباد رفتهمان و زنان به بردگی برده شدهمان مرا به قیام فرا می خواند، تو خود یاریام ده و یاد و ذكر خود را بر من مستولی بخش، و قلبم را از ایمانت اطمینان بخش.
اللهم رزقنا توفیق شهادة فی سبیلك
والسلام علیكم و رحمة الله و بركاة 25/5/71 رسول حیدری"