نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: غیرت و بی‏غیرتی

  1. #1
    مدیرکل بازنشسته hossein moradi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    شهر ری
    نوشته ها
    4,055
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض غیرت و بی‏غیرتی

    «آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی» از علماء برجسته و استاد اخلاق، در ادامه مباحث اخلاق و معارف اسلامی که در مورخه 24/11/88 ـ همزمان با شام غریبان رحلت نبی اکرم ص و سبط اکبرش امام حسن ع ـ در مدرسه نور تهران برگزار شد در خصوص "غیرت"، "بی‏غیرتی" و آثار آنها در محیط‏های پرورشی انسان به ایراد سخن پرداختند که مشروح آن به شرح ذیل به خوانندگان ابنا تقدیم می‏شود:
    به کوشش: امیرمحسن سلطان‏احمدی

    غیرت ممدوح از منظر عقل عملی در خطبۀ قاصعه

    علی (علیه السلام) در خطبه قاصعه، هم تعصّب مذموم را مطرح می‏فرمایند؛ که امام المتعصّبینِ مذموم، ابلیس بود و هم تعصّب، حمیّت و غیرت ممدوح را. در این رابطه می‏فرماید « فَإِنْ كَانَ لَا بُدَّ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ فَلْيَكُنْ تَعَصُّبُكُمْ لِمَكَارِمِ الْخِصَالِ وَ مَحَامِدِ الْأَفْعَالِ وَ مَحَاسِنِ الْأُمُورِ » اگر شما گریزی ندارید از اینکه غیرت داشته باشید؛ باید غیرت شما برای صفات شایسته و کارهای پسندیده باشد. اول می‏رود سراغ صفات نفسانی، که اکتسابی است. بروید این‏ها را تحصیل کنید. بعد می‏رود سراغ افعال بیرونی « وَ مَحَامِدِ الْأَفْعَالِ وَ مَحَاسِنِ الْأُمُور » بعد کارهای نیکو به طور کلّی. تا به اینجا می‏رسد « ِ فَتَعَصَّبُوا لِخِلَالِ الْحَمْدِ مِنَ الْحِفْظِ لِلْجِوَارِ وَ الْوَفَاءِ بِالذِّمَامِ وَ الطَّاعَةِ لِلْبِرِّ وَ الْمَعْصِيَةِ لِلْكِبْرِ وَ الْأَخْذِ بِالْفَضْل » دارد کارهای نیک را شمارش می‏فرماید؛ « فَتَعَصَّبُوا لِخِلَالِ الْحَمْدِ » یعنی برای خصلت‏های ستوده تعصّب داشته باشید یعنی همان صفات و خصلت‏های ستوده. بعد یک بخشی از آن را می‏فرماید. مثل همسایه‏داری، وفای به عهد، فرمانبرداری از نیکوکاران، سرپیچی از گردن‏کشان و مطیع نبودن برای آنها و بعد هم مسأله فراگرفتن احسان و... حضرت در اینجا غیرت ممدوح را بر محور چیزهایی که عقل به حفظ او حکم می‏کند، مطرح می‏فرماید.

    تعریفی از غیرت

    نگاه کنید من در آن تعریفی که گفتم این بود که «غیرت عبارت از حفظ و حراست کردن نسبت به چیزی است که حفظ آن عقلاً و شرعاً لازم است». این عقلی آن است. این عقل را هم من در بحث‏های گذشته‏ام گفتم که عقل عملی است. انسان عقل عملی دارد، یعنی عقل عملی می‏آید حکم می‏کند چه چیزهایی پسندیده است و چه چیزهایی ناپسندیده است. نسبت به افعال، نسبت به خصال. در اصطلاح که می­ریزند می‏گویند حسن و قبح عقلی.
    حضرت اینجا آن چیزهایی را که حسن و قبح عقلی دارد، مطرح می‏کند. می‏گوید اگر غیرت داری و می‏خواهی غیرت به خرج بدهی، غیرت را ببر نسبت به آن چیزهایی که عقل می‏پسندد. در جنبه‏های فعلی. یا آنجاهایی که عقل مذموم می‏داند.
    یک وقت عقل ممدوحش می‏داند، می‏گوید حُسن دارد. یک وقت می‏گوید قُبح دارد، اگر تقبیح می‏کند او را ترک کن. تابع عقل عملی‏ات باش.
    امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این بخش وارد شده‏اند. حفظ همسایه، وفای به عهد، دست برداشتن از ظلم و... نگاه کنید همان حسن و قبح‏های عقلی را در این خطبه حضرت شمارش می‏کند و می‏آید سراغ اینها. در اینجا خیلی حضرت از عصبیّت استفاده می‏کند. عصبیّت همان حمیّت و غیرت است. ما اینها را تقریباً از یک خانواده می‏دانیم. یعنی کارهایت را در افعال (بایدها و نبایدهایت) را بر دیدگاه عقل عملی قرار بده.

    غیرت ممدوح از منظر شرع و دین

    از آن طرف پیغمبر اکرم(ص) در باب غیرت، در یک روایتی شرعی‏اش را می‏آورند « قالَ رَسول ُالله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مِنَ الغَیرَةِ ما یُحِبُّ اللهُ وَ مِنها ما یَکرَه » آن عقل بود، این شرع است. از غیرت است آن چیزی که خدا دوست دارد و آنچه که خدا کراهت دارد. فعل، ترک. هر دو.
    در روایت علی (علیه السلام) هم هر دو بود؛ هم فعل بود و هم ترک. اما علی (علیه السلام) از دیدگاه عقل عملی مطرح کرده بود، اینجا پیغمبر اکرم از دیدگاه شرع و دین می‏فرماید. این همان است که من در تعریف غیرت گفتم یعنی آن نیروی محرّکی که انسان را سوق می‏دهد به سوی حفظ آن چیزی که عقل می‏گوید لازم است حفظ آن، و شرع می‏گوید لازم است حفظ آن. هر دو اینها در معارف ما هست. دوباره ازپیغمبر اکرم « ألا وَ إِنَّ اللهَ حَرَّمَ الحَرامَ وَ حَدَّ الحُدُودَ » که اصلاً به طور کلّی این مرزبندی‏ها، بایدها و نبایدها که اسم آن را دین می‏گذاریم، « حَدَّ الحُدود » است. این بر محور غیرت الله است. بعد می‏گوید « وَ ما أَحَدٌ أَغْیَرَ مِنَ اللهِ » ما کسی باغیرت‏تر از خدا نداریم.

    خداوند چون بنده‏هایش را دوست دارد، نسبت به آنها غیرت دارد

    این دین، این مرزبندی‏ها بر محور غیرت الله است. که من جلسه گذشته عرض کردم. جهت آن هم حُبُّ الله است. خدا بنده‏هایش را دوست دارد، چون دوست دارد، نسبت به آن‏ها غیرت دارد. ـ نعوذ بالله ـ خدا بی‏غیرت نیست. آنهایی را که دوستشان دارد، می‏خواهد آن‏ها را حفظ کند. آن چیزهایی را که به ضررشان است می‏گوید نکنید! آن چیزهایی که به نفعشان است می‏گوید بکنید. نگاه کنید کلی بحث را وارد شدم.

    محیط‏‏های چهارگانه پرورش انسان‏ها

    می‏آییم سراغ محیط‏هایی که انسان در آن محیط‏ها ساخته می‎شود؛ که به طور غالب چهار محیط است؛ محیط خانوادگی، آموزشی- تحصیلی، رفاقتی و شغلی. که البتّه در گذشته گفته‏ام یک فضای پنجمی(امراء و علماء) حاکم بر این چهار محیط است که الان نمی‏خواهم وارد آن بشوم.

    غیرت در محیط خانوادگی

    اوّل محیط خانوادگی است. که این محیط غالباً بر محور محبّت است و شدیدترین محبّت‏ها هم اینجا است. حبّ پدر به فرزند، حبّ مادر به فرزند، شدیدترین حب‏ها است.
    در محیط آموزشی و تحصیلی یا شغلی یا رفاقتی به این شدّت نیست. آنجایی که انسان چشم باز می‏کند اینجاست. ما غیرت را از اینجا شروع می‏کنیم. گفتم بحث غیرت یک بحث بسیار مفصّلی است. یک روایتی است از پیغمبر اکرم « قالَ رَسولُ الله (صلّی الله علیه و آله وسلّم) إِنَّ لِکُلِّ شَجَرَةٍ ثَمَرَةٌ وَ ثَمَرَةُ القَلبِ أَلوَلَد » حضرت فرمود: برای هر درختی میوه‏ای است و میوۀ دل فرزند است. این که ما در اصطلاحات و محاوراتمان داریم، مُتَّخذ از همین معارف ما است. ما هم همین را می‏گوییم: میوۀ دل انسان، فرزند انسان است. دل مخزن محبت است. میوۀ دل، فرزند است. حالا انسان نسبت به میوۀ دلش باید شدیداً حسّاس باشد، در ربط با حراست و حفاظت از او. چه از دیدگاه عقل عملی، چه از دیدگاه شرع. باید از او کند. اینجا تازه اوّل بحث است. گفتم این یک بحث دامنه‏داری است. یعنی پدر نسبت به فرزند، مادر نسبت به فرزند باید غیرت داشته باشند، در روابط گوناگون.

    دستورات اسلام راجع به تربیت فرزند و ارتباط آن با غیرت

    نگاه کنید اسلام از آن موقعی که نطفه می‏خواهد منعقد بشود، باردار بشود، می‏خواهد متولّد بشود همینجور گام به گام دستور می‏دهد. بروید در آداب ببینید. من نمی­خواهم اینجا این بحث­ها را بکنم، بحث من کلّی است.
    غیرت تو اقتضای این را می‏کند که همه اینها را رعایت کنی. غیرت یعنی چه؟ یعنی محبّت تو به این بچّه! ببینید چه دستوراتی می‏دهد! می‏گوید از موقعی که می‏خواهد باردار بشود تا بعد هم هنگام بارداری، اینکه تغذیه‏اش هنگام بارداری چگونه باشد. یا خود مرد از نظر نطفه چه مراقبت‏هایی بکند، هنگام تولّد و... به عنوان نمونه حتّی داریم که اولین چیزی که م‏­خواهی به کام او بکنی، آب فرات باشد. تربت حسین (علیه السلام) باشد. آقا این معارف ما غوغا می‏کند! ببینید چطور پیش می‏آیند! تمام اینها را دقیقاً می­گویند. غیرت تو اقتضای اینها را می­کند.

    انتقاد از بی‏مبالاتی پدران و مادران در تربیت دینی فرزندان

    این میوۀ دل تو است!! این بچّه می‏خواهد چشم باز کند، در چه چهره‏ای چشم باز کند که این جزء ملکاتش بشود؟ چه قیافه‏ای؟ ای پدر!! ای مادر!! زبان باز می‏کند، اوّلی که می‏خواهد حرف بزند چه یادش بدهد؟ چه از دهانش دربیاید؟ کَلِمَةُ التُّوحید. اینها همه بر محور غیرت است. این را بدان. اگر نمی‏کنی، بی­غیرتی تو!!
    بعد هم بیاید بالا، در مقاطع زندگی، سنّی، در هر مقطعی می‏گوید اینطور عمل کن. حتی گاهی تعبیر به حق میشود؛ حقّ ولد بر والد یعنی حق پدر و مادر بر فرزند. اسم کودک را چه می‏گذاری؟ از این اسمهای عجیب و غریب می‏گذاری؟!
    در روایت دارد « قالَ رَجُلٌ لِرَسولِ اللهِ (صلّی الله علیه و آله وسلّم) ما حَقُّ إبنِی هذا؟ » شخصی فرزندش همراه او بود،به رسول خدا عرض کرد؛ حقّ این به گردن من چیست؟ این حق دارد؟ « قال: تُحَسِّنُ إِسمَهُ وَ أَدَبَهُ » فرمود به اینکه اسم نیکویی بر او بگذاری و او را شایسته تربیت کنی« وَ تَضَعُهُ مَوضِعاً حَسَناً » او را در جایگاه نیکویی قرار دهی. کجا می‏بری او را؟ « وَ تَضَعُهُ مَوضِعاً حَسَناً » حالا می‏رسیم به مراکز آموزشی. حواست را جمع کن!
    در یک روایت دیگر دارد « أَدِّبوا أَولادَکُم عَلی ثَلاث خِصالٍ: حُبِّ نَبیِّکُم وَ حُبِّ أَهلِ بَیتِه وَ قَرائَةِ القُرآن » فرزندان خودتان را بر سه خصلت پرورش دهید؛ حبّ پیامبرتان، حبّ اهل بیت پیامبر و قرائت قرآن. تمام اینهایی که شما می‏بینید، خیلی ریزه‏کاری دارد. حالا من این‏ها را به عنوان نمونه گفتم. بروید در مقاطع زندگانی ببینید.
    از نظر درونی، این دل او است، دل بچّه را از چه محبّتی می‏خواهی پُر کنی؟ چه چیزهایی را داری برای او تعریف می‏کنی که خوشش بیاید برود در دل او؟ در سبک من نیست لذا نمی‏توانم یک چیزهایی را بگویم. آن کسانی را که کذا می‏کنند نشان او می‏دهی تا بچّه از آن خوشش بیاید؟ یا می‏روی سراغ مکارم اخلاق اهل بیت؟ محبّت آنها را می‏خواهی در دل این بچّه‏ات بکنی ؟ کدام یک از این­ها است؟ واقعاً به قدری وضع ما بد شده است که خدا می‏داند. از همه جهات می‏گویم این را. ما این همه در معارفمان دستور داریم. ببینید راجع به افعال او، مثل نماز، روزه که در چند سالگی او را... من نمی‏خواهم وارد اینها بشوم راجع به همۀ اینها ما دستور داریم. هم بیرونی هم درونی. همه و همه را برای ما گفته‏اند.
    بچّه‏ات را با غیرت انسانی و دینی بار بیاور. نه اینکه هم از نظر انسانی و عقل عملی بی‏غیرت، و هم از نظر دینی بی‏غیرت!!! دیگر بهتر از این نمی‏توانستم بگویم. چرا؟ چون باقیات الصّالحات تو این است. صدقۀ جاریۀ تو این است. توشۀ آخرت تو این است. در روایات ما هم این است. به آن نشئه که رفتی می‏فهمی چه خبر است.
    از نظر پوشش، از همین الآن در شکل و قیافه این دختر بچّه، لااُبالی‏گری را ملکۀ او می‏کند. چه بگویم من؟ بگویم اِی بی‏غیرت؟ خُب عین واقع است. این را تو باید برسی به او. ما داریم که اصلاً اینها جزء باقیات الصالحات آدم هستند. همه چیزهای دیگر در مرتبه متأخِّره هستند.
    بروی مریض‏خانه بسازی، نمی‏دانم مسجد درست بکنی و... اگر مسجدی بسازی آن هم با پول شبهه‏ناکِ حرام، بعد هم بچه تو در بیاید، به کمر‏ت بزنند. اینها هیچ فایده ندارد.
    اوّل وظیفه تو این بوده است. باقیات الصالحاتت این است، صدقۀ جاریه‏ات این است. این‏ها در روایات ما است. جزء معارف ما است. لذا من می‏خواستم بیایم در محیط‏ها.
    چون چهار تا محیط را من گفتم که هر محیطی از این محیط‏هایی که ما در آن ساخته می‏شویم، این‏ها همه بر محور غیرت است. همین بی‏غیرتی است که جامعه را به فساد می‏کشاند. این را بدانید در هر محیطی.
    می‏خواهیم برویم سراغ ذکر توسّل‏مان.

    با توجه به اینکه این مبحث در شام غریبان نبی اکرم (ص) و سبط اکبرش امام حسن (ع) برگزار گردید حضرت آیت‏الله تهرانی در پایان مبحث غیرت به ذکر توسل به ساحت کریم اهلبیت امام حسن مجتبی (ع) پرداختند.

    چرا به امام حسن (ع) کریم اهل بیت (ع) می گویند؟

    در بین ما هر کدام از ائمه (علیهم السلام) به یک خصلتی مشهور هستند. من امروز پیش خودم فکر می‏کردم، که از امام حسن (علیه السلام) به کریم اهل بیت تعبیر می‏شود. می‏دانید این یعنی چه؟ یک روایتی از خود امام حسن(علیه السلام) می‏گویم دارد که « سُئِلَ الحَسَنُ (علیه السلام) مَا الکَرَم؟ » از خود حضرت پرسیدند کرم چیست؟ من جای دیگر هم نرفتم. خود او که کریم است کرم را چه معنا کرده؟ « قال (علیه السلام) الإبتِداءُ بِالعَطیَّةِ قَبلَ المَسئَلَةِ » یعنی بدون درخواست اگر عطا کردی، آن وقت کریم هستی.
    می‏خواهم بگویم کجا امشب می­خواهیم برویم. امام حسن می‏داند ما چه می‏خواهیم. به خودش قسم می‏داند من چه می‏خواهم.

    مواعظ امام حسن (علیه السلام) به جناده

    جُناده می‏گوید بر امام حسن (علیه السلام) وارد شدم. شاید مثل امروز بوده است. به عیادت رفتم. حال آقا منقلب بود. گفتم در این موقعیّت از امام حسن استفاده کنم، عرضه داشتم « عِظنی یَابنَ رَسولِ الله » پسر پیغمبر! من را موعظه کن « قال: نعم » حضرت فرمود باشد موعظه‏ات می‏کنم. رو کرد این را به من گفت : « یا جُنادَة إِستَعِدَّ لِسَفَرِک وَ حَصِّل زادَکَ قَبلَ حُلولِ أجَلِکَ » ای جنادة! آماده سفر آخرت باش. مسافر قبل از آنکه راه بیفتد باید زاد و توشه را تهیه کند « و اعلَم أَنَّکَ تَطلُبُ الدُّنیا وَ المَوتُ یَطلُبُکَ » ای جناده! تو دنبال دنیا هستی اما بدان مرگ به دنبال تو و از قفای تو است.
    ای جناده! بیش از آنچه که قوت تو است از مال دنیا، به دنبال او مرو و غم و اندوه روزی را که نیامده بر آن روزی که در آن هستی میفکن، غصّه نخور برای دنیا. ای جناده! در حلال دنیا حساب است و در حرام دنیا عقاب است و در شبهات عتاب است و... تا رسید به این جمله، فرمود: ای جناده! بیرون برو از مذلّت معصیت خدا به سوی اطاعت خداوند. امام حسن همینطور داشت صحبت می‏کرد یک مرتبه دیدم نفس حضرت قطع شد. چهره را نگاه کردم دیدم رنگ چهره‏اش زرد شد.
    جناده می‏گوید وقتی وارد شده بودم دیدم یک طشتی جلوی حضرت است، لخته‏های خون است که از دهان مبارک او در این طشت می‏ریزد. گفتم: «آقا! چرا خودتان را معالجه نمی‏کنید؟» به من فرمود: «جناده! مرگ را به چه چیز می‏شود معالجه کرد؟!»
    می‏گوید در این هنگام بود یک وقت دیدم برادرش حسین (علیه السلام) وارد شد و اسوَد ابن ابی الاسود همراه او بود. امام حسین آمد بین دو دیده برادر را بوسه زد. کنار امام حسن نشست. می‏گوید اینها با هم صحبت می‏کردند و راز می‏گفتند. من چیزی نمی‏شنیدم. می‏گوید اسود ابن الاسود جلوتر بود یک وقت دیدم صدایش بلند شد ... «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُون».

    پناه می برم به خدا از آن کس که می رنجاند و به دیگران برای جلوگیری از انجامش هشدار می دهد


    امام على (ع) :

    اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.
    غررالحكم، ج2، ص451، ح3260



    هیچ ادعایی ندارم فقط اونی که مقصر بود و اونی که به خاطر رفاقتش با مقصر طرفداریشو کرد و اونی که بخاطر خویشاوندی حق رو ناحق کرد را واگذار کردم به خدا

    از این لحظه دیگه ازشون هیچ انتظاری ندارم و هیچ توضیح و پیشنهادی هم از اونها قبول نمی کنم

    دیدار به قیامت نارفیق

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه