منابع مقاله:فصلنامه هفت آسمان، شماره 4، راسخی، فروزان؛
در میان سنتهای عرفانی ادیان ابراهیمی، شاید بتوان گفت که سنت عرفانی قباله (1) ناشناخته ترین آنهاست. تجربه عرفانی اهل قباله و ادبیات مربوط به آنان هنوز هم کاملا بر اهل تحقیق روشن نگشته است. سنت قباله سالیان متمادی از طرف متولیان سنتی دین یهود ممنوع شمرده می شد و روحانیون [ خاخامها] مطالعات مربوط به آن را بدعت آمیز تلقی می کردند. عاقبت پس از رهایی از قید ممنوعیت و انحصار در دست خواص، نفوذ و معنای واقعی این سنت عرفانی آشکار گشت. متاسفانه مقدار معتنابهی از ادبیات اهل قباله ترجمه نشده است; و آگاهی ما از آموزه ها و روشهای این سنت عرفانی محدود و مبهم است. گویا مقدر است که برخی از مطالب آن همچنان در دست خواص باقی بماند. البته این امر از دیدگاه عرفانی خاصی موجه است.
کلمه «قباله » از لحاظ لغوی به معنای سنت است، که به ویژه ما را به سنت عرفان یهودی ارجاع می دهد. این کلمه تا قرن دوازدهم میلادی اهمیت چندانی پیدا نکرد، اما پیش از آن، جریانات عرفانی ای در درون یهودیت وجود داشت که می توان آنها را نیز جریانات قباله ای خواند; چرا که حاوی اصول اساسی مرامی هستند که نتیجتا همان مکتب قباله شد. از این رو، در ادبیات عرفانی یهود، بین آثار عرفانی ای که پیش یا پس از قرن دوازدهم نوشته شده اند، هیچ فرقی نیست.
تفاوت عرفان یهود و دین یهود شبیه تفاوتی است که بین دین و عرفان اقوام دیگر دیده می شود. عرفان را می توان بسط و تفصیل دیدگاههای سنتی دینی دانست. عرفان سعی می کند به باطن اصول عقاید رسمی و سنتی نفوذ کرده و از آن فراتر برود; تا نیازهای افراد خاصی را که می خواهند به تجربه مستقیم الوهیت -بدون وساطت گروه مشخصی از مفسران و متولیان رسمی دین- دست یابند، ارضا کند. تعداد این افراد و تکرر ظهورشان در تاریخ و استقامتشان در این راه، همگی مؤید این نکته است که عرفان قوتش را از نقص و کمبودهای شریعت گرایی محض می گیرد. گویا عرفا خلاهایی را که در کالبد فرسوده سنت دینی وجود دارد، پر می کنند.
قباله، که عصاره بنیادین تفکر عرفانی یهودی است، با اعتقاد به عناصر ذیل، از یهودیت خاخامی (فقیهانه یا قشری) بازشناخته می شود:
1. اهل قباله معتقدند که خدای آفریننده در کتاب مقدس، خدایی محدود است که در درجه دوم است; و تابع خدایی والاتر -که نامحدود و ناشناختنی است، -(En - Sof) قرار می گیرد.
2. نیز می گویند جهان ناشی از خلق از عدم نیست، بلکه ناشی از عملی پیچیده توسط صفات فیضان یافته از ,En - Sof یعنی Sefiroth است.
3. Sefiroth پلی است که جهان محدود را به خدای نامحدود مربوط می کند.
دو انشعاب عمده در مکتب قباله به وقوع پیوست: قباله نظری و قباله عملی. شاخه نظری عمدتا به ملاحظات فلسفی می پردازد; حال آن که شاخه عملی بر ارزش عرفانی کلمات و حروف عبری تاکید می کند.
برای آشنایی با مکتب قباله شرح کوتاهی از ادبیات سنت خاخامی نیز لازم است. اما چون ادبیات سنت خاخامی در مقاله ای با عنوان «سیر تکون تلمود»، به قلم باقر طالبی دارابی، در مجله هفت آسمان (سال اول، شماره 2، ص 163-184) مورد بررسی قرار گرفته است، از بررسی آن صرف نظر می کنیم و مستقیما به ادبیات سنت عرفانی یهود می پردازیم.
ادبیات عرفانی دین یهود
الف) ادبیات عرفان مرکبه (Merkabah)
کهنترین شکل شناخته شده ادبیات قباله ای را در سنت عرفای مرکبه می توان یافت. این عرفا دلمشغول مرکبه یا تخت ارابه خدا هستند و معتقدند که می توانند با صعود، یا در بعضی از موارد نزول، از طریق راهروهای آسمانی بدان برسند. در دوره معبد دوم (538 ق. م. - 70م) آموزه ای باطنی مربوط به باب اول سفر تکوین و باب اول کتاب حزقیال نبی ایج بود. بیانات عقیدتی این مکتب به زودی به صورت پراکنده منتشر گشت. برخی از آنها به صورت رساله های موجزی بودند که پیکره کامل آنها نشان می داد که فقط بخشی از یک محصول حجیم اند. آنچه به دست ما رسیده است، محصول کار مؤلفانی است که در زمانی بین قرون پنجم و ششم میلادی زندگی می کردند. بزرگترین بخش این رساله ها، کتابهای هخالوت (2) نامیده می شوند; وشامل توصیفاتی از قصرها و راهرو (هخال)های آسمانی اند، که عقیده بر این است که عارف در راه خود به سوی مرکبه، از آنها می گذرد. مهمترین این کتابها هخالوت بزرگتر و هخالوت کوچکتر است. سخنگوی اصلی در رساله هایی که تحت مقوله عام هخالوت کوچکتر قرار می گیرند، خاخام آکیبا (Akiba) است و به نظر می آید که این بخش از هخالوت بزرگتر کهنتر باشد.
تاکید اصلی در این رساله ها بر صعود عارف در سلوکش به سوی راهروهای آسمانی است. آنها که تحت مقوله عام هخالوت بزرگتر قرار می گیرند، سفر عارف را از طریق هفت قصری که در زیر هفت آسمان است توصیف می کنند; هفت آسمانی که او باید در سیرش به سوی مرکبه از آنها عبور کند. این آثار نیز شامل توصیفات مفصل از اسامی رمزی و مهرهایی است که سالک باید با خود یا در ذهن خود داشته باشد. اینها ضمانت کننده انتقال مطمئن به سلامت او از طریق راهروهای آسمانی است. هر مرحله ای از این صعود اقتضای مهری متفاوت و نامی مقدس را دارد که با آن می توان به جنگ شیاطینی رفت که در کنار هر دروازه ایستاده اند. در این مجموعه ادبی است که آخرین مراحل پرواز عارف به سوی بالا شرح داده شده است. آن جا توصیفاتی می یابیم از آنچه عارف باید انتظار مواجهه با آن را طی عبور از دروازه های ششم و هفتم این راهروها داشته باشد. اکثر این توصیفات به صورت مباحثاتی است که معتقدند بین دروازه بان این راهرو و سالک صورت گرفته است. سخنگوی اصلی در رساله های هخالوت بزرگتر، خاخام اسماعیل است.
یکی از معروفترین و آشناترین کتابهای هخالوت، کتاب اخنوخ (3) است. این کتاب شامل داستانهایی درباره اخنوخ (ادریس) است، که بنابه نقل، پینه دوز بود. از آن جا که زندگی اش را وقف عبادت و تقوا پیشگی کرد، خدا او را به آسمانها برد; همان جا که به اولین صف فرشتگان عروج کرد و خودش به صورت فرشته ای به نام شاهزاده دنیا (Metatron) درآمد; فرشته ای با گوتنی از آتش، مژگانی از نور و چشمانی از مشعلهای برافروخته.
کتاب دیگری که در سنت عرفان مرکبه جای می گیرد، مکاشفات ابراهیم (4) است. این اثر گزارشی است از این که چگونه ابراهیم به خود مرکبه صعود کرد و صدای خدا را شنید که به او دستور می دهد که بیشتر صعود کند.
ادبیات عرفای مرکبه وسیع است، اما اکثر آن هنوز منتشر نشده و تنها بخشی اندک از آن ترجمه شده است. اگر کار طبع و نشر این ادبیات به پایان رسد دانش ما از عرفان یهود وسعت خواهد یافت. (5)
ب) ادبیات قباله
1) کتاب آفرینش (Sefer Yetsirah)
بسیاری از پیروان قباله این کتاب را سنگ بنای مکتب خود تلقی می کنند، که بدون آن نمی توان به رازهای مکتب قباله پی برد. کتاب آفرینش یکی از کتابهایی است که از - Maaseh Bereshith روش باطنی ای که به نظریه های مربوط به پیدایش جهان و جهانشناسی می پردازد- سر زد. سنت کهن خاخامی می دانست که چنین اطلاعاتی برای عوام نیست و کمال مطلوب آن است که این اطلاعات از استاد به شاگرد، به صورت شفاهی، منتقل شود. این ممنوعیت درباره کتاب آفرینش اعمال شده بود، زیرا مطالب گنوسی ای که در آن بود، اگر به صورت غلط نقل می شد، می توانست بدعت آمیز باشد.
زمان نوشته شدن مکتوباتی را که شامل سفر یصیرا (کتاب آفرینش) هستند، بین قرن سوم و ششم میلادی دانسته اند. کتاب آفرینش فقط شش فصل دارد; و حتی در کاملترین چاپها هم بیش از 1600 کلمه نیست.
آموزه ای که در آن شرح داده می شود بر ابراهیم ظاهر شد. پس از آن که او سرشت وحی و انکشاف الهی را دریافت، آن را مکتوب کرد. آن گاه بود که خدا خود را بر وی آشکار کرد; و با او پیمان بست. سنت خاخامی روایت دیگری دارد: ابراهیم وحی و انکشاف الهی را ننوشت، بلکه به صورت شفاهی آن را به پسرانش منتقل کرد. فصل آخر کتاب آفرینش صریحا نشان می دهد که به وجود آمدن این کتاب در نتیجه تجربه ای کشف و شهودی بوده است.
قسمت اول این کشف و شهود دو بخشی مربوط به ده سفیرا یا ده شماره است; حال آن که قسمت دوم مربوط به ایجاد الفبای عبری به عنوان وسیله ای الهی برای آفرینش است، که اساس همه چیز است. پژوهشگر باید این واقعیت را دریابد که کتاب آفرینش به هیچ وجه معرف همه آموزه های قباله نیست. در آن هیچ اشاره ای به اصول عمده دیگر مکتب قباله، یعنی ,En-Sof آدم کادمون (6) یا شخینا (7) نشده است. دقیقتر بگوییم: حتی شامل اشاره به سفیراها، به معنای کامل آن نیست. آنچه در فصل اول آن آمده، بحثی است درباره به کار بردن اعداد، یا آنچه به کار بردن عدد سفیراها شناخته شده است. هیچ اشاره ای به نظام وسیع معانی عرفانی ای که در بسط کامل آموزه سفیروث ظهور کرد نیست.
2) زهر یا کتاب شکوه و عظمت (SeferHa-Zohar)
عنوان کامل این کتاب، سفرها زهر است، که به کتاب شکوه و عظمت ترجمه می شود. این کتاب متنی معتبر و قابل وثوق است. از لحاظ اهمیت، طی قرون بسیاری در کنار تلمود و کتاب مقدس جای داشت; و تنها متن قباله ای بود که این مقام را از طرف جماعت خاخامی کسب کرد. پژوهش درباره درستی انتساب این کتاب به نویسنده آن، توفیق یا انتحال آن، در قرون متوالی دستمایه بحث عالمان بوده است، اما امروزه کاملا روشن است که نویسنده این اثر ماندگار و شگفت آور همان موسی لئونی قباله گرای اسپانیایی است که ابتدا نسخه هایی از آن را در گودالاجارا (8) بین 1280 تا 1290م منتشر کرد. او مدعی شد که این کتاب معرف نوشته های خاخام شمعون بار یوحای، (9) که در قرن دوم میلادی می زیست، است. این کتاب تفسیری بر اسفار خمسه موسی است. از این رو، آن را میدراش خاخام شمعون بار یوحای می دانند.
چاپهای منتشر شده زهر مشتمل بر 2500 صفحه اند; و پس از تحقیقات شولم، به کتابها و بخشهای ذیل تقسیم شده است:
1. بخش بزرگی که بدون عنوان است; مشتمل بر تفسیرهایی بر قطعاتی از تورات.
2. کتاب اخفا (یا: کتاب راز مخفی). این بخش در اصل فقط شش صفحه است و مربوط به تجلی Macroprosopus (سیمای عظیم تر) است، که به عنوان رمز هماهنگی پس از برقراری تعادل در جهان به وجود می آید. این ماکروپروسوپوس همیشه مخفی است، اما خود را گسترش می دهد تا میکروپروسوپوس (Microprosopus) یا سیمای کوچکتر را ببار آورد که، توسط یهوه شناخته می شود.
3. «مجمع بزرگتر». این بخش شرط و بسط مندرجات فصل قبل و گزارش مباحثی است که خاخام شمعون بار یوحای با جمعی از شاگردانش داشته است. بیشتر این قسمت به توصیف چهره های ماکروپروسوپوس می پردازد. هیجان وجدآمیزی که به دلیل انکشافهای الهی خاخام شمعون به وجود می آید، فزونی می گیرد; تا جایی که سرانجام به ما گفته می شود که سه تن از شاگردانش در جذبه وجدآمیز جان می سپارند.
4. «مجمع کوچکتر». این بخش یک دوره تکرار رئوس مطالب «مجمع بزرگتر» است، با نظرپردازی بیشتر درباره سفیراها. در این زمان است که خود خاخام شمعون در جذبه ای وجدآمیز می میرد; و شش شاگرد بر جای می گذارد که زنده می مانند تا مکاشفات الهی او را ثبت کنند.
5. «مجمع پیش از سخنرانی درباره تورات ». این بخش توضیحی درباره وجوه عرفانی عبادت است.
6. «هخالوت » یا «قصرهای نور». این بخش توصیفی از ساختار هفت تالار نور در عرفان مرکبه است، که روح انسان پیش از مرگش یا به هنگام عبادت قلبی آن را درک می کند.
7. «راز رازها». این بخش به قیافه شناسی، کف بینی و ارتباط روح با بدن می پردازد.
8. «سخنرانی مرد پیر». در این بخش مردی پیر، که بر الاغی سوار است، با خاخام شمعون درباره آموزه تناسخ بحث می کند.
9. «سخنرانی آن کودک ». در این جا شاگرد جوانی که والدینش او را نادان می انگارند، به دستور مادرش برای دریافت دعای خیر از خاخام شمعون نزد او فرستاده می شود. او می رود تا فقط برای خاخام رازهای عمیق تورات را آشکار سازد.
10. «رئیس مدرسه ». گزارشی از سفر به درون بهشت است، که برخی از اعضای مدرسه آن را انجام می دهند; و شامل سخنرانی رئیس مدرسه درباره سرنوشت روح است.
11. «رازهای تورات ». شامل تفاسیر رایج تمثیلی و عرفانی از قطعاتی از تورات.
12. «قطعات کوچک الحاقی ». بحثی عام درباره مباحث مختلف قباله ای.
13. تفسیر غزل غزلهای سلیمان.
14. «میزان گنج ». بحث درباره معنای سفر تثنیه.
15. «اسرار حروف ». این بخش درباره حروف عرفانی ای است که نام خدا را می سازند.
16. میدراش عرفانی .(Midrashha-ne|elam) شامل بحثی درباره سرشت و سرنوشت روح، همراه با توضیح کلی درباره برخی)از قطعات کتاب مقدس به وسیله علم اعداد.
17. «درباره کتاب روت ». تفسیری بر کتاب روت.
18. «چوپان با ایمان ». در این بخش خاخام را در حال بحث با چوپان با ایمان، موسی و الیاس پیامبر می یابیم. در میان متون مکمل زهر، این بخش بلندترین و رایجترین آنهاست. محتوایش در اصل تفسیری بر احکام نازل شده بر موسی با رگه های تمثیلی است.
19. «افزوده های نوین زهر ,(Tikkune Zohar) که تفسیری بر کتاب اول تورات است.
بخشهای اول تا هفده به دست موسی لئونی نوشته شده است; و دو بخش آخر، بدست فرد دیگری به زهر افزوده شده اند.
دیگر آثار عمده مکتب قباله
3) سی و دو راه حکمت
در سال 1642 یوهان استفانوس ریتانجلیو (10) متنی را از عبری ترجمه کرد که به راههایی می پرداخت که توسط فیضان اصل الهی از طریق سفیراها شکل گرفته اند.
4) باغ انار