منابع مقاله:فصلنامه متین، شماره 5، حسینی، سید قوام الدین؛
چکیده: براساس متون دینی خدای متعال اسمی را برای خویش برگزیده که کسی از آن آگاه نیست. عموم عرفا مرتبه احدیت را اسم مستاثر الهی می دانند و معتقدند این اسم در غیب ذات حق باقی مانده و در عالم ظهور پیدا نکرده است. امام خمینی(س) در تالیفات مختلف عرفانی خود تاکید دارند که این اسم به مانند سایر اسماء الهی در عالم ظهور دارد، ولی مظاهر این اسم که همان جهت ارتباط مستقیم اشیاء به حق است همانند خود این اسم برگزیده حقند.
مقدمه
یکی از آرای عرفانی امام خمینی(س) که از برجستگی و درخشش خاصی برخوردار است و در جای جای آثار و تالیفات عرفانی ایشان به مناسبتهای مختلف تبیین و تفسیر شده نظریه ظهور اسماء مستاثره الهی در عالم است. عرفای بزرگ کمتر در این مورد سخن گفته اند و چنان که از بعضی بیانات حضرت امام برمی آید، اصل این جهش فکری و عرفانی در ایشان به وسیله استاد عرفان امام، مرحوم شاه آبادی، ایجاد شده است و سپس با تامل و شرح و بسط و تبیین ابعاد مختلف آن به صورت یک نظریه متین و قابل دقت درآمده است. در این نوشتار ابتدا به جایگاه اسم مستاثر در بین اسماء الهی اشاره می شود و بعد از طرح نظریات عرفای عالیقدر در ظهور اسماء مستاثره، به طرح نظریه امام خمینی(س) در این خصوص می پردازیم.
جایگاه اسم مستاثر در میان اسماء الهی اسماء الهی تعینات و تجلیات ذات و وسایط فیض حقند و فیض الهی از طریق آنها به عوالم ملک و ملکوت می رسد و در واقع عوالم وجود مظاهر اسماء و صفات حق هستند. اولیای حق در سیر به سوی خدای متعال بعد از فنای از خود و خودی و سیر در عوالم نور، اسماء و صفات حق را مشاهده و در اسماء حق سیر می کنند. از اخبار و ادعیه صادر از اهل بیت عصمت(ع) استفاده می شود که خدای متعال اسمائی دارد که آنها را برای خویش برگزیده است و احدی از آنها آگاه نیست. این اسماء به «اسماء مستاثره » معروف شده اند. «استیثار» در لغت به معنی برگزیدن و به خود اختصاص دادن است و مستاثره، که از مصدر استیثار گرفته شده، به معنی برگزیده می باشد.
راغب اصفهانی در مفردات می گوید: «الاستیثار التفرد بالشی ء من دون غیره » (2) و در بحارالانوار آمده است: «استاثر بالشی ء ای استبد به و خص به نفسه.» (3) از روایات ذیل استفاده می شود که اسماء مستاثره از مراتب غیبی اسم اعظم هستند که کسی از آنها آگاه نیست. امام باقر(ع) در این مورد می فرمایند: و نحن عندنا من الاسم الاعظم اثنان و سبعون حرفا و حرف واحد عند الله تعالی استاثر به فی علم الغیب عنده. (4) بر اساس همین روایات، امام خمینی(س) در مقام بیان مراتب اسم اعظم، اسم مستاثر را از مراتب غیبی اسم اعظم برشمرده اند: اما الاءسم الاءعظم بحسب الحقیقة الغیبیة التی لایعلمها الا هو و لا استثناء فیه، فبالاعتبار الذی سبق ذکره، و هو الحرف الثالث و السبعون المستاثر فی علم غیبه. (5) از روایت باب «حدوث اسماء» اصول کافی استفاده می شود، اسم مستاثر که از آن به اسم «مکنون » و «مخزون » نام برده شده است، جهت بطون و غیب اولین اسم الهی و در حجاب اسماء سه گانه دیگر است. به همین دلیل به اعتباری تعین و اسم است و به اعتبار دیگر عدم تعین و غیب و واسطه در ظهور اسماء دیگر می باشد. عن ابی عبدالله(ع) قال: ان الله تبارک و تعالی خلق اسما... فجعله کلمة تامة علی اربعة اجزاء معا لیس منها واحد قبل الآخر، فاظهر منها ثلاثة اسماء لفاقة الخلق الیها و حجب منها واحدا وهو الاسم المکنون المخزون... و هذه الاسماء الثلاثة ارکان و حجب الاسم الواحد المکنون المخزون بهذه الاسماء الثلاثة. (6) در صحف عرفانی نیز آمده که غیب ذات حق تعالی، از شدت بطون و غیب، بدون واسطه برای هیچ یک از اسماء و صفات ظاهر نمی شود و برای ظهور اسماء و بروز آنها احتیاج به واسطه ای است که جانشین ذات در ظهور کمالات ذات در مرائی اسماء و صفات گردد. این واسطه و «خلیفه » در ظهور کمالات ذات در مظاهر اسماء، وجهی به جانب غیب دارد که به این جهت غیب و غیر متعین است و وجهی به جانب اسماء دارد که به این جهت متعین و ظاهر در اسماء است. ان الاسماء و الصفات الالهیة ایضا غیر مرتبطة بهذا المقام الغیبی بحسب کثراتها العلمیة غیر قادرة علی اخذ الفیض من حضرته بلاتوسط شی ء... فلابد لظهور الاسماء و بروزها و کشف اسرار کنوزها من خلیفة الهیة غیبیة یستخلف عنها فی الظهور فی الاسماء و ینعکس نورها فی تلک المرایا... هذه الخلیفة الالهیة و الحقیقة القدسیه التی هی اصل الظهور لابد ان یکون لهاوجه غیبی الی الهویة الغیبیة ولایظهر بذلک الوجه ابدا، و وجه الی عالم الاسماء والصفات بهذا الوجه یتجلی فیها. (7) این واسطه در ظهور اسماء را که امام خمینی(س) «خلیفه الهی » و «اصل خلافت » نام می نهد در صحف عرفانی «وحدت حقیقی » نامیده اند. تعینی که برای ذات حق تعالی به اعتبار اتصاف به این وحدت حقیقی لازم می آید «تعین اول » یا «حقیقت محمدی » نامگذاری شده است. (8) اولین تعین الهی که واسطه در ظهور اسماء از مقام غیب می باشد «وحدت مطلقه » و وحدت حقیقی است، که جهت بطون آن را «احدیت » و جهت ظهور آن را مقام «واحدیت » و ظهور اسماء می نامند. مقام احدیت ذاتی که جهت بطون اولین تعین الهی است، همان اسم مستاثر الهی است. (9)
ظهور و تجلی اسماء مستاثره در عالم
در این بخش به بحث از معنای اسم مستاثر می پردازیم و اینکه آیا برگزیده بودن این اسم به این معناست که در عالم ظاهر نشده و مظهری در عالم ندارد یا به این معناست که مظهرش هم مثل خود این اسم برگزیده بوده و برای احدی معلوم نمی شود.
عرفا به طور عموم اسماء مستاثره را اسمائی می دانند که به ذاتشان طالب بطون و غیب هستند و اثری از آنها در عالم خلق ظاهر نمی شود و مظهری در عالم ندارند. صدرالدین قونوی در کتاب مفتاح غیب الجمع و الوجود، اسماء ذاتی حق را به دو قسم می داند: یک قسم از این اسماء، حکم و اثرشان در عالم ظاهر می شود و در عالم مظهر دارند که یا از طریق همین مظاهر و آثار از شت حجاب برای نیکوکاران شناخته می شوند و یا از طریق کشف و شهود برای کمل از عرفا و اولیاء معلوم می گردند. قسم دیگر از اسماء ذاتی، اسمائی هستند که اثری از آنها در عالم ظاهر نمی شود و به همین جهت برای احدی معلوم نمی گردند. این قسم دوم همان اسماء مستاثره الهی هستند. ثم اسماء الذات قسمان، احدهما ما تعین حکمه و اثره فی العالم فیعرف من خلف حجاب الاثر کما قلنا و ذلک للعارفین الابرار او کشفا و شهودا و هو وصف الکمل و ثانیهما ما لم یتعین له اثر و هو المشار الیه یقوله: او استاثرت به فی علم الغیب. (10) این اسماء با اینکه در عالم خلق ظاهر نمی شوند، صورت آنها در مرتبه اعیان ثابته (مرتبه علم الهی از دیدگاه عارف) موجود است. به همین اعتبار به صور این اسماء در مرتبه اعیان ثابته «ممتنعات » اطلاق شده است. معنای ممتنع در اصطلاح عارف عامتر از معنای آن در اصطلاح حکیم است. در اصطلاح عرفا، ممتنعات به صوری می گویند که در عین وجود در مرتبه اعیان در خارج تحقق پیدا نمی کنند، یا به جهت شدت وجود (مثل صور اسماء مستاثره) و یا به جهت باطل بودن و عدم امکان تحقق در خارج (مثل اجماع نقیضین). در اصطلاح حکیم ممتنع فقط قسم دوم را شامل می شود. و هی الممتنعات قسمان، قسم یختص بفرض العقل ایاه کشریک الباری و قسم لایختص بالفرض، بل هی امور ثابتة فی نفس الامر، موجودة فی العلم، لازمة لذات الحق، لانها صور للاسماء الغیبیة المختصة بالباطن من حیث هو ضد الظاهر، او للباطن وجه یجتمع مع الظاهر و وجه لا یجتمع معه... و تلک الاسماء هی التی قال(رض) فی فتوحاته و اما الاسماء الخارجه عن الخلق و النسب فلایعلمها الا هو، لانه لا تعلق لها بالاکوان و الی هذه الاسماء اشار النبی(ص) او استاثرت به فی علم غیبک. (11) بر طبق این نظر چون این اسماء طالب غیب و بطون هستند در خارج ظاهر نمی شوند و به همین لحاظ که در خارج موجود نیستند و مظهری ندارند، برای احدی معلوم نشده و برگزیده حق هستند.
اطلاق اسم مستاثر بر مقام ذات
امام خمینی(س) در شرح دعای سحر و در شرح عبارت «اللهم انی اسئلک من اسمائک باکبرها» بعد از بیان این مطلب که اسماء و صفات الهی حجب نوری برای ذات حقند و اینکه ذات احدی تنها از طریق اسماء و صفات ظهور می یابد و در مقام غیب ذات، اسم و رسم و حدی نیست، می فرمایند: یکی از احتمالات در معنای اسم مستاثر این است که منظور از این اسم همان مقام غیب باشد و اطلاق اسم بر مقام غیب ذات به این جهت است که خود ذات علامت و نشانه برای ذات می باشد. هذا فان اشرت باطلاق الاسم فی بعض الاحیان علی هذه المرتبه التی هی فی عماء و غیب کما هو احد الاحتمالات فی الاسم المستاثر فی علم غیبه، کما ورد فی الاخبار و اشار الیه فی الاثار الذی یختص بعلمه الله، و هو الحرف الثالث و السبعون من حروف الاسم الاعظم المختص علمه به - تعالی - فهو من باب ان الذات علامة للذات، فانه علم بذاته لذاته. (12) امام خمینی(س) در تعلیقات بر کتاب مصباح الانس بعد از کلام قونوی در تقسیم اسماء ذاتی و اینکه اسماء مستاثره در خارج حکم و اثر ندارند، این قول را که اسم مستاثر، همان مقام غیب ذات است به استادشان در معارف الهی، مرحوم شاه آبادی، نسبت می دهند و می فرمایند ظاهر کلام قونوی این است که اسماء مستاثره در عالم مظهری ندارد، استاد عارف کامل ما می فرمودند که اسم مستاثر، همان ذات احدی و مطلق حق است، زیرا ذات الهی با تعین منشا ظهور اسماء است، اما ذات مطلق بدون تعین منشا ظهور اسماء نیست و اطلاق اسم هم بر مقام ذات از باب تسامح در تعبیر است، نه اطلاق حقیقی. قال شیخنا العارف الکامل - دام ظله - ان الاسم المستاثر هو الذات الاحدیة المطلقه، فان الذات بما هی متعینه منشا للظهور دون الذات المطلقه، ای بلا تعین، و اطلاق الاسم علیه من المسامحة و الظاهر من کلام الشیخ و تقسیمه، الاسماء الذاتیه الی ما تعین حکمه و ما لم یتعین، انه من الاسماء الذاتیة التی لامظهر لها فی العین. (13) اطلاق اسم بر آن از باب تسامح در تعبیر بوده و به همین دلیل اثری از آن در عالم ظاهر نمی شود، زیرا ذات غیبی حق با تعین منشا ظهور اسماء و اعیان است و بدون تعین مقام غیب با هیچ موجودی مرتبط نیست، چنان که قبلا اشاره شد.
کلام استاد حسن زاده آملی، در تبیین اسماء مستاثره
معظم له، در درس مصباح الانس، در مقام تبیین اسماء مستاثره فرمودند: «هر یک از اسماء الهی به طور غیر متناهی برگزیده حقند و در عالم ظاهر نمی گردند.»
اسماء الهی در کمال اطلاقشان، عین ذات حقند، چنانچه اساطین عرفانی به آن تصریح کرده اند. ابن فناری در مصباح الانس می فرماید: لان الحقائق الکلیة للاسماء فی کمال اطلاقها عین الذات و هو المراد بقول الشیخ(ره) فی مواضع لاتحصی انها من حیث انتسابها الیه عین الذات. (14) با توجه به این مطلب، بیان حضرت استاد - دام ظله - که اسماء الهی به طور غیر متناهی برگزیده حقند در عین متانت، به یکی از دو قول گذشته بازمی گردد و منظور از اسماء مستاثره بر طبق این بیان یا مقام احدیت ذاتی است که واسطه در ظهور اسماء در مرتبه واحدیت است، چنانچه قبلا اشاره شد، و نظر مشهور عرفا هم بر آن است و یا مقصود مقام غیب ذات است که در قول دوم بیان کردیم و در هر دو صورت این اسماء مظهری در عالم ندارند و برای احدی معلوم نیستند.