حسين عليه السلام از هدف خود سخن مى گويد.
يكى از موارد بسيار روشنى كه باز حسين بن على عليهماالسلام با صراحت كامل از هدف خدائى خود سخن مى گويد و پايان كار خويش را آشكارا بيان مى نمايد هنگام وداع آن حضرت با قبر پيغمبر صلى الله عليه و آله است در آنجا گفت :
يا رسول الله بابى اءنت و امر لقد خرجت من جوارك كرها و فرق بينى و بينك و اخذت بالعنف قهرا اءن ابايع يزيد بن معاوية شارب الخمور و راكب الفجور فان فعلت كفرت و ان ابيت قتلت فها اءنا خارج من جوارك على الكره فعليك منى السلام يا رسول الله
يعنى اى رسول خدا پدر و مادر فداى شما باد، من از نزد تو جبرا خارج مى گردم ، بين من و تو جدائى افكندند و مرا در فشار گذاردند كه با يزيد من معاويه بيعت نمايم همان يزيدى كه خمر مى نوشد و انواع گناهان را مرتكب مى شود، اگر بپذيرم و در برابر وى تسليم گردم در اين صورت كفر ورزيدم و اگر بيعت نكنم مرا به قتل مى رسانند اكنون با كراهت از نزد تو بيرون مى روم و از مدينه خارج مى گردم و با حضرت وداع مى نمايم .
خوانندگان عزيز - در اين گفتار كوتاه حسين عليه السلام دقت نمائيد آن حضرت در ابتداء از فرزند معاويه سخت نكوهش مى كند و انحرافات و ناپاكى هاى وى را بر مى شمرد و آنگاه مى گويد مرا به بيعت با چنين فردى جبرا دعوت مى كنند!!!
ولى عجب تر از همه ( كه ضمت آن خطر شديد حكومت يزيد را براى جهان اسلام با صراحت اداء مى نمايد) اين جمله است كه مى فرمايد: اگر با يزيد بيعت كنم كفر ورزيدم و از راه اسلام خارج شدم
حسين عليه السلام در اين جمله تسليم در برابر يزيد را كفر مى شمرد و آن را خروج از اسلام مى داند و سپس نتيجه ى مخالفت با يزيد و بيعت ننمودن با وى را هم آشكار بيان مى كند و مى گويد اگر بيعت نكنم مرا مى كشند با اين حساب براى آن حضرت در هيچ قسمت موضوع مبهمى وجود ندارد، هم هدف وى مشخص و مهين است و هم در مخالفت با يزيد اراده ى خلل ناپذيرى دارد و هم به خوبى مى داند كه بيعت نكردن با آن مرد سفاك و خونخوار سرانجام شهادت براى وى ببار خواهد آورد، فرزند اميرالمؤ منين با اين واقع بينى خاصى كه نسبت به تمام اطراف و جوانب كار دارد، كاروان خود را از مدينه به سوى مكه حركت مى دهد و هنگام خروج از آن آيه اى را تلاوت مى كند كه خداوند آن را از موسى بن عمران هنگام بيرون رفتن وى از مصر براى نجات از حكومت فرعون نقل مى كند:
و خرج منها خائفا يترقب قال رب نجنب من القوم الظالمين
يعنى موسى از مصر بيرون رفت در حالى كه از حكومت فرعون ترسناك بوده و خوف داشت از آنكه او را تعقيب نمايند و مى گفت پروردگارا مرا از اين مردم ستمگر نجات ببخش حسين بن على عليه السلام با تلاوت اين آيه از مدينه خارج گرديد و با كاروان خود در راهى كه به مكه منتهى مى شد حركت در آمد. ياران وى به آن حضرت گفتند يا بن رسوالله از اين راه رو بر گردانيم و مانند عبدالله بن زبير را بيراهه به سوى مكه رهسپار شويم ؟ آن بزرگوار كه با اراده و تصميم به سوى مقصدى مشخص و معين مى رود در پاسخ آنها فرمود:
لاوالله لا افارقه حتى يقضى الله ماهو قاض
يعنى نه به خدا قسم از اين راه بيرون نمى روم تا خداى آن چه كه بخواهد حكم فرمايد
آنگاه خطاب به آنها چنين اضافه كرد. از اينكه آنها به تعقيب از شما بيرون آيند بيمناكيد؟ گفتند آرى ، فرمود من بيم دارم كه دست برداشتن از اين راه فرار را مرگ باشد حسين عليه السلام با ياران خود پس از شش روز طى طريق سوم ماه شعبان وارد كه گرديد در حالى كه آيه اى را تلاوت مى فرمود كه پروردگار در آن ورود موسى بن عمران را به مدائن و مناجات وى را با خداوند نقل مى كند
فلما توجه تلفاء مدين قال عسى ربى ان يهدينى سواء السبيل
درسى كه حسين عليه السلام به انسانها آموخت
شهيد سيد عبد الكريم هاشمى نژاد