نمایش نتایج: از 1 به 8 از 8

موضوع: دوستدار اهل بیت کیست

  1. #1
    اخراج شده
    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    نوشته ها
    186
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض دوستدار اهل بیت کیست

    دوستدار اهل بيت كيست ؟

    عالمان مذهب تشیع كتب زیادی در باره اهل بیت نوشته اند . آنها دوستی آل علی را از افتخارات بلكه بزرگترین افتخار خویش می شمارند .بیایید ببینیم تاچه حد در این ادعا صادقند . نخست باید اهل بیت را شناخت! از نظر آنها اهل بیت در درجه اول یعنی علی و فاطمه و حسن و حسین و در مرحله بعدی فرزندان آنها بخصوص از نسل حسین . اما این تقسیم بندی نادرست است در حوزه و دایره ( اهل بیت ) اشخاص زیر نیز شاملند .
    1ـ زنان پیامبریا اهل بیت یعنی اهل خانه و دوستدار پیامبر باید خود بنگرد كه در خانه ایشان چه كسانی زندگی میكردند . در خانه پیامبر همسران و دختران ایشان می زیستند دختران شوهر كردند و رفتند و ماندند زنهایشان . و قانون زندگی این است كه در خانه هر مردی بلأخره فقط زن باقی می ماند خواهر و دختر و مادر درخانه های خود میباشند یا میروند البته اگر مردی فوت كند آنوقت زنش نیز شاید به خانه مردی دیگری رود اما در مورد حضرت محمد صلی الله علیه و سلم زنانشان نه فقط درحیات بلكه پس از رحلت آن حضرت نیز در خانه ایشان ماندند و تا آخر عمرنه شوهری دیگر اختیار كردند نه به خانه ای دیگری رفتند حالا اگر كسی چون كبك سر خود را در برف فرو برد و از حقایق بگریزد در اصل حقیقت ، تغییری پیدا نمی شود . الله (جل و علا) درقرآن هرجا كه حكم اهل بیت را آورده اكثراً قصدش زن و همسر بوده است قصه لوط را بخوانید در قصه ابراهیم و نوح و هرماجرای دیگری كه ذكر از آل لوط و آل ابراهیم شد مقصود همسرهم بوده است مثلاً دقت كنید .
    (قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ) (الحجر:58 :60) (فرشتگان گفتند ) بدرستی كه ما فرستاده شدیم بسوی قوم گنه كار تابر آنها عذاب نازل كنیم جز آل لوط بدرستیكه ما همه آنها را نجات میدهیم مگر زنش را كه مقرركردیم با باز ماندگان باشد ) اگرزن از اهل بیت نبود دلیلی برای آن توضیح اضافه و استثناء كردن زن نميتوان یافت. در ماجرای حضرت ابراهیم وقتی كه فرشتگان بدیدن ایشان آمدند مسئله اهل بیت و شمولیت همسر در آن بطور برجسته نمایان است. فرشتگان وقتی به دیدن ابراهیم آمدند كه حضرت در خانه محل اقامت خویش فرزندی نداشت خانواده او در آنجا متشكل بود از ایشان و ساره، فرشتگان آنگاه كه قصه خود را بیان كردند در پی آن افزودند ( ای ابراهیم تو را بشارت میدهیم به فرزند ) زنش یعنی زن حضرت ابراهیم (علی الصلاه والسلام )این حرفها را كه شنید تعجب كرد و فرشتگان گفتند. (قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ) (هود:73) (فرشتگان گفتند ای زن آیا از امر و حكم خدا تعجب می كنی بخشایش و بركات او بر شما اهل خانه است و بدرستیكه او ستوده و بزرگوار است.) پس از آیه معلوم می شود كه منظور از اهل بیت ( زن و همسر) است زیرا در خانه ابراهیم غیر از زن و شوهر كسی دیگر نبود و علاوه بر این مخاطب آیه نیز همسر پیامبر است. (قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ) (هود:73) (ای زن آیا تو از كار خدا تعجب می كنی ؟ )( اتعجبین ) (یعنی ای زن تو تعجب می كنی اگر مقصود ابراهیم بود باید می فرمود) (اتعجب ) زیرا پسوند (ی) و(ن) در عربی برای زن است. با این تفاصیل دیگر چرا عالمان شیعه زنان پیامبر را از اهل بیت نمی داند آیا قرآن را قبول ندارند مسلماً دارند پس چرا این عقیده عجیب و غریب و متضاد را باور دارند. این آیه معروف را حتماً شنیده اید . (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً) (الأحزاب:33) ( بدرستی كه خدا اراده دارد تا حتماً از شما اهل بیت پلیدی را دوركند و شما را كاملاً پاك كند .) عالمان شیعه می گویند این آیه مربوط به علی و فاطمه و حسن و حسین است در حالیكه این آیه مقصودش زنان پیامبر است منظورش صد البته دختران پیامبر و دامادان ایشان نیز هست اما پیامبر فقط یك دختر نداشت دو دختر دیگر ایشان تا لحظه وفات همسر حضرت عثمان بودند. این را گفتیم قبول داریم . اما آیه اول مخاطبش و منظورش زنان پیامبر است. زیر سیاق آیات چه در قبل و چه در بعد بشارت پاك كردن اهل بیت متوجه و خطاب به زنان پیامبر است نه دختران او توجه كنید .(يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاهَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحاً جَمِيلاً) (الأحزاب:28) )وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَهَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظِيماً يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَهٍ مُبَيِّنَهٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً وَمَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحاً نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقاً كَرِيماً يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاًوَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّهِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاهَ وَآتِينَ الزَّكَاهَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفاً خَبِيراً) (الأحزاب31-34 ) (ای نبی به زنان خود بگو اگردنیا و زینتش را می خواهید بیایید تا به شما امتعه و مال دهم و به نیكی رهایتان كنم و اگر خدا و رسولش و خانه آخرت را می خواهید پس بدرستیكه الله برای نیكوكاران شما زنان، اجر بزرگی را مهیا فرموده ! ای زنان پیامبر هركسی از شما بدكاری آشكاری كند عذابی دو برابر خواهد شد و این برای الله آسان است و هركه فرمانبرداری كند از شما خدا و پیامبرش را وكار نیك نماید دو بار او را اجر میدهیم و مهیا كنیم برایش روزیی نیكو. ای زنان پیامبر شما مثل زنان دیگر نیستید اگر پرهیزكارید پس در سخن گفتن نرمی نشان ندهید تا آنكس كه در قلبش مرض است در شما طمع بد نكند و سخن نیك و به عرف بگویید و در خانه خود بمانید و زینت خود را آنچنان كه در جاهلیت اول بود آشكار نكنید نماز برپا دارید و زكات بدهید و خدا و رسولش را اطاعت كنید بدرستیكه الله می خواهد تا از شما پلیدی را دوركند ای اهل بیت و می خواهد شما را كاملا تطهیر كند و ای زنان ذكر كنید آیات خدا را كه در خانه شما خوانده می شود و حكمت را بدرستیكه خدا آگاه بالطف است .) در اول این آیات چنانكه دیدید خدا به پیامبر می گوید به زنانت بگو اگر دنیا و زینتش را می خواهید بیایید تا شما را طلاق بدهم به طریقی نیكو ولی همه میدانیم كه هیچكدام از زنها خواستار طلاق نشدند یعنی دنیا و زینتش را نخواستند و باز چنانكه دیدید آیه قبل از تطهیر اهل بیت و بعد از آن مربوط به زنان پیامبر است و من نمیدانم علمای شیعه با چه روش این آیه را به فاطمه و حسن و حسین مربوط می كنند ؟) با این دلیل صریح و روشن باید بپذیریم كه زنان پیامبر را خداوند(جل و علا) پاك قرار داده است چونكه اراده كرده حتماً پاك كند و خدا هر چه اراده كند شدنی است . مایه تأسف است كه دوستداران اهل بیت به اهل بیت رسول خدا بد می گویند اهل بیت رسول الله علاوه برآنكه شریك زندگی ایشان بودند توسط رب العالمین به لقب ام المؤمنین نیز مفتخر شدند آنها با یك دید دیگر، از جمله صحابیات هم بودند پس چگونه می توان ام المؤمنین را منافق خواند یا چگونه ممكن است ام المومنین منافق باشد ؟ فكر كنید فردی خود را دوستدار شما بداند اما در ملاء عام به همسر تان بد و بیراه بگوید آیا باور میكنید كه او صادق باشد این عین كاریست كه بعضی ها در حق نبی اكرم می كنند آنهم بعد از آنكه خداوند گرامی به پاكی آنها گواهی داده این كار را میكنند !

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    حرفه ای SuNny آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    محل سکونت
    Isfahan
    نوشته ها
    848
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: دوستدار اهل بیت کیست

    چقدر جالبه که شما جواب خودتون رو توی آیاتی که گذاشتید دادید ........

    غرض این است که بفهمیم آیا اهل بیت یعنی " اهل خانه " یا فقط شامل افراد خاصی میشده ؟

    ما میگوییم که برداشت و فهم از اهل بیت چیزی فراتر از اهل خانه است , یعنی صرف زندگی کردن با پیامبر یا همخانه بودن با ایشان .
    چرا ؟
    چون صرف هم خانه بودن پاکیزگی و طهارت نمی آورد , این آیه تطهیر (إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً ) را نمیتوان به صرف هم نشینی با پیامبر به کسی نسبت داد .معیارهای والاتری ملاک هستند .
    دلایل :

    1- پسر نوح : مگر اهل خانه پیامبر خدا نبود؟ پس چه شد که با اهل دوزخ هلاک شد ؟

    2-
    قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ

    اگرزن از اهل بیت نبود دلیلی برای آن توضیح اضافه و استثناء كردن زن نميتوان یافت
    شما مطمئنید که درست آیه رو متوجه شدید ؟
    آیه میگه زنش جزو هلاک شدگان بوده , اما بقیه خانواده اینطور نبودند .....این چه ربطی داره ؟
    در ضمن که توی این آیه صحبتی از اهل بیت هم نشده است و این رو توی ترجمه خودتون اضافه کردید.

    3-
    يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاهَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحاً جَمِيلاً) (الأحزاب:28) )وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَهَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظِيماً يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَهٍ مُبَيِّنَهٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً وَمَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحاً نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقاً كَرِيماً يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاًوَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّهِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاهَ وَآتِينَ الزَّكَاهَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفاً خَبِيراً)
    توی این آیه , صحبت از زنان پیامبر است , تا حالا فکر کردید اگر قرار بود آیه تطهیر در مورد زنان پیامبر صدق کنه چرا خدا توی آیه دیگه ای به اونها تذکر داده و اونها را از عاقبت کار زشت ترسانده ؟
    مگر آیه تطهیر نمیگه که ما اونها رو پاک و پاکیزه گرداندیم ؟


    من فکر میکنم همین ها برای اثبات صحبتمون کافی باشه , لعلکم تعقلون

  4. #3
    حرفه ای SuNny آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    محل سکونت
    Isfahan
    نوشته ها
    848
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: دوستدار اهل بیت کیست


    [" أَهْلَ الْبَيْتِ" و مخاطب آيه" يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً" چه كسانى هستند؟]

    حال بايد ديد اهل بيت چه كسانى هستند؟ بطور مسلم فقط زنان آن جناب اهل بيت او نيستند، براى اينكه هيچگاه صحيح نيست ضمير مردان را به زنان ارجاع داد، و به زنان گفت" عنكم- از شما" بلكه اگر فقط همسران اهل بيت بودند، بايد مى‏فرمود:" عنكن"، بنا بر اين، يا بايد گفت مخاطب همسران پيامبر و ديگران هستند هم چنان كه بعضى «1» ديگر گفته‏اند: مراد از اهل البيت، اهل بيت الحرام است، كه در آيه" إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ" آنان را متقى خوانده، و بعضى «2» ديگر گفته‏اند: مراد اهل مسجد رسول خدا (ص) است، و بعضى «3» گفته‏اند: همه آن كسانى است كه در عرف جزو خاندان آن جناب به شمار مى‏روند، چه همسرانش، و چه خويشاوندان و نزديكانش، يعنى آل عباس، آل عقيل، آل جعفر، و آل على، و بعضى «4» ديگر گفته‏اند: مراد خود رسول خدا (ص) و همسران اوست، و شايد آنچه به عكرمه و عروه نسبت داده‏اند همين باشد، چون آنها گفته‏اند: مراد تنها و تنها همسران رسول خدا (ص) است.
    تا اينكه مخاطب هم چنان كه بعضى «5» ديگر گفته‏اند: غير از همسران آن جناب هستند و خطاب در" عنكم- از شما" متوجه اقرباى رسول خدا (ص) است، يعنى آل عباس، آل على، آل عقيل، و آل جعفر.
    و به هر حال، مراد از بردن رجس و تطهير اهل بيت تنها همان تقواى دينى، و اجتناب از نواهى، و امتثال اوامر است، و بنا بر اين معناى آيه اين است كه خداى تعالى از اين تكاليف دينى كه متوجه شما كرده سودى نمى‏برد، و نمى‏خواهد سود ببرد، بلكه مى‏خواهد شما را پاك كند، و پليدى را از شما دور سازد، و بنا بر اين آيه شريفه در حد آيه" ما يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ" «6» مى‏باشد، و اگر معنا اين باشد، آن وقت‏
    __________________________________________________
    (1) روح المعانى، ج 22، ص 16.
    (2) روح المعانى، ج 2، ص 13.
    (3) روح المعانى، ج 22، ص 14.
    (4) روح المعانى، ج 22، ص 13.
    (5) روح المعانى، ج 22، ص 14.
    (6) خدا نمى‏خواهد بيهوده بار شما را سنگين كند، بلكه مى‏خواهد پاكتان سازد، و نعمت خود را بر شما تمام كند. سوره مائده، آيه 6.

    آيه شريفه، با هيچ يك از چند معنايى كه گذشت نمى‏سازد، چون اين معنا با اختصاص آيه به اهل بيت منافات دارد، زيرا خدا اين گونه تطهير را براى عموم مسلمانان و مكلفين باحكام دين مى‏خواهد، نه براى خصوص اهل بيت، و حال آنكه گفتيم آيه شريفه دو انحصار را مى‏رساند، كه انحصار دوم تطهير اهل بيت است.
    و اگر بگويى مراد از بردن رجس، و تطهير كردن، همانا تقواى شديد و كامل است، و معناى آيه اين است كه اين تشديدى كه در تكاليف متوجه شما كرديم، و در برابر اجر دو چندان هم وعده‏تان داديم، براى اين نيست كه خود ما از آن سودى ببريم، بلكه براى اين است كه مى‏خواهيم پليدى را دور نموده و تطهيرتان كنيم.
    و در اين معنا هم اختصاص رعايت شده، و هم عموميت خطاب به همسران رسول خدا (ص) و به ديگران، چيزى كه هست در اول، خطاب را متوجه خصوص همسران آن جناب نمود، و در آخر يعنى در كلمه" عنكم" متوجه عموم.
    ليكن اين حرف هم صحيح نيست، براى اينكه در آخر، خطاب متوجه غير از ايشان شده، و اگر بگويى خطاب متوجه همه است چه همسران و چه غير آنان، مى‏گوييم: اين نيز باطل است، براى اينكه غير از همسران شريك در تشديد تكليف نبودند، و اجر دو چندان هم ندارند، و معنا ندارد خداى تعالى بفرمايد: اگر به شما همسران رسول خدا (ص) تكاليف دشوارترى كرديم، براى اين است كه خواستيم عموم مسلمانان و شما را پاك نموده و پليدى را از همه دور كنيم.
    خواهى گفت: چرا جايز نباشد كه خطاب متوجه همسران رسول خدا (ص) و خود رسول خدا (ص) باشد، با اينكه تكليف خود رسول خدا (ص) هم مانند تكاليف همسرانش شديد است؟
    در پاسخ مى‏گوييم: نبايد همسران آن جناب را با خود آن جناب مقايسه كرد، چون آن جناب مؤيد به داشتن عصمت خدايى است، و اين موهبتى است كه با عمل و اكتساب به دست نمى‏آيد، تا بفرمايد تكليف تو را تشديد كرديم، و اجرت را مضاعف نموديم، تا پاكت كنيم، چون معناى اين حرف اين است كه تشديد تكليف، و دو چندان كردن اجر مقدمه و يا سبب است براى بدست آمدن عصمت، و به همين جهت هيچ يك از مفسرين اين احتمال را نداده‏اند كه خطاب متوجه رسول خدا (ص) و همسرانش باشد و بس. و اگر ما آن را جزو اقوال ذكر كرديم، به عنوان اين است كه اين هم يك احتمال است، و خواستيم با ايراد اين احتمال نظريه آن مفسرينى كه گفته‏اند: مراد خصوص همسران آن جناب است تصحيح كنيم، نه اينكه بگوييم: كسى از مفسرين اين احتمال را هم داده.
    و اگر مراد بردن رجس و پاك كردن، به اراده خدا باشد، و در نتيجه مراد اين باشد كه خدا مى‏خواهد به طور مطلق، و بدون هيچ قيدى شما را تطهير كند، نه از راه توجيه تكاليف، و نه از راه تكليف شديد، بلكه اراده مطلقه‏اى است از خدا كه شما پاك و از پليديها دور باشيد، چون اهل بيت پيغمبريد، در اين صورت معناى آيه منافى با آن شرطى است كه كرامت آنان مشروط بدان شد، و آن عبارت بود از تقوى، حال چه اينكه مراد از اراده، اراده تشريعى باشد، و چه تكوينى، هر يك باشد با شرط نمى‏سازد، پس معلوم مى‏شود اراده مطلقه نيست.

    [اثبات اينكه مراد از" أَهْلَ الْبَيْتِ" و مخاطب آيه تطهير، خمسه طيبه (پيغمبر، على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام) هستند]

    با اين بيانى كه گذشت آن رواياتى كه در شان نزول آيه وارد شده تاييد مى‏شود، چه در آن روايت آمده كه آيه شريفه در شان رسول خدا (ص) و على و فاطمه و حسن و حسين (ع) نازل شده است، و احدى در اين فضيلت با آنان شركت ندارد.
    و اين روايات بسيار زياد، و بيش از هفتاد حديث است، كه بيشتر آنها از طرق اهل سنت است، و اهل سنت آنها را از طرق بسيارى، از ام سلمه، عايشه، ابى سعيد خدرى، سعد، وائلة بن الاسقع، ابى الحمراء، ابن عباس، ثوبان غلام آزاد شده رسول خدا (ص) عبد اللَّه بن جعفر، على، و حسن بن على (ع) كه تقريبا از چهل طريق نقل كرده‏اند.
    و شيعه آن را از حضرت على، امام سجاد، امام باقر، امام صادق و امام رضا (ع)، و از ام سلمه، ابى ذر، ابى ليلى، ابى الاسود دؤلى، عمرو بن ميمون اودى، و سعد بن ابى وقاص، بيش از سى طريق نقل كرده‏اند.
    حال اگر كسى بگويد: اين روايات بيش از اين دلالت ندارد كه على و فاطمه و حسنين (ع) نيز مشمول آيه هستند، و اين منافات ندارد با اينكه همسران رسول خدا نيز مشمول آن باشند، چون آيه شريفه در سياق خطاب به آنان قرار گرفته.
    در پاسخ مى‏گوييم: بسيارى از اين روايات و بخصوص آنچه از ام سلمه- كه آيه در خانه او نازل شده- روايت شده است، تصريح دارد بر اينكه آيه مخصوص همان پنج تن است، و شامل همسران رسول خدا (ص) نيست، كه ان شاء اللَّه روايات مزبور كه بعضى از آنها داراى سندى صحيح هستند، از نظر خواننده خواهد گذشت.
    و اگر كسى بگويد: آن روايات بايد به خاطر ناسازگارى‏اش با صريح قرآن طرح شود، چون روايت هر قدر هم صحيح باشد، وقتى پذيرفته است كه با نص صريح قرآن منافات نداشته باشد، و روايات مذكور مخالف قرآن است، براى اينكه آيه مورد بحث دنبال آياتى قرار دارد كه خطاب در همه آنها به همسران رسول خدا (ص) است، پس بايد خطاب در اين آيه نيز به ايشان باشد.
    در پاسخ مى‏گوييم: همه حرفها در همين است، كه آيا آيه مورد بحث متصل به آن آيات، و تتمه آنها است يا نه؟ چون رواياتى كه بدان اشاره شد، همين را منكر است، و مى‏فرمايد آيه مورد بحث به تنهايى، و در يك واقعه جداگانه نازل شده، و حتى در بين اين هفتاد روايت، يك روايت هم وجود ندارد، كه بگويد آيه شريفه دنبال آيات مربوط به همسران رسول خدا (ص) نازل شده، و حتى احدى هم از مفسرين اين حرف را نزده‏اند، حتى آنها هم كه گفته‏اند آيه مورد بحث مخصوص همسران رسول خدا (ص) است، مانند عكرمه و عروه، نگفته‏اند كه: آيه در ضمن آيات نازل شده.
    پس آيه مورد بحث از جهت نزول جزو آيات مربوط به همسران رسول خدا (ص) و متصل به آن نيست، حال يا اين است كه به دستور رسول خدا (ص) دنبال آن آيات قرارش داده‏اند، و يا بعد از رحلت رسول خدا (ص) اصحاب در هنگام تاليف آيات قرآنى در آنجا نوشته‏اند، مؤيد اين احتمال اين است كه اگر آيه مورد بحث كه در حال حاضر جزو آيه" وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ" است، از آن حذف شود، و فرض كنيم كه اصلا جزو آن نيست، آيه مزبور با آيه بعدش كه مى‏فرمايد:" و اذكرن" كمال اتصال و انسجام را دارد، و اتصالش بهم نمى‏خورد.
    بنا بر آنچه گفته شد، كلمه" أَهْلَ الْبَيْتِ" در عرف قرآن اسم خاص است كه هر جا ذكر شود، منظور از آن، اين پنج تن هستند، يعنى رسول خدا (ص) و على و فاطمه و حسنين ع، و بر هيچ كس ديگر اطلاق نمى‏شود، هر چند كه از خويشاوندان و اقرباى آن جناب باشد، البته اين معنا، معنايى است كه قرآن كريم لفظ مذكور را بدان اختصاص داده، و گر نه به حسب عرف عام، كلمه مزبور بر خويشاوندان نيز اطلاق‏ مى‏شود.

    __________________________________________________
    (1) سوره مائده، آيه 3



    منبع : ترجمه تفسیر المیزان

  5. #4
    اخراج شده
    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    نوشته ها
    186
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: دوستدار اهل بیت کیست

    بخشی از خاطرات من
    من درخانواده‌ ای شیعه پرورش یافتم که با خدمت علمی و تبلیغاتی برای مذهب، به خدا تقرّب می‌جُست. در کودکی پدرم را از دست دادم، بعد از درگذشت پدرم دایی‌ام سرپرستی من و برادرانم را به عهده گرفت، او آخوند معمم بود که در یکی از حوزه‌های علمیه منطقه (جد حفص) بحرین درس خوانده بود و پس از آن درس خود را در شهر قم ایران تکمیل و به پایان رسانده بود.

    او به شدت مراقب ما بود و می‌کوشید تا ما با دوستان ناباب و بد همراه نشویم و به دنبال آنچه مایة بدنامی ما و ناخشنودی پروردگارمان می‌گردد و اخلاق و رفتارمان را فاسد می‌کند نرویم. او چنان برای تربیت ما می‌کوشید و مراقب ما بود که وقتی دانست که من بعداز گرفتن دیپلم می‌خواهم وارد آموزشکدة موسیقی شوم و در آینده به عنوان استاد موسیقی به این کار بپردازم به شدت ناراحت شد و به من اعتراض کرد و گفت: من در بچّگی کسی را نداشتم که دست مرا بگیرد و مرا نصیحت کند، از این رو بسیار زندگی دشواری به سرکرده‌ام، پس تو نصیحت مرا گوش کن.

    می‌توانم بگویم که دایی‌ام نقش بزرگی در بیرون‌راندن این فکر از سرم داشت ... و علاوه از این عواملی دیگر هم بود که مانع رفتن من به این سمت گردید.

    اما مادرم به امید اجر و پاداش الهی و با این احساس که به امام حسین خدمت می‌کند به شدت به مشارکت در مناسبت‌ های دینی (عزا و شادی‌آور) علاقه‌مند بود. حتی بیماری مادرم را از مشارکت در این مراسم‌ها باز نمی ‌داشت زیرا او معتقد بود که مشارکت در این مراسم مایه شفا و بهبودی‌یافتن از بیماری و سبب خیر و برکت است و عدم مشارکت در آن گناه و معصیت است.

    پدربزرگم (پدر مادرم) شغلش این بود که طبل‌های سنتی را می ‌ساخت که برای هم‌ آهنگ‌کردن راهپیمایی‌های دسته ‌های عزاداری امام حسین نواخته و به کار گرفته می ‌شوند.

    ناگفته نماند که من و همة خانواده‌ام در آن زمان از مقلّدان آیت‌ الله خوئی بودیم.

    و از آن جا که من در چنین محیطی تربیت شده بودم از کودکی دوست داشتم که در مراسم عزاداری و مدّاحی حاج عباس که در محلّة (الحمّام) شهرمنامه برگزار می ‌شد شرکت کنم، از همان کودکی به شدت می‌کوشیدم تا اول وقت و خیلی زود در هر مراسمی به محل سوگواری بروم، تا اینگونه بتوانم قبل از دیگران پرچمی که معمولاً در دسته‌های عزاداری امام حسین حمل می ‌شود را به دوش بگیرم. و وقتی کمی بزرگتر شدم دیگر به همراه دسته ‌های عزاداری به زنجیرزنی می ‌پرداختم.

    درمدرسه هم، من و دوستانم به شدّت به مناسبت‌ های دینی علاقه‌مند بودیم، زیرا مناسبت‌های دینی و مذهبی فرصتی بود تا از فضای درس و تحصیل برای مدتی دور شویم و نفس راحتی بکشیم، و در چنین مناسبت‌ هایی به بهانة مشارکت در مراسم خیلی غایب می شدیم، به خصوص که اغلب اساتید مدرسه ‌ای که من در آن درس می‌خواندم شیعه بودند، از این رو ما به خاطر غیبت از مدرسه مورد بازخواست قرار نمی‌گرفتیم، بلکه آنها ما را تشویق می‌ کردند.

    متأسفانه باید بگویم که بسیاری از جوانان از فرارسیدن چنین موقعیت‌هایی به شدت خوشحال می‌شدند، زیرا آنها می‌دیدند که مراسم و مناسبت‌ها فرصتی طلایی برای دختربازی و چشم‌چرانی است، چون که در چنین مناسبتها دختر و پسر خیلی راحت با هم قاطی می‌ شوند.!

    خانوادة ما به نذر خیلی اهمیت می‌داد، عمه‌ام همیشه سقط جنین می‌کرد؛ یا قبل از تولد فرزندش می‌مرد و یا اینکه بعد از تولّد بلافاصله فرزندش می‌مرد، بارها او چنین شده بود تا اینکه دیگر خانوادة ما از صاحب فرزند شدن عمه‌ام احساس ناامیدی می‌کردند، در این وقت آنها برای امام علی نذر کردند که اگر به عمه‌ام فرزندی بدهد و آن را از هر آسیبی حفاظت کند[1] هر سال در روز عاشورا کودک را در میان دستة عزادار بیاورند و او را در کفنی بپیچند که با خون عزادارانی آغشته شده است که با زنجیر و چماق به سر و سینة خود می‌زنند و پس از آن او را بر اسبی سوار نمایند که شبیه اسب امام حسین است. بالاخره عمه ام صاحب فرزندی شد، پدر نوزاد او را عقیل[2] نام گذاشت، چند سال بعد از انجام دادن نذر عقیل متوجه شد که باید فقط برای خدا نذر کرد و امام یک انسان است که او و هیچ انسانی دیگر سزاوار عبادت و پرستش نیستند. و از هیچ انسانی کمک‌خواستن و نذرکردن برای او و به فریادخواندنش جایز نیست.

    و خلاصه اینکه عقیل پدرش را قانع کرد که چنین نذری حرام و نامشروع است، و همچنین او در مورد این مسئله با دوستانش بحث و مجادله می‌کرد.

    دراین خصوص مرا هم حکایتی هست که از داستان عقیل کمتر نیست، زمانی که من بچه بودم گردنم مورد عمل جراحی قرار گرفت، بعد از مدت کوتاهی دوباره زخم سرباز کرد و مرا دوباره جراحی کردند.

    مادرم می‌گوید: وضعیت سلامتی تو خیلی بد بود و تو بین مرگ و زندگی دست و پا می‌زدی، مادرم از آن جا که می‌ترسید مبادا من از بین بروم از روی سادگی نصیحت یکی از آخوندها را باور کرد، آن آخوند او را نصیحت کرده بود که به یکی از زیارتگاههای منامه در منطقه سقیّه برود و نذر ویژه‌ای برای امام علی کند تا من از بیماری بهبودی بیابم. زیرا مادرم همانند همه شیعه‌ها معتقد بود که عتبات و مقبره‌ها سود می‌آورند و زیان را دور می‌کنند.

    به علت شرایط ناخواسته‌ای سالهای زیادی گذشته بود و مادرم نتوانسته بود در طی سالها نذر خود را انجام دهد تا اینکه من بزرگ شدم. وقتی به توفیق الهی سنّی شدم و به عقاید اهل سنت روی آوردم، خانواده‌ام خواستند تا برای من دلیل بیاورند که من با سنّی‌شدنم در واقع به اهل بیت جفا نموده و توهین کرده‌ام! و نذرمادرم را یادآوری کردند و با صراحت به من گفتند: اگر اهل بیت نبودند تو از بیماری بهبودی نمی‌یافتی و امروز زنده نبودی، سپس مرا از تساهل و سُستی‌ورزیدن در مورد نذر هشدار دادند و مرا تشویق کردند تا همراه با آنان برای ادای نذر به همان زیارتگاه بروم ... تا اینگونه از آسیب‌های زندگی نجات یابم.

    و بارها کوشیدند تا مرا برای رفتن به زیارتگاه قانع کنند وتلاش کردند تا دوباره شیعه شوم، اما موفق نشدند. اما آنچه در این قضیه خنده‌آور بود این بود که بعد از آنکه سالها این مکان به عنوان زیارتگاه و مکانی مقدس محل رفت و آمد شیعیان بود و حاجت می‌خواستند و برای آن نذر می‌کردند معلوم شد که همه شایعاتی که در مورد آن زیارتگاه پخش شده دروغ و خیالبافی هستند و در آن جا هیچ چیزی نبوده است، وبعداً کاملاً منهدم شد و با خاک یکسان گردید ولله الحمد[3].




    --------------------------------------------------------------------------------

    [1]) گاهی به صورت تصادفی خواست‌ی کسی که نذر می‌کند برآورده می‌شود، این دلیلی برای جایز و مشروع‌ بودن نذرکردن برای غیر از خداوند نیست، زیرا گاهی می‌شنویم که یک فرد مسیحی به کلیسا می‌رود و از مریم علیها ‌السلام شفاء و روزی می‌طلبد و خداوند برای آن که او دچار فتنه شود خواسته او را برآورده می‌سازد، و هندوها و بت‌پرست‌ها همه چنین وضعیتی دارند که از معبودان خود چیزهایی می‌طلبند و خداوند برای آن که آنها بیشتر درگمراهی فرو روند خواسته‌هایشان را برآورده می‌سازد، چنان که خداوند می‌فرماید: ﴿سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ﴾. (الاعراف: 182). «کم‌کم به سوی هلاک و عذابشان می‌کشانیم از راهی که نمی‌دانند». و در همین مورد امام صادق چنان که در الکافی 2/452 آمده در تفسیر این آیه می‌گوید: (بنده گناهی می‌کند و بازهم به او نعمت می‌رسد، و گویا این نعمت به او گوشزد می‌کند که از گناه توبه نماید). و به فریاد خواستن چیزهایی غیر از الله فقط گناه نیست بلکه به طور مطلق بزرگترین گناه می‌باشد، و در حدیثی که نوری طبرسی در المستدرک 14/331 روایت کرده آمده است که عبدالله بن مسعود-رضي الله عنه- از پیامبر –صلى الله عليه وسلم- پرسید: (کدام گناه از همه گناهان بزرگتر است؟ فرمود: اینکه برای خدا همتایی مقرر کنی و حال آنکه خدا تو را آفریده است!).

    مسلمان با یقین باور دارد که دعا و به فریاد‌خواندن عبادت است و عبادت باید فقط برای خدا انجام شود چنان که خداوند در کتاب خود می‌فرماید: ﴿وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُو مَعَ اللَّهِ أَحَداً﴾. (جن: 18). «مسجدها مختص پرستش‌ خدا است و (در آنها) کسی را با خدا نخوانید. و همچنین نذر یک عبادت است که باید فقط برای خدا انجام شود، بنابراین نوری طبرسی در (المستدرک 16/82) روایت می‌کند که امام جعفر صادق از نذرکردن برای غیر الله نهی کرده است. و آیت الله العظمی محمد امین زین‌الدین در کتاب کلمة التقوی (6/462) مسأله شماره: (63) می‌گوید: برای غیر از خداوند برای هیچ کسی نذر جایز نیست خواه پیامبر باشد خواه ولی یا فرشته یا بنده‌ای صالح باشد، و جایز نیست که کسی برای کعبه و زیارتگاهها و مساجد و عبادتگاهها و سایر اماکن مقدس و محترم در اسلام نذر کند.)

    و مسلمان به یقین باور دارد که سود و زیان و شفا فقط و تنها به دست خداست، پس هیچ کس نمی‌تواند به کسی سود و زیان برساند یا به او روزی و شفا بدهد به جز خداوند متعال. و خداوند به پیامبر –صلى الله عليه وسلم- فرمان می‌دهد که به مردم ابلاغ کند که سود و زیان فقط در دست خداست و او نمی‌تواند به کسی سود یا زیانی برساند، پس وقتی پیامبر خدا مالک سود و زیان نیست دیگر پیامبران و صالحان چگونه می‌توانند مالک آن باشند، خداوند می‌فرماید: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّي وَلا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً * قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرّاً وَلا رَشَداً﴾. (جن: 20-21). «گو تنها پروردگارم را می‌پرستم و کسی را شریک او نمی‌کنم. بگو من نمی‌توانم هیچگونه سود و زیانی به شما برسانم».

    از این رو هیچ عاقلی نباید فریب شیطان را بخورد، و اینجانب بانقل این داستانها می‌خواهم عقایدی را بیان کنم که بسیاری از افراد عامی که ایمانشان به خداوند ضعیف است بدان باور دارند، و اگر نه، کدام عاقل چنین عقایدی را می‌پذیرد در حالی که فرموده الهی را می‌خواند که می‌فرماید: ﴿أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ﴾. (الزمر:36). «آیا مگر خداوند بنده‌اش را کافی نیست».

    مسلمان می‌داند که فقط پروردگارش او را بس است، در صورتی که آنهایی که مسلمان نیستند زبان حالشان چنان می‌گوید که خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ﴾. (يوسف:106) و بیشترشان ایمان نمی‌‌آورند مگر آن که شرک می‌ورزند».

    [2]) عقیل عبدالجلیل احمد.

    [3]) در ربیع‌الاول 1425 مطابق با 2004 اعلامیه‌هایی از سوی شیعیان پخش شد که این مکان، زیارتگاهی است و ردّ پای مهدی منتظر در آن وجود دارد.

  6. #5
    حرفه ای SuNny آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    محل سکونت
    Isfahan
    نوشته ها
    848
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: دوستدار اهل بیت کیست

    :ajab::ajab::ajab:

    شما یک باره دیگه موضوع تاپیک رو بخون, داداش فکر کنم با تاپیک خاطره نویسی اشتباه گرفتی اش !!!!!!!!!!

    آخه برادر من , بحث ما سر عصمت و طهارت اهل بیت پیامبره شما برمیداری داستان سر هم میکنی میذاری ؟؟؟؟؟؟؟؟

    واقعا که خنده داره ......
    اگه حرفی بر ضد صحبتهام داری بگو وگرنه عقل سلیم و منطق حکم میکنه بپذیری وگرنه معلومه که قصدت روشن شدن حقیقت نیست و فقط داری وقت ما رو تلف میکنی ........

    حق پذیری یه نعمته که خدا به هر کسی نمیده !

  7. #6
    حرفه ای SuNny آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    محل سکونت
    Isfahan
    نوشته ها
    848
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: دوستدار اهل بیت کیست

    آزار دادن عایشه پیامبر را :

    موضوع آزار دادن عایشه , رسول خدا را فقط در کتب علماء شیعه نمی باشد.
    بلکه اکابر و علماء بزرگ خودتان نوشته اند که مکرر اسباب زحمت رسول خدا و رنجاندن آن حضرت گردید.

    چنانچه امام غزالی در صفحه 135 جزء دوم احیاء العلوم باب 3 کتاب آداب النکاح جندین خبر در مذمت عایشه نقل نموده که از جمله :

    مقابله او با رسول خدا و قضاوت ابوبکر است که علاء الدین علی متقی هم در صفحه 116 جلد هفتم کنز العمال و ابویعلی در مسند و ابو اشیخ در کتاب امثال آورده اند که ابی بکر رفت به ملاقات دخترش عایشه چون بین پیغمبر و عایشه دلتنگی شده بود , ابوبکر را به قضاوت طلبید , د ر وقت سخن گفتن عایشه کلمات اهانت آمیز گفت , با آن حضرت عرض میکرد در گفتار و کردارت عدالت را پیشه کن !!!!
    چنان این حرف اهانت آمیز در ابوبکر موثر شد که سیلی سختی به صورت دخترش زد که خون بر جامه اش سرازیر شد .
    و در جمله دیگر از کلامش به آن حضرت عرض کرد : " انت الذی نزعم انک نبی الله !!!"
    تویی آن کسی که گمان میکنی پیغمبر خدا هستی !!!!!

    آیا این جملات طعن به مقام نبوت نبوده ؟ مگر عایشه آن حضرت را پیغمبر بر حق نمیدانسته که چنین کلماتی نسبت به آن حضرت ادا نموده ؟

    از این قبیل اهانت ها در کتب شما بسیار زیاد رسیده که تماما سبب آزار و اذیت و رنجاندن دل آن حضرت بوده است.
    چرا علماء و مورخین فرقین بلکه بیگانگان در تاریخ اسلام از سایر زوجات پیامبر حرفی نزدند و انتقادی ننمودند؟

    احترام امت به عایشه و حفصه نه از آن جهت است که دختران ابی بکر و عمر اند ( گر چه شما به همین جهت احترام مینمایید ) بلکه برای آن است که زوجه و همسر رسول الله بوده اند و زنان آن حضرت وقتی مقام افتخار دارند که متقی و پرهیزگار باشند چنانچه در سوره احزاب آیه 32 می فرماید : " یا نساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن "

    حاصل معنی آنکه : ای زنان پیغمبر شما مانند یکی از زنان نیستید ( یعنی از حیث شرافت و فضیلت برتر از همه هستید ) به یک شرط و آن اینکه اگر متقی و خدا ترس و پرهیزگار باشید .

  8. #7
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    نوشته ها
    784
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: دوستدار اهل بیت کیست

    یک سوال اساسی:
    بچه ها کسی می دونه آقای کاروان چه مذهبی دارند؟

    پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم):ای فاطمه همانا خداوند به سبب خشم تو خشمگین ،وبه خشنودی ات خشنود می شود.

    امالی شیخ طوسی(ره)،ص427


    ما بی خیال سیلی مادر نمی شیم...

    ===================
    من رهرو ام و اشک مرا توشه بود
    از خرمن تو همین مرا خوشه بود
    چون قبله نما گشت دل من دیدم
    شش سمت دلم به سمت شش گوشه بود

  9. #8
    حرفه ای
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    نوشته ها
    630
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض RE: دوستدار اهل بیت کیست

    سلام
    بچه ها کسی می دونه آقای کاروان چه مذهبی دارند؟
    سنی هستند شاید هم تظاهر به سنی بودن میکنن

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه