مقام روضه خوانی
این شنیدستم که مستی روسیاه ----- نیمه ی شب دید شیخی را به راه
نشعت مِی تحت فرمانش گرفت -------- سد ره گشت و گریبانش گرفت
شیخ از وحشت زبانش بند شد -------- فارغ از اظهار چون و چند شد
مست گفتش از کجایی کیستی ------- نیمه ی شب در هوای چیستی
از چه رو اینسان شتابان می روی ------ خسته و سر در گریبان می روی
در جوابش گفت شیخ بی نوا ----------- روضه خوانم بر شهید کربلا
من به سختی زندگانی میکنم --------- بهر مردم روضه خوانی می کنم
مست گفتش گر که می خواهی امان - روضه ای از بهر من اینک بخوان
تا که من هم عقده ی دل وا کنم -------- گریه بهر یوسف زهرا کنم
شیخ گفتش نیست اینجا منبری ------- روضه خوانی نیست کارش سرسری
مستمع باید عزاداری کند --------------- سیل اشک از دیده اش جاری کند
در جوابش مست گفتا اینچنین --------- من شوم منبر تو بر رویم نشین
تو بخوان من سوگواری می کنم -------- پای منبر آه و زاری می کنم
شیخ شد ناچار و بر رویش نشست ---- روضه ای خواند و دل او را شکست
روضه ی او مست را هوشیار کرد ------- مَحرمش اندر حریم یار کرد
در دلش تا مهر حق کوبید شیخ -------- یک شبی در خواب، او را دید شیخ
دید او را همچو مردان خدا -------------- شاد و خرم در بهشت جانفزا
پیش رفت و گفت ای بانی من --------- دوست دار مرثیه خوانی من
باغ جنت جای هر بدکاره نیست ------- جای مانند تویی می خواره نیست
گو چه کردی کین مقامت داده اند ------ شهد عزت را به جامت داده اند
مست گفتش ای رفیق پارسا ---------- گوش کن تا گویمت این ماجرا
چون تو رفتی مرگ آمد در برم ---------- کز ملاقاتش برفت هوش از سرم
مُردَمُ شد روز محشر آشکار ------------ بودم از اعمال زشتم شرمسار
نامه اعمال من سنجیده شد ----------- مهر بطلان روی آن کوبیده شد
من شدم محکوم شر اندوختن --------- تا ابد در آتش غم سوختن
دست و پایم بسته در زنجیر شد ------- با شرار قهر حق در گیر شد
ناگهان از حق برآمد این ندا ------------- بنده ما را کنید از کف رها
گر چه نزد حق گناهش بی مراست ---- شافع او زاده ی پیغمبر است
شامل او رحمت داور شده -------------- چون حسینم را شبی منبر شده
خواندم از بهر تو خط سرنوشت --------- دوزخی بودم شدم اهل بهشت
گر دلم از نور رحمت منجلی است ------ آن چه دارم از حسین بن علی است
این حسین، آقای باغ جنت است ------- این حسین از پای تا سر رحمت است
در قیامت او شفاعت می کند ------------ قلب ها را کیمیایی می کند
گر بخواهد از خداوند مجید -------------- رو سیاهی را کند او رو سپید
"ژولیده نیشابوری"
با اندکی تغییر