شیخ صدرالدین موسی
شیخ صدرالدین فرزند ارشد صفی الدین بود که بعد از وفات پدر، صاحب سجاده ولایت گردید. وی در روز عید فطر سال 704 ه . ق از بطن فاطمه خاتون دختر شیخ زاهد گیلانی متولد گردید و پس از 90 سال عمر که 59 سال آن بر مسند ارشاد مریدان سپری شد در سال 794 ه . ق وفات یافت و در آرامگاه خانوادگی صفویان در اردبیل پهلوی پدرش به خاک سپرده شد. (58)
صدرالدین در جمع آوری مریدان و بذل و بخشش به آنها چندان کوشش داشت که «خلیل العجم » لقب یافت. شاه قاسم انوار یک شیعه کامل از شاگردان وی شمرده می شود. (59) با کوششهای شیخ صدرالدین درهای مسجد جامع اردبیل از گرجیان پس گرفته شد و از تفلیس به اردبیل آورده شد.
صدرالدین، زیارتگاهی برای پدرش شیخ صفی الدین ساخت و آن را قرارگاه پیروان خود قرار داد. این ساختمان چنان وسیع بود که بنای آن بیست سال طول کشید، (60) و یک مرکز معنوی گردید که صفویان در آنجا گرد می آمدند و نذوراتی بدانجا می رسید که صرف آنان می شد. مقبره شیخ صفی الدین در نظر کل جامعه مقام والایی پیدا کرده بود که حکام و پادشاهان حتی تیمور به زیارت آن می رفتند. (61)
اخواجه علی
پس از صدرالدین، رهبری سلسله صفویان به علاءالدین علی رسید. وی لباس سیاه در عزاداری شهادت امام حسین علیه السلام دائما به تن داشت و به همین خاطر سیاهپوش لقب یافت (62) وی تعالیم خویش را علنا بر اساس مذهب شیعه دنبال کرد. امیر تیمور سه بار با او ملاقات کرد و مریدش شد. خواجه علی، تیمور را تشویق نمود که یزیدیان مقیم عراق و سوریه را تنبیه نماید. برای این که او نسبت به مذهب شیعه تعصب خاص ابراز می نمود. (63)
بر پایه امری که در خواب از امام نهم محمد تقی علیه السلام دریافت داشته بود خواجه علی مامور شد اهالی دزفول را به راه راست تشیع هدایت کند.
در زمان وی «فدائیان تشیع » در میان صفویه ظهور کردند که این مسئله را اثبات می کند که صفویان منشا فتوت داشته اند و تحسین تجلی آن به شکل رابطه صفی الدین و صدرالدین با اخیان (جوان مردان) ظاهر گردید. در دوران پیشوایی خواجه علی، صفویان به سازمان نظامی شیعی تحول یافتند.
امیر تیمور اسیرانی را که ضمن جنگهای سال 804 ه . ق در آسیای صغیر به چنگش افتاده بودند به سفارش خواجه علی به وی بخشید این شفاعت خواجه علی باعث آزادی سران هفت طایفه بزرگ تکه لو، شاملو، استاجلو، قاجار، افشار، رملو و زنگنه گردید و این هفت طایفه به علاوه طایفه ذوالقدر قشون قزلباشان (سرخ کلاهان) که در حقیقت «فدائیان تشیع » بودند به وجود آمد. (64) خواجه علی بعضی ازآنها را به موطن خویش در آسیای صغیر بازگرداند و آنها را موظف نمود که از مذهب شیعه دوازده امامی ترویج کنند. (65)
مقام شامخ خواجه علی در ایران با سیطره معنوی وی بر بلاد روم از طریق مریدانش که مستقیما از او اخذ طریقه کرده بودند مستحکم تر شد. خواجه پس از سی و هشت سال زعامت معنوی و سیاسی در هجده رجب سال 830 ه . ق هنگام مراجعت از حج در قدس خلیل درگذشت و مزار بزرگی در آنجا برای وی ساخته شد و امروز قبرش معروف به «سید علی عجم » است.
سلسله صفویه در دوران شیخ صفی الدین و دوران سه نفر از جانشینان بلافصل وی، از احترام زیاد مراجع قدرت بر خوردار بودند. شاهزادگان تیموری بر سر راه لشکرکشی های خود در غرب در اردبیل با رؤسای این طریقت ابراز احترام می کردند. (66) امیرتیمور تحت تاثیر تشیع بود از این رو برای خواجه علی احترام خاصی قایل بود. (67)
رشد و گسترش اسلام مردمی در آناتولی، در خلال دوره ای روی داد که همزمان با ظهور وتحکیم سلسله صفویه در اردبیل در ایام شیخ صفی الدین و جانشینان بلافصل وی است.
شاه قاسم انوار، مرید شیخ صدرالدین پسر و جانشین شیخ صفی الدین با سید نعمت شاه ولی ماهانی رابطه معنوی داشته است و او اعتقاد خود به مذهب تشیع را علنا اظهار می کرد.
سلطان جنید و سلطان حیدر
پس از مرگ خواجه علی، پسرش ابراهیم به گسترش و تقویت تشکیلات صفویان در آناتولی پرداخت. در زمانی که جنید به ریاست سلسله صفویه رسید خود را سلطان نامید و رویه جنگجویی را وارد طریقت ساخت و مریدانش را به جهاد بر ضد مسیحیان ترغیب کرد.
سلطان جنید (متوفی 860 ه . ق) پدر سلطان حیدر وجد شاه اسماعیل اول، در سال 851ه.ق به جای پدرش، شیخ ابراهیم به ریاست صفویان رسید. او در دیاربکر با خواهر اوزون حسن آق قویونلو ازدواج کرد. در این دوره از تاریخ سلسله صفویه در اردبیل، یعنی اسلاف شیخ صفی الدین و توسعه سلسله صفویه در زمان چهار رهبر نخستین شیخ صفی الدین، شیخ صدرالدین، خواجه علی و شیخ ابراهیم بر اهمیت این سلسله افزوده شد و این در حالی بود که نفوذ آنان در میان قبایل ترکمان در آذربایجان و آناتولی و از جمله در خراسان گسترش می یافت.
با روی کار آمدن شیخ جنید، این سلسله به صورت یک نهضت نظامی و سیاسی درآمد. در 860 ه . ق جنید با حدود ده هزار تن از مریدانش بر آن شد تا از راه شیروان به چرکسها حمله کند، اما به دست شیروانشاه خلیل بن ابراهیم شاه در طبرسران کشته شد (68) .
در یک یا دو مورد، در خلال تاریخ اولیه سلسله صفویه اردبیل، فعالیت غزا در آذربایجان علیه مسیحیان گرجستان مشاهده گردید ولی با جنید و حیدر «غزا» یک سیاست دولتی و مشغله ثابت طریقت رهبران آن و مریدانش گشته بود.ا (69)
مریدان این طریقت تحت رهبری جنید و حیدر در گروههای عظیمی علیه مسیحیان ناحیه طرابوزان و گرجیان قفقاز می جنگیدند. (70)
سلطان حیدر هم به قفقاز شمالی لشکر کشید و هم علیه چرکس ها جهاد نمود و پیروزمندانه به اردبیل برگشت و در دومین عملیات نظامی علیه چرکس ها 6000 از آنها را به اسارت گرفت. (71)
سلطان حیدر با مارتا دختر اوزون حسن ازدواج کرد. مارتا برای او سه پسر به دنیا آورد که یکی از آنها به نام اسماعیل بعدها به عنوان مؤسس حکومت صفویه شناخته شد سلطان حیدر بر آن شد تا مقاصدی را که پدرش نتوانست به انجام رساند، تحقق بخشد. وی مردی مصمم بود که قادر شد بیش از پدرش از مریدان خود مردانی جنگجو بسازد. در سال 894 ه . ق سلطان حیدر در یک توطئه مشترک از جانب شیرانشاهان و آق قویونلو در جبهه جنگ کشته شد. (72)
سلطان حیدر پیش از مرگش به مریدان خود فرمان داد تا لباس متحدالشکلی بپوشند و نیز کلاهی بر سر نهند که در قسمت بالای آن از دوازده ترک سرخ رنگ که رمزی از دوازده امام بود. تشکیل می شد. این کلاه، «تاج دوازده ترک حیدری » یا «تاج قزلباش » نام گرفت.
قیام شاه اسماعیل صفوی
پس از قتل سلطان حیدر، فرزند بزرگترش، علی جانشین وی شد. لیکن یعقوب، سلطان آق قویونلو فرمان داد تا علی و برادرانش و نیز مادرشان «مارتا» که خواهر خود یعقوب بود، دستگیر و در استخر فارس زندانی شوند. آنها مدت شش سال در آنجا محبوس بودند و در آن جا از ملاطفتهای منصور بیگ پرناک فرمانفرمای قلعه برخوردار بودند، زیرا منصور بیگ شیعه و از ارادتمندان شیخ صفی الدین اردبیلی بود. (73) اما پس از مرگ یعقوب و تکه تکه شدن قلمرو آق قویونلوها به سبب جنگهای داخلی، یکی از مدعیان حکومت به نام رستم، آنها را از زندان رها کرد لیکن علی در نزدیکی اردبیل به دست قوای رستم کشته شد و علی قبل از مرگ خود برادرش اسماعیل را به جانشینی برگزید.
اسماعیل که در آن زمان هفت سال بیش نداشت با برخی از مریدان سلسله صفویه که بعدهها به نام «اهل اختصاص » شناخته شدند، در سال 898 ه . ق به گیلان رفت و حدود پنج سال در لاهیجان در پناه حکومت شیعی کیائیان گیلان به سر برد.
شاه اسماعیل (متولد 892 ه . ق) در لاهیجان از محضر مولانا شمس الدین لاهیجی استفاده کرد و خواندن قرآن و آثار عربی و فارسی را یاد گرفت. (74)
در آن مرحله قتل پی درپی سلطان جنید، سلطان حیدر و شیخ علی، اسماعیل را پیشوایی محبوب سلسله صفویه کرده بود و مریدان این سلسله از شاه اسماعیل دفاع و جانفشانی می کردند و برای خونخواهی کشتگان آماده شده بودند. (75)
سلسله صفوی به دست سلطان جنید تبدیل به یک جنبش برای تشکیل حکومت شیعی گردیده بود و در مدت کمتر از نیم قرن شاه اسماعیل با به دست آوردن هویت سیاسی و ارضی، توانست دولت شیعی متمرکز و قوی شیعی در سراسر ایران زمین ایجاد کند.
در سال 905 ه . ق اسماعیل و گروه کوچک «اهل اختصاص » به این نتیجه رسیدند که زمان مناسب برای به دست گرفتن حکومت فرا رسیده است. در این سال اسماعیل به اردبیل بازگشت و در محرم 905 ه . ق جنبش شاه اسماعیل از اردبیل آغاز گردید (76) و در همان جا اسماعیل را شاه لقب دادند. در سال 906 ه . ق، شاه اسماعیل در حالی که هفت هزار نفر از مریدان سلسله صفویه از استاجلو، شاملو، روملو، تکلو، ذوالقدر، افشار، قاجار دور او جمع شده بودند از اردبیل وارد ارزنجان شد. (77) شاه اسماعیل در ارزنجان یک شورای جنگی تشکیل داد و از رؤسای ترکمانان درباره طرز جریان کارها استفسار کرد. به شیروانشاهان حمله برد و شیروان و باکو را فتح کرد. و از قاتلان پدر انتقام گرفت. در سال 907 ه . ق آذربایجان را از دست بازماندگان آق قویونلو بیرون آورد و در تبریز تاجگذاری کرد و آن شهر را به پایتختی برگزید. (78)
در تبریز به نام خود سکه زد و مذهب شیعه امامیه را مذهب رسمی کشور قرار داد. در 910ه . ق اصفهان و یزد و کرمان و جنوب خراسان را فتح کرد. در 914 ه . ق به بغداد روی نهاد و خاندان آق قویونلو را برانداخت. پس از وفات سلطان حسین بایقرا در913 ه . ق به خراسان بازگشت و تمامی آن را به تصرف درآورد. در 918 ه . ق ماوراءالنهر را گرفت. در سال 920 ه . ق سلطان سلیم باکودتای نظامی سلطان بایزید را خلع نمود و بعد از غلبه بر رقیبان و تحکیم سلطنت خویش به قتل عام شیعیان در قلمرو حکومت دست زد. پس از آن به ایران لشکر کشید و در چالدران (شمال غربی خوی) سپاه شاه اسماعیل را شکست داد. و دیاربکر را به تصرف خود درآورد.
نهضت صفوی
شاه اسماعیل در رجب 930 ه.ق به سن سی وهشت سالگی درحالی که موفق شده بود نخستین دولت متمرکز شیعی را در ایران زمین پایه گذاری کند، درگذشت. سلسله صفوی برای به وجودآوردن حکومت شیعی از تصوف استفاده کردند. لیکن بعد از تشکیل حکومت شیعی صفوی در ایران به دست شاه اسماعیل، تصوف در ایران کاملا ذوب در تشیع گردید و تابع تشیع شد.
از زمان شیخ صفی الدین، مؤسس سلسله صفوی در اردبیل تا زمان شاه اسماعیل مؤسس دولت صفوی در سراسر ایران زمین، بیش از دو و نیم قرن طول کشید. تاریخ سیاسی این دوره در سرتاسر ایران، عراق و آناتولی مشحون از آشفتگی و فروپاشی امور است.
بی نظمی، اغتشاش و ضعف، بتدریج همه جا را فرا گرفت. زمان برای تحول آمادگی داشت و این تحول را شاه اسماعیل و صفویان به وجود آوردند. مشخص نمودن خط بین تشیع و تصوف در این دوران خیلی مشکل است. به قول هانری کربن تصوف اصیل و راستین چیزی به جز تشیع نتواند بود. (79)
آنچه اسناد و مدارک تاریخی نشان می دهد، دو عامل مهم زمینه را برای به قدرت رساندن شاه اسماعیل و قزلباشان در ایران فراهم ساخت.
عامل اول: نهضت های شیعی سربداران - از شیخ خلیفه تا سید علی کیا، رهبر سادات کیای گیلان - که شاه اسماعیل از طفولیت تحت تعلیم آل کیا بوده و حرکت تهاجمی خویش را از آن جا آغاز کرد.
عامل دوم: حکومت های ایلی منطقه ای بود که ایران را تجزیه کرده و هرگونه ستم نسبت به مردم انجام می دادند.
مردم ایران زمین با آن ذهنیت تاریخی و با این فشارها در انتظار فردی لایق ونیرومند به سر می بردند که برای ایجاد مرکزیتی قوی حرکت کند، لذا وقتی شاه اسماعیل قدرت را به دست گرفت مردم به شدت از وی حمایت کردند.
تجاوزات گسترده دولت عثمانی علیه ایران از یک سو، و حمله های مکرر از بکان در شرق ایران با گرایش مذهب تسنن علیه دولت شیعی به سبب آن بود که این دولت از ایران و تشیع دفاع می کرد. در چنین شرایطی مردم ایران و علمای شیعی برای حفظ تشیع در برابر سلطه جویی دولت عثمانی و ازبکان، خود را ملزم به دفاع از دولت شیعی صفوی می دیدند. آنان ایستادگی دولت مزبور را در برابر توسعه طلبی عثمانیان و ازبکان از مهمترین دلایل حمایت خویش از دولت صفوی و مقبولیت و مشروعیت آن در میان خویش تصور می کردند.
نفوذ دیرپای سیادت در میان مسلمانان، بویژه ایرانیان و شیعیان، نیازی به شرح و بسط ندارد. دهها قیام شیعی در ایران با اعتماد به قداست سیادت از سوی علویان بر پا گردید و کسان زیادی را به خود جذب کرد. صفویان نیز منتسب به این خاندان بودند. این انتساب جز توسط کسروی و برخی دیگر در چند دهه قبل، مورد انکار کسی حتی عثمانیان که دشمنان قطعی صفویان بودند قرار نگرفته است. به هر روی، صفویان با اتکا به سیادت توانستند تا اندازه ای قدرت خویش را در میان عامه مردم نفوذ دهند. شاه اسماعیل ضمن نامه ای به شیبک خان لیاقت خود را برای رهبری، بر اساس سیادت خود توجیه می کند. (80) این مساله درمیان علمای شیعه، کمترین اعتباری برای مشروعیت صفویان نداشت، اما عامه مردم بدان اعتبار فراوانی قایل بودند، با ظهور حکومت شیعی صفوی اهمیت نام «ایران » زمین در زبان سیاسی و ادبی اهمیت چشمگیری یافت.
پس از نهضتهای مکرر علویان در شرق ممالک اسلامی بویژه ایران، محیط آماده پذیرش یک قیام کننده علوی بود. دوره فترت بین مرگ ابوسعید آخرین ایلخان مغول و آمدن صفویان، دوره سقوط و هرج و مرج اخلاقیات و خرابیها و آشفتگی ها بود و یکی از جنبه های مهم آن علاوه بر فساد اخلاقی فساد مالی بود. فقدان امنیت اجتماعی و سیاسی و مالی در این دوره، پی آمدهایی داشت که در قیامهای مردمی متبلور گردید.
از هم پاشیدگی دولت مغول زمینه ای مساعد برای قیام صفویان فراهم نمود. از حکومت مغولان فقط قسمت کوچکی تحت حکومت میرزا حسین بایقرا در هرات باقی بود و در دیگر بخشهای ایران و ترکستان و عراق استیلاگران دیگر فرمان می راندند. جنبش شاه اسماعیل صفوی پس از کوششهای دویست ساله گذشتگانش، به مثابه حرکت نهایی علویان رخ نمود و چنان توفیق بارزی یافت که تمامی شرق اسلامی را تکان داد. (81) شاه اسماعیل توانست تمام ایران زمین را زیر پرچم خود گردآورد و نزدیک بود حتی آسیای صغیر را ضمیمه متصرفات خود سازد. (82) اعقاب شیخ صفی الدین اردبیلی، در کمتر از دو قرن پس از وفاتش، ایران را به صورت دولتی یکپارچه درآوردند و تشیع اثناعشری را در آن جا مستقر ساختند.
غلبه تشیع
با کوششهای علمای بزرگ شیعه برای ترویج تشیع نهضت های شیعی در جهان اسلام به وجود آمدند و حکومتهایی که گرایشهای شیعی اثنی عشری داشتند پا گرفتند. با گسترش تشیع، سلسله صفویه در ایران ظهور نمود که ایران به کشوری قدرتمند و مستقل در جهان اسلام مبدل گردید. با مرور حوادثی که در فاصله حمله مغول در سال 656 ه . ق تا روی کار آمدن صفویه به سال 906 ه . ق رخ داده، می توان ادعا کرد که هم تصوف و هم تشیع از رشد چشمگیری برخوردار بوده اند. در عوض تسنن تا حدود زیادی مجبور شده فضا را برای این دو گرایش خالی کند و عقب نشینی نماید.
در این که ملایمت در میان تصوف برخاسته از تسنن با تشیع بیشتر است تا تسنن، ظاهرا تردیدی وجود ندارد. و نیز در این که تصوف ابتدا از تسنن آغاز کرده و سرانجام بخش عمده آن، به دلایل درونی، به تشیع روی آورده، می توان شک کرد.
چنین سیری را اغلب در گرایشهای صوفیانه قرن هفتم تا نهم هجری در اغلب سرزمینهای اسلامی اعم از شامات، آسیای صغیر و بخصوص ایران و هند مشاهده می کنیم. حتی فرقه هایی که کوشیده اند رنگ تسنن را در خود همچنان حفظ کنند، در بسیاری از دیدگاههای خویش، رنگ تعصب و خشک سنی گری را از دست داده و تسلیم برخی از الگوهای شخصیتی شیعه شده اند. (83)
نمونه بارز گرایش عام و حتی اصیل صوفی گری را به تشیع، باید در خاندان صفویه - تا قبل از به حکومت رسیدن شاه اسماعیل در آغاز قرن دهم هجری - دانست.
زمانی که مبارزات خاندان شیخ صفی الدین اردبیلی، شکل کاملا سیاسی به خود گرفت، تشیع جای محکمی برای خود در کنار تصوف پیدا کرد. وجود شرع و قوانین فقهی برای حکام صفویه باعث گردید که مذهب شیعه - که قبلا نیز در میان خاندان شیخ صفی الدین جائی باز کرده بود - از جانب سلاطین صفوی به رسمیت شناخته و اعلان گردید. (84)
آنچه که در یک سیر زمانی در تحول از تصوف به تشیع اثر بسیاری داشت، حضور علمای اصیل شیعی - که تشیع را بدون آمیختگی با تصوف ترویج می کردند - در تشکیلات دولت صفویه بوده دعوت ازعلمای جبل عامل از طرف شاهان صفوی و قدرت یافتن آنها در جامعه و تسلطشان بر امور فکری و اعتقادی مردم باعث شد تا تصوف در قشر محدودی باقی بماند و کار اداره فکری جامعه از دست آنها خارج شود. سرانجام باهمت علمای شیعه، تصوف منحط به طورکلی از حالت یک نیروی متنفذ در سیاست و جامعه خارج شد و در خانقاه و دیرها محدود گردید.
نتایج
از صدر اسلام مردم ایران علاقه و محبت عمیق به اهل بیت علیهم السلام و علویان داشتند و از قرن هفتم ه . ق این جریان سیر صعودی خود را طی نمود. قبل از ظهور دولت صفوی در ایران، سلاطین سنی مذهب و تسنن در آن دوران علاقه شدید به دوازده امام شیعه نشان می دادند و این جریان، تسنن دوازده امامی را در ایران به وجود آورد.
در قرن هفتم در سرتاسر ممالک اسلامی بویژه ایران تمامی صوفیان نامدار علوی بودند و آنها خود را وارث و پیشوای واقعی تصوف قرار می دادند. این باعث شد عشق و علاقه تسنن به دوازده امام شیعه عمیق تر گردد.
ظهور تسنن دوازده امامی و سلسله های تصوف شیعه اثناعشری مانند نعمت اللهی، نوربخشیان، ذهبیان در قرن هشتم و نهم ه . ق همزمان بود با به وجود آمدن نهضت ها و دولتهای شیعی مانند سربداران، مرعشیان مازندران، کیائیان گیلان، مشعشعیان خوزستان که در تشکیل دادن حکومت صفویان در ایران نقش حیاتی ایفا نمودند.
تصوف در بلاد عثمانی هم برگرفته از تصوف ایرانی بود که احترام و اعتقاد به دوازده امام شیعه داشتند. جنبش بابائیان و سلسله بکتاشیان که رهبران آنها خراسانی بودند جهت استقرار حکومت صفوی در ایران همگامی داشتند.
با فعالیت گسترده وعمیق فقهای نامدار شیعه از زمان علامه ابن مطهر حلی سلسله های حاکمه به تشیع فراخوانده شدند و با کوششهای فقهای شیعه سلسله های حاکمه چوپانیان، آل جلایر، سربداران، قراقویونلوها دارای نظریات شیعی شدند و آنها راه را برای ظهور حکومت شیعه صفوی در ایران هموار نمودند.
دردوران حیات شیخ صفی الدین اردبیلی، مؤسس سلسله صفوی که از ذریه امام موسی کاظم علیه السلام و شیعه اثناعشری بود، این سلسله به جنبشی قدرتمند تحول یافته بود و نمایندگان و مریدان شیخ صفی الدین در زمان حیات او در سراسر ایران زمین، آسیای صغیر و حتی هندوستان حضور پیدا کردند. در زمان خلافت 59 ساله شیخ صدرالدین فرزند شیخ صفی الدین، این جنبش در آناتولی و دیگر مناطق پیروان زیادی پیدا کرد.
خواجه علی جانشین شیخ صدرالدین «فدائیان تشیع » را به وجود آورد که نسبت به مذهب شیعه تعصب خاصی ابراز می نمود. امیر تیمور از مریدان خواجه علی شده بود و به امر او اسرای قبائل ترکمان را آزاد نمود و خواجه علی هم از آنها قشون قزلباشان (سرخ کلاهان) که «فدائیان تشیع » بودند به وجود آورد.
در زمان سلطان جنید و سلطان حیدر، سلسله صفوی تبدیل به یک نهضت قدرتمند مذهبی سیاسی گردید و آنها علیه مسیحیان ناحیه طرابوزان و گرجیان و چرکس ها جهاد نمودند. سلطان حیدر در آستانه کشته شدن از مریدان خود خواست لباسی متحدالشکل بپوشند و کلاهی با دوازده ترک سرخ رنگ بر سر نهند که این کلاه «تاج حیدری » نام گرفت.
شاه اسماعیل در سن هفت سالگی جانشین سلسله صفوی شد و پیشوای محبوب پیروان خود گردید. وی نیز توانست با به دست آوردن هویت سیاسی و ارضی، اولین دولت متمرکز و قوی شیعی را در سراسر ایران ایجاد کند.
سلسله صفوی برای به وجود آوردن حکومت شیعی نخست از تصوف استفاده کردند لیکن با کوششهای فقهای بزرگ شیعه، تصوف در ایران ذوب در تشیع گردید و تابع تشیع شد.
شاه اسماعیل پس از کوششهای دویست ساله گذشتگانش تمامی شرق اسلامی را تکان داد و تمام ایران زمین را زیر پرچم حکومت متمرکز شیعی درآورد.
در آغاز دوره حکومت صفوی محقق کرکی موفق شد نظریه «ولایت مطلقه فقیه » را در عمل بیازماید. نفوذ و اقتدار سیاسی و اجتماعی عالمان و فقهای شیعی در دوران سلسله صفوی به اوج خود رسید و سلاطین صفوی فقهای شیعه را جانشین امام زمان (عج) می دانستند و مشروعیت قدرت سیاسی خود را منوط به تایید فقها می دیدند.
دولت صفوی با ایجاد حکومت قدرتمند و متمرکز در ایران در تمامی شعبه های حیات دستاوردهای عظیم به وجود آوردند و عصر صفوی مظهر تمدن اسلامی در ایران گردید. صفویان در زمینه هنرهای ظریفه و هنرهای کاربردی خدمات عظیم انجام دادند. در دوران حکومت آنها خوشنویسی، تذهیب، تصویرنگاری و صحافی به منتها درجه کمال رسید. صفویان حمایت گسترده ای از هنرمندان به عمل آوردند و برای همین خاطر نقاشی، معماری، شهرسازی، نساجی، قالیبافی، سفال سازی، فلزکاری، پیشرفت و تکامل زیادی پیدا کرد. اصفهان به نصف جهان تبدیل گشت. آنها شبکه گسترده کاروانسراها را در سراسر ایران و در طول راه های تجارتی اصلی به وجود آوردند.
این کاروانسراها برای استفاده مسافران تهیدست ساخته شده بود و باعث رونق بازرگانی در سراسر ایران شد. در این دوران خدمات عظیم علمی در فلسفه و حکمت، پزشکی، ریاضیات، اخترشناسی، نجوم و مکانیک انجام گردید.
امتیازهای اقتصادی که سلاطین صفوی به قدرت های اروپایی داده بودند باعث سقوط حکومت صفوی در ایران شد. لیکن به خاطر نفوذ عمیق بین مردم و مشروعیت سیاسی حکومت صفوی حتی پس از سقوط دولت آنها امرای صفوی در طول سلسله های افشار، زند و اوایل قاجار به طور صوری حکومت می کردند و سران این سلسله ها تحت لوای آنها به حکومت می پرداختند.
در پایان به این نتیجه می رسیم که ظهور سلسله صفویه نقطه عطفی در تاریخ ایران زمین به شمار می رود.
پی نوشت ها و مآخذ
1- دکتر ذبیح الله صفا: تاریخ ادبیات در ایران، جلد چهارم، تهران،1363، ص 77.
2- تشیع «سیری در فرهنگ و تاریخ تشیع »، دایرة المعارف تشیع، تهران،1373، ص 365.
3- دکتر احمد تمیم داری: عرفان و ادب در عصر صفوی، بخش اول، تهران، 1372، ص 11.
4- عرفان و ادب در عصر صفوی، بخش اول، صص 64-67.
5- طرائق الحقائق، معصوم علیشاه «نایب الصدر»، تصحیح محمدجعفر محجوب، تهران، /3/2-3.
6- قاضی نورالله شوشتری در مجالس المؤمنین /2/143-147 او را شیعه اثناعشری می داند.
7- عرفان و ادب در عصر صفوی، ص 67.
8- همان، ص 68.
9- همان، ص 79.
10- همان، ص 81.
11- همان.
12- همان، ص 82.
13- عجائب المقدور، ابن عربشاه، ص 7.
14- خواندمیر: حبیب السیر،3/497.
15- تاریخ الیزیدیه، بغداد1353 ه . ق، ص 194.
16- اسکندر منشی: تاریخ عالم آرای عباسی، 1/16.
17- سلسلة النسب صفویه، ورقه 32 ب.
18- سمرقندی: مطلع السعدین، جلد 2، فصل 1، صص 407-408.
19- محسن الامین، اعیان الشیعه، 14/236-305.
20- عجائب المقدور، ص 97.
21- ملفوظات تیمور، ورقه 104 الف.
22- همان، ورقه 104 الف.
23- ابن العماد، شذرات الذهب،7/64-65.
24- ملفوظات تیمور، ورقه 34 ب.
25- ایرا ام لاپیدوس: تاریخ جوامع اسلامی، ترجمه محمود رمضان زاده، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی،1376، صص 433-434.
26- دکتر کامل مصطفی الشیبی: تشیع و تصوف، ترجمه علی رضا ذکاوتی قراگوزلو، ص 350.
27- همان، ص 357.
28- تشیع و تصوف، ص 357.
. 29- Jorga, Nicolae (1871-1940):GESCHICHTE DES.Osnabuscgeb Reiches, 5 Vols, Gotha1908-13,Vol.2. p.327
30- محسن الامین: اعیان الشیعه، 14/166.
. 31- Minorsky, Vladimir Fedorovich (1877-1966):"Jihan Shah Qara - Qoyunlu and His Poetry"(Turkmenica 9) Bsoas, XVi (1954). pp 273-274
32- تشیع، سیری در فرهنگ و تاریخ تشیع، ص 213-215.
33- سیری در فرهنگ و تاریخ تشیع، ص 217.
34- همان، ص 218.
35- تشیع و تصوف، ص 96-97.
36- همان، ص 327.
37- همان.
38- مقالات تاریخی، 1/204.
39- تشیع و تصوف، ص 330.
40- سیری در فرهنگ و تاریخ تشیع، ص 354.
41- تنکابنی: قصص العلماء، صص 252-256; لؤلؤة البحرین، ص 42.
42- مامقانی: تنقیح المقال، 1/92-93.
43- محسن الامین، اعیان الشیعه،7/270-272.
44- همان،7/270-271.
45- تاریخ شاه اسماعیل، ورقه 5 الف.
46- ابن بزاز اردبیلی: صفوة الصفا، تصحیح غلامرضا طباطبائی مجد،1373، صص 79-80.
47- تاریخ شاه اسماعیل، ورقه 5 ب.
48- همان، ورقه 16 الف.
49- صفوة الصفا، صص 294-432; 598-880;996-1087.
50- حبیب السیر،3/220.
51- صفوة الصفا، صص 318-341.
52- همان، صص 1114-1127.
53- صفوة الصفا، ص 16.
54- مجالس المؤمنین، 2/42.
55- صفوة الصفا، صص 1117-1118.
56- صفوة الصفا، صص 1119-1120; سراندیب را فعلا سیلان (سری لانکا) می گویند.
57- همان، ص 1126.
58- مجالس المؤمنین 2/43-44.
59- همان، 2/44-47.
60- تاریخ شاه اسماعیل، ورقه 8 ب.
61- محفل الاوصاء، ورقه 326 الف.
62- تاریخ شاه اسماعیل، ورقه 8 ب.
63- تاریخ الیزیدیه، بغداد،1353 ه . ق، ص 194.
64- اسکندر منشی: تاریخ عالم آرای عباسی، 1/16.
65- سلسلة النسب صفویه، ورقه 32 ب.
66- سمرقندی: مطلع السعدین، جلد 2 فصل 1، صص 407-408.
67- محسن الامین: اعیان الشیعه، 14/236-305.
68- برای تفصیل ر.ک: عالم آرای صفوی، ص 26 به بعد.
69- میشل م - مزاوی: پیدایش دولت صفوی، ترجمه یعقوب آژند، تهران،1363، ص 153.
70- همان.
. 71- Hungl, Fadl Allah Ibn Ruzbihan:Tarikh -I- Alam - Ara - Yi Amini, brudgedTranslation By V.Minorsky, London, 1957, pp 69-70
72- فضل الله بن روزبهان خنجی: عالم آرای امینی، ص 81.
73- عالم آرای صفوی، ص 33.
74- Minorsky, V. F:A History Of Sharwan And Darband In The Ioth - II TH Centuries, Cambridge,1958, p. 132.
75- فوائد صفویه، ورقه 6 ب.
76- تاریخ شاه اسماعیل، ورقه 35 ب.
77- روملو، احسن التواریخ، 1/35.
78- همان، 1/41-42.
79- هانری کربن: «سه گفتار در باب تاریخ معنویات ایران ». مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، جلد 5،1337 ه . ش، صفحات 46-51.
80- قاضی احمد قمی: خلاصة التواریخ، 1/103-104.
81- تشیع و تصوف، ص 367.
82- همان.
83- رسول جعفریان: دین و سیاست در دوره صفوی، 1370، قم، ص 76.
84- دین و سیاست در دوره صفوی، ص 77.