عشق اهل بيت هميشه در آثار و اشعار عارفان ما جلوهگري ميکرد و ميکند. مولوي جلالالدين محمد بلخي نمونهاي عالي از عارفان و شاعران ايراني است که در جاي جاي آثار او عشق و محبت اهل بيت پيامبر اکرم (ص) موج ميزند. شعر زير تنها قطرهاي از درياي بيکران عرفان مولوي است که در آن، نام يکايک جانشينان پيامبر اسلام و فرزندان امام علي (ع) آمده است. لازم به ذکر است که بنده هيچ قضاوتي در خصوص شيعه يا سني بودن مولوي نميکنم(اگر چه در اين مورد حرف بسيار است و مدارک زيادي نيز وجود دارد) اما حرف اصلي من اينست که محبت اهل بيت چراغي است که نور آن در دلهاي همه مسلمين (چه شيعه و چه سني) روشن بوده و هست:
اي شاه شاهان جهان الله، مولانا علي اي نور چشم عاشقان الله، مولانا علي
حمد است گفتن نام تو اي نور فرخ نام تو خورشيد و مه هندوي تو الله، مولانا علي
خورشيد مشرق خاوري در بندگي بسته کمر ماهت غلام نيک پي الله، مولانا علي
خورشيد باشد ذرهاي از خاکدان کوي تو درياي عمان شبنمي الله، مولانا علي
موسي عمران در غمت بنشسته بد در کوه طور داود ميخواندت زبور الله، مولانا علي
آدم که نور عالم است عيسي که پور مريم است در کوي عشقت در هم است الله، مولانا علي
داود را آهن چو موم قدرست نموده کردگار زيرا به دل اقرار کرد الله، مولانا علي
آن نور چشم انبيا احمد که بد بدر دجا ميگفت در قرب دنا الله، مولانا علي
قاضي و شيخ و محتسب دارد به دل بغض علي هر سه شدند از دين بري الله، مولانا علي
گر مقتداي جاهلي کردست در دين جاهلي تو مقتداي کاملي الله، مولانا علي
شاهم علي مرتضي بعدش حسن نجم سما خوانم حسين کربلا الله، مولانا علي
آن آدم آل عبا دانم علي زين العباد هم باقر و صادق گوا الله، مولانا علي
موسي کاظم هفتمين باشد امام و رهنما گويد علي موسي الرضا الله، مولانا علي
سوي تقي آي و نقي در مهر او عهدي بخوان با عسکري رازي بگو الله، مولانا علي
مهدي سوار آخرين بر خصم بگشايد کمين خارج رود زير زمين الله، مولانا علي
تخم خوارج در جهان ناچيز و ناپيدا شود آن شاه چون بيدار شود الله، مولانا علي
ديو و پري و اهرمن، اولاد آدم مرد و زن دارند اين سر در دهن الله، مولانا علي
اقرار کن اظهار کن مولاي رومي اين سخن هر لحظه سر من لدن الله، مولانا علي
اي شمس تبريزي بيا بر ما مکن جور و جفا رخ را به مولانا نما الله، مولانا علي
منبع : [برای مشاهده لینک ها باید عضو انجمن ها باشید . ]
ya al