نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: رجعت

  1. #1
    مدیرکل بازنشسته hossein moradi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    شهر ری
    نوشته ها
    4,055
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض رجعت

    نویسنده : محمد انتشاری
    منبع : راسخون



    مقدمه

    در میان عقاید مسلمانان عقاید پیروان اهل بیت (علیهم السّلام) که بر گرفته از دو منبع اصیل اسلام و دو امانت گران سنگ رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است از ویژگی خاص و حساسیت ویژه ای برخوردار است زیرا تجربه ی گذشتگان به خوبی نشان داد:
    تنها عقیده ای که می تواند جلوی اقتدار طلبی و سلطه جویی استعمار گران را گرفته و توده های میلیونی مسلمانان را در مقابل آن ها بسیج کند،همین عقیده ی نجات بخش است. لذا دشمنان اسلام ناب محمدی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با تمام نیرو، اعتقادات پیروان اهل بیت (علیهم السّلام) به خصوص مفاهیم امید بخش و حرکت آفرین را مورد هجوم قرار داده، تا این که آن را از بین ببرند و یا آن را خالی ازحقیقت،بی محتوا و غیر معقول ارائه دهند.
    رجعت یکی از عقاید حیات بخش است که همزمان با ظهور عدالت گستر جهان،حضرت مهدی(علیه السّلام) آغاز می شود. این عقیده ی نورانی به منتظران ظهور آن حضرت،آرامش بخشیده ،از سقوط و خود باختگی جلوگیری نموده،به تلاش و کوشش برای زمینه سازی حکومت جهانی و بر چیده شدن ظلم و فساد وا می دارد.(1) زیرا با این عقیده، هرگز از درک محضر آن حضرت و شرکت در تشکیل حکومت جهانی نا امید نمی شود(2).
    در میان اعتقادات نجات بخش پیروان اهل بیت(علیهم السّلام) ،بعد از اعتقاد به امامت،شاید هیچ عقیده ای به حد رجعت مورد غضب و نفرت پیروان خلفا واقع نشده باشد. ویکی ازمعیارهای جرح و تعدیل،عدالت وفسق را ایمان و عدم ایمان به رجعت می دانند. اگر کسی عقیده به رجعت داشته باشد، هرگز از او روایت نقل نمی کنند(3)، بلکه ان را کذاب و مستحق انواع عذاب های دنیایی و آخرتی می دانند.
    حال هدف از ارائه این مجموعه تبیین و تعریف و رفع شبهاتی پیرامون این اعتقاد شیعه می باشد،سپس مواردی از قرآن که دلالت بر رجعت دارند می آوریم و بعد به دلایل عقلی رجعت می پردازیم همراه با سؤالات و شبهاتی که پیرامون آن هست. امید است که در راه تحقّق این اهداف موفق بوده باشیم.
    مفهوم رجعت

    رجعت در لغت به معناى «بازگشت» بكار مى‏رود، و در اصطلاح به بازگرداندن گروهى از مردگان توسط خداوند به اين جهان به همان گونه ای که قبلاً بوده اند گفته میشود و بدینوسیله گروهی را عزیز میدارد و گروهی را ذلیل و حق و باطل و ظالم و مظلوم را از هم جدا میکند که این واقعه همزمان باقيام جهانی حضرت مهدى (علیه السّلام) می باشد، و طبعاً بازگشت اين گروه قبل از فرا رسيدن رستاخيز خواهد بود. روى اين اصل گاهى از رجعت در شمار رويدادهاى قبل از قيامت ياد مى‏شود و گاهى در زمره حوادث مربوط به ظهور مهدى منتظر مذكور مى‏گردد. ولى بايد دانست كه مسأله رجعت از ديدگاه شيعه رويدادى است مستقل از دو موضوع ياد شده (قيامت - و ظهور حضرت مهدى«عج»)، اگر چه بين هر سه موضوع پيوند زمانى برقرار است .
    رجعت فقط بر ظهور رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ، امیر المؤمنین(علیه السّلام) و ائمۀ دین(علیهم السّلام) و زنده شدن کسانی است که یا درجه ایمان آنها زیاد است و یا به غایت فساد رسیده اند و پس از رجعت دوباره میمیرند و بعد از آن مهشور میشوند و به آن ثواب و عقابی که مستحقش هستند می رسند.(4) همانگونه که خداوند در قران کریم میفرماید: « قَالُواْ رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَينْ‏ِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَينْ‏ِ فَاعْترََفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلىَ‏ خُرُوجٍ مِّن سَبِيل‏» (5)(مى‏گويند: اى پروردگار ما، ما را دو بار ميرانيدى و دو بار زنده ساختى و ما به گناهانمان اعتراف كرده‏ايم. آيا بيرون‏شدن را راهى هست؟) .
    گروهى از اماميه آيات و اخبار رجعت را تأويل برده‏اند به اينكه مراد بازگشت دولت و امر و نهى است نه بازگشت اشخاص و زنده شدن مردگان. اينان اخبار رجعت را تأويل برده‏اند به گمان اينكه رجعت با تكليف منافات دارد.
    اما اين مطلب صحيح نيست. زيرا رجعت از كسى سلب اختيار نميكند و چنين نيست كه افراد را به انجام واجبات و ترك محرمات مجبور سازد. همانطورى كه با ظهور معجزات بزرگ از قبيل شكافته شدن دريا و اژدها شدن عصا و ... تكليف محال نيست. با رجعت هم تكليف محال نيست.
    بدان رجعت، سرّی از اسرار الهی و معتقد شدن به آن،ثمرة ایمان به غیب است که در فرقان حمید مدح آن شده و مراد از آن؛چنان که دانستی رجوع رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم)،ائمّة معصومین(علیهم السّلام) ،دوستان و دشمنان آنها از کسانی است که مؤمن محض یا کافر صرف باشند،به شرط آن که آن کافر از اشخاصی نباشد که خداوند او را در دنیا به عذاب هلاک نموده باشد،زیرا کسی که در دنیا به عذاب الهی هلاک شده،به صریح آیة«وَ حَرَامٌ عَلىَ‏ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُون‏»(6) به دنیا رجوع نخواهند کرد.
    چنان که قمی (7) در تفسیر این آیه از حضرت باقر و صادق(علیه السّلام) روایت نموده که فرمودند:هر اهل قریه ای که خداوند آنها را در دنیا به عذاب هلاک نموده،به دنیا رجوع نخواهند کرد،مگر این که برای ایشان قصاص باشد،مثل این که به ظلم کشته شده باشند و ماحضین در ایمان و کفر نباشند،زیرا در این صورت آنان با قاتلین خود به دنیا رجوع نموده،آنها را به قتل رسانده،بعد از قصاص،مدت سی ماه در دنیا زندگی کرده اند،سپس همة آنها در یک شب می میرند.
    محدث گرانقدر شیعی شیخ حر عاملی می فرماید:
    «مراد از رجعت در نزد ما همانا زندگی بعد از مرگ و پیش از قیامت است، وهمین معنی است که از لفظ رجعت به ذهن خطور میکند و دانشمندان بر آن تصریح کرده اند».(8)
    فقيه و متكلم تواناى شيعى شيخ مفيد مى‏فرمايد:
    «خداوند شمارى از امت محمد (صلی الله علیه و آله و سلّم) را بعد از مرگشان و پيش از برپائى قيامت بر مى‏انگيزد، و اين از اختصاصات مذهب آل محمد عليهم السلام مى‏باشد و قرآن بر درستى آن گواهى مى‏دهد».(9)
    علامه مجلسى - قدس سره - پس از نقل روايات فراوان و ذكر اقوال بزرگان درباره رجعت مى‏نويسد:
    «از ديدگاه ما شيعيان رجعت به گروهى از مؤمنان راستين و كافران فرو رفته در گرداب كفر والحاد اختصاص دارد و كسى غير از اين دو گروه به دنيا باز نخواهد گشت»(10).
    شيخ حر عاملى نيز كه از بزرگترين محدثان قرن دهم هجرى بوده و كتاب پربار «وسايل الشيعه» را در احاديث فقهى فراهم آورده است، روايات رجعت را فزون از شمار دانسته و قائل به تواتر معنوى اخبار وارده مى‏باشد(11).
    شیعیان به پیروی از فرموده پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) وبا رجوع به عترت نبوی بر این عقیده اند که پیش از تحقق قیامت کبری رویدادی خاص در جهان به وقوع می پیوندد به نام رجعت،که گاهی از آن به قیامت صغری تعبیر می کنند. علّامه طباطبائی در اللمیزان می فرماید(12): «روز رجعت خود يكى از مراتب روز قيامت است، هر چند كه از نظر ظهور به روز قيامت نمى‏رسد، چون در روز رجعت باز شر و فساد تا اندازه‏اى امكان دارد، به خلاف روز قيامت كه ديگر اثرى از شر و فساد نمى‏ماند و باز بهمين جهت روز ظهور مهدى ع هم معلق به روز رجعت شده است چون در آن روز هم حق به تمام معنا ظاهر مى‏شود، هر چند كه باز ظهور حق در آن روز كمتر از ظهور در روز رجعت است».
    در زمان رجعت وضعیّت عالم تغییر پیدا میکند و به گونه ای میشود ما بین دنیا و آخرت یعنی از عالم ماده لطیف تر و از قیامت کثیف تر و دلیل بر این مطلب این است که طبق روایات وارده ازاهل بیت(علیهم السّلام) در زمان ظهور حضرت مهدی (عج)، اشخاص هر کدام قوّة چهل مرد را دارند و چهار فرسخ در چهار فرسخ صوت همدیگر را می شنوند و شرق و غرب همدیگر را می بینند.
    ‏نا گفته نماند، این چنین نمی باشد که از دیدگاه عقاید شیعی اصل رجعت از اصول دین بوده و هم پایة اعتقاد به توحید،نبوت و معاد می باشد و اعتقاد ما به آن فقط تابع آثار صحیحة واردة از اهل بیت(علیهم السّلام) می باشد که معتقد به عصمتشان از کذب هستیم و رجعت بسان بسیاری از ضروریّات دینی یا رویدادهای تاریخی انکار نا پذیر، از مسلمات قطعی محسوب می گردد.
    علت و هدف رجعت

    یکی از مباحث مربوط به رجعت ،چرایی و فلسفة آن است و این که هدف از بر انگیختن مؤمنان خالص و کافران بد طینت در این دنیا چیست؟ دو هدف برای این رستاخیز کوچک مطرح است، یکی تکامل و شقاوت بیشتر،دیگری نصرت دین و حکومت عدل جهانی.
    اوج تکامل و شقاوت

    چون مؤمنان واقعی در مسیر تکامل معنوی با موانعی در زندگی روبرو بوده اند، تکامل آنان ناتمام مانده است چرا که در پرتو دولت کریمه و عدالت زندگی نکرده اند و در زندگی اجتماعی پیوسته با جبّاران و ستمگران روبرو بوده اند و لذا در بعد تکامل اجتماعی دچار کمبودها و نواقصی شده اند.پس حکمت الهی اقتضا میکند که با رجعت و بازگشت به دنیا آخرین مسیر تکامل خویش را طی کنند.
    مؤمنان واقعی که پیوسته در زندگی فردی خویش از هیچ عمل صالحی کوتاهی نکرده اند، در روز رجعت با مشاهدة مجازات ستمگران و نظارة تشکیل حکومت صالحان بر روی زمین و نصرت دین خدا به اوج تکامل نائل می شوند در مقابل منافقان و جبّاران تاریخ که از هیچ جنایتی بر بشریّت فرو گذاری نمی کردند به دنیا بر می گردند تا به بخشی از مجازات های خویش برسند و در دادگاه بشریّت یه سزای اعمال ننگین خود نائل شوند. در نتیجه بازگشت این دو گروه به جهان پس از مرگ درسی از عظمت الهی است که مردم با مشاهدة آن می توانند به اوج تکامل معنوی نائل گردند.
    نصرت دین و حکومت عدل جهانی

    از آیات و روایات متعدد چنین به دست می آید که قبل از قیامت ،دین اسلام بر همة ادیان و مکاتب بشری غلبه پیدا می کند و مردم خسته از پندارهای بشری به زلال معرفت الهی نائل میشوند و از سوی دیگر حاکمیّت سیاسی اجتماعی دنیا به دست مسلمانان به رهبری حضرت حجّت(علیه السّلام) خواهد افتاد. بر این اساس یکی از اهداف رجعت برخی انسانها به دنیا،نصرت و یاری دین اسلام و کمک برای تشکیل حکومت دینی فراگیر بر دنیا خواهد بود. برخی روایات مسألة فراگیر شدن دین اسلام و غلبةآن بر سایر ادیان همزمان با رجعت دانسته اند،چنانچه امام باقر(علیه السّلام) ،در تفسیر آیة شریفه:«هُوَ الَّذِی أرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدی وَ دینِ الحَقِّ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَو کَرِهَ المُشرِکُونَ». (او کسی است که پیامبر خود را برای هدایت مردم فرستاد، با دینی درست و بر حق، تا او را بر همة دینها پیروز گرداند،هر چند مشرکان را خوش نیاید)(13).
    میفرماید: «یُظهِرُهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الرَّجعَهِ»(14).(خداوند دین حق را در رجعت بر سایر ادیان غلبه و برتری میدهد).و در روایت دیگری آمده است که:«اِنَّ رَسُولَ اللهِ اِذَا رَجَعَ آمَنَ بِه النّاسُ کُلُّهُم».(هنگامی که رسول خدا رجعت میکند همة مردم به او ایمان می آورند).
    در هنگام رجعت ،با بازگشت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرقه های مختلف اسلامی به وحدت واقعی میرسند و اسلام در چهرة واقعی خودش یعنی شیعه متجلّی خواهد شد ،و علاوه بر این وحدت درونی اسلام ، با نزول حضرت عیسی(علیه السّلام) به زمین و اقتدا به نماز امام عصر(علیه السّلام) مسیحیّت تحریف شده کنار رفته و پیروان آن پیامبر خدا از اسلام واقعی تبعیّت خواهند کرد، بدین شکل دین اسلام بر همة ادیان دیگر غلبه و توفق پیدا خواهد کرد.
    دلیل عقلی رجعت

    پیش از آنکه به دلائل قرآنی رجعت بپردازیم، قبلاً امکان چنین پدیده ای را از نظر فلسفی و علمی بررسی می کنیم و دلائل عقلی آن را بررسی مینمائیم آنگاه به سراغ قرآن می رویم:
    اینکه:عقل هیچ گونه مانعی برای زنده شدن مردگان پس از مرگ تصور نمی کند و امکان آن را کاملاً درک می کند، زیرا اگر مانعی تصور شود، یا در فاعلیّت فاعل است و یا در قابلیّت قابل، یعنی یا خداوند قدرت بر زنده کردن مردگان را ندارد و یا این که بدن و روح انسان قابلیّت زنده شدن را نداشته باشد؟ در حالی که خداوند در قرآن کریم به آن اشاره کرده است و می فرماید:« أَيحَْسَبُ الْانسَانُ أَلَّن نجَّْمَعَ عِظَامَهُ بَلىَ‏ قَادِرِينَ عَلىَ أَن نُّسَوِّىَ بَنَانَهُ»(15)پس اگر چنین تصور شود که رجعت محقق نمی شود، سر از شرک و یا انکار سؤال قبر ، عالم برزخ ، معاد جسمانی و.... می شود.
    لذا مرحوم سیّد مرتضی می فرماید: آنچه که شیعه از رجعت معتقد است هیچ اختلافی بین مسلمین بلکه موحّدین نیست(16).
    و اینکه:روشن است که حیات بخشیدن خدا به اشیاء بر دو قسم است ، گاه خداوند از هیچ و عدم موجود زنده ای خلق می کند یعنی بدون اینکه هیچ سابقه ای داشته باشد مثل خلقت اولیّة انسان وهر موجود دیگری، و گاه اجزاء و عناصر پراکندة یک موجود را جمع کرده و حیات مجدد عطا میفرماید و به تعبیر دیگر خلقت به نحو جعل بسیط است و گاه به نحو جعل مرکب. و وقتی خلقت به نحو اول ممکن باشد خلقت بخشیدن به نحو دوم (جعل مرکب) به مراتب سهل تر و قابل قبول تر است همانگونه که خداوند تعالی در قرآن کریم خطاب به پیامبر می فرماید: « وَ هُوَ الَّذِى يَبْدَؤُاْ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلىَ‏ فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيم‏‏»(17).
    واینکه:عقل نظری اکتسابی صحیح حکم می کند که به مقتضای حکمت خداوندی و عدل الهی بعید است خداوند حقوق بندگان خود را اعطا ننماید و حق هر ذی حق را به مستحق نرساند،بدیهی است فواید رجعت،برای اخذ حقوق مستحقّین است که هر گاه کسی مظلوم شد،رجعت نماید تا حق خود را از ظالم بگیرد و هر گاه استحقاق قصاص داشت قصاص کند. پس به ناچار این سلطنت حقوقی مخلوق باید در دنیا باشد،نه قیامت کبری،زیرا زمام امر قیامت با خداوند است ، مؤاخذة آن روز از خصائص ذات ربوبی است و هیچ بنده ای سلطنت بر مؤاخذه ندارد.
    پس لاعلاج یک موضع باید معیّن شود برای این که حقوق مظلومین را اعطا نماید و حقوق هر که را به او برساند و الّا با عدالت و حکمت خلقت منافی دارد. بالبداهت حقوق مظلومین در دنیای اوّلی اعطا نشده چون کثیری از مظلومین در حال مظلومیّت از دنیا رفته اند چگونه خداوند حقوق آنها را اعطا نموده و بر مظلوم سلطنت داده؟ لابد برای خداوند باید محلّی برای اعطای حقوق مستحقّین باشد، وآن در روز آخرت نخواهد بود ،چون آن روز روز سلطنت خداوند میباشد و در دنیای اوّلی هم که نشد،پس باید یک مر حله ای وجود داشته باشد تا در آن مرحله این این امر محقق شود(18).
    البته به این دلیل اشکالی وارد است و آن این است که اگر حکمت و عدل الهی اقتضای رجعت را دارد پس تکلیف آنان که در کفر و ایمان به درجة بالا نرسیده اند چه می شود؟
    باید دانست که مسألة رجعت به جهان مادی با مسألة حیات مجدد در روز رستاخیز کاملاً مشابهت دارد و رجعت و معاد دو پدیدة همگون هستند، با این تفاوت که رجعت محدودتر بوده و قبل از قیامت به وقوع می پیوندد، امّا در قیامت همة انسانها بر انگیخته شده و زندگی ابدی خود را آغاز می کنند.
    حال ممکن است که سؤال شود پس چرا با این حال مسألة رجعت این قدر در اذهان مردم غریب است؟
    و باید در جواب بگوئیم : سبب غریب بودن رجعت فقط این است که ،در آن چه ما از زندگی دنیا شناخته ایم رجعت یک امر غیر معهود است(19). پس بنابراین کسی که امکان حیات مجدد در روز رستاخیز را پذیرفته است، باید رجعت را که زندگی دوباره به این جهان است ممکن بداند. و از آنجا که روی سخن ما با مسلمانان است و مسلمانان اعتقاد به معاد را از اصول شریعت خود میدانند، به ناچار باید امکان رجعت را نیز بپذیرند.
    نمونه رجعت در امم گذشته

    «ان ادل الدلیل علی امکان شیء ؛ وقوعه»، بهترین دلیل برای اثبات یک امر ،وقوع آن در خارج است و چه در قبل از اسلام و چه در اسلام شاهد وقوع موارد کثیری از رجعت هستیم مواردی که یه نص صحیح تاریخی برای همة ادیان و فرقه ها ثابت است و شاید کسی اختلافی در آن نداشته باشد ،حتی اهل سنّت که پرچمدار مخالفت با رجعت هستند وقوع این موارد را مسلّم میدانند. اکنون به چند مورد از نمو نه های رجعت که به وقوع پیوسته است، می پردازیم.
    1- « ثمُ‏َّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون »‏؛ (و شما را پس از مردن زنده ساختيم، شايد سپاسگزار شويد)(20).
    این آیه در مورد هفتاد نفر از بر گزیدگان قوم حصرت موسی(علیه السّلام) است که حضرت موسی آنها را از میان قوم خود بر گزید و با خود به طور سینا برد تا بر جریان مکالمه اش با خدا و گرفتن الواح از جانب خدا شاهد باشند ،و در نتیجه بنی اسرائیل صدور الواح از جانب خدا را تکذیب نکنند. چون به «طور» رسیدند و مکالمة حضرت موسی را با خدا مشاهده کردند ،گفتند:«ای موسی، ما به تو ایمان نمی آوریم مگر این که خداوند را آشکارا به ما بنمایانی»، هر چه حضرت موسی آنها را از این خواستة جاهلانه منع کرد، آنها بر خواهش خود اصرار ورزیدند تا سر انجام صاعقه آمد و همة آنها را نابود کرد.
    حضرت موسی(علیه السّلام) عرضه داشت بار پروردگارا؛ اگر این هفتاد نفر زنده نشوند، من چگونه به سوی قومم بروم؟ آنها مرا به قتل متّهم خواهند کرد. خداوند بر او منّت نهاد وآنها را زنده کرد و همراه موسی به سوی خانه و کاشانة خود باز گشتند. در مورد سرگذشت این هفتاد نفر هیچ اختلافی نیست و صریح قرآن است که انها در اثر صاعقه جان سپردند و به درخواست حضرت موسی از نو زنده شدند و معنای رجعت چیزی جز زنده شدن پس از مرگ نیست.
    در این آیه قرآن کریم تعبیر مرگ رابه کار برده تا تصور نشود که آنها مثلاً به خواب رفته بودند و یا غشّ کرده بودند، بلکه صریحاً می فرماید:«شما را پس از مرگتان بر انگیختیم».
    عبد الله ابن ابی بکر یشکری به خدمت امیر مؤمنان(علیه السّلام) عرض کرد گروهی از اصحاب شما خیال میکنند که پس از مرگ یک بار دیگر زنده شده به این جهان باز میگردند. امیر مؤمنان به استناد آیاتی از قرآن کریم ، در مورد رجعت استدلال نمودند و در پایان فرمودند:این هفتاد نفر برگزیدگان حضرت موسی پس از مرگ زنده شدند و به خانه های خود باز گشتند ، آنگاه مدّتی زندگی کردند،غذا خوردند،ازدواج کردند،صاحب اولاد شدند و پس از فرا رسیدن اجلشان از دنیا رفتند(21).
    2-« وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فيها وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُون‏.فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها كَذلِكَ يُحْيِ اللَّهُ الْمَوْتى‏ وَ يُريكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون‏»
    (و به ياد آريد آن هنگام را كه كسى را كشتيد و بر يكديگر بهتان زديد و پيكار درگرفتيد و خدا آنچه را كه پنهان مى‏كرديد آشكار ساخت‏.سپس گفتيم: پاره‏اى از آن را بر آن كشته بزنيد. خدا مردگان را اينچنين زنده مى‏سازد، و نشانه‏هاى قدرت خويش را اينچنين به شما مى نماياند، باشد كه به عقل دريابيد)(22).
    این آیات در پیرامون حادثة قبلی است که در بنی اسرائیل روی داد و به امر خدا گاوی ذبح گردید و قسمتی از بدن گاو زده شد و مقتول زنده شد و قاتل خود را معرّفی کرد. داستان از این قرار است: در میان بنی اسرائیل پیر مردی بود که ثروتی سرشار و نعمتی بی شمار و پسری یگانه داشت که پس از مرگ پدر همة آن ثروت به او منتقل میشد، ولی عمو زادگانش که تهی دست بودند بر او حسد کردند و او را به قتل رسانیدند و جسدش را در محلّة قومی دیگر انداختند و تهمت قتل را به آنها بستند و به خون خواهی برخاستند. اختلاف شدیدی پدید آمد و کار پیکار به محضر حضرت موسی(علیه السّلام) کشیده شد تا در میان آنها داوری کند.
    حضرت موسی به وحی خدا فرمود تا مادّه گاوی ذبح کنند و زبان آن گاو را بر تن مقتول بزنند تا زنده گردد و قاتل خود را معرفّی کند. هر گاه مادّه ای را که ذبح می کردند کفایت میکرد، ولی با پرسش های بی جا کار خود را دشوار ساختند و در هر بار نشانه هایی گفته شد که آن نشانه فقط با یک گاو تطبیق نمود که از آن کودکی یتیم بود. به ناگزیر آن را به قیمت گزافی خریدند و سر بریدند و قسمتی از بدن گاو را به بدن مقتول زدند، او با قدرت الهی زنده شد و گفت: ای پیامبر خدا مرا پسر عمویم به قتل رسانیده است، نه آنها که به قتل متّهم شده اند. حضرت موسی(علیه السّلام) امر فرمود پسر عمویش را قصاص کردند(23).
    از امام حسن عسگری(علیه السّلام) روایت شده که شخص مقتول 60 سال داشت. هنگامی که به اذن خدا زنده شد،خدای تبارک و تعالی 70 سال دیگر به او عمر داد و 130 سال عمر کرد و تا پایان عمر از نشات و تن درستی و سلامتی حواس برخوردار بود(24).
    در این آیه تصریح شده که آن مقتول پس از کشته شدن یک بار دیگر زنده شد و طبق اخبار، 70 سال دیگر زندگی کرد و «رجعت» چیزی جز این نیست. این آیه دلیل روشنی بر امکان رجعت و امکان آفرینش مجدد انسان در رجعت و قیامت است.
    3- « أَلَمْ تَرَ إِلىَ الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلىَ النَّاسِ وَ لَاكِنَّ أَكْثرََ النَّاسِ لَا يَشْكُرُون‏»
    (آيا آن هزاران تن را نديده‏اى كه از بيم مرگ، از خانه‏هاى خويش بيرون رفتند؟ سپس خدا به آنها گفت: بميريد. آن گاه همه را زنده ساخت. خدا به مردم نعمت مى‏دهد ولى بيشتر مردم شكر نعمت به جاى نمى‏آورند)(25).
    این آیه در مورد قومی است که از ترس طاعون از وطن خود گریختند و خداوند آنها را مدتی طولانی بمیراند و به سبب دعای یکی از پیامبران به نام«حزقیل»همة آنها را زنده کرد و روزگاری زندگی کردند و به اجل طبیعی از دنیا رفتند(26).
    پی نوشت ها :

    1. بحار الانوار/ج 53،ص 91و77
    2. همان ص 142
    3. تهذیب التهذیب/ج 2،ص 46 و43 – میزان الاعتدال/ج2،ص93
    4. بدایة المعارف الالهیة/ج2،ص168
    5. غافر/11
    6. الانبیاء/95.
    7. تفسیر القمی/ج2/ص76
    8. الایقاظ من الهجعه فی البرهان علی الرجعة/باب دوم.
    9. بحارالانوار/ 136/53 (نقل از «مسائل السرويه» شيخ مفيد).
    10- بحارالانوار/ 138/53.
    11-الایقاظ من الهجعه/باب دوم/دلیل سوم.
    12- ترجمة تفسیر المیزان/ج2/ص163.
    13. توبه/33.
    14. المجلسی/محمد باقر/همّان/ص64.
    15. القیامه/3،4.
    16. رسائل المرتضی/ج3/ص135- مرکز الرساله/الرجعه/ص15.
    17. روم/27.
    18. العبقری الحسان/علّامه شیخ علی اکبر نهاوندی/ج8/ص794.
    19. بدایة المعارف الالهیة/ج2/ص170.
    20. بقره/56.
    21. بحا الانوار/ج3/ص73و129-تفسیر برهان/ج1/ص101-تفسیر صافی/ج4/ص77.
    22. بقره/72و73.
    23. تفسیر برهان/ج1/ص108- 112؛نور الثقلین/ج1/ص87- 89؛تفسیر صافی/ج1/ص124- 130؛المیزان/ج1/ص204.
    24. تفسیر صافی/ج1/ص129؛تفسیر برهان/ج1/ص110.
    25. بقره/243.
    26. المیزان/ج2/ص283؛تفسیر برهان/ج1/ص234وروضة کافی/ج1/ص282.

    پناه می برم به خدا از آن کس که می رنجاند و به دیگران برای جلوگیری از انجامش هشدار می دهد


    امام على (ع) :

    اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.
    غررالحكم، ج2، ص451، ح3260



    هیچ ادعایی ندارم فقط اونی که مقصر بود و اونی که به خاطر رفاقتش با مقصر طرفداریشو کرد و اونی که بخاطر خویشاوندی حق رو ناحق کرد را واگذار کردم به خدا

    از این لحظه دیگه ازشون هیچ انتظاری ندارم و هیچ توضیح و پیشنهادی هم از اونها قبول نمی کنم

    دیدار به قیامت نارفیق

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #2
    مدیرکل بازنشسته hossein moradi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2010
    محل سکونت
    شهر ری
    نوشته ها
    4,055
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    4- آیة259 سورة بقره در مورد«عزیر» است که روزی در مسیر خود به دهکدة ویرانی رسید که دیوارهای خراب و سقف های واژگون و استخوان های پوسیده و بدنهای ازهم گسیخته سکوت مرگ باری را به وجود آورده بود.
    عزیر از الاغ پیاده شد و زنبیل های انجیر و انگور را پهلوی خود گذاشت و افسار الاغ را بست و به دیوار باغ تکیّه داد و در بارة آن مردگان به اندیشه پرداخت، که این مردگان چگونه زنده میشوند و این پیکرهای پراکنده شده چگونه گرد می آیند و به صورت پیشین بر می گردند.
    خداوند در این حال او را قبض روح کرد و صد سال تمام در آنجا بود و بعد از صد سال خداوند او را زنده کرد.چون عزیر زنده شد تصور کرد که از خوابی گران بر خاسته است. پس به جستجوی الاغ و زنبیل ها و کوزة آب پرداخت. فرشته ای به سوی او آمد و پرسید: ای عزیر؛ چه مدت در اینجا درنگ کرده ای؟ گفت:یک روز و یا قسمتی از یک روز. فرشته گفت: تو صد سال در اینجا درنگ کرده ای. در این صد سال طعام و نوشابه ات تغییر نکرده است، ولی الاغت را ببین که چگونه استخوان هایش از هم پاشیده است. اکنون بنگر که خداوند چگونه آن را زنده می سازد.
    عزیر تماشا می کرد و می دید که استخوانهای الاغ به یکدیگر متصل شد و گوشت آنها را پوشانید و به حالت اوّلیه برگشت. هنگامی که عزیر به شهر باز آمد و به کسان خود گفت من عزیر هستم باور نکردند، پس تورات را از حفظ خواند. آنگاه باور کردند، زیرا کسی جز او تورات را از حفظ نداشت(27). از امیرمؤمنان(علیه السّلام) روایت شده که هنگامی که عزیر از خانه بیرون رفت همسرش حامله بود و عزیر 50 ساله بود چون به خانه اش باز گشت او با همان طراوت 50 ساله گی بود و پسرش 100 ساله بود(28).
    داستان عزیر یکی از روشن ترین ادلّة رجعت است که معصومین(علیهم السّلام) به آن استدلال نموده اند و دانشمندان شیعه در طول چهارده قرن در کتابهای تفسیری و عقیدتی به آن استناد نموده اند.
    مواردی از رجعت در عهد امامان معصوم(علیهم السّلام) اتفاق افتاده که هفتاد مورد آن را محدّث بزرگوار مرحوم شیخ حرّ عاملی گرد آورده است(29). فضل ابن شاذان از اصحاب امام رضا(علیه السّلام) بیش از ده مورد از موارد رجعت در امّت اسلامی را از طریق اهل سنّت در کتاب«ایضاح»خود نقل کرده است(30).
    رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: «آن چه در امّت های پیشین واقع شده، مو به مو در این امّت نیز واقع خواهد شد»(31). از آنچه آوردیم نتیجه می گیریم:
    1- رجعت در امّت های پیشین واقع شده است.
    2- آن چه در امّت های پیش واقع شود، در امّت های اسلامی نیز واقع خواهد شد.
    3- ده ها آیه از قرآن کریم از وقوع رجعت در امّت اسلامی خبر داده است.
    4- چند مورد در امّت اسلامی واقع شده و هزاران مورد دیگر پس از قیام قائم(عج)واقع خواهد شد.
    روی این بیان هر کس به قرآن و آورندة آن ایمان داشته باشد راهی ندارد جز این که «رجعت» رانیز باور کند.
    آیات دال بر رجعت

    آیات متعددی بر اصل رجعت دلالت می کند. مرحوم شیخ حرّ عاملی بیش از 60 آیه (32) و مرحوم طبرسی بیش از 70 آیه (33) را بر رجعت تفسیر و منطبق نموده اند. مرحوم علِامه مجلسی بیش از 128 آیه از آیات قرآن را آورده است که بر رجعت دلالت می کند و یا توسط ائمّة اهل بیت(علیهم السّلام) بر رجعت استدلال و منطبق شده است.
    این آیات به دو دسته تقسیم می شوند:
    1- آیاتی که بر وقوع رجعت در امّتهای گذشته دلالت می کند،
    2- آیاتی که از تحقّق رجعت درآینده قبل از قیامت خبر می دهد.
    قسم اوّل را در فصل قبلی توضیح دادیم و اکنون به توضیح راجع به قسم دوم می پردازیم:
    1-« وَ يَوْمَ نحَْشُرُ مِن كُلّ‏ِ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بَِايَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُون‏»
    (روزى كه از هر ملتى فوجى از آنان كه آيات ما را تكذيب مى‏كردندگرد مى‏آوريم و آنان را به صف برانند)(34).
    «حشر» به معنای کوچ دادن، بیرون ساختن از قرار گاه و ... به کار می رود.
    مِن،در «مِن کُلِّ اُمَّهٍ» تبعیضیّه و مِن «مِمَّن یُکَذِّبُ» بیانیّه است؛ یعنی از هر امّت، گروهی را محشور می کنیم که آیات الهی را تکذیب می کردند. «بآیاتنا» مراد از آیات، مطلق آیات الهی است که بر مبدأ و معاد دلالت میکند، از جملة آنها، انبیاء، امامان و کتب آسمانی است، یعنی اینها از مصادیق آیات الهی که مورد انکار و تکذیب واقع شده است(35).
    از مجموع این آیه چنین استفاده می شود: روزی فرا می رسد که خداوند با قدرت بالغه و بی کران خود از هر جمعیّتی گروهی را از جایگاهشان حرکت داده، به همین دنیا باز می گرداند و از هر گونه آزادی عمل منع شده، مدتی برای دیدن مجازات دنیایی اعمالشان و مشاهدة گسترش اقتدار مؤمنین نگه داشته می شوند.
    بسيارى از بزرگان اين آيه را اشاره به مساله رجعت و بازگشت گروهى از بدكاران و نيكوكاران به همين دنيا در آستانه رستاخيز مى‏دانند، چرا كه اگر اشاره به خود رستاخيز و قيامت باشد، تعبير به« مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً» (از هر جمعيتى، گروهى) صحيح نيست، زيرا در قيامت، همه محشور مى‏شوند، چنان كه قرآن در آيه 47 سوره كهف مى‏گويد: «وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً». (ما آنها را محشور مى‏كنيم و احدى را ترك نخواهم گفت».
    شاهد ديگر اين است كه قبل از اين آيه سخن از نشانه‏هاى رستاخيز در پايان اين جهان بود، در آيات آينده نيز به همين موضوع اشاره مى‏شود، بنا بر اين بعيد به نظر مى‏رسد كه آيات قبل و بعد از حوادث پيش از رستاخيز سخن گويد، اما آيه وسط از خود رستاخيز، هماهنگى آيات ايجاب مى‏كند كه همه درباره حوادث قبل از قيامت باشد(36).
    2-« وَ حَرَامٌ عَلىَ‏ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُون‏»
    (و قريه‏اى را كه به هلاكت رسانده‏ايم محال است كه بازگشتى داشته باشند)(37).
    «حرام»خبر برای مبتدای محذوف است و «أنَّهُم لَا یَرجِعُون» در مقام برهان و دلیل است.
    کیفیِت دلالت این آیه هم مثل آیة قبل روشن است و غیر از رجعت، مصداق دیگری نمیتواند داشته باشد، زیرا رجوع و برگشت آنان که به جرم گناهانشان هلاک و نابود شده اند، ممنوع و حرام اعلان شده است، معلوم است که این رجوع و برگشت به قیامت نیست، زیرا برگشت و حشر قیامت، عمومی و همگانی است چه در اثر عذاب هلاک شده و یا با مرگ طبیعی از دنیا رفته باشند. پس این که خداوند بازگشت آنان را نفی میکند، یک باز گشت دیگری غیر از قیامت است که عدّه ای باز میگردند امّا آنهایی که به واسطة عذاب الهی نابود شده اند بر نمیگردند چون نتیجة دنیایی اعمالشان را دریافت کرده اند.
    مرحوم قمی میفرماید: این آیه از روشن ترین دلائل رجعت است، زیرا همة مسلمانان معتقد اند که تمام مردم در قیامت بر می گردند، هلاک شده باشند یا نشده باشند. پس مراد از«لا یرجعون»رجعت است که هلاک شدگان بر نمی گردند(38).
    3-«إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ فىِ الحَْيَوةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَاد»
    (ما پيامبرانمان و مؤمنان را در زندگى دنيا و در روز قيامت كه شاهدان براى شهادت بر پاى مى‏ايستند، يارى مى‏كنيم‏)(39)
    کیفیّت دلالت این آیه بر رجعت مثل آیات قبل خیلی روشن است زیرا این وعدة الهی، در گذشته که محقق نشده است، چون همة انبیا به جز اندکی و همچنین مؤمنان اوصیا به دست دشمنان مظلومانه به شهادت رسیده و بدون یاری از دنیا رفته اند«یحیی ها، ذکریا ها، حسین هاو.........»در طول تاریخ مظلومانه به شهادت رسیده اند و هرگز یاری نشده اند در حالی که آیه میگوید: ما به طور قطعی فرستادگان خود و مؤمنان را یاری میکنیم. بنابراین یا باید بگوییم: العیاذ بالله خداوند خلف وعده کرده است در حالی که«إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْميعادَ» ویا بگوییم:این وعدة الهی در آینده محقق میشود. هیچ مسلمانی به فرض اوّل نمی تواند ملتزم شود پس در آینده یاری میشوند و یاری شدن آنها مستلزم زنده شدن و رجعت انان است.
    امام صادق(علیه السّلام) فرمود: سوگند به خداوند این آیه مربوط به رجعت است مگر نمی دانی که پیامبران زیادی در این دنیا یاری نشده و به شهادت رسیده اند و ائمّه(علیهم السّلام) که مصداق کامل «الَّذِینَ آمَنُوا» هستند بدون یاری به شهادت رسیده و نصرت وعده داده شده شامل حالشان نشده است. پس این نصرت الهی در ایّام رجعت محقق می شود(40).
    4-«قَالُواْ رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَينْ‏ِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَينْ‏ِ فَاعْترََفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلىَ‏ خُرُوجٍ مِّن سَبِيل‏»
    (مى‏گويند: اى پروردگار ما، ما را دو بار ميرانيدى و دو بار زنده ساختى و ما به گناهانمان اعتراف كرده‏ايم. آيا بيرون‏شدن را راهى هست؟)(41).
    این آیه در بارة اهل کفر در رستاخیز است و بیان قول ایشان میباشد علی ابن ابراهیم از امام صادق و امام باقر(علیهما السّلام) روایت کرده است که فرمودند این آیه در رجعت است و مخصوص طایفه ای است که پس از مردن زنده میشوند و باز گشت می کنند آنگاه میمیرند و در قیامت زنده می شوند(42).
    پاسخ به شبهات

    گروهى از كسانى كه مسأله رجعت را در كتب خود بررسى كرده‏اند اشكالات چندى بر اين عقيده وارد آورده‏اند كه موجب دودلى و ترديد ايشان و جمعى ديگر شده است. برخى از اين اشكالات بين رجعت و معاد جسمانى مشترك است و طبعاً كسانى كه به پيروى از قرآن، معاد جسمانى را باور دارند اين اشكالات را بهمان نحوى كه در معاد جسمانى بررسى مى‏كنند، پاسخ خواهند داد. و ما در اينجا فقط سؤالات و ايراداتى را متذكر مى‏شويم كه از خصوصيات خود رجعت است.
    1- رجعت بازگشت از فعلیت به قوه است.
    بعضى در مقام ابطال رجعت از راه دليل عقلى وارد شده و بطور خلاصه گفته‏اند: مرگ امرى است كه با در نظر گرفتن عنايت پروردگار هرگز بر هيچ زنده‏اى عارض نمى‏شود مگر بعد از آنكه آن موجود زنده به حد كمال رسيده باشد، و زندگيش كامل شده، آنچه در قوه داشته به فعليت رسيده باشد، و چنين موجودى كه تمامى كمالات بالقوه‏اش فعليت يافته، اگر بعد از مردن به دنيا برگردد، در حقيقت دوباره به حالت قوه و استعداد برگشته است، و اينكه چيزى كه فعليت يافته برگردد و بالقوه شود امرى است محال.
    پاسخ: چيزى كه از قوه به فعليت در آمده، ديگر محال است بالقوه شود، مطلبى است صحيح، و ليكن قبول نداريم كه مساله مورد بحث ما از اين باب باشد، براى اينكه مورد فرض او با مورد فرض ما مختلف است، مورد فرض او كسى است كه عمر طبيعى خود را كرده، و به مرگ طبيعى از دنيا رفته باشد، كه برگشتن او به دنيا مستلزم آن امر محال است، و اما مرگ اخترامى كه عاملى غير طبيعى از قبيل قتل و يا مرض باعث آن شود برگشتن انسان بعد از چنين مرگى به دنيا مستلزم هيچ محذور و اشكالى نيست، چون ممكن است انسان بعد از آنكه به مرگ غير طبيعى از دنيا رفته در زمانى ديگر مستعد كمالى شود، كه در زمانى غير از زمان زندگيش موجود و فراهم باشد، و بعد از مردن دوباره زنده شود تا آن كمال را بدست آورد.
    و يا ممكن است اصل استعدادش مشروط باشد به اينكه مقدارى در برزخ زندگى كرده باشد، چنين كسى بعد از مردن و ديدن برزخ داراى آن استعداد مى‏شود، و دوباره به دنيا بر مى‏گردد، كه آن كمال را به دست آورد، كه در هر يك از اين دو فرض مساله رجعت و برگشتن به دنيا جايز است، و مستلزم محال نيست(43) .
    2- رجعت با تناسخ چه تفاوتی دارد؟
    مى‏گويند: عقيده تناسخ از نظريات برخى مكاتب و مذاهب غير الهى بوده و هيچ يك از فرق اسلامى اين عقيده را نپذيرفته‏اند و از نظر فلسفى نيز اين عقيده كاملاً رد شده است. حال آيا اعتقاد به رجعت، نوعى اعتقاد به تناسخ نيست؟
    پاسخ: نظريه «تناسخ» براساس انكار قيامت پى‏ريزى شده و پيروان اين مكتب، پاداش و كيفر اعمال و رفتار را منحصر به دنيا مى‏دانند. چكيده اين عقيده آن است كه: «جهان آفرينش پيوسته در گردش است و هر دوره‏اى تكرار دوره پيشين بوده و اين گردش و تكرار پايان ندارد. روح هر انسانى پس از مرگ بار ديگر به دنيا باز مى‏گردد(در غالب و بدن دیگری)، و اين بازگشت مبتنى بر كردار و رفتار پيشين اوست. اگر در روزگار گذشته به كارهاى نيك و شايسته دست زده، دوران بعد را با شادى و خوشى سپرى مى‏كند، و اگر مرتكب اعمال ناروا و زشت شده، گرفتار حزن و اندوه مى‏گردد».
    و امّا کسی که در رجعت شبهه وارد میکند که رجعت از قبیل تناسخ و باطل است، فرقی بین معنای تناسخ و معاد جسمانی و رجعت که از نوع معاد جسمانی است نمی گذارد. همانا تناسخ انتقال نفس از بدنی به بدنی دیگر است که منفصل از بدن اوّلی است، در حالی که معاد جسمانی این گونه نمی باشد و معنایش رجوع به خود همان بدن اوّلی است. حال اینکه اگر رجعت تناسخ باشد زنده کردن اموات به دست عیسی(علیه السّلام) هم تناسخ است، و همچنین بعث و معاد جسمانی هم تناسخ است(44). در حالی که معتقدان به رجعت هرگز منكر قيامت نيستند، بلكه يقين به وقوع اين رستاخيز بزرگ همگانى دارند. آنان هيچگاه از تكرار بى نهايت دوره‏هاى آفرينش گفتگو نمى‏كنند، بلكه به پيروى از قرآن براى جهان پايان و فرجامى قطعى مى‏شناسند.
    3- اگر رجعت کنندگان توبه کنند؟
    مى‏گويند: شكى نيست كه افراد رجعت كننده از دو گروه تشكيل مى‏شوند. گروه اول آنانكه دوران حيات خود را همراه با ايمان و تقوا سپرى كرده‏اند و گروه دوم كسانى كه جز ناپاكى و پليدى كار ديگرى از ايشان سرنزده است. بطور مسلم، افراد گروه دوم كه جريانها را در برزخ از نزديك مشاهد كرده و حقايق بر آنها آشكار شده است، پس از بازگشت به اين جهان راه توبه را پيش خواهند گرفت. حال بايد ديد كه آيا توبه چنين افرادى پذيرفته مى‏شود يا نه؟ اگر پاسخ سؤال مثبت باشد، برخلاف حكمت الهى است، زيرا دوران زندگى دنيائى ايشان به سرآمده و سرنوشت ابدى آنها تعيين شده است. و اگر پاسخ سؤال منفى باشد، بر اين افراد ستم رفته وعده خداوند درباره پذيرش توبه گنهكاران تحقق نيافته است .
    اين اشكال را به دو گونه مى‏توان پاسخ داد:
    پاسخ اول: توبه چنين كسانى پذيرفته نمى‏شود،زيرا توبه‏اى در پيشگاه خدا ارزش دارد كه از روى اختيار و آزادى صورت پذيرد، نه بخاطر مشاهدء قهر الهى و عذابهاى دردناك.
    توضيح اينكه: براساس آيات قرآن، افرادى كه مرتكب گناه مى‏شوند، يا از اعتقاد به آئين حق سرباز مى‏زنند ؛ هرگاه از كرده خود پشيمان شده به درگاه خدا باز گردند،توبه ايشان پذيرفته است. اما اگر در آخرين لحظات زندگى - آن هنگام كه حقايق در برابر ديدگان انسان آشكار مى‏شود و نشانه‏هاى مرگ رخ مى‏نمايد- انسانى گناهكار و يا كافر به درگاه خدا توبه كند، توبه او پذيرفته نخواهد شد. قرآن مى‏فرمايد:«إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلىَ اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بجَِهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِن قَرِيبٍ فَأُوْلَئكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيهِْمْ وَ كاَنَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًاوَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيَِّاتِ حَتىَّ إِذَا حَضرََ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنىّ‏ِ تُبْتُ الَْانَ وَ لَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُوْلَئكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا»
    (جز اين نيست كه توبه از آن كسانى است كه به نادانى مرتكب كارى زشت مى‏شوند و زود توبه مى‏كنند. خدا توبه اينان را مى‏پذيرد و خدا دانا و حكيم است.توبه كسانى كه كارهاى زشت مى‏كنند و چون مرگشان فرا مى‏رسد مى‏گويند كه اكنون توبه كرديم، و نيز آنان كه كافر بميرند، پذيرفته نخواهد شد. براى اينان عذابى دردآور مهيا كرده‏ايم)(45).
    شیخ مفید در این مورد می گوید: خداوند وقتی در زمان رجعت، کافران را برای انتقام کشیدن به دنیا باز می گرداند، توبة ایشان را قبول نمی کند؛چنان که توبة فرعون را در حال غرق شدن قبول نکرد، با این که قرآن می فرماید:
    (فرعون)گفت: ایمان آوردم که هیچ معبودی جز آن که فرزندان اسرائیل به گرویده اند نیست و من از تسلیم شدگانم. و خداوند هم در جواب فرمود: اکنون؟ (توبة تو قبول نیست) در حالی که پیش از این نافرمانی می کردی و از تبهکاران بودی. بنا بر این توبة او سودی نبخشید و چنین است حال کفّار رجعت کننئه؛ چرا که این شبیه توبة اضطراری است و از روی میل نیست. علاوه بر این حکمی که برای مجرم ثابت شد برای همیشه مانع قبول توبه است(46).
    پاسخ دوم: چنين افرادى كه قلوبى مسخ شده و تاريك دارند، پس از بازگشت نيز توبه نمى‏كنند.
    توضيح اينكه: ديدن حقايق و آشكار شدن واقعيت‏ها موجب عبرت بسيارى از انسانها مى‏شود وافرادى زيادى را از ادامه كفر و گناه باز مى‏دارد. اما در برابر اينگونه افراد خدا جو و حق‏پذير كسانى نيز يافت مى‏شوند كه عليرغم مشاهده همه آثار عظمت خداى تعالى همچنان در گرداب كفر و گناه غوطه مى خورند. به طور كلى كسانى آمادگى توبه و بازگشت به درگاه خدا را دارند كه سراسر روح و روان آنان را سياهى و بدانديشى فرا نگرفته و نقطه سفيدى در آن برجاى مانده باشد، ولى آن گروه كه در طول دوران زندگى خود بر اثر فساد وكژى روح و روان خود را آنچنان آلوده كرده‏اند كه كمترين نشانى از مهرو لطف خدا در آن وجود ندارد، هرگز با مشاهده واقعيتها توبه نمى‏كنند. قرآن اين حقيقت شگفت‏انگيز را براى ما چنين بيان مى‏كند:« وَ لَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُواْ عَلىَ النَّارِ فَقَالُواْ يَالَيْتَنَا نُرَدُّ وَ لَا نُكَذِّبَ بَِايَاتِ رَبِّنَا وَ نَكُونَ مِنَ المُْؤْمِنِينَ بَلْ بَدَا لهَُم مَّا كاَنُواْ يخُْفُونَ مِن قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نهُُواْ عَنْهُ وَ إِنهَُّمْ لَكَاذِبُون»‏
    (اگر آنها را در آن روز كه در برابر آتش نگاهشان داشته‏اند بنگرى، مى‏گويند: اى كاش ما را باز گردانند تا آيات پروردگارمان را تكذيب نكنيم و از مؤمنان باشيم. نه، آنچه را كه از اين پيش پوشيده مى‏داشتند اكنون برايشان آشكار شده، اگر آنها را به دنيا بازگردانند، باز هم به همان كارها كه منعشان كرده بودند باز مى‏گردند. اينان دروغگويانند)(47).
    بنابراين نمى‏توان گفت: هر كس بميرد و در عالم برزخ با حقايق جهان آشنا شود، در صورت بازگشت به دنيا حتماً توبه خواهد كرد و از گناه دورى خواهد گزيد. اين سخن درباره سران و پيشتازان كفر هرگز درست نيست و در قلب آنان جائى براى پذيرش حق و توبه نمانده است. و با توجه به آنكه رجعت كفار منحصر به كسانى است كه وجودشان با كفر و ستم آميخته شده، قاطعانه مى‏توان گفت كه اينگونه افراد، بعد از بازگشت نيز همان روش را پيش مى‏گيرند و همان عقيده باطل را ادامه مى‏دهند.
    4- رجعت بر خلاف سنت عمومی الهی است
    مى‏گويند: سنت الهى در جهان آفرينش اين است كه انسانها به صورت سلول در رحم مادر پرورش يابند آنگاه ديده به جهان گشوده، پس از عمرى كوتاه يا بلند رخت از جهان بر بندند، و بار ديگر در روز رستاخيز همگان براى پاداش و كيفر زنده شوند. در اين صورت، حيات دوباره قبل از قيامت بر خلاف سنت جارى الهى خواهد بود.
    پاسخ اين است كه: این نظام مشهود در عالم دنیا، تنها نظام ممکن نیست و اسباب و عللی که در این جهان، بر اساس تجربه، شناخته می شوند اسباب و علل انحصاری نیستند و شاهدش این است که در همین جهان، پدیده های حیاتی خارق العادّه ای مانند زنده شدن بعضی از حیوانات و انسانها رخ داده است(48). ودر حالی که اگر آنچه ادعا شد، براستى يك سنت قطعى و كلى و تخلف‏ناپذير در نظام آفرينش باشد، نبايد هيچ نمونه‏اى بر خلاف آن يافت گردد. در حاليكه به گواهى آيات پيشين اين جريان در امتهاى گذشته روى داده و شمارى از انسانها بعد ازمردن به همين جهان بازگشته و رفته‏اند. بنابراين نمى‏توان اين مسأله را يك سنت صددرصد كلى تخلف‏ناپذير الهى دانست.
    رجعت امام حسین(علیه السّلام) در روزگار ظهور قائم (عج)

    نخستین رجعت کننده در روزگار ظهور حضرت ولی عصر(عج)، حضرت امام حسین(علیه السّلام) ‏است. امام صادق(علیه السّلام) می فرماید: نخستین کسی که زمین برای او شکافته می شود و ‏به روی زمین رجعت می کند، حسین بن علی است و به قدری حکومت می کند که از کثرت ‏سن ابروهایش روی دیدگانش می ریزد(49). رجعت امام حسین در روزگار ظهور قائم یکی دیگر از اصول مسلم و قطعی که شیعه بدان معتقد است این است که امام را امام ‏غسل می دهد این برگرفته از حدیث امام رضا(علیه السّلام) است که می فرماید: امام را جز امام ‏غسل نمی دهد(50). بنابراین باید یکی از امامان رجعت نموده مراسم تغسیل و خاکسپاری ‏امام عصر(عج) را بر عهده بگیرد که طبق روایات رسیده امام حسین(علیه السّلام) این مهم را انجام ‏می دهند.‏در تفسیر عیاشی ذیل آیه شریفه« ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيهِْمْ وَ أَمْدَدْنَاكُم بِأَمْوَالٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْنَاكُمْ أَكْثرََ نَفِيرًا»(اسراء6)
    از امام صادق نقل ‏شده است: مقصود از زنده شدن دوباره امام حسین(علیه السّلام) و هفتاد نفر از اصحابش در عصر ‏امام زمان(عج)است، در حالی که کلاه خودهای طلایی بر سر دارند و به مردم، رجعت و ‏زنده شدن دوبارة حضرت حسین(علیه السّلام) را اطلاع می دهند تا مومنان به شک و شبهه نیفتند ‏و این در حالی است که حضرت مهدی(عج)در میان مردم است.‏هنگامی که همه مومنان، امام حسین(علیه السّلام) را شناختند و تایید کردند که او حسین(علیه السّلام) ‏است، مرگ حضرت مهدی(عج)، فرا خواهد رسید و دیده از جهان فرو می بندد. آنگاه امام ‏حسین(علیه السّلام) وی را غسل و کفن و حنوط می کند و به خاک می سپارد که هرگز امام را جز ‏امام غسل نمی دهد(51). ‏پس از شهادت امام زمان و تدفین ایشان، امام حسین(علیه السّلام) عهده دار حکومت جهانی ‏ایشان می شوند و به قدری حکومت می کنند که گفته شده است، از کثرت سن ‏ابروهایش روی دیدگان مبارکش را می پوشاند تا اینکه روز قیامت و رستاخیز فرا رسد
    دعا برای رجعت

    چگونه می شود که هر یک از ما جزو رجعت کنندگان باشیم؟ آیا راهی برای آن وجود دارد. به عبارت دیگر آیا رجعت کنندگان از پسش تعیین شده اند و دیگران نمی توانند رجعتی داشته باشند و یا علاوه بر کسانی که رجعت خواهند کرد، مؤمنان دیگر می توانند جزو رجعت کنندگان یاشند؟
    از برخی ادعیه استفاده می شود که انسانهای مؤمن و متّقی که دعای عهد را چهل صبح بخوانند اگر پیش از ظهور امام عصر (عج) از دنیا بروند، جزو رجعت کنندگان خواهند بود. در قسمتی از این دعا چنین می خوانیم:
    اَلّلهُمَّ اِن حَالَ بَینِی وَ بَینَهُ اَلمَوت اَلَّذِی جَعَلتَهُ عَلَی عِبَادِکَ حَتماً مَقضِیّاً فَاَخرِجنِی مِن قَبرِی مُؤتَزِراً کَفَنِی شَاهِراً سَیفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعوَهَ اَلدَاعِی فِی الحَاضِرِ وَالبَادِی (52).
    منابع و مأخذ
    1) قرآن/ترجمة؛ عبد المحمد آیتی .
    2) سيد محمد باقر موسوى همدانى/ترجمة تفسیر المیزان/ انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم /‏سال چاپ:1374 ش‏/ نوبت چاپ: پنجم‏ .
    3) فضل بن حسن‏ طبرسى/تفسیر مجمع البیان/ انتشارات ناصر خسرو/ سال چاپ: 1372 ش‏/ نوبت چاپ: سوم‏ .
    4) على بن ابراهيم قمى‏/تفسیر قمّی/ انتشارات دار الكتاب/ سال چاپ: 1367 ش‏/ نوبت چاپ: چهارم‏ ‏ .
    5) شیخ محمد رضا مظفّر/بدایة المعارف الالهیّه/مؤسسة نشر اسلامی/سال چاپ:1427 ه.ق/نوبت چاپ:پانزدهم .
    6) شیخ علی اکبر نهاوندی/العبقری الحسان/انتشارات مسجد مقدّس جمکران/سال چاپ:بهار 1386/نوبت چاپ:اوّل .
    7) احمد علی طاهری/رجعت یا حیات دوباره/ انتشارات مسجد مقدّس جمکران/ سال چاپ:پائیز 1384/ نوبت چاپ:اوّل .
    8) اصغر بهمنی/پاسخ به شبهات رجعت/نشر زائر،آستانة مقدّسه/سال چاپ:زمستان 1387/نوبت چاپ:اوّل .
    9) مجتبی تونه ای/موعود نامه/انتشارات میراث ماندگار/سال چاپ:1385/نوبت چاپ:سوم .
    10) محمد رضا ضمیری/رجعت(یا بازگشت به زمان)/سال چاپ:1387/نوبت چاپ:پنجم .
    11) مصباح یزدی/آموزش عقاید/شرکت چاپ و نشر بین الملل/سال چاپ:بهار1385/نوبت چاپ:نوزدهم .
    پی نوشت ها :

    27. تفسیر صافی/ج1/ص269؛ مجمع البیان/ج1/ص370؛تفسیر کشّاف/ج1/ص307.
    28. مجمع البیان/ج1/ص370؛ تفسیر صافی/ج1/ص269.
    29. الایقاظ/ص188- 231.
    30. الایضاح/ص189- 196.
    31. الایقاظ/ص41و99؛ بحار الانوار/ج53/ص59و129و40
    32. الایقاظ/ص 97و72.
    33. الشیعه الرجعه/ج2.
    34. نمل/83
    35. المیزان/ج15/ص397.
    36. تفسير نمونه/ ج‏15/ ص 549.
    37. انبیا/95.
    38. تفسیر قمی/ج2/ص50-بحار الانوار/ج53/ص52.
    39. غافر/51.
    40. بحار الانوار/ج53/ص65.
    41. غافر/11
    42. تفسیر لاهیجی/ج3/ص900
    43. ترجمة تفسیر المیزان/ج2/ص160 و 161.
    44. بدایه المعارف الالهیّه/ج2/ص169 و 170.
    45. نسا/17 و 18.
    46. اصغر بهمنی/پاسخ به شبهات رجعت/ص71 و 72.
    47. انعام/27 و 28.
    48. آیت الله مصباح/آموزش عقاید/ص380.
    49. بحار الانوار/ج53/ص46.
    50. اصول کافی/ج1/ص281
    51. تفسیر عیّاشی/ج2/ص281.
    52. همان/ج53/ص96.

    پناه می برم به خدا از آن کس که می رنجاند و به دیگران برای جلوگیری از انجامش هشدار می دهد


    امام على (ع) :

    اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.
    غررالحكم، ج2، ص451، ح3260



    هیچ ادعایی ندارم فقط اونی که مقصر بود و اونی که به خاطر رفاقتش با مقصر طرفداریشو کرد و اونی که بخاطر خویشاوندی حق رو ناحق کرد را واگذار کردم به خدا

    از این لحظه دیگه ازشون هیچ انتظاری ندارم و هیچ توضیح و پیشنهادی هم از اونها قبول نمی کنم

    دیدار به قیامت نارفیق

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اثبات رجعت
    توسط hossein moradi در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 18-12-2010, 08:31
  2. حکومت موعود و ‏رجعت امام حسین (ع)
    توسط hossein moradi در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 17-11-2010, 00:50
  3. رجعت امام حسين(ع) در قرآن و روايات
    توسط محبّ الزهراء در انجمن امام حسین‌ (ع)
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-11-2010, 11:06
  4. آثار رجعت در زندگي معتقدان
    توسط hossein moradi در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 27-09-2010, 10:07
  5. مسأله رجعت و پيشينه آن
    توسط hossein moradi در انجمن امام زمان عجل الله تعالی فرجه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 23-09-2010, 09:11

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه