صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 11 به 20 از 68

موضوع: حماسه حسيني

  1. #11
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    در قضيه كربلا چه قبل و چه بعد از آن ، نامه‏های زيادی مبادله شده است ،
    نامه‏هائی كه ميان امام و اهل كوفه مبادله شده است ، نامه‏هائی كه ميان‏
    امام و اهل بصره مبادله شده است ، نامه‏هائی كه خود امام قبلا برای معاويه‏
    نوشته است ( از اينجا معلوم می‏شود كه امام خودش را برای قيامی بعد از
    معاويه آماده می‏كرده است ) ، نامه‏هائی كه خود دشمنان برای يكديگر
    نوشته‏اند ، يزيد برای ابن زياد ، ابن زياد برای يزيد ، ابن زياد برای عمر
    سعد ، عمر سعد برای ابن زياد ، كه متن همه اينها در تاريخ اسلام مضبوط
    است . لذا قضايای كربلا ، قضايای روشنی است و سراسر آن هم افتخار آميز
    است . ولی ما چهره اين حادثه تابناك تاريخی را تا اين مقدار مشوه و
    بزرگترين خيانتها را به امام حسين عليه السلام كرده‏ايم كه اگر امام حسين‏
    عليه السلام در عالم ظاهر بيايد و ببيند ، خواهد گفت كه شما بكلی قيافه‏
    حادثه را تغيير داده‏ايد . آن امام حسينی كه شما در خيال خودتان رسم‏
    كرده‏ايد كه من نيستم ، آن قاسم بن الحسنی كه شما در خيال خودتان رسم‏
    كرده‏ايد كه برادرزاده من نيست آن علی اكبری كه شما در مخيله خودتان‏
    درست كرده‏ايد كه جوان با معرفت من نيست ، آن يارانی كه شما درست‏
    كرده‏ايد كه آنها نيستند . ما قاسمی درست كرده‏ايم كه آرزويش فقط دامادی‏
    بوده ، آرزوی عمويش هم دامادی او بوده ! اين را شما با قاسمی كه در
    تاريخ بوده است مقايسه كنيد . تواريخ معتبر اين قضيه را نقل كرده‏اند كه‏
    در شب عاشورا امام عليه السلام اصحابش را در خيمه عند قرب الماء (1) يا
    نزديك آن خيمه جمع كرد و آن خطابه بسيار معروف شب عاشورا را به آنها
    القاء كرد كه نمی‏خواهم آن را به تفصيل نقل كنم . در اين خطبه امام بطور
    خلاصه به آنها می‏گويد شما آزاد هستيد . امام نمی‏خواسته كسی رو دربايستی‏
    داشته باشد و خودش را مجبور ببيند ، حتی كسی خيال كند كه به حكم بيعت‏
    لازم است بماند . لذا می‏گويد همه شما را آزاد كردم ، همه يارانم ،
    خاندانم ، برادرانم ، فرزندانم ، برادرزاده‏هايم . اينها جز به شخص من به‏
    كس ديگری كار ندارند ، شب تاريك است و از اين تاريكی شب استفاده‏
    كنيد و برويد و آنها هم قطعا با شما كاری ندارند . در اول هم از اينها
    تجليل می‏كند و می‏گويد منتهای رضايت را از شما دارم ، اصحابی بهتر از
    اصحاب خودم سراغ ندارم ، اهل بيتی بهتر از اهل بيت خودم سراغ ندارم .
    اما همه آنها بطور دسته جمعی می‏گويند آقا چنين چيزی مگر ممكن است ،
    جواب پيغمبر را چه بدهيم ، وفا كجا رفت ، انسانيت كجا رفت ، محبت‏
    كجا رفت ، عاطفه كجا رفت ؟ و آن سخنان پر شوری كه آنجا گفتند كه واقعا
    دل سنگ را كباب می‏كند ، يعنی انسان را به هيجان می‏آورد . يكی می‏گويد
    مگر يك جان هم ارزش اين حرفها را دارد كه كسی بخواهد فدای شخصی مثل تو
    كند ، ای كاش هفتاد بار زنده می‏شدم و هفتاد بار خودم را فدای تو می‏كردم . آن يكی‏
    می‏گويد هزار بار ، ديگری می‏گويد ای كاش امكان داشت جانم را فدای تو كنم‏
    ، بعد بدنم را آتش بزنند ، خاكسترش كنند ، آنگاه خاكسترش را بباد دهند
    و دوباره مرا زنده كنند و باز . . . اول كسی كه به سخن آمد برادرش‏
    ابوالفضل بود و بعد همه بنی هاشم . همينكه اين سخنان را گفتند ، امام‏
    مطلب را عوض كرد و از حقايق فردا قضايائی را گفت . به آنها خبر كشته‏
    شدن را داد كه همه آنها درست مثل يك مژده بزرگ تلقی كردند .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

  3. #12
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    همين‏ جوانی كه اين قدر به او ظلم می‏كنيم و آرزوی او را دامادی می‏دانيم ، سؤالی‏
    كرد كه در حقيقت خودش گفته است كه آرزوی من چيست ؟ وقتی كه جمعی از
    مردان در مجلسی اجتماع می‏كنند ، يك بچه سيزده ساله در جمع آنها شركت‏
    نمی‏كند ، پشت سر مردان می‏نشيند .
    مثل اينكه اين جوان پشت سر اصحاب نشسته بود و مرتب سر می‏كشيد كه‏
    ديگران چه می‏گويند . وقتی كه امام فرمود همه شما كشته می‏شويد ، اين طفل‏
    با خودش فكر كرد كه آيا شامل من هم خواهد شد يا نه ؟ آخر من بچه هستم‏
    شايد مقصود آقا اين است كه بزرگان كشته می‏شوند و من هنوز صغيرم . لذا رو
    كرد به آقا و عرض كرد : و انا فی من يقتل ؟ آيا من هم جزء كشته شدگان‏
    هستم يا نيستم ؟ حالا ببينيد آرزو چيست ؟ امام فرمود اول من از تو يك‏
    سؤال می‏كنم ، جواب مرا بده ، بعد من جواب تو را می دهم . من اينطور فكر
    می‏كنم كه آقا اين سؤال را مخصوصا كرد ، می‏خواست اين سؤال و جواب پيش‏
    بيايد تا مردم آينده فكر نكنند كه اين جوان ندانسته و نفهميده خودش را به كشتن داد ، و
    نگويند اين جوان در آرزوی دامادی بود ، ديگر برايش حجله درست نكنند ،
    جنايت نكنند . لذا آقا فرمود كه اول من سؤال می‏كنم : « كيف الموت‏
    عندك » پسركم ، فرزند برادرم ، اول بگو كه مردن و كشته شدن در ذائقه تو
    چه مزه‏ای دارد ؟ فورا گفت : « احلی من العسل » ، از عسل شيرينتر است .
    اگر از ذائقه می‏پرسی ، كه مرگ از عسل در ذائقه من شيرينتر است . يعنی‏
    برای من آرزوئی شيرينتر از اين آرزو وجود ندارد . منظره چقدر تكان دهنده‏
    است ! اينهاست كه اين حادثه را يك حادثه بزرگ تاريخی كرده و ما بايد
    اين حادثه را زنده نگه داريم . چون ديگر حسينی پيدا خواهد شد و نه قاسم‏
    بن الحسنی . اين است كه اين مقدار ارزش می‏دهد نه كه بعد از چهارده قرن‏
    اگر يك چنين حسينيه‏ای ( 1 ) بنامشان بسازيم كاری نكرده‏ايم . و گرنه‏
    آرزوی دامادی داشتن كه وقت صرف كردن نمی‏خواهد ، پول صرف كردن نمی‏خواهد
    ، حسينيه ساختن نمی‏خواهد ، سخنرانی نمی‏خواهد . ولی اينها جوهره انسانيت‏
    هستند ، مصداق « انی جاعل فی الارض خليفه »( 2 ) هستند ، اينها بالاتر از
    فرشته هستند . امام بعد از گرفتن اين جواب فرمود : فرزند برادرم تو هم‏
    كشته می‏شوی ، « بعد ان تبلو ببلاء عظيم » اما جان دادن تو با ديگران خيلی‏
    متفاوت است و گرفتاری بسيار شديدی پيدا می‏كنی . لذا روز عاشورا پس از آنكه با اصرار زياد اجازه رفتن به ميدان را گرفت ، از
    آنجا كه بچه است ، زرهی متناسب با اندام او وجود ندارد ، كلاه خود
    مناسب با سر او وجود ندارد ، اسلحه و چكمه مناسب با اندام او وجود
    ندارد ، نوشته‏اند عمامه‏ای به سرگذاشته بود كانه فلقه القمر (1) همين قدر
    نوشته‏اند بقدری اين بچه زيبا بود كه دشمن گفت مثل يك پاره ماه است .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  4. #13
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    بر فرس تندرو هر كه تو را ديد گفت برگ گل سرخ را باد كجا می‏برد راوی گفت ديدم بند يكی از كفشهايش باز است و يادم نمی‏رود كه پای‏
    چپش هم بود . از اينجا معلوم می‏شود چكمه پايش نبوده است . نوشته‏اند كه‏
    امام كنار خيمه ايستاده و لجام اسبش در دستش بود . معلوم بود منتظر
    است ، كه يك مرتبه فريادی شنيد . نوشته‏اند امام به سرعت يك باز شكاری‏
    روی اسب پريد و حمله كرد . آن فرياد ، فرياد يا عماه قاسم بن الحسن بود
    . آقا وقتی به بالين اين جوان رسيد در حدود دويست نفر دور اين بچه را
    گرفته بودند . امام حمله كرد آنها فرار كردند و يكی از دشمنان كه از اسب‏
    پائين آمده بود تا سر جناب قاسم را از بدن جدا كند ، خودش در زير پای‏
    اسب رفقای خود پايمال شد . آن كسی را كه می‏گويند در روز عاشورا در حالی‏
    كه زنده بود زير سم اسبها پايمال شد ، يكی از دشمنان بود نه حضرت قاسم . بهر حال‏
    حضرت وقتی به بالين قاسم رسيدند كه گرد و غبار زياد بود و كسی نمی‏فهميد
    قضيه از چه قرار است . وقتی كه اين گرد و غبارها نشست ، يك وقت ديدند
    كه آقا بر بالين قاسم نشسته و سر قاسم را به دامن گرفته است . اين جمله‏
    را از آقا شنيدند كه فرمود : « يعز و الله علی عمك ان تدعوه فلا يجيبك‏
    او يجيبك فلا ينفعك صوته » ( 1 ) برادرزاده ! خيلی بر عموی تو سخت است‏
    كه تو او را بخوانی ، نتواند تو را اجابت كند ، يا اجابت بكند ، اما
    نتواند برای تو كاری انجام بدهد . در همين حال بود كه يك وقت فريادی از
    اين جوان بلند شد و جان به جان آفرين تسليم كرد .
    خدايا عاقبت امر همه ما را ختم به خير بفرما . ما را به حقايق اسلام‏
    آشنا كن .
    اين جهلها و اين نادانيها را به كرم و لطف خودت از ما دور بگردان .
    توفيق عمل و خلوص نيت به همه ما عنايت بفرما .
    حاجات مشروعه ما را بر آور . اموات همه ما را ببخش و بيامرز .
    لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظيم .
    و صلی الله علی محمد و آله الطاهرين .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  5. #14
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    جلسه دوم : عوامل تحريف

    بسم الله الرحمن الرحيم
    الحمد لله رب العالمين باری‏ء الخلائق اجمعين و الصلوه و السلام علی عبد
    الله و رسوله و حبيبه و صفيه ، سيدنا و نبينا و مولانا ابی‏القاسم محمد صلی‏
    الله عليه و آله و سلم و علی آله الطيبين الطاهرين المعصومين . اعوذ
    بالله من الشيطان الرجيم :
    « فبما نقضهم ميثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسيه يحرفون الكلم عن‏
    مواضعه و نسوا حظا مما ذكروا به .
    گفتيم تحريفاتی در واقعه عاشورا شده است ، چه از نوع تحريف لفظی و چه‏
    از نوع تحريف معنوی . و همين تحريفات سبب شده كه اين سند بزرگ تاريخی‏
    و اين منبع بزرگ تربيتی برای ما بی‏اثر و يا كم اثر شود ، و احيانا در
    مواقعی اثر معكوس ببخشد . عموم ما وظيفه داريم كه اين سند مقدس را از
    اين تحريفات كه آن را آلوده كرده است پاك و منزه كنيم . امشب درباره عوامل تحريف بحث می‏كنم و سپس بحث ما در
    اطراف تحريفات معنوی اين حادثه خواهد بود .
    عوامل تحريف :
    اين عوامل بر دو قسم است . يك نوع عوامل عمومی است . يعنی بطور كلی‏
    عواملی وجود دارد كه تواريخ را دچار تحريف می‏كند ، اختصاص به حادثه‏
    عاشورا ندارد . مثلا هميشه اغراض دشمنان ، خود ، عاملی است برای اينكه‏
    حادثه‏ای را دچار تحريف كند . دشمن برای اينكه به هدف و غرض خود برسد ،
    تغيير و تبديلهائی در متن تاريخ ايجاد و يا توجيه و تفسيرهای ناروايی از
    تاريخ می‏كند و اين نمونه‏های زيادی دارد كه نمی‏خواهم در اطراف آنها بحث‏
    بكنم ، همين قدر عرض می‏كنم كه در تحريف حادثه كربلا هم اين عامل دخالت‏
    داشته است . يعنی دشمنان در صدد تحريف نهضت حسينی برآمدند . و همان‏
    طوری كه در دنيا معمول است كه دشمنان ، نهضتهای مقدس را به افساد و
    اخلال و تفريق كلمه و ايجاد اختلاف متهم می‏كنند ، حكومت اموی نيز خيلی‏
    كوشش كرد برای اينكه نهضت حسينی را چنين رنگی بدهد .
    از همان روز اول چنين تبليغاتی شروع شد . مسلم كه به كوفه می‏آيد ، يزيد
    ضمن ابلاغی كه برای ابن زياد جهت حكومت كوفه صادر می‏كند ، می‏نويسد :
    مسلم پسر عقيل به كوفه آمده است و هدفش اخلال و افساد و ايجاد اختلاف در
    ميان مسلمانان است ! برو و او را سركوب كن . وقتی مسلم گرفتار می‏شود و
    او را به دارالاماره ابن زياد می‏برند ، ابن زياد به مسلم می‏گويد : پسر عقيل ! چه شد كه آمدی به اين شهر
    ، مردم وضع مطمئن و آرامی داشتند ، تو آمدی آشوب كردی ، ايجاد اختلاف و
    فتنه انگيزی كردی ! مسلم هم مردانه جواب داد :
    اولا آمدن ما به اين شهر ابتدايی نبود . مردم اين شهر از ما دعوت كردند
    ، نامه‏های فراوان نوشتند و آن نامه‏ها موجود است . و در آن نامه‏ها
    نوشته‏اند پدر تو ، زياد ، در سالهايی كه در اينجا حكومت كرده ، نيكان‏
    مردم را كشته ، بدان را بر نيكان مسلط كرده و انواع ظلمها و اجحافها به‏
    مردم كرده است . از ما دعوت كردند برای اينكه عدالت را برقرار كنيم .
    ما برای برقراری عدالت آمده‏ايم . و حكومت اموی برای اينكه تحريف معنوی‏
    كرده باشد ، از اين جور قضايا زياد گفت ، ولی تاريخ اسلام تحت تاثير اين‏
    تحريف واقع نشد . و شما يك مورخ و صاحبنظر را در دنيا پيدا نمی‏كنيد كه‏
    بگويد حسين بن علی العياذ بالله قيام نابجايی كرد ، آمد كلمه مردم را
    تفريق كند ، اتحاد را از بين ببرد . خير ، دشمن نتوانست در حادثه كربلا
    تحريفی ايجاد كند . در حادثه كربلا هر چه تحريف شده ، با كمال تاسف از
    ناحيه دوستان است .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  6. #15
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    عامل دوم

    عامل دوم تمايل بشر به اسطوره سازی و افسانه‏سازی است و اين در تمام‏
    تواريخ دنيا وجود دارد . در بشر ، يك حس قهرمان پرستی هست كه در اثر
    آن درباره قهرمانهای ملی و قهرمانهای دينی افسانه می‏سازد ( 1 ) . بهترين دليلش اين است كه مردم برای نوابغی مثل بوعلی‏
    سينا و شيخ بهايی چقدر افسانه جعل كردند ! بوعلی سينا بدون شك نابغه‏
    بوده و قوای جسمی و روحی او يك جنبه فوق العادگی داشته است . ولی‏
    همينها سبب شده مردم برای او افسانه‏ها بسازند . مثلا می‏گويند بوعلی سينا
    مردی را از فاصله يك فرسنگی ديد و گفت اين مرد ، نان روغنی ، نانی كه‏
    چرب است می‏خورد . گفتند از كجا فهميدی كه نان می‏خورد و نان او هم چرب‏
    است ؟ ! گفت برای اينكه من پشه‏هايی را می‏بينم كه دور نان او می‏گردند ،
    فهميدم نانش چرب است كه پشه دور آن پرواز می‏كند ! معلوم است كه اين‏
    افسانه است ، آدمی كه پشه را از يك فرسنگی ببيند ، چربی نان را از خود
    پشه‏ها زودتر می‏بيند .
    يا می‏گويند بوعلی سينا در مدتی كه در اصفهان تحصيل می‏كرد ، گفت من‏
    نيمه‏های شب‏كه برای مطالعه برمی‏خيزم ، صدای چكش مسگرهای كاشان نمی‏گذارد
    مطالعه كنم . رفتند تجربه كردند ، يك شب دستور دادند مسگرهای كاشان‏
    چكش نزنند ، آن شب را بوعلی گفت آرام خوابيدم و يا آرام مطالعه كردم .
    معلوم است كه اينها افسانه است .
    برای شيخ بهايی چقدر افسانه ساختند . اين جور چيزها اختصاص به حادثه‏
    عاشورا ندارد . مردم درباره بوعلی هر چه می‏گويند ، بگويند ، به كجا ضرر
    می‏زند ؟ به هيچ جا . اما افرادی كه شخصيت آنها ، شخصيت پيشوايی است ، قول آنها ، عمل آنها ، قيام آنها ، نهضت آنها سند و حجت‏
    است ، نبايد در سخنانشان ، در شخصيتشان ، در تاريخچه‏شان تحريفی واقع شود
    . درباره اميرالمؤمنين علی عليه السلام ، ما شيعيان چقدر افسانه گفته‏ايم !
    در اينكه علی عليه السلام مرد خارق العاده‏ای بوده و بحثی نيست . در
    شجاعت علی عليه‏السلام كسی شك ندارد . دوست و دشمن اعتراف دارند كه‏
    شجاعت علی عليه السلام شجاعت فوق افراد عادی بوده است . علی عليه السلام‏
    در هيچ ميدان جنگی ، با هيچ پهلوانی نبرد نكرد مگر اينكه آن پهلوان را
    كوبيد و بزمين زد . اما مگر افسانه سازها و اسطوره سازها به همين مقدار
    قناعت كردند ؟ ! ابدا . مثلا گفته‏اند علی عليه السلام در جنگ خيبر با
    مرحب خيبری روبرو شد ، مرحب چقدر فوق العادگی داشت . مورخين هم‏
    نوشته‏اند كه علی در آنجا ضربتش را كه فرود آورد اين مرد را دو نيم كرد (
    نمی‏دانم كه اين دو نيم كامل بوده يا نه ) ولی در اينجا يك حرفها ، و يك‏
    افسانه‏هايی درست كردند كه دين را خراب می‏كند . می‏گويند به جبرئيل وحی‏
    شد فورا بزمين برو كه اگر شمشير علی فرود بيايد ، زمين را دو نيم می‏كند ،
    به گاو و ماهی خواهد رسيد ، بال خود را زير شمشير علی بگير . رفت گرفت‏
    ، علی هم شمشيرش را آنچنان فرود آورد كه مرحب دو نيم شد و اگر آن دو
    نيم را در ترازو می‏گذاشتند با هم برابر بودند ! بال جبرئيل از شمشير علی‏
    آسيب ديد و مجروح شد ، تا چهل شبانه روز نتوانست به آسمان برود . وقتی‏
    كه به آسمان رفت خدا از او سؤال كرد اين چهل روز كجا بودی ؟ خدايا در
    زمين بودم ، تو به من ماموريت داده بودی . چرا زود برنگشتی ؟ خدايا
    شمشير علی كه فرود آمد بالم را مجروح كرد ، اين چهل روز مشغول پانسمان بال خودم بودم ! ديگری می‏گويد
    شمشير علی آنچنان سريع و نرم آمد كه از فرق مرحب گذشت تا به نمد زين‏
    اسب رسيد . علی كه شمشيرش را بيرون كشيد ، خود مرحب هم نفهميد ! گفت‏
    علی همه زور تو همين بود ؟ ! ( خيال كرد ضربت كاری نشده است ! ) همه‏
    پهلوانی تو همين بود ؟ ! علی گفت خودت را حركت بده ، مرحب خودش را
    حركت داد ، نصف بدنش از يك طرف افتاد و نصف ديگر از طرف ديگر !
    حاجی نوری ، اين مرد بزرگ در كتاب لؤلؤ و مرجان ، ضمن انتقاد از جعل‏
    اينگونه افسانه‏ها می‏گويد برای شجاعت حضرت ابوالفضل نوشته‏اند كه او در
    جنگ صفين ( كه اصلا شركت حضرت هم معلوم نيست ، اگر شركت هم كرده يك‏
    بچه پانزده ساله بوده ) مردی را به هوا انداخت ، ديگری را انداخت ، نفر
    بعدی را ، تا هشتاد نفر ، نفر هشتادم را كه انداخت هنوز نفر اول بزمين‏
    نيامده بود ! بعد اولی كه آمد دو نيمش كرد ، دومی نيز همچنين تا نفر آخر
    !
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  7. #16
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    قسمتی از تحريفاتی كه در حادثه كربلا صورت گرفته معلول حس اسطوره سازی‏
    است . اروپائيها می‏گويند در تاريخ مشرق زمين مبالغه‏ها ، اغراقها زياد
    است و راست هم می‏گويند . ملا آقای دربندی در اسرار الشهاده نوشته است :
    سواره نظام لشكريان عمر سعد ششصد هزار نفر و پياده نظامشان دور كرور بود
    و در مجموع يك ميليون و ششصد هزار نفر و همه اهل كوفه بودند ! مگر كوفه‏
    چقدر بزرگ بود ؟ كوفه يك شهر تازه ساز بود كه هنوز سی و پنج سال بيشتر
    از عمر آن نگذشته بود ، چون كوفه را در زمان عمربن خطاب ساختند . اين شهر را عمر دستور
    داد بسازند برای اينكه لشكريان اسلام در نزديكی ايران مركزی داشته باشند .
    در آن وقت معلوم نيست همه جمعيت كوفه آيا به صد هزار نفر می‏رسيده است‏
    يا نه ؟ اينكه يك ميليون و ششصد هزار نفر سپاهی در آن روز جمع بشود و
    حسين بن علی هم سيصد هزار نفر آنها را بكشد ، با عقل جور در نمی‏آيد . اين‏
    ، قضيه را بكلی از ارزش می‏اندازد .
    گويند كسی در مورد هرات اغراق و مبالغه می‏كرد و می‏گفت : هرات يك‏
    زمانی خيلی بزرگ بود . گفتند : چقدر بزرگ بود ؟ گفت : در يك زمان‏
    واحد در هرات بيست و يك هزار احمد يك چشم كله پز وجود داشت . چقدر
    ما بايد آدم داشته باشيم و چقدر بايد احمد داشته باشيم و چقدر احمد يك‏
    چشم داشته باشيم و چقدر احمد يك چشم كله پز داشته باشيم كه بيست و يك‏
    هزار احمد يك چشم كله پز وجود داشته باشد !
    اين حس اسطوره سازی ، خيلی كارها كرده است . ما نبايد يك سند مقدس‏
    را در اختيار افسانه سازها قرار بدهيم « فان فينا اهل البيت فی كل خلف‏
    عدولا ينفون عنه تحريف الغالين و انتحال المبطلين و تاويل الجاهلين » (1)
    ، ما وظيفه داريم . حال برای هرات هر كس هر چه می‏خواهد ، بگويد . آيا
    صحيح است در تاريخ حادثه عاشورا ، حادثه‏ای كه ما دستور داريم هر سال آن‏
    را بصورت يك مكتب ، زنده بداريم ، اينهمه افسانه وارد شود ؟ !
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  8. #17
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    عامل سوم

    عامل سوم ، يك عامل خصوصی است . اين دو عامل كه عرض كردم يعنی غرضها
    و عداوتهای دشمنان و حس اسطوره‏سازی و افسانه سازی بشر در تمام تواريخ‏
    دنيا هست . ولی در خصوص حادثه عاشورا يك جريان و عامل بالخصوصی هست‏
    كه سبب شده است در اين داستان ، جعل واقع شود .
    پيشوايان دين از زمان پيغمبر اكرم و ائمه اطهار دستور اكيد و بليغ‏
    داده‏اند كه بايد نام حسين بن علی زنده بماند ، بايد مصيبت حسين بن علی‏
    هر سال تجديد شود . چرا ؟ اين چه دستوری است در اسلام ، چرا ائمه دين‏
    اينهمه به اين موضوع اهتمام داشتند ، و چرا برای زيارت حسين بن علی‏
    اينهمه ترغيب و تشويق است ؟ به اين چرا بايد دقت كنيد . ممكن است كسی‏
    بگويد برای اينست كه تسلی خاطری برای حضرت زهرا باشد ! آيا اين حرف‏
    مسخره نيست ؟ بعد از 1400 سال هنوز حضرت زهرا احتياج به تسليت داشته‏
    باشد ، در صورتی كه به نص خود امام حسين و بحكم ضرورت دين ، بعد از
    شهادت امام حسين ، ايشان و حضرت زهرا نزد يكديگرند . اين چه حرفی است‏
    ؟ ! مگر حضرت زهرا بچه است كه بعد از 1400 سال هنوز هم بسر خودش بزند
    ، گريه كند و ما برويم به ايشان سر سلامتی بدهيم ؟ ! اين حرفهاست كه دين‏
    را خراب می‏كند ! حسين عليه السلام مكتب عملی اسلام را تاسيس كرد . حسين عليه السلام نمونه عملی قيامهای اسلامی است . خواستند مكتب‏
    حسين زنده بماند ، خواستند سالی يك بار حسين با آن نداهای شيرين و عالی‏
    و حماسه انگيزش ظهور كند ، فرياد كند : « الا ترون ان الحق لا يعمل به و
    ان الباطل لا يتناهی عنه ليرغب المؤمن فی لقاء الله محقا » ( 1 ) خواستند
    « الموت اولی من ركوب العار » ( 1 ) ، مرگ از زندگی ننگين بهتر است ،
    برای هميشه زنده بماند . خواستند « لا اری الموت الا سعادش و الحياش مع‏
    الظالمين الا برما » ( 1 ) ، برای هميشه زنده بماند . زندگی با ستمكاران‏
    برای من خستگی آور است ، مرگ در نظر من جز سعادت چيزی نيست . خواستند
    آن جمله‏های ديگر حسين : « خط الموت علی ولد آدم مخط القلادش علی جيد
    الفتاش » ( 4 ) ، زنده بماند « هيهات منا الذله » ( 5 ) زنده بماند .
    خواستند صحنه‏هايی از اين قبيل كه حسين عليه السلام می‏آيد در مقابل سی هزار
    نفر می‏ايستد در حالی كه در نهايت شدت از ناحيه خود و خاندان خود گرفتار
    است و مرد وار ، كه چنين مردی دنيا بخود نديده است می‏فرمايد :
    « الا و ان الدعی ابن الدعی قد ركز بين اثنتين بين السلة » « و الذلة و هيهات منا الذلة يأبی الله ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و
    حجور طابت و طهرت » ( 1 ) ، زنده بماند . مكتب حسين عليه السلام زنده‏
    بماند ، تربيت حسينی زنده بماند ، پرتوی از روح حسينی در اين ملت دميده‏
    شود و بر آن بتابد . فلسفه‏اش خيلی روشن است .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  9. #18
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    نگذاريد حادثه عاشورا را فراموش شود . حيات شما ، زندگی و انسانيت و
    شرف شما به اين حادثه بستگی دارد . به اين وسيله می‏توانيد اسلام را زنده‏
    نگهداريد . پس ترغيب كردند كه مجلس عزای حسينی را زنده نگهداريد و
    درست است . عزاداری حسين بن علی واقعا فلسفه صحيحی دارد ، فلسفه بسيار
    بسيار عالی هم دارد . هر چه ما در اين راه كوشش كنيم ، بشرط اينكه هدف‏
    اين كار را تشخيص دهيم ، بجاست . اما متاسفانه عده‏ای اين را نشناختند ،
    خيال كردند بدون اينكه مردم را به مكتب حسين آشنا كنند ، به فلسفه قيام‏
    حسينی آشنا كنند ، مردم را عارف به مقامات حسينی كنند ، همين قدر كه‏
    آمدند و نشستند و نفهميده و ندانسته گريه‏ای كردند ، كفاره گناهان است .
    مرحوم حاجی نوری نكته‏ای را در كتاب " لؤلؤ و مرجان " ذكر كرده است‏
    و آن اينكه عده‏ای گفتند موضوع امام حسين و گريه بر او ، ثوابش آنقدر
    زياد است كه از هر وسيله‏ای برای اين كار می‏شود استفاده كرد . يك حرفی‏
    امروزيها در مكتب " ما كياول " در آورده‏اند كه می‏گويند هدف وسيله را مباح می‏كند . هدف خوب باشد ، وسيله هر چه شد ،
    شد ! اينها هم گفتند ما يك هدف مقدس و منزه داريم و آن گريستن بر امام‏
    حسين ( ع ) است كه كار بسيار خوبی است و بايد گريست . به چه وسيله‏
    بگريانيم ؟ بهر وسيله كه شد ! هدف كه مقدس است ، وسيله هر چه شد ، شد
    . اگر تعزيه در آوريم ، يك تعزيه‏های اهانت آور ، درست است يا نه ؟
    گفتند اشك جاری می‏شود يا نه ؟ همين قدر كه اشك جاری شود ، اشكال ندارد
    ! شيپور بزنيم ، طبل بزنيم ، طبل بزنيم معصيت كاری بكنيم ، به بدن مرد
    لباس زن بپوشانيم ، عروسی قاسم درست كنيم ، جعل كنيم ، تحريف كنيم ،
    در دستگاه امام حسين اين حرفها مانعی ندارد . دستگاه امام حسين از دستگاه‏
    ديگران جداست . در اينجا دروغ گفتن بخشيده است ، جعل كردن ، تحريف‏
    كردن ، شبيه سازی ، به تن مرد لباس زن پوشاندن ، بخشيده است . هر گناهی‏
    كه اينجا بكنيد ، بخشيده است ، هدف خيلی مقدس است ! در نتيجه افرادی‏
    دست به جعل و تحريف اين قضيه زدند كه انسان تعجب می‏كند !
    در ده ، پانزده سال پيش كه به اصفهان رفته بودم ، در آنجا مرد بزرگی‏
    بود ، مرحوم حاج شيخ محمد حسن نجف آبادی اعلی الله مقامه ، خدمت ايشان‏
    رفتم و روضه‏ای را كه تازه در جايی شنيده بودم و تا آن وقت نشنيده بودم ،
    برای ايشان نقل كردم . كسی كه اين روضه را می‏خواند اتفاقا ترياكی هم بود
    . اين روضه را خواند و بقدری مردم را گرياند كه حد نداشت . داستان‏
    پيرزنی را نقل می‏كرد كه در زمان متوكل می‏خواست به زيارت امام حسين برود
    و آن وقت جلوگيری می‏كردند و دستها را می‏بريدند تا اينكه قضيه را به آنجا رساند كه اين زن‏
    را بردند و در دريا انداختند . در همان حال اين زن فرياد كرد يا اباالفضل‏
    العباس ! وقتی داشت غرق می‏شد سواری آمد و گفت ركاب اسب مرا بگيرد .
    ركابش را گرفت ، گفت چرا دستت را دراز نمی‏كنی ؟ گفت من دست در بدن‏
    ندارم ، كه مردم خيلی گريه كردند .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  10. #19
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    مرحوم حاج شيخ محمد حسن تاريخچه اين قضيه را اين طور نقل كرد كه يك‏
    روز در حدود بازار ، حدود مدرسه صدر ( جريان ، قبل از ايشان اتفاق افتاده‏
    و ايشان از اشخاص معتبری نقل كردند ) مجلس روضه‏ای بود كه از بزرگترين‏
    مجالس اصفهان بود و حتی مرحوم حاج ملا اسماعيل خواجويی كه از علماء بزرگ‏
    اصفهان بود در آنجا شركت داشت . واعظ معروفی می‏گفت كه من آخرين منبری‏
    بودم . منبريهای ديگر می‏آمدند و هنر خودشان را برای گرياندن مردم اعمال‏
    می‏كردند . هر كس می‏آمد روی دست ديگری می‏زد و بعد از منبر خود می‏نشست‏
    تا هنر روضه خوان بعد از خود را ببيند ، تا ظهر طول كشيد . ديدم هر كس‏
    هر هنری داشت بكار برد ، اشك مردم را گرفت . فكر كردم من چه كنم ؟
    همانجا اين قضيه را جعل كردم ، رفتم قصه را گفتم و از همه بالاتر زدم ،
    عصر همان روز رفتم در مجلس ديگری كه در چارسوق بود ، ديدم آنكه قبل از
    من منبر رفته همين داستان را می‏گويد . كم كم در كتابها نوشتند و چاپ هم‏
    كردند ! اين موضوع كه دستگاه حسينی ، دستگاه جدايی است و از هر وسيله‏ای‏
    برای گرياندن مردم می‏شود استفاده كرد ، اين توهم و خيال دروغ و غلط ،
    عامل بزرگی برای جعل و تحريف شد !
    مرحوم حاجی نوری ، اين مرد بزرگوار ، استاد مرحوم حاج شيخ عباس قمی كه‏
    حتی بر حاج شيخ عباس ترجيح داشته است به اعتراف خود حاج شيخ عباس و
    ديگران ، مرد فوق العاده متبحر و با تقوائی است . ايشان اين مطلب را در
    كتاب خودشان طرح كرده‏اند كه اگر اين حرف درست باشد كه هدف وسيله را
    مباح می‏كند ، من اين جور می‏گويم : يكی از هدفهای اسلامی ، ادخال سرور در
    قلب مؤمن است ، يعنی انسان كاری كند كه مؤمنی خوشحال شود . من برای‏
    اينكه مؤمنی را خوشحال كنم ، در حضور او غيبت می‏كنم چون از غيبت خيلی‏
    خوشش می‏آيد ! اگر بگويند مرتكب گناه می‏شوی ، می‏گويم خير ، هدفم مقدس‏
    است ، من كه غيبت می‏كنم ، می‏خواهم او را خوشحال كنم !
    مثال ديگری مرحوم حاجی نوری ذكر می‏كند كه مردی زن بيگانه‏ای را می‏بوسد .
    بوسيدن زن نامحرم حرام است ، می‏گوئيم چرا اين كار را انجام دادی ؟
    می‏گويد من ادخال سرور در قلب مؤمن كردم ! در مورد زنا و شراب و لواط هم‏
    همين را می‏توان گفت . اين چه غوغايی است ؟ ! اين چه حرف شريعت خراب‏
    كنی است ؟ ! اينكه برای گرياندن مردم در سوگ امام حسين ( ع ) ، استفاده‏
    كردن از هر وسيله‏ای جايز است ، بخدا قسم برخلاف گفته امام حسين است .
    امام حسين ( ع ) ، شهيد كه اسلام بالا برود ، « اشهد انك قد اقمت الصلوه‏
    و آتيت الزكوه و امرت بالمعروف و نهيت عن المنكر و جاهدت فی الله حق‏
    جهاده » ( 1 ) . امام حسين ( ع ) كشته شد كه سنن اسلامی ، مقررات اسلامی ، قوانين اسلامی زنده شود ، نه اينكه بهانه‏ای شود
    كه پا روی سنن اسلامی بگذارند . امام حسين ( ع ) را ما بصورت العياذ
    بالله اسلام خرابكن درآورده‏ايم . امام حسينی كه ما در خيال خودمان درست‏
    كرده‏ايم اسلام خرابكن است .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

  11. #20
    حرفه ای م علی کوچولو آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jan 2011
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    507
    تشکر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض

    حاجی نوری در كتابش نوشته است يكی از طلاب نجف كه اهل يزد بود ،
    برايم نقل كرد كه در جوانی سفری پياده از راه كوير به خراسان می‏رفتم . در
    يكی از دهات نيشاپور مسجدی بود و من چون جايی را نداشتم ، به مسجد رفتم‏
    . پيشنماز مسجد آمد و نماز خواند و بعد منبر رفت . در اين بين با كمال‏
    تعجب ديدم فراش مسجد مقداری سنگ آورد و تحويل پيشنماز داد . وقتی روضه‏
    را شروع كرد ، دستور داد چراغها را خاموش كردند . چراغها كه خاموش شد ،
    سنگها را به طرف مستمعين پرتاب كرد كه صدای فرياد مردم بلند شد .
    چراغها كه روشن شد ديدم سرهای مردم مجروح شده است و در حالی كه اشكشان‏
    می‏ريخت از مسجد بيرون رفتند . رفتم نزد پيشنماز و به او گفتم اين چه‏
    كاری بود كه كردی ؟ ! گفت من امتحان كرده‏ام كه اين مردم با هيچ روضه‏ای‏
    گريه نمی‏كنند . چون گريه كردن بر امام حسين ( ع ) اجر و ثواب زيادی دارد
    و من ديدم كه راه گرياندن اينها منحصر است به اينكه سنگ به كله‏شان بزنم‏
    ، از اين راه اينها را می‏گريانم ! به قول او هدف وسيله را مباح می‏كند .
    هدف ، گريه بر امام حسين ( ع ) است ولو اينكه يك دامن سنگ به كله‏
    مردم بزند . پس اين يك عامل خصوصی در اين قضيه بوده كه در جعلها و
    تحريفها دخالت داشته است . انسان وقتی كه در تاريخ سير می‏كند ، می‏بيند بر سر اين حادثه چه‏
    آورده‏اند ! بخدا قسم حرف حاجی نوری حرف راستی است . می‏گويد امروز اگر
    كسی بخواهد بر امام حسين بگريد ، بر اين تحريفها و مسخها بايد بگريد ، بر
    اين دروغها بايد بگريد .
    كتاب معروفی است به نام " روضة الشهداء " كه نويسنده آن ملا حسين‏
    كاشفی است . حاجی نوری می‏گويد اين داستان زعفر جنی و عروسی قاسم اول بار
    در كتاب اين مرد نوشته شده و من اين كتاب را نديده بودم و خيال می‏كردم‏
    در آن يكی دو تا از اين حرفهاست . بعد كه اين كتاب را كه به فارسی هم‏
    هست و تقريبا 500 سال پيش تاليف شده است ، . . . ( 1 ) ملا حسين مرد
    ملا و با سوادی بوده و كتابهائی هم دارد و صاحب انوار سهيلی است .
    تاريخش را كه می‏خوانيم معلوم نيست شيعه بوده يا سنی و اساسا مرد
    بوقلمون صفتی بوده است ، بين شيعه‏ها كه می‏رفته ، خودش را شيعه صددرصد و
    مسلم معرفی می‏كرده و بين سنيها كه می‏رفته خودش را حنفی نشان می‏داده است‏
    . اهل سبزوار است و سبزوار مركز تشيع بوده است و مردم هم متعصب در
    تشيع . در سبزوار شيعه صددرصد بوده و گاهی كه به هرات می‏رفته ( شوهر
    خواهر و يا باجناق عبدالرحمن جامی بوده است ) در آنجا سنی بوده و به‏
    روش اهل تسنن . واعظ هم بوده ولی تا در سبزوار بود ذكرمصيبت می‏كرد . و
    وفاتش در حدود 910 بوده است يعنی در اوايل قرن‏دهم يا اواخر قرن‏نهم .
    اولين كتابی كه در مرثيه به فارسی نوشته شده ، همين كتاب است كه در پانصد سال پيش نوشته شده است . قبل از اين كتاب ،
    مردم به منابع اصلی مراجعه می‏كردند . شيخ مفيد رضوان الله عليه "ارشاد"
    را نوشته است و چقدر متقن نوشته است . ما اگر به " ارشاد " شيخ‏مفيد
    خودمان مراجعه كنيم ، احتياج بجای ديگر نداريم . از اهل‏تسنن ، طبری نوشته‏
    ، ابن اثير نوشته ، يعقوبی و ابن عساكر و خوارزمی نوشته‏اند . من نمی‏دانم‏
    اين بی‏انصاف چه كرده است ! وقتی كه اين كتاب را خواندم ديدم حتی اسمها
    جعلی است ! يعنی در اصحاب امام حسين ( ع ) اسمهايی را ذكر می‏كند كه اصلا
    وجود نداشته‏اند ، در ميان دشمن هم اسمهايی را می‏گويد كه همه جعلی است .
    داستانها را بشكل افسانه درآورده است .
    حضرت زهرا سلام الله علیها:

    خدای متعال پس ازغدیرخم ، برای احدی عذروبهانه باقی نگذاشت

صفحه 2 از 7 نخستنخست 1234567 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اجتماع هیات مذهبی به مناسبت گرامیداشت حماسه 9 دی
    توسط paradise در انجمن گالری عکس موضوعی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 30-12-2010, 18:49
  2. تيراندازي پليس بحرين به عزاداران حسيني
    توسط hossein moradi در انجمن اخبار جهان اسلام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-12-2010, 12:06
  3. تلاش بهائيان هند در بي‌اهميت جلوه دادن حماسه عاشورا
    توسط monji_2008 در انجمن اخبار جهان اسلام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-12-2010, 11:04
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 19-09-2010, 10:17

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه